آمد گه آن که بوی #گلزار
منسوخ کند #گلاب #عطار
خواب از سر خفتگان به دربرد
بیداری #بلبلان اسحار
ما کلبه زهد برگرفتیم
سجاده که میبرد به خمار
یک رنگ شویم تا نباشد
این خرقه سترپوش زنار
برخیز که چشمهای مستت
خفتست و هزار فتنه بیدار
وقتی صنمی #دلی ربودی
تو خلق ربودهای به یک بار
یا خاطر #خویشتن به ما ده
یا خاطر ما ز دست بگذار
نه راه شدن نه روی بودن
معشوقه ملول و ما گرفتار
هم زخم تو به چو میخورم زخم
هم بار تو به چو میکشم بار
من پیش نهادهام که در #خون
برگردم و برنگردم از یار
گر دنیی و آخرت بیاری
کاین هر دو بگیر و دوست بگذار
ما یوسف #خود نمیفروشیم
تو سیم سیاه #خود نگه دار
#آمد_گه_آن_که_بوی_گلزار #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/428
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈