واحد روضه_فاطمیه١۴٠١.mp3
4.78M
#واحد و روضه ١۴٠١
#حضرتِ_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_اسماعیلی فاطمیه اول
شمع من سوسو مزن حیدر خجالت مے کشد
دست بر پهلو مزن حیدر خجالت مے کشد
خواستے برخیزے از جا به علے خود بگو
هے به فضه رو مزن حیدر خجالت مے کشد
جان من برلب رسید از سرفه هایت جان من
خانه را جارو مزن حیدر خجالت مے کشد
من خودم گیسوے زینب را مرتب مے کنم
شانه بر گیسو مزن حیدر خجالت مے کشد
در میان ،بسترت وقتے که مے آیم بمان
اینچنین زانو مزن حیدر خجالت مے کشد
این علے دیگر علے خیبر و خندق که نیست
بوسه بر بازو مزن حیدر خجالت مے کشد.
http://eitaa.com/madehin14
دوباره زخمِ « در »
سر باز کرد و
چشم سائل گفت :
دوتا پیمانه گریه ،
روزیِ پایانِ سالَم کن ...
@madehin14
1. تمرین صلوات.mp3
497K
#شروع_مجلس
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_شور
#گوشه_سلمک
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد
وَعَجِّل فَرَجَهُم
#قم_پردیسان_مسجدامیرالمومنین
#علیه_السلام
یکشنبه28/10/1399
@madehin14
2. گلچین دشتی.mp3
1.11M
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#آواز_دشتی
#گوشه_چوپانی
صدا زد اسماء :
تو زهرا بینی و
من روی نیلی
تو صورت بینی و
من جای سیلی
تازه فهمیدم چرا فاطمه وصیت کرده منو شبانه غسل بدهید ؟ شاید نمیخواسته زخم ها و کبودی ها رو علی ببینه ...
تو می بینی علی را
زار و خسته
نمی بینی تو پهلوی شکسته
#یادآوری : جملات روضه در دستگاه شور است
#قم_پردیسان_مسجدامیرالمومنین
#علیه_السلام
یکشنبه28/10/1399
@madehin14
3. روضه.mp3
8.8M
« شام غریبان »
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_شور
#سلمک_قرچه_رضوی
امشب دلم گرفته
از آن گریه می کنم ...
#قم_پردیسان_مسجدامیرالمومنین
#علیه_السلام
یکشنبه28/10/1399
@madehin14
« شام غریبان »
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_شور
#سلمک_قرچه_رضوی
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد
وَعَجِّل فَرَجَهُم
امشب دلم گرفته
از آن گریه می کنم
هم ناله با امام زمان (عج)
گریه می کنم
(چه خبره امشب ؟ )
یا رب رسیده
شام غریبان یاس و من
رنگِ غروبِ فصلِ خزان
گریه می کنم
( اینجا نباش ، دلهامون رو ببریم توو خونه ی امیرالمومنین ، چه خبره امشب ؟ از فردا دیگه خونه ی فاطمه ، مادر نداره ، از فردا یه دختر سه چهارساله ، باید توو خونه مادری کنه ، باید خونه داری کنه ، این مدتی که فاطمه بیمار بود ، هر موقع می اومد توو خونه ، هر چی غم و غصه داشت با دیدن فاطمه فراموش میکرد ، اما از فردا هر کی میآد توو این خونه ، زانوی غم بغل میگیره ...
با اشکِ غسلِ نیمه شب و
گریه یِ کفن
با تُربتی که مانده نهان
گریه می کنم
با رازِ سر گشوده یِ
یک جسمِ پُر گریز
با طفل آستین به دهان
گریه می کنم
امیرالمومنین فرمود : مبادا بلند گریه کنید ، مبادا همسایه ها خبردار بشن ... مقتل میخوندم ، یه همچی شبی ، حتی اون دوتا نامرد ، اومدند درِ خونه ی امیرالمومنین ، گفتند ما شنیدیم کار فاطمه تموم شده ؟ فردا ، حتما ما باید بر فاطمه نماز بخونیم ها ... یاعلی نکنه بدون حضور ماها ، بخواهی برفاطمه نماز بخونی ؟ حالا ببین امیرالمومنین چه غُصه هایی داره امشب ؟
همراهِ کوه صبر
که امرِ سکوت کرد
( فرمود کسی بلند بلند گریه نکنه ، بچه ها ، آستین به دهان بگیرید ... )
همراهِ کوه صبر
که امرِ سکوت کرد
اما گریست مویه کنان
گریه می کنم
#شاعر_سعید_نسیمی
اسماء میگه ، من آب میریختم ، یه مرتبه دیدم صدای ناله علی بلند شد ، سر به دیوار گذاشته داره بلند بلند گریه میکنه ، آقاجان خودتون فرمودید که کسی بلند گریه نکنه ؟ صدا زد اسماء :
#آواز_دشتی
#گوشه_چوپانی
تو زهرا بینی و
من روی نیلی
تو صورت بینی و
من جای سیلی
تازه فهمیدم چرا فاطمه وصیت کرده منو شبانه غسل بدهید ؟ شاید نمیخواسته زخم ها و کبودی ها رو علی ببینه ...
تو می بینی علی را
زار و خسته
نمی بینی تو پهلوی شکسته
الان دستم به بازوی شکسته خورد ، تازه فهمیدم چرافاطمه از من رو میگرفت ؟ تازه فهمیدم دست بانو چرا بالا نمی اومد ؟ کار غسل فاطمه رو هر طوری بود به اتمام رسوند ، بندای کفن رو بست ، بعد صدا زد یتیمای فاطمه بیائید ... سیدا ، خدا نکنه توو این مجلس طفلی باشه ، مادرش از دنیارفته باشه ، صدا زد ، یتیمای فاطمه بیائید ، حسنین اومدند خودشون رو انداختند روی سینه ی مادر ، هر دوتا آنچنان ناله ی جانسوزی میزنند ، امیرالمومنین میگه دیدم بندهای کفن باز شد ، هر دو تا دستای فاطمه از کفن بیرون اومد ، این دوتا آقازاده رو در آغوش گرفت ...
یه مرتبه دیدم از زمین و زمان یه ندایی بلند شد ، یاعلی ، بچه هارو از مادر جدا کن ، آه ، ملائکه طاقت دیدن این صحنه رو ندارند ...
اما ... من یه بچه یتیمِ دیگه رو هم سراغ دارم ، نیمه های شب از خواب بیدار شد ، هی گریه میکرد ، هی ناله میزد ، هر چی عمه التماسش میکرد ، رقیه آرام باش ، گریه نکن ، صدا میزد عمه الان بابام رو توو خواب دیدم ، منو بغل گرفته بود ، خودش گفت الان میام پیشت ...
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ ، هر جا نشستی ، سه مرتبه ، از سُویدای دلت ، صدا بزن ، یا زهرا یازهرا یازهرا ...
#قم_پردیسان_مسجدامیرالمومنین
#علیه_السلام
یکشنبه28/10/1399
@madehin14
مجلس ختم گرفتیم
برایت زهرا
روضه ات را حسنت خواند ،
حسینت غش کرد...
@madehin14
1. دل میطپد 28.9.99.mp3
3.96M
السَّلاَمُ عَلَیْکِ
أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ ؛
#نوحه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حاج_اسماعیلی
دل می تپد این شبها
با یاد تو یا زهرا
با آیه ی تطهیر و
با سوره ی أعطینا
شد نذر غم تو
این اشک دمادم
ریحانه ی حیدر
مظلومه ی عالم
( یا فاطمه یا زهرا ) تکرار
#بند_دوم
شور و شرری دارد
باز این دل شیدایی
با یاد شهیدانِ
این نهضت زهرایی
با صبر و بصیرت
با شوق شهادت
مشتاق جهادیم
در راهِ ولایت
( یا فاطمه یا زهرا ) تکرار
#بند_سوم
ما میگذریم از جان
رهبر چو دهد فرمان
والله که میمانیم
مردانه در این میدان
هرگز نهراسیم
از فتنه و تحریم
ما مردِ نبردیم
نه سازش و تسلیم
( یا فاطمه یا زهرا ) تکرار
#بند_چهارم
یا فاطمه کاش از ره
فرزندِ تو باز آید
آوای أنا المهدی
از سوی حجاز آید
عالَم به ظهورش
زیبا شود آخر
آن تربت گمنام
پیدا شود آخر ...
( یا فاطمه یا زهرا ) تکرار
#قم_پردیسان_مسجدامیرالمومنین
#علیه_السلام
یکشنبه28/9/1399
@madehin14
روضه فاطمیه_دشتی.mp3
11.59M
#روضه_شهادت_حضرت_زهرا_علیهاسلام
#آواز_دشتی #حاج_اسماعیلی
١۴٠١/٩/١٩
دل ها شده دوباره پریشان مادرت
آقا بیا به مجلس ما، جان مادرت
روزی فاطمیۀ ما را زیاد کن
دست شماست سفرۀ احسان مادرت
دوباره شب شد و ظلمت بر آمد
كنار قبر زهرا حيدر آمد
پس از آني كه طفلان خوابشان برد
فلك تاب از دل بيتا بشان برد
ز خانه تا بقيع شاه يگانه
قدم آهسته بر دارد شبانه
به آوايي كه آيد از دل تنگ
به آوايي كه سوزد سينه سنگ
به آوايي كه پيغمبر بنالد
زمين و آسمان يكسر بنالد
بگويد زير لب در آن دل شب
امان از سينه سوزان زينب
بدين حالش چو طي شد راه صحرا
بيايد در كنار قبر زهرا
نهد صورت به خاك آن شاه ابرار
بگويد اين سخن با چشم خونبار
سلام اي بانوي در خاك خفته
درود زندگي را زود گفته
بخواب آرام اي پهلوي شكسته
علي اندر سر قبرت نشسته
بخواب آرام اي نور دو عينم
كه من چون تو پرستار حسينم
بخواب آرام با رخسار نيلي
به پيغمبر نشان ده جاي سيلي
به خانه چون روم رويت نبينم
بريزم اشك و با زينب نشينم
به مسجد چون روم بينم عدو را
به ياد آرم غم سيلي او را
چه خوبست اي همه آرام جانم
هميشه بر سر قبرت بمانم
@madehin14
1. قسمت اول.mp3
6.55M
قسمت اول :
#مناجات_امام_زمان
(عجل الله تعالی فرجه )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_ماهور
صاحب عزایِ
حضرت خیرُ النسا ، بیا
7/10/1399
@madehin14
قسمت اول :
#مناجات_امام_زمان
(عجل الله تعالی فرجه )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_ماهور
صاحب عزایِ
حضرت خیرُ النسا ، بیا
ای بانیِ
شکسته دلِ روضه ها ، بیا
(آقاجان
یابن الحسن (عج) ، پسر فاطمه )
درد فراقِ تو
به خدا می کُشد مرا
رحمی نما
به حال دل زار ما ، بیا
یابن الحسن (عج) ، اومدیم توو مجلسِ عزای مادرتان فاطمه ، خیلی توفیق میخواد آدم پاش برسه توو مجلس عزای مادر سادات ... آقاجان یابن الحسن (عج)
لطف تو بوده
گریه کنِ مادرت شدیم
خیلی لیاقت میخواست ، آقاجان یابن الحسن (عج) ، شما مارو طلبیدی ، شما مارو دعوت کردی ، دستمونو گرفتی ، آخه میگن فاطمه ناموس خداست ، حتی بعد از ظهور امام زمان (عج) ، قبر مخفی فاطمه برای همه عیان نمیشه ، حالا چی شده ، منِ رو سیاه ، امشب اومدم توو مجلس عزای فاطمه گریه میکنم ، آقاجان یابن الحسن (عج)
لطف تو بوده
گریه کنِ مادرت شدیم
ای سفره دارِ
واسعه ی هل اتی ، بیا
ای آخرین نگارِ
دل آرای فاطمه
آقای من !
برای رضای خدا ، بیا
( یه چیزی رو من از کربلا یاد گرفتم ، ازعمه سادات ، اون لحظه ای که میخواست دو تا آقازاده اش رو راهی میدان کنه ، دید هر کاری میکنه ابی عبدالله اجازه نمیده ، بچه هاشو صدا زد گفت : برید پیش دایی تون ، دایی رو به پهلوی شکسته ی مادرش قسم بدهید ، حالا ما هم از بی بی حضرت زینب یاد بگیریم ، با امام زمانمون امشب اینجوری صحبت بکنیم : )
آقا به حقّ چادر خاکی مادرت
( هرکی حاجت داره از امام زمان بگیره ، امام زمان ، آقای من ، حوائج مادی ودنیایی به کنار ، اما امام زمان ، این مجالس این روضه هارو از ما نگیر ، گریه ی بر مادرتان را از ما نگیر ... )
آقا به حقّ چادر خاکی مادرت
آقا به حقّ داغ دل مرتضی، بیا
#شاعر_محمد_فردوسی
7/10/1399
@madehin14