eitaa logo
الهام انیمیشن
88 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
اندرین ره هر که او یکتا شود گنج معنی در پیدا شود اندرین ره هر که او بینا شود قطره کز دریا برون آید همی چون سوی دریا شود دریا شود در مقامات بقا یکتا شود هر که بر نیستی خود نهاد در حریم هستی، او تنها شود از مسما هر که یابد بهره‌ای فارغ و آسوده از اسما شود صورت او معنی شود ور نهنگ لاخورش زو طعمه ساخت زندهٔ جاوید در الا شود صورتت چون شد حجاب راه تو محو کن، تا سیرتت زیبا شود گر از این منزل برون رفتی، یقین دانکه منزلگاهت او ادنی شود ما به جانان زنده‌ایم، از جان بری تا ابد هرگز کسی چون ما شود؟ هر که آنجا مقصد و مقصود یافت در دو عالم والی والا شود هر که را رازدار شد کی مایل سوی صحرا شود؟ هم به بالا در رسد بی‌عقل و دین گر محو اندر لا شود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1140 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وه! که کارم ز دست می‌برود روزگارم ز دست می‌برود وآنچه دارم ز دست می‌برود یک دمی دارم از جهان و آن نیز چون برآرم ز دست می‌برود ؟_که_روان همچو یارم ز دست می‌برود در خزان ار به دست آرم در بهارم ز دست می‌برود از پی صید چه دام نهم؟ که شکارم ز دست می‌برود ؟ که نثارم ز دست می‌برود نیست جز آب دیده در دستم زان نگارم ز دست می‌برود طالعم بین که: در چنین غم‌ها غمگسارم ز دست می‌برود بخت بنگر که: پای بر دم مار یار غارم ز دست می‌برود دستگیرا، نظر به کارم کن بین که کارم ز دست می‌برود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1141 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چو آفتاب رخت سایه بر جهان انداخت جهان کلاه ز شادی بر آسمان انداخت هزار فتنه و آشوب در جهان انداخت حدیث حسن تو، هر جا که در میان آمد ز ذوق، هر که داشت، در میان انداخت مرا ز بهر چه آخر بر آستان انداخت؟ چو در سماع حدیث دوست شنید بجای خرقه به قوال جان توان انداخت ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1139 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نگارینی که با ما می‌نپاید به ما کی رخ نماید؟ ،_ای_بخت،_تا_بر_خود_بموییم که از ما یار آرامی نماید اگر جانم به لب آید عجب نیست به حیله نیم جانی چند پاید؟ شب هجر است، تا فردا چه زاید؟ مگر روشن شود صبح امیدم مگر خورشید از روزن برآید دلم را از غم جان وا رهاند مر از من زمانی در رباید ،_بر_درش_امید_در_بند که داند، بو که ناگه واگشاید ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1138 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مرا، گرچه ز غم جان می‌برآید غم ز جانم خوشتر آید نپرسد حال من، جانم برآید مرا شادی گهی باشد درین غم که اندوه توام از در در آید که یک عالم پر از سیم و زر آید اگرچه هر کسی از غم گریزد مرا چون جان ، غم تو درخور آید مرا در سینه تاب انده تو بسی خوشتر ز آب کوثر آید عراقی در دو عالم بر سر آید ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1137 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
زان پیش که ز جان برآید جان از تن ناتوان برآید ،_تا_دهم_جان کان سود بر این زیان برآید ای کاش به جان برآمدی کار این کار کجا به جان برآید؟ کان بی‌تو به این و آن برآید هم از در تو گشایدم کار کامم همه زان دهان برآید بر درگهت آمدم به کاری کان بر تو به رایگان برآید مگذار که ناگهان برآید بنواز به لطف جانم، آن دم کز کالبدم روان برآید کام خستهٔ از لطف تو بی‌گمان برآید ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1136 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آخر این تیره شب هجر به پایان آید آخر این درد مرا نوبت درمان آید ؟ آخر این گردش ما نیز به پایان آید آخر این بخت من از خواب درآید سحری روز آخر نظرم بر رخ جانان آید ،_مگر_روزی_چند این همه سنگ محن بر سر ما زان آید تا بود گوی در خم چوگان هوس کی مرا گوی غرض در خم چوگان آید؟ یوسف گم شده را گرچه نیابم به جهان لاجرم سینهٔ من کلبهٔ احزان آید بو که بویی به مشامم ز گلستان آید او چه خواهد؟ که همی با وطن آید، لیکن تا خود از درگه تقدیر چه فرمان آید به ار نرسد باز چه عجب! که نه هر خار و خسی لایق بستان آید ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1135 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
صبا وقت سحر گویی ز کوی یار می‌آید که بوی او شفای جان هر بیمار می‌آید که آواز خوش از هر سو ز خلقی زار می‌آید بیا در گلشن ای بی‌دل، به بوی گل برافشان جان که از گلزار و گل امروز بوی یار می‌آید ،_من_از_غم_زار_می‌گریم که از گلشن مرا یاد از رخ می‌آید ز بستان هیچ در چشمم نمی‌آید، مگر آبی که در چشمم ز یاد او دمی صدبار می‌آید اگر گلزار می‌آید کسی را خوش، مرا باری نسیم کوی او خوشتر ز صد گلزار می‌آید ؟_کاندر_دست_امیدم ز گلزار وصال یار زخم خار می‌آید عراقی خسته هردم ز سویی می‌خورد زخمی همه زخم بلا گویی برین افگار می‌آید ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1134 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مرا درد تو درمان می‌نماید غم تو مرهم جان می‌نماید ،_کز_جام_عشقت_مست_باشم وصال و هجر یکسان می‌نماید چو من تن در بلای دادم همه دشوارم آسان می‌نماید ،_شادمان_باد، هر آن لطفی که بتوان می‌نماید اگر یک لحظه ننماید مرا سوز دگر لحظه دو چندان می‌نماید دلم با اینهمه انده، ز شادی بهار و باغ و بستان می‌نماید اگر روی تو پنهان می‌نماید لب لعل تو جانم می‌نوازد بنفشه آب حیوان می‌نماید ندانم تا چه خواهد فتنه انگیخت؟ که زلفش بس پریشان می‌نماید به دوران تو زان تنگ است که حسن تو فراوان می‌نماید چو ذره در هوای مهر رویت عراقی نیک حیران می‌نماید ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1131 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
صبا وقت سحر، گویی، ز کوی یار می‌آید که بوی او شفای جان هر بیمار می‌آید که آواز خوش بلبل ز هر سو زار می‌آید مگر از زلف صبا بویی به باغ آورد که از باغ و گل و گلزار بوی یار می‌آید که از گلزار در چشمم رخ می‌آید گر آید در نظر کس را به جز رخسار او رویی مرا باری نظر دایم بر آن رخسار می‌آید مرا از هرچه در عالم به چشم اندر نیامد هیچ مگر آبی که در چشمم دمی صد بار می‌آید از آنروز آب در چشمم مگر بسیار می‌آید جهان آب است و من در وی یار می‌بینم ازینجا خواب در چشمم مگر بسیار می‌آید عراقی در چنین خوابی همی بیند چنان رویی از آن در خاطرش هر دم هزاران کار می‌آید ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1133 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گهی درد تو درمان می‌نماید گهی وصل تو هجران می‌نماید همه دشوارش آسان می‌نماید مرا گه گه به دردی یاد می‌کن که دردت مرهم جان می‌نماید :_بی_تو_چونم،_ای_جان، که جانم بس پریشان می‌نماید مرا جور و جفا و رنج و محنت غمت هردم دگرسان می‌نماید ز جان سیر آمدم بی‌روی خوبت جهان بر من چو زندان می‌نماید ،_ورنه رخت خورشید تابان می‌نماید ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1132 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای باد صبا، به کوی آن یار گر بر گذری ز بنده یاد آر پیغام من شکسته بگزار با یار بگوی کان شکسته این خسته جگر، غریب و غم‌خوار بیچاره بماند بی‌تو ناچار خورشید رخت ندید روزی بی‌نور بماند در شب تار نی این شب تیره دید روشن نی خفته عدو، نه بخت بیدار روزی بشود که به شود کار کارش چو به جان رسید می‌گفت: کای کرده به تیغ هجرم افگار ای کرده به کام دشمنانم با یار چنین، چنین کند یار؟ آخر نظری به حال من کن بنگر که: چگونه بی‌توام زار؟ یک بارگیم مکن فراموش یاد آر ز من شکسته، یاد آر مآزار ز من، که هیچ هیچم از هیچ، کسی نگیرد آزار من نیک بدم، تو نیکویی کن ای نیک، بدم، به نیک بردار بگذار که بگذرم به کویت یکدم ز سگان کویم انگار بگذاشتم این حدیث، کز من دارند سگان کوی تو عار پندار که مشت خاک باشم زیر قدم سگ درت خوار القصه به جانم از مگذار، کزو نماند آثار بالجمله تو باشی و تو گویی او کم کند از میانه گفتار ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1130 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈