8.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #روایت_دیدار | روایتی از دیدار اخیر رئیس جمهور #روسیه با رهبر انقلاب اسلامی
👈 بیاعتمادی به آمریکا و غرب و تاکید بر افزایش همکاریهای متقابل دو محور مهم دیدارهای گذشته پوتین با رهبر انقلاب بوده است.
💻 Farsi.Khamenei.ir
💡 کتاب آگاهی
⛔ میخواین راه سوءاستفاده دشمنها رو ببندین؟
🍃 از مسیر نهجالبلاغه حرکت کنین
💫 نو+جوان؛ انرژی، امید، ابتکار
@Nojavan_Khamenei
#نهج_البلاغه | #حکمت ۱۲۷
🏷️ نكوهش سُستى در عمل
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
❁• وَ قَالَ عليهالسلام مَنْ قَصَّرَ فِي اَلْعَمَلِ اُبْتُلِيَ بِالْهَمِّ
وَ لاَ حَاجَةَ لِلَّهِ فِيمَنْ لَيْسَ لِلَّهِ فِي مَالِهِ وَ نَفْسِهِ نَصِيبٌ
┅───────────────┅
☜ و درود خدا بر او، فرمود: آن كس كه در عمل كوتاهى كند، دچار اندوه گردد
و آن را كه از مال و جانش بهرهاى در راه خدا نباشد خدا را به او نيازى نيست.
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─
♻️ ترجمه فیضالاسلام: امام عليه السّلام (در زيان كوتاهى در بندگى) فرموده است: كسيكه در عمل و كار (بندگى خدا) كوتاهى كند (و وقت خود را صرف آبادى دنيا نمايد، براى بدست آوردن و هم براى بىنتيجه ماندن آن) بغم و اندوه دچار شود و خدا را راهى نيست در كسيكه در دارائى و جانش بهرهاى براى خدا نمىباشد (كسيكه از دارائيش در راه خدا ندهد و در ترويج دين او نكوشد اميدوار رحمت او نباشد).
🇯 🇴 🇮 🇳
امام عليه السلام در اين كلام حكمتآميز نخست به سرنوشت كسانى اشاره مىكند كه در انجام وظائف الهى خود كوتاهى مىكنند، مىفرمايد: «كسى كه در عمل كوتاهى كند، به اندوه گرفتار مىشود»؛ (مَنْ قَصَّرَ فِي الْعَمَلِ ابْتُلِيَ بِالْهَمِّ) . ممكن است اين اندوه و غم در آستانۀ انتقال از اين دنيا باشد كه چشم برزخى پيدا مىكنند و سرنوشت رقتبار خود را مىبينند و فريادشان بلند مىشود و مىگويند: «رَبِّ اِرْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صٰالِحاً فِيمٰا تَرَكْتُ» ؛ پروردگارا! مرا باز گردانيد، شايد در برابر آنچه ترك كردم (و كوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم». نيز ممكن است اشاره به غم و اندوه در سراى آخرت باشد، همانگونه كه قرآن از زبان آنها نقل مىكند كه مىگويند: «يٰا حَسْرَتىٰ عَلىٰ مٰا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اَللّٰهِ» ؛ اى افسوس بر من از كوتاهىهايى كه در اطاعت فرمان خدا كردم». نيز شايد اين غم و اندوه در خود دنيا باشد، زيرا گاه انسان بيدار مىشود و از كوتاهىهايى كه كرده افسوس مىخورد و غم و اندوهى جانكاه او را فرا مىگيرد چرا كه مىبيند ديگران با اعمال صالح سراى جاويدان خود را آباد كردهاند و او با كوتاهىهايش سراى جاويد خود را ويران نموده است. البته جمع ميان اين سه تفسير نيز مانعى ندارد.
سپس امام عليه السلام در ادامۀ اين سخن جملۀ پرمعنايى مىگويد كه در واقع شرحى است از كوتاهى در عمل. مىفرمايد: «خدا به كسى كه در مال و جانش نصيبى براى او نيست، اعتنايى ندارد»؛ (وَ لَا حَاجَةَ لِلَّهِ فِيمَنْ لَيْسَ لِلَّهِ فِي مَالِهِ وَ نَفْسِهِ نَصِيبٌ) . اشاره به اينكه كسانى مورد عنايت پروردگار در دنيا و آخرتند كه از بذل جان و مال در راه خدا دريغ ندارند، و به بيان ديگر، ايمان و يقين و وفادارى خود را به اسلام در عمل ثابت مىكنند. درست است كه جان و مال همه از سوى خداست و اگر انسان در بذل آنها اقدام كند در واقع به خودش خدمت كرده است، زيرا خدا از همگان بىنياز است؛ ولى خداوند روى الطاف بيكرانش آن را به عنوان حاجتى از سوى خود گرفته است. اين سخن دربارۀ مؤمنانى كه داراى مقامات بالا هستند نيست، آنها فقط نصيبى از جان و مالشان را در راه خدا صرف نمىكنند، بلكه هرچه دارند در راه خدا مىدهند. جملۀ «لَا حَاجَةَ لِلَّهِ» به معناى بىاعتنايى و اعراض خداوند از چنين افرادى است كه چيزى از جان و مال را در راه او نمىبخشند، زيرا كسى كه به چيزى يا شخصى نياز ندارد طبعاً اعتنايى هم به او نمىكند، بنابراين جملۀ «لا حاجة...» با توجه به اينكه خدا به هيچ كس نياز ندارد كنايه از بىاعتنايى است و منظور از بىاعتنايى اين است كه خدا آنها را از مواهب خاص و عنايات ويژهاش محروم مىسازد. اين تعبير مانند بيان كنايهآميز ديگرى است كه در آيۀ 67 سورۀ «توبه» دربارۀ منافقان آمده است: «نَسُوا اَللّٰهَ فَنَسِيَهُمْ» ؛ آنها خدا را فراموش كردند و خداوند نيز آنها را فراموش نمود» يعنى از رحمت خود محروم ساخت. بعضى از مفسران نهجالبلاغه در تفسير «نصيب» معناى ديگرى ذكر كردهاند كه با ظاهر عبارت سازگار نيست. گفتهاند منظور از «نصيب» كسانى هستند كه خدا آنها را به بلاهايى در مال يا جانشان گرفتار مىكند و اين ابتلا به بلا نشانۀ اعتناى پروردگار به آنهاست زيرا خداى متعال به كسى كه اعتنا ندارد مصيبتى هم بر او وارد نمىكند؛ ولى روشن است كه منظور از «نصيب» در مال و جان بذل بخشى از مال و جان در راه خداست نه گرفتار خسران مالى و بلاهاى نفسانى شدن
#مطالعه
#داستانهای_شگفت
#شهید_دستغیب
64 - تعبیری درست
جناب آقای سید ضیاءالدین تقوی که چند سال است از شیراز به تهران مهاجرت نموده و آنجا مقیم شده اند نقل فرمودند که روزی در منزل مرحوم آقای شرفه ( در آن زمان مرحوم سید شرفه بزرگِ منبریهای شیراز بود ) میهمان بودم و همانجا در خواب قیلوله ( پیش از ظهر ) دیدم آیت اللّه آقا سید علی مجتهد کازرونی در حمّام است و خوابیده و کیسه کِش مشغول کیسه کشیدن بر بدن شریف اوست و متصل چرکهای بسیاری از بدنش خارج می شود به طوری که موجب تعجّب و حیرت من شد که این چرکها کجا بوده ؟
چون بیدار شدم به مرحوم شرفه خوابم را گفتم ایشان سخت متأثّر شد و گفت مُردن آقا سید علی نزدیک است و افسوس که چنین گوهری بزودی از کف ما می رود .
از منزل آقای شرفه بیرون آمدم و از حال آقای آسید علی بی خبر بودم.
پس از اهل اطلاع جویای حالش شدم گفتند بالأخره عصر همان روز از دنیا رفت و معلوم شد خواب من هنگام سکرات مرگ ایشان بوده است.
رؤیای صادقانه ای که اضغاث احلام نباشد آن است که در خواب به واسطه اینکه از عالم ماده تا اندازه ای بریده شده به عالم ملکوت متصل می شود و حقایق امور را غالباً به صور مناسب آن درک می کند و چون حقیقت مرگ برای مؤمن تخلیص و نجات از کثافات ماده و آزادی از آفات و قیود طبیعت است و جناب سید مرحوم در حال سکرات بوده، حقیقت این حالِ خلاصی او از انواع آلودگیهای عالم طبیعت است آقای تقوی ایشان را در حمام دیده که مشغول تنظیف او هستند .
در جلد 3 بحار روایت کرده که امام دهم حضرت علی بن محمدالهادی علیه السلام بر یکی از اصحابشان که در مرض موت بود وارد شدند، محتضر گریان و از مرگ سخت هراسان بود، امام علیه السلام به او فرمود بنده خدا ! از مرگ، ترسناکی چون آن را نمی شناسی آیا می بینی هرگاه بدنت چرک و کثیف شود به طوری که از زیادی کثافت آن سخت ناراحت باشی و در بدنت قرحه ها و جرب پیدا شود و بدانی اگر حمام روی و خود را در آن شستشو کنی تمام آنها برطرف می شود و راحت می شوی آیا از رفتن به حمام کراهت داری و نمی خواهی در این حال به حمام روی ؟ گفت بلی ای پسر پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود : این مرگ به منزله حمام است و آن آخر منزلی است که در آن از تمام آلودگیها پاک می شوی و چون از آن گذشتی از هر غصه و ناراحتی نجات یافته ای و به هر سروری و خوشی رسیده ای؛ پس آن مرد آرام گرفت و خوش شد و تسلیم مرگ گردید پس چشمان خود را بر هم گذاشت و از دنیا رفت.
13.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نصایح
استاد الهی
✨ هرچقدر از علم ائمه علیهم السلام در وجودمان باشد، زندگیمان راحتتر میشود...
@ostadelahi
🔻 تعریف صحیح علم و شعب زیرمجموعهی آن، در حوزهها بهتر یافت میشود. الآن دانشگاهها را خواه و ناخواه، یک نوع قیودی به علوم مادّی و یک نوع برداشت از این منابع ثانوی و متأخر، خواهد گرفت؛
🔸 اما خوشبختانه در حوزهها اگر کسی بخواهد، میتواند از هر حیث یک نوع ارتباطی با سرچشمه پیدا کند. الآن در دانشگاهها غالبا افراد آرام آرام به این سمت میروند که به عنوان مثال انسانهای اولیهای درست کردهاند و فکر میکنند این انسانهای اولیه همان غارنشینها هستند. این برای آنها به یک قاعده تبدیل شده است که انسانهای اولیه، یعنی غارنشینها.
🔹 امروز چند نفر از اساتید دانشگاه را دیدم که در برنامه تلویزیونی دور هم نشسته بودند. یکی از آنها -که از افراد صاحبنظر بود- میگفت: یک سؤالی واقعاً برای خود من پیش آمده بود که چرا انسان اولیه با اینکه یک انسان غارنشین بوده، مغز او بزرگتر بوده، ولی اصلاً هیچ سؤالی برای او مطرح نبوده است؟! با اینکه هرچه که زمان به این طرفتر میرود، مغزهای انسانها کوچکتر میشود، اما بچههای حالا، از یک نسل و دو نسل قبل هم جلو هستند، چه برسد به انسانهای غارنشین و کلی سوال اساسی دارند؟!
🔸 او میخواست بگوید که انسانهای غار نشین هیچ نمیدانستند.
🔻 در حالی که قرآن میفرماید: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها» (بقره، ۳۱) یعنی ما به آدم همه اسماء را تعلیم نمودیم. اصلاً انسانهای اولیه را طور دیگری تعریف میکند، غیر از آنچه که اینها تعریف میکنند؛ اینها دچار خلط شدهاند.
🔸 ثانیاً قرآن، علم را چیز دیگری تعریف میکند، غیر از آنچه که اینها تعریف میکنند؛ اینها تمام علوم را مادّی تعریف میکنند و میخواهند بگویند: بچهی حالا قادر است که مثلاً یک تراکتور درست کند، پس این خیلی بزرگتر و مهمتر است.
🔹 قرآن گاهی مرکز ثقل را به سمت آل ابراهیم و بنی إسرائیل میبرد. حالا ما نمیدانیم و روی همین هم کار نکردهایم که واقعاً امتیازات اینها به چه چیزی بوده است؟ مُلکی که به آنها داده شده، چه چیز و چه مقدار بوده است که قرآن مُلک عظیم میداند؟
🔸 ما ها در تعریف کردن علوم و یافتن آن هم عقب افتادهایم. اگر بشنویم که امام صادق (علیه السلام) با اشاره به منزلشان فرمودند: «كُلُ مَا لَمْ يَخْرُجْ مِنْ هَذَا الْبَيْتِ فَهُوَ بَاطِل» (وسائل الشيعة، ج۲۷، ص: ۷۵) یعنی هر علمی که از این خانه خارج نشود پس باطل است؛ حتی برخی از طلبهها نمیتوانند این را بپذیرند؛ به خاطر اینکه علوم را در غیر جای خود تعریف کرده است و نگاه او مادی شده است.
🔹 الآن بعضی فکر میکنند تمام علم در ادیسون، گالیله و انیشتن و... است. هر چند در آن قسمتها هم کار نشده است. نمیدانم شما این جمله را از ملاصدرا دیدید که میگوید: اگر ابوعلیسینا به جای طب وارد الهیّات شده بود بهتر بود. اگر چه در الهیّات کار نشده و در طب هم کار نشده است.
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
#علم
🔻 شاید یک خلطی آرام آرام در جوامع علمی وارد شده که یک پهلوانی را میخواهد تا علوم را به جایگاههای خود جهت بدهد.
🔸 شما نگاه کنید در این دویست سال اخیر نوع اقبال بزرگان به موضوعات مختلف، متفاوت بوده است. تعریف هر موضوع، پرداختن به آن و کیفیت ارتباط این موضوع با موضوعات دیگر علمی، آسان نیست.
🔹 در طب هم همینطور است. یکی از جایگاههای محکمی که طب داشته، این است که نوع ارتباط طب با منطق تعریف شده بوده است؛ یعنی حتی اگر طبیب حاذق روی نبض دست میگذاشت، جنس آن را از فصلش تشخیص میداد و از هم جدا میکرد و تعریف مینمود.
🔸 همچنین ارتباط طب با علوم دیگر نیز تعریف شده بوده است. این در همهی علوم سرایت داشته و همه با هم ربط دارند. در انواع علوم ریاضی هم همینطور است؛ زیر مجموعههای فراوان داشته است.
🔹 سِیر فلسفه و ارتباط آن با اصول، اینطور پیش آمده و به این سمت رفته است، ولی نمیتوان قسم قطعی خورد که این علوم در شرایط فعلی قواعدی استاندارد دارند. از بسیاری از علوم زده شده است و به خیلی از علوم بیشتر از ضرورت پرداخته شده است.
🔸 جایگاه خیلی از علوم در خیلی از علوم بیشتر از حد ضرورت تعریف شده است. بالأخره فضایی پیش میآمده و به علمی پرداخته میشده است؛ اما یک مجموعهای با افکار و کار هندسی، برای ساختارسازی صحیحِ علوم نبوده است.
🔹 الآن بخشی از علوم، خودش افسارگسیخته پیش میرود. اصلاً بخشی از کار ما حوزویان این است که ارتباطها را ایجاد بکنیم. ابتدا دانشگاهها و غیره که در حال حرکتاند را تأمین بکنیم، بعد ضرورتهای خود را به آنها بفهمانیم تا در مرحلهی بعدی بتوانیم علوم خود را برای آنها تعریف کنیم.
🔸 آنها غالبا به سمت علوم مادّی پیش میروند و تمام علم را در همان علوم مادّی خود تعریف میکنند. اگر ما ها عقب بیفتیم، خود ما را هم سیل میبرد و ما هم فکر میکنیم جایی خبری است؛ بعد آنها مدام سوالهای کوچک طرح میکنند و ما را هم مشغول میکنند و ما از اصل میافتیم. در آخر جوهرهای که حوزه به فرد میدهد دانشگاه نمیدهد.
┄┅═✧
@nasery_ir