eitaa logo
الهام انیمیشن
92 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
یک نان به دو روز اگر بود حاصل مرد از کوزه شکسته‌ای دمی آبی سرد یا خدمت چون خودی چرا باید کرد ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1535 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یک قطرهٔ آب بود با شد یک ذرهٔ خاک با زمین یکتا شد آمد مگسی پدید و ناپیدا شد ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1536 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یک لحظه دیدن رخ جانانم آرزوست یکدم وصال آن مه خوبانم آرزوست ،_که_نگنجد_کسی_در_آن یکبار خلوت خوش جانانم آرزوست من رفته از میانه و او در کنار من با آن نگار عیش بدینسانم آرزوست ،_ز_آرزوی_تو_جانم_به_لب_رسید بنمای رخ، که قوت و جانم آرزوست گر بوسه‌ای از آن لب شیرین طلب کنم طیره مشو، که چشمهٔ حیوانم آرزوست یک بار بوسه‌ای ز لب تو ربوده‌ام یک بار دیگر آن شکرستانم آرزوست عیبم مکن، که روضهٔ رضوانم آرزوست وز روی آن که رونق خوبان ز روی توست دایم نظارهٔ رخ خوبانم آرزوست بر بوی آن که بوی تو دارد نسیم گل پیوسته بوی باغ و گلستانم آرزوست سودای تو خوش است و وصال تو خوشتر است خوشتر ازین و آن چه بود؟ آنم آرزوست ایمان و کفر من همه رخسار و زلف توست در بند کفر مانده و ایمانم آرزوست درد و درمان من تویی از درد بس ملولم و درمانم آرزوست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/919 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یک روز ز بند عالم آزاد نیم یک دمزدن از وجود خود شاد نیم در کار جهان هنوز استاد نیم ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1671 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم زان دو لب صد شور برانگیزم گر قصد جفا داری اینک من و اینک سر ور راه وفا داری جان در قدمت ریزم بس توبه و پرهیزم کز تو باطل شد من بعد بدان کز توبه بپرهیزم سیم مسکینم در خاک درت گم شد خاک سر هر کویی بی فایده می‌بیزم در شهر به رسوایی دشمن به دفم برزد تا بر دف آمد تیر نظر تیزم مجنون رخ لیلی چون قیس بنی عامر فرهاد لب چون خسرو پرویزم گفتی به غمم بنشین یا از سر جان برخیز فرمان برمت جانا بنشینم و برخیزم گر بی تو بود جنت بر کنگره ننشینم ور با تو بود دوزخ در سلسله آویزم با یاد تو گر در شعر نمی‌گنجد چون دوست یگانه شد با غیر نیامیزم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/308 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود وز لبِ ساقی شرابم در مَذاق افتاده بود رجعتی می‌خواستم لیکن طلاق افتاده بود در مقاماتِ طریقت هر کجا کردیم سِیر عافیت را با نظربازی فِراق افتاده بود ساقیا جامِ دَمادَم ده که در سِیرِ طریق هر که عاشق‌وَش نیامد در نفاق افتاده بود ای مُعَبِّر مژده‌ای فرما که دوشم آفتاب در شکرخوابِ صبوحی هم وثاق افتاده بود طاقت و صبر از خَمِ ابروش طاق افتاده بود گر نکردی نصرتِ دین، شاه یحیی، از کَرَم کار مُلک و دین ز نظم و اِتِّساق افتاده بود حافظ آن ساعت که این نظمِ پریشان می‌نوشت طایرِ فکرش به دامِ اشتیاق افتاده بود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1025 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یک چند به کودکی باستاد شدیم یک چند به استادی خود شاد شدیم از خاک در آمدیم و بر باد شدیم ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1672 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یک جرعه می کهن ز ملکی نو به وز هرچه نه می طریق بیرون شو به خشت سر ز ملک کیخسرو به ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1648 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یک جام صد و دین ارزد یک جرعهٔ می مملکت چین ارزد تلخی که هزار جان شیرین ارزد ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1537 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم گرم چو عود بر آتش نهند غم نخورم چو التماس برآمد هلاک باکی نیست کجاست تیر بلا گو بیا که من سپرم ببند یک ای آسمان دریچه بر آفتاب که امشب است با ندانم این شب قدر است یا ستاره روز تویی برابر من یا خیال در نظرم خوشا هوای و در بستان اگر نبودی تشویش سحرم بدین دو دیده که امشب تو را همی‌بینم دریغ باشد فردا که دیگری نگرم روان تشنه برآساید از وجود فرات مرا فرات ز سر برگذشت و تشنه‌ترم چو می‌ندیدمت از شوق بی‌خبر بودم کنون که با تو نشستم ز ذوق بی‌خبرم سخن بگوی که بیگانه پیش ما کس نیست به غیر و همین ساعتش زبان ببرم میان ما به جز این پیرهن نخواهد بود و گر حجاب شود تا به دامنش بدرم مگوی از این درد جان نخواهد برد بگو کجا برم آن جان که از غمت ببرم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/327 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یک جرعهٔ می ز ملک کاووس به است از تخت قباد و ملکت طوس به است از طاعت زاهدان سالوس به است ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1585 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یاری به دست کن که به امید راحتش واجب کند که صبر کنی بر جراحتش ما را که ره دهد به سراپرده وصال ای باد خبری ده ز ساحتش باران چون ستاره‌ام از دیدگان بریخت رویی که خیره شود در صباحتش هر گه که گویم این ریشم درست شد بر وی پراکند نمکی از ملاحتش هرچ آن قبیح‌تر بکند یار دوست‌روی داند که چشم دوست نبیند قباحتش بیچاره‌ای که صورت رویت خیال بست بی دیدنت خیال مبند استراحتش با چشم نیم‌خواب تو خشم آیدم همی از چشم‌های نرگس و چندان وقاحتش رفتار شاهد و لب خندان و روی چون آدمی طمع نکند در سماحتش که داد وصف همه نیکوان به داد عاجز بماند در تو زبان فصاحتش ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/398 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈