eitaa logo
معارف
33 دنبال‌کننده
21 عکس
97 ویدیو
100 فایل
اصول دین و عقائد
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁امام صادق(علیه السلام) : 🌸 بخاطر طلب رحمت و آمرزشی که برای او میشود ، شادمان میگردد ، همانگونه که زنده با هدیه خوشحال می گردد. 📘 الفقیه ج1ص117
🍁پاسخ علامه طباطبایی(ره) در مورد گناهان و آثار آن بر موجودات🍁 پرسیدند: آیا گناهان در موجودات نیز اثر میگذارند؟ برای نمونه خسوف و کسوف نیز مربوط به اعمال بندگان است؟ فرمودند: هر پر کاهی که در ته چاهی حرکت می کند، موج بر میدارد و تا به آسمانها اثر دارد. 📚در محضر علامه طباطبایی(ره)
خدای سبحان مردم و مردم و ایشان است. همچنان كه در كلام خويش اين سه صفت خود را كرده فرموده : 🍁(ذلكم الله ربكم له الملك لا اله الا هو فانى تصرفون )🍁
🍁 بیان آیات (۱_۳) سوره ناس🍁 ✳️ تفسیر المیزان ⬅️ خدای سبحان در آيه زير به علت و خود اشاره نموده، مى فرمايد: (رب المشرق و المغرب لا اله الا هو فاتخذه وكيلا) و در اين آيه اى كه از نظرت مى گذرد به علت خود اشاره نموده میفرمايد: (له ملك السموات و الارض و الى الله ترجع الامور) 🍁🍁🍁🍁🍁 پس اگر قرار است آدمى در هنگام خطرهايى كه او را تهديد میكند به ربى پناهنده شود، تعالى تنها رب آدمى است و به جز او ربى نيست، و نيز اگر قرار است آدمى در چنين مواقعى به پادشاهى نيرومند پناه ببرد، الله سبحانه، عالم است، چون ملك از آن او است و حكم هم حكم او است. و اگر قرار است بدين جهت به معبودى پناه ببرد، الله تعالى معبودى واقعى است و به جز او اگر معبودى باشد قلابى و ادعايى است. 🍁🍁🍁🍁🍁 و بنابراين جمله: (قل اعوذ برب الناس )، است به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) به اينكه به خدا پناه ببرد، از اين جهت كه خداى تعالى همه انسانها است و آن جناب هم يكى از ايشان است، و نيز خداى تعالى ملك و اله همه انسانها است و آن جناب هم يكى از ايشان است.
🍁 بیان آیات (۱_۳) سوره ناس🍁 ✳️ تفسیرالمیزان ⬅️ از آنچه گذشت روشن شد كه: 1⃣ چرا در ميان همه صفات خداى تعالى خصوص صفت: ()و ()و () را نام برد؟ و نيز چرا اين سه صفت را به اين ترتيب ذكر كرد: اول ربوبيت، بعد مالكيت، و در آخر الوهيت؟ و گفتيم ربوبيت صفات خدا به انسان است و در آن است، زيرا عنايتى كه خداى تعالى در او دارد، از ساير مخلوقات است. 🍁🍁🍁🍁🍁 علاوه بر اين اصولا ولايت، امرى است مانند پدر كه فرزند را تحت پر و بال ولايت خود تربيت مى كنند. و ملك از ربوبيت و ولايت آن است، همچنان كه در مثل فرزندى كه دارد كارى به پادشاه ندارد، بله اگر سرپرست شد به اداره آن پادشاه مراجعه مى كند، تازه باز دستش به خود شاه نمى رسد، و ولايت هم در اين مرحله تر است. همچنان كه مى بينيم پادشاه ملت را زير پر و بال خود مى گيرد. 🍁🍁🍁🍁🍁 مرحله اى است كه در آن بنده عابد ديگر در حوائجش به مراجعه نمى كند، و كارى به ولايت خاص و عام او ندارد، چون عبادت ناشى از درونى است، نه طبيعت مادى. به همين جهت در سوره مورد بحث از ربوبيت خداى سبحان و سپس از سلطنتش سخن مى گويد، و در آخر ترين رابطه بين انسان و خدا يعنى رابطه را بياد مى آورد. مى فرمايد: (قل اعوذ برب الناس1⃣ ملك الناس2⃣ اله الناس3⃣ ). 🍁🍁🍁🍁🍁 2⃣ روشن گرديد كه: چرا جمله هاى (رب الناس)، (ملك الناس)، (اله الناس) را و بدون واو عاطفه آورد، خواست تا بفهماند هر يك از دو صفت و سببى در دفع شر است، پس خداى تعالى سبب مستقل شر است، بدين جهت كه است، و نيز سبب مستقل است بدين جهت كه است، و نيز سبب مستقل است بدين جهت كه است، پس او از هر جهت كه اراده شود سبب است. 🍁🍁🍁🍁🍁 3⃣و نيز با اين بيان روشن گرديد كه چرا (كلمه) ناس بار تكرار شد؟ با اينكه مى توانست بفرمايد: (قل اعوذ برب الناس و الههم و ملكهم ) چون خواست تا به اين وسيله اشاره كند به اينكه اين سه هر يك به تنهايى ممكن است پناهنده قرار گيرد، بدون اينكه پناهنده احتياج داشته باشد به اينكه آن دو جمله ديگر را كه مشتمل بر دو صفت ديگر است به زبان آورد. 🍁🍁🍁🍁🍁 همچنان كه در قرآن فرموده: خداى تعالى دارد، به هر يك بخواهيد مى توانيد او را بخوانيد. اين بود ما درباره آيات اين سوره. ولى در توجيه هر يك از سوالهاى بالا وجوهى ذكر كرده اند كه دردى را دوا نمى كند.
🍁بیان آیات (۴_۶) سوره ناس🍁 من شرالوسواس الخناس4⃣ الذی یوسوس فی صدور الناس5⃣ من الجنة والناس6⃣ ✳️ تفسیرالمیزان ⬅️ مراد از (وسواس خنّاس) و اينكه فرمود: من شر الوسواس الخناس در ، آمده که کلمه (وسواس ) به معناى است، به نحوى كه گويى صدايى است كه بگوش مى رسد، و بنا به گفته وى كلمه (وسواس ) مانند كلمه (وسوسه) خواهد بود، و ديگران آن را مصدرى دانسته اند. و از بعضى نقل شده كه اصلا كلمه مورد بحث را دانسته اند، نه مصدر. 🍁🍁🍁🍁🍁 و كلمه ( ) صيغه از مصدر (خنوس ) است كه به معناى بعد از است. بعضى گفته اند: را از اين جهت خناس خوانده كه به طور آدمى را وسوسه مى كند، و به محضى كه انسان به مى افتد پنهان مى شود و مى رود، باز همينكه انسان از ياد خدا مى شود، جلو مى آيد و به وسوسه مى پردازد.
🍁 علت نامگذاری شیطان به خناس🍁 را از این جهت خوانده که به طور آدمی را وسوسه می کند و به محضی که انسان به می افتد پنهان می شود و می رود. باز همینکه انسان از یاد خدا می شود، می آید و به وسوسه می پردازد.
🍁بیان آیات (۴_۶) سوره ناس🍁 الذی یوسوس فی صدور الناس5⃣ ✳️تفسیرالمیزان ⬅️ اين جمله (وسواس خناس ) است و مراد از (صدور ناس ) است، چون و ادراك آدمى به حسب استعمال شايع، به آدمى نسبت داده مى شود كه در قفسه قرار دارد، و قرآن هم در اين باب فرموده : (و لكن تعمى القلوب التى فى الصدور). 🍁🍁🍁🍁🍁 من الجنه و الناس6⃣ اين جمله (وسواس خناس ) است، و در آن به اين معنا اشاره شده كه بعضى از مردم كسانى هستند كه از شدت ، شيطانى شده و در زمره شيطانها قرار گرفته اند، همچنان كه قرآن در جاى ديگر نيز فرموده: (شياطين الانس و الجن ). و اما اينكه بعضى گفته اند كه كلمه ( ) هم بر جماعتى از اطلاق مى شود و هم بر جماعتى از ، و جمله (من الجنه و الناس) بيانگر اين معناى است، سخنى است بى دليل كه نبايد بدان اعتناء نمود. 🍁🍁🍁🍁🍁 همچنين به اين سخن كه بعضى گفته اند كه: كلمه (والناس) است بر كلمه (وسواس)، و معناى عبارت اين است كه: پناه مى برم به خدا از شر وسواس خناس كه از طائفه جن هستند، و از شر مردم. چون اين معنايى است كه همه مى دانند از فهم بدور است.
🍁 تأیید و یاری خداوند بوسیله فرشته در برابر وسواس خناس 🍁 رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرموده: هيچ نيست مگر آنكه براى قلبش در سينه اش گوش هست، از يك گوش فرشته بر او مى خواند و مى دمد، و از گوش ديگرش خناس بر او مى خواند، خداى تعالى به وسيله فرشته او را میكند، و اين همان است كه فرموده: (و ايدهم بروح منه; ايشان را به روحى از ناحيه خود تأييد مى كند).
🍁بحث روایتی سوره ناس🍁 ✳️ تفسیرالمیزان (روایتی درباره شأن نزول، مراد از (وسواس) و وسواس و تسویلات آن) ⬅️ در البيان است كه ابو خديجه از امام (ع) روايت كرده كه فرمود: نزد رسول خدا(ص) آمد در حالى كه آن جناب بود، پس آن جناب را با سوره (قل اعوذ) و (قل هو الله احد) نموده، سپس گفت: (بسم الله ارقيك و الله يشفيك من كل داء يوذيك خذها فلتهنيك؛ من تو را به نام خدا مى كنم، و خدا تو را از هر كه آزارت دهد میدهد، بگير اين را كه گوارايت باد) پس رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) گفت: (بسم الله الرحمن الرحيم قل اعوذ برب الناس... 🍁🍁🍁🍁🍁 و باز در البيان است كه از بن مالك روايت شده كه گفت: خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: پوزه خود را بر هر انسانى خواهد گذاشت، اگر انسان به بيفتد، او مى گريزد و دور مى شود، و اما اگر خدا را از ياد ببرد، دلش را میخورد. اين است معناى خناس. 🍁🍁🍁🍁🍁 و در همان كتاب آمده كه به سند خود از بن تغلب، از جعفر بن محمد (عليهماالسلم) روايت كرده كه فرمود: رسول خدا (ص) فرموده: هيچ نيست مگر آنكه براى قلبش در سينه اش گوش هست، از يك گوش بر او مى خواند و میدمد، و از گوش ديگرش خناس بر او مى خواند، خداى تعالى به وسيله فرشته او را میكند، و اين همان است كه فرموده: (و ايدهم بروح منه؛ ايشان را به روحى از ناحيه خود تأييد مى كند). 🍁🍁🍁🍁🍁 و در به سند خود از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: وقتى آيه (و الذين اذا فعلوا فاحشه او ظلموا انفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم )، نازل شد، به بالاى كوهى در رفت كه آن را كوه مى نامند. و به بلندترين آوازش هاى خود را صدا زد، همه نزدش جمع شدند، پرسيدند: اى ما مگر چه شده كه ما را نزد خود خواندى؟ گفت: اين آيه نازل شده، كداميك از شما است كه اثر آن را سازد، عفريتى از شيطانها برخاست و گفت: من از اين راه آن را مى كنم. شيطان گفت: نه، اين كار از تو بر نمى آيد. عفريتى برخاست و مثل همان سخن را گفت، و آن پاسخ را شنيد. 🍁🍁🍁🍁🍁 گفت: اين كار را به من واگذار، پرسيد از چه راهى آن را خواهى كرد؟ گفت: به آنان مى دهم، آرزومندشان مى كنم تا مرتكب و گناه شوند، وقتى در گناه واقع شدند، را از يادشان مى برم. شيطان گفت: آرى، تو به درد اين كار مى خورى، و او را بر اين ماموريت كرد، تا روز .
🍁 بیان آیات (۱-۲) سوره فلق🍁 قل اعوذ برب الفلق1⃣ من شر ما خلق2⃣ ✳️ تفسیرالمیزان 🔹معنى (فلق) در (قل اعوذ برب الفلق) و مفاد (و من شر ما خلق) 🔹مصدر () به معناى كردن خويش و دادن از شر از راه پناه بردن به كسى است كه مى تواند آن شر را كند، و كلمه (فلق) به معناى و كردن است، و اين كلمه نظير () به دو فتحه (چون قصص به كسره اول و فتحه دوم جمع قصه است)، كه به معناى مقصوص يعنى شده، و يا نقل شده است، و غالبا اين كلمه بر هنگام اطلاق مى شود، و فلق يعنى آن لحظه اى كه گريبان ظلمت را مى شكافد و سر بر مى آورد. 🍁🍁🍁🍁🍁 و بنابراين، آيه چنين مى شود: بگو من مى برم به پروردگار ، پروردگارى كه آن را فلق مى كند و مى شكافد، و مناسب اين تعبير با مساله بردن از شر، كه خود ساتر خير و مانع آن است، بر كسى پوشيده نيست. ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از كلمه (فلق) هر چيزى است كه از عدم به وسيله خلقت سر بر آورد، براى اينكه خلقت و ايجاد در حقيقت شكافتن عدم، و بيرون آوردن موجود به عالم است، در نتيجه مساوى با رب مخلوق است. بعضى ديگر گفته اند: كلمه (فلق) نام است در . مؤيد اين قول بعضى از رواياتى است كه در تفسير اين سوره وارد شده. 🍁🍁🍁🍁🍁 من شر ما خلق2⃣ يعنى از هر مخلوقى، چه انسان و چه جن و چه حيوانات و چه هر مخلوق ديگرى كه شرى همراه خود دارد، پس، از عبارت (ما خلق) نبايد كرد كه تمامى مخلوقات شرند و يا شرى با خود دارند، زيرا آمدن اين عبارت دليل بر استغراق و نيست.
🍁 بیان آیه (۳) سوره فلق🍁 و من شر غاسق اذا وقب3⃣ ✳️ تفسیرالمیزان 🔹در مى گويد: كلمه () به معناى مرحله از شب است، وقتى گفته مى شود (قد غسق الليل ) معنايش اين است كه تاريكى شب فرا رسيد، و غاسق شب، آن ساعتى است كه شفق سمت مغرب ناپديد شود. 🍁🍁🍁🍁🍁 و كلمه () كه مصدر فعل ماضى (وقب) است، به معناى شدن است. در معناى آيه اين مى شود: و از شر وقتى كه با داخل مى شود. و اگر در آيه شريفه شر را به شب داده، به خاطر اين بوده كه شب با تاريكيش شرير را در رساندن شر كمك مى كند، و به همين جهت مى بينيم كه در شب واقع مى شود از شرور واقع در روز است. علاوه بر اين، انسان كه مورد حمله شرور است، در شب تر از روز است. 🍁🍁🍁🍁🍁 ولى بعضى گفته اند: مراد از كلمه (غاسق) شب نيست، بلكه شرى است كه به آدمى بياورد، هر چه مى خواهد باشد. ذكر خصوص شر ، شر و شر بعد از ذكر (من شر ما خلق) از باب به اين سه شرط است. در آيه شر را ذكر كرد، و در آيه دوم (شر غاسق) را ياد آور شد، و اين خود از باب ذكر بعد از عام است، تا اهتمام بيشتر نسبت به را برساند، و در اين سوره بعد از ذكر شر عام، به خصوص سه شر اهتمام شده است: شر شب وقتى داخل مى شود. و شر ساحران. و شر حاسد، كه مشغول مى گردد. و اهتمام بيشتر نسبت به اين سه نوع شر بخاطر اين است كه انسان از اين سه شر است، يعنى اين سه نوع شر در حال آدمى حمله مى آورند.
✅ در سوره بعد از ذكر شر ، به خصوص شر اهتمام شده است: 1⃣ شر شب وقتى داخل مى شود. 2⃣ شر ساحران. 3⃣شر حاسد، كه مشغول توطئه مى گردد. ✅ اهتمام بيشتر نسبت به اين سه نوع شر بخاطر اين است كه: انسان از اين سه شر است، يعنى اين سه نوع شر در حال حمله مى آورند.
🍁 بیان آیات (۴-۵) سوره فلق🍁 و من شر النفاثات فی العقد4⃣ ✳️ تفسیرالمیزان ⬅️ يعنى و از شر ، كه در ها و ها عليه مسحور مى دمند، و به اين وسيله مسحور را مى كنند. و اگر از ميان جادوگران، زنان را نام برد، براى اين بود كه سحر و جادوگرى در بين زنان است تا مردان، و از اين آيه استفاده مى شود كه قرآن كريم تاثير سحر را فى الجمله دارد. و نظير اين آيه در تصديق سحر آيه زير است كه در داستان و مى فرمايد: (فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه و ما هم بضارين به من احد الا باذن الله)، و نيز نظير آن، آيه اى است كه سخن از دارد. 🍁🍁🍁🍁🍁 ولى بعضى از گفته اند: آيه مورد بحث نظرى به سحر ندارد، بلكه مرادش از دمندگان در گره ها، آن است كه با خود تصميم هاى شوهران را از ايشان مى گيرند و راى شوهران را متمايل به آن جانبى مى كنند كه خودشان مى دانند و دارند، پس مراد از كلمه عقد - كه جمع (عقده) است - ، و مراد از ( در عقد) به طور كنايه كردن شوهر است. ولى اين معنايى به دور از ذهن است. 🍁🍁🍁🍁🍁 و من شر حاسد اذا حسد5⃣ ⬅️ يعنى از وقتى كه به حسد گشته و اعمال حسد درونى خود شود و عليه محسود دست بكار گردد. بعضى از گفته اند: اين آيه شامل زدن اشخاص نيز مى شود، چون چشم زدن هم ناشى از نوعى حسد مى گردد. شخص حسود وقتى چيزى را ببيند كه در نظرش بسيار آور و بسيار زيبا باشد حسدش شده، با همان نگاه، خود را مى ريزد.
🍁شدت تأثیر حسد در روایات🍁 🔹رسول خدا (ص) فرمود: نزديك است كه از و الهى بگيرد. 📚عیون، روایت امام صادق(ع)
🍁 بحث روايتى سوره فلق🍁 ✳️ تفسیرالمیزان ✅ قسمت اول 🔹چند حاكى از نزول (معوذتين) بعد از شدن پيامبر (صلى الله عليه و آله) بر اثر يك است. در -المنثور است كه بن حميد، از بن اسلم روايت كرده كه گفت: مردى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را جادو كرد، و در نتيجه آن حضرت شد، بر او نازل گشته دو سوره را آورد و گفت: مردى يهودى تو را كرده و سحر مذكور در فلان است، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) (عليه السلام) را فرستاد آن سحر را آوردند، دستور داد هاى آن را باز نموده، براى هر گره آيه بخواند، على (عليه السلام) هر گرهى را باز مى كرد يك آيه را مى خواند، به كه گرهها باز و اين دو سوره تمام شد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) برخاست، گويا بندى از پايش باز شده باشد. 🍁🍁🍁🍁🍁 و از كتاب () نقل شده كه به سند خود از بن سنان از مفضل از صادق (عليه السلام) نظير اين معنا را روايت كرده. و در اين معنا روايات بسيارى از طرق اهل با مختصر وارد شده، و در بسيارى از آنها آمده كه و را هم با على (عليه السلام) فرستاد، و در آن كتاب رواياتى ديگر نيز از طرق اهل بيت (عليهم السلام) نقل شده است. 🍁🍁🍁🍁🍁 و به اين دسته روايات كرده اند، و آن اين است كه: اين روايات با رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از سحر نمى سازد، و چگونه سحر ساحران در آن جناب مى شده با اينكه قرآن كريم شدن آن جناب را نموده، فرموده: (و قال الظالمون ان تتبعون الا رجلا مسحورا انظر كيف ضربوا لك الامثال فضلوا فلا يستطيعون سبيلا). ليكن اين اشكال وارد نيست، براى اينكه منظور از اينكه آنجناب را بخوانند، اين بوده كه آن جناب و است، آيه شريفه هم اين معنا را مى كند، و اما تاثير سحر در اينكه در بدن آن جناب پديد آيد، و يا اثر ديگرى نظير آن را داشته باشد، دليلى بر آن جناب از چنين تاثيرى در دست نيست.
🍁 بحث روایتی سوره فلق🍁 ✳️تفسیرالمیزان 🔹قسمت دوم ⬅️در است كه: از رسول خدا (ص) روايت شده كه بسيار مى شد خدا (ص) و را با اين دو سوره مى كرد و نيز در همان كتاب از بن عامر روايت شده كه گفت: خدا (ص) فرمود: آياتى بر من نازل شده كه نازل نشده، و آن سوره (قل اعوذ) است، اين حديث را در آورده. 🍁🍁🍁🍁🍁 : در اين حديث را به و و آن دو نيز نسبت داده، و نيز روايتى در اين معنا از كتاب (اوسط) از نقل كرده. و بعيد نيست كه مراد آن جناب از نازل نشدن اين دو سوره اين باشد كه تنها اين دو سوره در مورد و نازل شده، و هيچ سوره اى ديگر اين خاصيت را ندارد. 🍁🍁🍁🍁🍁 نظر دائر بر اينكه (معوذتين) قرآن نيست، اين نظر و بيان اينكه بر اينكه اين دو سوره جزء قرآنند وجود دارد. و ابن عباس و روايت كرده اند كه ابن مسعود دو سوره (قل اعوذ) را از قرآن ها مى كرد و تراشيد و مى گفت: قرآن را به چيزى كه جزء قرآن مكنيد، اين دو سوره جزء قرآن نيست، بلكه تنها به اين منظور نازل شد كه خدا (ص) خود را به آن دو كند. و ابن مسعود وقت اين دو سوره را به عنوان قرآن نمى خواند. : سيوطى بعد از نقل اين حديث مى گويد: گفته از صحابه ابن مسعود را در اين سخن نكردند، و چگونه مى توانستند پيروى كنند، با اينكه به صحيح از رسول خدا (ص) نقل شده كه در اين دو سوره را مى خواند، و علاوه بر اين در قرآن كريم شده است.
🍁بحث روایتی سوره فلق🍁 ✳️تفسیرالمیزان 🔹قسمت سوم ⬅️ در تفسير به سند خود از ابوبكر روايت كرده كه گفت: خدمت ابى جعفر (ع) عرضه داشتم: ابن مسعود چرا سوره (قل اعوذ) را از قرآن مى كرده؟ فرمود: در اين باره مى فرمود: اين كار را به خود مى كرده و گرنه آن دو از قرآن است. 🍁🍁🍁🍁🍁 : و در اين معنا روايات بسيارى از طرق و رسيده، علاوه بر اين، بودن اين دو سوره براى قرآن، مورد تمامى كسانى است كه به دين اسلامند، و لذا مى بينيم پر جزئيت اين دو سوره براى قرآن شود، گفته اند قطعى هست بر اينكه اين سوره جزء قرآن است، و اين تواتر است در اينكه به مذكور اعتنايى نشود، علاوه بر اين آنها هم كه گفته اند: اين دو سوره جزو قرآن ، نگفته اند كه خود رسول خدا (ص) است، و از ناحيه تعالى نازل ، و نيز نگفته اند كه مشتمل بر در نيست، بلكه تنها گفته اند جزو قرآن نيست، كه آن هم گفتيم قابل نيست، چون تواتر عليه آن است.
🍁چند درباره مراد از () و درباره آثار 🍁 🔹در است كه ، از ابو هريره از خدا (ص) روايت كرده كه فرمود: (فلق) نام چاهى رو پوشيده است در جهنم. 🍁🍁🍁🍁🍁 : در اين روايت روايات بسيارى ديگر هست كه در بعضى از آنها آمده: نام درى است در كه وقتى باز شود جهنم افروخته گردد، اين روايت را بن عامر نقل كرده. و در بعضى از آنها آمده است در كه وقتى بخواهند دوزخ را شعله ور سازند از آنجا ور مى كنند، ناقل اين روايت بن عنبسه است. و از اين قبيل رواياتى ديگر. 🍁🍁🍁🍁🍁 در مى گويد ها گفته اند: فلق چاهى در جهنم است كه اهل جهنم از حرارت آن به دنبال مى گردند، اين حديث سدى است. و و بن ابراهيم هم آن را در تفسير خود آورده اند. 🍁🍁🍁🍁🍁 و در تفسير از پدرش از از سكونى از امام (عليه السلام) روايت آورده كه فرموده: خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: فقر با فاصله ندارد، و آن قدر موثر است كه گويى مى خواهد از قضا و قدر الهى هم بزند. 🍁🍁🍁🍁🍁 : اين روايت به همين عبارت از از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) نقل شده. و در كتاب به سند خود از سلطى از حضرت (ع) از پدر بزرگوارش، و آن جناب از آباى گرامش از خدا (ص) روايت كرده اند كه فرمود: است كه حسد از قضا و قدر الهى بگيرد. (اين تعبير است از تاثير حسد، نه اينكه مى تواند بگيرد، چون حسد هم خود از قضاء و قدر الهى است).
🔹بسم الله الرحمن الرحیم🔹 قل هو الله احد1⃣ 🔹كلمه () ضمير و ضمير است، معمولا در جايى بكار میرود كه گوينده زيادى به جمله از آن داشته باشد.
🍁بیان آیه (۱) سوره توحید🍁 🔹بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد1⃣ ✳️تفسیرالمیزان 🔹كلمه () مورد واقع شده، آن است كه (علم به ) براى خداى تعالى است، يعنى در زبان عرب اسم براى حق تعالى نبود، ولى از آنجايى كه استعمالش در اين مورد از ساير موارد شد، به خاطر همين استعمال، تدريجا اسم خاص خدا گرديد، همچنان كه اهل هر زبانى ديگر براى خداى تعالى نام دارند. 🍁🍁🍁🍁🍁 ✅فرق بين () و () و احد بودن خداى تعالى ⬅️ كلمه (احد) است كه از ماده () گرفته شده، همچنان كه كلمه (واحد) نيز از اين ماده است، چيزى كه هست، بين احد و واحد است، كلمه احد در مورد چيزى و كسى بكار مى رود كه و نباشد، نه در و نه در ، و اصولا داخل اعداد نشود، به كلمه واحد كه هر واحدى يك و دارد يا در خارج و يا در توهم و يا به فرض عقل، كه با به ثانى و ثالث و رابع كثير مى شود، و اما احد اگر هم برايش فرض شود، باز همان است و چيزى بر او اضافه نشده. 🍁🍁🍁🍁🍁 ⬅️ مثالى كه بتواند تا اى اين فرق را روشن سازد اين است كه: وقتى مى گويى ( از قوم نزد من نيامده )، در حقيقت هم آمدن يك نفر را كرده اى و هم دو نفر و سه نفر به بالا را. اما اگر بگويى: ( از قوم نزد من نيامده ) و تنها آمدن يك نفر را نفى كرده اى، و ندارد كه چند نفرشان نزدت آمده باشند، و به خاطر همين كه بين كلمه هست، و به خاطر همين معنا و كه در كلمه (احد) هست، مى بينيم اين كلمه در كلام ايجابى به جز در باره خداى تعالى نمى شود، (و وقت گفته نمى شود: جاءنى احد من القوم - احدى از قوم نزد من آمد) بلكه هر جا كه استعمال شده است كلامى است ، تنها در مورد خداى تعالى است كه در كلام استعمال مى شود.
⬅️ يكى از بيانات لطيف مولانا امير المومنين (ع) است كه در بعضى از خطبه هايش كه در باره توحيد خداى عزوجل ايراد فرموده:(كل مسمى بالوحده غيره قليل ) و خدا داناتر است- هر چيزى غير خداى تعالى، وقتى به صفت وحدت توصيف شود، همين توصيف بر قلت و كمى آن دلالت دارد، به خلاف خداى تعالى كه يكى بودنش از كمى و اندكى نيست. ✅خدا صمد است یعنی هر چيزى در ذات و آثار و صفات محتاج او است و او منتهی المقاصد است.
🍁بیان آیه (۲) سوره توحید🍁 الله الصمد2⃣ ✳️تفسیرالمیزان 🔹اصل در معناى كلمه () كردن و يا قصد كردن با است، وقتى گفته مى شود: (صمده، يصمده، صمدا) معنايش اين است كه فلانى فلان كس يا فلان چيز را كرد، در حالى كه بر او اعتماد كرده بود. از اين كلمه را - كه است - به معانى تفسير كرده اند كه بيشتر آنها به معناى زير است: ( و بزرگى كه از به جانبش مى كنند تا حوايجشان را برآورد) و چون در آيه مورد بحث آمده همين معنا را مى دهد، پس خداى تعالى سيد و بزرگى است كه عالم در تمامى او را قصد مى كنند. 🍁🍁🍁🍁🍁 آرى وقتى تعالى پديد آورنده همه عالم است، و هر چيزى كه داراى است هستى را خدا به او داده، پس هر چيزى كه نام () صادق بر آن باشد، در و و آثارش به خدا است، و در رفع حاجتش او را مى كند، همچنان كه خودش فرموده: (الا له الخلق و الامر)، و نيز به طور فرموده: (و ان الى ربك المنتهى )، پس خداى تعالى در هر كه در عالم وجود تصور شود است، يعنى چيز قصد هيچ چيز ديگر نمى كند مگر آنكه مقصدش او است و بر آمدن حاجتش به وسيله او است. 🍁🍁🍁🍁🍁 از اينجا روشن مى شود كه اگر و بر سر كلمه () در آمده، منظور است، مى فهماند خداى تعالى صمد است، به كلمه (احد) كه الف ولام بر سرش در نيامده، براى اينكه اين كلمه با معناى كه افاده مى كند در جمله بر احدى غير خداى تعالى اطلاق نمى شود، پس حاجت نبود كه با آوردن الف و لام حصر را در جناب حق تعالى افاده كند، و يا احديت از بين احديت ها را برساند.
🍁بیان آیه (۲) سوره توحید🍁 الله الصمد2⃣ ✳️ تفسیرالمیزان ⬅️و اما اينكه چرا كلمه () ذكر شد، با اينكه ممكن بود بفرمايد: (قل هو الله احد و صمد)؟ اين تكرار براى اشاره به اين معنا بوده كه هر يك از جمله (هو الله احد) و (الله الصمد) كافى در خداى تعالى است، چون ، مقام معرفى خدا به وسيله است كه خود او باشد، پس معنا چنين است كه به خداى تعالى حاصل مى گردد چه از جمله (هو الله احد) و چه از شنيدن (الله الصمد) چه آنجور و شود و چه اينجور. 🍁🍁🍁🍁🍁 و اين آيه شريفه در عين حال هم به وسيله صفات ، خداى تعالى را كرده، و هم به وسيله صفات . جمله (الله احد) را به صفت توصيف كرده، كه احديت ذات است. و جمله (الله الصمد) او را به صفت توصيف كرده كه صفت است، چون گفتيم صمديت عبارت از اين است كه هر چيزى به سوى او مى شود. 🍁🍁🍁🍁🍁 از گفته اند: كلمه () به معناى هر چيز است كه جوفش نباشد، و در نتيجه نه و نه و نه و نه بياورد و نه از كسى شود. كه بنابر اين ، جمله (لم يلد و لم يولد) تفسير كلمه () خواهد بود.
🍁تفسیر سوره توحید🍁 سوره خداى تعالى را به و بازگشت ما سوى الله در حوائج وجوديش به سوى او و نيز به اينكه احدى نه در و نه در و نه در شريك او نيست مى ستايد، و اين توحيد قرآنى، توحيدى است كه به خود قرآن كريم است، و معارف (اصولى و فروعى و اخلاقى) اسلام بر اين پى ريزى شده است.