در آخرين روزهاي سرد پاييزي، ساعتها حضور در آب سرد و منجمدكننده، عامل مهمي بود كه باعث ميشد آدم ادرارش را داخل آب و در لباس غواصي دفع كند. چارهاي جز اين نبود و خود اين باعث شده بود كه همه بعد از خروج از آب حتما خود را با آب بشويند. بچههاي اطلاعات كه در اين قبيل موارد كاركشته و مجرب بودند، خيلي زود فكري براي اين مشكل كردند. در مقرمان يك تانكر پيدا كرديم؛ يك لوله بلند به تانكر بستيم و پايين تانكر، جايي براي گذاشتن چوب و هيزم آماده كرديم. با روشن كردن آتش، آب تانكر گرم ميشد و ما هر بار بعد از اتمام آموزش، سريع بدانسو ميدويديم، لباسهاي غواصي را در میآورديم و با آب گرم استحمام ميكرديم اما بسياري از بچههاي گروهان، در اسكلهاي كه پايينتر از گردان وليعصر بود، لباسهايشان را ميكندند و با آب سرد و يخزده خود را ميشستند.
معمولاً در گوديها و چالههاي اطراف چادرها آب جمع ميشد و هر صبح ما به راحتي ميتوانستيم سطح آب را كه يخزده بود، ببينيم. بنابراين مطمئن بوديم كه در ساعاتي از روز، دماي آب صفر درجه است اما بچهها با همين آب سرد خود را ميشستند و غسل ميكردند. پ.ن: ماجرای غسل رزمندگان در جبهه، در شرایط مختلف، اگر از لابلای خاطرات مختلف رزمندگان دربیاید و مورد تامل باشد، مخصوصا برای نوجوانان و مربیان، یکی از مواقفیست که یادمان میدهد چطور انسان میتواند بزرگ و پاک شود....
#لشکر_خوبان #خاطرات_مهدیقلی_رضایی #غواصان_لشکر_31_عاشورا #غسل_در_جبهه #معصومه_سپهری https://eitaa.com/lashkarekhoban