eitaa logo
الهام انیمیشن
90 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
حسن تو دایم بدین قرار نماند مست تو جاوید در خمار نماند ای خندان نوشکفته نگه دار خاطر که نوبهار نماند حسن پنجه‌ایست نگارین تا به قیامت بر او نگار نماند عاقبت از ما غبار ماند زنهار تا ز تو بر خاطری غبار نماند پار گذشت آن چه دیدی از غم و شادی بگذرد امسال و همچو پار نماند هم بدهد دور روزگار مرادت ور ندهد دور روزگار نماند شوریده بی‌قرار چرایی در پی چیزی که برقرار نماند شیوه اختیار اهل ادب نیست بل چو قضا آید اختیار نماند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/507 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
اینان مگر ز رحمت محض آفریده‌اند کآرام جان و انس و نور دیده‌اند لطف آیتی‌ست در حق اینان و کبر و پیراهنی که بر قد ایشان بریده‌اند آید هنوزشان ز لب لعل بوی شیر لبان نه شیر که شکر مزیده‌اند پندارم آهوان تتارند مشک ریز لیکن به سایهٔ طوبی چریده‌اند رضوان مگر سراچهٔ فردوس برگشاد کاین حوریان به ساحت دنیا خزیده‌اند آب حیات در لب اینان به ظن من کز لوله‌های چشمهٔ کوثر مکیده‌اند دست گدا به سیب زنخدان این گروه نادر رسد که میوهٔ اول رسیده‌اند گل برچنند روز به روز از درخت زین هنوز مگر نچیده‌اند عذر است هندوی بت سنگین پرست را بیچارگان مگر بت سیمین ندیده‌اند این لطف بین که با آدم سرشته‌اند وین روح بین که در تن آدم دمیده‌اند آن نقطه‌های خال چه شاهد نشانده‌اند وین خط‌های سبز چه موزون کشیده‌اند بر استوای قامتشان گویی ابروان بالای سرو راست هلالی خمیده‌اند با قامت بلند صنوبرخرامشان سرو بلند و کاج به شوخی چمیده‌اند سحر است چشم و زلف و بناگوششان دریغ کاین مؤمنان به سحر چنین بگرویده‌اند ز ایشان توان به جگر یافتن مراد کز کودکی به جگر پروریده‌اند دامن کشان حسن را چه غم کآشفتگان گریبان دریده‌اند در باغ حسن از اینان درخت نیست مرغان بدین از بر پریده‌اند با چابکان و شوخان بسیار درفتاده و اندک رهیده‌اند هرگز جماعتی که شنیدند سر نشنیده‌ام که باز نصیحت شنیده‌اند زنهار اگر به دانه خالی نظر کنی ساکن که دام زلف بر آن گستریده‌اند گر شاهدان نه دنیی و دین می‌برند و عقل پس زاهدان برای چه خلوت گزیده‌اند نادر گرفت دامن سودای وصلشان دستی که عاقبت نه به دندان گزیده‌اند بر خاک ره نشستن عجب مدار مردان چه جای خاک که بر طپیده‌اند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/504 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مپندار از لب عبارت که کامی حاصل آید بی‌مرارت فراق افتد میان دوستداران زیان و سود باشد در تجارت یکی را چون ببینی کشتهٔ دوست به دیگر دوستانش ده بشارت ندانم هیچکس در عهد حسنت که بادل باشد الا بی‌بصارت مرا آن گوشهٔ چشم به کشتن می‌کند گویی اشارت گر آن حلوا به دست صوفی افتد خداترسی نباشد روز غارت عجب دارم درون عاشقان را که پیراهن نمی‌سوزد حرارت جمال دوست چندان سایه انداخت که از حقارت ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/344 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ما بی تو به بر نزدیم آب صبوری چون سنگدلان بنهادیم به دوری بعد از تو که در چشم من آید که به چشمم گویی همه عالم ظلمات است و تو نوری خلقی به تو مشتاق و جهانی به تو روشن ما از تو گریزان و تو از خلق نفوری جز خط تو بر طرف بناگوش سبزه نشنیدم که دمد بر سوری در باغ رو ای سرو خرامان که خلایق گویند مگر باغ بهشت است و تو حوری روی تو نه روییست کز او صبر توان کرد لیکن چه کنم گر نکنم صبر ضروری به جفا دست امید از تو ندارد هم جور تو بهتر که ز روی تو صبوری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/117 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کبر یک سو نِه اگر شاهد درویشانی دیوِ بِه از حورِ گره‌پیشانی آرزو می‌کندم با تو دمی در بستان یا به هر گوشه که باشد که تو بستانی با من کشتهٔ هجران بنشین تا مگر زنده شوم زآن روحانی گر در آفاق بگردی به جز آیینه تو را صورتی کس ننماید که بدو می‌مانی هیچ دورانی بی فتنه نگویند که بود تو بدین حسن مگر فتنه این دورانی مردم از ترس خدا سجده رویت نکنند بامدادت که ببینند و من از حیرانی گرم از پیش برانی و به شوخی نروم عفو فرمای که عجز است نه بی فرمانی نه گزیر است مرا از تو نه امکان گریز چاره صبر است که هم دردی و هم درمانی بندگان را نبود جز غم آزادی و من پادشاهی کنم ار بنده زین سخن‌های که غم توست خرمنی دارم و ترسم به جوی نستانی تو که یک روز پراکنده نبوده‌ست صورت حال پراکنده‌دلان کی دانی نفسی بنده‌نوازی کن و بنشین ار چند آتشی نیست که او را به دمی بنشانی سخن زنده‌دلان گوش کن از کشته چون زنده نباشد که تو در وی جانی این توانی که نیایی ز در باز لیک بیرون روی از خاطر او نتوانی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/72 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دیدار می‌نمایی و پرهیز می‌کنی بازار و آتش ما تیز می‌کنی گر فرح افزای می‌خوری ور قصد جان کنی طرب انگیز می‌کنی بر تلخ عیشی من اگر آیدت شاید که شکرآمیز می‌کنی حیران دست و دشنه مانده‌ام کآهنگ من چه می‌کنی شکفت همانا که فریاد سحرخیز می‌کنی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/62 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مپندار از لب عبارت که کامی حاصل آید بی‌مرارت فراق افتد میان دوستداران زیان و سود باشد در تجارت یکی را چون ببینی کشتهٔ دوست به دیگر دوستانش ده بشارت ندانم هیچکس در عهد حسنت که بادل باشد الا بی‌بصارت مرا آن گوشهٔ چشم به کشتن می‌کند گویی اشارت گر آن حلوا به دست صوفی افتد خداترسی نباشد روز غارت عجب دارم درون عاشقان را که پیراهن نمی‌سوزد حرارت جمال دوست چندان سایه انداخت که از حقارت ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/344 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ما بی تو به بر نزدیم آب صبوری چون سنگدلان بنهادیم به دوری بعد از تو که در چشم من آید که به چشمم گویی همه عالم ظلمات است و تو نوری خلقی به تو مشتاق و جهانی به تو روشن ما از تو گریزان و تو از خلق نفوری جز خط تو بر طرف بناگوش سبزه نشنیدم که دمد بر سوری در باغ رو ای سرو خرامان که خلایق گویند مگر باغ بهشت است و تو حوری روی تو نه روییست کز او صبر توان کرد لیکن چه کنم گر نکنم صبر ضروری به جفا دست امید از تو ندارد هم جور تو بهتر که ز روی تو صبوری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/117 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کبر یک سو نِه اگر شاهد درویشانی دیوِ بِه از حورِ گره‌پیشانی آرزو می‌کندم با تو دمی در بستان یا به هر گوشه که باشد که تو بستانی با من کشتهٔ هجران بنشین تا مگر زنده شوم زآن روحانی گر در آفاق بگردی به جز آیینه تو را صورتی کس ننماید که بدو می‌مانی هیچ دورانی بی فتنه نگویند که بود تو بدین حسن مگر فتنه این دورانی مردم از ترس خدا سجده رویت نکنند بامدادت که ببینند و من از حیرانی گرم از پیش برانی و به شوخی نروم عفو فرمای که عجز است نه بی فرمانی نه گزیر است مرا از تو نه امکان گریز چاره صبر است که هم دردی و هم درمانی بندگان را نبود جز غم آزادی و من پادشاهی کنم ار بنده زین سخن‌های که غم توست خرمنی دارم و ترسم به جوی نستانی تو که یک روز پراکنده نبوده‌ست صورت حال پراکنده‌دلان کی دانی نفسی بنده‌نوازی کن و بنشین ار چند آتشی نیست که او را به دمی بنشانی سخن زنده‌دلان گوش کن از کشته چون زنده نباشد که تو در وی جانی این توانی که نیایی ز در باز لیک بیرون روی از خاطر او نتوانی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/72 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈