برخیز تا یک سو نهیم این #دلق ازرقفام را
بر باد قلاشی دهیم این #شرک تقوا #نام را
هر ساعت از نو قبلهای با بتپرستی میرود
توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را
می با جوانان #خوردنم باری تمنا میکند
تا کودکان در پی فتند این پیر دُردآشام را
از مایهٔ بیچارگی قطمیر مردم میشود
ماخولیای مهتری سگ میکند بلعام را
زین تنگنای خلوتم خاطر به صحرا میکشد
کز بوستان باد سحر #خوش میدهد پیغام را
غافل مباش ار عاقلی، دریاب اگر #صاحبدلی
باشد که نتوان یافتن دیگر چنین ایام را
جایی که سرو بوستان با پای چوبین میچمد
ما نیز در رقص آوریم آن سرو سیماندام را
دلبندم آن پیمانگُسِل منظور چشم آرام #دل
نی نی #دلارامش مخوان کز #دل ببرد آرام را
دنیا و دین و صبر و عقل از من برفت اندر غمش
جایی که سلطان خیمه زد غوغا نماند عام را
باران اَشکم میرود وز اَبرَم آتش میجهد
با پختگان گوی این سخن سوزش نباشد خام را
#سعدی ملامت نشنود ور جان در این سر میرود
صوفی گرانجانی بِبَر ساقی بیاور جام را
#برخیز_تا_یک_سو_نهیم_این_دلق_ازرقفام_را #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/588
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
طرفه میدارند یاران صبر من بر داغ و درد
داغ و دردی کز تو باشد #خوشترست از باغ ورد
دوستانت را که داغ مهربانی #دل بسوخت
گر به دوزخ بگذرانی آتشی بینند سرد
حاکمی گر عدل #خواهی کرد با ما یا ستم
بندهایم ار صلح #خواهی جست با ما یا نبرد
عقل را با #عشق #خوبان طاقت سرپنجه نیست
با قضای آسمانی برنتابد جهد مرد
عافیت میبایدت چشم از نکورویان بدوز
#عشق میورزی بساط نیک #نامی درنورد
زهره مردان نداری چون زنان در خانه باش
ور به میدان میروی از تیرباران برمگرد
حمل رعنایی مکن بر گریه #صاحب سماع
اهل #دل داند که تا زخمی نخورد آهی نکرد
هیچ کس را بر من از یاران مجلس #دل نسوخت
شمع میبینم که اشکش میرود بر روی زرد
با شکایتها که دارم از زمستان فراق
گر #بهاری باز باشد لیس بعد الورد برد
هر که را دردی چو #سعدی میگدازد گو منال
چون #دلارامش طبیبی میکند داروست درد
#طرفه_میدارند_یاران_صبر_من_بر_داغ_و_درد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/574
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
طرفه میدارند یاران صبر من بر داغ و درد
داغ و دردی کز تو باشد #خوشترست از باغ ورد
دوستانت را که داغ مهربانی #دل بسوخت
گر به دوزخ بگذرانی آتشی بینند سرد
حاکمی گر عدل #خواهی کرد با ما یا ستم
بندهایم ار صلح #خواهی جست با ما یا نبرد
عقل را با #عشق #خوبان طاقت سرپنجه نیست
با قضای آسمانی برنتابد جهد مرد
عافیت میبایدت چشم از نکورویان بدوز
#عشق میورزی بساط نیک #نامی درنورد
زهره مردان نداری چون زنان در خانه باش
ور به میدان میروی از تیرباران برمگرد
حمل رعنایی مکن بر گریه #صاحب سماع
اهل #دل داند که تا زخمی نخورد آهی نکرد
هیچ کس را بر من از یاران مجلس #دل نسوخت
شمع میبینم که اشکش میرود بر روی زرد
با شکایتها که دارم از زمستان فراق
گر #بهاری باز باشد لیس بعد الورد برد
هر که را دردی چو #سعدی میگدازد گو منال
چون #دلارامش طبیبی میکند داروست درد
#طرفه_میدارند_یاران_صبر_من_بر_داغ_و_درد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/574
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈