eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
8.4هزار ویدیو
993 فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
Shab15Safar1401[04].mp3
5.08M
🎙چی بهتر از راه کربلا () 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورا راه فقط راه حسین  راه دیگه ای نمی شه پیدا ابتدای این مسیر اشک و آه و زمزمه اس انتهای این مسیر یک نگاه فاطمه اس راه آسمون بازه روشنی راه اشک غمه راه آسمون بازه روضه ها صراط الاقومه من الحسین مع الحسین الی الحسین تو می رسی، وقتی میاد اجل حسین إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا راه فقط راه حسین راه دیگه ای نمی شه پیدا ابتدای این مسیر ابتدای فطرته انتهای این مسیر برگشت به تربته راه آسمون بازه رنگ حسینه رنگ خدا راه آسمون بازه چی بهتر از راه کربلا من الحسین مع الحسین الی الحسین خورده گره دل به تو از ازل حسین شاعر: سید علی حسینی✍ 🏴 شب۱۵ ۱۴۰۱
. شعری در مقام حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام تو آن ماهی که خورشید است مَحوِ رُویِ تابانت خداوند آسمان ها را درآورده به فَرمانت مگر مانند پیغمبر، تو هم شَقُّ القَمَر کردی که می خوانند خود را اَرمَنی ها هم مسلمانت حسین ابن علی(ع)، که عالَمی هستند قُربانش به تو گفته برادر جانِ من، جانَم به قُربانت همه دیدند دَست از هر تَعَلُّق در جهان شُستُی همینکه رَفت در آبِ فرات آن روز دَستانت به دُوشِ خود کشیدی بارِ سَنگینِ امانت را دو دَستَت را فَدا کَردی و ماندی پای پیمانت نَداری دست در پیکر، ولی بنگر که این لَشکَر هَراسان است سَرتاسَر، ز چشمانِ رَجَز خوانت همان وقتی که تیر آمد به سویِ مَشک می دیدی گره کور است و حتی وا نخواهد شد به دندانت عَجَب حُسنِ خِتامی داشتی که در دَمِ آخَر به جایِ مادرت اُمُّ البَنین، زهراست مهمانت از اوَّل، جانِ تو تنها برادر بُود تا آخر که گفته در دِلِ میدان گُذَشتی راحت از جانت؟ برای اینکه در راهِ حسینِ فاطمه باشم اِلهی که بمانَد تا اَبَد دَستَم به دامانت 🖇 شاعر: احمد نوآبادی ✍ 🇮🇷
Shab15Safar1401[06].mp3
5.8M
🎙اللهم عجل لولیک الفرج () 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 شب۱۵ ۱۴۰۱ لشکر کربلاییا، منتظر لامرکم نگاه زائر حسین، مرتقب لدولتکم ما سینه‌‌زن‌ها همه یک سپاهیم هزارچارصدساله تو راهیم شبیه طوفان و شبیه سیل‌ایم موج مسلح، به اشک و آهیم ما به نیابت از، خیل شهدا ستون ستون می‌ریم، تا عرش خدا ایشالله اربعین، وعده‌گاه ما میونِ جاده‌ی، نجف تا کربلا یا من علی التراب خده، خالصه لکم موده و نصرتی لکم معدّه «اللهم عجل لولیک الفرج» مسجد سهله تا سحر، بی‌قرار حضورته منبر کوفه تشنه‌ی، خطبه‌‌های ظهورته کاشکی نمایان بشه قامت تو کنار عاشقای تک‌سوارت پرچم نصرتی لکم معده رو دوش سربازای سربه‌دارت یا دافع البلا، عجل فرجه یا سامع الدعا، عجل فرجه لشکر منتقم، آماده شده یاکاشف الغطاء، عجل فرجه یا من علی التراب خده، خالصه لکم موده و نصرتی لکم معدّه «اللهم عجل لولیک الفرج» پشت سر رسیدنت، دعای پابرهنه‌هاست نشونه‌ی قیام تو، پرچم مشکی عزاست حسین هنوز دعا می‌خونه واسه‌ت قسم میدم تو رو به اون مناجات بیا بیا به آه تشنه‌لب‌ها قسم به پرچمای یا لثارات ای التجای، ندبه‌های ما دعاکن آقا، تو برای ما که ما دلیلِ، گریه‌ی توییم تویی دلیلِ گریه‌های ما یا من علی التراب خده، خالصه لکم موده و نصرتی لکم معدّه «اللهم عجل لولیک الفرج» شاعران: اکبر شیخی و رضا یزدانی✍
Shab15Safar1401[07].mp3
4.07M
🎙داره تماشا میکنه خواهر حسینش رو () 🔺بانوای: حاج 🏴 شب۱۵ ۱۴۰۱ یکی سرو برد یکی اومد پیرهن برادرو برد یکی با حسرت اومد آروم آروم، انگشترو برد داره تماشا میکنه خواهر حسینش رو بی سر حسینش رو میخونه با حال مضطر حسینش رو برات بمیرم که سر پیرهنت دعواست چقد برای کشتنت دعواست میون نامردا برا تنت دعواست سیدنا المظلوم کفن نداره با چه رویی بگم که پیرُهن نداره اصلا حسین نه هرکس رو خاک افتاد زدن نداره نرید به سمت خیمه‌‌ ها آقا هنوز زنده س مولا هنوز زنده س اون که واسش می‌میریم ما هنوز زنده س یه جوری کشتن کسی پیکرو نمیشناسه زینب برادرو نمیشناسه کسی روی نیزه سرو نمیشناسه سیدنا المظلوم قیامتی بود هرکسی فکر بردن غنیمتی بود خدا گواهه بین اون قتلگاه چه غارتی بود از روی مرکب روی خاک افتاد زبونم لال جون داد زبونم لال آقای ما شد دشمن شاد زبونم لال یکی اومد از قتلگاه صداش می‌لرزه چی شده دست و پاش می‌لرزه بعد حسین دنیا دیگه نمی‌ارزه سیدنا المظلوم شاعر: رضا یزدانی✍
. 📋 تو باهمه فرق داری مداحی‌های پویانفر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو با همه فرق داری کی این همه مشتری داره توی عالم تو با همه فرق داری کی خوب و بد رو میخره یک‌دفعه درهم تو با همه فرق داری تو اینو ثابت میکنی ماه محرم تو اصلا حرمت٬ نگاه ‌کرمت ضریح‌ و علمت‌ استثنائه صفای قدمت، آقا جنسِ‌ غمت‌ دمِ‌ محتشمت استثنائه ِ تو اصلا نفسات،‌ نفس توی هوات هوای کربلات استثنائه اسیرم به نگات، دلم تنگه برات تو که صحن و سرات استثنائه "حسین آقام ، حسین‌آقام" به گردنم حق داری کی مثل تو هوای نوکراشو داره به گردنم حق داری نگاهِ تو یه لحظه تنهام نمیذاره به گردنم حق داری اگه نباشی زندگی رنگی نداره گدای تو منم، غلامِ حسنم واسه‌ت‌ سینه‌زنم یاثارالله پیرهن ‌مشکی‌ تنم، همین پیرهنم باید شه کفنم یاثارالله حسین ‌ذکر لبم، همه تاب ‌و تبم ‌حسینی‌نسبم یاثارالله شدی روز و شبم‌، باتو منتخبم شهادت‌طلبم یاثارالله "حسین آقام ، حسین‌آقام" نوکرتو دوست داری دلت نمیاد آقاجون دلم بگیره نوکرتو دوست داری نمیذاری گم بشه تو شبای تیره نوکرتو دوست داری الهی نوکرت بیاد حرم بمیره بدون تو قسم، پر از خار و خَسَم میگیره نفسم یابن الزهرا دعا کردی واسه‌م، به روضه برسم همین باشه بسم یابن الزهرا دوست دارم آقا، تورو قد خدا تو ای شه وفا یابن الزهرا بازم کن یه دعا٬ به حالِ یه گدا بیاد کرببلا یابن الزهرا "حسین آقام ، حسین‌آقام" .👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یکی به پای ترک خورده و پر از تاول/ برای بوسه به پای حسین می‌آید یکی به گردنش انداخته غل و زنجیر/ به نیت اسرای حسین می‌آید یکی به هروله با دسته طویرجیان/ مگر به سعی و صفای حسین می‌آید؟ (مهدی جهاندار) چه سفره‌ها که بینداخت قدر دار و ندارش/ به راه، پیرزنی که نگفت هیچ فقیرم به شوق، کفش مرا واکس زد- که: فرق ندارد /چه از ضریح و چه از زائرش غبار بگیرم (زهرا سپه کار) و نیز این ابیات که حاوی وصف‌ها و تحلیلهای شاعرانه است و به‌عنوان حسن ختام این گفت‌وگو تقدیم می‌شود : اینجا عمود نهصد و هشتاد وهشت است/ تا کربلا زخم تنت را می‌شمارم!‌ پاداش هر چه خستگی، وابستگی شد/ از کربلایت پای برگشتن ندارم‌! (عباس همتی) با آب و تاب، سینه زنان گرم قل قل است/ کتری آب جوش که انگار شاعر است فنجان لب طلا پر و خالی که می‌شود/هر بار گفته‌ای نکند چای آخر است ( میثم داوودی) می‌شود مهمان چشمت اشک، می‌نشیند به سینه‌ات آهی/روضه‌های مجسم راهند، دختران سه ساله گهگاهی ( علیرضا مهران) مثل هر چیز دلم در پی یک همسفر است/ آه اگر اشک عزای تو مرا یار شود (فائزه زرافشان) چه نوحه‌ها که بیایند از تو دم بزنند/ چقدر واژه که هستند راهی عتبات ... تو را چگونه به این بیت‌ها بفهمانم؟ /حسین هستی و یک کربلا پر از حسنات تمام قافیه‌ها را ردیف خواهم کرد/ که شعر را برسانم به موکب کلمات (سمیه تورجی) عشق، عشق، عشق، عشق، عشق، عشق، عشق، عشق/ این صدای پای زائران اربعینی است (مهدی جهاندار) کسی که روضه به روضه شکسته پای غم تو /چگونه باز در اندیشه گناه بیفتد؟ (فاطمه عارف نژاد) چون ریشه از غدیر گرفته است عشق ما/ می‌آیم از نجف به سوی کربلا، حسین! (متین بنایی) حالا درون صحن شما ایستاده ام/اشک است پاسخ همه «السلام ها» (زهرا هدایتی)
. ۲۲ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۹ «جام‌جم» در گفت‌وگو با سید مهدی حسینی، شاعر و منتقد، بازتاب راهپیمایی اربعین را در شعر امروز بررسی می‌کند شعر ، تابلویی از حماسه «امت واحده» سید مهدی حسینی رکن‌آبادی، شاعر و منتقد ادبی متولد ۱۳۴۸ در قم است و تحصیلات خود را در رشته‌ ادبیات پیگیری کرده است. او شاعری را از سال ۶۴ با نوحه‌سرایی در جبهه‌‌های جنگ شروع کرد و سال‌هاست بیشترین وجهه همت خود را صرف برگزاری نشست‌ها و انجمن‌های نقد شعر و ستایشگری کرده است. او از سال ۶۹ جلسات نقد خود را آغاز کرده است که تا امروز ادامه دارد. از مهم‌ترین این جلسات می‌توان به انجمن «مشکات» در قم اشاره کرد. تألیفات وی در سه بخش بازنویسی خاطرات دفاع‌مقدس، کتب آموزشی برای معلمین ادبیات و کتب مربوط به حوزه ادبیات و هنر ولایی تقسیم‌بندی می‌شود و از آثار و تألیفات او می‌توان به «آینه بی‌غبار»، «عقیق شکسته»، «آیین شورآفرینی» و «فرهنگ اصطلاحات و کنایات مداحی» اشاره کرد. او در گفت‌وگوی پیش‌رو، درباره تاثیرات آیین اجتماعی - دینی راهپیمایی اربعین پرداخته است. تحول در حوزه فرهنگ عاشورایی مخصوصا شور غیرقابل وصف ایام اربعین در سال‌های اخیر که بستر گسترده‌ای برای فرهنگ‌سازی حسینی به وجود آورده، چه تاثیراتی در ادبیات آئینی برجای گذاشته است؟ شعر ولایی مثل دیگر گونه‌های ادبی، برحسب رویدادهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و ... دائم در مسیر تغییر و تحول در عرصه محتوا و مضمون، درونمایه و حتی ساخت و فرم بوده است. با هر رویدادی، موضوعی تازه در شعر متجلی می‌شود و درونمایه‌های نو رقم می‌خورد و موتیوهای گسترده و مضامین سطحی یا عمیق، ذهن مخاطبان عام و خاص شعر را به خود مشغول می‌دارد چنآن‌که مرور این 40 سال فعالیت شعری شاعران انقلاب، از تغییرات و تحولات متوالی و ممتد شعر حکایت می‌کند. در دهه 60، به دلیل این‌که دفاع‌مقدس اتفاق افتاد، مضامین بدیع و ارزشمندی در حوزه ادبیات، تحت‌تاثیر این رویداد، ظهور و بروز یافت. پس از آن نیز موضوعات دیگری مانند انتظار زیارت کربلای معلی، سپس موضوع دفاع از حرم و اکنون موضوع پیاده‌روی اربعین، از نمونه موضوعات ورودیافته به عرصه شعر ولایی است. امروز شاهدیم که موضوع پیاده‌روی در ادبیات ولایی، تبدیل به یک موتیف شده است و مضامین متعدد و متفاوت دراین‌باره چه سطحی و چه عمیق، طی این یک این دهه آفریده شده است. و به نظر شما این آیین که وجه اجتماعی گسترده‌ای هم دارد، بر جهان‌بینی و اندیشه و قلم شاعران آئینی چه تاثیرات قابل ذکری داشته است؟ مرور شعر شاعرانی که این سفر را با پای پیاده تجربه کرده‌اند، نشان می‌دهد که این حرکت معنوی تا چه میزان بر دنیای فکری و جهان‌بینی آنان تاثیر گذاشته است. در شعر ایشان می‌توان سه موضوع مهم را رصد کرد: الف) حرکت به سمت امام، با محوریت مضامینی چون: رسیدن به قله رفیع «مع‌الحسین»، پیوستگی روحی زائران و تجلی «امت‌واحده»، تلاش برای اعتصام به حبل‌ا... و پناه‌بردن به امام، درک جذب و عنایت امام و ابراز عشق، معرفت و مودت نسبت به امام. از نگاه شاعران، این سفر عرشی است و بی‌اذن و عنایت و جذبه اهل‌بیت علیهم‌صلوات‌ا...اجمعین، نمی‌توان در این مسیر گام گذاشت. نمونه‌هایی از شعر شاعران را در این موضوع ذکر می‌کنم: زهرا صدامان کرده تا یک‌یک بیاییم/ روی سر ما هم خودش قرآن گرفته (داوود رحیمی) تغییر کرده سمت تو قانون جاذبه/ عشقت چه کرده است مگر با اراده‌ها؟ (علی پورزمان) اگر یک آن بگیرد گوشه چشم علمدارش/ علم بر دوش آرد لوطیان چاله‌میدان را (علی احدی) اذعان به اثر معنوی سفر و تغییر و تحولات روحی زائر از دیگر موتیف‌های مهم در شعر اربعین است. بد نیست چند نمونه را مرور کنیم: بجوشد از دل سنگش هزاران چشمه زمزم/ نگاه‌تان که به هر سنگ روسیاه بیفتد
گفت‌وگو تقدیم می‌شود : اینجا عمود نهصد و هشتاد وهشت است/ تا کربلا زخم تنت را می‌شمارم!‌ پاداش هر چه خستگی، وابستگی شد/ از کربلایت پای برگشتن ندارم‌! (عباس همتی) با آب و تاب، سینه زنان گرم قل قل است/ کتری آب جوش که انگار شاعر است فنجان لب طلا پر و خالی که می‌شود/هر بار گفته‌ای نکند چای آخر است ( میثم داوودی) می‌شود مهمان چشمت اشک، می‌نشیند به سینه‌ات آهی/روضه‌های مجسم راهند، دختران سه ساله گهگاهی ( علیرضا مهران) مثل هر چیز دلم در پی یک همسفر است/ آه اگر اشک عزای تو مرا یار شود (فائزه زرافشان) چه نوحه‌ها که بیایند از تو دم بزنند/ چقدر واژه که هستند راهی عتبات ... تو را چگونه به این بیت‌ها بفهمانم؟ /حسین هستی و یک کربلا پر از حسنات تمام قافیه‌ها را ردیف خواهم کرد/ که شعر را برسانم به موکب کلمات (سمیه تورجی) عشق، عشق، عشق، عشق، عشق، عشق، عشق، عشق/ این صدای پای زائران اربعینی است (مهدی جهاندار) کسی که روضه به روضه شکسته پای غم تو /چگونه باز در اندیشه گناه بیفتد؟ (فاطمه عارف نژاد) چون ریشه از غدیر گرفته است عشق ما/ می‌آیم از نجف به سوی کربلا، حسین! (متین بنایی) حالا درون صحن شما ایستاده ام/اشک است پاسخ همه «السلام ها» (زهرا هدایتی)
(فاطمه عارف‌نژاد) از قدم‌هایت بپرس این راه پایانش کجاست/ اینچنین از عالم و آدم مسافر ساخته خاک راهش محیی‌الاموات، عطرش زندگی/ از قلوب مرده این خاک، عابر ساخته (قاسم صرافان) همچنان که گفتیم پرداختن به موضوع هدف از سفر؛ الی‌الحسین، مع‌الحسین و رسیدن به امت‌واحده هم از موضوعات شعر اربعینی است: می‌گریزی الی‌الحسین که او/ عادتش خواندن است و راندن نیست (علیرضا مهران) راهی شدی به سمت رسیدن به اصل خویش / دور از نگاه شهر که فکر ظواهر است (میثم داوودی) رودند و جاری‌اند سراپا یکی یکی /تعبیر جاری‌اند سراپا یکی یکی/ انگار آمدند ز بالا و می‌روند/ رو به حرم، به عالم بالا یکی یکی (امیر رسولی) اوست شرح رشته حبل‌المتین و می‌زنند/ اهل عالم چنگ بر این ریسمان از شش طرف کربلا انگار قطب جاذب آهن‌رباست/ ما شبیه ذره‌هایی جذب آن از شش طرف (محمدزارعی) ب) حرکت نمادین به سمت امام عصر (عج) و طرح موضوع مهم مهدویت و انتظار فرج در شعر شاعران موضوعی قابل توجه و غیرقابل انکار است. مدام از این ستون تا آن ستون، حس فرج جاری است/ مداوم می‌چشیم این انتظار رو به پایان را (علی احدی) پایان غم و رنج جهان جز فرجش نیست/ ای کاش بیاییم هدف دار‌تر از قبل (عمران بهروج) از این ستون تا آن ستون، شوق فرج دارند/ در راه می‌بینی همه منجی طلب‌ها را (محسن کاویانی) اربعین ذکر لب عشق، دعای فرج است/ کاشکی راه رسیدن به تو هموار شود (فائزه زرافشان) ج) همدردی با قافله اسرای کربلا در سفر اربعین تحمل رنج‌های راه تداعی اسرای کربلا از دیگر موضوعات بسیار مهم است که زائر در هر لحظه خود را با اسرای کربلا همگام می‌بیند و در حقیقت اربعین سال ۶۱ را با اربعین قرن ۲۱ پیوند می‌زند: پیاده آمده‌ام تا سرشک غم باشم/ شبیه کودک دردانه حرم باشم (معصومه علی محمدی) گل کرده است باز در این فصل عاشقی/ جاپای جابرت، قدم زائرین تو پیوند خورده تاول پاهای زائرت / با زخم‌های دخترک نازنین تو (حسین عرشی) به یاد دخترتو پابرهنه آمده‌ام/ به یاد او همه راه را قدم زده‌ام (مصطفی فرودین) شهید کوچه ما بین کاروان با ماست/ به دیدن شهدای حسین می‌آید (مهدی جهاندار) هزار قرن گذشت و زمان به چشم آمد/ هزار زینب قامت کمان به چشم آمد هزار حربرسند از طلب به راه امام/ زهیر آمده پیوسته بر سپاه امام سه ساله‌های دل آشفته، پاپی اشکند/ رباب‌های دل آشوب، در پی مشکند (مجتبی رافعی) هرکس در این راه از دلش آهی کشیده / با آه جانکاه رقیه دم گرفته (داوود رحیمی) با زینبت شدیم در این راه هم قسم/ با جابرت رد شدیم در این راه، هم قدم (حسین نادری) و هر گاه رنج‌های سفر در چشم او رخ می‌نمایاند دلش با قافله اسرا همراه می‌شود و جز زیبایی نمی‌بیند: در آن مسیر دلم بس که یاد زینب کرد/ به چشم هرچه می‌آمد به جز جمال نبود ( جواد میر صفی) پاداش هرچه خستگی، وابستگی شد/ از کربلایت پای برگشتن ندارم! (عباس همتی) به یاد خار مغیلان و زخم و پای برهنه/ می‌آورد دو سه تاول به یادگار، پیاده (مریم قادری) در راه درد آبله از یاد من رفت /دیدم می‌آید زائری که پا ندارد (حسین محسنات) تو می‌رسی به پای دل و... زخم تاولی/همراه زخم قافله دختر علی (هادی ملک پور) اگر داغی به پا دارند تاول نیست می‌دانم /زمین بوسیده در هر گام پایه زائرانت را (سیدمحمدحسین حسینی) فکر می کنید قابلیت‌های شاعرانه فرهنگ حسینی در سفر اربعین چیست یا به‌عبارت دیگر شاعرانه‌ترین تصاویر و روایاتی که در اربعین می‌تواند در قالب شعر و کلمه بیاید، کدام است؟ هنر شاعر، ابتدا دیگرگونه دیدن است و سپس خوب دیدن و نهایتا بهره‌گیری از زبان و بیان شاعرانه برای پردازش مشاهدات و بیان اتفاق‌ها و کشف‌های شاعرانه‌ای که در ذهن و زبان او به شعر تبدیل شده است. شاعران اربعین سرا در آثارشان تک نگاری‌ها، وصف‌ها و تصاویر شاعرانه بسیاری خلق کرده‌اند که هریک تابلویی بی‌نظیر از حماسه پیاده‌روی اربعین و رفتار بی‌نظیر عاشوراییان و اربعینینان در قالب «امت واحده» است که در قالب میزبان و مهمان، سعی در تکریم یکدیگر دارند. این ابیات نمونه‌های اندک از فراوان فراوان ادبیات بی‌نظیر است: سینی به سر نشسته پر از التماس و اشک/ طفلی که نیست هستی او غیر شربتی (علی اصغر شیری) لبخند شوقی، نان و خرما دست من داد/ از پینه‌های دست‌هایش شرمسارم ( عباس همتی) برای دیدن جنت شتاب می‌کردم /اگر که نظم سر مرز را به هم زده‌ام! (مصطفی فروردین) یکی به پای ترک خورده و پر از تاول/ برای بوسه به پای حسین می‌آید یکی به گردنش انداخته غل و زنجیر/ به نیت اسرای حسین می‌آید یکی به هروله با دسته طویرجیان/ مگر به سعی و صفای حسین می‌آید؟ (مهدی جهاندار) چه سفره‌ها که بینداخت قدر دار و ندارش/ به راه، پیرزنی که نگفت هیچ فقیرم به شوق، کفش مرا واکس زد- که: فرق ندارد /چه از ضریح و چه از زائرش غبار بگیرم (زهرا سپه کار) و نیز این ابیات که حاوی وصف‌ها و تحلیلهای شاعرانه است و به‌عنوان حسن ختام این
Shab16Safar1401[01].mp3
10.45M
🎙سلام به امام حسین (ع) و 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 شب۱۶ ۱۴۰۱
Shab16Safar1401[02].mp3
9.42M
🎙هنوز هم که هنوز است کربلا غوغاست () 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 شب۱۶ ۱۴۰۱
گفت‌وگو تقدیم می‌شود : اینجا عمود نهصد و هشتاد وهشت است/ تا کربلا زخم تنت را می‌شمارم!‌ پاداش هر چه خستگی، وابستگی شد/ از کربلایت پای برگشتن ندارم‌! (عباس همتی) با آب و تاب، سینه زنان گرم قل قل است/ کتری آب جوش که انگار شاعر است فنجان لب طلا پر و خالی که می‌شود/هر بار گفته‌ای نکند چای آخر است ( میثم داوودی) می‌شود مهمان چشمت اشک، می‌نشیند به سینه‌ات آهی/روضه‌های مجسم راهند، دختران سه ساله گهگاهی ( علیرضا مهران) مثل هر چیز دلم در پی یک همسفر است/ آه اگر اشک عزای تو مرا یار شود (فائزه زرافشان) چه نوحه‌ها که بیایند از تو دم بزنند/ چقدر واژه که هستند راهی عتبات ... تو را چگونه به این بیت‌ها بفهمانم؟ /حسین هستی و یک کربلا پر از حسنات تمام قافیه‌ها را ردیف خواهم کرد/ که شعر را برسانم به موکب کلمات (سمیه تورجی) عشق، عشق، عشق، عشق، عشق، عشق، عشق، عشق/ این صدای پای زائران اربعینی است (مهدی جهاندار) کسی که روضه به روضه شکسته پای غم تو /چگونه باز در اندیشه گناه بیفتد؟ (فاطمه عارف نژاد) چون ریشه از غدیر گرفته است عشق ما/ می‌آیم از نجف به سوی کربلا، حسین! (متین بنایی) حالا درون صحن شما ایستاده ام/اشک است پاسخ همه «السلام ها» (زهرا هدایتی)
Shab16Safar1401[04].mp3
6.43M
🎙از اینکه راهم دادی ممنونم () 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 شب۱۶ ۱۴۰۱ از اینکه راهم دادی ممنونم بهشتمو هیئتت می‌دونم برای داغت هنوز بارونم گریه بر تو بال من شد، کوثر زلال من شد روزی حلال من شد آقا خواب کربلاتو دیدم، تا خیام تو دویدم عشقتو به جون خریدم آقا می‌رسه پیاده، دل ما به اربعینت گریه می‌کنیم دوباره، واسه اسم نازنینت (ثارالله ... حسین ... وای ... وای ...) باتو رقم می‌خوره، تقدیرم براتِ کرب و بلا می‌گیرم یه اربعین واسه تو می‌میرم قدرت نخست دنیا، لشکر پیاده ی ما با دم یا فاطمه یا حسین موکبای آشنا و ... نذریای بی ریا و ... راه سرخ کربلا و حسین آسمون می‌بینه، پرستاره این زمینه بس که آبله به پای، زائرای اربعینه (ثارالله ... حسین ... وای ... وای ...) ما و تولای تو یا مولا بی سرشدن پای تو یا مولا مث شهیدای تو یا مولا جاده نوحه خون عشقه، هرستون، ستون عشقه گریه‌ها نشون عشقه آقا هم حبیب و هم بریره، همقدم با ما زهیره زائر عاقبت بخیره آقا راهیان قدسیم، با لوای یا لثارات تا نبرد آخر حق، عازمیم مث شهیدات (ثارالله ... حسین ... وای ... وای ...) شاعر: میلاد عرفان پور✍
Shab16Safar1401[07].mp3
4.29M
🎙انگار می‌خونه مادری، السلام علی الباکین () 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 شب۱۶ ۱۴۰۱ اسم تو دلم رو برده، هر کی باخته‌دل اون برده مُهر مِهر تو آقا جون، از ازل رو قلبم خورده ای نعم الامیرم، از تو اذن می‌گیرم می‌پوشم مشکیمو، کاشکی باش بمیرم حضرت حق، روح الامین، نبی، امیرالمؤمنین می‌گن تموم انبیا، السلام علی الباکین (السلام علی الباکین) تو دنیا تو عقبامونی، تو امروز و فردامونی با ذکر تو جون می‌گیریم، تو درمون دردامونی اذن از تو سر از من، سوز از تو پر از من لطف آقا از تو، چِشمای تر از من می‌آید از عرش برین، با ناله و صوتی حزین انگار می‌خونه مادری، السلام علی الباکین (السلام علی الباکین) شاعر: محمد رضا وحید زاده
. چه بگویم چه به ما و چه بر این آل گذشت این چهل روز مرا قدر چهل سال گذشت چه بگویم که پس از تو چه بلاها دیدم چه بگویم که پس از تو چه به اطفال گذشت هرکه مارا ز غم و داغ تو ناراحت دید نیشخندی زد و راهی شد و خوشحال گذشت دخترت همسفر قافله ام نیست حسین چه بگویم که پس از او چه به غسال گذشت خواهری که رخ او را زن همسایه ندید بی نقاب از وسط آن همه جنجال گذشت آه از آن لحظه که زینب بدنت را نشناخت آه از آن لحظه که این قوم ز گودال گذشت بزم میخوارگی و کوچه و دروازه شام هرچه که بود به هر شکل به هر حال گذشت شاعر: .
. فاتح میدان بلا خواهرم هم قدم و هم دم و هم سنگرم آینه دار پدر و مادرم خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم من سر نیزه، به تو بالیده ام صدای حیدر ز تو بشنیده ام گیسوی خونین تو را دیده ام خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم از رگ ببریده، صدایت کنم با دل بشکسته دعایت کنم اشک ْفشان، ناله برایت کنم خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم یک اربعین خونِ جگر خورده ای رو به سوی کرب و بلا کرده ای رقیّه را چرا نیاورده ای؟ خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم برای من ز شام ویران بگو از لب و چوب و طشت و قرآن بگو ز بازوی بسته طفلان بگو خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم دختر فاطمه، چها کرده ای یاد من از مهر و وفا کرده ای وقت نماز شب دعا کرده ای خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم نایبة الحیدر بی قرینه نمان به کربلا، مرو مدینه ترسم ز گریه، جان دهد سکینه خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار .
. و سلام اللّه علیها‌‌ اگرچه دستِ گدا از ضریحتان دور است بساطِ روضه و گریه به‌لطفتان جور است برایِ نوکرت این آه و گریه شیرین است اگر چه قطره‌یِ اشکِ دو دیده‌اش شور است بهشتِ ماست اتاقی که از تو می‌خوانیم اِرم اگر نَشود حرف از حرم گور است ببین که سینه‌زنت بغض کرده واویلا شبیهِ طفلِ غریبی که خانه‌اش دور است به طفلِ گمشده سیلی زدن مروّت نیست پس از پدر چقَدَر خاطرات ناجور است شبی که طفلِ حرم بینِ راه شد مفقود تمامِ روضه همین شد که زجر مأمور است کشید گیسویِ سر را پرید رنگِ حرم چرا به گونه‌یِ دردانه‌یِ تو هاشور است به رویِ صورتِ آهو که گرگ پنجه کشید دعایِ ندبه دمِ سینه‌هایِ مکسوره‌َست علیه_السلام .
. شب پنجم سفره حضرت ام‌البنین علیهاالسلام (گریز به روضه ی امام سجاد علیه السلام) سفره ای شد پهن در راه بهشت تا بخوانیمت امام مهربان صاحب مجلس کجای عالمی یا اباصالح بیا روضه بخوان من فدای غربتت آقای من شد نصیب تو چرا مظلومیت هیچ کس فکر غریبی تو نیست شیعیان هستند گرم معصیت از خدا خواهیم پای سفره ی مادر سقای دشت کربلا دیگر آقای غریب شیعه را از بلایا با ظهورش کن رها در مسیر کربلا با پای دل می رویم در روضه ی ام البنین می زنیم دل را به همراهش گره به مصیبتهای زین العابدین السلام ای حضرت زین العباد ای کلامت زینت سجاده ها شد صحیفه ی تو ای نورالحسین تا خدا نور تمام جاده ها تو نجنگیدی اگر در کربلا کربلا را زندگی بخشیده ای تو بساط خدعه و تزویر را با شکوه خطبه ات برچیده ای خطبه هایت ذوالفقاری در نیام چه نیازی بود دیگر به نبرد کار دهها فتح خیبر کرده ای تیغ صبرت شام را ویرانه کرد وای ِ من از راه شام و کینه ها ناقه ی عریان و زخم گردنت بهر مرگ‌ما همین روضه بس است از فراز ناقه ها افتادنت دیده ای دور و ور سر ها به نی مستی رقاصه های شام را سوخته در کوچه ها عمامه ات دیده ای سنگ فراز بام را سخت تر از این مگر داریم ما دیدن ناموس بین دشمنان رفته ای با عمه در بزم شراب لعل قاری پاره شد با خیزران ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .................................. شب ششم علیهاالسلام ( علیهاالسلام) جمعمان جمع است پای سفره ی باشکوه مادر صاحب علم جای تو خالیست اما بین ما تو نباشی کی رود از دیده غم بی تو دنیای تمام شیعیان هست غرق اشک و ماتم، العجل عالمی که تو در آن باشی غریب نیست کمتر از جهنم، العجل التماست می کنم پروردگار باز گردان صاحب ما را دگر شیعه از ظلم وجفای دشمنان در میان فتنه ها شد خون جگر العجل به صاحب این سفره ای که نشسته خون جگر در آفتاب روضه های آب را کرده مرور هم‌نوا گردیده با بی بی رباب جان فدای آن عروس فاطمه که شده عمری وفادار امام دیده جسمش را میان آفتاب سایه را بر جسم خود کرده حرام تا دم مرگش شده ذکرش حسین محشری کرده به پا چشم ترش افتخاری نیست بالاتر از این که شده باب الحوائج، اصغرش او کنار قحطی آب حرم شاهد لعل لب خشکیده است در کنار جوشش آب فرات تشنگی اصغرش را دیده است یک سه شعبه نه! بگو سرنیزه ای آمد وشش ماهه اش را سیر کرد در میان خنده های حرمله شاه دشت کربلا را پیر کرد بر سر نیزه چه ها دیده رباب روبرو شد با سر آلاله اش حرمله داده نشان ،تیر و کمان با اهانت در زمان ناله اش ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. قسمت1 چه رنجی از فراق تو کشیدم چه زهری از غم و داغت چشیدم بریدند چون سرت را ای برادر منم از هر دو عالم دل بریدم زده آتش به جانم ماتم تو کشد آخر مرا درد و غم تو الهی کاش میشد تا نبینم تن پر زخم و خون و درهم تو چکد خون از دوچشمان پر آبم عدویت خارجی کرده خطابم زجاخیزو سخن گو با مَنِ زار که من خونین دل از بزم شرابم به پیش پیکرت دشمن مرا زد دو دستم بسته بود و از جفا زد ز کوفه تا به سوی شام ویران مرا با کعب نی در هر کجازد چرا دیگر نمی آید صدایت شده پرپر تمام لاله هایت برادر جان ببین با قامتی خم رسیده خواهرت در کربلایت ببین خواهر ز داغت پیرتر شد شب و روزم چگونه بی تو سر شد مزارت را به آب دیده شویم که بی تو دیده ام همواره تر شد غمت آخر ز خواهر جان ستاند همیشه داغ تو در دل بماند دعا کردم که از بعد تو،زینب دگر در وادی دنیا نماند دوچشمانم زهجرت اشکباراست دلم از ماتمت اندوهبار است امان از سیلی مردان شامی برادر خواهرت نیلی عذار است خزان از من بهارم را گرفته همه دارو ندارم را گرفته دو عالم درد دارم از غم تو غمت صبر و قرارم را گرفته سخن گو با مَنِ افتاده از پا قیامت در دلم گردیده بر پا نشستم در کنار تربت تو کنم ناله به همراهی زهرا قسمت2 ✍ تمام لاله هایت ارغوانی ست قدم همچون هلالست وکمانیست هزاران درد دارم در دل اما غمم یاد لبان خیزرانی ست نمیشد باورم هجران و دوری چه مشگل بودبعد از توصبوری تنت افتاد بر خاک بیابان سرت افتاد در کنج تنوری نشد آخر بمیرم در بر تو نشد بوسم دوباره حنجر تو ز ظلم نیزه و شمشیر و خنجر نشد در بر بگیرم پیکر تو برایت تحفه آوردم برادر قدی از غم کمان و دیده ای تر ز سیلیِّ سنان و شمر و خولی رُخی دارم چُنان رُخسار مادر خمیده آمدم از کوفه و شام شنیدم از عدویت طعن و دشنام جسارت شد به رویت بر سر نی امان از سنگهای بر لب بام چسان گویم چه آمد برسرمن شکسته چون دلم بال و پر من ز بسکه تازیانه بر تنم خورد شده نیلی تمام پیکر من چه رنجی شد نصیب کاروانت چه وسعت داشت درد بیکرانت الهی بشکند دستی که از کین سرِنیزه فروکرد بر دهانت چهل منزل سرت روی سَنان بود نشان سنگ بر رویت عیان بود تو قرآن با لب خشکیده خواندی جواب خواندن تو خیزران بود غمت در این دلم کاشانه کرده دو عالم درد در دل خانه کرده سه ساله ماند در کنج خرابه دلم یاد غم دردانه کرده غمت آتش زده بر حاصل من فراقت خون نموده این دل من به هر درد و مصیبت صبر کردم ولی داغ تو گردد قاتل من قسمت3 ربوده داغ تو تاب از وجودم غمت آتش زده بر هست و بودم زبسکه سیلی و شلاق خوردم زسر تا پا برادر جان کبودم مشو راضی که بر گردم مدینه که خواهر بی تو محزون و غمینه دعا کن جان دهم پیش مزارت قسم بر مادر بشکسته سینه صدای آب آبت را شنیدند سرت را پیش چشمانم بریدند دریدند پیکرت، اما ز کینه تنت بر خاک با نیزه کشیدند زدی آتش تمام تارو پودم پناهی بهر طفلان تو بودم امان از سیلی و از تازیانه ز سر تا پا برادر جان کبودم خراب از هجر تو رکن دلم شد غم و داغ تو نقل محفلم شد ز کوفه تا به شام و تا به اینجا قدی خم،روی نیلی حاصلم شد چه سازم با غمت آه ای قرارم به هر جا بودی ای دلدار، یارم نشستم در کنارت دل پریشان تو رفتی دل پریشان از کنارم بیا با من مدارا کن برادر حلالم کن برادر جان خواهر مگیر از من سراغ دخترت را تو را سوگند بر زهرای اطهر مگیر از من سراغ دخترت را سراغ دختر غم پرورت را مسوزان این دل پر آه و دردم مکن شرمنده دیگر خواهرت را توان دیگر ندارم تا که خیزم ز دیده اشک از داغت بریزم تورفتی از بر خواهر ولیکن چگونه زنده باشم من عزیزم امان از لحظۀ جان کندن تو امان از زخمهای بر تن تو زده زخم زبان آتش به جانم امان از طعنه های دشمن تو ....................................................... .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا