eitaa logo
معارف و مقاتل آلُ الله
11.1هزار دنبال‌کننده
3 عکس
10 ویدیو
1 فایل
✅فضائل 📜تاریخ‌ 🩸مقاتل اهل‌البیت علیهم‌السلام 📚همه مطالب با ذکر منابع📚 🔻خادم کانال: @jaanamhosein (پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل - قم مقدسه) ⚫ کانال فهرست مقاتل👈 @Maghaatel2 📌همین کانال در تلگرام👈 https://t.me/maghaatel
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸ای پدر! وقتی به خانه رفتیم، به خاطرم بیاور چند دست لباسِ کهنه دارم؛ آن‌ها را برای این دختر یتیم بیاورم... در نقلی آمده است: 🥀 در خرابه شام هفده طفل یتیم، دامن زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها گرفته بودند و از گرسنگی ناله می‌زدند. مردی از اهل شام از آنجا به همراه دخترش عبور می‌کرد. آن دخترک ، حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها را دید که مانند اسیران و غریبان رو به دیوار نهاده و می‌گرید. 🥀آن دخترک دلش سوخته به پدرش گفت:«حالت این دختر دلم را به درد آورد؛ وقتی به خانه رفتیم به خاطرم بیاور چند دست لباس کهنه دارم؛ آن‌ها را برای این یتیم بیاوریم.!» 🥀 پدرش گفت:ساکت باش! چه می‌گویی؟! این دختر، دختر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و ناز پرورده فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است؛ از جنگ روزگار، گرفتار کفّار شده است؛ در حالی‌که گردش زمین و آسمان بسته به وجود پدر و جدّ اوست. لب از اینگونه سخنان فرو بند و به آزار و اذیت برگزیدگان خداوند راضی مباش ! 🥀 دختر از حرفش پشیمان شد و به پاهای حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها افتاد و عذر خواهی کرد؛ سپس رو به پدرش کرد و گفت: ای پدر، در روز محشر جواب پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را چگونه می‌دهی!؟ وای بر شما! بر حقانیت اجداد این اسیران، اقرار میکنی، اما آنها را بدین حالت در قید ذلت در خرابه نگه می‌دارید!پدر آن دختر خجالت زده و شرمگین به خانه برگشت. 📚 بحرالمصائب ج۸ ص۱۱۶ ✍ روزگاری بالش از بال و پَر قو داشتم بر سرم تاج گلی از یاسِ شب‌بو داشتم دختر شامی !؛ نبین حالا تمامش سوخته تو کجا بودی ببینی تا کمر مو داشتم ؟! زخم‌های صورتم با نیش‌خندت باز شد کاش بودی آن زمانی که بَر و رو داشتم فخر نفروش و کنارم آستین بالا نکش روزگاری مثل تو؛ من هم النگو داشتم زُل نزن در چشم‌های نیمه‌باز و سرخ من قبل از اینجا چشم‌هایی مثل آهو داشتم دست بر دیوار می‌گیرم شبیه پیرزن قبل از آوارِ کتک من نیز، نیرو داشتم معجری که داشتم را دختری دزدید و رفت خواستم آن را بگیرم؛ دردِ زانو داشتم چشم‌هایم خواب را فریاد زد دیشب؛ ولی مثل شب‌های گذشته دردِ پهلو داشتم @Maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸ملائکهٔ ساکنِ در «حائر حسینی» چنان مشغول گریه و ضجّهٔ هستند، که نمی‌توانند با ملائکه‌ای که برای زیارت می‌آیند، مصافحه کنند ... در روایتی امام صادق علیه‌السلام فرمودند: 📋 إِذَا زُرْتُمْ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام فَالْزَمُوا الصَّمْتَ إِلَّا مِنْ خَیْرٍ ▪️هرگاه که امام حسین علیه‌السّلام را زیارت می‌کنید، زبان خود را جز از گفتن سخنان خیر، نگه دارید! 📋 وَ إِنَّ مَلَائِکَةَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ مِنَ الْحَفَظَةِ تَحْضُرُ الْمَلَائِکَةَ الَّذِینَ بِالْحَائِرِ فَتُصَافِحُهُمْ فَلَا یُجِیبُونَهَا 👈مِنْ شِدَّةِ الْبُکَاءِ👉 فَیَنْتَظِرُونَهُمْ حَتَّی تَزُولَ الشَّمْسُ وَ حَتَّی یُنَوِّرَ الْفَجْرُ ▪️زیرا ملائکه‌ای که امور شبانه روز را به عهده دارند، نزد آن ملائکه‌ای که در حائر امام حسین علیه‌السّلام می‌باشند، می‌آیند و می‌خواهند که با آنان مصافحه می‌کنند، اما ایشان از شدت گریه نمی‌توانند جوابشان را بدهند. آنان تا زوال آفتاب و روشن شدن طلوع فجر در انتظار سخن گفتن با ملائکه ساکن در حائر، منتظر می‌مانند. 🥀 سپس (بعد از طلوع آفتاب) راجع به موضوعی از امور آسمان گفتگو می‌کنند. آنان مابین زوال آفتاب و طلوع فجر سخن نمی‌گویند و از گریه بر سیدالشهداء علیه‌السلام و دعا (برای زوار آن حضرت) خسته نمی‌شوند ... 📚 کامل الزیارات ص۸۸ ✍ نمی‌فهمد دگر پروانه دور شمع ، حالش را فقط آموخت باید سوخت، باید سوخت، در آنجا… @Maghaatel
🩸با چه حالی به سمت حرم سیدالشهداء «صلوات‌الله‌علیه» قدم برداریم چه ذکری بر زبان داشته باشیم؟! صفوان جمّال (که از اصحاب خاص امام صادق علیه‌السلام می‌باشد) گوید: 🔖 از حضرت امام صادق علیه‌السلام اذن گرفتم تا به زیارت مولایمان حسین بن علی علیهماالسلام بروم و از ایشان درخواست کردم آنچه را که باید در این مسیر انجام دهم ، بیان فرمایند ، آن حضرت در ضمن توصیه‌هایی که نمودند، فرمودند: 📋… فَتَوَجَّهْ نَحْوَ اَلْحَائِرِ وَ عَلَيْكَ السَّكِينَةُ وَ الْوَقَارُ ▪️با حال آرامش و وقار به سمت حرم روانه شو! 📋 وَ قَصِّرْ خُطَاكَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَكْتُبُ لَكَ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حِجَّةً وَ عُمْرَةً ▪️و گام‌هایت را کوتاه بردار که خداوند به اندازه هر قدمی که برمی‌داری، یک حج و یک عمره برایت می‌نویسد. 📋 وَ سِرْ خَاشِعاً قَلْبُكَ بَاكِيَةً عَيْنُكَ ▪️با قلبی خاشع و با چشمی گریان، راه برو! 📋 وَ أَكْثِرْ مِنَ التَّكْبِيرِ وَ التَّهْلِيلِ وَ الثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الصَّلاَةِ عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ▪️و بسیار «الله اکبر» و «لا اله الا الله» و «الحمدالله» بگو و بر پیغمبر او «صلوات» بفرست! 📋 وَ الصَّلاَةِ عَلَى اَلْحُسَيْنِ خَاصَّةً وَ الْعَنْ عَلَى مَنْ قَتَلَهُ وَ الْبَرَاءَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ ذَلِكَ عَلَيْهِ ▪️و به خصوص بر اباعبدالله الحسین علیه‌السلام «صلوات» بفرست و قاتلین او را لعنت کن و از هر آنکه بنیان این جنایت را نهاد، برائت بجوی. 📚 مصباح المتهجد،ج‏۲ ص ۷۱۹ ✍ قرائت «زیارت عاشورا» در طول مسیر زیارت، با صد لعن و صد سلام، چه بسا مصداق أتمّ و أکمل این دستور امام صادق علیه‌السّلام باشد. @maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🩸خوشا به حال زائرانی که با این معرفت، به زیارت سیدالشهداء «صلوات‌الله‌علیه» مشرّف می‌شوند... @Maghaatel
🩸عدّه‌ای می‌آیند که بدن‌هایشان را در راه زیارت حرم مطهر سیدالشهداء «صلوات‌الله‌علیه» به سختی و مشقّت می‌اندازند … در نقلی آمده است: 🥀 وقتی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله خبر شهادت سیدالشهداء علیه‌السلام را به حضرت‌ فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها داد، آن بانوی مکرّمه فرمود: 📋 یا أبَتاه! ومَن یَنوحُ علیه و یَبکي علی مُصیبتِه و یُقیمُ عزائَه و یَحزُنُ علی رَزیّتِه و بَلواه؟ ▪️ای پدرجان! در آن زمان چه کسی بر او گریه و زاری می‌کند؟ چه کسی در مصیبت او به ماتم نشسته و عزاداری می‌کند؟ 🥀 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: 📋اِعلَمي یا فاطمةُ، أنّ اللهَ تعالی یُنشِئُ شیعةً کِراماً طاهرینَ مُطهَّرینَ مِن أمّةِ أبیکِ وشیعةِ بعلِکِ یُقیمونَ عزائَه و یَسهَرونَ لیلَهم في مراثیه و تَذکّرِ مصیبتِه ▪️ای فاطمه جان! بدان خدای متعال، شیعیان پاک و پاک‌نژادی را از امّت پدر و پیروان همسرت علی علیه‌السلام خلق می‌کند که بر حسین تو اقامه عزاء می‌کنند؛شب‌ها بیدار می‌مانند و به عزاداری و مرثیه‌سرایی مشغول می‌شوند؛ 📋 و یَترُکونَ البَیعَ والشِّریٰ عِندَ إقامةِ عزائِه لا یَشغُلُهم عن ذکرِ مراثیه شاغلٌ ولا یمنَعُهم مانعٌ في کلِّ وقتٍ و زمانٍ ▪️در وقت اقامه عزاء، خرید و فروش را کنار می‌گذارند؛هیچ امر دیگری آنان را مشغول از عزاداری نمی‌کند؛ هیچ کس نمی‌تواند مانع ایشان از برپایی عزا شود. 📋 و یُنفِقونَ أموالَهُم و یُتعِبونَ أرواحَهُم وأبدانَهم لِزیارةِ قَبرِه 👈 آن‌ها اموال‌شان را در این راه خرج می‌کنند و بدن‌ها و جان‌هایشان را در راه زیارت قبر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام به سختی و مشق‍ّت می‌اندازند. 📚 بحرالمصائب ج۱ ص۳۷۲ 📚 تظلّم الزهرا سلام‌الله‌علیها،ص۷۴ ✍ آواره‌ی عشقیم و غمِ خانه نداریم بلبل صفتیم و هوس لانه نداریم آنقدر خُمار گل خوشبوی حسینیم کز شدّت مستی غم میخانه نداریم در عشق چنان سوخته بال و پرمان که دیگر خبر از ناله‌ی پروانه نداریم آنقدر ز خود بی‌خود و غرقابه‌ی عشقیم کز فرط جنون کار به دیوانه نداریم تا کشته ی تیغ سر ابروی حسینیم ما میل به اعجاز مسیحانه نداریم تا کرب و بلا قبلهٔ مردان خداجوست دیگر هوس کعبه و بتخانه نداریم قلّاده به گردن بنمائیم که پُستی والاتر از این منصب شاهانه نداریم بگذار به مجنونی ما جمله بخندند ما واهمه از طعنه‌ی بیگانه نداریم @Maghaatel
تشرف روزاربعین مقدس اردبیلی به محضر حضرت حجت علیه‌السلام.mp3
742.4K
🩸در روز اربعین وقتی که «مقدّس اردبیلی» در کربلا به محضر «امام زمان ارواحنافداه» مشرّف شد، آن حضرت با چه حالی برای «مقدس» روضه خواندند و به کدام یک از مصائب سیدالشهداء «صلوات‌الله‌علیه» اشاره فرمودند؟؟ 🎙با صدای سوزناک و دلنشین مرحوم کافی @Maghaatel
🩸حکایت شخصی که می‌خواست ثواب پیاده‌روی تا حرم مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام را از زائر طریق مشّایه بخرد … حجة الاسلام آقای سید کاظم بادکوبه‌ای فرمودند که مرحوم پدرم آیت الله سید محمد باقر بادکوبه‌ای نقل کردند: 🔹 سفری در خدمت آیه الله سید محمود شاهرودی پیاده به کربلا رفتیم. وسایل سفر را در مدرسه بادکوبه‌ای گذاشتیم، برای زیارت امام حسین علیه‌السّلام با همان حال خستگی و پاهای تاول‌زده وارد صحن حضرت اباعبدالله علیه‌السلام شدیم. 🗯 یک زائر ایرانی متوجه شده بود که ایشان با پای پیاده به کربلا مشرّف شده اند، با اصرار زیاد التماس می‌کرد که ثواب این زیارت پیاده را به او بفروشند. مرحوم آیه الله شاهرودی به تقاضای ایشان اعتنا نکردند و به سوی حرم مطهر حرکت کردند. 📍بعد از زیارت به مدرسه بادکوبه‌ای آمدیم و استراحت نمودیم. فردا صبح خادم مدرسه آمد و گفت: سید محمود شاهرودی و سید محمد باقر بادکوبه‌ای کجا هستند؟ یک نفر کارشان دارد. بعد از ملاقات متوجّه شدیم که او همان شخص دیروزی است که می خواست ثواب زیارت ما را بخرد. ✅ او گفت: دیشب حضرت اباعبدالله علیه‌السّلام را در عالم رؤیا دیدم که در مجلسی تشریف دارند و جمعی در اطراف آن حضرت هستند. من با گریه خدمت حضرت رسیدم و عرض کردم که من می‌خواستم ثواب زیارت پیادۀ دو سید را بخرم و آن دو سید قبول نکردند. 🔖 حضرت اباعبدالله علیه‌السّلام به کسی روی کردند و فرمودند: برو به نزد برادرم حضرت عباس و بگو: ثواب زیارت پیاده سید محمود شاهرودی و سید محمد باقر بادکوبه‌ای چقدر می‌باشد؟ 🖇 من با آن شخص به محضر حضرت عباس علیه‌السّلام رفتم. ایشان نیز در صحن نشسته بودند و جمعی در اطراف ایشان بودند. آن شخص این مطلب را از حضرت عباس علیه‌السّلام پرسید. حضرت رو کردند به ملائکه‌ای که در آنجا حضور داشتند و فرمودند: ثواب زیارت پیاده آن دو سید را چقدر می‌نویسید؟ 👈 ملائکه مرا با خود بردند و از من پرسیدند: چه می بینی؟ نگاه کردم دیدم که آسمان درحال بارش است، گفتم: باران می‌بینم که درحال بارش می باشد. به من فرمودند: اگر خداوند به ما امر بفرماید که قطرات این باران را حساب کنیم، می‌توانیم آن را حساب کنیم، ولی ما قدرت نداریم که ثواب زیارت پیادۀ این دو سید را حساب کنیم! 📚جرعه ای از کرامات امام حسین علیه‌السلام،مهدی پور، ص۱۲۰ @Maghaatel
هدایت شده از فهرست مقاتل
🔰 زائر قبور ما اهلبیت «علیهم‌السلام» را تکریم کنید که ثواب زیارت او را برای شما هم می‌نویسند … در روایتی امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: 📋 إِذَا انْصَرَفَ الرَّجُلُ مِنْ إِخْوَانِكُمْ مِنْ زِيَارَتِنَا أَوْ زِيَارَةِ قُبُورِنَا فَاسْتَقْبِلُوهُ وَ سَلِّمُوا عَلَيْهِ وَ هَنِّئُوهُ بِمَا وَهَبَ اللهُ لَهُ، 🔹 هنگامی که فردی از برادران شما از زیارت ما یا زیارت قبور ما اهلبیت باز می‌گردد، به استقبال او بروید و بر او سلام دهید و به وی به خاطر آنچه خداوند به او عطا فرموده است بگویید: «گوارایت باد!» 📋 فَإِنَّ لَكُمْ مِثْلَ ثَوَابِهِ وَ يَغْشَاكُمْ ثَوَابٌ مِثْلُ ثَوَابِهِ مِنْ رَحْمَةِ اللهِ وَ إِنَّهُ مَا مِنْ رَجُلٍ يَزُورُنَا أَوْ يَزُورُ قُبُورَنَا إِلَّا غَشِيَتْهُ الرَّحْمَةُ وَ غُفِرَتْ لَهُ ذُنُوبُهُ. 🔹 با این عمل، ثوابی مثل ثواب او برای شما منظور خواهد شد، و به واسطه رحمت الهی ثوابی مثل ثواب او شما را در بر خواهد گرفت؛ زیرا فردی به زیارت ما یا به زیارت قبور ما نمی‌آید مگر آنکه رحمت (الهی) او را در بر گرفته و گناهانش آمرزیده می‌شود. 📚بحارالأنوار، ج۹۹ ص۳۰۲ @Maghaatel
🩸هر که اشکش بیش، قُربش بیشتر … در نقلی آمده است: 🗯 شخصی به امام صادق علیه‌السّلام عرض کرد: پدر و مادرم فدای شما باد! می‌بینم برخی از گریه‌کنان شما، شدت حزن دارند و زیاد گریه می‌کنند و برخی دیگر این‌گونه نیستند! 🔖 امام صادق علیه‌السّلام در پاسخ او -به این مضمون- فرمودند: 🗒 این اختلاف بین افراد و تفاوت میان آن‌ها ناشی از عالم ذر می‌باشد، یعنی عالم ارواح و عالم طینت. 📋 فَمَن يَكونُ اَقرَبَ اِلَى الأئمّةِ عليهم‌السلام في ذٰلكَ العالَمِ بِحَسبِ الطّينةِ الأصليّةِ فَهُوَ اَخشَعُ قلباً و اَشدُّ حُزناً و اكثرُ بُكآءً علىٰ مَصائبهم 🔹 هر کس در آن عالم به ائمه اطهار علیهم‌السلام نزدیک‌تر بوده باشد، قلبش خاشع‌تر، حزنش شدیدتر و گریه‌اش بر مصائب آنان بیشتر است. 🗯 سپس به ترتیب، هر کس که در طینت اصلی به ائمه علیهم‌السلام نزدیک‌تر بوده، در این دنیا نیز بیشتر متاثّر می‌شود و همین‌طور ادامه دارد تا به کسی می‌رسد که فقط تظاهر به گریه می‌کند. یعنی تظاهر به گریه در همه احوال، یادآوری مصائب یا شنیدن آن‌هاست و در بیشتر اوقات این احوال حاکم است. پس کسی که حالش این‌گونه است، بی‌شک طینتش از آخرین مرتبه آن طینت ائمّه علیهم‌السلام گرفته شده است. 📚بشارةالباکین، تبریزی، (نسخه خطی) ورقه۱۱۹ ✍ خوشا چشمی که چون چشمانِ آن یار سفر کرده بر آن جدّ غریبش، صبح و شب چون أبر می‌بارد... @Maghaatel
🩸بخششی که در عین لطافت، هزار و یک روضه در آن نهفته است ... مرحوم علامه مجلسی نقل می‌کند: 🥀 یزید ملعون به نُعمان بن بشیر که از صحابه رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم بود گفت: آنچه که برای این زنان صلاح است مجهّز کن و مرد امین و نیکوکاری را از اهل شام با ایشان روانه کن! سواران و یاورانی را با ایشان بفرست. سپس سفارش اهل بیت را به مأموری که می‌خواست ایشان را ببرد، کرد. 🥀 آن مأمور در حالی که خودش جلو بود، ایشان را حرکت داد. هر گاه ایشان پیاده می‌شدند، او از ایشان دور می‌شد و یاورانش نیز دور می‌شدند و نظیر نگهبانان آنان را محافظت می‌نمودند. هر گاه یکی از ایشان می‌خواست وضو بگیرد، او را پیاده می‌کرد و حوائجشان را بر آورده می‌نمود و با ایشان خوش رفتاری می‌کرد تا این که وارد مدینه شدند. 🔖 فاطمه (یکی از دختران امیرالمؤمنین علیهماالسلام) گوید: من رفتم و به خواهرم زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها گفتم: 📋 قَدْ وَجَبَ عَلَیْنَا حَقُّ هَذَا لِحُسْنِ صُحْبَتِهِ لَنَا فَهَلْ لَکِ أَنْ تَصِلَهُ؟ ▪️این مرد برای این نیک رفتاری‌هایی که با ما کرده، حقی به گردن ما دارد. آیا چیزی دارید که به او جایزه دهید؟ 🥀 خواهرم زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمود: 📋 وَ اللَّهِ مَا لَنَا مَا نَصِلُهُ بِهِ إِلَّا أَنْ نُعْطِیَهُ حُلِیَّنَا ▪️به خدا قسم ما چیزی برای‌مان نمانده که به او جایزه دهیم 😭 جز اینکه همین زر و زیورهای (اندکی) که برایمان مانده، به او بدهیم. 📋 فَأَخَذْتُ سِوَارِی وَ دُمْلُجِی وَ سِوَارَ أُخْتِی وَ دُمْلُجَهَا فَبَعَثْنَا بِهَا إِلَیْهِ ▪️پس من دستبند و گوشواره خود و دستبند و گوشواره خواهرم را گرفتم و آنها را برای او فرستادیم. 📋 وَ اعْتَذَرْنَا مِنْ قِلَّتِهَا وَ قُلْنَا هَذَا بَعْضُ جَزَائِکَ لِحُسْنِ صُحْبَتِکَ إِیَّانَا 👈 و از کم بودن آنها از وی عذر خواهی نمودیم 😭 و گفتیم: این، مختصر جزایی است که ما برای نیک رفتاری‌ای که تو با ما داشتی، به تو بخشیده‌ایم! 📚 بحارالانوار ج ۴۵ ص١۴۶ ✍ حقیقتا انسان متحیّر می‌ماند از این همه لطف و کرامت‌... اهل‌بیتی که داغ دیده‌اند و چه بدی ها از قوم یزید چشیده و شنیده‌اند، اینگونه به جهت اندک احترامی که مأمورین یزید به آنها گذاشتند، از تمام مال و طلا و جواهری که در اختیار دارند، دست بر میدارند و به آن ها هدیه می‌دهند و تنها به این راضی نشده بلکه از کم بودن آن ها هم عذرخواهی می‌کنند! 😭 از چنین اهلبیتی، نیاز نبود با زور و کتک در غروب عاشوراء ، گوشواره و زیورآلات غارت کنند؛ بلکه ایشان خودشان در بذل و بخشش پیشدستی می‌نمودند... الحَمدُللهِ الّذی هَدانا بِولایَتِهم... @Maghaatel
🩸سال به سال، تحقّق آن وعده‌ای را که زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به امام سجاد علیه‌السّلام داد، روشن‌تر از پیش می‌شود… در ذیل روایتی امام سجاد علیه‌السّلام فرمودند: 🥀 وقتی که با دیدن بدن‌های بی‌سر شهدای کربلا، حال من مُشرف بر موت شد، عمه‌ام زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها متوجه حال من گردید و به من فرمود: 📋 ... وَ یَنْصِبُونَ لِهَذَا الْطَّفِّ عَلَماً لِقَبْرِ أَبِیکَ سَیِّدِ الشُّهَدَاءِ علیه‌السلام لَا یَدْرُسُ أَثَرُهُ وَ لَا یَعْفُو رَسْمُهُ عَلَی کُرُورِ اللَّیَالِی وَ الْأَیَّامِ ▪️ای پسر برادرم! … عدّه‌ای از همین امت خواهند آمد که در این بیابان چنان عَلَمی را بر قبر مطهر پدرت سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه برافراشته می‌کنند که با گذشتن روزگار، اثر آن کهنه نمی‌شود و بر نشانه‌های آن خاک نمی‌نشیند. 📋 وَ لَیَجْتَهِدَنَّ أَئِمَّةُ الْکُفْرِ وَ أَشْیَاعُ الضَّلَالَةِ فِی مَحْوِهِ وَ تَطْمِیسِهِ فَلَا یَزْدَادُ أَثَرُهُ إِلَّا ظُهُوراً وَ أَمْرُهُ إِلَّا عُلُوّاً ▪️و هر چه سردمداران کفر و پیروان ضلالت تلاش می‌کنند که آن را محو و نابود کنند، نمی‌تواند کاری کنند جز آنکه پرچم سیدالشهداء علیه‌السلام اثرش واضح‌تر می‌شود و کارش بالاتر می‌گیرد. 📚 کامل الزیارات، ص۲۶۳ ✍ تا خداوندی خدا برجاست بیرق شاه کربلا برپاست در خدا گشت فـانیِ آن سروَر وین فنا نیست بلکه عین بقاست گر نه او با خدا یکیست چرا جابه دل کرده،دل که جای خداست؟ قطره چون متصل به دریا شد تو دگرقطره اش مخوان دریاست ز آنچه آن شاه کرد در عالم عشق مطلق ظهور خود میخواست پس لـوای عـزای شـاه شهید در کف او بدون چون و چراست وانگهی زیـر این لـوا برپـا درعزایش هزار گونه لواست هـرکسی را طریقه‌ای در پیش کان طریق از دگر طریق جداست بهر آن شاه هرکه را بینی به تقاضای فهم، گرم عزاست گرچه در صورت اختلاف عمل بیشتر از حدّ تصـور مـاست لیک یک معنیَست آنهـا را وان یکی عشق سیدالشهداست خلق دیـوانه‌انــد در غـم وی حال دیوانه در جهان پیداست آنکه دیوانه شد به عشــق حسین چه غم او را ز طعن و استهزاست بیرق او بلی بپاست (صغیر) تا خداوندی خدا بر جاست @Maghaatel
🩸تا حسینم به زمین خورد، دیگر حال خودم را نفهمیدم... در نقل‌ها آمده است: 🥀 در حالی‌که پیامبراکرم صلی الله علیه وآله بر فراز منبر مشغول خطابه بود، امام حسین علیه‌السلام از مسجد خارج شد و پایین لباس او، به پاى مبارکش پیچید و به زمین افتاد و گریان شد. 🥀 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله سراسیمه از منبر فرود آمد و ایشان را در برگرفت و فرمود: 📋 … والَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا دَرَيْتُ أَنِّي نَزَلْتُ‏ عَنْ‏ مِنْبَرِي‏ ▪️قسم به حق آن خدایى که جان من در دست قدرت او است، (تا که حسین "علیه‌السلام" بر زمین افتاد) من نفهمیدم که چگونه از منبر فرود آمدم! 📚المناقب، ج۴ ص٧١ ✍ در نقلی دیگر آمده است که رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «وَ مَا مَعِی عَقْلِی» {دیگر عقلم به همراه من نبود!) 🗯 «عقل کل عالم»، به پای افتادن کودکانه امام حسین علیه‌السلام و گریه آن حضرت، چنین حالی به او دست می‌دهد... گویا هر کس که بهرهٔ بیشتری از عقل دارد، با یاد مصائب سیدالشهداء علیه‌السلام، گریه و بی‌تابی بیشتری می‌کند... 😭 آه یا رسول الله... وقتی‌که با افتادن سیدالشهداء علیه‌السلام اینچنین حالی به شما دست می‌دهد، دیگر چه بر شما می‌گذرد در ساعت دردناکی که سید بن طاووس آن لحظه جگرسوز را اینگونه نوشت: ➖... ضعف و سُستی در اثر زخمها و جراحات بسیار، بر سیدالشهداء علیه‌السلام عارض شد و از اثر اصابت تیرهای بسیار بر بدنش، مانند خارپشت به نظر می‌آمد. در این هنگام، صالح بن وهب مَرّی (یا مُزنی) ملعون با نیز‌ه‌ای بر پهلوی امام عليه‌السلام زد، 📜 فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَيْمَنِ. ▪️در این هنگام، سیدالشهداء علیه‌السلام از بالای اسب با گونه راست، بر زمین افتاد. 📚لهوف ص۱۹۳ 📝نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت بلندمرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد... @maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از فهرست مقاتل
🩸فهرست لینک‌دارِ مصائب امام حسن مجتبی علیه‌السلام...ای ماهیِ دریا برایت گریه کرده...«زهر» با جگر امام حسن مجتبی علیه‌السلام چه کرد...سیدالشهداء علیه‌السلام در لحظات احتضار امام حسن علیه‌السلام،از شدّت گریه از هوش رفتند ...حکایت قصرِ سبز امام حسن علیه‌السلام و قصرِ سرخ امام حسین علیه‌السلام در بهشت ...روضه خوانی امام حسن علیه‌السلام برای سیدالشهداء علیه‌السلام در لحظات احتضار ...حکایت دو طشتی که چها بر سر حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها آورد ...قمر بنی هاشم علیه‌السلام با جان دادنِ امام حسن علیه‌السلام، خاک بر سر و روی خود می‌ریخت ...اگر وصیت برادرم نبود، من کنار جدّم او را به خاک می‌سپردم؛ ولو اینکه قرار بود پوزهٔ تو بر خاک مالیده شود ...عجوزه‌ای که اول تیر را به سمت پیکر مطهر امام حسن علیه‌السلام پرتاب کرد و بعد از تیر او، هفتاد تیر دیگر بر آن بدن مطهر نشست ...قمر بنی هاشم علیه‌السلام بر بالای جنازه مطهر برادر ، دست به شمشیر می‌برَد ...غارت زده منم که تو را خاک می‌کنم ...در کوچه و در مسجد و در خانه مغیره/پیوسته تو را پیش نظر بود حسن جان...نانجیبانی که سجّاده از زیر پای امام حسن علیه‌السلام کشیدند و خنجر به پای مبارک آن حضرت زدند... @Maghaatel
. سلام علیکم و رحمةالله اعظم الله اجورکم ان‌شاءالله تا فردا ظهر مصائب حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در کانال قرار داده می‌شود. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸یا علی! آیا آن دَمی که فاطمه‌ات را کتک می‌زنند و تو را کشان‌کشان به مسجد می‌برند، صبر می‌کنی ؟! در نقلی آمده است: 🥀 لحظات آخر عمر مبارک رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود که رو به امیرالمومنین علیه‌السلام نمودند و فرمودند: 📋 أتَصبِرُ إذا قادوكَ بِحَمائلِ سَيفك؟ أو تَصبِر إذا قادوكَ في مِحرابِك؟ أو تَصبِرُ إذا هُتِكتِ الحُرمة؟ ▪️آن دَم که تو را شمشیر بر کمر، می‌کشاندند، آیا صبر می‌کنی؟ یا آن ساعتی که حُرمت ها هتک شده و کشان کشان تو را به سمت محرابت می‌برند، صبر می‌کنی؟! 📋 نَكَسَ بِرأسِه و هُوَ يَبكي ... ▪️در این هنگام امیرالمومنین علیه‌السلام سرش را به زیر انداخت و گریه می‌کرد‌... 🥀 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله ادامه داد: 📋 أو تَصبِرُ إذا حَرَقوا بابَ دارِك ؟ أو تَصبِر إذا ضَرَبوا فاطمة؟ أو تَصبِر إذا أنبَتوا المِسمارَ في صَدرِها ؟ أو تَصبِر إذا أسقَطوا جَنينها؟ ▪️آیا آن دَمی که درب خانه‌ات را به آتش می‌کشند و فاطمه سلام‌الله‌علیها را کتک می‌زنند، صبر می‌کنی؟! آیا بر آن لحظه‌ای که میخ، در سینهٔ فاطمه‌ات جا کرده و جنین او را سقط می‌کنند، صبر می‌کنی؟! 🥀 در این هنگام امیرالمؤمنین علیه‌السلام با چشمی گریان فرمود: 📋 أصبِرُ يا رسول الله ! آری صبر می‌کنم ای رسول خدا! 📚الطریق،کاشی، ج۳ص ۴۱ ✍ نفسم در شماره افتاده رنگ و رویم پریده است علی سر من را بگیر بر زانوت وقت رفتن رسیده است علی گرچه زود و سریع طی شد و رفت چقدر روزگار سخت گذشت همۀ سال‌های تبلیغم به من بی‌قرار سخت گذشت دل من را همیشه توهینِ بی حیاها شکست، یادت هست سنگ باران کودکان لجوج سر من را شکست، یادت هست در اُحد که غریب ماندم من بغض کفار داشت وا می‌شد یک تنه جوشنم شدی تو علی تو نبودی، سرم جدا می‌شد اثر آفتاب شِعب این بود در سرم شعله‌های تب مانده به کف پای من از آن‌موقع خارهای ابولهب مانده چه کنم وقت رفتن آمده است دل ندارم که روضه‌خوان باشم کاش می‌شد زمان حمله به در زنده باشم، کنارتان باشم ظاهراً مؤمن و مسلمان‌اند با تو و فاطمه بد اند علی صبر کن صبر کن برای خدا همسرت را اگر زدند علی صبر کن آن زمان که با سیلی قصد دارند بر رویش بزنند یا که در پیش دست بسته‌ی تو با قلافی به بازویش بزنند تازه این اول مصیبت‌هاست کربلای حسین نزدیک است مثل زهرا قرار سوختن بچه‌های حسین نزدیک است... @Maghaatel
🩸ملک‌الموت چگونه برای گرفتن جان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله وارد خانه آن حضرت شد؟! در نقل‌ها آمده است: 🥀 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در هنگام بیماری، ساعتی بی‌هوش شد؛ ناگهان کسی در خانه را کوبید. فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها فرمود: کیست که در را می‌کوبد؟ گفت: من مردی غریبم! آمده‌ام و از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله خواسته‌ای دارم آیا اجازه می‌دهید وارد خانه شود؟! 🥀 فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها گفت: خدا تو را رحمت کند. رسول خدا بیمار است و نمی‌تواند به کار تو بپردازد. او هم رفت و بعد از اندک زمانی برگشت و باز در را کوبید و گفت: غریبی هستم و اجازه می‌خواهم بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله وارد شود. آیا اجازه می‌دهید؟! 🥀 در این هنگام رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به هوش آمد و فرمود: ای فاطمه! می‌دانی او کیست؟ گفت: نه ای رسول خدا! فرمود: او پراکنده کننده جماعت‌ها و درهم شکننده لذّت هاست. او ملک‌الموت است. به خدا قسم او پیش از من و پس از من از کسی اذن ورود نخواسته است و به خاطر جایگاه و منزلتم نزد خداوند متعال از من اذن ورود می‌خواهد. به او اجازه دهید وارد شود. 🥀 پس فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها فرمود: وارد شو! خدا تو را رحمت کند. پس مانند نسیم وارد شد و گفت: سلام بر شما ای اهل بیت رسول خدا! 📋 فَأَوْصَی النَّبِیُّ إِلَی عَلِیٍّ بِالصَّبْرِ عَنِ الدُّنْیَا وَ بِحِفْظِ فَاطِمَةَ وَ بِجَمْعِ الْقُرْآنِ وَ بِقَضَاءِ دَیْنِهِ وَ بِغُسْلِهِ وَ أَنْ یَعْمَلَ حَوْلَ قَبْرِهِ حَائِطاً وَ بِحِفْظِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ▪️پس رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله ، امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام را به صبر کردن در (مصائب این) دنیا، محافظت‌نمودن از فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها، جمع کردن قرآن، پرداخت دِین او و اینکه به دور قبر آن حضرت دیواری بسازد و از حسن و حسین محافظت کند، سفارش نمود. 📚المناقب، ج۳ ص۱۱۶ ✍ سر به دامان علی داشت که جان بر لب بود آخرین ذکر نبی, یاعلی و یارب بود نفسِ آخرِ او بود که می گفت: حسین و کلام دگرش یادِ غم زینب بود بروی سینۀپیغمبر اکرم حسن است و کنار سر او فاطمه‌اش آن‌شب بود همه أسرارِ مگو را به علی گفت نبی آخرین سّرِ دلش حاوی این مطلب بود یا علی! بعد من آتش به حرم می افتد آشکارا شود آن بغض که در مَرحب بود خانه ام را که همین قوم به آتش بکشند تازه معلوم شود خصمِ تو لامذهب بود بِین دیوار و درِ خانه بماند زهرا وسط آتش کاشانه بماند زهرا غصه می آید و این دوره بسر می آید دورۀحزن تو با خونِ جگر می آید بعد من یاعلی این جمع ز هم می پاشد پشت این در خبر قتل پسر می آید بازو و پهلوی زهرای ترا خُرد کنند فاطمه یاری تو روز خطر می آید در همین کوچۀباریک بدنبال فدک دومی با غضبش بار دگر می آید آه از سیلی این قوم به ریحانۀمن وای از آن‌دم که ز مسمار خبر می آید تا ترا یکّه و تنها نگذارد کُفوَت فاطمه بعد من از شرم تو در می آید حسنم می شود آنروز عصای مادر وسط کوچه شود آب, بپای مادر بعد از این تازه حسن حالِ پریشان دارد تا چهل سال ز غم گریۀپنهان دارد جگرش پاره شود, وز کفِ او چاره شود زانوی غم به بغل, نالۀ هجران دارد هست بعد از حسنم, داغ حسینم در پیش او که بر پیکر خود نیزه فراوان دارد قاتلانش همه هستند؛ أراذل اوباش گرچه این قافله عنوان مسلمان دارد سرِ او را سرِ نیزه همه جا چرخانند گریه بر حال یتیمان و اسیران دارد کعب نی ها به تن زینب او خُرد شود سفری پر ز بلا همره عدوان دارد آه از گوشۀ ویرانه و رخسار کبود باز هم دخت من و سیلیِ یک دست یهود @Maghaatel
🩸ای دخترم!‌ من دارم شکایت کسانی را که به تو ظلم می‌کنند، به نزد خدای متعال می‌برم ... جابر بن عبدالله انصاری گوید: 🥀 فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در واپسین لحظه‌های زندگانی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به نزد ایشان آمدند و گریه کنان بر روی ایشان افتادند؛ ایشان چشمان خود را باز کرده و به هوش آمد و سپس فرمودند: 📋 یَا بُنَیَّةُ أَنْتِ الْمَظْلُومَةُ بَعْدِی وَ أَنْتِ الْمُسْتَضْعَفَةُ بَعْدِی ▪️ای دخترم! تو پس از من مظلوم واقع می‌شوی و بعد از من مستضعف می‌گردی! 🥀 هر کس به تو آزار برساند، بر من آزار رسانده و هرکس بر تو غیظ کند، بر من غیظ کرده و هر کس تو را خوشحال کند، مرا خوشحال نموده و هر کس که به تو خوبی کند، بر من خوبی کرده و هر کس بر تو جفا کند، بر من جفا نموده و هر کس به تو بپیوندد، بر من پیوسته و هر کس از تو ببرد، از من بریده و هر کس با تو انصاف ورزد، بر من انصاف ورزیده و هر کس به تو ظلم کند، بر من ظلم کرده است؛ 📋 لِأَنَّکِ مِنِّی وَ أَنَا مِنْکِ وَ أَنْتِ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ ▪️ زیرا تو از من و من از تو هستم و تو پاره تن من و روحم که در میان دو پهلویم قرار دارد هستی. 🥀 سپس فرمودند: 📋 إِلَی اللَّهِ أَشْکُو ظَالِمِیکِ مِنْ أُمَّتِی... ▪️از کسانی از این امت که بر تو ظلم می‌کنند به خدا شکایت می‌برم. 📚کشف الغمّة ج۲ ص۵۸. ✍ دخترم! گریه‌ی تو پشتِ مرا می‌شکند بیش از این گریه مکن قلبِ خدا می‌شکند چه کُنی بر دل خود آب شدی از گریه بغضِ سر بسته از این حال و هوا می‌شکند تا که نشکسته‌ای از غصه کمی راه برو که قد و قامتِ تو زیرِ بلا می‌شکند باز بوسیدم از این دست که زد شانه مرا حیف یک روز کسی دستِ تو را می‌شکند تو سیه پوشِ من و شهر به همدردی تو حرمتِ شیر خدا را همه جا می‌شکند کودکانت همه در پشتِ سرت می‌لرزند که درِ خانه به یک ضربه‌ی پا می‌شکند می‌دوی پشتِ علی تا که رهایش نکنی ضربه‌ای می‌رسد و آینه را می‌شکند بس که دنبال علی رویِ زمین میاُفتی دل جدا , سینه جدا , دست جدا می‌شکند @Maghaatel
🩸گلوی مبارک رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را چنان بُغضی گرفته بود که نمی‌توانست مصائب بعد از خودش را شرح دهد ... در روایتی امام کاظم علیه‌السلام فرمودند: 🥀 در لحظات آخر عمر مبارک رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، امیرالمومنین، فاطمه زهرا و حسنین علیهم‌السلام به دور آن حضرت جمع بودند، 📋 فَأَخَذَ بِیَدِ فَاطِمَةَ فَوَضَعَهَا عَلَی صَدْرِهِ طَوِیلًا وَ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ بِیَدِهِ الْأُخْرَی ▪️آن حضرت، دست فاطمه سلام‌الله‌علیها را گرفت و به مدت طولانی بر سینه‌اش نهاد و دست مولا علی علیه‌السلام را با دست دیگرش گرفت. 📋 فَلَمَّا أَرَادَ رَسُولُ اللَّهِ الْکَلَامَ غَلَبَتْهُ عَبْرَتُهُ فَلَمْ یَقْدِرْ عَلَی الْکَلَامِ فَبَکَتْ فَاطِمَةُ بُکَاءً شَدِیداً وَ عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ لِبُکَاءِ رَسُولِ اللَّهِ ▪️چون رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله خواست سخن بگوید اشک بر او غالب شد و نتوانست. فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها به شدت گریست و مولا علی و امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام نیز به خاطر گریه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله گریه کردند. 🥀 فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها فرمود: یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ قَطَعْتَ قَلْبِی وَ أَحْرَقْتَ کَبِدِی لِبُکَائِکَ یَا سَیِّدَ النَّبِیِّینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ یَا أَمِینَ رَبِّهِ وَ رَسُولَهُ وَ یَا حَبِیبَهُ وَ نَبِیَّهُ مَنْ لِوُلْدِی بَعْدَکَ وَ لِذُلٍّ یَنْزِلُ بِی بَعْدَکَ 📋 ای رسول خدا! از گریه شما بند قلبم پاره شد و جگرم سوخت ای سرور همه پیامبران از اولین و آخرین، ای امین پروردگار و فرستاده و محبوب و پیامبر او. بعد از تو برای فرزندانم چه کسی خواهد بود و برای ذلتی که پس از تو بر من وارد می‌شود چه کسی حامی من خواهد بود؟ 📋 مَنْ لِعَلِیٍّ أَخِیکَ وَ نَاصِرِ الدِّینِ؟ مَنْ لِوَحْیِ اللَّهِ وَ أَمْرِهِ؟ ثُمَّ بَکَتْ وَ أَکَبَّتْ عَلَی وَجْهِهِ فَقَبَّلَتْهُ 👈 علی علیه‌السلام، همان برادرتان و یاری‌کننده دین، چه کسی را بعد از شما دارد؟ برای وحی خدا و امر او چه کسی خواهد بود؟ سپس گریست و خود را بر سر و صورت پیامبر انداخت و او را بوسید. 🥀 امیرالمومنین علیه‌السلام و امام حسن و امام حسین علیه‌السلام خود را بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله انداختند. 📚الطُرَف،سید بن طاووس،ص۱۳۰ ✍ چند روزیست بستری شده ای یا به سر حرف میزنی یا دست باز از فرط ضعف می افتاد میبری تا همینکه بالا دست حال و روز بدت مرا انداخت یاد غمهای هشت سالگی ام یاد آنروز که یتیم شدم من در اثنای هشت سالگی ام از همان روز تا همین حالا دست لطف تو بر سر من بود دستهایت پناه خستگی ام و عبای تو سنگر من بود آفتاب وجود تو یک عمر لحظه ای راهی غروب نشد سال ها از احد گذشت ولی زخم پیشانی تو خوب نشد.. اگر آماده ای برای سفر جگرم را ببین و بعد برو دوسه ماه دگر تحمل کن پسرم را ببین و بعد برو چه شده گریه میکنی امروز؟ برده اشک تو صبر و طاقت من چادرم را نگاه میکنی و دست خود میکشی بصورت من باعلی حرف میزدی دیشب چه به او گفته ای که تب کرده هی به در میکند نگاه پدر و مرا باز جان به لب کرده کاش میشد بمانی و نروی بی تو میترسم از حسادت ها از هجوم چهل نفر بر در آتش و دود و هتک حرمت ها ترسم اینست که مرا قنفذ آه ... با تازیانه حد بزند تا زمین میخورم به ضرب قلاف باز بر پهلویم لگد بزند @Maghaatel
🩸لحظات آخر، دست فاطمه زهرا را در دست مولا علی علیهم‌السلام گذاشت و فرمود: «علی‌جان! امانت مرا حفظ کن!» در روایتی آقا موسی بن جعفر علیهماالسلام فرمودند: 🥀 لحظات آخر عمر مبارک رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود، 📋 ...یَدُهَا فِی یَدِهِ فَوَضَعَهَا فِی یَدِ عَلِیٍّ وَ قَالَ لَهُ یَا أَبَا الْحَسَنِ هَذِهِ وَدِیعَةُ اللَّهِ وَ وَدِیعَةُ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ عِنْدَکَ فَاحْفَظِ اللَّهَ وَ احْفَظْنِی فِیهَا! ▪️دست صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها در دست رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود که دو دست دخترش را در دستان امیرالمؤمنین علیه‌السلام گذاشت و فرمود: یاابالحسن! این دختر، امانت خدا و امانت رسول او در نزد توست! پس او را به خاطر خدا و رسولش حفظ کن! 🥀 ای علی! به یقین این کار را انجام خواهی داد. به خدا قسم او سروَر همه زنان بهشت از اولین و آخرین است. به خدا قسم که او مریم کبری است. به خدا قسم تا به این حد که عمر کردم، پیوسته از خدا برای فاطمه و شما دعا کردم و خداوند خواسته‌ام را اجابت گفت. 🥀 به آنچه فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها می‌گوید عمل کن، زیرا چیزهایی که جبرئیل امر کرده بود به فاطمه سلام‌الله‌علیها امر نمودم. بدان ای علی که دخترم فاطمه از هرکس که راضی باشد من نیز از او راضی‌ام و همچنین خدا و فرشتگانش نیز از او راضی هستند. 📋 یَا عَلِیُّ وَیْلٌ لِمَنْ ظَلَمَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنِ ابْتَزَّهَا حَقَّهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ هَتَکَ حُرْمَتَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ أَحْرَقَ بَابَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ آذَی خَلِیلَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ شَاقَّهَا وَ بَارَزَهَا ▪️یا علی وای بر کسی که به فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها ستم نموده و حق او را غصب کرده و وای بر کسی که هتک حرمت او نماید و وای بر کسی که در خانه‌اش را بسوزاند و وای بر کسی که همسرش را اذیت و آزار برساند. وای بر کسی که او را به زحمت انداخته و با او مبارزه کند. 📋 ... اللَّهُمَّ إِنِّی مِنْهُمْ بَرِی ءٌ وَ هُمْ مِنِّی بُرَآءُ ثُمَّ سَمَّاهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله. ▪️...خدایا من از آنها بیزار و آنها از من بیزارند سپس رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نام آن جنایتکاران را بُرد. 📚الطُرَف،سید بن طاووس، ص۱۳۰ ✍ دیدی دلم از هرچه میترسید دیدم افتاده ای در بسترت سرو رشیدم هرروز دیدم دیده ی بارانی ات را دیدم شکاف کهنه ی پیشانی ات را از راه رفتن کل پایت پینه بسته ناگفته ها را گفت دندان شکسته در مکه درگیر بلای کوچه بودی زخمی سنگ بچه های کوچه بودی “تبّت یدا” خار بیابان بود و پایت یک لحظه اما درنمی آمد صدایت حالا من و تو خلوتی داریم باهم دیگر نگاهت را نگیری از نگاهم بابا بگو‌ پیشم دوباره مینشینی قدری بمان پیشم که محسن را ببینی! تو هستی و اینجا شکوهم مستدام است حیدر میان هرگذر با احترام‌ است با بودنت زهرا رخش چون قرص ماه است آرامش این خانه ی ساده به‌راه است آتش ندیده دامنم الحمدلله خونی نشد پیراهنم الحمدلله هرگز ندیده روی زهرا را غریبه آرام‌ میکوبد در ما را غریبه بی تو اگر حمله‌ کنند اینها به خانه زهرای تو می‌ماند و صدتازیانه آتش میوفتد روی در پشت درم من با پهلویم سنگر برای حیدرم من سیلی میاید سمت من ای وای بابا بدخواب میگردد حسن ای وای بابا پیشم‌ بمان تا قتل زهرا را نبینی بی تو صدایم میشود فضه خذینی @Maghaatel
هدایت شده از فهرست مقاتل
🩸فهرست لینک‌دارِ مصائب مرتبط با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در لحظات احتضار، سیدالشهداء علیه‌السلام را بر روی سینه مبارکش نشاند ...یا علی! آیا آن دَمی که فاطمه‌ات را کتک می‌زنند و تو را کشان‌کشان به مسجد می‌برند، صبر می‌کنی ؟!ای دخترم!‌ من دارم شکایت کسانی را که به تو ظلم می‌کنند، به نزد خدای متعال می‌برم ...لحظات آخر، دست فاطمه زهرا را در دست مولا علی علیهم‌السلام گذاشت و فرمود: «علی‌جان! امانت مرا حفظ کن!»گلوی مبارک رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را چنان بُغضی گرفته بود که نمی‌توانست مصائب بعد از خودش را شرح دهد ...ملک‌الموت چگونه برای گرفتن جان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله وارد خانه آن حضرت شد؟!تا حسینم به زمین خورد، دیگر حال خودم را نفهمیدم... رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله با چه حالی سیدالشهداء علیه‌السلام را از شانه‌اش به زمین می‌نشاند ؟!برخی از مستندات شهادت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله (در منابع شیعه و سنی) @Maghaatel
🩸گوئیا صدای فریادهای دخترم فاطمه «سلام‌الله‌علیها» دارد به گوشم می‌رسد... در روایت آمده است: 🥀 هنگامى كه شهادت رسول خدا صلّى‌اللّٰه‌عليه‌و‌آله نزديك گرديد آن حضرت به قدرى گريست كه محاسن مباركش، تر شد. 🥀 به حضرت عرض شد: يا رسول اللّٰه! چه چيز شما را به گريه وا داشته است‌ فرمود: براى ذرّيّه و فرزندانم و آن ظلم‌هايى كه از بدکاران امّتم بعد از من به ايشان مى‌رسد، مى‌گريم. 📋 كَأَنِّي بِفَاطِمَةَ اِبْنَتِي وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِي وَ هِيَ تُنَادِي "يَا أَبَتَاهْ، يَا أَبَتَاهْ" فَلاَ يُعِينُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِي. ▪️گويا دخترم فاطمه زهرا «سلام‌الله‌علیها» را دارم مى‌بينم كه پس از من مورد ستم قرار گرفته و فریاد می‌زند: «یا أبتاه!یا أبتاه!» پس هيچ‌كس از امت من او را يارى نمى‌كند. 📋 فَسَمِعَتْ ذَلِكَ فَاطِمَةُ عَلَيْهَااَلسَّلاَمُ فَبَكَتْ، ▪️صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها تا که این سخن را شنيد، به گریه افتاد. 🥀 رسول خدا صلّى‌اللّه‌عليه‌و‌آله فرمود: دخترم! گريه مكن! فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها فرمود: اى رسول‌خدا! بر آنچه پس از تو بر سرم مى‌آيد نمى‌گريم، بلكه براى فراق و دوری‌ات اشك مى‌ريزم. 🥀 رسول خدا صلّى‌اللّه‌عليه‌و‌آله به او فرمود: اى دختر محمد! به تو بشارت باد كه به زودى به من می‌پیوندی. پس همانا تو اولين نفر از اهل‌بیتم هستى كه به من ملحق خواهد شد! 📚أمالي،شیخ‌طوسی، ج۱، ص۱۸۸ ✍ حرف از وصیت‌های آخر می‌زنی بابا از پیش زهرایت کجا پر می‌زنی بابا؟! این لحظه‌ها یاد گذشته کرده‌ای انگار حرف از وصیت‌های مادر می‌زنی بابا دل‌شوره داری، از نگاهت خوب می‌فهمم داری گریزی به غمِ «در» می‌زنی بابا زهرای تو پشت و پناه حیدر تنهاست هرچند حرف از زخم بستر می‌زنی بابا یک روز می‌بینی مرا بین در و دیوار یک روز می‌آیی به من سر می‌زنی بابا گفتی که خیلی زود می‌آیم کنار تو پس لحظه‌ها را می‌شمارد یادگار تو @Maghaatel