ای حسن تو بیپایان، آخر چه #جمال است این؟
در وصف توام حیران، آخر چه کمال است این؟
#رویت_چو_شود_پیدا_ابدال_شود_شیدا
ای حسن رخت زیبا، آخر چه #جمال است این؟
حسنت چو برون تازد، عالم سپر اندازد
هستی همه در بازد، آخر چه جلال است این؟
#عشقت_سپه_انگیزد،_خون_دل_ما_ریزد
زین قطره چه برخیزد؟ آخر چه قتال است این؟
در #دل چو کنی منزل، هم جان ببری هم #دل
از تو چه مرا حاصل؟ آخر چه وصال است این؟
وصلت بتر از هجران، درد تو مرا درمان
منع تو به از احسان، آخر چه نوال است این؟
#میدان_دل_ما_تنگ،_قدر_تو_فراخ_آهنگ
ای با دو جهان در جنگ، آخر چه محال است این؟
از عکس رخ روشن، آیینه کنی گلشن
ای مردم چشم من، آخر چه مثال است این؟
عقل ار همه بنگارد، نقشت به خیال آرد،
کی تاب رخت دارد؟ آخر چه خیال است این؟
جان ار چه بسی کوشد، وز #عشق تو بخروشد
کی جام لبت نوشد؟ آخر چه محال است این؟
زلف تو کمند افکند، و افکند #دلم در بند
در سلسله شد پابند، آخر چه عقال است این؟
آن #دل، که به کوی تو، میبود به بوی تو
خون گشت ز خوی تو، آخر چه خصال است این؟
با جان من مسکین، چه ناز کنی چندین؟
حال #دل من میبین، آخر چه #دلال است این؟
#اشعار_عاشقانه_عراقی #غزلیات_و_اشعار_عراقی #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_عراقی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1011
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای #دل و جان عاشقان شیفتهٔ #جمال تو
هوش و روان بیدلان سوختهٔ جلال تو
#کام_دل_شکستگان_دیدن_توست_هر_زمان
راحت جان خستگان یافتن وصال تو
دست تهی به درگهت آمدهام امیدوار
روی نهاده بر درت منتظر نوال تو
#خود_به_دو_چشم_من_شبی_خواب_گذر_نمیکند
ورنه به خواب دیدمی، بو که شبی وصال تو
من به غم تو قانعم، شاد به درد تو، از آنک
چیره بود به خون من دولت اتصال تو
تو به #جمال شادمان، بیخبر از غمم دریغ!
من شده پایمال غم، از غم گوشمال تو
#ناز_ز_حد_بدر_مبر،_باز_نگر_که:_در_خور_است
ناز تو را نیاز من، چشم مرا #جمال تو
بسکه کشید ناز تو، مرد #عراقی، ای دریغ!
چند کشد، تو خود بگو، خسته #دلی #دلال تو؟
#اشعار_عاشقانه_عراقی #غزلیات_و_اشعار_عراقی #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_عراقی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1010
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
جانا، ز منت ملال تا کی؟
مولای توام، #دلال تا کی؟
#از_حسن_تو_بازمانده_تا_چند؟
بر صبر من احتمال تا کی؟
بردار ز رخ نقاب یکبار
در پرده چنان #جمال تا کی؟
#از_پرتو_آفتاب_رویت
چون سایه مرا زوال تا کی؟
یکباره ز من ملول گشتی
از عاشق خود ملال تا کی؟
بی وصل تو در هوای مهرت
چون ذره مرا مجال تا کی؟
#خورشید_رخا،_به_من_نظر_کن
از ذره نهان #جمال تا کی؟
در لعل تو آب زندگانی
من تشنهٔ آن زلال تا کی؟
وصل خوش تو حرام تا چند ؟
خون #دل من حلال تا کی ؟
فریاد من از تو چند باشد؟
بیداد تو ماه و سال تا کی؟
از دست تو پایمال گشتم
آخر ز تو گوشمال تا کی؟
ای دوست، به کام دشمنان باز
کام #دل بدسگال تا کی؟
دل خون شده، جان به لب رسیده
از حسرت آن #جمال تا کی؟
با #دل به عتاب دوش گفتم:
کایدل، پی هر خیال تا کی؟
اندیشهٔ وصل یار بگذار
سرگشته پی محال تا کی؟
در پرتو آفتاب حسنش
ای ذره تو را مجال تا کی؟
آشفتهٔ روی خوب تا چند؟
دیوانهٔ زلف و خال تا کی؟
از مهر رخ جهان فروزش
ای سایه، تو را زوال تا کی؟
از حلقهٔ زلف هر نگاری
بر پای #دلت عقال تا کی؟
در #عشق خیال هر #جمالی
پیوسته اسیر خال تا کی؟
بر بوی وصال عمر بگذشت
آخر طلب محال تا کی؟
در وصل تو را چو نیست طالع
از دفتر هجر فال تا کی؟
نادیده رخش به خواب یکشب
ای خفته درین خیال تا کی؟
هر شب منم و خیال جانان
من دانم و او و قال تا کی؟
دل گفت که: حال من چه پرسی؟
از شیفتگان سال تا کی؟
من دانم و #عشق، چند گویی؟
با بیخبران جدال تا کی؟
دم در کش و خون گری، #عراقی
فریاد چه؟ قیل و قال تا کی؟
#اشعار_عاشقانه_عراقی #غزلیات_و_اشعار_عراقی #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_عراقی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/960
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ترسا بچهای، شنگی، شوخی، شکرستانی
در هر خم زلف او گمراه مسلمانی
#از_حسن_و_جمال_او_حیرت_زده_هر_عقلی
وز ناز و #دلال او واله شده هر جانی
بر لعل شکر ریزش آشفته هزاران #دل
وز زلف #دلاویزش آویخته هر جانی
#چشم_خوش_سرمستش_اندر_پی_هر_دینی
زنار سر زلفش دربند هر ایمانی
بر مائدهٔ عیسی افزوده لبش حلوا
وز معجزهٔ موسی زلفش شده ثعبانی
ترسا بچهای رعنا، از منطق روحافزا
صد معجزهٔ عیسی بنموده به برهانی
#لعلش_ز_شکر_خنده_در_مرده_دمیده_جان
چشمش ز سیه کاری برده #دل کیهانی
عیسی نفسی، کز لب در مرده دمد صد جان
بهر چه بود #دلها هر لحظه به دستانی؟
تا سیر نیارد دید نظارگی رویش
بگماشته از غمزه هر گوشه نگهبانی
از چشم روان کرده بهر #دل مشتاقان
از هر نظری تیری وز هر مژه پیکانی
از دیر برون آمد از خوبی خود سرمست
هر کس که بدید او را واله شد و حیرانی
شماس چو رویش خورشید پرستی شد
زاهد هم اگر دیدی رهبان شدی آسانی
ور زانکه به چشم من صوفی رخ او دیدی
خورشید پرستیدی، در دیر، چو رهبانی
یاد لب و دندانش بر خاطر من بگذشت
چشمم گهرافشان شد، طبعم شکرستانی
جان خواستم افشاندن پیش رخ او #دل گفت:
خاری چه محل دارد در پیش گلستانی؟
گر خاک رهش گردم هم پا ننهد بر من
کی پای نهد، حاشا، بر مور سلیمانی؟
زین پس نرود ظلمی بر آدم ازین دیوان
زیرا که سلیمان شد فرماندهٔ دیوانی
نه بس که #عراقی را بینی تو ز نظم تر
در وصف #جمال او پرداخته دیوانی
#اشعار_عاشقانه_عراقی #غزلیات_و_اشعار_عراقی #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_عراقی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/951
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈