ای ساربان آهسته رو کآرام جانم میرود
وآن #دل که با #خود داشتم با #دلستانم میرود
من ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمیماند که #خون بر آستانم میرود
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز #عشق آن سرو روان گویی روانم میرود
او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز #دل نشانم میرود
برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش #ناخوشم
چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم میرود
با آن همه بیداد او وین عهد بیبنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم میرود
بازآی و بر چشمم نشین ای #دلستان #نازنین
کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم میرود
شب تا سحر مینغنوم و اندرز کس مینشنوم
وین ره نه قاصد میروم کز کف عنانم میرود
گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به #گل
وین نیز نتوانم که #دل با کاروانم میرود
صبر از وصال یار من برگشتن از #دلدار من
گر چه نباشد کار من هم کار از آنم میرود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من #خود به چشم #خویشتن دیدم که جانم میرود
#سعدی فغان از دست ما #لایق نبود ای بیوفا
طاقت نمیآرم جفا کار از فغانم میرود
#ای_ساربان_آهسته_رو_کآرام_جانم_میرود #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/457
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈