#داستان_های_قرانی
#موسی_علیه_السلام
#قسمت_پنجاه_و_نه
📌او در جستجوی راهی برای نجات از این معضل بزرگ بود.
در اینجا الطاف الهی، به یاری او آمد و راه نجات به قلبش الهام شد. صندوق چوبی مستحکمی تهیه کرد و پسر زیبا و محبوبش را درون آن گذاشت و درب آنرا محکم بست و یک ساعت خلوت، دور از چشم مردم، صندوق را به رود نیل سپرد.
🌊صندوق همانند زورقی کوچک روی امواج نیل بحرکت درآمد و بسوی مقصد نامعلومی براه افتاد.
📌مادر موسی که به دلیل مسائل امنیتی نمیتوانست شخصاً آن را تعقیب کند، خواهر موسی را مأمور پی گیری صندوق کرد.
📌خواهر موسی در کرانه نیل براه افتاد و از دور، صندوق را زیر نظر گرفت. صندوق روی آبهای نیل سرگردان بود و گاهی به راست و گاهی به چپ، زمانی آرام و لحظه ای شتابان، به جانب مقصد خود که جز خدا کسی از آن آگاه نبود رهسپار بود.
🌊جریان آب، آن زورق را به نهری که از رود نیل منشعب شده و بداخل کاخ فرعون میرفت هدایت کرد.
📌در آن هنگام، فرعون و همسرش، روی تختی نشسته و جریان آب را تماشا می کردند. صندوق دربسته، توجه آنها را به خود جلب کرد و فرعون دستور داد صندوق را از آب بگیرند.
لحظه ای بعد، درب آنرا گشود و با کمال تعجب پسری زیبا و دوست داشتنی را در میان آن یافتند. از دیدن اوبدن فرعون به لرزه افتاد و گویا تمام پیشگوئی های ستاره شناسان را در وجود آن طفل معصوم مجسم دید. شتابزده فریاد زد: او را بکشید، او را بکشید.
📌همسر او، آسیه، آن بانوی بزرگوار که همراه نور یکتاپرستی در، اعماق قلبش را روشن داشته بود، قدم جلو گذاشت و با لحنی ملتمسانه گفت: نه او را نکشید بگذارید زنده بماند. ما او را نزد خود پرورش میدهیم. ما که فرزندی نداریم. او را به فرزندی می پذیریم و شاید در آینده از وجود او، بهره های دیگری هم ببریم.
📌فرعون که تحت تأثیر سخنان همسرش قرار گرفته بود، سکوت کرد و سر به زیر انداخت و آسیه کودک را در آغوش کشید. او را غرق بوسه ساخت. کودک گرسنه بود و سر خود را در جستجوی پستان، به راست و چپ حرکت میداد. او نیازمند شیر بود و می بایست هر چه زودتر دایه ای برای او فراهم کنند.
📌مأموران به جستجو پرداختند. تعداد زنان شیرده کم نبود. مادرانی که پسرانشان بدست دژخیمان فرعون کشته شده و سینه ای پر شیر داشتند، فراوان بودند. یکی پس از دیگری احضار و موسی را در آغوش گرفتند، ولی کودک از پذیرفتن و مکیدن پستان همه آنها امتناع کرد.
این کودک با سایر کودکان تفاوت بسیار دارد. او در آینده رسالتی بزرگ و جهانی، بعهده خواهد گرفت. او پیام رسان آفریدگار جهان و نجات بخش مستضعفان و رنجدیدگان زمان خواهد بود. قطرات شیری که استخوان بندی پیکر او و سازمان روح و روان او را تشکیل میدهد، باید از منبعی پاک سرچشمه ای شفاف تراوش کند و به هیچ آلودگی ظاهری و باطنی آلوده نباشد و آن، جز شیر مادرش، چیزی دیگری نخواهد بود.
فرعونیان درمانده شده بودند و راه بجائی نمیبردند. در آن حال خواهر موسی خود را به آنجا رساند و گفت: من خانواده ای را میشناسم که میتوانند با نهایت دلسوزی و مهربانی، سرپرستی این کودک را به عهده بگیرند و او را در دامان پر محبت خود پرورش دهند.
📌به این ترتیب، خداوند موسی را به مادرش برگردانید و او بدون هیچ گونه نگرانی و تشویش به شیر دادن و پرورش فرزندش همت کماشت.
گاهی روزها کودک به دربار فرعون، نزد آسیه که او را به فرزندی قبول کرده بود میبرد وآسیه او را سیر میدید سپس به مادرش می سپرد. دوران شیر خوارگی بدین ترتیب گذشت و دیگر موسی به شیر مادر نیازی نداشت.
بیشتر اوقات در خانه فرعون بود. اوضاع و احوال را به دقت زیر نظر داشت. زندگانی مرفه و پر تجمل درباریان را میدید و روزگار پریشان و دردآلود بنی اسرائیل را. در یک سو اقلیتی دارای همه امکانات و در سوی دیگر اکثریتی فاقد همه چیز. این بی عدالتیها و تبعیضها، قلب موسی را می فشرد و در اعماق دل، نجات مظلومان را از خدا درخواست میکرد...
#دوره_کامل_قصه_های_قرآن_از_آغاز_خلقت_تا_رحلت_خاتم_انبیاء_سیدمحمد_صوفی
🌴 🌴 🌴 🌴 🌴
https://eitaa.com/m_rajabi57
🌴 🌴 🌴 🌴 🌴
⚜️ #آیة_الله_فاطمی:
🌸 به نماز شب عادت کنیم، از آثارش قوی شدن، شاداب شدن است، حال و لذت انبیاء است، صحبت کردن با خداست.
🌹 در #نماز_شب تو هستی و زمین، آسمان و خدا، این حالات انبیاء است.
🌸 از آثار یکسره خوابیدن کسل شدن است.
🌹 پیامبر اکرم(صلى الله عليه و آله) می فرماید: یا علی نماز شب بخوان که ۱۰ خصلت دارد، یکی اش تندرستی است.
🌸 بندگان خدا شب کم می خوابند و سحرگاهان را #استغفار می کنند.
#نماز_شب
#ماه_استغفار
#رجب
💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠
https://eitaa.com/m_rajabi57
💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠
🌝 هر روز صبح که از خواب بیدار می شوی
🌝 به این معناست که تو از نو زاده می شوی
🎂منتظر روز تولد نباش!
🏷زندگی بیمه ندارد
💫💥هر روزش را جشن بگیر🎂💥💫
💙 #روزتان_سرشار_از_نور_و_برکت💙
به ما بپیوندید و ما را به دوستانتان معرفی کنید:
💙🍃💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃💙
https://eitaa.com/m_rajabi57
💙🍃💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃💙
#ماه_رجب_و_پذیرایی_خاص_الهی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
📌در عالم هستی رازهایی نهفته است که حقیقت و چیستی آنها برای انسان خاکی روشن نیست،
📌 یکی از این اسرار مهم، پذیرایی خاص الهی در ماه مبارک رجب است،
در منابع اسلامی روایات فراوانی در اهمیت این ماه الهی وجود دارد که انسان را متحیر و مشتاق بهره گیری از آن می کند.
@m_rajabi57
💫در روایتی بسیار زیبا و ارزشمند از #پیامبر_اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) نقل شده است که فرمودند:
« #رَجَبٌ_شَهرُ_اللّه ِ (الأصَبُّ)، یَصُبُّ اللّه ُ فیهِ الرَّحمَةَ على عِبادِهِ؛
💫رجب ماه ریزش الهی ست ؛ خداوند در این ماه رحمت[خود] را بر بندگانش فرو مى ریزد.»
#ماه_رجب
#أين_الرجبيون
🌀💙🌀💙🌀💙🌀💙🌀💙
https://eitaa.com/m_rajabi57
🌀💙🌀💙🌀💙🌀💙🌀💙
مِشْکات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸 #تفسیر_یک_دقیقه_ای_قران_کریم 🌸 🍃🌸 #جلسه_بیست_و_سه 🌸🍃 🌸🍃🌸 #سوره_بقره 🌸🍃🌸🍃 🌸●♧••••♡•
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸 #تفسیر_یک_دقیقه_ای_قران_کریم 🌸
🍃🌸 #جلسه_بیست_و_چهار 🌸🍃
🌸🍃🌸 #سوره_بقره 🌸🍃🌸🍃
🌸●♧••••♡••••♧●🌸
https://eitaa.com/m_rajabi57
🌸●♧••••♡••••♧●🌸
مِشْکات
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺 بسم الله الرحمن الرحيم #تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن_جلسه_23 🌹 #آیه_5_سوره_بقره 🌸 اولئک علی ه
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
بسم الله الرحمن الرحيم
🔵 تفسیر آیه به آیه قرآن
🔵 #تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن_جلسه_24
🔵 #آیه_6_سوره_بقره
🌸 ان الذین کفروا سوآء علیهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا يؤمنون (6)
🍀 ترجمه: همانا كسانى كه كافر شدند براى آنها یکسان است چه آنها را انذار بدهی چه آنها را انذار ندهی ایمان نمی آورند.
🌷 #كفروا: از ريشه كفر می آید و به معنای انکار کردن و پوشاندن است و به کسی که حقایق الهی را می پوشاند و انکار می کند کافر می گویند.
🌷 #سوآء_علیهم: برای آنها یکسان است -سوآء در زبان عربی به معنای مساوی بودن و یکسان است برای کسانی که کافر شدند بود و نبود بعضی چیزها یکسان و برابر است و برایشان فرق نمی کند.
🌷 #ءانذرت: از ریشه انذار و به معنای هشدار دادن و ترساندن است
ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤمنون: چه آنها را انذار بدهی یا ندهی ایمان نمی آورند
🌸 راه تشخیص #مؤمن و #كافر كار سختى نيست راهش این است که آیات انذار و عذاب را در برابر آن شخص بخوانیم بعد به حالات و برخورد او نگاه کنیم اگر تحت تاثیر آیات قرار گرفت و پریشان شد مؤمن است و اگر تحت تاثیر قرار نگرفت از ایمان دور است.
🔹 پیام های آیه 6 سوره بقره 🔹
✅ اگر #انذار و #هشدار بر انسان اثر نکند بشارت و وعده ها اثر نخواهد گذاشت.
✅ #ایمان یعنی باور داشتن و کفر یعنی انکار کردن
#تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀
https://eitaa.com/m_rajabi57
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀
📚📚📚 #ضرب_المثل 📚📚📚
#ضربالمثل گونهای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آنها نهفته است.
بسیاری از این داستانها از یاد رفتهاند، و پیشینهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست؛
با اینحال، در سخن بهکار میرود.
شکل درست این واژه « #مَثَل» است و #ضرب در ابتدای آن اضافه است.
به عبارتِ دیگر، « #ضرب_المثل» به معنای مَثَل زدن (به فارسی: داستان زدن) است.
كلمه” #مثل ” عربي است و كلمه فارسي آن “ #متل ” است .
وقتي مثل گفتن صورت بي ادبانه پيدا كند آن را متلك مي گويند .
در همه زبانهاي دنيا #ضرب_المثل فراوان است . بعضي از مثل ها در همه زبانها به هم شباهت دارند .
هر قدر تاريخ تمدن ملتي درازتر باشد بيشتر حادثه در آن پيدا شده و مثل هاي بيشتري در آن وجود دارد و در زبان فارسي نيز ده ها هزار ضرب المثل وجود دارد .
از امروز به مطالب کانال بخش #ضرب_المثل اضافه میکنیم.
#داستان_های_خواندنی
#ضرب_المثل
🍛🍚🍜🍝🥗🍝🍲
https://eitaa.com/m_rajabi57
🍚🍛🍜🍝🍲🥗🍛
این قسمت :
#ضرب_المثل :
🍲🍲 #آش_شله_قلمکار 🍲🍲
کاربرد:
هر کاری که بدون نظم و ترتیب انجام شود و آغاز و پایان آن معلوم نباشد، تشبیه می شود به:
#آش_شله_قلمکار.
این مثل، نشان از هرج و مرج و ریخت و پاش آن کار دارد.
🍛🍜🍝🍲🍚🥗🥘
https://eitaa.com/m_rajabi57
🥗🍚🍛🍜🍝🍲🥘
#داستان :
این #مثل داستانی دارد؛ می گویند #ناصرالدین_شاه_قاجار، نذر داشت که سالی یک روز- آن هم در فصل بهار- به شهرستانک یا سرخه حصار (از نواحی خوش آب و هوای اطراف تهران) برود؛ در این روز خاص، به دستور او، دوازده دیگ آش بار می گذاشتند.
مواد این آش، شامل چهارده رأس گوسفند و مقدار زیادی حبوبات،سبزی ها و ادویه های مختلف بود.
هنگام پختن این آش، نزدیکان شاه به اتفاق اهل خانواده خود، تلاش بسیاری می کردند که در تهیه مقدمات این آش نذری، از دیگران جلو بزنند و نهایت خدمت و ارادت خود را به این وسیله به شاه نشان دهند. مخارج و تدارکات تهیه آش و ریخت و پاش های مالی و جشن و سرور پخت این آش، معروف بوده است.
اما مراسم پختن این آش، آنقدر شلوغ و بی نظم بوده که بعدها برای بی نظمی و شلختگی، ضرب المثل شده است.
#ضرب_المثل
#داستان_های_خواندنی
#آش_شله_قلمکار
🍚🍛🍜🍝🍲🥗🥘
https://eitaa.com/m_rajabi57
🍚🍛🍜🍝🍲🥗🥘
مِشْکات
تجربیاتی از عالم پس از مرگ #معاد_شناسی استاد امینی خواه بسیار جالب وتاثیرگزاره. دوستان پیشنهاد می
تجربیاتی از عالم پس از مرگ
#معاد_شناسی
استاد امینی خواه
بسیار جالب وتاثیرگزاره.
دوستان پیشنهاد میکنم استفاده بفرمایید.
هر جلسه ، جلسه ی قبل نشان گذاری شده است.
با استفاده از این به جلسات قبل بروید و از جلسه اول استفاده بفرمایید.
#معاد_شناسی
#امینی_خواه
#آنسوی_مرگ
https://eitaa.com/m_rajabi57
مِشْکات
#مرور_کتاب_آنسوی_مرگ "تجربیاتی از عالم پس از مرگ" 📗قسمت10 #استاد_امینی_خواه https://eitaa.com/m_ra
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
#مرور_کتاب_آنسوی_مرگ
"تجربیاتی از عالم پس از مرگ"
📗قسمت10
#استاد_امینی_خواه
https://eitaa.com/m_rajabi57
۱۱.mp3
9.82M
#مرور_کتاب_آنسوی_مرگ
"تجربیاتی از عالم پس از مرگ"
📗قسمت11
#استاد_امینی_خواه
https://eitaa.com/m_rajabi57
marg12.mp3
8.31M
#مرور_کتاب_آنسوی_مرگ
"تجربیاتی از عالم پس از مرگ"
📗قسمت12
#استاد_امینی_خواه
https://eitaa.com/m_rajabi57
مِشْکات
#خبر #خبر #خبر #خبر_خوش 💞خبر خوش برای داستان دوستان نازنین💞 طبق قولی که داده بودیم
💙#تمام_زندگی_من 💙
#داستان_واقعی
یک داستان واقعی از ماجرای زندگی یڪ تازه مسلمان لهستانی نمونه بارز استقامت و انتخاب آگاهانه و صبر در برابر سختیهای پیش رو در ۴۸قسمت تقدیم شما عزیزان می گردد.
#مقدمه_نویسنده:
این داستان و رخدادهای آن بر اساس حقیقت و واقعیت می باشند …
و بنده هیچ گونه مسئولیت و تاثیری در این وقایع نداشته …
و نقشی جز روایتگری آنها ندارم …
با تشکر و احترام
#سید_طاها_ایمانی
💚#تمام زندگی_من 💚
💚#قسمت_سوم 💚
به ما بپیوندید و ما را به دوستانتان معرفی کنید:
💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃
https://eitaa.com/m_rajabi57
💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃👇
مِشْکات
#قسمت_دوم #تمام_زندگی_من: 🍃🌸مسیحی یا یهودی🌸🍃 یه هفته دیگه هم به همین منوال گذشت … به خود
#قسمت_سوم
#تمام_زندگی_من :
💙🌀خدایی که می شنود🌀💙
مسلمانان کشور من زیاد نیستند یعنی در واقع اونقدر کم هستند که میشه حتی اونها رو حساب نکرد … جمعیت اونها به 30 هزار نفر هم نمیرسه و بیشترشون در شمال لهستان زندگی می کنن …
همون طور که به بالشت های پشت سرش تکیه داده بود … داشت دونه های تسبیحش رو می چرخوند … که متوجه من شد … بهم نگاه کرد و یه لبخند زد … دوباره سرش چرخوند و مشغول ذکر گفتن شد … نمی دونم چرا اینقدر برام جلب توجه کرده بود …
- دعا می کنی؟ …
- نذر کرده بودم … دارم نذرم رو ادا می کنم …
- چرا؟ …
- توی آشپزخونه سر خوردم … ضربان قلبش قطع شده بود…
چشم های پر از اشکش لرزید … لبخند شیرینی صورتش رو پر کرد …
- اما گفتن حالش خوبه …
- لهجه نداری …
- لهستانیم ولی چند سالی هست آلمان زندگی می کنم…
- یهودی هستی؟ …
- نه … تقریبا 3 ساله که مسلمان شدم … شوهرم یه مسلمان ترک، ساکن آلمانه … اومده بودیم دیدن خانواده ام…
و این آغاز دوستی ما بود … قرار بود هر دومون شب، توی بیمارستان بمونیم … هیچ کدوم خواب مون نمی برد …
اون از زندگیش و مسلمان شدنش برام می گفت … منم از بلایی که سرم اومده بود براش گفتم … از شنیدن حرف ها و درد دل های من خیلی ناراحت شد …
- من برات دعا می کنم … از صمیم قلب دعا می کنم که خوب بشی …
خیلی دل مرده و دلگیر بودم …
- خدای من، جواب دعاهای من رو نداد … شاید کلیسا دروغ میگه و خدا واقعا مرده باشه …
چرخیدم و به پشت دراز کشیدم … و زل زدم به سقف …
- خدای تو جوابت رو داد … اگر خدای تو، جواب من رو هم بده؛ بهش ایمان میارم …
خیلی ناامید بودم … فقط می خواستم زنده بمونم … به بهشت و جهنم اعتقاد داشتم اما بهشت من، همین زندگی بود … بهشتی که برای نگهداشتنش حاضر بودم هر کاری بکنم … هر کاری …
#ادامه_دارد...
#رمان
#داستان_واقعی
💙🌀💙🌀💙🌀💙🌀💙🌀
https://eitaa.com/m_rajabi57
💙🌀💙🌀💙🌀💙🌀💙🌀