«تا همیشه دوستت دارم»
#ف_زمانیان
(مامان #مشکات ۱۱، #زهرا ۹، #محمدحسین ۷، #فاطمهبشری ۳ساله)
شنیدین میگن قلب هرکس اندازهٔ دستش در حالت مشت کردهست؟!🫀✊🏻
حالا میخوام یه رازی رو بهتون بگم که مطمئنم نمیدونید:🤫
نیاز هر انسان به محبت و توجه، اندازهٔ دستش در حالت مشت کردهست، یعنی اندازهٔ «قلبش»😍
اما خیلیها بر خلاف این قاعده عمل میکنن!
نینی جدید که میاد، تبدیل میشه به بچه رئیس، میشه کانون توجه، میشه جاذبِ محبت و عشق همهٔ اطرافیانش...
و کلا بچههای کوچکتر اکثراً به خاطر شیرینزبونی و اداهای بانمکشون کانون توجه بزرگترها هستن.😇
اماااااا📢
یک مامان زیرک حواسش به قلب همهٔ بچههاش هست و میدونه که یه نوزاد یا فرزند کوچیکترش در اصل نیاز به رسیدگی بیشتری داره و فرزندان بزرگترش نیاز به محبت بیشتر...😊
برای همین ما یک برنامهٔ محبتآمیز ریختیم تا حواسمون به احساسات همدیگه باشه؛
شنبه: روز بغل🥰
یکشنبه: روز ماچ😘
دوشنبه: روز دوستت دارم با ذکر دلیل😍
سهشنبه: روز خندیدن و خوشحال کردن🤩
چهارشنبه: روز بغل و ماچ و سپاسگزاری🙏🏻
پنجشنبه: حرفهای عاشقانه❤️
جمعه: روز عذرخواهی😢
شنبه از صبح تا شب باید همدیگه رو در جاهای مختلف به بهانههای مختلف بغل کنیم.🫂
حتی ««وسط دعوا»» هم واجبه که یهو هم رو بغل کنیم.😁
یکشنبه اعضای خانواده موظف هستن لپ، پیشانی و دست همدیگه رو ببوسن، به هر بهانهای.😘
دوشنبه روز گفتن دوستت دارم و عاشقتم با ذکر دلیل به همدیگهست، با جملاتی مثل همسرم من خیلی دوستت دارم چون امروز یه کم زودتر اومدی، دختر پرتلاش من خیلی عاشقتم چون در سفره پهن کردن کمک کردی، مامان مهربونم خیلی دوست دارم چون برامون غذا پختی، پسر یا داداش شجاعم، عاشقتیم چون تو بهترین تفنگبازی رو یاد ما دادی...
سهشنبه یکجور مسابقه بین اعضای خانوادهست.
هرکس موفق بشه بیشتر شاد باشه و بخنده و بخندونه با هرکاری که بلده، هر چند خیلی کوچیک باشه و باعث خوشحالی بقیه بشه، اون برندهست.🤪
چهارشنبه در آغوش گرفتن و بوسیدن با هم انجام میشه و هرگز به یک مرتبه بسنده نمیکنیم و بارها در طول روز همدیگه رو بغل میکنیم و میبوسیم و برای همه چیز از هم و از خدا تشکر میکنیم.
خدایا شکرت که ما همدیگه رو داریم.
بابا برای تک تک عرقهایی که در گرما و سرکار میریزی به خاطر ما، یک دنیا سپاسگزاریم.
داداشی برای اینکه امروز شما تلویزیون رو روشن کردی ممنونیم.
دخترم از اینکه تلفن رو برام آوردی سپاسگزارم.
پنجشنبه بسیار روز جذابیه.🥳🤩
حرفهای عاشقانه در فرهنگ ما شامل دوستت دارم و عاشقتم میشه...
درحالیکه دامنهش خیلی گستردهتره.
لطفاً بیایید خلاقیت خودمونو زیاد کنیم.
مثلاً حضرت زهرا الگوی ما هستن😍
چقدر زیبا پسرانشون رو نور چشمم و میوهٔ دلم صدا میزدن...
خب یاد بگیریم دیگه.😌
مثلاً من اینطور قربون صدقهٔ بچههام برم:
دخترم، پسرم، ماهکم، شاپرکم، زیبای من قلب مامان، نفس مامان، خورشید زندگیم، دردونهٔ من، امید من، هستی من...
پنجشنبه موظفیم تولید کلمه کنیم و به هم با کلمات جدید و قدیم حرفهای عاشقانه بزنیم:
تپشای قلب مامان، من خوشبختترین مامان روی زمینم چون شما فرزندان من هستید و بهتون افتخار میکنم عزیزای من، قربون قد و بالای رعناتون برم من و...
و جمعه!
جمعه باید به کمکاریهای در طول هفته، به اشتباهاتمون و بداخلاقیهایی که با هم کردیم، اعتراف و از هم عذرخواهی کنیم.
دختر زیبای من، از اینکه دیروز بعد از کار اشتباهی که انجام دادی دعوات کردم، ازت عذر میخوام، کار شما کار خوبی نبود، ولی منم نباید موقع عصبانیت دعوات میکردم. من رو ببخش و بیا تلاش کنیم این اتفاقات کمتر بیفته.🥰😘
و بدین سان در طول هفته همهٔ اعضای خانواده مرکز توجه هستن و عشق ورزیدن و محبت کردن در رفتار همه نهادینه میشه و یک عادت خوب و مثبت رقم میخوره.👌🏻💛
پ.ن: جریمه هم داریم! هرکس رعایت نکرد، همه قلقلکش میدن، یا پاهاش رو میگیریم تا روی دستش راه بره یا بره توی حمام با لباس و همه روش آب بریزیم و...😂👏🏻
#روزنوشت_های_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
❓تحمل سختیهای بارداری و زایمان در دین ما چه پاداشی داره؟ 🧐
❓اجر و ثوابی که در ازای شیر دادن به بچه میبریم، چیه؟ 🤔
✅ پاسخ کتاب من دیگر ما رو بخونید.👆🏻
#من_دیگر_ما
#از_لابهلای_کتابها
☘️☘️☘️
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
مامان گریه نکن ،ماهی ها میمیرن !
مثل همیشه مشغول به کارهای خونه بودم و ی صوتی هم برا دل خودم داشتم گوش میدادم ،دلم هوای مشهد و امام رضا داشت
تو حس و حال خودم ،اشک میریختم و زمزمه میکردم که یهو دختر کوچکه اومد کنارم
دستی رو سرم کشید و در گوشم گفت مامان گریه نکن ماهی ها میمیرن 🥺
من تو همون حال ،سرم بالا آوردم 😳
پرسیدم ازش ،ماهی ها ؟!
گفت آره مامان ،هر آدمی تو چشماش دوتا ماهی کوچک داره که اگر گریه کنیم ،آبشون تموم میشه و میمیرن
گفتم چه جالب من که نمیدونستم ،تو از کجا یاد گرفتی ؟
گفت خب دیگه منم میرم مدرسه که چیزای خوب یاد بگیرم 😁
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
وقتی پسرت اعتقادی به دور زدن نداره و میخواد از روی همه چیز با بالا رفتن ازشون، رد بشه.😁
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
هدایت شده از پویشکتابمادرانشریف
#فهیمه یکی از متفاوتترین کتابهایی بود که تا حالا خوندم؛ واقعاً متفاوت و عجیب!
حتی با وجود اینکه حدس میزدم آخر داستان قراره چطوری رقم بخوره، ولی مسیر رسیدن به اون نقطه برام قابل تصور نبود.
مسیری که فهیمه و فرزندانش داشتن طی میکردن اصلا با مسیری که تو ذهنم بود، یکی نمیشد!
میشه گفت اتفاق مهیجی تو کتاب رقم نمیخوره، ولی همین سکوت و آرامش شروع طوفانه.
پسری که به پدرش خیلی وابسته بوده و بعد از دست دادنش خیلی به هم میریزه و حتی میخواد تو انگلیس کاری علیه شاه بکنه، تو خونهی انگلیسیها بزرگ میشه و با شنیدن اخبار جنگ به ایران برمیگرده!
سعیدِ فهیمه سن زیادی نداشت ولی همیشه حرفاش بزرگتر از سنش بود!
بعد هم مادری که سعی میکنه راه پسرش رو ادامه بده و ...
کتاب متن روون و سادهای داره و مطالعهش خسته کننده نیست.
در یک جمله، کتاب فهیمه، داستان زندگی آدماییه متفاوت با خیلی از خانوادههای شهدایی که میشناسیم!
🔷🔶🔷🔶
سلام مامانا 😊
خوبین؟
کتابی که یادداشت بالا در موردش نوشته شده، رو داریم اردیبهشت ماه توی گروه پویش کتاب مادران شریف میخونیم. ☺️
کتاب #فهیمه زندگینامهٔ داستانی خانم فهیمه محبی، مدیر دانشنامهٔ تشیعه که مادر شهید هم بودند.
اگر دوست دارین تو مطالعهٔ این کتاب با ما همراه باشین، تشریف بیارین اینجا:
👇🏻
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف
🔗 eitaa.com/madaran_sharif_pooyesh_ketab
«شما به چی معروفی؟»
#ز_فرقانی
(مامان #علی ۱۴.۵، #فاطمه ۱۰، #طوبا ۸، #مبینا ۵.۵ و #محمدمهدی ۲.۵ ساله)
هر آدمی دوست داره دیگران اون رو با یه ویژگی خاص به یاد بیارن یا با یه چیزی خودش رو متمایز کنه.🥰
دوست داره بابت یه موضوعی به خودش افتخار کنه، جوری که وقتی داره در موردش با دیگران حرف میزنه چشاش برق بزنه.🥹
حالا اون چیز ممکنه یا عنوان شغلی، یا موفقیت تحصیلی یا اگه خیلی ساده باشیم، زرق و برق و اسباب اثاث خونهمون باشه. گاهی هم ممکنه بوتهای باشه که کاشتیم و شاهد رشدش بودیم و حالا گل داده.☺️
منم از این قاعده مستثنا نیستم.😉 ولی راستش فکر میکنم هیچوقت هیچکدوم از عنوانهایی که آدمها معمولاً باهاش کیف میکنن، منو راضی نکنه و باعث نشه عمیقاً خوشحال بشم.🧐🫢
مدتهاست هر جا میشینم با افتخار فقط از یه عنوان میگم. به هرکی برسم و زمینه رو مناسب ببینم، فوری از اینکه یه پسر کوچیک دارم میگم و بلافاصله اضافه میکنم که سه تا آبجی و یه داداش هم داره.😍
فرق نمیکنه تو مترو به بهونهٔ ساکت کردن یه پسر بچه که داره بدقلقی میکنه، با ذوق و شوق از اینکه یه بچهٔ همسن تو دارم بگم، تو تاکسی به یه راننده که از مشکلات زندگی ناله میکنه از برکت اومدن بچهها بگم، یا تو مطب پیش پزشکی که با تعجب از داشتن چند بچه به قصد سرزنش کردنم از وضع اقتصادی جامعه میگه، از رزاقیت خدا و تجربهٔ رشد مالی بعد اومدن بچهها بگم.
حتی تو فامیل و دوست و آشنا و در و همسایه که خودشون رو از لذت داشتن یه تعداد بچهٔ قدونیمقد محروم کردن و مدام برام دلسوزی میکنن، انقدر از کیف بچهها گفتم و عملاً هم حال خوب ما رو دیدن، که حالا گاهی به شوخی میگن واسه تو پنج تا بچه کم بود، پنج تا دیگه هم بیار!🤭😉
خلاصه هر جا بشینم، دوست دارم بیربط و باربط سر صحبت رو باز کنم و یه جوری از ذوق داشتن پنج تا بچه و اینکه من تازه حالا دارم معنی واقعی زندگی رو میفهمم، بگم و از وقتی پنج تا شدن شادی ما چقدر بیشتر شده و...
مثلاً میگم این رو شنیدین که رفتار آدمها برآیند رفتار پنج نفری هست که باهاشون معاشرت میکنه؟ خب منم با این پنج تا بچه معاشرت میکنم که انقدر خجستهم!😅
حتی بین دوستانم این تکیه کلامم که اگه پنجمی رو بیاری، فلان مشکلت حل میشه، تبدیل شده به شوخی و مثل.☺️😄
و اصلاً کیه که وقتی ذوق چشمهام رو ببینه، چند لحظه از دنیای خودش فارغ نشه و وارد حیاط خلوت ذهن من نشه و همراه من مزهٔ این خوشی رو نچشه؟!
نمیدونم عدد پنج حکمتی داره یا فقط برای من اینطور بود، که باید پنج تا بچه میداشتم تا بتونم تو آسمون مادری اوج بگیرم و از بالا همهٔ مشکلات رو کوچیکتر ببینم و همهٔ زیباییها رو عمیقتر... گرچه بعد هر کدوم از بچهها فکر میکردم دیگه پیمانهٔ محبتم لبریز شده و چقدر راضیام! اما حالا میتونم بگم اون وقتا اصلاً خیلی چیزی از لذت مادری درک نمیکردم.😅🤪 شاید گاهی وقتها فشارها و سختیها بر روحم غلبه می کرد و من رو خسته میکرد.
حالا با داشتن چند فرشته که نور پاکیشون دور تا دورم رو گرفته، تازه میفهمم که چقدر غرق نعمتم و چقدر فطرتی که تا مدتی پیش درگیر راضی کردن دیگران بوده، شکفته شده و چقدر من به خودم نزدیکم...💛
حالا دارم واقعاً زندگی میکنم.
خود خودمم
یه مادر
و همین مهمترین و افتخارآمیزترین عنوان تو زندگی منه🌸
خستگی؟
بله مگه میشه خستگی نداشته باشه؟! ولی مگه کار بیرون و دنبال شغل و مدرک و... بودن، دوندگی و خستگی نداره؟😉
حالا من یاد گرفتم از این خستگی که سر شوقم میاره و واقعیترین حس رو نسبت به خودم بهم میده، استقبال کنم و مدیریتش کنم و دوست دارم به همه این کیف رو بچشونم.
خسته اند از این زمانه باز مردم، میروم
در تمام شهر لبخند تو را قسمت کنم...
#روزنوشت_های_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
طرز تهیه کباب کوبیده به روش پسر سه سالهم:
مِنج بییز (برنج بریز)
کباب کوبیده بییز
مَمَک بییز
بذار اینجا بپزه😂
گوشتم نریز (چون قبلش گفته بودم کباب رو با گوشت میپزن، تاکید داشت که بدون گوشت بپزم😅)
#مزههای_زندگی
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
سلام بر همراهان همیشگی و شریف 🥰
این هفته هم با یه گفتگوی جذاب دیگه اومدیم سراغتون😍
🔹 این بار تو مهمونی مجازیمون پای صحبت یه مامان چهارفرزندی پرانرژی و فعال هستیم که کم و بیش باهاشون آشنا هستید.🤔
🔶 خانم حمیده کرباسی
کارشناس و طراح گرافیک
مامان ۴ فرزند
و همسر مجری موفق تلویزیون. شناختین؟😅
(هشتک #ح_کرباسی رو جستجو کنید و متنهای قبلیشون رو بخونید.)
امروز تو جلسهٔ گفتگوی برخط میخوایم هم بیشتر باهاشون آشنا بشیم و هم فداکاریهایی که یه خانم در خونه انجام میده تا شاهد موفقیت و اثرگذاری همسرش در جامعه باشه رو از زبون خودشون بشنویم.🌷
اگه شما هم کنجکاوید که صحبتهاشون رو بشنوید، همراهمون باشید.😇
🗓️ امروز چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت
⏰ ساعت ۱۷ تا ۱۸:۳۰
✅ آدرس اتاق جلسه:
🔗 B2n.ir/Madaran_sharif
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
برای جلسه آمادهاید؟
فقط چون مهمونمون توی شلوغی مسیر موندن، گفتگو ساعت ۱۷:۳۰ شروع میشه.
ساعت کوک کنید 🌷
از اون روزاست که بچهها گیرررررر دادن به تمیز کردن خونه🥹🥳🤣
فاطمهسادات میخواد روفرشی رو بلند کنه بتکونه، بعدم زیرش رو جا رو بزنه.
میگم مامان جان پُرِ آشغاله، سخته تکوندنش، بذار من انجام میدم.
میگه: نه نه شما بشین، خانومی که چند تا بچه داره که نباید کار کنه اصلاً، پس ما رو به دنیا آوردی که چی بشه؟!🤣😍😋
#بلبل_زبانیهای_یک_پنج_ساله
#مزههای_زندگی
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif