eitaa logo
الهام انیمیشن
92 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
سهل گفتی به ترک جان گفتن من بدیدم، نمی‌توان گفتن کی تواند به ترک جان گفتن؟ دوست می‌دارمت به بانگ بلند تا کی آهسته و نهان گفتن؟ حیف باشد به هر زبان گفتن؟ تا به حدی است تنگی دهنت که نشاید سخن در آن گفتن؟ گر نبودی کمر، میانت را کی توانستمی نشان گفتن؟ شد مسلم حدیث جان گفتن ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1021 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چنین که حال من زار در خرابات است می مغانه مرا بهتر از مناجات است به میکده شدنم بهترین طاعات است درون کعبه عبادت چه سود؟ چون من میان میکده مولای عزی و لات است چه جای صومعه و زهد و وجد و حالات است؟ مرا که قبله خم ابروی بتان باشد چه جای مسجد و محراب و زهد و طاعات است ملامتم مکنید، ار به دیر درد کشم که حال بی‌خبران بهترین حالات است به نزد او سخن ناقصان خرافات است خراب کوی خرابات را از آن چه خبر که اهل صومعه را بهترین مقامات است اگر چه اهل خرابات را ز من ننگی است مرا نصیحت ایشان بسی مباهات است کسی که حالت دیوانگان میکده یافت مقام اهل خرد نزدش از خرافات است گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه سفید کردن آن نوعی از محالات است کجاست می؟ که به جان آمدم ز خسته که پر ز شیوه و سالوس و زرق و طامات است مقام دردکشانی که در خراباتند یقین بدان که ورای همه مقامات است کنون مقام مجوی در مسجد که او حریف بتان است و در خرابات است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1017 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چه کنم که نسازم هدف خدنگ او من؟ به چه عذر جان نبخشم به دو چشم شنگ او من؟ ؟ به چه حیله واستانم خود ز چنگ او من؟ چو خدنگ غمزهٔ او و جان و سینه خورده پس ازین دگر چه بازم به سر خدنگ او من؟ نچشیده طعم شکر ز دهان تنگ او من دل و دین به باد دادم به امید آنکه یابم خبری ز بوی زلفش، اثری ز رنگ او من چو نهنگ بحر دو جهان بدم فرو برد به چه حیله جان برآرم ز دم نهنگ او من؟ ،_غم_عشق_او_شرنگی بخورم به بوی لعلش، چو شکر شرنگ او من به عتاب گفت: ، سر صلح تو ندارم همه عمر صلح کردم به عتاب و جنگ او من ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1014 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای رخ جان فزای تو گشته خجسته فال من باز نمای رخ، که شد بی تو تباه حال من ،_که_می‌کند_جان_من_آرزوی_تو عشوه مده، که می‌دهد هجر تو گوشمال من رفت و نمی‌رود آرزوی تو از عمر شد و نمی‌شود نقش تو از خیال من :_می‌کشد_بی_تو_مرا_فراق_تو چارهٔ من بکن، مجو بی سببی زوال من ز آرزوی تو، نیست مرا ز خود خبر طعنه مزن، که: نیستی شیفتهٔ من بر سر کوی وصل تو مرغ صفت پریدمی آه! اگر نسوختی آتش هجر بال من گر نه آمدی سد ره وصال من ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1015 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای یار، بیا و یاریی کن رنجه شو و غم‌گساریی کن یادم کن و حق‌گزاریی کن ای نیک، ز من همه بد آمد نیکی کن و بردباریی کن ای دوست بزرگواریی کن ای ، چو تو را فتاد این کار رو بر در یار زاریی کن ای بخت، بموی بر وی دیده، تو نیز یاریی کن ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1016 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چو ز دایرهٔ عقل بی تو شد بیرون مپرس از آخر که: چون شد آن مجنون؟ ،_که_از_سر_سودا_به_هر_دری_می‌شد چو حلقه بین که بمانده است بر در تو کنون کسی که خاک درت دوست‌تر ز جان دارد چگونه جای دگر باشدش قرار و سکون؟ ،_که_حلقه_به_گوش_در_تو_شد_مفروش که هیچ قدر ندارد بهای قطرهٔ خون چو رایگان است آب حیات در جویت چرا بود مسکین چو ریگ در جیحون؟ دل اگر چه هزار گونه بگشت ولی ز مهر تو هرگز نگشت دیگر گون ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1012 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای حسن تو بی‌پایان، آخر چه است این؟ در وصف توام حیران، آخر چه کمال است این؟ ای حسن رخت زیبا، آخر چه است این؟ حسنت چو برون تازد، عالم سپر اندازد هستی همه در بازد، آخر چه جلال است این؟ ،_خون_دل_ما_ریزد زین قطره چه برخیزد؟ آخر چه قتال است این؟ در چو کنی منزل، هم جان ببری هم از تو چه مرا حاصل؟ آخر چه وصال است این؟ وصلت بتر از هجران، درد تو مرا درمان منع تو به از احسان، آخر چه نوال است این؟ ،_قدر_تو_فراخ_آهنگ ای با دو جهان در جنگ، آخر چه محال است این؟ از عکس رخ روشن، آیینه کنی گلشن ای مردم چشم من، آخر چه مثال است این؟ عقل ار همه بنگارد، نقشت به خیال آرد، کی تاب رخت دارد؟ آخر چه خیال است این؟ جان ار چه بسی کوشد، وز تو بخروشد کی جام لبت نوشد؟ آخر چه محال است این؟ زلف تو کمند افکند، و افکند در بند در سلسله شد پابند، آخر چه عقال است این؟ آن ، که به کوی تو، می‌بود به بوی تو خون گشت ز خوی تو، آخر چه خصال است این؟ با جان من مسکین، چه ناز کنی چندین؟ حال من می‌بین، آخر چه است این؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1011 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بی‌رخت جانا، غمگین مکن رخ مگردان از من مسکین، مکن از فراقت دیده‌ام خونین مکن بر من مسکین ستم تا کی کنی؟ خستگی و عجز من می‌بین، مکن ؟ بس کن و بر من جفا چندین مکن هر چه می‌خواهی بکن، بر من رواست بی نصیبم زان لب شیرین مکن بر من خسته، که رنجور توام گر نمی‌گویی دعا، نفرین مکن دل فدای توست، قصد دین مکن خواه با من لطف کن، خواهی جفا من نیارم گفت: کان کن، این مکن با گر عتابی می‌کنی از طریق مهر کن، وز کین مکن ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1018 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بپرس از آخر، چه ؟ که قطرهٔ خون که بی‌تو زار چنان شد که: من نگویم چون؟ ؟ چنان که هر که ببیند برو بگرید خون بمانده بی رخ زیبای خویش دشمن کام فتاده خوار و خجل در کف زمانه زبون نه روی آنکه ز دست بلا شود بیرون کنون چه چاره؟ که کار ز چاره گذشت گذشت آب چو از سر، چه سود چاره کنون؟ طبیب دست کشید از علاج درد چه سود درد را علاج با معجون؟ تویی که زنده کنی مرده را به کن فیکون ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1013 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای و جان عاشقان شیفتهٔ تو هوش و روان بی‌دلان سوختهٔ جلال تو راحت جان خستگان یافتن وصال تو دست تهی به درگهت آمده‌ام امیدوار روی نهاده بر درت منتظر نوال تو ورنه به خواب دیدمی، بو که شبی وصال تو من به غم تو قانعم، شاد به درد تو، از آنک چیره بود به خون من دولت اتصال تو تو به شادمان، بی‌خبر از غمم دریغ! من شده پایمال غم، از غم گوشمال تو ،_باز_نگر_که:_در_خور_است ناز تو را نیاز من، چشم مرا تو بسکه کشید ناز تو، مرد ، ای دریغ! چند کشد، تو خود بگو، خسته تو؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1010 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای آرزوی جان و ز آرزوی تو بیمار گشته به نشود جز به بوی تو ،_بپرس_حال_دل_ناتوان_من بنگر: چگونه می‌تپد از آرزوی تو؟ از آرزوی روی تو جانم به لب رسید بنمای رخ، که جان بدهم پیش روی تو ؟ گر یافتی نسیم گلستان کوی تو در راه جست و جوی تو هر جانبی دوید در ره بماند و راه نیاورد سوی تو از لطف تو سزد که کنون دست گیریش چون بازمانده، گمشده در جست و جوی تو ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1008 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آن مونس غمگسار جان کو؟ و آن شاهد جان انس و جان کو؟ ؟ و آن آرزوی همه جهان کو؟ حیران همه مانده‌ایم و واله کان یار لطیف مهربان کو؟ ،_زمانی آن عیش و خوشی و آن زمان کو؟ ای شده، دم مزن ز گر عاشق صادقی نشان کو؟ گر باخبری ازو نشان چیست؟ ور بی‌خبری ز جان فغان کو؟ خون و چشم خون فشان کو؟ ور همچو من از فراق زاری دل خسته و جان ناتوان کو؟ ای ، منگر سوی سرگشته مباش هم‌چنان کو ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1004 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈