eitaa logo
لشکر خوبان(دست‌نوشته‌های م. سپهری)
1.4هزار دنبال‌کننده
883 عکس
498 ویدیو
4 فایل
جایی برای نشر آنچه از جنگ فهمیدم و نگاشتم. برای انتشار بخش‌هایی از زندگی، کتاب‌ها، لذت‌ها، رنج‌ها و تجربه‌هایی که در این مسیر روزی‌ام شد. نویسنده کتاب‌های: 🌷لشکر خوبان (۱۳۸۴) 🌷نورالدین پسر ایران (۱۳۹۰) 🌷مرد ابدی (۱۴۰۳) راه ارتباطی: @m_sepehri
مشاهده در ایتا
دانلود
سالهاست برای من خیبر یعنی تو؛ شهید بایرامعلی ورمزیاری‌... فرمانده باصفا و رزمنده باوفای عاشورایی، کسی که آقا مهدی باکری او را چون دست راست خود نامیده... عاشق امام زمان شیدای امام زمان یار امام زمان رزمنده‌ای که ۱۶ ماه قبل از شهادت در جریان مجروحیت شدید در عملیات مسلم‌بن عقیل و سه روز گم شدن در منطقه سلمان کشته میان دشمن، به دیدار و گفتگو با آقا امام زمان نائل آمد و شرح آن را نوشت تا به به ما بفهماند فرمانده اصلی جبهه‌ها کیست... 😭❤️ خیلی متاسفم که این گنج ارزشمند افتاد دست کسانی که زخمی‌اش کردند و حاصل زحمتی چند سالها هنوز منتشر نشده است... عجب تقارنی ... سالگرد شهادت تو و بچه‌های گردانت در محاصره طلاییه با نیمه شعبان مصادف است... متاسفم که نمی‌توانم تو را درست معرفی کنم... ببخشید برادر😭 چاپ https://eitaa.com/lashkarekhoban
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اصلا همه غم‌ها و فقدان‌ها، همه شهادت‌ها و اسارت‌ها ... همه رنج ها و صبرها رنگ می‌بازد در برابر نام کاملت یااباعبدالله😭😭 فردا پیکر مطهر مردی به خاک سپرده می‌شود که در عصر ما بود و حسینی بودن را با کلامش؛ قیامش؛ لبخند و امید و حمایتش به دوستان و خشم و فریاد و جهادش بر دشمنان اسلام، به تصویر کشید... آه شهدا! کلمه‌هایم را گم‌کرده‌ام می‌خواهم خودی نباشد و از میان برخیزم تا بتوانم به شهود شما برسم... شب‌های عملیات خیبر است و یاد شهدا... یاد مظلوم و از یادها رفته.... یاد ، آن قهرمانی که معراج نشین طلائیه شد... شهید معصوم ۱۴ ساله که در باتلاق‌های هور جسمش را به بی‌نشانی سپرد ... آه ای خدای شهیدان!! دلتنگ و مضطر، با دستان خالی اما پر امید به فضل و مهربانی بی‌دریغت، شب آخر حضور سید بر زمین را بهانه می‌کنم که بگریم بر یتیمی و غربت شیعه و بهای سنگینی که در این پرداختند و باید بپردازیم... خدایا نمی‌دانم فردا، آن ولی مطلق و فرمانده قلب و عقل و جان ما، حضرت حجت‌بن الحسن العسکری کجا قدم خواهد زد؟ میان مشایعین سردار دلاور و وفادار و شهیدش، سید حسن؟ یا میان سربازان دور افتاده و تنها و غمگین اما آماده اشاره‌اش در جای جای این زمین سرد و غرب‌زده انسانیت؟؟ 😭 خدایا! باقی‌مانده سال‌های غیبت شبه پیامبر و علی ثانی و بقیه‌الله الاعظم را به اشک‌های پاکی که این شبها و روزها ریخته می‌شود، ببخش! خدایا! قلب مجروح رهبر عزیز و مقتدر ما صبر و سکینه و قدرت بیشتر ببخش 😭 https://eitaa.com/lashkarekhoban
لشکر خوبان(دست‌نوشته‌های م. سپهری)
🔻 روایت بخشهایی از فصل خیبر کتاب مرد ابدی قسمت ۲ 📚دو گردانِ داوطلب از لشکر عاشورا و دو گردان از لش
یکی از افتخارات حرفه‌ای حقیر، تصحیح دست‌نوشته‌های ارزشمند و نگارش زندگی‌نامۀ سردار شهید بایرامعلی ورمزیاری، فرمانده گردان علی‌اکبر از لشکر عاشوراست که در عملیات خیبر، فرمانده یکی از چهار گردانِ نفوذی به طلائیه بود. آن‌ها تا آخرین گلوله و نفر جنگیدند و در پنجم اسفندماه 1362، همگی شهید یا اسیر شدند. ماجرای دردناکی که پیش از آن هرگز رخ نداده بود و تا آخر جنگ نیز تکرار نشد.😭😭😭 بقایای پیکر پاک شهیدان محمدباقر مشهدی عبادی فرمانده گردان امام حسین و بایرامعلی ورمزیاری فرمانده گردان علی اکبر از لشکر عاشورا، سال 1374 در عملیات تفحص شناسایی شد و در گلزار شهدای وادی رحمت تبریز و سلماس به خاک سپرده شد. متاسفانه این کتاب، به‌نام «برسد به همه، زندگی‌نامه و یادداشت‌های شهید بایرامعلی ورمزیاری» هنوز منتشر نشده است! .... باورتان میشود قریب 30 سال از اولین تلاشها برای تولید این اثر می‌گذرد.... اثر مظلوم شهیدی غریب... مظلوم..... https://eitaa.com/lashkarekhoban
لشکر خوبان(دست‌نوشته‌های م. سپهری)
🔻روایت بخشهایی از عملیات خیبر از کتاب مرد ابدی 🔻قسمت 9 ...آن منطقۀ کوچک در سروصدا و دود انفجارات
سحر سومین روز ماه مبارک ماه رمضان است... میان همه کارهای عادی اسفند ماه و شرايط اختصاصی ماه اسفند فرو مانده‌‌ام در بحر خیبر و با مرور این جملات، میل دارم کمی از پس پرده برایتان بنویسم. راستش من تا قبل از مصاحبه با سردار مصطفی مولوی ( فرمانده واحد اطلاعات لشکر عاشورا در زمان عملیات خیبر) از این عملیات خیبر، هیچ چیز کافی و نزدیکی نمی‌دانستم. در کتاب‌های قبلی‌ام، و ، راویانم در عملیات خیبر حضور نداشتند، پس من نیز نبودم و ندیدم و نشنیدم... اما در مصاحبه با سردار مصطفی مولوی ، چنانچه در مقدمه مرد ابدی توضیح داده‌ام، برای اولین بار وارد خیبر شدم. همان ایام بود شاید، که برای تکمیل تصویر ، از قهرمانان خیبر، با یکی از نیروهای او صحبت مفصلی کردم؛ آزاده‌ای به نام آقای ابوالفضل هادی که در خیبر در گردان علی اکبر ( گردان شهید بایرامعلی ورمزیاری) بود و از نزدیک شاهد ماجرای رزم و شهادت او و بسیاری دیگر و همان جا به اسارت دشمن درآمده بود. ( این مصاحبه بسیار ارزشمند را در کتاب یادداشت‌های شهید ورمزیاری با عنوان که در دست انتشار است آورده‌ام) خیبر برای من در این دو سه روایت و چند صحنه از کتاب‌هایی که خوانده بودم تعریف شده بود. اما پژوهش برای نگارش کتاب زندگی شهید طهرانی‌مقدم فرصت عجیبی گشود تا از منظر دیکری هم به ماجرا بنگرم. از چشم رزمندگان و فرماندهان توپخانه کلیت ماجرای تست موشک را اولین بار برایم تعریف کرد که نزدیک بود اسیر شوند!! آقای محسن رفیق‌دوست هم کلیاتی گفته بودند و در نسخه اولیه نوشته بودم. اما وقتی به سردار آقایی رسیدم ایشان باب دیگری به خیبر گشود... نوشتم و نوشتم... مدتی بعد در حالی که تصور می‌کردم کتاب را تا پایان جنگ کامل کرده‌ایم، به مناسبت سالگرد خیبر، بخشی از نوشته‌هایم را در گروه تلگرامی رزمندگان توپخانه ( به نام گرده شهید شفیع‌زاده) منتشر کردم. سردار بهزاد اتابکی یکی از سرداران توپخانه واکنش نشان داد که این طور نباید نوشته شود... ( من فقط بخش کمی را نوشته بودم اما تلنگر ایشان گرچه حالم را خراب و زحمتم را بیشتر و کارم را سخت‌تر کرد اما در نهایت به نفع کار شد.) از سردار زهدی پرسشهایی کردم و مجددا با سردار آقایی تماس گرفتم که همیشه آماده کمک به کار شهید مقدم بود... مطالبم را به ایشان فرستادم تا بخوانند و جزیی‌تر آن روزهای خیبر را بررسی کنیم. ایشان در چند مصاحبه تلفنی، نکته‌ها گفتند. پیش‌تر، برای این که خیالم را از صحت روایت روز تست راحت کنند، شماره سردار سید حبیب‌الله اعتصامی را هم برایم ارسال کرده بودند. عجب روزی بود روز گفتگو با آقای اعتصامی... شاید اولین و آخرین بار بود که در دفتر در تهران بودم و از آنجا تماس گرفتم برای مصاحبه تلفنی. فکر می‌کردم بخش جنگ را نوشته‌ام و حالا می‌توانم خیبر را جزئی‌تر بنویسم و زود تحویل بدهم... اما سردار اعتصامی که اطلاعات و اشتیاق و سوالات مرا از آن روزها می‌شنید حرفها داشت برای گفتن.... صحبت چند دقیقه‌ای ما به ساعت رسید و به جلسات دیگر کشید. از نقش بچه‌های اصفهان در توپخانه و کل لشکر امام حسین و .... نکته‌ها شنیدم و ... ( تجربه عجیبی بود که می‌گذرم) چنین شد که بخش ادوات و شکل گیری توپخانه و نحوه به دست آوردن توپها از اصفهانی‌هایی که حتی بخشی از توپهایشان را برای تحویل ندادن، زیر خاک پنهان کرده بودند😳😅 جان گرفت و کامل‌تر شد... و چنین شد که صحنه به صحنه آن روز عجیب خلق شد... روزی که به بهانه تست موشک، حسن مقدم و فرماندهان توپخانه به کنج طلائیه رفتند و چنین شد.... خدایا کسانی را که خون پاکشان در عملیات خیبر بر طلائیه و مجنون ریخت، با خیبر شکن آل محمد محشور فرما 🌷🌷 و هر کس را که صادقانه و سرسخت، کوشیده و می‌کوشد آن روزهای جهاد اصغر و اکبر و آن انسان‌ها را در تاریخ زنده نگه‌ دارد، و روایتی صحیح به حال و آینده ارائه دهد به خیبر‌شکنان شاهد جبهه حق ملحق فرما.🤍 م.سپهری ۱۴ اسفند ۱۴۰۳ https://eitaa.com/lashkarekhoban
تولدت مبارک عزیز دورمانده من🌷 برس به داد دل‌ها و زبان‌های پر ادعای ماها، برس به همه منتظرانی که دست به استغاثه برداشته‌اند برای طلب ظهور و درک حضور... بیا بگو به همه ما که چه کنیم لایق شویم امام به دیدارمان بیاید و بشارتمان دهد... بیا بگو در عمر ۲۰ ساله‌ات چطور دست و قلب و زبانت یکی شد تا سرانجام یکی شدی با عشق... کتاب برسد به همه؛ دست‌نوشته‌ها و زندگی‌نامه سردار شهید بایرامعلی ورمزیاری توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد. الهی لک الحمد🍃 خدایا مرا هم پاکیزه بپذیر🌷 https://eitaa.com/lashkarekhoban
«برسد به همه» یکی از ساده‌ترین، دقیق‌ترین و صادقانه‌ترین روایت‌های جنگ است. دست‌نوشته‌های رزمنده‌ای به‌نام بایرامعلی ورمزیاری، متولد 10/10/1342 در روستای آغ اسماعیل از توابع شهرستان سلماس که اولین صفحۀ دفترش را در 6/12/60 نوشت و آخرین صفحه را سه روز قبل از این‌که در 5/12/62 به شهادت برسد. او در طول دو سال حضورش در جبهه از سطح یک نیروی ساده تا سطح فرماندهی گردانِ خط‌شکن علی‌اکبر در لشکر عاشورا پیش رفت. اما به‌راستی‌ او که بود؟ https://eitaa.com/lashkarekhoban
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است https://eitaa.com/lashkarekhoban
 كبوترها، كبوترها، به دلجويي از آن بالا نگاهي زير پا گاهي اسيران قفس‌ها را! خوشا پروازتان با هم، بلند آوازتان با هم به ياد آريد ما را هم در آن پرواز كردن‌ها… رفیق؛ هم‌شهری؛ همرزم؛ هم‌راه؛ هم‌سفر ابدی؛ در رزم با خصم و در بزم خون. و اینجا در آرامگاه ابدی در گلزار شهدای شهر زیبای سلماس آه شهدا! به یاد آرید ما را هم.... https://eitaa.com/lashkarekhoban