eitaa logo
🍁لطفِ خدا🍁
478 دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
6.7هزار ویدیو
69 فایل
گویی بازی ماروپله همان رسـم بندگـیست! هربار ڪه بافــریب شـیطان به طبقات پایین و سختیهای زندگی سـقوط‌ میکنی: نردبان🍁لطفِ خدا🍁برای بازگشت به جایگاه گذشته درڪنارتوست. ادمین: @E_D_60 ثبت نظرات: https://daigo.ir/secret/8120014467
مشاهده در ایتا
دانلود
🌙روزه گرفتن برای کدام بیماری‌ها مفید است؟ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🔹جای خدا نباشیم! روزی در نماز جماعت موبایل یه نفر زنگ خورد. زنگ موبایل آن مرد ترانه ای بود. بعد از نماز همه او را سرزنش کردند و او دیگر آنجا به نماز نرفت. همان مرد به کافه ای رفت و ناگهان قلیان از دستش افتاد و شکست. مرد کافه چی با خوشرویی گفت اشکال نداره، فدای سرت... او از آن روز مشتری دائمی آن کافه شد. حکایت ماست: جای خدا مجازات میکنیم، جای خدا میبخشیم، جای خدا... اون خدایی که من میشناسم اگه بنده اش اشتباهی بکنه، اینجوری باهاش برخورد نمیکنه. شما جای خدا نیستی اینو هیچوقت یادت نره. چقدر خوبه که اگه کسی اشتباهی میکنه با خوشرویی باهاش برخورد کنیم نه این که با خشم تحقیرش کنیم و باعث ترک اعمال خوب بشیم ... ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
•☆• أَنْتَ‌الْقَادِرُعَلَى‌كَشْفِ‌مَامُنِيتُ‌بِهِ وَ‌دَفْعِ‌مَا‌وَقَعْتُ‌فِيهِ‌،فَافْعَلْ‌بِــــي‌ذَلِكَ تنهاتومیتوانےآن‌اندوه‌راازميان‌بردارےو آنچه‌رابدان‌گرفتارآمده‌ام‌دورڪنی... پس‌بامن‌چنين‌ڪن! + فقط‌تومیتونےآرومم‌ڪنے. . . آرومم‌میڪنے؟!💔 🌱 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🌸حاج اسماعیل دولابی(ره): 🔹شکر هر چیزی مناسب خود آن چیز است 🌸شکر پول کمک و انفاق به فقیر است 🌸شکر علم تعلیم دادن است 🌸شکر قدرت گرفتن دست ضعیفاست ✨این ها شکر نعمتند الهی شکر 🌸 🌸شکر نعمت نعمتت افزون کند 🌸کفر آن را از کفت بیرون کند. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🖤 چنان خدیجه در خدمت اسلام ◾️ در زمانی که کسی نام اسلام را نشنیده بود، حضرت‌ خدیجه برای شکوفایی نهال نوپای اسلام محمدی، از جان و مال خویش گذشت و همین ایثار، سرآغاز شکوفایی اسلام و پیچیدن عطر خوش بندگی در تمام جهان بود. ◽️ حال، این سؤال پیش می‌آید در دنیای زَر و زور که استکبار جهانی با بسیج کردن تمام امکاناتش درحال تقویت جبهۀ باطل است، ما نباید به اندازهٔ وسع خویش با جان و مالمان، چُنان خدیجهٔ کبری، برای اسلام هزینه کنیم تا بتوانیم در شکوفایی اسلام ناب محمدی و احیای دین تشیّع با دستِ باکفایت مولایمان امام زمان، مؤثر باشیم. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
گذشت جمعه ای ولی دعای ما نگرفت دعای ما نه، بگو ادعای ما نگرفت اگر به یاد تو بودم چرا دلم نشکست چرا غروب رسید و صدای ما نگرفت ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
سلامـ و ارادٺ به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 خوش آمدید:)💚 ـ جهٺ دسترسے بھ پستهاےِ ڪانال، روۍ هشتگ موࢪد نظࢪ ڪلیڪ فࢪمایید☺️👌🏻 ــــــــــــــــــــــــــــــ 📚رمـان‌هـا: قسمٺ‌اول‌ رمان از من تا فاطمه⇩ https://eitaa.com/lotfe_khodaa/33 قسمٺ‌اول‌ رمان من با تو⇩ https://eitaa.com/lotfe_khodaa/754 قسمت اول رمان بی تو هرگز ⇩ https://eitaa.com/lotfe_khodaa/1766 قسمت اول رمان عبور زمان بیدارت میکند ⇩ https://eitaa.com/lotfe_khodaa/2524 کپی از رمان ها فقط با ذکر نام نویسنده جایز است. ـــــــــــــــــــــــــــــ اینم لینک نظرسنجی مون: http://payamenashenas.ir/E.D بــامــاهمــࢪاه‌بــاشیــد😍🌱 +نگاھ‌مولا‌بدرقه‌یِ‌زندگیتون‌الھے!
دعای هر روز هرروز بارگزاری میشه تا بتونیم راحت پیداش کنیم و بخونیم😊 برای دوستاتون هم بفرستین 😉 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا ۶۳ 💫 جراحی با طعم عشق برنامه جدید رو که اعلام کردن، برق از سرم پرید ... شده بودم دستیار دایسون ... انگار یه سطل آب یخ ریختن روی سرم ... باورم نمی شد ... کم مشکل داشتم که به لطف ایشون، هر لحظه داشت بیشتر می شد ... دلم می خواست رسما گریه کنم ... برای اولین عمل آماده شده بودیم ... داشت دست هاش رو می شست ... همین که چشمش بهم افتاد با حالت خاصی لبخند زد ... ولی سریع لبخندش رو جمع کرد ... - من موقع کار آدم جدی و دقیقی هستم ... و با افرادی کار می کنم که ریزبین، دقیق و سریع هستن ... و ... داشتم از خجالت نگاه ها و حالت های بقیه آب می شدم ... زیرچشمی بهم نگاه می کردن ... و بعضی ها لبخندهای معناداری روی صورت شون بود ... چند قدم رفتم سمتش و خیلی آروم گفتم ... - اگر این خصوصیاتی که گفتید ... در مورد شما صدق می کرد ... می دونستید که نباید قبل از عمل با اعصاب جراح بازی کنید ... حتی اگر دستیار باشه ... خندید ... سرش رو آورد جلو ... - مشکلی نیست ... انجام این عمل برای من مثل آب خوردنه ... اگر بخوای، می تونی بایستی و فقط نگاه کنی ... برای اولین بار توی عمرم، دلم می خواست ... از صمیم قلب بزنم یه نفر رو له کنم ... با برنامه جدید، مجبور بودم توی هر عملی که جراحش، دکتر دایسون بود ... حاضر بشم ... البته تمرین خوبی هم برای صبر و کنترل اعصاب بود ... چون هر بار قبل از هر عمل، چند جمله ای در مورد شخصیتش نطق می کرد ... و من چاره ای جز گوش کردن به اونها رو نداشتم ... توی بیمارستان سوژه همه شده بدیم ... به نوبت جراحی های ما می گفتن ... جراحی عاشقانه ... 💟 به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
به نام خدا ۶۴ 💫 برو دایسون یکی از بچه ها موقع خوردن نهار ... رسما من رو خطاب قرار داد ... - واقعا نمی فهمم چرا اینقدر برای دکتر دایسون ناز می کنی... اون یه مرد جذاب و نابغه است ... و با وجود این سنی که داره تونسته رئیس تیم جراحی بشه ... همین طور از دکتر دایسون تعریف می کرد ... و من فقط نگاه می کردم ... واقعا نمی دونستم چی باید بگم ... یا دیگه به چی فکر کنم ... برنامه فشرده و سنگین بیمارستان ... فشار دو برابر عمل های جراحی ... تحمل رفتار دکتر دایسون که واقعا نمی تونست سختی و فشار زندگی رو روی من درک کنه ... حالا هم که ... چند لحظه بهش نگاه کردم ... با دیدن نگاه خسته من ساکت شد ...از جا بلند شدم و بدون اینکه چیزی بگم از سالن رفتم بیرون ... خسته تر از اون بودم که حتی بخوام چیزی بگم ... سرمای سختی خورده بودم ... با بیمارستان تماس گرفتم و خواستم برنامه ام رو عوض کنن ... تب بالا، سر درد و سرگیجه ... حالم خیلی خراب بود ... توی تخت دراز کشیده بودم که گوشیم زنگ زد ... چشم هام می سوخت و به سختی باز شد ... پرده اشک جلوی چشمم ... نگذاشت اسم رو درست ببینم ... فکر کردم شاید از بیمارستانه ... اما دایسون بود ... تا گوشی رو برداشتم بدون مقدمه شروع کرد به حرف زدن ... - چه اتفاقی افتاده؟ گفتن حالتون اصلا خوب نیست ... گریه ام گرفت ... حس کردم دیگه واقعا الان میمیرم ... با اون حال ... حالا باید ... حالم خراب تر از این بود که قدرتی برای کنترل خودم داشته باشم ... - حتی اگر در حال مرگ هم باشم ... اصلا به شما مربوط نیست ... و تلفن رو قطع کردم ... به زحمت صدام در می اومد ... صورتم گر گرفته بود و چشمم از شدت سوزش، خیس از اشک شده بود ... به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
به نام خدا ۶۵ 💫 با پدرم حرف بزن پشت سر هم زنگ می زد ... توان جواب دادن نداشتم ... اونقدر حالم بد بود که اصلا مغزم کار نمی کرد که می تونستم خیلی راحت صدای گوشی رو ببندم یا خاموشش کنم ... توی حال خودم نبودم ... دایسون هم پشت سر هم زنگ می زد ... - چرا دست از سرم برنمی داری؟ ... برو پی کارت ... - در رو باز کن زینب ... من پشت در خونه ات هستم ... تو تنهایی و یک نفر باید توی این شرایط ازت مراقبت کنه ... - دارو خوردم ... اگر به مراقبت نیاز پیدا کنم میرم بیمارستان... یهو گریه ام گرفت ... لحظاتی بود که با تمام وجود به مادرم احتیاج داشتم ... حتی بدون اینکه کاری بکنه ... وجودش برام آرامش بخش بود ... تب، تنهایی، غربت ... دیگه نمی تونستم بغضم رو کنترل کنم ... - دست از سرم بردار ... چرا دست از سرم برنمی داری؟ ... اصلا کی بهت اجازه داده، من رو با اسم کوچیک صدا کنی؟... اشک می ریختم و سرش داد می زدم ... - واقعا ... داری گریه می کنی؟ ... من واقعا بهت علاقه دارم... توی این شرایط هم دست از سرسختی برنمی داری؟ ... پریدم توی حرفش ... - باشه ... واقعا بهم علاقه داری؟ ... با پدرم حرف بزن ... این رسم ماست ... رضایت پدرم رو بگیری قبولت می کنم ... چند لحظه ساکت شد ... حسابی جا خورده بود ... - توی این شرایط هم باید از پدرت اجازه بگیرم؟ ... آخرین ذره های انرژیم رو هم از دست داده بودم ... دیگه توان حرف زدن نداشتم ... - باشه ... شماره پدرت رو بده ... پدرت می تونه انگلیسی صحبت کنه؟ ... من فارسی بلد نیستم ... - پدرم شهید شده ... تو هم که به خدا ... و این چیزها اعتقاد نداری ... به زحمت، دوباره تمام قدرتم رو جمع کردم ... از اینجا برو ... برو ... و دیگه نفهمیدم چی شد ... از حال رفتم ... به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
به نام خدا ۶۶ 💢نزدیک نیمه شب بود که به حال اومدم. سرگیجه ام قطع شده بود. تبم هم خیلی پایین اومده بود.اما هنوز به شدت بی حس و جون بودم. 💮از جا بلند شدم تا برم طبقه پایین و برای خودم یه سوپ ساده درست کنم. بلند که شدم ،دیدم تلفنم روی زمین افتاده ... باورم نمی شد، 10 تماس بی پاسخ از دکتر دایسون... 👌با همون بی حس و حالی ،رفتم سمت پریز و چراغ رو روشن کردم. تا چراغ رو روشن کردم صدای زنگ در بلند شد. 💞پتوی سبکی رو که روی شونه هام بود، مثل چادر کشیدم روی سرم و از پله ها رفتم پایین. از حال گذشتم و تا به در ورودی رسیدم. انگار نصف جونم پریده بود.در رو باز کردم. باورم نمی شد ، یان دایسون پشت در بود... 😕در حالی که ناراحتی توی صورتش موج می زد ، با حالت خاصی بهم نگاه کرد. اومد جلو و یه پلاستیک بزرگ رو گذاشت جلوی پام. 💕–با پدرت حرف زدم ،گفت از صبح چیزی نخوردی.مطمئن شو تا آخرش رو می خوری. این رو گفت و بی معطلی رفت. خم شدم از روی زمین برش داشتم و برگشتم داخل. توش رو که نگاه کردم،چند تا ظرف غذا بود با یه کاغذ.روش نوشته بود... 💠–از یه رستوران اسلامی گرفتم.کلی گشتم تا پیداش کردم. دیگه هیچ بهانه ای برای نخوردنش نداری.نشستم روی مبل. ناخودآگاه خنده ام گرفت... به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
التمـــــاس تفڪـــر 📱 گوشــے ات را بــاز ڪن و آنچــه خدا را به خشــم مے آورد از آن پــاک ڪن... 🌌 سپس به آسمــان نگــاه ڪـن و بگو : 💚 پروردگــارم ! من بخاطـر رضایـت تو آن را تـــرک ڪردم و به یــاد بیــاور... ❤️ڪسـے چیــزے را بخاطــر خدا تــرک ڪند خدا بهتــراز آن را به او مے دهــد.🌹 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🔵 امام زمان، میزبان ماه رمضان است حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی در برنامه درس‌هایی از قرآن، حضرت مهدی(عج) را میزبان ماه رمضان دانست و اظهار نمود: 🔹 در روایات داریم با سوره قدر در مورد حضرت مهدی با دیگران مباحثه کنید. بگویید: 1-شب قدر در شیعه و سنی، شب قدر برای یکسال نیست. هر سال یک شب قدری است. 2- شب قدر هم در ماه رمضان است. 3- شب قدر هم «تنزل الملائکه» فرشته‌ها از آسمان پایین می‌آیند. اینکه قرآن می‌گوید: شب قدر فرشته‌ها روی زمین می‌آیند، کجا می‌روند؟ در زمان پیغمبر خدمت پیغمبر بودند و بعد از پیغمبر هم باید یک وجود معصومی باشد به نام حضرت مهدی(ع) که فرشته‌ها خدمت او برسند. 🔹 در دعای افتتاح که ماه رمضان سفارش شده است، پنج شش صفحه است، دو صفحه‌اش برای شخص امام زمان است. دعا می‌کند خدایا! «اَعْزِزْ بِهِ ذِلَّتَنا» اگر مسلمان‌ها ذلت هستند باید جبران شود. با وجود حضرت مهدی این عزت را به مسلمان‌ها بده. «وَاَغْنِ بِهِ عآئِلَنا» فقر بیداد می‌کند، توسط آن مهدی جبران کن. «وَاقْضِ بِهِ عَنْ مَُغْرَمِنا» شکست‌ها و کمبودهای غرامت‌ها و کسادی‌های ما را جبران کن. «وَاجْبُرْبِهِ فَقْرَنا» فقر ما را جبران کن. «وَسُدَّ بِهِ خَلَّتَنا» شکاف‌های ما را تأمین کن. «وَیَسِّرْ بِهِ عُسْرَنا» مشکلات ما را با حضرت مهدی آسان کن. «و َبَیِّضْ بِهِ وُجُوهَنا» روسیاهی ما را با حضرت مهدی رو سفید کن. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
✅می‌دانید رعایت خودش احترام به آزادی است؟ 💯همه حق دارند بدون هیچ مزاحمت فکری و برانگیختن ولع جنسی، آزادانه در جامعه رفت و آمد کنند و به کار و زندگی‌ خود برسند ...♻️ ☝️کسی که حجاب خود را رعایت نمی‌کند، در واقع جلوی آزادی دیگران را می‌گیرد⚡️ 👈بیایید مزاحم آزادی دیگران نشویم. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
💦 پیام های مشکوکی که ظاهری شیک و عوام پسند دارند ❗ ✅🚫 *خیلی بی‌سر و صدا دارن کاراشون رو انجام می‌دن!!* به مثال‌های زیر توجه کنید: ۱ ) ترجیح می‌دم به جای آن‌که در مسجد بشینم و به کفش‌هام فکر کنم؛ در خیابان راه برم و به خدا فکر کنم.  توضیح:  نویسندهِ با ظرافت، نشستن در مسجد (با استعاره از نماز واجب ) را همراه با یک امر مذموم (حواس پرتی یا اشتغال به دنیا) همراه کرده و یک مستحب (تفکر) را جایگزین آن کرده !! شنونده هم، بَه بُه کرده و آن را تحسین نموده و پا جای پای شیطان می‌گذارد!🚫 ۲ ) من رقص دختران هندو را از نماز پدر و مادرم بیشتر دوست دارم ! چون آن‌ها از روی عشق می‌رقصند و این‌ها از روی عادت نماز می‌خوانند !!🚫 توضیح: نویسنده این بار گستاخانه‌ تر یک امر حرام را جایگزین دستور خدا نموده و علاوه بر تهمت به پدر و مادر، باز هم با ممزوج کردن یک صفت ظاهرا بدِ عمل کننده به عبادت واجب الهی، آن‌ را با یک فعل حرام همراه با عشق!! مقایسه نموده و عمل شیطان را تبلیغ می‌نماید.🚫 ۳ ) در ماه رمضان چند جوان پیر مردی را دیدند که یواشکی غذا می‌خورد به او گفتند: ای پیر مرد مگه روزه نیستی؟ پیرمرد گفت: چرا روزه هستم ، فقط آب وغذا می‌خورم ! جوانان خندیدند و گفتند واقعا؟ پیرمرد گفت: بلی، دروغ نمی‌گویم، به کسی بد نگاه نمی‌کنم، کسی را مسخره نمی‌کنم، با کسی با دشنام سخن نمی‌گویم، کسی را آزرده نمی‌کنم، چشم به مال کسی ندارم و ... بعد پیرمرد به جوانان گفت: آیا شما هم روزه هستید؟ یکی از جوانان درحالی که سرش را پایین نگه داشته بود به آرامی گفت: خیر ما فقط غذا نمی‌خوریم !🚫 پاسخ: نویسنده در این‌جا ایجاد بدعتی در روزه گرفتن را رواج می‌دهد و سعی در بی ارزش قرار دادن روزه‌ی جوانان مومن امروزه را دارد. درست است در اسلام و در سفارشات پیامبر عظیم الشأن و اهل بیت ع آمده است: کسی که روزه می‌گیرد، باید تمام اعضاء و جوارح آن (چشم و گوش و زبان و ...) روزه باشند و نه فقط شکم، ولی باید گفت: ما که معصوم نیستیم و ممکن است مرتکب خطا و اشتباه شویم ولی باید فریضه‌ی واجب روزه را به جای آوریم. نظایر این نوع استراتژی شیطانی را در متون مختلفی که در دنیای مجازی برای شما می‌آید، می‌توانید مشاهده کنید. تقابل عبادات واجب با مستحبات عوام فریب: حج 👈🏻 با کمک مالی به مستمندان روزه 👈🏻 با سیر نمودن گرسنگان نماز 👈🏻 با تفکر و تشکر زبانی از خدا حتی مستحبات با مستحبات دیگر: نذری و مجالس امام حسین علیه السلام 👈🏻 با جهیزیه برای نوعروسان. زکات فطره و خمس و کمک برای احداث مساجد و ضریح ائمه علیهم السلام و ... ✅نکته: ◀ هیچ کس منکر خوبی اعمال مستحبی نیست و اتفاقا همین کسانی‌که به انجام واجبات اهمیت می‌دهند، عمدتا موفق‌تر به انجام مستحبات هستند... ♦️ ولی استراتژی شیطان، گمراهی بندگان و جابجایی اعمال است و همین کار، ابلیس را کافیست که انسان را از دین خدا خارج نماید. 🚫 کلیدواژه این استراتژی: عبارتِ "به جای..."  می‌باشد. لطفا کاملاً هوشیار و بیدار باشید. 🚫◾رژیم صهیونیستی و عوامل داخلی و منافقین، سعی در نابودی دین و اعتقادات ما دارن. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🌿•| |• یک عمر فکر میکردیم فکر گناه ، گناه نیست امان از جهل ...😓 🌿وَلَٰكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ ۗ🌿 🍃خداوند به آنچه در دل دارید شمارا خواهد کرد..🍃 (بقرهــ225) ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
࿐❅᪥•﷽•᪥❅࿐ ⛅️☀️ 🏳قسمت دوم (شهادت سیّد محمّد) امروز، روز بیست و پنجم «ذی الحجّه» است. ما تا زمان ظهور، پانزده روز فرصت داریم. همسفر خوبم! آیا موافقی که با هم به اطراف کوه «ذی‌طُوی» برویم؟ حتما در دعای ندبه، این جمله را بسیار خوانده‌ای: «أبِرَضْوی أم غیرها أم ذی طُوی». اکنون برخیز و با من به کوه «ذی‌طُوی» بیا. وقتی از کعبه به سوی مدینه حرکت کنیم، حدود پنج کیلومتر که برویم به آن کوه می‌رسیم. نگاه کن! ده نفر از یاران امام، در بالای این کوه جمع شده‌اند. شاید بگویی: مگر امام سیصد و سیزده یار ندارد، پس چرا آنها فقط ده نفرند؟ این ده نفر یاران مخصوص او هستند که زودتر از همه خدمت امام رسیده‌اند؛ امّا آن سیصد و سیزده نفر، حدود چهارده روز دیگر به مکّه خواهند آمد. امام زمان بر فراز کوه ذی طُوی ایستاده است و منتظر است تا خدا به او اجازه ظهور بدهد. آیا می‌دانی آن عبایی که بر دوش امام زمان علیه السلام است، عبای پیامبر صلوات الله علیه می‌باشد؟ آن عمامه زرد رنگی را که بر سر دارد، می‌بینی؟ این، همان عمامه رسول خداست. گوش کن! امام به یاران خود می‌گوید: «می‌خواهم یک نفر را به سوی مردم مکّه بفرستم». این یک مأموریّت مهم است. چه کسی به عنوان نماینده امام به سوی مردم مکّه خواهد رفت؟ اکنون امام یکی از پسر عموهای خود را برای این کار مهم انتخاب می‌کند. نام او «سیّد محمّد» است. امام به او دستور می‌دهد که به سوی مردم مکّه برود و پیامی را به آنها برساند. آیا می‌خواهی این پیام را بشنوی؟ گوش کن! پیام امام این است: «من از خاندانی مهربان و از نسل پیامبر هستم و شما را به یاری دین خدا دعوت می‌کنم. ای مردم مکّه، مرا یاری کنید». تو خود می‌دانی که امام زمان، نیازی به کمک مردم مکّه ندارد؛ زیرا روزگار ظهور نزدیک است، و به زودی وعده خدا فرا می‌رسد و هزاران فرشته به یاری او می‌آیند. پس چرا امام از مردم مکّه تقاضای کمک می‌کند؟ امام آنان را دعوت می‌کند تا به راه راست هدایت شوند و در این صورت، در این شهر هیچ خونی ریخته نخواهد شد. آری، او امام مهربانی‌هاست و برای همین با تمام صداقت، مردم مکّه را به یاری دعوت می‌کند. نگاه کن! سیّد محمّد آماده حرکت شده و از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجد؛ زیرا مأموریّتی مهم به او داده شده است. او با مولای خود و دیگر دوستانش خداحافظی می‌کند و به سمت مسجد الحرام رهسپار می‌شود. من کمی نگران هستم، مردم مکّه با این جوان چگونه برخورد خواهند کرد؟ ساعتی می‌گذرد، خبری از سیّد محمّد نمی‌شود، کم‌کم به نگرانی من افزوده می‌شود، خدایا! چرا سیّد محمّد این قدر دیر کرد؟ و لحظاتی بعد یک نفر در حالی که خیلی پریشان است نزد امام می‌آید. او به امام خبر می‌دهد که سیّد محمّد وارد مسجد الحرام شد و پیام شما را به مردم مکّه رساند؛ امّا مردم مکّه به او حمله کردند و او را کنار کعبه شهید کردند. آخر به چه جرمی به قتل رسید؟ مگر این شهر، حرم امن الهی نیست؟ مگر حتّی حیوانات هم اینجا در امن و امان نیستند؟ مگر نماینده امام چه گفت که مردم مکّه چنین خروشیدند و او را مظلومانه کشتند؟ او همان شهیدی است که در احادیث ما به عنوان «نفس زَکیِّه» از او نام برده شده است. حتماً می‌خواهی بدانی معنای آن چیست؟ نفس زَکیِّه یعنی: فردی بی‌گناه و پاک که مظلومانه کشته می‌شود. ادامه دارد.... 📚داستان ظهور/خدامیان آرانی(برگرفته از روایات) أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🌿🌺﷽🌿🌺 🦋فدای سرت اگه گاهی اونی که میخواستی نمیشه! اگه چرخ دنیا با چرخ تو نمی‌چرخه، تو بسپار به خدا ... خوب میشه، اگه به زمین و زمان گیر ندیم و سخت نگیریم. خوب میشه، اگه زندگی کنیم نه فقط نفس بکشیم! چرخ دنیا به ظاهر به دلمون نیست اما، بسپاریم خدا همه چی رو ... درست میشه جان دلم یه کم صبر داشته باش و توکل کن به خودش... که خدا متوکلین رو خییییلی دوست داره ❤️ و اینو یادت باشه هیـــچ شبی همیشگی نیست. خـورشــید طلوع میکنه و نور همه جا رو فرا می‌گیره... اما شرطش این هست که به خدا ایمان داشته باشیم و امید مهمون همیشگی قلبمون باشه. ❤️🌿 🦋وَتَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ 🌿🌺ﻭ ﺑﺮ ﺗﻮﺍﻧﺎﻱ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻦ ،(٢١٧) سوره الشعراء🌿 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
روز از نو روزی از نو با توکل به اسم اعظمت به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa