..... شهریورماه 1380، حاج حسن به همراه خانوادهاش در سفر حج عمره بود، اما نمیخواست تا بازگشتِ او، تست مهمشان به تعویق بیفتد. اصلا نمیخواست دوستانش فکر کنند بدون او نمیتوانند! بعد از چندین سال، با باری سنگین از کارها و آرزوهای بزرگ به سرزمین وحی سفر کرده بود اما تمام فکرش در بیابانی در مرکز ایران بود که قرار بود شاهد نتیجۀ تلاشِ طولانی دانشمندان گمنام ایران باشد.
عملیات با روال همۀ تستهای قبلی با دعوت از مسئولان دولتی، فرماندهان، دانشمندان و کسانی که نقشی در تولد این موشک جدید داشتند، انجام شد. دلهرۀ تکرار دو شکست قبلی و صدها سوال پیچیدۀ علمی که در پی هر شکست سربرمیآورد، ساعات بسیار پرالتهابی برای دانشمندان ساخته بود. نگاههای مختلف حاضران در میدانِ تست به موشکی دوخته شده بود که قرار بود فقط در دو سه دقیقه، تکلیف چند سال کار گروهی از مردان موشکی را معلوم کند. قلب محمد علی احمدی پر از شور و توسل به حضرت حق بود.
ـ کاش حسن آقا اینجا بود.
فکر میکرد تحمل آن فضای سنگین و پراضطراب در کنار حسن آقا خیلی آسانتر بود، اما حاج حسن، صدها کیلومتر دورتر، در شهر پیامبر منتظر شنیدن خبر فتح بزرگشان بود!....... #زندگی_نامه_شهید_حسن_طهرانی_مقدم #انتشار_برای_اولین_بار #کتاب_مرد_ابدی_در_انتظار_چاپ #نوشته_معصومه_سپهری #داستان_تولد_موشک_فاتح110 #شهید_حسن_طهرانی_مقدم https://eitaa.com/lashkarekhoban
موفقیت این تست میتوانست پایهگذار موشکهایی با برد بلند و حتی ماهوارهبر در آینده باشد، و شکست آن پایان تلخی بود بر رویای داشتنِ موشک سوخت جامد هدایتشونده و باقی ماندن قدرت موشکی بر پایۀ موشکهای سوخت مایع که معایب بسیاری در حیطۀ عملیات داشت!
ـ بسماللّه الرحمن الرحیم ... بِاِذن اللّه و بِاِذن رسول اللّه ...
کلمات آشنایی که از دوران دستیابیشان به نخستین موشکها در لحظۀ فایر بر قلب و زبانشان جاری بود، در فضا پخش میشد... حالا هر کس با هر آنچه متصلتر بود، به درگاه خدا چنگ زده بود تا مجموع قوانین علمی که آنها را به نقطۀ نهایی کارشان رسانده بود، در صحنۀ عمل نیز درست رفتار کند.
ـ یا فاطمهالزهرا ... یا امام رضا ... یا صاحبالزمان ...
شمارش معکوس میان این اسامی شریف برای شیعه، گم شد... #زندگی_نامه_شهید_حسن_طهرانی_مقدم #انتشار_برای_اولین_بار #کتاب_مرد_ابدی_در_انتظار_چاپ #نوشته_معصومه_سپهری #داستان_تولد_موشک_فاتح110 #شهید_حسن_طهرانی_مقدم https://eitaa.com/lashkarekhoban
لشکر خوبان(دستنوشتههای م. سپهری)
موفقیت این تست میتوانست پایهگذار موشکهایی با برد بلند و حتی ماهوارهبر در آینده باشد، و شکست آن پ
سه، دو، یک .... یا زهرا...
موشک این بار به زیبایی اوج گرفت... راکت سوخت جامدی که از لحظۀ پرتاب به سرعت رها میشد و آن را وحشی و غیرقابل کنترل مینامیدند، حالا موشکی دستآموز شده بود که بر طبق تمام دادههای تِلهمتریک، آسمان را به سمت هدف شکافت و از چشمهایشان ناپدید شد. چند ثانیه بعد، صدای فریاد اللّهاکبرِ دیدهبانها، بیسیمها را پر کرد.
ـ اللّهاکبر ... خورد به هدف! ... اللّهاکبر ... اللّهاکبر ... درست به هدف... .
در آن بیابان، اشک، تکبیر و سجدۀ شکر، ترجمان حالشان بود. همدیگر را در آغوش گرفته و از فتح بزرگی که خدا نصیبشان کرده بود، میگریستند و اشک و لبخندشان به هم میآمیخت. اسم این موشک را گذاشته بودند فاتحـ110؛ «اولین موشکِ واقعا ایرانی نقطهزن» همان موشکی که حاج حسن در آرزویش بود تا با افتخار آن راMADE IN SHIA و ساخت ایران بنامد. #زندگی_نامه_شهید_حسن_طهرانی_مقدم #انتشار_برای_اولین_بار #کتاب_مرد_ابدی_در_انتظار_چاپ #نوشته_معصومه_سپهری #داستان_تولد_موشک_فاتح110 #شهید_حسن_طهرانی_مقدم https://eitaa.com/lashkarekhoban