فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐از #حرا آیات #رحمن و #رحیم آمد پدید
🎊با نخستین حرف، #قرآن_کریم آمد پدید
💐صوت ” #اقرا ء باسم ربک”
🎉می رسد بر گوش جان
💐یا که از غار “حرا” #خلق_عظیم آمد پدید
🎉 #عید_مبعث بر شما مبارک🎊💐🎉
https://eitaa.com/m_rajabi57
مِشْکات
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴داستان های قرانی🌴 🌷 ادامه #قسمت ۱۰۵🌷 #یهودبنی_قریضه و انزل الذین ظاهروهم من اهل الکتا
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴 #داستانهای_قرانی🌴
🔹 #قسمت ١٠٦🔹
🌴 #پیمان_عدم_تعرض 🌴
لقد رضی الله عن المومنین اذ یبایعونک تحت الشجرة فعلم ما فی قلوبهم فانزل السکینه علیهم و اثابهم فیحا قریبا.
(سوره فتح: 18)
#پیامبراسلام(ص) به عزم زیارت #بیت_الله_الحرام و انجام #مناسک_حج به اتفاق گروهی از مسلمین که تعداد آنان بالغ بر 1520 تن به شمار می آمد، از #مدینه خیمه بیرون زد و در #مسجدشجره احرام بست.
با آنکه میان مسلمین و #قریش، روابط حسنه ای برقرار نبود، ولی انتظار نمی رفت که مشرکین مکه در ماه حرام (ذی قعده) که مورد احترام قاطبه عرب است، از ورود مسلمانان به مکه، آن هم فقط به منظور عبادت، مانع شوند.
ولی چون به منزل #حدیبیه رسیدند، پیام تهدیدآمیزی از قریش توسط بدیل بن ورقاء، به رسول اکرم(ص) رسید.
🔹قریش در این پیام جنگجویانه خود صریحاً یادآور شده بودند که به هیچ قیمت اجازه نخواهند داد احدی از مسلمین به خاک مکه قدم بگذارند.
این پیام نگرانی شدیدی در میان مسلمانان به وجود آورد.
رسول اکرم(ص) #عمربن_خطاب را مأمور کرد که به مکه رود و با رجال قریش تماس بگیرد و به آنها بفهماند که مقصود از این سفر، لشکرکشی و جنگ نیست، و ما فقط برای زیارت کعبه آمده ایم و در صورت امکان، موافقت آنان را برای ورود مسلمین جلب کند، عمر به نام اینکه مردی ضعیف است و قبیله او هم قبیله ای گمنام و ذلیل هستند، از انجام مأموریت عذر خواست.
عثمان بن عفان مأموریت یافت و با ده تن از مسلمانان برای انجام مذاکره به مکه رفت. قریش به جای احترام از نمایندگان پیغمبر، آنها را توقیف کردند و در خارج انتشار دادند که فرستادگان محمد، کشته شدند.
این خبر، هیجانی عظیم و غیر قابل توصیف در مسلمانان ایجاد نمود و رسول اکرم(ص) سوگند یاد کرد که از قریش انتقام بگیرد.
🔹سپس در همان نقطه زیر درختی نشست و مسلمانان با آن حضرت بیعت کردند که در این راه تا پای جان ایستادگی کنند.
سپس رسول خدا(ص) دستور داد هر چه می توانند از افراد قریش به اسارت بگیرند. در همان شب پنجاه نفر از قریشیان به وسیله مسلمین اسیر شدند.
اسیر شدن پنجاه نفر از قریش، در #مکه بی اندازه مهم تلقی شده و قریشیان بخاطر نجات این گروه موافقت کردند که مسلمانان بازداشت شده را آزاد نمایند.
سپس سهیل بن عمرو و حفص بن احنف را فرستادند که با رسول اکرم(ص) درباره امضاء قرارداد صلح مذاکره کنند.
این دو تن به عنوان نماینده قریش به پیشگاه رسول الله(ص) باز یافتند.
سهیل که از بت پرستان متعصب و نادان مکه بود، به رسم جاهلیت سلام کرد و گفت: من از جانب قریش مأموریت دارم با شما پیمان عدم تعرض یا قرارداد صلح امضاء کنم.
🔹به دستور رسول خدا(ص)، امیرالمومنین(ع)، قلم به دست گرفت و بر روی صحیفه ای چنین نوشت:
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
سهیل که چشمانش به این نام مقدس افتاد گفت: ما، #رحمن و #رحیم نمی شناسیم. باید این قرارداد بر طبق روش جاهلیت با جمله "بسمک اللهم" آغاز شود.
با این پیشنهاد موافقت شد و به جای: #بسم_الله_الرحمن_الرحیم جمله "بسمک اللهم" نوشته شد.
#علی(علیه السلام) #عهدنامه را با این جمله آغاز کرد :
🔹 هذا ما اصلح محمد رسول الله و الملاء من قریش...
سهیل داد کشید که:
با جمله رسول الله مخالفیم، این تازه اول حرف است!
اگر ما #محمد را رسول الله می دانستیم دیگر اختلافات و نزاعی نبود. این کلمه را حذف کنید...!
#دوره_کامل_قصه_های_قرآن_ازآغازخلقت_آدم_تارحلت_خاتم_انبیاء_سیدمحمدصوفی
https://eitaa.com/m_rajabi57