آمد گه آن که بوی #گلزار
منسوخ کند #گلاب #عطار
خواب از سر خفتگان به دربرد
بیداری #بلبلان اسحار
ما کلبه زهد برگرفتیم
سجاده که میبرد به خمار
یک رنگ شویم تا نباشد
این خرقه سترپوش زنار
برخیز که چشمهای مستت
خفتست و هزار فتنه بیدار
وقتی صنمی #دلی ربودی
تو خلق ربودهای به یک بار
یا خاطر #خویشتن به ما ده
یا خاطر ما ز دست بگذار
نه راه شدن نه روی بودن
معشوقه ملول و ما گرفتار
هم زخم تو به چو میخورم زخم
هم بار تو به چو میکشم بار
من پیش نهادهام که در #خون
برگردم و برنگردم از یار
گر دنیی و آخرت بیاری
کاین هر دو بگیر و دوست بگذار
ما یوسف #خود نمیفروشیم
تو سیم سیاه #خود نگه دار
#آمد_گه_آن_که_بوی_گلزار #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/428
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
برآمد باد #صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
چو آتش در درخت افکند #گلنار
دگر منقل منه آتش میفروز
چو نرگس چشم بخت از #خواب برخاست
حسد گو دشمنان را دیده بردوز
بهاری خرم است ای #گل کجایی
که بینی #بلبلان را #ناله و سوز
جهان بی ما بسی بودهست و باشد
برادر جز نکونامی میندوز
نکویی کن که دولت بینی از بخت
مبر فرمان بدگوی بدآموز
منه #دل بر سرای عمر #سعدی
که بر گنبد نخواهد ماند این گوز
دریغا عیش اگر مرگش نبودی
دریغ آهو اگر بگذاشتی یوز
#برآمد_باد_صبح_و_بوی_نوروز #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/406
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
برخیز که میرود زمستان
بگشای در سرای بستان
نارنج و بنفشه بر طبق نه
منقل بگذار در شبستان
وین پرده بگوی تا به یک بار
زحمت ببرد ز پیش ایوان
برخیز که باد #صبح نوروز
در باغچه میکند #گل افشان
خاموشی #بلبلان مشتاق
در موسم #گل ندارد امکان
آواز دهل نهان نماند
در #زیر #گلیم و #عشق پنهان
بوی #گل بامداد نوروز
و آواز #خوش هزاردستان
بس جامه فروختهست و دستار
بس خانه که سوختهست و دکان
ما را سر دوست بر کنار است
آنک سر دشمنان و سندان
چشمی که به دوست برکند دوست
بر هم ننهد ز تیرباران
#سعدی چو به میوه میرسد دست
سهل است جفای بوستانبان
#برخیز_که_میرود_زمستان #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/258
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سهل باشد به ترک جان گفتن
ترک جانان نمیتوان گفتن
هر چه زان تلختر بخواهی گفت
شکرین است از آن دهان گفتن
توبه کردیم پیش بالایت
سخن سرو بوستان گفتن
آن چنان وهم در تو حیران است
که نمیداندت نشان گفتن
به کمندی درم که ممکن نیست
رستگاری به الامان گفتن
دفتری در تو وضع میکردم
متردد شدم در آن گفتن
که تو #شیرینتری از آن #شیرین
که بشاید به داستان گفتن
#بلبلان نیک زهره میدارند
با #گل از دست باغبان گفتن
من نمییارم از جفای رقیب
درد با یار مهربان گفتن
وان که با یار هودجش نظر است
نتواند به ساربان گفتن
سخن سر به مهر دوست به دوست
حیف باشد به ترجمان گفتن
این حکایت که میکند #سعدی
بس بخواهند در جهان گفتن
#سهل_باشد_به_ترک_جان_گفتن #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/242
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد #خوابی
به چه دیر ماندی ای #صبح که جان من برآمد
بزه کردی و نکردند مؤذنان ثوابی
نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند
همه #بلبلان بمردند و نماند جز غرابی
نفحات #صبح دانی ز چه روی دوست دارم
که به روی دوست ماند که برافکند نقابی
سرم از خدای #خواهد که به پایش اندر افتد
که در آب مرده بهتر که در آرزوی آبی
دل من نه مرد آنست که با غمش برآید
مگسی کجا تواند که بیفکند عقابی
نه چنان گناهکارم که به دشمنم سپاری
تو به دست #خویش فرمای اگرم کنی عذابی
دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم #سعدی
عجب است اگر نگردد که بگردد آسیابی
برو ای گدای مسکین و دری دگر طلب کن
که هزار بار گفتی و نیامدت جوابی
#سر_آن_ندارد_امشب_که_برآید_آفتابی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/178
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چون است حال بستان ای باد نوبهاری
کز #بلبلان برآمد فریاد بیقراری
ای گنج نوشدارو با خستگان نگه کن
مرهم به دست و ما را مجروح میگذاری
یا خلوتی برآور یا بُرقَعی فروهِل
ور نه به شکل #شیرین شور از جهان برآری
هر ساعت از لطیفی رویت عرق برآرد
چون بر شکوفه آید باران نوبهاری
عود است #زیر دامن یا #گل در آستینت
یا مشک در گریبان بنمای تا چه داری
گل نسبتی ندارد با روی #دلفریبت
تو در میان #گلها چون #گل میان خاری
وقتی کمند زلفت دیگر کمان ابرو
این میکِشد به زورم وآن میکُشد به زاری
ور قید میگشایی وحشی نمیگریزد
در بند #خوبرویان #خوشتر که رستگاری
ز اول وفا نمودی چندان که #دل ربودی
چون مهر سخت کردم سست آمدی به یاری
عمری دگر بباید بعد از فراق ما را
کاین عمر صرف کردیم اندر امیدواری
ترسم نماز صوفی با صحبت خیالت
باطل بود که صورت بر قبله مینگاری
هر درد را که بینی درمان و چارهای هست
درمان درد #سعدی با دوست سازگاری
#چون_است_حال_بستان_ای_باد_نوبهاری #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/134
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دیدار مینمایی و پرهیز میکنی
بازار #خویش و آتش ما تیز میکنی
گر #خون #دل #خوری فرح افزای میخوری
ور قصد جان کنی طرب انگیز میکنی
بر تلخ عیشی من اگر #خنده آیدت
شاید که #خنده شکرآمیز میکنی
حیران دست و دشنه #زیبات ماندهام
کآهنگ #خون من چه #دلاویز میکنی
#سعدی #گلت شکفت همانا که #صبحدم
فریاد #بلبلان سحرخیز میکنی
#دیدار_مینمایی_و_پرهیز_میکنی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/62
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای باد #صبحدم خبر #دلستان بگوی
وصف جمال آن بت #نامهربان بگوی
بگذار مشک و بوی سر زلف او بیار
یاد شکر مکن سخنی زآن دهان بگوی
بستم به #عشق موی میانش کمر چو مور
گر وقت بینی این سخن اندر میان بگوی
با #بلبلان سوختهبال ضمیر من
پیغام آن دو طوطی شکرفشان بگوی
دانم که باز بر سر کویش گذر کنی
گر بشنود حدیث منش در نهان بگوی
کای #دل ربوده از بر من حکم از آن توست
گر نیز گوییم به مثل ترک جان بگوی
هر لحظه راز #دل جهدم بر سر زبان
دل میتپد که عمر بشد وارهان بگوی
سر #دل از زبان نشود هرگز آشکار
گر #دل موافقت نکند کای زبان بگوی
ای باد #صبح دشمن #سعدی مراد یافت
نزدیک دوستان وی این داستان بگوی
#ای_باد_صبحدم_خبر_دلستان_بگوی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/51
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گلبنان پیرایه بر #خود کردهاند
#بلبلان را در سماع آوردهاند
ساقیان #لاابالی در طواف
هوش میخواران مجلس بردهاند
جرعهای #خوردیم و کار از دست رفت
تا چه بی هوشانه در می کردهاند
ما به یک #شربت چنین بیخود شدیم
دیگران چندین قدح چون #خوردهاند
آتش اندر پختگان افتاد و سوخت
خام طبعان همچنان افسردهاند
خیمه بیرون بر که فراشان باد
فرش دیبا در چمن گستردهاند
زندگانی چیست مردن پیش دوست
کاین گروه زندگان #دل مردهاند
تا جهان بودست جماشان #گل
از سلحداران خار آزردهاند
عاشقان را کشته میبینند خلق
بشنو از #سعدی که جان پروردهاند
#گلبنان_پیرایه_بر_خود_کردهاند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/505
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شورش #بلبلان سحر باشد
خفته از #صبح بیخبر باشد
تیرباران #عشق #خوبان را
دل شوریدگان سپر باشد
عاشقان کشتگان معشوقند
هر که زندهست در خطر باشد
همه عالم جمال طلعت اوست
تا که را چشم این نظر باشد
کس ندانم که #دل بدو ندهد
مگر آن کس که بی بصر باشد
آدمی را که خارکی در پای
نرود طرفه جانور باشد
گو ترش روی باش و تلخ سخن
زهر #شیرین لبان شکر باشد
عاقلان از بلا بپرهیزند
مذهب عاشقان دگر باشد
پای رفتن نماند #سعدی را
مرغ عاشق بریده پر باشد
#شورش_بلبلان_سحر_باشد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/540
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سهل باشد به ترک جان گفتن
ترک جانان نمیتوان گفتن
هر چه زان تلختر بخواهی گفت
شکرین است از آن دهان گفتن
توبه کردیم پیش بالایت
سخن سرو بوستان گفتن
آن چنان وهم در تو حیران است
که نمیداندت نشان گفتن
به کمندی درم که ممکن نیست
رستگاری به الامان گفتن
دفتری در تو وضع میکردم
متردد شدم در آن گفتن
که تو #شیرینتری از آن #شیرین
که بشاید به داستان گفتن
#بلبلان نیک زهره میدارند
با #گل از دست باغبان گفتن
من نمییارم از جفای رقیب
درد با یار مهربان گفتن
وان که با یار هودجش نظر است
نتواند به ساربان گفتن
سخن سر به مهر دوست به دوست
حیف باشد به ترجمان گفتن
این حکایت که میکند #سعدی
بس بخواهند در جهان گفتن
#سهل_باشد_به_ترک_جان_گفتن #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/242
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد #خوابی
به چه دیر ماندی ای #صبح که جان من برآمد
بزه کردی و نکردند مؤذنان ثوابی
نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند
همه #بلبلان بمردند و نماند جز غرابی
نفحات #صبح دانی ز چه روی دوست دارم
که به روی دوست ماند که برافکند نقابی
سرم از خدای #خواهد که به پایش اندر افتد
که در آب مرده بهتر که در آرزوی آبی
دل من نه مرد آنست که با غمش برآید
مگسی کجا تواند که بیفکند عقابی
نه چنان گناهکارم که به دشمنم سپاری
تو به دست #خویش فرمای اگرم کنی عذابی
دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم #سعدی
عجب است اگر نگردد که بگردد آسیابی
برو ای گدای مسکین و دری دگر طلب کن
که هزار بار گفتی و نیامدت جوابی
#سر_آن_ندارد_امشب_که_برآید_آفتابی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/178
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈