eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. ایام مدح.حضرت‌خدیجه‌سلام‌الله‌علیها بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم امر فرمود خدا ؛ مادر زهرا باشی چون‌که‌‌می‌خواست تو از خاص‌ترین‌ها باشی یکی از چار زنِ برتر دنیا باشی بهتر از هاجر و آسیّه و حوّا باشی شعر در مدح تو یک لحظه مُردّد نشده هیچ‌کس غیر شما کُفو محمّد نشده همه‌ی‌ زندگی‌ات خَرج‌ِ نبوّت شده‌است دین‌ِاسلام؛به‌دست‌تو حمایت‌شده‌است ماشنیدیم که‌این‌طور روایت‌شده‌است جان نورانی‌تو ظرف اِمامت شده‌است آن‌قدر ظرف وجود تو طهارت دارد که‌ در آن فاطمه نُه ماه اقامت دارد نان سر سُفره‌ی تو مَزّه‌ی ایمان دارد مور در خانه‌ی تو مُلک سلیمان دارد گرچه این شهر فقیرانِ فراوان دارد لطفت آنقدر زیاد است که‌امکان دارد سائلانت همگی صاحب ثروت گردند صاحب عزّت و آقایی و مکنت گردند دشمن و دوست گواهی بدهد محشر بود احترامی که میان تو و پیغمبر بود دامنت خوابگه فاطمه‌ی اطهر بود قُرّة العین تو از کودکی‌اش حیدر بود ز آنچه گفتیم و شنیدیم تو برتر هستی مادر فاطمه ؛ مادرزن حیدر هستی ذوالفقاری‌ست که سر در ز نیام آورده‌ست ثروت توست که اسلام دوام آورده‌ست هر زمان حضرت جبریل پیام آورده‌ست از خداوند برای تو سلام آورده‌ست حرف اینجاست که مظلومه کسی غیر توست مادر امّت مرحومه کسی غیر تو نیست تو خدا را همه‌ی عُمر عبادت کردی خویش را وقف تعالی رسالت کردی هرچه فرمود محمد تو اجابت کردی تازه از شوهرت اِظهار خجالت کردی شرم نگذاشت بگویی به رسول مَدَنی وقت پرواز رسیده‌ست و نداری بی‌کفنی جبرئیل آمد و آورد کفن از بالا کفن دیگر تو گشت عبای طاها چه کنی حال تو دلشوره‌ی فرداها را؟ با دل سوخته گفتی به کنیزت اَسما مونس فاطمه در شام زفافش باشد خانه‌ی فاطمه پیوسته مَطافش باشد نکند درد در اعماق دلش پا بزند نکند داغ ، شرر بر جگر ما بزند نکند نعره کسی بر سر زهرا بزند گرگ سیلی به رخ حضرت حورا بزند مگذارید خزان وارد این باغ شود چه‌کند دختر من میخ اگر داغ شود؟ چارده‌سال که این ترس به تاخیر افتاد فاطمه پشت در خانه‌ی خود گیر افتاد غنچه یاس علی لحظه‌ی تکثیر افتاد شیر بدر و اُحد ای وای به زنجیر افتاد به غرور پسر اَرشد او بر میخورد در آتش زده بر صورت مادر میخورد ✍ .
حاج محمود ژولیده هنوز چهره مکه غبار ماتم داشت هنوز داغ ابوطالب آتش غم داشت دل لطیف پیمبر غمین زهرا بود به سینه درد و غم و غصه های عالم داشت سخن ز رحلت بانوی با کرامت بود کسی که حسن کمال چهار مریم داشت چه بانویی که خدایش سلام می فرمود که نامه ی عَمَلَش مُهر مِهر خاتم داشت یگانه بانوی مردی که از عدالت خود تمام عالم و آدم به زیر پرچم داشت سخای حاتم طایی کجا و این سفره که درب خانه جودش هزار حاتم داشت برای حضرت ام الائمه این یک بس که نور فاطمه بر دامن مکرم داشت خدیجه مادر ما اولین مسلمانی است که با ولای علی عهد خویش محکم داشت در آخرین نفسش با اشاره می فرمود همیشه فاطمه ام غربتی دمادم داشت فدای دختر مظلومه ام که در آن شعب به روی گونه چو گلبرگ یاس شبنم داشت به اهل بیت بگو تا ملازمش باشند به هر زمان که به مادر نیاز مبرم داشت کسی به صورت او لطمه بعد من نزند شنیده ام که فلانی دو دست محکم داشت پس از وصیت ام الائمه پیغمبر خدیجه را به عبایش ز خود مقدم داشت در آن دمی که کفن از بهشت آوردند هوای رحلت او روضه محرم داشت دهم رمضان وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها پیشاپیش تسلیت🖤
دعای روز ششم ماه مبارک رمضان  بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ لا تَخْذِلْنی فیهِ لِتَعَرّضِ مَعْصِیتِکَ ولا تَضْرِبْنی بِسیاطِ نَقْمَتِکَ  وزَحْزحْنی فیهِ من موجِباتِ  سَخَطِکَ بِمَنّکَ وأیادیکَ یا مُنْتهى رَغْبـةَ الرّاغبینَ. خدایا در این روز مرا به نفس سرکشم, وامگذار تا پی طغیان و نارضایتی تو روم و مرا با تازیانه خشم و غضبت ادب مکن، مرا از موجبات ناخرسندیت, بر کنار بدار، به حق مهربانی و نعمت نوازیت، ای نهایت آرزوی مشتاقان اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
. بسم الله الرحمن الرحيم ✍ بنویسید غزل افتاده جلوه ی حُسن ازل افتاده بنویسید که از عرش خدا سیزده ظرف عسل افتاده بنویسید که از پشت فرس حسنِ جنگ جمل افتاده بنویسید سر کشتن او چقدر بحث و جدل افتاده نوجوان است ولی بر جانش چقدر دست اجل افتاده ننویسید سرش دعوا شد خاک زیر بدنش دریا شد ننویسید که زیر سم اسب سیزده مرتبه جسمش پا شد ننویسید که پهلویش چون پهلوی فاطمه ی زهرا شد ننویسید که قدّ قاسم به بلندی قد سقّا شد با اشاره بنویسید فقط باز هم قامت آقا تا شد ..................................................... .
. استغاثه اگر غرق خطایم الهی عفو فرما اگر از تو جدایم الهی عفو فرما منم عبد گنهکار که دارم جرم بسیار فتاده در بلایم الهی عفو فرما ببین سوز و گدازم ببین راز و نیازم ببین شور و نوایم الهی عفو فرما ندارم رنگ و بویی ندارم آبرویی به درگاهت گدایم الهی عفو فرما ز پا افتاده ام من به تو دل داده ام من تو را من آشنایم الهی عفو فرما منم زار و شکسته به درگاهت نشسته به امید عطایم الهی عفو فرما منم آلوده دامن چُنان خارم به گلشن به عصیان آشنایم الهی عفو فرما تویی خالق تو مولا تویی رب و تو والا تویی فرمانروایم الهی عفو فرما مرا غیر از شرر نیست ز من آلوده تر نیست به طغیان مبتلایم الهی عفو فرما به قلب من نگه کن جدایش از گنه کن تو هستی رهنمایم الهی عفو فرما ببین بشکسته بالم ببین غرق مَلالم ببین حال بکایم الهی عفو فرما به «یاسر» کن عنایت نما او را هدایت که گوید بی نوایم الهی عفو فرما ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. در مرثیت حضرت خدیجه(س) و داغ های او ------------ نسلی که زد آتش همه بال و پرت را گلگون کشید آئینه های پرپرت را یک روز در مکه شکستند ، آه بانو با سنگ کین پیشانی پیغمبرت را یک روز در شهر مدینه ظالمانه کشتند در اوج شقاوت دخترت را یک روز در مکّه به دست خیل کفّار آزرده دیدی از جفاها شوهرت را یک روز در شهر مدینه بی محابا می زد عدو با تازیانه کوثرت را با کشتن زهرای اطهر در مدینه اجر رسالت داده دشمن همسرت را ای بانوی آزرده خاطر یا خدیجه پُر کرده گردون از مَیِ غم ساغرت را یک روز با تیغ جفا می دید محراب بشکست دشمن آسمانی گوهرت را یک روز دیگر در کنار قبر احمد با تیرباران ، کرده خونین اخترت را روز دگر در کربلای اشک و ماتم کردند پرپر لاله های دیگرت را جای کفن گفتی عبای احمد آرند تا که به پوشانند از آن پیکرت را دانی که در کرب و بلا در خون کشاندند جسم حسین آن نور چشمان ترت را می دانی ای بانو رها کردند آنجا عریان به خون جسم حسین بی سرت را در پیش چشم زینبت بر نیزه بردند رأس حسین آن یاس خونین حنجرت را یک دخترت را زد عدو سیلی به رخسار زد تازیانه دختر کوچکترت را بگذر ز «یاسر» گر درین ایّام اندوه برده به سمت اشک و ماتم محضرت را ** محمود تاری «یاسر»✍ .
. هر شب با (عج) تیر فراق --------- قلب ما را تیر هجران تو در خون می کشد آه ما را داغ تو از سینه بیرون می کشد هر غروب روز جمعه آسمان بی کران روی قاب چشم ما تصویر گلگون می کشد عشق، ما را چون که سرگردان کویت دیده است روی خاک دشت و هامون نقش مجنون می کشد چشمه ی اشکی که جاری می شود بی روی تو چشم ما را امتداد رود کارون می کشد تا فلک از هجر تو خونین جگر سازد مرا نقش تیری بر دلم با دست گردون می کشد باید از هجران شود همچون زمین قامت کمان بار سنگینی که دل اینگونه افزون می کشد عشق با وَالتِّینِ وَالزِّیْتُون به یاد وصل تو در کنار خیمه ی ما باغ زیتون می کشد هر شقایق کز دل صحرا به روید روی خاک رد پایت را به روی خاک هامون می کشد کربلا چون قتلگاه جدِّ مظلومت حسین چشم ما را مثل چشمان تو گلگون می کشد «یاسر» از هجران تو می گرید امّا آسمان از دو چشم ما در اینجا رود جیحون می کشد ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. ۱۹۰ تمام عمر بدی کردم و پشیمانم اِله من همه دم ذکر توبه می‌خوانم تویی تویی که غفوری،بیا ندیده بگیر مرا ببخش و به پهلوی خویش بنشانم گناه چشم مرا خشک کرده صد افسوس مرا بلا بده و لحظه ای بگریانم همین که یاد تو باشم همیشه آبادم وگرکه باتو نباشم هماره ویرانم تمام عمر گنه کردم و تو می‌دانی تمام عمر تو بخشیده ای و می‌دانم فقط نه در رمضان بلکه در تمامیِ سال قسم به تو، به سرِ سفره‌ی تو مهمانم همین که موقع افطار آب می‌نوشم به یادِ خشکیِ لبهای شاه عطشانم دم غروب لباسِ حسین را بردند دم غروب شدو یاد جسم عریانم منی که سوختم از داغِ سیّدالشهدا بیا ز لطف در آتش دگر مسوزانم ✍ .
_ ۱۹۱ ببخش خالق اکبر اِلهَنا العفو زنم صدات مکرر اِلهَنا العفو ز فرط جرم و خطا و زیادیِ عصیان دلم شده ست مکدّر اِلهَنا العفو گناه پشت گناه و نکرده ام شرمی زنم ز غصه روی سر اِلهَنا العفو تو روزیِ همه‌ی بندگان دهی از لطف چه مومن و چه به کافر اِلهَنا العفو گناهکارم و بخشنده تر ز تو نبُوَد قسم بحقّ پیمبر اِلهَنا العفو به اشک چشم علی رد مکن مرا یارب بحقّ گریه‌ی حیدر اِلهَنا العفو تمام ثروت من دوستیِ فاطمه است به کُنه سوره‌ی کوثر اِلهَنا العفو به دستهای ابالفضل می‌دهم قسمت به پهلوی علی اکبر اِلهَنا العفو به ناله های سکینه که العطش می‌گفت به سوز حنجر اصغر اِلهَنا العفو به زینبی که روی تل چو بید می‌لرزید که دید لاله‌ی پرپر اِلهَنا العفو ✍ .
. ۱۹۲ مولای من! بگذر تو از جرم و خطایم هر چند کردی تو وفا من بی وفایم با کوله باری از گناه و معصیت، باز پُر ادّعا هستم ولی دور از دعایم حتی گناهم را نیاوردی به رویم خواندی مرا،‌از آتشت کردی رهایم از غفلت از درگاه تو گشتم فراری امّا تو با رافت زدی دائم صدایم از بس که عصیان کرده‌ام، روحی ندارد دیگر مناجات و نماز و گریه هایم با آنکه از فرط گنه آلوده‌ام لیک دلخوش به اینم عاشقِ کرب و بلایم در کربلایی که تن ارباب پاشید هر لحظه یاد جسم شاه و بوریایم ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. السلام عليک يا قاسم ابن الحسن (ع) آيينه روى مجتبايى قاسم مستغرق ذات کبريايى قاسم مثل على اکبرى براى ارباب چشم تو کند گره گشايى قاسم حالا که پسر دار شده شاه کريم داغ است بساط هر گدايى قاسم از گوشه لبهات عسل ميريزد مدهوش ز باده بقايى قاسم دل ميبرد از همه مناجات شبت مانند حسن چه خوش صداى قاسم قسمت نشده اگر امامت بکنى معصومى و از گنه جدايى قاسم تحت الهنکى که بسته اى شاهد بود زيباى امام زاده هايى قاسم سوگند به پينه هاى پيشانى تو با سن کمت پير دعايى قاسم در کرب و بلا همه حرم دار شدند اخر تو خودت بگو کجايى قاسم گويا که حرم نداشتن ارث شماست بى مرقد و بى صحن و سرايى قاسم پشت سر تو دعاى نجمه زيباست از بسکه لطيف و دلربايى قاسم تو وارث تکسوار جنگ جملى الحق حسن کرب وبلايى قاسم زير پر عباس کشيدى شمشير شاگرد امير خيمه هايى قاسم گردن زده اى ازرق و اولادش را زيرا نوه ى شير خدايى قاسم در عرش براى تو على کف زده است تو وارث شاه لافتايى قاسم اى واى گرفتند همه دورت را چون گل به ميان خارهاى قاسم پهلوى تو ضربه خورده مثل مادر افتاده ميان دست و پايى قاسم زير سم اسب نرم شد پيکر تو بر داغ عظيم مبتلايى قاسم بازيچه قاتل است اين کاکل ناز گيسوى تو شد رنگ حنايى قاسم از کهنگى نعل کفن پاره نشد سر بسته شده چه روضه هايى قاسم جان داشتى و تن تو را کوبيدند فرق من و توست ماجرايى قاسم نجمه همه گيسوان خود را مى کند تو قاتل او به نيزه هايى قاسم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ . یا امام رضا سلام‌ تویی سایه سرم تویی کس بی کسیام یا امام رضا سلام‌ غیر تو کدوم رفیق سنگ تموم گذاشت برام من گدای مشهدم مثل اون کبوترم که در طواف گنبدم من گدای مشهدم همیشه با دست پر از در خونت اومدم به فدای کرمت زنده میشه روح من وقتی میام تو حرمت به فدای کرمت تو مسیح و منم همیشه محتاج دمت تویی عشق بچگیم میبینم مهربونی تو همیشه تو زندگیم تویی عشق بچگیم همه میدونن امام رضایی بودم از قدیم یا امام رضا‌ سلام .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
enc_16495490054641614005539.mp3
3.3M
یا خیر الناظرین ببین چه حالی ام
ببین که میچکه اشکام تو دست خالی ام

بگو که میرسه به تو هنوز صدای من خدا
آغوش رحمتت هنوز بازه برای من

یه کاری کن که غم بره از تو دل همه خدا
غمی نمونه جز غم حسین فاطمه

نمیشه باورم که وقت رفتنه حسین جان
تموم این سفر بارش رو شونه منه

کجا میخوای بری چرا منو نمیبری
حسین این دم آخری چقدر شبیه مادری

باید جوابتو با نفسم بدم
از پیش من نرو تو رو به کی قسم بدم

قرارمون چی شد که بیقرار هم باشیم
حسین هرچی که پیش اومد باید کنار هم باشیم

من روی خاک و تو سوار مرکبی
من توی قلب تو اما تو چشم زینبی

آهسته تر برو بذار منم باهات بیام
حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام
🎤
enc_16795808654323388141687.mp3
2.59M
یا من یعطی الکثیر بالقلیل
میبخشی نوکراتو بی دلیل
میبینی بازم التماسمو
آقام آقام آقام الدخیل

خطا دیدی کربلا دادی
چقدر حاجت به گدا دادی
چقدر حال تو رو بد کردم
ولی تو به من حال بکاء دادی

الحمدلله که تویی یارم اباعبدالله
الحمدلله که تو رو دارم اباعبدالله

یا من احسانه قدیم حسین
امام حسن میگه کریم حسین
بچه بودیم و از بزرگترا
یاد گرفتیم فقط بگیم حسین

بدی کردم پدری کردی
برا نوکر سروری کردی
بهم گفتی تو رو بخشیدم
آخه واسم عمری نوکری کردی

الحمدلله تو چقدر مردی اباعبدالله
الحمدلله بغلم کردی اباعبدالله
enc_16795855294554220678024.mp3
2.39M
يَا عَلِىُّ يَا عَظِيمُ، يَا غَفُورُ يَا رَحِيمُ، أَنْتَ الرَّبُّ الْعَظِيمُ الَّذِى لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ، وَهٰذَا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَكَرَّمْتَهُ وَشَرَّفْتَهُ وَفَضَّلْتَهُ عَلَى الشُّهُورِ، وَهُوَ الشَّهْرُ الَّذِى فَرَضْتَ صِيامَهُ عَلَىَّ، وَهُوَ شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِى أَنْزَلْتَ فِيهِ الْقُرْآنَ هُدىً لِلنَّاسِ وَبَيِّناتٍ مِنَ الْهُدىٰ وَالْفُرْقانِ وَجَعَلْتَ فِيهِ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَجَعَلْتَها خَيْراً مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ، فَيا ذَا الْمَنِّ وَلَا يُمَنُّ عَلَيْكَ مُنَّ عَلَىَّ بِفَكاكِ رَقَبَتِى مِنَ النَّارِ فِى مَنْ تَمُنُّ عَلَيْهِ وَ أَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.

ای بلندمرتبه، ای بزرگ، ای آمرزنده، ای مهربان، تویی پروردگار بزرگ که چیزی همانندش نیست و اوست شنوای بینا و این ماهی است که به آن عظمت و ارزش و برتری و مزیّت بخشیدی و بر سایر ماه‌ها برتری دادی و ماهی است که روزه‌اش را بر ما واجب کردی و آن ماه رمضان است که قرآن را در آن فرود آوردی، برای هدایت مردم و بیان دلایل روشن از هدایت و تشخیص حق از باطل و شب قدر را در آن قرار دادی و آن را از هزار ماه بهتر ساختی، ای صاحب مهر و محبت که بر تو منّتی گذاشته نشود، بر من به آزادی از آتش منّت نه در جمع آنان که بر آن‌ها منّت نهی و وارد بهشتم گردان، ای مهربان‌ترین مهربانان.
🎤
enc_16309686925503690085069.mp3
5.28M
پهلوان عرب شهریار عجم
قمربنی هاشم افتخار حرم

اقتدار و نگاه
زلف یار و نگاه
شیر و شکار و نگاه
سجده کردن دشمن به ذوالفقار و نگاه

بی بدل رو ببین چشم یل رو ببین
دست عجل رو ببین
دم مغرب کربلا صبح جمل رو ببین

شبه حسن عباس ابن علی
کمر شکن عباس ابن علی
بسته کمربند حیدری رو مسلماً عباس ابن علی

یا ابالفضل یا مولا یا ابالفضل یا مولا ...

محشری شده در کربلای حسین
حمله کرده به خیبر مرتضی حسین

ضرب دستو برم
ناز شستو برم
نگاه مستو برم
دستمال زردی که هنوز نبسته برم
هیجانو برم
ابروانو برم
تیر و کمان برم
رجز شیر سرخ عربستان و برم

ابالقمر عباس ابن علی
مرد خطر عباس ابن علی
نام پدر را زنده میکند چنین پسر عباس ابن علی

یا ابالفضل یا مولا یا ابالفضل یا مولا ...

جلوه داده خدا چشم نافضشو
چه جوابی بدم هل من مبارزشو

وقتی دم رو گرفت تا قدم رو گرفت زیر علم رو گرفت
دست لشگری زد دامن حرم رو گرفت

تا که جا نخورن چوب خدا نخورن بی صدا نخورن
مثل عبدوبد و مرحب بی هوا نخورن

خوف و رجا عباس ابن علی
مهد وفا عباس ابن علی
نعره و تکبیرش به هم زده
معرکه را عباس ابن علی

یا ابالفضل یا مولا یا ابالفضل یا مولا ...
🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ . صدای گریه شنیدی اگر صدای من است مرا بزن به مرامت قسم سزای من است دلت شکسته از این بنده نمک نشناس دلت شکسته دلیلش فقط خطای من است بدی من که به دردت نمیخورد اما تو خوبیت همه جوره گره گشای من است فدای رحمت و مهمان نوازی ات که فقط عنایتت سبب این برو بیای من است هر آنکه گفت بگو مونس و پناهت کیست همیشه گفته ام آن مهربان خدای من است تمام حاجتم این ماه دیدن نجف است نجف مکان علی و شاه و مقتدای من است دلیل اشک سر سفره وقت افطارم لبان تشنه ارباب باوفای من است نجات چیست رسیدن به کشتی ارباب حسین راه نجات است و ناخدای من است که گفته روزی من نیست دیدن حرمش به دست دختر او رزق کربلای من است فدای اشک رقیه که با پدر میگفت چه خوب شد که سرت سهم گریه های من است گرسنه ماندم اما غذا نمیخواهم چرا که کنج خرابه کتک غذای من است گریز به ............................................. . الهی یا عالی بحق علی (ع)🤲 تو تَرَحُّم نکنی پس که تَرَحُّم بکند تو تَبَسُّم نکنی پس که تَبَسُّم بکند پشت هم جرم و خطاهای من بی سرو پا آتش معصیتم را پُرِ هیزم بکند همه جا بنده‌ی تو رفته و ردش کردند عاقبت آمده تا با تو تکلم بکند تو نگاهش نکنی بار گناهش او را آخرْ انگشت نمای همه مردم بکند خواهش بنده ات این است نخواهی محشر در شلوغی پسر فاطمه را گُم بکند بگذارید که این بنده بماند تاکه دوسه خط گریه برای شب سوم بکند یک نفرنیست که در هلهله ی شام خراب سینه اش را سپر صورت خانم بکند آنقدر‌ مویِ سرش سوخت درآتش کَم شد چادرِ سوخته اش تا به ابد پرچَم شد ✍ .................. لکنت افتاده میان سخنم می بینی؟ اصلا انگار که یک پیر زنم می بینی؟ زخم های تن من میخ دری کم دارد مثل زهرا شده وضع بدنم می بینی؟ نکند مثل من امروز تو سیلی خوردی؟ شده چشمان تو هم تار، مرا می بینی؟ کعب نی ها چه در این قائله گُل می کارند لاله افتاده روی پیرهنم میبینی؟ با لبِ لب پرت اینبار مرا بوسه بزن… جای سالم تو اگر روی تنم می بینی .......... امشب پناه داده بر جمع ما رقیه ما آمدیم یا رب همراه با رقیه حس کرده ایم جودت بیش از همیشه بوده هر بار در مناجات گفتیم یا رقیه بخشیدن گناه ما را به او سپردی امشب تمام ما را کرده سوا رقیه دردیم و اوست درمان کفریم و اوست ایمان ما را ز دام شیطان کرده رها رقیه دلتنگ های صحن کرب و بلا کجایید امشب دهد برات کرب و بلا رقیه غیر از حسین نامی روی لبش نیامد این است عشق این است صد مرحبا رقیه زهرای کربلا اوست با درد آشنا اوست افتاده گوشوارش بر خاک ها رقیه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .