سراب آموزش و پرورش.pdf
46.6K
برای تبیین این "جای طلبگی" شاید بد نباشد تجربه امام(ره) و جامعه ایران را مرور کنیم. امام با ملت ایران چه کرده است؟ جامعه ما قبل از انقلاب که طبعا بدتر و فاسدتر از مدارس فعلی مان نبوده. اما امام با این جامعه ای که گرفتار هزاران مشکل فکری و فرهنگی است چه مواجهه ای داشته؟ او بر خلاف بسیاری از اقایان دیگر که دغدغه دارالتبلیغ و مدارس و مسیحیت و ... داشتند "انقلاب" کرد...
سراب "آموزش و پرورش" برای طلاب
[قسمت چهارم]
سراب "آموزش و پرورش" برای طلاب
[قسمت چهارم]
دوستان مختلفی نسبت به یادداشت "سراب آموزش و پرورش برای طلاب" واکنش نشان داده اند. و اغلب هم در موضع انتقادی شان تاکید بر این نکته داشته اند که امکان اثرگذاری در فضای اموزش و پرورش وجود دارد و ادل الدلیل علی امکان الشی وقوعه. یعنی از تجربه های خود گفته اند که رفته اند و با دانش اموزان ارتباط گرفته و حتی بعد از سالها، این مراودات را دارند و اثرگذاری مگر غیر از این است؟
پیش از این هم گفته ام که موضع این یادداشت موضع نفی حضور نیست. من از یک فراموشی و یا به تعبیر بهتر از یک "دروغ به خود" گفته و نوشته ام. دروغی که ما را از یاد خودمان برده است. ما طلبه ها چه کاری ازمان ساخته است و چرا برای انجام این کار به حضور فیزیکی در دانشگاه و مدرسه فکر می کنیم؟ ما چه جا و موقعیتی باید برای خود برگزینیم تا بود و نبودمان در این نهاد ها علی السویه باشد؟ به نوعی معتقدم کاری که از ما ساخته است و نقشی که ما می توانیم داشته باشیم برایش فرقی نمی کند در دانشگاه باشد یا نباشد. اگر صاحب ان موقعیت نباشیم حتی با بودن فیزیکی مان هم هیچ اثری نخواهیم داشت. و از ان طرف اگر ان نگاه را صاحب شویم دیگر دغدغه و غصه هیچ نهاد و مسئولیتی را نخواهیم داشت.
برای تبیین این "جای طلبگی" شاید بد نباشد تجربه امام(ره) و جامعه ایران را مرور کنیم. امام با ملت ایران چه کرده است؟ جامعه ما قبل از انقلاب که طبعا بدتر و فاسدتر از مدارس فعلی مان نبوده. اما امام با این جامعه ای که گرفتار هزاران مشکل فکری و فرهنگی است چه مواجهه ای داشته؟ او بر خلاف بسیاری از اقایان دیگر که دغدغه دارالتبلیغ و مدارس و مسیحیت و ... داشتند "انقلاب" کرد. حالا سوال این است که انقلاب چه بوده و هست؟ انقلاب امام "انقلاب در زبان" بود. او حرف مشهور و رایج زمانه را نزد بلکه ان را زیر و رو کرد. او توانست با مردم حرف بزند. به تعبیر آقا او برای ما "حرف نو" داشت. او سخنی داشت که به ما گرمی و حرارت داده و ما را به حرکت واداشت. اینجا البته گلوگاه بحث است. عده ای وقتی از "حرف نو" دم می زنند به نواوری های فقهی و عرفانی و فلسفی امام می اندیشند. و از نظریاتی از او یاد می کنند که هیچ فقیهی تاکنون چنین ایده هایی نداشته است. اما از خود بپرسیم که امام چه سخن تازه ای در سر داشت که قران و عرفان و برهان برایش حرف تازه داشتند. مگر غیر از این است که امام هم همان قران و نهج البلاغه و... را خواند که دیگر علمای ما بارها خوانده و تدریس کرده اند. او اما قران را به گونه ای تلاوت میکرد که گویی فرشته وحی "اقرا" را دوباره بر قلب و زبانش جاری کرده است. او قرآن را مجددا برای ما خواند. و با همین خواندن او بود که معجزه های ملت و جوانانش بروز و ظهور پیدا کرد. او با روح و حقیقت زبان نسبت گرفت و جسم زبان از پی این روح به حرکت درامد. جسم زبان همان محتواهایی است که در زبان می آید اما روح و حقیقت زبان امر دیگری است. و تازگی و زندگی از ان روح زبان است و نه جسم و محتوای آن. جایی که او ایستاده بود همان "جای طلبگی" است که ما را فرا می خواند اما ما خود در تمنای جاهای دیگریم. طلبگی نسبت دوباره با حقیقت زبان که همان قرآن باشد، برقرار کردن است. فضلای طلاب اگر وافعا فاضل باشند نهایتا در دانشگاه و مدارس می خواهند از اخرین نظریات فلسفی و عرفانی بگویند و از تفسیری از آیات که هیچ مفسری تاکنون آن را نگفته باشد. از پژوهش های نو و از نوآوری های پژوهشی شان بگویند. اما کدام قلبی با پژوهش به تحرک و غلیان در آمده است؟ او که به حقیقت زبان نایل شده برایش فرقی نمی کند که زیر دریا خوش بود یا روی آن. در دانشگاه باشد یا در حوزه. در مدرسه باشد یا در مسجد. او طلبه است. او اهل سخن و زبان است. اگر کسی گمان کند که این یادداشت دغدغه اش حضور کیفی در مدارس است در اشتباه است. وقتی از کیفیت و چگونگی حرفی به میان می آید ذهن ها به سراغ ارتقا شرایط حضور می رود. یعنی مثلا اگر طلبه به فقه و عرفان و حکمت تسلط داشته و از غرب و فلسفه معاصر هم سررشته ای داشته باشد، حضور چنین طلبه ای در مدارس ایده ال است. اما منظور نظر این مقال چیز دیگری است که در بالا در حد توان به توضیح و تبیین ان پرداخته ام.اگر زبان این است پس عین عمل است و برای من طلبه عملی غیر از نسبت گرفتن با حقیقت زبان وجود ندارد. اگر چنین عملی از ما سر بزند چه در مدرسه باشیم چه نباشیم اثر گذاریم و الا فلا.
کلام را با خاطره ای حکمت امیز به پایان برسانیم. چندین سال پیش اساتید دانشگاه تهران در دیدار با آقا قصد داشتند دکترای افتخاری دانشگاه تهران را به ایشان تقدیم کنند. آقا ضمن تشکر از اساتید از قبول چنین افتخاری امتناع نموده و فرمودند :
«مسئلهی دکتری افتخاری؛ خوب، البته این یک افتخار است که این دانشگاه این اظهار محبت را به ما بکند؛ لیکن من اهل دکتری نیستم؛ همان طلبگی ما کافی است. اگر بتو
انیم به میثاق طلبگی متعهد و پایبند بمانیم -که قولاً و فعلاً این میثاق را از دوران نوجوانی و جوانی با خدای متعال بستیم- اگر خداوند کمک کند و ما بتوانیم این میثاق را حفظ کنیم و در همین عالم طلبگی پیش برویم، من این را ترجیح میدهم. شما لطف کردید و این برای ما هم مایهی مباهات است، لیکن من پیشنهاد شما را قبول نمیکنم.»
سراب .pdf
78.9K
فایل کامل یادداشت " سراب اموزش و پرورش برای طلاب"
از قسمت یک تا چهار
1402 - 07 - 19.m4a
45.22M
سلسله جلسات همخوانی کتاب :
"خون دلی که لعل شد"
(خاطرات مقام معظم رهبری از زندگی و مبارزات خود)
جلسه سوم 19 / ۷ / ۱۴۰۲
#نهضت_بازخوانی_انقلاب_اسلامی
سلسله نشست های گفتگو با محوریت کتاب:
✅ خون دلی که لعل شد .. ✅
«إنّ مع الصّبر نصراً»
(خاطرات رهبر معظم انقلاب از دوران انقلاب و ...)
#نهضت_بازخوانی_انقلاب_اسلامی
حوزه علمیه امام خمینی زرینشهر
جلسه چهارم
چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۲
ساعت ۱۶ حوزه علمیه امام خمینی(ره)
هدایت شده از نقطهی جیم
آیییی
مجهول !
این جهان ترا شناخت ؟
این جهان نداشت طاقت ترا !
این جهان شکست در برابرت !
در برابرتو ساکت است !
تو گرچه کوچکی !
شیرزاده ای !
با هزار تن
بلکه بیشتر برابری
که نه من نه هیچکس ندید در برابرت دشمنی
دشمنت بعد رفتن تو مرد!
دشمنت در برابر ابهتت
لاله جان ستاره یا که سوسنم
هان سوسن است نام تو!
که ده زبان شدی و دشمنت
در برابر زبان تو
تیغ تیز تو
لال گشته است
سخت ترسیده است
سرش جدا شده است که این چنین
میزند دست و پا
میزند دست روی دست
نام ما مشخص است
نام ما یک کد است
ما شناسنامهایم
کاغذیم
ما معینیم
مدرکیم
پول روی پول
دست روی دست
مثل دشمن تو بیسریم
هدایت شده از اشاره های ناخوانا
راهِ قدس مان چه نزدیک است
باز خون جاریست خون جاریست
هان دوباره در دل غزه خبر هاییست
هان خبر از آسمان آورده اند انگار
آری آری این خبرها حاکی از آن است
باز سمت آسمان راهیست
باز خون جاریست خون جاریست
و شهادت آری آری شاه راهیست
من نمی گویم ولی آنها که هم دیدند و هم آن را چشیده اند میگویند:
که شهادت هست دراوزه به سوی آسمان
گو هزاران در ز غزه باز گشته
گو خداوندی که رفته باز گشته
آه خون جاریست
خونْ، جاریُّ و
زخم آن هم سخت کاری و
کار می آید از این زخمی که دارد غزه ی مظلوم
اینکه دارد سیل و طوفان میشود
می برد این سیل اسرائیل این قابیل، قوم شوم
آری این نفرینیان ساقط شوند و
خوب میگویند «اسقاطیل» آنهارا
وعده ی قرآن همین بوده که ساقط میکند «سجیل»، آنها را
هر که خواهد با خبر باشد ز غزه
من نمی گویم ولی آنها که هم دیدند و هم آن را چشیده اند میگویند:
غزه گشته ترجمان ِ درد،
قهرمان ِ درد،
و یگانه مردمان مرد
او جنون ِ عشق را چالاک و یکتا
در خودش این سالها
پرورانیده
و به خون عشق، جانش شد
آب دیده
او به خاموشی به عمری چند
صبر ها می کرد.
و سپس با کوشش ِ بسیار.
غصه ی خود را فرو میخورد.
او به دشواری فرو می بُرد :
لقمه ی بغضی و اشکی
لقمهی خونی که قُوتِ غالبش آن بود .
آه خون جان یاران آشنایان بود
من نمی گویم ولی آنها که هم دیدند و هم آن را چشیده اند میگویند:
راه قدس از کربلا خواهد گذشت
پس «خدا را شکر» باید گفت
راه قدسمان چه نزدیک ست
راه قدس از کربلای غزه وا گشته ست
غزه آری کربلا گشته ست
او نه دارد برجی و نه، خانه ای آنجا و یک دشت بلا گشته ست
آه این از شمر بدتر ها
آه بسته اند آبش را
او هزاران طفل دارد کشته چون اصغر
یا جوان ارباً اربا پشته بر پشته علیْ اکبر
یا که دارد چون غیورانی ابالفضلی
زینبانی گرچه مردانه ولی خواهر
آری آری کربلایی هست آنجا و غوغایی ست
پس «خدا را شکر» باید گفت
راه قدس از کربلای غزه وا گشته ست
غزه،
آری کربلا گشته ست
راه قدسمان چه نزدیک ست
سعید صاعدی
مهر/۱۴۰۲
@esharenakhana
سلسله نشست های گفتگو با محوریت کتاب:
✅ خون دلی که لعل شد .. ✅
«إنّ مع الصّبر نصراً»
(خاطرات رهبر معظم انقلاب از دوران انقلاب و مبارزات...)
#نهضت_بازخوانی_انقلاب_اسلامی
جلسه چهارم
چهارشنبه ۳ آبان ۱۴۰۲
ساعت ۱۶ حوزه علمیه امام خمینی(ره)
هدایت شده از اشاره های ناخوانا
هزار جور میشود که قصه را نگاه کرد
سپیدِ صبح دید یا که نه
روایت از شب سیاه کرد
روایتی ز وحشت و خرابی و هزار کشته می شود نوشت و گفت و داد زد
و آه و ناله کرد:
که وای وضعیت خراب هست و بد
و نا امید شد وَ گفت:
تمام شد دگر
تمام
شکست خورده ایم و آه
رسید قصه مان به سر
و میشود نگاه کرد جور دیگری
به شرط آنکه شست چشم را و دید
که نه،
خدا قرار داده است
مقدرات را
طور دیگری
بیا نگاه کن ببین
ببین هزار باره قصه های دردمند فتح را
ببین چه غزه شاعرانه گشته است
تو گو حوالت زمانه گشته است
و عرش سمت قدس
گمان کنم روانه گشته است
و سنگ ها برای دشمن خدا
به حکم ما رمیت اذ رمیت
درون مشت پیر یا جوان، وَ یا که کودکی
شدست هر کدام موشکی
ببین چه سنگ های غزه شاعرانه اند
چه بت شکن شدند و چه پیمبرانه اند
ببین چطور قدس باز قبله گشته است
چه حج دیگری رقم زده خدا
که حاجیان غزه رجم میکنند غاصبینِ قدس را
بیا ببین خلیل را
که بچه هاش را در این مسیر میکند فدا
خلیل غزه گرچه در میان خون و آتش ست
ولی تمام قد در این بهشت لاله ها خوش ست
ببین که مادران برای کودکان
به جنگ با سراب صهیونیسم رفته اند
و هاجرانه محض جست و جوی آب سعی می کنند
چقدر با صفاست مروه و صفایشان
و این مسیر فاطمی و زینبی ست
عجب شبی ست
عجیب قدری است قدر درک ناشده
ز آسمان هزار درب وا شده
نزول کرده اند پشت هم ملایکه،
و روح
ببین که ایستاده اند مادرانِ استوار همچو کوه
چه با شکوه
و رو به سوی قدس
قیام می کنند
به ملایکه سلام می کنند
خبر دهید بزمی است
میان کربلای غزه بزم عاشقانه است
چقدر قصه هاش فاتحانه است
ولی کجاند راویان فتح او؟!
کجاست مرتضای قصه هاش؟!
گمان کنم جواب آن، من و توایم و هر کدام یک روایتیم
بیا روایت خودت ز غزه باش
و بذر عشق را میان مردمان به قدر خود بپاش
آبان/۱۴۰۲
@esharenakhana
خون دلی که لعل شد ج ۴.mp3
41.94M
جلسه چهارم
۱۰ آبان ۱۴۰۲
#نهضت_بازخوانی_انقلاب_اسلامی
سلسله نشست های گفتگو با محوریت کتاب:
✅ خون دلی که لعل شد .. ✅
«إنّ مع الصّبر نصراً»
(خاطرات رهبر معظم انقلاب از دوران انقلاب و مبارزات...)
#نهضت_بازخوانی_انقلاب_اسلامی
جلسه پنجم
چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲
ساعت ۱۶ حوزه علمیه امام خمینی(ره)
۱۴۰۲-۰۸-۱۷ خون دلی ک لعل شد.mp3
49.09M
سلسله جلسات گفتگو پیرامون کتاب
"خون دلی که لعل شد"
موضوع بحث : جایگاه روحانیت در دنیای امروز
جلسه پنجم
۱۷ ابان ۱۴۰۲
#نهضت_بازخوانی_انقلاب_اسلامی
خون دل. ۱۴۰۲.۸.۲۴.mp3
36.78M
سلسله جلسات گفتگو پیرامون کتاب
"خون دلی که لعل شد"
جلسه ششم
۱
۲۴ آبان ۱۴۰۲
#نهضت_بازخوانی_انقلاب_اسلامی
سلسله نشست های گفتگو با محوریت کتاب:
✅ خون دلی که لعل شد .. ✅
«إنّ مع الصّبر نصراً»
(خاطرات رهبر معظم انقلاب از دوران انقلاب و مبارزات...)
#نهضت_بازخوانی_انقلاب_اسلامی
جلسه هفتم
چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۲
ساعت ۱۶ حوزه علمیه امام خمینی(ره)
خون دلی ک لعل شد۱۴۰۲۰۹۱۵.mp3
49.6M
سلسله جلسات گفتگو پیرامون کتاب
"خون دلی که لعل شد"
موضوع بحث : عالم شهادت چگونه عالمی است؟
جلسه هفتم
۱
۱۵ آذر ۱۴۰۲
#نهضت_بازخوانی_انقلاب_اسلامی
خون دلی که .._1.m4a
36.58M
سلسله جلسات گفتگو پیرامون کتاب
"خون دلی که لعل شد"
موضوع بحث : خواندن این کتاب چه تاثیری بر انقلابی گری ما دارد؟
جلسه هشتم
۱
۲۲ آذر ۱۴۰۲
#نهضت_بازخوانی_انقلاب_اسلامی
خون دل ۲۹ آذر.mp3
52.28M
سلسله جلسات گفتگو پیرامون کتاب
"خون دلی که لعل شد"
موضوع بحث : یاس رسل و انقلابی گری
جلسه نهم
۱
۲۹ آذر ۱۴۰۲
#نهضت_بازخوانی_انقلاب_اسلامی
سلسله نشست های گفتگو با محوریت کتاب:
✅ خون دلی که لعل شد .. ✅
«إنّ مع الصّبر نصراً»
(خاطرات رهبر معظم انقلاب از دوران انقلاب و مبارزات...)
#نهضت_بازخوانی_انقلاب_اسلامی
جلسه دهم
چهارشنبه ۶ دی ماه۱۴۰۲
ساعت ۴۵ : ۱۵
حوزه علمیه امام خمینی(ره)
خون دلی که لعل شد ۱۰.m4a
40.25M
سلسله جلسات گفتگو پیرامون کتاب
"خون دلی که لعل شد"
موضوع بحث : جمع سادگی و کیاست
جلسه دهم
۶ دی ماه ۱۴۰۲
#نهضت_بازخوانی_انقلاب_اسلامی
خون دلی که لعل شد ۱۱.m4a
28.67M
همزمان با سالروز شهادت حاج قاسم
موضوع بحث :
(شهادت حاج قاسم نفحه الهی)
رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ لَعَلَّهُ أن يُصِيبَكُم نَفحَةٌ مِنها فلا تَشقَونَ بَعدَها أبدا
انقلاب ِ زبان
پیرامون بیانات رهبر انقلاب
در دیدار با مداحان
می خواستم در باب جلسه ای که با دوستان ِخانه طلاب برقرار شد چند جمله ای بنویسم. جلسه با محوریت بیانات اقا با مداحان در سالروز میلاد حضرت زهرا «سلام علیها» بود.
اما حقیقتا نوشتن سخت است. چون ما وقتی می نویسیم غالبا قصد داریم چیزی را توضیح داده و از ابهام بیرون آوریم. حال آنکه این سخنرانی در نهایت وضوح و آشکارگی بود. پس می توان به نوع دیگری از نوشتن فکر کرد. گاهی باید نوشت تا ببینیم چه نسبتی و چه فهمی از متن روبرو داریم. من آنچه که در مواجهه با این سخنرانی برایم رخ داده است را در چند جمله خلاصه می کنم؛
@khanehtolab
🖌 انقلاب امام در واقع انقلاب در زبان ِ دین بود. نه اینکه امام دین جدیدی آورده باشد اما او توانست زبان دین را به صحنه بیاورد. شاید اینکه در برخی روایات در باب حضرت ولی عصر (عج) گفته شده : "یَاتِی بِدِینٍ جَدید" به همین معنای زبانی مراد باشد.
🖌زبان ابزار و وسیله ای نیست که ما بخواهیم با آن معانی را منتقل کنیم. اساساً آدمی چیزی غیر از زبان نیست. و در زبان است که هست و شدنش رخ می دهد. به معنایی دیگر در زبان است که انسان با همه چیز نسبت می گیرد و جهان خویش را می سازد.
وقتی زبان پریشان و بی بنیاد باشد ، آدمی آواره است و راهی به آینده برای رفتن نمی یابد.
🖌تکلیف ما روشن است. مساله ما زبان است. و اینکه چگونه می توان زبان انقلاب اسلامی را جستجو و به صحنه آورد. به مدد زبان است که می توان مسائل مان را طرح کنیم و امکان گفت و گو و تفکر را فراهم آوریم.
بار دیگر فرازی از این بیانات رهبری را با هم مرور کنیم :
« در زمان ما، بزرگترین کسی که «جهاد تبیین» کرد امام راحل بود، و بزرگترین کاری که با «جهاد تبیین» انجام گرفت، کاری بود که امام بزرگوار ما انجام داد. امام راحل با «جهاد تبیین» کاری کرد که دیگران با هیچ وسیلهی سختافزاری و نرمافزاریِ دیگری، نه می توانستند بکنند، نه امیدش را داشتند که بکنند؛ امام با زبان و با منطق [این کار را کرد]؛ «جهاد تبیین» این است. [امام] از روز اوّل نهضت شروع کرد به حرف زدن، تا روزی که آمد اینجا در بهشت زهرا گفت من تو دهن این دولت میزنم و دولت تعیین می کنم؛ همه با «جهاد تبیین» بود. با «جهاد تبیین» چه کار کرد؟ با «جهاد تبیین» حکومت دیرپای فاسد ننگین دیکتاتوری و مستبدّانهی سلطنتی ارثی را ازاله کرد و حکومت مردمسالاری اسلامی و دینی را سر کار آورد؛ مسئلهی «جهاد تبیین» این است، اهمّیّتش این است. خب این درس فاطمهی زهرا «سلام الله علیها» است که در طول زمان ادامه پیدا کرد و رسید به امام بزرگوار.
در زمان مبارزات روحانیّت و نهضت روحانیّت، جریان های دیگری بودند که تلاش می کردند، کار می کردند، دوندگی می کردند، با سلاح وارد میدان می شدند، [امّا] هیچ کار نتوانستند بکنند؛ یا سرکوب شدند یا منحرف شدند.»
یاسر مرکزی
@khanehtolab