eitaa logo
اشعار استاد علی اکبر لطیفیان
1.1هزار دنبال‌کننده
38 عکس
47 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
برسه به روح «حسین بختیاری» تمام طاعت من چشم های گریان است هوای چشم ترم صبح و شام باران است به پلک زخم تو سوگند چشم ما خون شد به پلک زخم تو ، گریه تمام ایمان است تمام عمر دویدیم در بساط شما و کاش لحظه مرگم که خط پایان است - بیایی و دلِ سیری نگاه تان بکنم که خواهش همه ی عمر ما ز سلطان است به قول بیتی از آن روضه خوان دلخسته که حال بار سفر بست و بر تو مهمان است بغل بگیر مرا احتیاج من بغل است بغل بگیر وگر که به قیمت جان است پسم نزن که بجز تو مرا پناهی نیست مثال ما و تو مانند دست و دامان است فدای آن تن صد پاره روی رمل روان فدای آن تن بی جان که در بیابان است سرت به روی سنان رفت و خواهرت میدید تنت به ریگ روان زیر سم اسبان است فدای آن تن مجروح و تکه تکه شده که پیش چشم عزیزان شاه ، عریان است عیال تو وسط شمر و خولی و اخنس به شام رفت و به شامات ، بین ویران است تو نیزه خوردی و کعبِ نی اش به زینب خورد و حال خواهر مظلومه بین زندان است هر آنکه دشمن تو بود ، خواهرت را زد عیال پیر خرابات بین عدوان است کدام چشم بگرید به داغ های دلش که داغ های دل خواهرت فراوان است رقیه بین خرابه به خاک ها یخ زد و عمه ای که کتک خورده است و حیران است
آقای روضه خوان.... هدیه به روح همه مادحین آل الله صلواتی هدیه کنیم...
4_5979045013806388623.mp3
14.85M
بمیرم و نبینم این حرم اسیر غربته چیکار کنم تو خیمه ها دوباره حرف غارته اسارته ۲ خاک به سرم /اومدن برای غارت حرم خاک به سرم/ این مصیبت نمیشه باورم خاک به سرم/ الهی واست بمیره مادرم ۳ یه نفر رو به مدینه داد~بزنه/ وا محمدا کی آتیش به خیمه ها میخواد~ بزنه/ وا محمدا ۴ وا محمدا ~/زینب تنهاست وا محمدا~/ این عاشوراست **** دوباره خیمه ها پر از صدای هلهله شده دوباره خیمه ها پر از سنان و حرمله شده دل همه پر از غم و مصیبت و گله شده ۲ درده حسین/ کاش بازم به خیمه بر،گرده حسین پاشو ببین~/ خیمه ها اسیر نامرده حسین دختر تو~/ گوشه ی خرابه دق کرده حسین ۳ یه نفر جای رقیه داد~ بزنه/ ای عمو بیا منو زجر بی حیا میخواد~بزنه/ ای عمو بیا ۴ وا محمدا زینب تنهاست وا محمدا این عاشوراست **** آه از تب دلشوره / دست من ازت دوره رفته سرِ نی آیه/ افتاده زمین سوره ای ماه بلند من /جز راهب نصرانی کی زخمتو میشوره ۲ ۲ سر پیراهن تو نیمه ی شب گریه کردم برا زخم تنه تو مثل زینب گریه کردم شنیدم یک نفر با چکمه رو سینت نشسته کی جای مُهر پیشونیتو با نیزه شکسته ۳ سهم تو از دنیا/ آخرش غربت بود دهنِ پُر خونِ/ تو پُر از تربت بود من بمیرم خیلی /به تو میخندیدن مَحرم و نامَحرم/ بدنت رو دیدن
10.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 ست هوایت نکنم میمیرم خسته از دست بازی دنیا خسته از هر چه بود و هر چه که هست گنده لات محله گرفت وضو شست از هر چه اهل دنیا دست وارد روضه شد و زمزمه کرد آه ارباب جان غلط کردم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو فقط دست به زانو مزن و گریه مکن گیرم ای شاه کسی نیست...خودم نوکر تو لحظه ای فکر کنی پیر شدم، مدیونی در سرم هست همان شوق علی اکبر تو من خودم یک تنه از کرببلا می برمت چه کسی گفته که پاشیده شده لشگر تو تو برایم نگرانی چه می آید سر من من برایت نگرانم چه می آید سر تو همه را بدرقه کردی و به میدان بردی می روی، هیچ کسی نیست به دور و بر تو بده پیراهن خود را که خودم پاره کنم نمی ارزد سر این کهنه شده... پیکر تو... وای از معجر من، معجر من، معجر من وای از حنجر تو، حنجر تو، حنجر تو سعی ام این است ببینم بدنت را، اما چه کنم! شمر نشسته جلوی خواهر تو علی اکبر لطیفیان
تن من را به هواي تو شدن ریخته اند علی و فاطمه در این دو بدن ریخته اند جلوه ي واحده را بین دو تن ریخته اند این حسینی ست که در غالب من ریخته اند ما دو تا آینه ي روبروي یکدگریم محو خویشیم اگر محو روي یکدگریم اي به قربان تو و پیکر تو پیکرها اي به قربان موي خاکی تو معجرها امر کن تا که بیفتند بپایت سرها آه، در گریه نبینند تو را خواهرها از چه یا فاطمه یا فاطمه بر لب داري مگر از یاد تو رفته است که زینب داري حاضرم دست به گیسو بزنم، رد نکنی خیمه را با مژه جارو بزنم، رد نکنی حرف از سینه و پهلو بزنم، رد نکنی شد که یک بار به تو رو بزنم، رد نکنی؟ تن تو گر که بیفتد تن من می افتد تو اگر جان بدهی گردن من می افتد دلم آشفته و حیران شدو...حرفی نزدم نوبت رفتن یاران شدو...حرفی نزدم اکبرت راهی میدان شدو...حرفی نزدم در حرم تشنه فراوان شدو...حرفی نزدم بگذار این پسران نیز به دردي بخورند این دو تا شیر جوان نیز به دردي بخورند نذر خون جگرت باد،جگر داشتنم سپرسینه ي تو"سینه سپر"داشتنم خاك پاي پسران تو پسر داشتنم سر به زیرم مکن اي شاه به سر داشتنم سر که زیر قدم یار نباشد سر نیست خواهري که به فدایت نشود خواهر نیست راضی ام این دو گلم پرپر تو برگردند به حرم بر روي بال و پر تو برگردند له شده مثل علی اکبر تو برگردند ...دست خالی اگر از محضر تو برگردند دستمال پدرم را به سرم می بندم وسط معرکه چادر ،کمرم می بندم تو گرفتاري و من از تو گرفتارترم تو خریداري و من از تو خریدارترم من که از نرگس چشمان تو بیمارترم بخدا از همه غیر از تو جگردار ترم امتحان کن که ببینی چقدر حساسم بخداوند قسم شیرتر از عباسم بگذارم بروي،باز شود حنجرتو؟ یا به دست لبه اي کند بیفتد سر تو جان انگشت تو افتد پی انگشترتو می شودجان خودت گفت به من خواهرتو؟ طاقتم نیست ببینم جگرت می ریزد ذره ذره به روي نیزه سرت می ریزد (علي اكبر لطيفيان)
10.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خادم اهل بیت در عمرش فخر باید به خدمتش بکند مثل مادربزرگ خانه ی ما که خداوند رحمتش بکن پیرزن سال‌ های آخر عمر سخت دلبسته شد به خاموشی چیزهای کمی به خاطر داشت مبتلا بود به فراموشی روزی از روزها به او گفتم گرچه خو کرده‌ای به بیماری نام‌ های ائمه را مادر ! این اواخر به خاطرت داری ؟ گفتم اول ؟ درست گفت ! ” علی “ پاسخ دومين سوال : حسن سومی را نگفته گفت : حسين ؛ آن كه در كربلا نداشت كفن گفتمش چارمین ؟ و ساکت شد گفت : مادر ! ببخش یادم نیست تا همین ‌جاش یاد من مانده ست مشکل از دین و اعتقادم نیست گفتمش آمدیم و از تو کسی این سوالات را شفاهی کرد دور از جان تو ، ملک در قبر گر بپرسد چه کار خواهی کرد ؟ گر چه حرفم مزاح بود ام اشك او روی گونه ‌اش افتاد گفت من رفته است از يادم او مرا که نمی‌ برد از ياد من فقط تا حسين يادم هست دادم از کف توان و نیرو را شسته‌ ام سال‌های سال اما استکان ‌های مجلس او را من که اولاد سیدالشهدا اسم‌ شان رفته ‌است از یادم زیر دیگ عزاش را یک‌ عمر فوت کردم به گریه افتادم همه سال منتظر بودم تا دوباره محرمش بشود چادرم را به تکیه می‌ دادم تا سیاهی ماتمش بشود اشک مادربزرگ در روضه ماند از او به ‌جا و ارثیه شد رفت مادربزرگ از این دنیا خانه ی کوچکش حسینیه شد !
نماهنگ بهترین خاطره.mp3
2.62M
کاشکی میشد به بهترین خاطره هام برگردم الهی قربونت برم من اگه قابل باشم آدم خبر نداره دیگه حتی از فرداشم یه اربعین میام ولی یه سال توی رویاشم لحظه دیدار پای ضریح در اومد اشکم گرفت جلو چشمامو اشکامو نمیبخشم تو قلبم نمیتونه کسی جاتو بگیره دل من به جز عشق تو رو نمیپذیره یه عاشق امام حسینشو یادش نمیره حسین جان حسین جانم حسین جانم ... کاشکی میشد به بهترین خاطره هام برگردم الهی به بهترین روز و شبام برگردم دلم میخواهد به اولین کرب و بلا برگردم من اولین عکسم با ضریحو قابش کردم توی اتاقم هر شب دور حرم میگردم دل من گرفته کاش یه کم آروم بباره که بارون فقط اسم تو رو یادم میاره حسین جان چقدر اسم قشنگت گریه داره حسین جان حسین جانم حسین جانم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاریکی دل همه را غرق نور کن این آبروی ریخته را جمع و جور کن امشب خدا کند ملکی بین همهمه پرونده مرا برساند به فاطمه تا آن گدا نواز گدا پروری کند تنها نه من برای همه مادری کند شاید به التماس دلم اعتنا کند امشب حرم که رفت مرا هم دعا کند شب های جمعه فاطمه از حال می رود با پهلوی شکسته به گودال می رود شب تا به صبح فاطمه فریاد می زند با دیدن گلوی حسین داد می زند ای کشته فتاده به هامون حسین من وی صید دست و پا زده در خون حسین من
روزی که دست او به شفاعت علم شود خجلت کشد ز دامن پاک گنه، ثواب
رحمت به مادرم، که مرا مجلس تو برد این شوق نوکری اثر شیر مادر است