eitaa logo
الهام انیمیشن
92 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
ما درس سحر در ره میخانه نهادیم محصول دعا در ره جانانه نهادیم این داغ که ما بر دیوانه نهادیم سلطان ازل گنج غم به ما داد تا روی در این منزل ویرانه نهادیم در ندهم ره پس از این مهر بتان را مهر لب او بر در این خانه نهادیم در خرقه از این بیش منافق نتوان بود بنیاد از این رندانه نهادیم جان در سر آن گوهر یک دانه نهادیم المنة لله که چو ما بی‌دل و دین بود آن را که لقب عاقل و فرزانه نهادیم قانع به خیالی ز تو بودیم چو یا رب چه گداهمت و بیگانه نهادیم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/849 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم کز بهر جرعه‌ای همه محتاج این دریم شرط آن بود که جز ره آن نسپریم جایی که تخت و مسند جم می‌رود به باد گر غم خوریم خوش نبود به که می خوریم تا بو که دست در کمر او توان زدن در خون نشسته چو یاقوت احمریم واعظ مکن نصیحت شوریدگان که ما با خاک کوی دوست به فردوس ننگریم ما نیز هم به شعبده دستی برآوریم از جرعه تو خاک زمین در و لعل یافت بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم حافظ چو ره به کنگره کاخ وصل نیست با خاک آستانه این در به سر بریم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/848 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بیا که قصرِ اَمَل سخت سست بنیادست بیار باده که بنیادِ عمر بر بادست ز هر چه رنگِ تعلق پذیرد آزادست چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب سروشِ عالَمِ غیبم چه مژده‌ها دادست که ای بلندنظر شاهبازِ سِدره نشین نشیمن تو نه این کُنجِ محنت آبادست تو را ز کنگرهٔ عرش می‌زنند صفیر ندانمت که در این دامگه چه افتادست که این حدیث، ز پیرِ طریقتم یادست غمِ جهان مخور و پندِ من مَبَر از یاد که این لطیفهٔ ز رهروی یادست رضا به داده بده، وز جبین گره بگشای که بر من و تو دَرِ اختیار نگشادست مجو درستیِ عهد از جهانِ سست نهاد که این عجوز، عروس هزاردامادست نشان عهد و وفا نیست در تبسمِ بنال بلبل بی که جای فریادست حسد چه می‌بری ای سست نظم بر ؟ قبولِ خاطر و لطفِ سخن خدادادست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/851 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
صَلاح از ما چه می‌جویی؟ که مستان را صَلا گفتیم به دورِ نرگسِ مستت سلامت را دعا گفتیم گَرَت باور بُوَد ور نه سخن این بود و ما گفتیم من از چشمِ تو ای ساقی خراب افتاده‌ام لیکن بلایی کز حبیب آید هِزارش مَرحَبا گفتیم اگر بر من نَبَخشایی پشیمانی خوری آخر به خاطر دار این معنی که در خدمت کجا گفتیم قَدَت گفتم که شمشاد است بس خِجلَت به بار آورد که این نسبت چرا کردیم و این بُهتان چرا گفتیم جزای آن که با زلفت سخن از چین خطا گفتیم تو آتش گشتی ای ولی با درنگرفت ز بدعهدیِّ گُل گویی حکایت با صبا گفتیم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/850 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم جامه کس سیه و خود ازرق نکنیم کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد التفاتش به می صاف مروّق نکنیم خوش برانیم جهان در نظر راهروان فکر اسب سیه و زین مغرّق نکنیم تکیه آن به که بر این بحر معلّق نکنیم گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/842 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرم خوش است و به بانگ بلند می‌گویم که من نسیم حیات از پیاله می‌جویم مرید خرقه دردی کشان خوش خویم شدم فسانه به سرگشتگی و ابروی دوست کشید در خم چوگان خویش چون گویم گرم نه پیر مغان در به روی بگشاید کدام در بزنم چاره از کجا جویم مکن در این چمنم سرزنش به خودرویی چنان که پرورشم می‌دهند می‌رویم خدا گواه که هر جا که هست با اویم غبار راه طلب کیمیای بهروزیست غلام دولت آن خاک عنبرین بویم ز شوق نرگس مست بلندبالایی چو لاله با قدح افتاده بر لب جویم بیار می که به فتوی از پاک غبار زرق به فیض قدح فروشویم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/841 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دوستان وقت آن به که به کوشیم سخن اهل است این و به جان بنیوشیم چاره آن است که سجاده به می بفروشیم خوش هواییست فرح بخش خدایا بفرست نازنینی که به رویش می نوشیم ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است چون از این غصه ننالیم و چرا نخروشیم گل به جوش آمد و از می نزدیمش آبی لاجرم ز آتش حرمان و هوس می‌جوشیم چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشیم حافظ این عجب با که توان گفت که ما بلبلانیم که در موسم خاموشیم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/844 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خیز تا خرقه صوفی به خرابات بریم شطح و طامات به بازار خرافات بریم دلق بسطامی و سجاده طامات بریم تا همه خلوتیان جام صبوحی گیرند چنگ صبحی به در پیر مناجات بریم با تو آن عهد که در وادی ایمن بستیم همچو موسی ارنی گوی به میقات بریم کوس ناموس تو بر کنگره عرش زنیم علم تو بر بام سماوات بریم همه بر فرق سر از بهر مباهات بریم ور نهد در ره ما خار ملامت زاهد از به زندان مکافات بریم شرممان باد ز پشمینه آلوده خویش گر بدین فضل و هنر نام کرامات بریم قدر وقت ار نشناسد و کاری نکند بس خجالت که از این اوقات بریم فتنه می‌بارد از این سقف مقرنس برخیز تا به میخانه پناه از همه آفات بریم در بیابان فنا گم شدن آخر تا کی ره بپرسیم مگر پی به مهمات بریم حافظ آب رخ خود بر در هر سفله مریز حاجت آن به که بر قاضی بریم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/847 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بی مهرِ رُخَت روزِ مرا نور نماندست وز عمر، مرا جز شبِ دیجور نماندست دور از رخِ تو چشمِ مرا نور نماندست می‌رفت خیالِ تو ز چشمِ من و می‌گفت هیهات از این گوشه که معمور نماندست وصلِ تو اجل را ز سرم دور همی‌داشت از دولتِ هجرِ تو کنون دور نماندست نزدیک شد آن دم که رقیب تو بگوید دور از رُخَت این خستهٔ رنجور نماندست چون صبر توان کرد؟ که مقدور نماندست در هجرِ تو گر چشمِ مرا آبِ روان است گو خونِ جگر ریز که معذور نماندست حافظ، ز غم از گریه نپرداخت به خنده ماتم زده را داعیهٔ سور نماندست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/840 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
فاتحه‌ای چو آمدی، بر سر خسته‌ای بخوان لب بگشا که می‌دهد، لعل لبت به مرده جان ،_فاتحه_خواند_و_می‌رود گو نفسی که روح را، می‌کنم از پیَش روان ای که طبیبِ خسته‌ای، روی زبان من ببین کاین دم و دود سینه‌ام، بار است بر زبان گر چه تب‌استخوان من، کرد ز مهرْ گرم و رفت همچو تبم نمی‌رود، آتش مهر از استخوان حال ز خال تو، هست در آتشش وطن چشمم از آن دو چشم تو، خسته شده‌ست و ناتوان ،_ز_آب_دو_دیده_و_ببین نبض مرا که می‌دهد، هیچ ز زندگی نشان آن که مدام ، از پی عیش داده است شیشه‌ام از چه می‌برد، پیش طبیب هر زمان حافظ از آب زندگی، شعر تو داد شربتم ترک طبیب کن بیا، نسخه شربتم بخوان ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/837 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چندان که گفتم غم با طبیبان درمان نکردند مسکین غریبان گو شرم بادش از عندلیبان یا رب امان ده تا بازبیند چشم محبان روی حبیبان درج محبت بر مهر خود نیست یا رب مبادا کام رقیبان ای منعم آخر بر خوان جودت تا چند باشیم از بی نصیبان گر می‌شنیدی پند ادیبان ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/836 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بیا تا برافشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم شراب ارغوانی را اندر قدح ریزیم نسیم عطرگردان را شِکَر در مجمر اندازیم چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز بود کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم بیا کاین داوری‌ها را به پیش داور اندازیم بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم سخندانیّ و خوشخوانی نمی‌ورزند در بیا که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/846 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈