eitaa logo
معارف و مقاتل آلُ الله
11.6هزار دنبال‌کننده
6 عکس
15 ویدیو
1 فایل
✅فضائل 📜تاریخ‌ 🩸مقاتل اهل‌البیت علیهم‌السلام 📚همه مطالب با ذکر منابع📚 🔻خادم کانال: @jaanamhosein (پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل - قم مقدسه) ⚫ کانال فهرست مقاتل👈 @Maghaatel2 📌همین کانال در تلگرام👈 https://t.me/maghaatel
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸«زهر» با بدن مبارک امام باقر علیه‌السلام چه کرد ؟! در نقلی آمده است: 📋 يَقبِضُ يَميناً وَ يَبسُطُ شِمالاً مِن شِدّة الألَم إلى أنْ أغمَضَ عَينَيه وَ فاضَت رُوحُهُ الطاهِرة. ▪️زهر با بدن مبارک امام باقر علیه‌السلام کاری کرد که در لحظات آخر آن حضرت از شدت درد به خود می‌پیچید؛ حالِ آن حضرت همینگونه بود تا اینکه چشمانش را بر هم گذاشت و روح مطهرش از بدن جدا شد. 📚العبرة الساکته، ج۳ ص۴۶۴ ✍ آه یا امام باقر! این حال شما و این عبارت‌ها، دل ما را کشاند به این فرازهای دردناک زیارت «ناحیه مقدسه»: 📜 قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبِینُکَ ▪️ای اباعبدالله! در آن ساعت دیگر، عرق مرگ بر پیشانی مبارکت نشست! 📜 وَ اخْتَلَفَتْ بِالانْقِبَاضِ وَ الِانْبِسَاطِ شِمَالُکَ وَ یَمِینُکَ ▪️گاه به سمت چپ و گاه به سمت راست، کشیده و جمع می‌شدی و به خود می‌پیچیدی! 📜 تُدِیرُ طَرْفاً خَفِیّاً إِلَی رَحْلِکَ وَ بَیْتِکَ ▪️نگاه بی‌رمقت را سمت خیمه‌گاه دوخته بودی...! 📝 زهر ملعون، نفست را به شکایت انداخت گوشه حجره تو را سخت به زحمت انداخت داری از درد چه بدحال به خود می‌پیچی مثل لب تشنه‌ی گودال به خود می‌پیچی چه غریبانه کف حجره زمین گیر شدی چقدر بیشتر از سن خودت پیر شدی زهر ملعون، چه به روز جگرت آورده خنده‌ی حرمله را در نظرت آورده خواستی آب بنوشی، جگرت تیر کشید عطشت، علقمه را زود به تصویر کشید زهر نه، گریه ی بسیار تو را خواهد کشت روضه ی دست علمدار تو را خواهد کشت سالها رفته، ولی خوب به خاطر داری با رقیه دل تان سوخته چندین باری مو به مو، طعنه‌ی اغیار به یادت مانده ازدحام سر بازار به یادت مانده دل پر خون تو، از غصه لبالب می‌شد چادری در ملأعام معذّب می‌شد @Maghaatel
🩸دندانی را که از دهان مبارک امام باقر علیه‌السلام افتاده بود، همراه آن حضرت دفن کردند ... به روایت کتاب شریف «کافی»: 🥀 یکی از دندان‌های مبارک امام باقر علیه‌السلام افتاد؛ حضرت‌ آن را در دست گرفته و خدا را ستایش نمودند و به فرزندشان إمام صادق علیه‌السلام فرمودند: 🔖 وقتی من از دنیا رفتم این دندان را هم با من دفن کن! پس از مدتی دندان دیگری کنده شد، باز آن دندان را در دست گرفته و فرمودند: 📋 الْحَمْدُ لِلَّهِ؛ یَا جَعْفَرُ إِذَا مِتُّ فَادْفِنْهُ مَعِی ▪️الحمدلله؛ ای جعفر! وقتی من از دنیا رفتم آن را با من دفن کن! 📚الکافی، ج۳ ص۲۶۲ ✍ آری سنّت اینگونه است که همه اعضا بدن امام معصوم، با بدن مطهرش دفن شود ... اما امان از لحظه‌ای که امام سجاد علیه‌السلام مشغول جمع کردن اعضاء قطعه قطعه شده پیکر پدرش سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه بود ... تا جایی که مقاتل نوشته‌اند: «حتی امام سجاد علیه‌السلام انگشت مبارک آن حضرت را که بَجدَل ملعون قطع کرده بود، به همراه آن حضرت دفن نمودند.» 📚سحاب رحمت،یزدی، ص۶۵۳ 📝 تن ها به روی خاک مانده، سر نمانده چیزی به غیر از خاک و خاکستر نمانده جسم جوانان بنی هاشم به خاک است لشکر نمانده، ساقی لشکر نمانده زیباترین پروانه در گودال مانده پروانه‌ای که در تن او پر نمانده تقصیر قلب سنگ نیزه دارها شد حالا کنار او اگر خواهر نمانده آقا رسید و دید از نزدیک انگار انگشت آقا نیست، انگشتر نمانده! گفتند با گریه که آقا جز حصیری چیزی برای دفن این بی سر نمانده پیچید پیکر را میان بوریا و فرمود آقا: چیزی از پیکر نمانده؟! @Maghaatel
هدایت شده از فهرست مقاتل
◾️ فهرست لینک‌دارِ مصائب و مقاتل مرتبط با امام باقر علیه‌السلام دندانی را که از دهان مبارک امام باقر علیه‌السلام افتاده بود، همراه آن حضرت دفن کردند ... «زهر» با بدن مبارک امام باقر علیه‌السلام چه کرد ؟!هشامِ ملعون، سه روز امام باقر علیه‌السلام را پُشت درهای قصر خود، معطّل نگه‌داشت...امان از «شام» که یک‌بار دیگر «طعنه و آزار» ، «خرابه و حبس» و «گرسنگی و تشنگی» را برای امام باقر علیه‌السلام تکرار کرد... ای پسرم! یک چراغ بر سر قبرم روشن کن!برای من ده سال در مِنا روضه بخوانید ...در سه جامه، بدن مطهر امام باقر علیه‌السلام کفن‌ شد امّا ...ذکر دائم إمام باقر‌ علیه‌السلام، «مصائب شهر شام» بود...آن «زین»، دائماً در پیش چشم ما آویخته است....جدّ مرا اینگونه کشتند ...ملاقات إمام باقر علیه‌السلام با حضرت‌ سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه ...بشارت امام باقر‌ علیه‌السلام به اهل روضه: « این روضه‌ها و گریه‌ها، شما را به هم‌نشینی با سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه می‌رساند! » @Maghaatel2
. سلام علیکم ، اَعظَمَ اللهُ اُجورَکم ➖ دوستان می‌تواند فهرست لینک‌دارِ بالا 👆 را برای عاشقان و دلسوختگان غمِ حضرت‌ باقرالعلوم علیه‌السلام، «» کنند تا در این ایام، دل‌های بیشتری هم‌غصّه با غصّه‌های حضرت بقیة الله الأعظم ارواحنافداه بشود. ➖ ضمناً اگر عزیزان تمایل دارند مثل فهرست بالا، به فهرست لینک‌دارِ مصائب ، و مصائب و مقاتل دسترسی داشته باشند، به کانال فهرست مقاتل مراجعه فرمایند. 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3209822579C0f720607da .
🔰 گفتی که فلَک دور حرَم می‌گردد دور سر اصحاب کرَم می‌گردد این خانه که مشغول طوافش هستید گِرد پدر و برادرم می‌گردد... در نقلی آمده است: 🔖 در سال ۶۰ هجري قمري «يوم‌التَرويه» روز هشتم ماه ذي الحجة، حضرت اباالفضل العبّاس عليه‌السلام با اذن امام حسین «صلوات‌الله‌علیه» بر فراز بام كعبه رفت و خطبه‌ای نوراني و سرشار از معارف را با صوت علوي قرائت نمود که در فرازی از آن خطبه چنین فرمود: 📋 وَ لَوْلا حِكَمُ اللهِ الْجَلِيَّةِ وَ اَسْرارُهُ الْعَلِيَّةِ وَ اخْتِبارُهُ الْبَريَّهُ، لَطارَ الْبَيْتُ اِلَيْهِ قَبْلَ اَنْ يَمْشي لَدَيْهِ، 🔹اگر حكمت الهي آشكار نمی‌شد و اسرار بلند مرتبه خداوند هويدا نمی‌گشت و اين كعبه براي امتحان مردم نبود، هر آينه قبل از آنكه امام به طواف بيايد، كعبه به سوي امام حسین علیه‌السلام پرواز مي‌كرد و دور سر او می‌گردید! 📋 قَدْ اسْتَلَمَ النَّاسُ الحَجَرَ وَ الْحَجَرُ يَسْتَلِمُ يَدَيْهِ 🔹به تحقيق مردم استلام حجرالاسود مي‌كنند (دست خود را به حجر مي‌كِشند و حجر را مي‌بوسد) ولي حجرالاسود دست امام را مي‌بوسد و استلام مي‌نمايد. 📚مناقب سادة الکرام، سید عین‌العارفین هندی، نسخه خطی (به نقل از کتاب خطیب کعبه) @maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸برسانید به مولایم حسین «صلوات‌الله‌علیه» تا که برگردد … در نقل‌ها آمده است: 🥀 حضرت‌ مسلم عليه‌السلام وصایایی را به عمر بن سعد ملعون، نمود و در آخر فرمود: 📋 و الثّالثة و هِیَ العُظمى و الحاجةُ الكُبرى أنْ تَكتُبَ إلى سيّدي الح‍ُسين بن علي علیهماالسلام ▪️وصیت سوم که بزرگترین وصیت و مهمترین حاجت من بوَد، این است که نامه‌ای به خدمت مولایم حسین «صلوات‌الله‌علیه» بفرستی! 📋 بأنْ لا يَصِلَ إلىٰ أرضِكم و لايَقرُبَ بِلادٕكم فَيُصبُهُ ما أصابَني، فَقَد صُنِعَ بي ما لَم يُصنَع بأحَدٍ قَطّ مِثلُه. ▪️تا که از راه کوفه بازگردد و به این شهر و دیار شما دیگر نیاید؛ تا این بلاهایی که بر سر من آوردید، دیگر بر سر او‌ نیاید! چرا که در این شهر، با من کاری کردند که تا به حال با احدی چنین نکرده بودند! 🥀 زیرا که خبر رسیده که آن حضرت با مخدّرات و اولاد خود به سمت عراق حرکت فرموده است؛ اگر در این شهر آید، همانند من گرفتار خدعه و ستم اهل کوفه خواهد گردید. 📚المصرع الشین، سید ابن طاووس،ص۱۳۴ ✍ همراه خود نیاور، ای شاه زیورآلات این‌ها به خانواده، دادند قول سوغات شب تا سحر نشستم زانو بغل گرفتم اى واى از این خیالات، اى واى از این خیالات ...کوفه میا حسین جان... کوفه وفا ندارد می‌سوخت نامه‌ی من از سوز این عبارات ...هجده هزار نامه... هجده هزار نیزه تفریط پشت تفریط، افراط پشت افراط نامسلمین کوفه، با مُسلمت چه کردند خوب است تازه اینجا... وای از بلاد شامات ای وای از زنی که در ازدحام باشد من رد شدم خلاصه از کوچه با مکافات با عفت رباب و حجب و حیای زینب دارند کوچه‌ها و بازارها منافات با دست بسته وقتی افتادم از بلندی گفتم عزیز زهرا، قربان قد و بالات برعکس از قناره...، عکس مرا کشیدند طفلان شهر کوفه در دفتر مجازات باشد قرار بعدی دروازه‌ی همین شهر آنجا که رأس ما با هم می‌کند ملاقات @Maghaatel
🩸آه یا اباعبدالله … چقدر مشتاق دیدارت هستم … در نقلی آمده است: 🥀 ابن زیاد ملعون دستور داد تا که حضرت مسلم عليه‌السلام را بر بالای دارالأماره ببرند و از آن بالا بر زمین بیاندازند. 📋 فَلَمّا صَعَدوا بِه، اَقبَلَ بِوَجهِهِ الکریمِ اِلیٰ نَحوِ الحُسین علیه‌السلام و قال : السّلامُ علیکَ یا اباعبدالله هٰذا الفراقُ مَتیٰ یَکونُ المُلتَقیٰ ▪️وقتی که آن حضرت را بر بالای دارالأماره بردند، روی مبارک خود را به طرف سیدالشهداء علیه‌السلام نمود و فرمود: السّلامُ علیکَ یا اباعبدالله! اینجا دیگر فراق بین من و توست؟! دیدار مجدد ، کی به سر می‌رسد ؟! 📚الملهوف علی قتلاء الطفوف، مقتل کبیر ابومخنف،نسخه خطی، ص ۱۴ 🔖 مرحوم‌ سید بن طاووس نقل می‌کند: 🥀 حضرت مسلم عليه‌السلام از آن مأموری که آن حضرت را به بالای دارالاماره برده بود، درخواست نمود تا دو رکعت نماز بخواند، اما آن نانجیب اجازه خواندن نماز را هم به آن حضرت نداد. 📋 فَعِندَ ذلكَ بَكیٰ مُسلِمُ بن عَقيل تَأسّفاً لِمُفارِقَة الحُسين علیه‌السلام ثُمّ نادىٰ: واشَوقاه إليكَ يا أباعَبدالله! ▪️در این هنگام مسلم بن عقیل علیه‌السلام از افسوسی که به جهت مفارفت از امام حسین علیه‌السلام داشت، به گریه افتاد و سپس فریاد برآورد: آه یا اباعبدالله … چقدر مشتاق دیدارت هستم … 📚المصرع الشین فی قتل الحسین، سید ابن طاووس،ص۱۳۵ ✍ نمی‌دانم کجایی؟! ای که از بی‌راهه می‌آیی همین اندازه می‌دانم که با شش‌ماهه می‌آیی سرِ دارالاماره جان تو جانی ندارم که تماشایی شدم حالا که دندانی ندارم که اگرچه کوچه کوچه گریه‌ها بر خواهرت کردم ولی امروز چندین بار یادِ مادرت کردم همینکه ریختند از در به راه شعله‌ور رفتم اگرچه طوعه بود اما خودم در پشتِ در رفتم نه شعله خاک هم بر چادرش دیگر نخورد آقا خدا را شُکر در کوفه به رویش در نخورد آقا خبر داری به سنگِ کوچه‌های تنگ می‌خوردم کشیده می‌شدم هربار و بر هر سنگ می‌خوردم سرِ زنجیر در پایم طنابی هم به دستانم غلاف و تیغ و تیر و نیزه بود و سنگ و دندانم کسی بر پهلوی من زد که خون کرده دهانم را نوازش‌های یک چکمه شکسته استخوانم را من از بالای گودالی به شدت بر زمین خوردم توان از بازویم بُرد و به صورت بر زمین خوردم از آن گودالِ خون تا این بلندی راه بسیار است کشیدن‌های زخمی روی صدها پله دشواراست نه فکرِ دختران خود که فکر دخترت بودم همین امروز چندیدن بار یادِ مادرت بودم... @Maghaatel
🩸جنازه مطهر حضرت مسلم عليه‌السلام را ابتدا در بازار کشاندند، سپس به صورت واژگون در بازار قصاب‌ها به دار آویختند … در نقل‌ها آمده است: 📋 ثُمّ إنَّهم أخَذُوا مُسلماً و هانیًا يَسحَبُونَهما في الأسواق، ▪️وقتی که حضرت مسلم و حضرت هانی علیهماالسلام به شهادت رسیدند، مأموران ابن زیاد ملعون، جنازه مطهر آن دو را گرفتند و در بازار می‌کشاندند. 📚المنتخب،ص۴۲۸ 📚الدّمعة السّاكبة، ج۴ص۲۲۴ 📚نفس المهموم،ص۱۲۱ 🔖 در وصف جنازه مطهر حضرت مسلم و حضرت هانی علیهماالسلام، اینگونه نقل کرده‌اند: 📋 مَصلوبَين مُنَكّسَين في سُوقِ القَصّابين. ▪️ جنازه مطهر آن دو شهید را به صورت واژگون در بازار قصاب‌ها به دار آویختند. 📚الفتوح، ج ۵ ص۱۱۰ 📚مقتل الحسين علیه‌السلام،خوارزمي،ج۱ ص۲۱۵ ✍ تنِ بى‌سر شده چون بي‌کس و بى‌يار شود بازىِ دست اراذل سر بازار شود ترسم اين است بلايى که سر من آمد بين گودال سر جسم تو تکرار شود پوشيه چادر خلخال النگو معجر همه را کوفه‌ی نامرد خريدار شود سنگ از بام کُنَد کار عمود آهن همه سرها به خدا مثل علمدار شود سر هر کوچه کمى از بدنم ريخته است خاکِ راه پسر حيدر کرار شود سر بر نيزه و سنگ و چقدر چشم‌چران دختران فاطمه بد جور گرفتار شود سر دروازه حسين منتظرت ميمانم تا که اى نيزه نشين لحظه‌ی ديدار شود حنجر پاره شده ارثيه‌ی پهلو شد نوک نيزه اثرش چون نوک مسمار شود @Maghaatel
🩸عزاداری حیوانات در پی شهادت حضرت مسلم عليه‌السلام … در نقلی آمده است: 🥀 شخصی به نام راشد گوید: از مکه همراه امام حسین صلوات‌اللّه‌علیه بودم؛ عجایب عجیبی از ایشان دیدم. وقتی حضرت به «قطفطانیه» رسید، در این اثنا دیدم شیری درنده با نهایت هیبت آمد. 🥀 حضرت با او سخن گفت و احوال مردم کوفه را از او پرسید. شیر عرضه داشت: شمشیر های آنها علیه شماست!حضرت فرمودند: حکومت کوفه با کیست؟شیر گفت: با ابن زیاد ملعون! 🥀 سپس شیر گفت: ای مولای ما ! آن ولدالزنا ، پسرعمویت حضرت مسلم عليه‌السلام را به شهادت رسانده ! دل های ما حیوانات از شهادت مسلم بن عقیل سوزناک است و ما حیوانات عزای حضرت مسلم عليه‌السلام را گرفته‌ایم. 📚هدیة الذاکرین،نسخه خطی،ص۱۷۴ @Maghaatel
🩸وقتی‌که سر مطهر سیدالشهداء «صلوات‌الله‌علیه» در شام، در برابر سر حضرت مسلم عليه‌السلام قرار می‌گیرد … در نقلی آمده است: 🥀 در نزدیکی قصر یزید ملعون ، سر مسلم بن عقیل علیه‌السلام را از یک بلندی آویزان کرده بودند و سر مقدس امام حسین صلوات‌الله‌علیه را هم بالای نیزه قرار داده و از آنجا عبور می‌دادند؛ 🥀 به محض اینکه این دو سر مقابل هم قرار گرفتند، هر دو مشغول به ذکر مصائب یکدیگر شدند. 📚 تکلّم امام حسین علیه‌السلام از ناحیه سر مقدس،فلسفی، ص۱۰۴ (به نقل از مقتل خطی سرور المؤمنین) 🖇 تواریخ متعددی نقل کرده‌اند که ابن زیاد ملعون، سر حضرت مسلم عليه‌السلام را برای یزید لعین فرستاد. 📚الأخبار الطّوال،ص۲۴۲ 📚تاريخ طبری،ج۵ ص۳۸۰ 📚مقتل الحسين عليه‌السّلام، مقرم،ص۱۹۰ ✍ در کوچه وقتی سنگ‌ها بر صورتم خورد خیلی برای خواهر تو گریه کردم در ازدحام کوچه‌های کوفه یادِ اهل و عیالِ مضطر تو گریه کردم تا مادران را در برِ اطفال دیدم یاد رباب و اصغر تو گریه کردم وقت اذان ظهر دلتنگ تو بودم یاد اذان اکبر تو گریه کردم گفتم به طوعه که نرو در پشت آن دَر با روضه‌های مادر تو گریه کردم تا کاخ آن ملعون مرا با زجر بردند مردانه پای دختر تو گریه کردم در زیر لب گفتم به قربان سر تو از بام اینجا بر سرِ تو گریه کردم اینجا میا که آب هم فکر لبت نیست لب‌تشنه یاد حنجر تو گریه کردم @Maghaatel