eitaa logo
کانال قرانے لیلة القدرنور تهران با مدیریت مٶسسه لیلة القرنور تهران
212 دنبال‌کننده
12هزار عکس
4.3هزار ویدیو
229 فایل
﷽ تابع قوانیڹ جمهورےاسلامےایراڹ ⚠نام کانال انحصاری است و استفاده آن عرفاً و شرعاً مجازنمی باشد. مطالب این کانال شامل: محوریّت قرآن ونماز #زیارات و اعیاد.. ولایت ومهدویت پژوهشے تبلیغے شناخت شخصیتهای علمے ومطالب متنوع...
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹 🌸 🌹 💐بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم💐 شمه اے از ژرفای مکیال.. . 3⃣ 1⃣ / حضرت حجت ابن الحسن العسکری ! خداوند من و شما را بر اندیشه مخکم و استوار وایملن به حقّ در دنیا و آخرت پایدارنماید. و بین ماو خلف منتظر از خاندان عصمت وطهارت جمع فرمایید. بدان که هیچ راهی برای اثبات امامت نیست مگر نصّ و معجزه: زیرا همانطور که در حای خود ثابت شده از جله شرایط امام؛ عصمت است که اگر امام معصون نباشد؛ هدف از نصب او تحقّق نمی یابد.؛ وبه اصطلاح نقض غرض لازم می آید. عصمت حالتی است نفسانی و مرتبه ای است که از نظر مردم پوشیده است و کسی آن را نمی داند مگر خداوند و کسانی که خداوند علم آن را به آنها الهام قرموده است و کسی َان را نمی داند! مگر خداوند و کسانی که خداوند علم آن را به آنها الهام فرموده باشد؛ در این رابطه بر همه است که امام معصوم رابا یکی از دو راه به مردم معرفی کند.: 💠1به وسیله پیامبر صلواة الله علیه و یا امام قبلی 💠2به وسیله مفجزه ای که به دست او انجام شود؛ و چون امام برای مردم معیّن شده: بر آنها واجب است به او مراجعه و اعتماد نمایند؛ که ((وَمَا کَانَ لمٶمِنٍ وَلا مٶمِنَةٍ اِذَا قَضَی اللهُ و َ رَسُپلُهُاَمرَاً أَن یَکُون لَهُمُ الخِیَرَةُ مِن أَمرِهِم وَمَن یَعصِ اللهَ وَ رَسُولُهُُ فَقَد ضَلَّ ضَلَا لاً مُبِینا) )=وبرای هیچ این حقّ نیست که هرگاه خدا و رسول او کاری را لازم کنند؛ ایشان در کارشان اختیار] [و گزینشی] داشته باشند. و هر آنکه خدا و رسول او را نافرمانی نماید: که در گمراهی آشکاری افتاده است. و شاهد بر آنچه گذشت احادیثی است که از نظر معنی متواتر است. 1 است که شیخ ثقه جایل احمد بن ابی طالب طبرسی در کتاب الاِ حتجاج آورده است. این حدیث هر چند که طولانی است ولی فوایدبسیار و اُمور مهمّ دارد. در این حدیث امامت مولای ما _عجّل الله فزحه_با نصّ و معجزه اثبات شده و اینکه اَمّت را نشاید برای خود امامی اختیار کند؛ پس تعجّیلی ندارد که تمان این حدیث را بیاوریم و از خداوند می تواهیم که ما را اهل پذیرش این حدیث قرار دهد. شیخ طبرسی_که خدایش رحمت کند _چنین گفته است_\ احتجاج حضرن حجّت قائم منتظر صاحب الزمان _که درود خداوند بر پدرانش باد))_سعیدبن عبد الله قمی اشعری گفته است؛ به یک نفر ناصبی که از همه ناصبی ها در مجادله قویی تر بود دچار شدم؛ ، روزی هنگام مناظره به من گفت: مرگ بر تو و همسلکانت باد! . شما رافضی ها؛ مهاجرین و لنصار را مورد طعن قرار می دهید.؛ و محبّت پیامبر صل الله و علیه و سلّم را نسبت به آن انکار می کنید.؛ و حال آنکه صدّیق؛ بالاترین افراذ اصحاب است که به اسلام سبقت جسته ؛ مگر نمی دانی که رشول خدا صلواة الله علیه او را شبِ هجرت از ترس بر جان او : با خود به غار برد چنانکه برحان خود ترسان بود برای ایتکه می دانست که او خلیفه و حانشین آن خضرت خواهد شد؛ لذا خواست که جان او را ملنند جان خود حفظ کنذ تا مبادا وضع دین بعد از خودش مختل شود ؛ در هملن حال علی علیه السلام را در زختخواب خود قرار داد ؛ چونکه می دانست اگر او کشته شود وضع اسلام مختل نمی گردد؛ زیرا که از اصحاب بودند؛ کسانی که جای او را بگیرند ؛ لذا خیلی به کشته شدنش اهمیّت نمیداد. می گوید من جوابش را دادم ولی جواب ها دندانشکن نبود.. 🍃🌸🍃 اللّهمّ عَجِّل لِوَلِیّآکَ الفَرَج/ المکارم/ج1 📝ادامه دارد 🌹 @Laylatolghadrnoor 🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹🍃🌸
🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹 🌸 🌹 💐بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم💐 شمه اے از ژرفای مکیال.. . 4⃣1⃣ حجة بن الحسن العسکری علیه السلام. . سعدگفت شما رافضیان می گویید : و منافق بوده اند و به ماجرای استدلال می کنید . آنگاه گفت : بگو ببینم آیا مسلمان شدن آنها از روی خواست و رغبت بود یا اکراه و اجباری در کار بود؟ در اینجا از جواب خود داری کردم ؛ چون که با خود اندیشیدم اگر بگویم از روی اجبار و اکراه مسلمان شدند که در آن هنگام اسلام نیرومند نشده بود تا احتمال این معنی داده شود و اگر بگویم از روی خواست و رغبت اسلام آوردند که ایمان آنها از روی نفاق نخواهد بود. این مناظره با دلی پر درد باز گشتم ؛ کاغذی برداشتم و چهل و چند مسأله ای که حلِّ آنها برایم دشوار بود نوشتم و با خود چنین گفتم : این نامه را به نماینده مولی ابو محمّد حسن بن علی عسکری علیه السلام _یعنی احمد بن اسحاق که ساکن قم بود_تسلیم کنم ؛ امّا وقتی سراغ او رفتم دیدم سفر کرده است ؛ به دنبال او مسافرت کردم تا اینکه او را یافتم و جریان را با او در میان گذاشتم. احمدبن اسحاق به من گفت : بیا با هم به سرّ من رأی (سامراء) برویم تا از مولایمان حسن بن علی علیه السلام در این باره سٶال کنیم ؛ پس با او به سرِّ من رأی رفتیم تا درب خانه مولایمان رسیدیم و اجازه ورود خواستیم ؛ اجازه داده شد داخل خانه شدیم . احمدبن اسحاق کوله باری داشت که با عبای طبری آن را پوشانده بود که در آن صد و شصت کیسه از پول های طلا و نقره بود و بر هر یک از آنها مُهرِ صاحبش بود و چون چشممان به جمال حضرت ایو محمد الحسن بن علی علیه السلام اُفتاد ؛ دیدیم که صورتش مانند شب چهارده می درخشد و بر روی رانش کودکی نشسته که در حسن و جمال مانند ستاره مشتری است دو گیسو بر سر دارد و در پیشگاه آن خضرت انار زرّینی قرار داشت که با جواهرات و نگین های قیمتی زینت شده بود ؛ اٍنار را یکی ازرٶسای بصرع اهدا کرده بود؛ املم علیه السلام قلمی در دست داشا وبا آن روی کاغذ جیزی می نوشا ؛ و هر گاه کودک دستش را می گرفت آن انار را می افکند تا آن کودک برود و آن را بیاورد و در این فرصت هر چه می خواست می نوشت.🍃🌸🍃 المکارم/ج1 📝ادامه دارد 🌹 @Laylatolghadrnoor 🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹🍃🌸
🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹 🌸 🌹 💐بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم💐 شمه اے از ژرفای مکیال.. . 5⃣1⃣ فرمود به اسحاق در ادامه احمدبن اسحاق عبا و کوله با را به نزد حضرت هادی فلیه السلام که یکی از القاب؛ امام حسن عسکری است) گشود؛ پس از آن حضزت نظری به کودک افکند گفت؛ مُهر از هدایای شیعیانن و دوستانت برگیر؛ عرضه داشت ای مولای من ! آیا جایز است دست پاک به سوی هدایای نجس و اموال پلید دراز شود؟ آن حضرت به احمد بن اسحاق فرمود: در کوله بار هست بیرون آور تا حرام از حلال جدا شود. پس او کیسه ای را بیرون آورد؛ کوک گفت: این مربوط به فلان از فلات محله قم اسا که شصت و دو دینار دارد؛ از پول منزلی که فروخته و ارث از پدرش چهل و پنج دینار است و از پول هفت پیراهن چهار ده دینار و اجرت سه دکان سه دینار: مولای ما فرمود: راست گفتی فرزندم؛ حرام از آن را بیان کن؛ کودک گفت: در این کیسه دیناری است که در فلان سال در ری سکه خورده؛ نیمی از نقشش رفته و سه قطعه مقراض شده که وزن آنها یک دنق و نیم است؛ در این اموال همین مقدار است که صاحب ای کیسه در فلان سال؛ فلان ماه نزد نسّاجی که همسایه اش بود یک من و ربع پشم ریسیده شده داشته که مدّ ت زیادی بران گذشته بود؛ پس ان را سارقی دزدید؛ نیسّاج به او ابلاغ کرد؛ ولی او سخن نسّاج را نپذیرفت و به جای آن به مقدار یک من و نیم پشم نرم تر از مالخودش که به سرقت رفته بود تاوان گرفت و سپس سفا رش داد تا برایش پیراهنی از آن بافتند.؛ این دینار و آن مقراض شده ها از پول آن پیراهن است.. احمدبن اسحاق گره از کیسه گشود؛ ودینار و مقراض شده ها را همان طور که خبر داده بود در آن دید. سپس کیسه دیگری بیرون آورد؛ آن کود ک فرمود این مال فلان بن فلان از فلان محله قم که پنجاه دینار در آن هست؛ شایسته نیست برای ما که به آنها دست بزنیم. احمد بن اسحاق گفت: چرا؟ فرمود: به خاطر اینکه این دینارها از پول گندمی است که صاحب ان پول با کشاورزانش قرار داده است ولی قسمت خودش را با پیمانه کامل برداشت و قسمت آنهارا با پیمانه نافص داد. امام حسن علیه السلام فرمود: راست گفتی فرزندم. پس گفت:: ای پسر اسحاق! این کیسه را بردا و به صاحبانش گوشزد کن ـ آنها را سفارش نمای که به صاحبان اصلی)کشاورزان ) برساند که ما به آن نیاز نداریم. ⭐️🌙 /امامت را بشناس المکارم/ج1 📝ادامه دارد 🌹 @Laylatolghadrnoor 🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹🍃🌸
🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹 🌸 🌹 💐بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم💐 شمه اے از ژرفای مکیال.. . 6⃣1⃣ 💠ودر ادامه فرمایشات امام حسن عسکری فرمودند پیراهن آن زن رابیاور؛ احمدبن اسحاق گفت: آن را -که در ساکی بوده فراموش کرده ام؛ آنگاه رفته تا آن را بیاورد که در این هنگام مولایمان حضرت ابو محمد هادی علیه السلام به من نظر افکند و فرمود: چه عجب اینجا آمدی؟ عرضه داشتم: احمدبن اسحاق مرا تشویق کرد که به دیدار شما بیایم؛ فرمود : پس سٶاللتی که داشتی چه شد؟ عرضه داشتم به همان حال است ای مولای من! فرمود: پس سٶالاتی که داشتی چه شد؟ داشتم به هملن حال است ای مولای من؛! فرمود: از نور چشمم هر جه می خواهی بپرس_وبه کودک اشاره کرد _عرضه داشتم: ای : یرای ما روایا شده که پیامبر اکرم صلواة الله علیه طباق همسران خود را به امیر مٶمنان علیه السلام واگذار کرده بود به طوری که روز جمل به عایشه پیغام داد که تو بر اسلا م و اهل اسلام هلاک وارد ساختی و از مقاومت سوء استفاده کردی و فرزندانت را از روی جهل به نابودی کشاندی؛ لگر از کارهایت دست یرنداری تو را طلاق خواهم داد. مولای من بفرمایید که معنی طلاق در اینجا چیست؟ که رسول خدا صلواة الله علیه آن را به المٶ منین واگذار کرده بود؟ : خداوند پاک مقام همسران پیامبر را بزرگ قرار داد و آنان را به شرافت مادران مٶمنین بودن افتخار بخشید؛ آنگاه رسول خدا به امیرالمٶمنان علیه السلام فرمود : یا ابالحسن !این شرافت تا وقتی برای آنها باقی است که بر اطاعت خداوند استوار بمانند؛ پس هر کدامشان بعد از من خدای را معصیت کرد به اینکه علیه تو خروج نمود؛ او را از همسری من بیرون ساز و افتخار مادر مٶمنین بودن را از او بگیر!.. ازآن گفتم : فاحشه مبیّنه چیست؟ که اگر زن آن را مرتکب شود برای شوهر جایز است که در ایام عدّه هم او را از خانه بیرون راند.؟ : مُساحقه است نه زنا؛ زیرا که اگر زنا کرد حدّ را بر او جاری شده مانع از آن نیست. اگر خواست با او ازدواج کند ندارد و حدِی که بر او جاری شد ه آن نیست. اگر مساحقه کرد؛ واحب است که سنگسار شود و خواری ے است که هر کس را خداوند امر فرمود سنگسار کنند؛ خوا رش کرده؛ لذا برای کسی روا نیست که به او نزدیک شود. ⭐️🌙 /امامت را بشناس المکارم/ج1 📝ادامه دارد 🌹 @Laylatolghadrnoor 🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹🍃🌸
🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹 🌸 🌹 💐بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم💐 شمه اے از ژرفای مکیال.. . 7⃣1⃣ . .. 💠ادامه فرمان امام حسن عسکری به احمدبن اسحاق گفتم: اي زاده پيامبر! از قول خدا- عزّوجلّ- به پيامبرش موسي عليه السلام خبرم ده كه مي فرمايد: { فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِلوادِ المُقَدَّسِ طُويّ} كفش هايت را بيرون ساز كه در جايگاه مقدّس طوي هستي. فريقين چنين پندارند كه نعلين هاي حضرت موسي عليه السلام از پوست مردار بوده؟ : هركس اين حرف را بزند بر حضرت موسي عليه السلام افترا بسته، و او را در نبوّتش جاهل پنداشته است؛ زيرا كه از دو حال خارج نبود كه هردو خطاست، يا اينكه نمازش با آن جايز بوده يا نه. اگر نماز جايز بوده پس در آن جايگاه نيز جايز بود كه آن را پوشيده باشد هرچند كه پاكيزه است و اگر نمازش جايز نبوده پس حضرت موسي بايد حرام و حلال را نشناخته باشد و ندانسته باشد كه با چه چيز مي توان نماز خواند و با چه چيز نمي شود و اين كفر است. گفتم: پس اي مولاي من! تأويل اين آيه را برايم بيان فرماي؟ فرمود: حضرت موسي در وادي مقدّس بود كه عرضه داشت: پروردگارا! من محبّتك را نسبت به تو خالص ساختم و دلم را از غير تو شستشو دادم، ولي موسي نسبت به خانواده اش سخت علاقه مند بود. پس خداوند متعال فرمود: { فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ}؛ يعني اگر محبّت تو نسبت به من خالص و دلت از ميل به غير من خالي است پس محبّت خانواده ات را از قلبت بيرون كن. عرضه داشتم: بفرماييد تأويل {كهيعص} چيست؟ فرمود: اين حروف از خبرهاي غيبي است كه خداوند بنده اش زكريّا را بر آن مطلع ساخت، سپس بر محمّد صلي الله عليه و آله آن را حكايت فرمود، و آن چنين است كه وقتي زكريّا از پروردگار خواست كه نام هاي پنج تن راب به او تعليم كند خداوند جبرئيل را بر او نازل فرمود و به او نام آنان را آموخت، پس هرگاه زكريّا، نام محمّد و علي و فاطمه و حسن عليه السلام را ياد مي كرد همّ و غمّ و اندو از او دور مي شد، ولي هروقت حسين عليه السلام را ياد مي كرد بغض گلويش را مي فشرد و نفس زدن مي افتاد. به پیشگاه خدا عرضه داشت: : چگونه است که وقتی نام چهار تن از اینان را یاد می کنیم می یابم و چون حسین را یاد می کنم دیده ام و ناله ام بلند می شود؟ خداوند متعال جذیان [ شهادت ] آن حضرت را به اطّلاع زکریّا رساندید و فرمود * کهیعص* ] کاف نام کربلاست و ها هلاکت عترت پیامبر صلواة الله و یا یزید است که ستم کنند بر حسین علیه السلام می باشد؛ و عَین عطش حسین علیه السلام و صاد صبر اوست !! المکارم/ج1 📝ادامه دارد 🌹 @Laylatolghadrnoor 🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹🍃🌸
🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹 🌸 🌹 💐بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم💐 شمه اے از ژرفای مکیال.. . 8⃣1⃣ . .. آنگاه که امام حسن عسکری جریان شهادت امام حسین علیه السلام را برای زکریّا عرض نمود !؛ پس هنگامی که زکریّا این مطلب را شنید! ]تا را ترک نکرد و مردم را از ملاقات با خود ساخت و به گریه و زاری پرداخت.!! 🕋بر حسین علیه السلام می گریست و میگفت خدایا :آیا بهترین خلایقت را به سوگش فرزندش می نشانید !؟پروردگا را !! را به او وارد خواهی نمود؟ الهی! جامه عزا بر تن ع و فاطمه س خواهی پوشانید ؟ این مصیبت را به ساحت آنها خواهی رساند ؟ 💠آنگاه می گفت : به من فرزندی روزی کن که چشمم در سنّ پیری به او روشن و محبتش در دلم فتنه انگیزد.؛ سپس مرا در غم از دست دادنش بنشان محمّد صلواة الله علیه حبیب خود را در سوگ فرزندش خواهی نشاند. ✨خداوند حضرت یحی ع را به وی داد و پس از آن به شهادت او سگوارش ساخت و مدّت حمل یحی شش ماه بود همچنانکه علیه السلام شش ماه ؛ سپس گفتم ای مولای من ! بفرمایید علّت چیست که مردم نمی توانند برای خودشان برگزینند؟ امام گر است یا فسادگر؟ داشتم: اصلاح گر؛ آیا امکان دارد که فاسدی را کنند؟ در حالی که ندانند که در اندیشه او چه می گذرد ؛ فکر اصلاح دارد یا افساد ؟ آری؛ فرمود همین است که با دلیل روشنی برای تو بیان می کنم که عقل تو آن رابپذیرد. 💠عرضه داشتم؛ بفرمایید : : بگو ببینم پیامبرانی که خداوند آنان را برگزیده؛ و کتاب آسمانی بر ایشان نازل کرده ؛ و آنان را با وحی و عصمت تأیید فرموده است و بودند؛ از جمله حضرت موسی و عیسی علیه السلام با علم و اندیشه برجسته ای که داشتند؛ امکان دارد منافقی را انتخاب کنند ؛ در حالی که گمان داشته باشند که مٶمن است؟ 💠گفتم خیر . : پس حضرت موسی کلیم الله ع چگونه شد که با آن همه عقل و علم نزول وحی بر او؛ هفتاد نفر از بزرگان قوم و وجود لشکریانش؛ کسانی که در ایمانش و اخلاصشان تردید نداشتن ؛ ولی در واقع منافق را انتخاب کرده بودن! . خداوند متعال می فرماید: -قَومِهے_سَبعِینَ_رَجُلاً_لِمِیقَاتِنَا)، و موسی هفتاد نفر از قوم خود را برای میقات ما برگزید. ما که می بینیم شخصی که خدا او را به نبوّت برگزیده(موسی علیه اسلام) به جای اصلح؛ اِفسَد را انتخاب می کند ؛ فهمیم که انتخاب کردن جایز نیست جز برای آنکه نهان و اندیشه های پنهان همه را می داند. و نیز می فهمیم که انتخاب محاجرین و انصار ارزشی ندارد .بعد از آنکه پیامبران که می خواستند اهل صلاح را برگزیدند ؛ انتخاب آنان بر اهل فساد وافع شد. ،سپس فرمود: ای سعد! خصم تو ادّعا می کند؛ پیامبر اکرم صلواة الله برگزیده این اُمّت را با خودبه برد؛ ، چون که بر جان او می ترسید همان طوری که بر جان خودش می ترسید . می دنست خلیفه بعد از خودش اوست. 🍃🌸🍃 المکارم/ج1 📝ادامه دارد 🌹 @Laylatolghadrnoor 🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹🍃🌸
🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹 🌸 🌹 💐بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم💐 شمه اے از ژرفای مکیال.. . 8⃣1⃣ 💠ودر ادامه ؟ _ميدانست خليفه امّت بعد از خودش اوست [علی علیه السلام] لازمه مخفي شدن جز اين نبود كه او را با خود ببرد، امّا ع را در جاي خود خوابانيد، چون كه مي دانست خللي كه با كشته شدن ابوبكر وارد مي شود با كشته شدن علي نيست، چون افرادي هستند كه بتوانند جاي او را پر كنند! چنين پاسخ بده مگر نه شما معتقديد كه پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: بعد از من خلافت سي سال اسال و خلافت را بر مدّت اين چهار تن ابوبكر و عمر و عثمان و علي عليه السلام مخصوص گردانيد؟ خصم به ناچار جواب دهد: آري، به او بگو اگر اين مطلب درست است، پس چرا با يك خليفه- فقط ابوبكر- به غار رفت و آن سه نفر ديگر را نبرد؟ با اين حساب معلوم مي شود كه پيامبر آنان را سبك شمرده؛ چون لازم بود با ايشان هماهنطور طور رفتار مي كرد كه با ابوبكر. پس چون اين كار را نكرد در حقوق آنان سهل انگاري نموده، و مهرباني از آنان دريغ داشته با اينكه واجب بود به ترتيب خلافتشان با ايشان هم مثل ابوبكر رفتار مي كرد. و امّا اينكه خصم به تو گفت: كه آن دو نفر آيا از روي خواست و رغبت مسلمان شدند يا از روي اكراه؟ چرا نگفتي: بلكه از روي طمع اسلام آوردند؛ زيرا كه آنان با يهود معاشرت داشتند و از بر آمدن و پيروزي محمد صلي الله عليه و آله بر عرب با خبر بودند، يهود از روي كتاب هاي گذشته و تورات و ملاحم، آنان را از نشانه هاي جريان حضرت محمد صلي الله عليه و آله آگاه مي كردند و به ايشان مي گفتند كه تسلّط او بر عرب نظير تسلّط بخت النصر است بر بني اسرائيل، با اين فرق كه او ادعاي پيامبري نيز مي كند ولي پيامبر نيست. هنگامی که امر رسول خدا صلواة الله علیه ظاهر گشت با او کمک کردند بر شهادت و ؛ به طمع اینکه وقتی اوضاع خوب شد و اُمور منظّم گردید؛ فرماندار و ولایت جایی هم به آنها برسد و چون از رسیدن به ریاست به دست آن حضرت مأیوس شدند با بعضی از همفکران خود همراه شوند تا در شب شتر پیامبر را رم بدهند و شتر در آن گردنه هولناک ؛ حضرت را بیافکنند و تا کشته شود و صورتشان را پوشاندند مثل دیگران ؛ . خداوند پیامبرش را از نیرنگ آنان ایمن قرار داد و حفظ کرد و نتوانستند آسیبی بر پیامبر برسانند. دو نفر حالشان نظیر طلحه و زبیر است که آمدند و با حضرت علی علیه السلام بیعت کردند به طمع اینکه هر کوامشان فرماندار یک استان بشوند؛ امّا وقتی مأیوس شدند! و علیه آن حضرت قیام کردند.؛ تا اینکه عاقبت کارشان بدانجا کشیدکه عاقبت کار افرادی است که ازبیعت را بشکستند 🍃🌸🍃 المکارم/ج1 📝ادامه دارد 🌹 @Laylatolghadrnoor 🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹🍃🌸
🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹 🌸 🌹 💐بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم💐 شمه اے از ژرفای مکیال.. . 0⃣2⃣ . . ودر ادامه : وسخن که به اینجا رسید: مولایمان امام حسن بن علی* امام حسن عسکری علیه السلام] برای نماز برخاست؛ و من از خدمتشان بازگشتم و به جستجوی احمدبن اسحاق بر آمدم؛ که دیدم گریان به نزدم آمده؛ گفتم : چرا معطّل شدی؟ و چرا گریه می کنی؟ : پیراهنی که مولایم مطالبه فرمود ؛ .گفتم ناراحت نباش ؛ برو به حضرت خبر بده ؛ بر حضرت داخل شد و برگشت در حالی که با تبسّم بر محمّد و آل محمِد درود می فرستاد . گفتم : چه خبر است؟ گفت دیدم : پیراهن زیر پای مولایم گسترده است. را بجای آوردیم و پس از آن روز؛ چند روزی هم به خانه مولایمان می رفتیم چون روز وداع و خداحافظی رسید. ؛ من و احمدبن اسحاق و کهلان ؛ همشهری من بر آن حضرت وارد شدیم. .احمدبن اسحاق بپا خاست و عرضه داشت ؛ فرزند پیامبر خدا ! رفتن نزدیک و غصّه مان زیاد است ؛ از درگاه خداوند می خواهیم که خود را بر محمد مصطفی و پدر حضرت مرتضی و مادرت حضرت سیده ے النّساء و دو سرور جوانان بهشت عمو و پدرت و امامان پاکیزه بعد از ایشان از ونیز درود و صلوات خود را بر تو و فرزندت قرار دهد. 💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍوَ عَجّل فَرَجَهُمْ 💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓 واز خدا می خواهیم که آستانه ات بلند و دشمنانت را پست و زبون گرداند؛ و خدا نکند که این دیدارمان با شما باشد . چون سخن احمدبن اسحاق به اینجا رسید؛ به طوری که اشک از دیدگانش جاری گشت ؛ سپس فرمود : ای ابن اسحاق : دعای خود را از که تو در این سفر خدای را خواهی کرد. احمدبن اسحاق تا این سخن را شنید بیهوش اُفتاد و چون به هوش آمد عرضه داشت ' تو را به خدا و به حُرمتِ میدهم که به پارچه ای مفتخرم نمایی تا آن را خود قرار دهم؟ مولای ما دست زیر مسند خود برد و سیزده درهم بیرون آورد و فرمود : این را بگیر و غیر از این را برای خودت مصرف مکن و آنچه خواستی مَحروم نخواهی شد ؛ خداوند اجر نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد. سعد ادامه میدهد: چون برگشتیم در بین راه سه فرسنگ به حلوان مانده ؛ احمدبن اسحاق کرد و بیماری سختی گرفت که از زندگی دست شست و هنگامی که وارد حلوان شدیم ؛ در یکی از کاروان های آن فرود آمدیم؛ احمدبن اسحاق یکی از همشهریانش را که مقیم حلوان بود نزد خود خواند و سپس به ما گفت: ، امشب از نزد من بیرون روید و مرا تنها بگذارید. هرکدام از ما به خوابگاه خودرفت ؛ نزدیک صبح فکری به سرم زد ؛ چون چشم گشودم؛ خادم مولایم را دیدم که می گفت: خداوند اجر شما را در این مصیبت زیاد کند؛ ، و برایتان این فاجعه را جبران نماید؛ از غسل و کفن رفیق شما فراغت یافتیم؛▪️شما برای دفن او برخیزید▪️زیرا که او مقامش نزد سرور شما از همه تان گرامی تراست▪️ سپس از و ما با گریه بر جنازه احمدبن اسحاق حاضر شدیم▪️وحقّ او را ادا کردیم و مراسم او را به پایان رساندیم؛ خدا کند▪️! 2 است که در کافی آورده که فرمود: آیا گمان می کنید که هر یک از ما به هر کس دلمان بخواهد می تواند کند؟ ؛ بلکه امامت است از طرف خدا و رسولش برای مردی پس از مردی دیگر تا . چون این مطلب را دانستی؛ باید گفت که امامت مولی و سیِد ما صاحب الزمان_عجّل الله تعالی فرجه الشریف_به هر دو راه )به وسیله روایات ثابت است که در دو فصل قسمتی از آنها را می آوریم تا این کتاب از دلیل خالی نباشد. 🍃🌸🍃 /ج1 📝ادامه دارد. .. 🌹 @Laylatolghadrnoor 🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹🍃
🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹 🌸 🌹 💐بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم💐 شمه اے از ژرفای مکیال.. . حضرت حجت ابن الحسن عسکری 1⃣2⃣ 💠فصل اول: از احدیث متواتره که به طور خاص بر آن حضرت دلالت دارد: ✨1_روایت مسیحی است که در کتاب از حضرت امام جواد علیه السلام آورده است؛ که فرمود : مٶمنین علیه السلام حسن ابن علیط علیه السلام در حالی که به دست سلمان تکیه کرده بود؛ وارد مسجدالحرام شدند و نشستند که ناگاه مردی خوش قیافه و خوش لباس آمد و بر امیر مٶمنان علی علیه السلام کرد و خدمت آن حضرت نشست. آن بزرگوار جواب سلام او را دادند؛ سپس گفت :یا امیر مٶمنان علیه السلام سه مسئله از تو می پرسم؛ اگر پاسخ آنها را دادی خواهم دانسا که این مردم در کار تو خلافی بزرگ مرتکب شده اند که در دنیا و آخرت مسٶول آنند و گر نه می فهمیم که تو با آنان مساوی هستی و هیچ امتیازی بر ایشان نداری. فرمودند : هر چه می خواهی سٶال کن: عرضه داشت بگو ببینم: الف) وقتی انسان می خوابد روحش به کجا می رود؟ ب) فراموشی و یاد آوری چگونه به انسان دست نی دهد ؟ ج) چطور می شود که فرزندان انسان به عمو ها و دایی ها ی خود شباهت می یابد؟ / امیر مٶمنان ع)رو به امام حسن ع) کرده فرمود: جوابش را بده ؛ امام مجتبی ع) جوابش را داد. آن مرد گفت :من شهادت می دهم که جز الله خدایی نیست! .و همیشه بر آن گواه بوده ام و گواهی می دهم که محمد صلواة لله خداست. و همیشه بر آن شاهد بوده ام و شهادت میدهم که او وصیّ رسول خدا وقائم به حجّت اوهستی _وبه امام حسن علیه السلام اشاره کرد_و گواهم که حسین ابن علی علیه السلام وصیّ برادر خود و قائم به حجّت اوست بعد از او؛ بهم علیّ ابن الحسین علیه السلام قائم به امامت حسین است بعد از او؛ محّمدبن علی علیهاسلام قائل به امامت علیّ ابن الحسین است وجعفربن محمد علیها سلام قائم به امامت محمد است؛ و موسی بن جعفر علیه سلام قائم به امامت علی بن موسی است علی بن محمد علیه السلام که قائم به امامت محمد بن علی علیه السلام است و حسنب علی علیه السلام که قائم به امامت علی ابن محمد است و گواهی می دهم به مردی که فرزند حسن است و به کنیه و نامش تعبیر نشود تا اینکه او ظاهر گردد و زمین را از عدالت پر کند چنانکه پر شده باشد از ظلم و ستم. درود و رحمت و برکت خدا بر تو باد ای امیر مٶمنان! برخاست و رفت؛ امیر مٶمنان علیهالسلام فرمود: ای ابو محمّد! در پی این مرد برو ببین کجا می رود. حسن ابن علی علیه السلام رفت و برگشت و گفت : جز این نبود که پای خود را از مسجد بیرون گذاشت و من ندانستم به کجای زمین خدا رفت . امیر مٶمنان علیهالسلام فرمود: ابو محمد او را می شناسی؟ امام حسن علیه السلا گفت خدا و رسولش و امیر المٶمنین داناترند. فرمود او خضرت علیه السلام بود. 2_روایتی است که شیخ صدوق فقیه سدید ابو جعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن با بو ی ے قمی در کتاب اکمال الدین و اتمام النعمة به سندی همچون صحیح بنا بر بعضی وجوه به نقل از یونس بن عبد الرّحمن آورده است که گفت؛ به محضر امام هفتم موسی بن جففر علیه السلام مشرّف شدم و عرضه داشتم: یابن رسول الله! آیا او قائم به حقّ هستی؟ فرمود : من نیز قائم به حقّ هستم . ولی آن قائم که زمین را از دشمنان خدای عزّ و جلّ پاک کند و آن را پر از عدالت نماید همچنان که از جور و ستم پر شده باشد. پنجمین فرزند من است که غیبتی طولانی دارد؛ زیرا که بر جان خود می ترسد؛ در این مدت * که او از غایب ]عدّهای از حقّ بر گشته و عدّهای دیگر ثابت قدم می مانند.. . المکارم/ج1 📝ادامه دارد 🌹 @Laylatolghadrnoor 🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹🍃🌸
🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹 🌸 🌹 💐بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم💐 شمه اے از ژرفای مکیال.. . 2⃣2⃣ 💠 ... سپس فرمود: خوشا به حال شيعيان ما كه در ما به رشته ولايت ما چسبيده و به دوستي ما مانده و از دشمنان ما بيزار بوده باشند ، از مايند و از آنان هستيم كه البته ما را به اند و ما هم ايشان را به =پسنديده ايم. خوشا به حالشان باز هم خوشا به حالشان، به خدا كه ايشان روز قيامت در درجات ما خواهند بود. ٣- #و در كتاب الخرايج آمده: محمد بن مسلم گويد: خدمت امام ابوعبدالله صادق (ع) شرفياب بودم، معلّي بن خُنيس گريه كنان وارد شد، حضرت فرمود: چرا گريه مي كني؟ گفت: بيرون خانه شما كساني هستند كه مي پندارند كه شما را بر ما فضيلتي نيست و شما و آنها يكسان هستيد. حضرت صادق (ع) كمي ساكت ماند، سپس دستور داد كه طبقي خرما بياورند، آن گاه يك دانه خرما برگرفت و آن را دو نيم كرد، سپس آن خرما را تناول فرمود و هسته اش را در زمين كاشت، پس آهسته رشد كرد و خرماي نارس داد، حضرت از آن برگرفت و تناول كرد، آن گاه پوست نوشتني از آن برآورد و به معلّي داد و فرمود: بخوان! در آن نوشته شده بود: #«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ لا إِلهَ إِلاَّ اللهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ عَلِيٌّ المُرْتَضي وَالحَسَنُ وَالحُسَيْنُ وَ عَلِيُّ بْنُ الحُسَيْنِ وَ ...» نام يك به يك امامان تا امام حسن عسكري و فرزندش (مهدي) (ع) در آن بود. ٤- صدوق به روايت صحيح از ريان بن الصّلت آورده است كه گفت: به حضرت امام رضا (ع) عرضه داشتم: شما صاحب امر هستيد؟ من نيز صاحب امر (امامت) هستم، ولي نه آن صاحب امري كه زمين را از عدل پر كند همان طور كه پر شده باشد از جور و ستم، و چگونه او باشم و حال آنكه مي بيني كه بدنم ضعيف است! اما قائم (ع) آن است كه وقتي ظهور نمايد سنّ پيران و سيماي جوانان دارد، به قدري بدنش نيرومند است كه اگر به بزرگترين درخت دست اندازد آن را از جاي بركند و اگر در ميان كوه ها فرياد برآورد سنگهاي آنها فرو ريزد، عصاي موسي و انگشتري سليمان (ع) با او است، او فرزند من است كه خداوند او را هرقدر كه مشيتَّش تعلق گيرد در پشت پرده غيب مستور مي سازد، سپس او را آشكار مي گرداند تا زمين را پر كند از عدل و داد چنانكه از ستم و بيداد پر شده باشد. ٥- صدوق نيز در حديث صحيحي از ابوهاشم داوود بن القاسم جعفري آورده است كه گفت: از حضرت ابوالحسن صاحب العسكر (امام هادي (ع)) شنيدم كه مي فرمود: جانشين من بعد از من، فرزندم حسن است ولي شما چه حالي خواهيد داشت در جانشين پس از او؟ عرض كردم: چطور مگر قربانت گردم؟ فرمود: زيرا كه نه او را مي بينيد و نه روا است كه اسمش را ببريد. گفتم: پس چطور او را ياد كنيم؟ فرمود: بگوييد: #«اَلحُجَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيِهُم السَّلام»؛ يعني (حجّت آل محمد (ص)). ٦- شيخ صدوق در خبر صحيحي از جناب عثمان بن سعيد عمري - كه روانش گرامي باد- روايت آورده كه گفت: در محضر ابومحمد حسن بن علي (امام عسكري (ع)) بودم از آن بزرگوار سؤال شد از خبري كه از پدرانش روايت شده كه: #«زمين از حجّت الهي بر مخلوق خالي نخواهد ماند تا روز قيامت و هر كه بميرد در حالي كه امام زمانش را نشناخته باشد به مرده است.» فرمود: البته درست است و حقّ، همانطور كه روز حقّ است. عرض شد: يابن رسول الله! امام و حجّت بعد از شما كيست؟ فرمود: فرزند من محمّد كه امام و حجّت بعد از من است، هركه بميرد و او را نشناسد به مردن جاهليت مرده است و بدانيد كه او را طولاني است كه افراد نادان در آن سرگردان شوند و به هلاكت افتند، و وقت گزاران نسبت به آن دروغ مي گويند. سپس خروج خواهد كرد. گويا مي بينم پرچم هاي سپيدي كه در نجف كوفه بالاي سرش به است. مي گويم: جليل شيخ علي بن محمد بن علي الخزاز قمي (رحمة الله) در كتاب كفاية الاثر في النصّ علي الأئمّة الاثني عشر، از طريق شيعه و سنّي روايت كرده كه همه آنها به امامت حضرت قائم منتظر (ع) تصريح دارد. ما نيز بعضي از آنها را در ساير ابواب كتاب خواهيم آورد. المکارم/ج1 📝ادامه دارد... 🌹 @Laylatolghadrnoor 🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹🍃🌸
🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹 🌸 🌹 💐بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم💐 شمه اے از ژرفای مکیال.. . 3⃣2⃣ 💠در بیان مقدار کمی از معجزات و کرامات متواتر مولا صاحب الزمان💠 است که شیخ صدوق از محمد بن عثمان عمری نقل کرده که گفت: هنگامی که حضرت مهدی علیه السلام متولّد شد؛ نوری از بالای سرش تا بر فراز آسمان درخشید؛ سپس روی بر زمین نهاد و برای پروردگارش _تعالی ذکره _به سجده افتاد و بعد سر برداشت در حالی که می گفت : شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ {آل عمران-١٨} به یکتایی خود شهادت دهد؛ وفرشتگان و دانشمندان نیز یه یکتایی او گواهند. شده است که : وقتی آن حضرت متولّدشد؛ پرندگان سفیدی از آسمان فرود آمدند و با ل های خود را بر سر و صورت و سایر اعضای بدنش کشیدند؛ سپس به آسمان پرواز کردند؛ آن گاه حضرت امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: آنها فرشتگان بودند که برای تبرّک به این فرود آمدند و هر گاه این فرزند ظهور کند آنها یاران اویند. این حدیث را شیخ صدوق در کتاب کمال الدین آورده است. خبر صحیحی از محمدبن شاذان بن نعیم آمده که در نیشابور نقل کرده است که : مقدار پانصد درهم بیست درهم کم از مال حضرت عجّل الله فرجه الشریف _ نزد من جمع شد که خودش نداشتم آن را ناقص بفرستم؛ لذا بیست درهم کسری را از مال خود تکمیل کردم و پانصد درهم را نزد محمد بن جعفر فرستادم؛ ولی ننوشتم که بیست درهم از من است _ برایم فرستاد که در آن نوشته بود: پانصد در هم که بیست در هممش از خودت بود رسید. گوییم: همین روایت را در کافی از علی ابن محمد از محمد بن علی بن شاذان نیشابوری با مختصر تفاوت نقل کرده است.🍃🌸🍃 4 در خبر صحیحی از محمد بن هارون روایت کرده است که گفت: پانصد دینار از مال حضرت قائم عجّل الله بر عهده من بود؛ شبی از شبها که طوفان و تاریکی شدید بغداد را فرا گرفته بود. در بغداد بودم وبه خاطر وامی که بر عهده داشتم سخت هراسان شدم و با خود گفتم: چند وکّان دارم که آنها را پانصد و سی دینار خریده ام ولی آنها را به پانصد دیناربه حضرت قائم علیه السلام واگدار می کنم. وی گفت: ار آن شخصی به یراغم آمد و آن دکّان ها را به حساب آن حضذت از من تحویل گرفت؛ در صورتی که به حضرتش ننوشته و به هیچ کی آن راز را نگفته بودم و حتی بر زبانم هم جار نشده بود. 5_ است از علی ابن محمد سیمری🌙یا سمری)نقل شده اینکه : به محضرمقدّس عجّل الله تعالی فرجه _نامه نوشت و درخواست کفن کرد؛ جوتب آمو که : در سال هشتاو یا هشتاد و یکم به آن نیازمند خوتهی شد. در همان وقتی که حضرت برایش تعیین کرده بود وفات یافت و یک ماه پیش از فوتش کفن برایش فرستاده شد. روایت در کمال الدین آمده است. 💠می گوییم از جمله معجزات آشکار آن حضرت؛ حصول خواسته های مردم است که با افکندن عریضه حاجت در چاه آب یا آب جاری انجام می پذیرد و این امر کاملاً دیده می شود و مجرّب است و ما آن را در خاتمه کتاب خواهیم آورد عزیز! اگر بخواهی بر معجزات آن حضرت مطّلع شوی ؛ از جمله کتاب ها و کتاب و فاضل کامل مولانا و عالم کامل که خداوند زحمت همگی آنان را بپذیرد وپاداش های بسیار به ایشان عطا فرماید _را می توان نام برد. من اگر بیش از این مقدار در این زمینه را رها سازم؛ از کار اصلیم باز می مانم. لذا به همین مقدار مختصر بسنده می کنمکه: 💓در خانه اگرکس است؛ یک کس بس است 💓 المکارم/ج1 📝ادامه دارد 🌹 @Laylatolghadrnoor 🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹🍃🌸