#معارف_فاطمی
🔰 هر عبادتی که رنگ و بوی حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» را بگیرد، فضیلتش فرق دارد...
«کافی شریف» دو روایت را نقل میکند که حاکی از این مدّعاست...
🔖 روایت اول: جمیل بن درّاج گوید:
📄 به امام صادق علیهالسلام عرض کردم: (ثواب) نماز در خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها مانند (ثواب) نماز در روضه مبارکه (میان منبر و قبر مطهر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله) است؟ امام صادق علیهالسّلام فرمودند:
🗯 «بلکه افضل از آن است.»(۱)
🔖 روایت دوم: موسى بن قاسم گوید:
🗒 به امام جواد عليهالسّلام عرض كردم: ... من هر روز به نیابت از یکی از امامان و پیشوایان معصوم خود طواف به جا میآورم،
📋 وَ رُبَّمَا طُفْتُ عَنْ أُمِّکَ فَاطِمَة وَ رُبَّمَا لَمْ أَطُفْ
🔻و گاهى هم به نیابت مادرتان فاطمه زهرا سلاماللهعلیها طواف ميكنم و گاهى طواف نمىكنم!
🔖 امام جواد عليهالسّلام به من فرمودند:
📋 اسْتَکْثِرْ مِنْ هَذَا فَإِنَّهُ أَفْضَلُ مَا أَنْتَ عَامِلُهُ إِنْ شَاءَاللَّهُ.
🔻هر چه میتوانی به نیابت از مادرم فاطمه زهرا سلاماللهعلیها بيشتر طواف کن كه اين كار بهترين عملى است كه انجام میدهى ان شاءالله!(۲)
📚(۱)الکافی،ج۴ ص۵۵۶
📚(۲)الکافی ج۴ ص۳۱۴
✍ حقیقتاً که سرافراز بین مَحکمه است
هر آنکه صوم و صلاتش به عشق فاطمه است
@Maghaatel
#معارف_فاطمی
🔰 چه اسراری دارد ذکر شریف «فاطمه سلاماللهعلیها» در حال «سجده»!!!
🔖 روایت اول:
📋 کانَ الَنبیُّ یَقولُ فِی سُجُودِه: «اَللّهُمَّ بِفاطِمة»
🔻رسول خدا صلیاللهعلیهوآله همیشه در سجدههایش میفرمود: «خدایا به حق فاطمه سلاماللهعلیها!»(۱)
🔖 روایت دوم: راوى گويد:
💬 خدمت امام صادق علیهالسّلام رسيدم در حالى كه تب داشتم. حضرت فرمود: ... چون تب كرديد به اطاق تنها برويد و دو ركعت نماز بخوانيد، و گونه راست بر خاك نهاده و ده بار بگوئيد:
📋 «يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ مُحَمَّدٍ»
سپس بگوئید:
📋 «أَسْتَشْفِعُ بِكِ إِلَى اللَّهِ فِيمَا نَزَلَ بِي»
🔻از اين عارضه تو را نزد خدا شفيع قرار ميدهم و از تو شفاعت میجويم.
📉 امام صادق علیهالسّلام فرمودند: اگر کسی چنین کند، انشاءالله خوب میشود!(۲)
🔖 روایت سوم:
🪧 نماز استغاثه به حضرت زهرا سلاماللهعلیها است که در سجدهٔ با پیشانی و گونههای راست و چپ، مجموعًا پانصد و ده مرتبه باید عرضه بداریم:
📋 يَا مَولاتِي يَا فَاطِمَةُ أغِيثِيني! (۳)
🔖 روایت چهارم:
🔅 وقتی که نور حضرت زهرا سلاماللهعلیها در عالم بالا برای موجودات سماوی، تجلّی کرد،
📋 خَرَّتِ الْمَلَائِکَةُ لِلّهِ سَاجِدِینَ وَ قَالُوا: إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا مَا هَذَا النُّورُ؟
🔻تمام ملائکه بیاختیار به «سجده» افتادند و عرض کردند: ای خدای ما و ای سرور ما! این نورِ کیست که اینچنین عظمتی دارد؟!(۴)
📚(۱)تأویل الآیات،بُرسی،ورقه۳۲۰ (نسخه خطی)
📚(۲)مكارم الأخلاق، ص٣٩۶
📚(۳)البلد الأمین،ص۲۲۹
📚(۴)علل الشرائع،ج۱ ص۱۷۹
✍️ رَبَّنا ٱرْحَمْنا وَ طَهِّرنا ... بحقّ فاطمه!
این دعاها میرود بالا ... بحقّ فاطمه!
من که جایخود … پیمبر هم میان سجدهاش
زیر لب گوید: «خداوندا … بحقّ فاطمه!»
@Maghaatel
.
🏴 صَلَّی اللهُ علیکِ یا بنتَ امیرالمؤمنین «صلواتاللّهعلیه»
جهت دسترسی به مطالب مرتبط با حضرت امّکلثوم سلاماللهعلیها، هشتک زیر را جستجو بفرمایید👇
#حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام
@Maghaatel
#مطاعن_دشمنان
🔰 آیهای که میخواهند با آن، فضیلتتراشی برای «اوّلی» کنند... اما در حقیقت «کفر» او را ثابت میکند...
حمزة بن حمران گوید:
📄 با امام صادق علیهالسلام در مورد احتجاج مردم (تابعین خلفاء) بر ما (شیعیان) در مسئله «غار» صحبت کردم. (که آنها میگویند اگر اوّلی فرد صالحی نبود پس چگونه یار غارِ رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بوده و در «آیه غار» از او یاد شده است!؟)
🪧 امام صادق علیهالسلام فرمودند:
🔹 دقیقاً همین آیه برای احتجاج تو بر علیه آنان برای اثبات شرارت و عاربودنِ «اولی» کفایت میکند که خداوند تبارک و تعالی هیچجای قرآن، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را همراه مومنین ذکر نفرموده مگر اینکه سکینه و آرامش را بر همگی آنان هم نازل فرموده است.
🔸 اما در قضیه «غار»، سکینه و آرامش را فقط بر پیامبرش نازل فرمود و دیگری را از مفاد آیه خارج نمود. و آرامش را به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله اختصاص داد؛ نه دیگری.
👈 یعنی اگر «اولی» هم مؤمن میبود، خداوند متعال بر او نیز آرامش نازل میفرمود و از سکینه الهی محروم نمیشد.
📚بحار الأنوار، ج۳۰ ص۲۳۱
📚مستطرفات السّرائر،ص۶۳۳
🔻آیه معروف به آیه غار:
📖 إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ {التوبه ۴۰}
💬(ضمیر در «عَلَيْهِ» و «أَيَّدَهُ»، مفرد آمده و فقط رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را شامل میشود)
🔻نزول آرامش الهی به مومنین همراه پیغمبر در آیات دیگر:
📖 ١. ثُمَّ أَنزَلَ اللَّـهُ سَكِينَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِين وَأَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَذَٰلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ {توبة: ٢٦}
📖 ٢. إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ اللَّـهُ سَكِينَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَىٰ وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّـهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا {فتح: ٢٦}
✍ لعنت به نام و مذهب و روحش إلی الأبد
آن کس که گفت: «فاطمه شاهد بیاورد!»
@Maghaatel
#مطاعن_دشمنان
🔰 ای احمق! من که از تو بزرگتر بودم...
در روایت آمده است:
🔸 هنگامی که اوّلی به خلافت رسید، پدرش «ابوقُحافه» در «طائف» بود. پس «اولی» نامهای برای او نوشت با این عنوان و مضمون:
📜 از خلیفه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به «ابوقحافه». اما بعد؛ مردم مرا پذیرفتند و من امروز خلیفه خداوند هستم؛ پس اگر پیش بیایی و بیعت کنی، برای تو بهتر است!
🗯 پس هنگامی که ابوقحافه نامه را خواند، به فرستاده گفت: چه چیز آنها را از علی «علیهالسلام» بازداشت؟ فرستاده گفت: او جوان است و در کشتار قریش و دیگر قبایل در جنگها زیادهروی کرده است؛ همچنین پسر تو از او مسنّتر است!
🔖 ابوقحافه گفت:
📋 إِنْ کَانَ الْأَمْرُ فِی ذَلِکَ بِالسِّنِّ فَأَنَا أَحَقُّ مِنْ أَبِیبَکْرٍ
🔻 اگر امر خلافت به سنّ مربوط است، من که از او بزرگتر هستم...
✏️ سپس نامهای برای او نوشت:
🗞 از «ابوقحافه» به «اولی» ؛ اما بعد؛ نامهات به دستم رسید و آن را نامهای از جانب یک احمق یافتم که بخشهایی از آن، همدیگر را نقض میکنند، یکبار میگویی: خلیفه خدا، و بار دیگر میگویی: خلیفه رسول خدا «صلیاللهعلیهوآله» و در جایی میگویی: مردم مرا پذیرفتند، و این نشاندهنده آن است که تو خود هم هنوز نفهمیدی که در کجا قرار گرفتهای...
📚الاحتجاج،ج۱ ص۱۱۵
@Maghaatel
#مطاعن_دشمنان
🔰 اگر به اندازهٔ کافی یار داشتم، «پسرِ زنِ مگسخوار» را از منبر خلافت پایین میکشیدم...
کتاب شریف «کافی» نقل میکند:
📃 امیرالمؤمنین صلواتاللّهعلیه - بعد از آنکه خطبه دردناک طالوتیّه را در جمعی از مردم مدینه ایراد نمودند - از کنار آغُلی که نزدیک به سیرأس گوسفند در آن بود، عبور کرده و فرمودند:
📋 وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ لِي رِجَالًا يَنْصَحُونَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِرَسُولِهِ بِعَدَدِ هَذِهِ الشِّيَاهِ لَأَزَلْتُ ابْنَ آكِلَةِ الذِّبَّانِ عَنْ مُلْكِهِ
🔻به خدا سوگند اگر براى من مردانى به عدد اين گوسفندان بودند كه براى خدای متعال و رسولش خيرخواهى كنند، همانا «پسر زن مگسخوار» (اوّلی) را از فرمانروایی و منبر خلافت پایین میکشیدم.
📚الكافي،ج۸ ص۳۳
@Maghaatel
#مطاعن_دشمنان
🔰 أَشْهَدُ أَنَّ أَبِی فِی النَّارِ...
حمزه بن محمد طیار گوید:
🗒 نزد امام صادق علیهالسّلام، یادی از «محمد بن ابیبکر» کردم، پس امام علیهالسلام فرمودند:«خداوند او را رحمت کند؛ سلام و درود خدا بر او!»
🔖 سپس امام علیهالسلام فرمودند:
🗯 محمد روزی به محضر امیرمؤمنان علیهالسلام آمد و عرضه داشت: دستتان را بگشائید تا با شما بیعت کنم! ... مولا علی علیهالسلام دستش را گشود. محمد دست در دست مولا گذاشت و گفت:
📋 أَشْهَدُ أَنَّکَ إِمَامٌ مُفْتَرَضٌ طَاعَتُکَ وَ أَنَّ أَبِی فِی النَّارِ
🔻گواهی میدهم که شما امام من بوده و اطاعتتان بر من واجب است و شهادت میدهم که پدرم در آتش است!!!
📝 در اینجا امام صادق علیهالسّلام فرمودند: نجابتِ محمد از جانب مادرش «اسماء بنت عُمَیس» بود نه از جانب پدرش.
📚الاختصاص، ص۶۵
📚رجال کشّی،ص۲۸۲
@Maghaatel
#معارف_حسینی
🩸مسیحا گر کُنَد زنده، ز اَنفاسش دوصَد مُرده / به روز اول عمرش ، غبار کربلا خورده ...
ابوحمزهثمالی گوید:
📃 از امام سجاد علیهالسلام درباره این آیه شریفه «فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکاناً قَصِیًّا». مریم/۲۲ {پس مریم به عیسی «علیهماالسلام» آبستن شد و با او به مکان دور افتادهای پناه جُست.} پرسیدم؛ آن حضرت فرمودند:
📋 خَرَجَتْ مِنْ دِمَشْقَ حَتَّی أَتَتْ کَرْبَلَاءَ فَوَضَعَتْهُ فِی مَوْضِعِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیهالسلام ثُمَّ رَجَعَتْ مِنْ لَیْلَتِهَا.
🔻حضرت مریم علیهاالسلام از دمشق خارج شد و به کربلا آمد و عیسی علیهالسلام را در محل قبر مطهر سیدالشهداء صلواتاللّهعلیه به دنیا آورد و همان شب به دمشق بازگشت.
📚تهذیب الاحکام،ج۶ ص۷۳
@Maghaatel
.
▪️دلی که درگیر مصائب سیدالشهداء «صلواتاللّهعلیه» باشد، حتی در وصیتنامهاش هم، «روضههای جانسوز قتلگاه» را مینویسد...
▫️حدود هشت سال پیش بود که در یک جلسه دوستانه، آقاسید رضا محبوبیِ عزیز صحبت از یک کتاب خطی مقتل را به میان آورد و دانستم که این سید عزیز هم در باب نسخ خطّی مقاتل، مطالعاتی دارد و همین شد که باب گفتگو و آشنایی بین بنده و ایشان آغاز شد... این طلبهٔ دلسوخته، از اعضای قدیمی کانال «معارف و مقاتل آل الله» بود!
▪️ان شاءالله که زائر سیدالشهداء «صلواتاللّهعلیه» باشد در اولین شب جمعهٔ پرکشیدنش از این دنیا...
📝 خوشا آنان که دائم در بُکاءند
بسان پروانه غرق سوز و آهند
ز دنیا دل بُریدند و دَمادم
خراب روضههای قتلگاهند...
✍ عبدالحسین
@Maghaatel
#معارف_حسینی
🩸صورت حور اگر شهره به زیبایی شد
لطمه زد از غم تو … تا که تماشایی شد!
در روایت آمده است:
🥀 در شب معراج وقتیکه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله داخل در بهشت شد، درختی را بهتر تر تمام درختهای بهشتی، دید.
🥀 لذا از جبرئیل سوال نمود: این درخت برای که خلق شده است؟! جبرئیل عرضه داشت: «برای فرزندتان حسین صلواتاللّهعلیه!» پس آن حضرت میوهای از آن درخت چید.
📋 فَلَمّا فَلَقَها خَرَجَتْ مِنْها حَورِیَّةٌ کانَتْ اَلْبِسَتُها سَوْداءَ.
▪️همین که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با دستان مبارکش آن میوه را شکافت، حوریه ای که لباسهای سیاه بر تن داشت، از آن میوه بیرون آمد!
🥀 حضرت فرمودند: چرا لباس سیاه پوشیدهای؟! حوریه عرضه داشت:
📋 لِلْحُسَیْنِ علیهالسلام، فَاِنَّهُ یُقْتَلُ غَریباً وَحیداً.
▪️برای مصیبت سیدالشهداء «صلواتاللّهعلیه» سیاه پوشیدهام؛ چرا که او را غریب و تنها میکشند!
📋 فَبَکَتْ وَ لَعَنَتْ قاتِلیهِ
▪️پس در این هنگام، آن حوریه برای سیدالشهداء علیهالسلام قاتلین او را لعنت کرد.(۱)
✍ طبق روایت(۲)، اصل نشأت و خلقت «حور»، از پرتویی از نور پُرفروز سیدالشهداء صلواتاللهعلیه است؛ لذا حورالعین ارتباط خاص معنوی با سیدالشهداء صلواتاللهعلیه و مصیبت آن حضرت دارد و این فراز زیارت ناحیه مقدسه، شاهدی بر این مطلب است:
📃 وَ لَطَمَتْ عَلَیکَ الحُورُ العِینُ...(۳)
▪️(نه فقط گریه، بلکه) حوریههای بهشتی به صورتهایشان لطمه زدند از غم تو ای جدّ غریبم!
📚(۱)انوار الشهاده،یزدی،ص۶۴
📚(۲)بحارالانوار، ج۴۰ ص۴۴
📚(۳)المزار الکبیر، ص۷۱۹
@Maghaatel
#معارف_مهدوی
#تبری
🔰 هر کس که تمام وجودش، بغض از آن دو نفر نباشد، روز ظهور به فتنهٔ سختی دچار میشود... {طولانی اما خواندنی}
در ذیل روایتی امام صادق علیهالسلام به جناب «مفضّل» فرمودند:
🔹 در وقت ظهور، حضرت مهدی علیهالسلام کنار قبر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آمده و ندا میدهد: ای مردم! آیا این قبر جد من است؟ مردم میگویند: ای مهدی آل محمد! آری، این قبر پیغمبر جدّ تو است. میپرسد: چه کسانی با وی در اینجا مدفون هستند؟ میگویند: دو نفر از اصحاب و انیس او، «اولی» و «دومی»!
🔸 آن حضرت سؤال میکند: آنها کیانند؟ چطور شد که در میان تمام مردم، فقط این دو نفر با جد من در اینجا دفن شدند؟! مردم میگویند: ای مهدی آل محمد! آنها از این جهت در اینجا دفن شدند که خلیفه پیغمبر و پدر زن او هستند. آن حضرت سه بار این سؤال را تکرار میکند و آنها هم همین جواب را میدهند.
🔹سپس امام علیهالسلام دستور میدهد که آن دو نفر را از قبر بیرون بیاورند. مردم هم آنها را بیرون میآورند، در حالی که بدنشان تر و تازه است و اصلاً نپوسیده و رنگشان تغییر نکرده است!!!
🔸سپس حضرت مهدی علیهالسلام میپرسد: آیا کسی در میان شما هست که اینان را بشناسد؟ مردم میگویند: ما آنها را به اوصافشان میشناسیم. اینان انیس جدّ شما هستند. میپرسد: آیا در میان شما کسی هست که جز این را بگوید یا درباره اینان شک کند؟ مردم میگویند: نه!
🔹... آن حضرت به نُقَبای (نزدیکان و فرماندهان سپاه حضرت) خود میگوید: آنها را بر درخت پوسیده و خشکی بر دار کشید! وقتی که آن دو را بر آن درخت بر دار میکِشند، فیالحال درخت، سرسبز و پرشاخ و برگ و خرم میشود!
🔸با مشاهده این وضع عجیب، دوستداران آنها میگویند: به خدا قسم این شرافت حقیقی است که اینها دارند و ما هم به دوستی اینان فائز شدیم!
📋 وَ يَخْسَرُ مَنْ أَخْفَى فِي نَفْسِهِ مِقْيَاسَ حَبَّةٍ مِنْ مَحَبَّتِهِمَا
🔻هر کس اندک محبتی از آنها در دل داشته باشد، میآید و آن منظره را مینگرد و با دیدن آن فریفته میشود.
🔹در این هنگام منادیِ از جانب حضرت مهدی علیهالسّلام صدا میزند: هر کس این دو صحابه پیغمبر و انیس او را دوست میدارد در یک سمت بایستد. مردم دو دسته میشوند: یک دسته دوست آنها و دستهای دشمن آنان.
🔸 حضرت مهدی علیهالسلام به دوستان آن دو نفر دستور میدهد که از آنها بیزاری جویند. آنها هم میگویند: ای مهدی آل پیغمبر! ما پیش از آنکه بدانیم اینان در نزد خدا چنین مقامی دارند، از آنها بیزاری نجستیم، اکنون که فضل و مقام آنها برای ما ظاهر شده، چگونه با دیدن بدن تر و تازه آنها و سبز شدن درخت پوسیده از آنان بیزاری بجوییم؟ بلکه به خدا قسم ما از تو و کسانی که عقیده به تو داشته و به اینان ایمان ندارند، بیزاری میجوییم!
🔹 در این وقت حضرت مهدی علیهالسلام به امر خداوند دستور میدهد باد سیاهی بر آنها بوزد و آنان را مانند ریشههای پوسیده درخت نخل از میان میبرد. سپس دستور میدهد آنها را از بالای دار پایین بیاورند و به امر خداوند آنها را زنده میگرداند.
🔸 و دستور میدهد تمام مردم جمع شوند. آنگاه اعمال آنها را در هر دورهای شرح میدهد؛ ... و آتشزدن در خانه امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا و حسن و حسین علیهمالسلام، تازیانهزدن به بازوی صدیقه کبری سلاماللّهعلیها، کشتن امام حسین علیهالسّلام و ... تمام جنایات رخ داده در عالم را همه و همه به گردن اولی و دومی انداخته و بر آنها ثابت نموده و ملزم میگرداند و آنها هم اعتراف میکنند.
🔹آنگاه دستور میدهد هر کس حاضر است و از آنها ظلمی دیده قصاص کند. آنها هم قصاص میکنند، سپس آنها را دوباره بر همان درخت به دار میکشد. آنگاه امر میکند آتشی از زمین بیرون آمده و آنها را با درخت میسوزاند. آنگاه به باد دستور میدهد تا خاکسترشان را به آب دریاها بپاشد...
📚الهدایة الکبری،ص۴۰۱
📚بحارالانوار، ج۵۳ ص۱۳
✍ سزاوار است مؤمنین این واجبِ فراموششده (تبرّی و لعن آن دو نفر) را در خلوت خود و مجالس خانگی و در بین نزدیکانشان احیاء کنند تا مبادا خدایناکرده به هنگامه ظهور دچار فتنه سنگین آن دو نفر بشوند که به فرمایش امام صادق علیهالسّلام {کمالالدین،ج۱ص۳۶} در وقت ظهور، فتنه آن دو نفر از فتنه گوساله و سامری، به مراتب شدیدتر است...
@Maghaatel
#معارف_اهل_البیت_علیهم_السلام
#معارف_حسینی
🩸خوشبخت آن دلی که غمت را به جان خرید...
در نقلی آمده است که امام صادق علیهالسّلام فرمودند:
📋 إنَّ أکمَلَ المُؤمِنینَ:
👈 همانا کاملترین مومنین از جهت ایمانی، آن مومنیست که:
🗒 أحسَنُهُم خُلقاً
🔻۱. خوش اخلاقترین آنها باشد؛
🗒 و أکثُرُهُم رِقّةً عَلَینا أهلِالبَیت
🔻۲. با یاد ما اهلبیت، بیشترین رقّت قلب به او دست دهد؛
🗒 و أشَدُّهُم حُبّاً لَنا
🔻۳. از بین مؤمنین، محبّت و عشق وافری به مـا داشتـه باشـد؛
🗒 و أکثرُهُم حُزناً عَلَینا
🔻۴. بر مصائب ما اهلبیت، بیشترین از دیگران غصه بخورد.
🗒 و أکثرُهُم مَوَدّةً لَنا
🔻 ۵. و مودّتش (محبت توأم با طاعت) نسبت به ما اهلبیت، از دیگران بیشتر باشد.
📚 المنتخب،طریحی، ص۳۶۳
✍ یا اباعبدالله...
چون شوی دلدار، هر دلداده بیدل میشود
کِشتی طوفانزده، نزدیک ساحل میشود
اولین قُوْت هر آنکس، خاک کویَت گر شود
زود عاشق میشود، از عقل، غافل میشود
قلب چون زینت گرفت از عشقورزیدن به تو
حبّ هر خار و خسی از قلب، زائل میشود
آنکه شد دلخون برای داغ عریان ماندنت
لخت و عریان میشود، عابسْ شمایل میشود
بر هر آنکه یاد اصغر، شعله بر قلبش زند
دیدن شش ماههها هم کار مشکل میشود
می رود مجنون به صحرا، مینویسد «یاحسین»
زیر باران دو چشمش، خاکها، گِل میشود
جرعهجرعه غم خورَد با هر یک از غمهای تو
عاقبتْ دلداده مقتولِ مقاتل میشود
با همین دیوانگیها، با نگاه مادرت
رفته رفته بهر دیدار تو قابل میشود
بَه … به این سیر إلَی اللهِ خرابانِ حسین
اشکشان میبارد و طیِّ مراحل میشود
در سرازیریِ میخانه، ز باب القبلهاش
جامْ لبریز و بساط عشق ،کامل میشود
عقل خود بفروش کاینجا دست علّامه تهیست
آن که شد دیوانه حلّال مسائل میشود
دل که شد آتشکده از داغ جانسوز حسین
آب شیرین و خنک، چون زهر در دل میشود
@divaneashk
@Maghaatel
#معارف_علوی
🔰 پیر با عشق علی میل جوانی میکند...
در روایتی حضرت علی بن موسی الرضا علیهماالسلام فرمودند:
📄 امیرالمؤمنین علیهالسلام بعد از مدتی طولانی، مردی از شیعیانش را دید که پا به سن گذاشته بود اما سینهسپر راه میرفت! مولا علی علیهالسلام فرمود: ای مرد! پیر شدهای! آن مرد گفت:
📋 فِی طَاعَتِکَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ!
🔻ای امیرالمؤمنین! در راه محبت و اطاعت از تو پیر شدهام!
🔖 حضرت فرمود: سینهسپر راه میروی؟! آن مرد گفت:
📋 عَلَی أَعْدَائِکَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ!
🔻 ای امیرالمؤمنین! سینهام در برابر دشمنانتان اینچنین سپر است!
🔖 مولا علی علیهالسلام فرمود: چندی از عمرت بیشتر باقی نمانده است! آن مرد گفت:
📋 هِیَ لَکَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ!
🔻ای امیرالمؤمنین! آن را هم به پای شما فدا میکنم!
📚عیون اخبارالرضا علیهالسلام، ص۱۶۷
✍ مگر نه اینکه نجف شاد میکند ما را
بریز باده که مشتاق ساغرم، یارا !
به ساحلآمدگانیم و تشنه، این ساقی
شراب میکند از لطف، آب دریا را
طرب کنید و به یک کوزه اکتفا نکنید
به کوزهای نتوان طی نمود صحرا را
تویی علی که همه سنگریزهها دُر شد
به عشق فاطمه هر جا گذاشتی پا را
تویی علی که نیاورده وحی را جبریل
جز آنکه فاش نموده است نقطهی با را
تویی علی که خدا گر به خاطر تو نبود
کنار نیل رها کرده بود موسی را
نرفتهام به هوای غزال رعنایی
که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را
دم مسیح اگر زنده میکند، مرده
دم تو زنده نگه داشتهست عیسی را
ضریح نیست… لبالب شراب انگور است
به حق فاطمه تَر کن علی لب ما را
به عشق روی علی پیریام جوانی شد
نخواندهاید مگر قصهی زلیخا را
به کهف راه ندارم به حضرتش گویید
سگی نهاده بر این در، سر تمنا را
@Maghaatel
هدایت شده از معارف و مقاتل آلُ الله
#سیدمحمد_إبن_الهادی_علیهماالسلام
🩸امامزادهای که «حجّت خدا» در عزای او گریبان پاره کرد ...
📃 حضرت ابوجعفر سید محمد فرزند بزرگ امام هادی علیهماالسلام، وقتی که در زمان حیات امام هادی و امام حسن عسکری علیهماالسلام در ۲۹ جمادیالثانی در سنین جوانی (۲۴سالگی) از دنیا رفت.
📝 آنقدر داغ او بر برادرش امام حسن عسکری علیهالسلام سنگین بود که به روایت شیخ مفید و شیخ کلینی:
📋 وَ قَدْ جَاءَ (الْحَسَنُ بْنِ عَلِیّ علیهماالسلام) مَشْقُوقَ الْجَیْبِ حَتَّی جَاءَ عَنْ یَمِینِهِ
▪️مردم در مجلس عزای او نشسته بودند که ناگهان دیدند حسن بن علیٍّ العسکری علیهماالسلام با گریبان چاکداده از سمت راست امام هادی علیهالسلام وارد مجلس شد.
📚الارشاد، ص۳۱۶
📚الکافی ج۱ ص۳۲۶
✍ آه یا امام عسکری ...
چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن
«غریبِ برادر از دست دادهای...»
که مقاتل نوشتهاند:
📋... رَجَعَ الحسينُ علیهالسلام إلىٰ المُخَيّمِ مُنكسِرًا حَزينًا باكيًا يُكفّفُ دُموعَه بِكُمِّه،
▪️سیدالشهداء علیهالسلام در حالی که کمرش تا شده بود، با چشمانی اشکبار و قلبی داغدار از علقمه به سمت خیمهها برمیگشت و با آستین، سیلاب اشکش را پاک میکرد.
📋و قَد تَدافَعَتِ الرّجالُ عَلَى مُخيّمِه
▪️بُزدلان حرامی، بعد از شهادت ابالفضل علیهالسلام ، شیر شدند و به سمت خیمهها هجوم آوردند.
📋 فَصاحَ الحسينُ عِندَ ذٰلك: أمٰا مِنْ مُجيرٍ يُجيرُنا؟ أما مِن مُغيثٍ يَغيثُنا؟...
▪️در اینجا بود که سیدالشهداء علیهالسلام با صدای سوزناک و بلند فریاد میزد: آیا پناهدهندهای هست که اهل و عیال مرا پناه دهد؟! آیا کسی هست که مرا یاری کند؟!
📋 و أقبلَتْ إلَيه سَكينةُ، و قالتْ له: أينَ عَمّيَ العبّاس، أراهُ أبطَأ بالمٰاء علَينا؟
▪️حضرت سکینه سلاماللهعلیها به پیش آمد و گفت: باباجان! عمویم عباس کجاست؟ قرار بود برای ما آب بیاورد که دیر کرده است!
📋 فقال لها: إنّ عَمّكِ قَد قُتِل، فَصرخَتْ و نادَت: وا عمّاه، وا عبّاساه.
▪️سیدالشهداء علیهالسلام فرمود: دخترم! عمویت را کشتند! با شنیدن این خبر، سکینه سلاماللهعلیها فریاد میزد: واعمّاه، وا عبّاساه.
📋 فَلَمّا سَمِعَتْها العَقيلةُ زَينب، فصاحتْ: واأخاه، وا عبّاساه، وا ضَيعتاه مِن بعدك.
▪️وقتی که زینب کبری سلاماللّهعلیها نالههای سکینه سلاماللّهعلیها را شنید، او هم فریاد میزد: ای وای عباس! ای وای از دربهدری بعد از تو!
📋 فقالَ الحسينُ: إي واللّه وا ضَيعتاه وا انقطاعَ ظَهراه بعدك أباالفضل، يَعِزُّ ع!لَيّ و اللّهِ فِراقُك.
▪️سیدالشهداء علیهالسلام هم فرمود: آری به خدا! ای وای از دربهدری! ای وای از کمری که بعد ابالفضل شکسته شد؛ به خدا بر من سخت است نبودنت ای ابالفضل!
📋 فَاجتَمَعتِ النّساءُ حَولَه، و جَعَلنَ يَبكينَه و يَندُبنَه، و الحسينُ يَبكي مَعهنّ، حتّى أُغمِيَ عَلَيه مِن شِدّة البُكاء.
▪️زنان و بچهها دور اباعبدالله علیهالسلام جمع شدند و به سر میزدند و گریه میکردند؛ سیدالشهداء علیهالسلام هم همراه آنان، چنان گریه میکرد که دیگر از هوش رفت.
برگرفته از:
📚مقتل الحسين عليهالسّلام،مقرّم، ص۳۳۹
📚مقتل الحسين عليه السّلام،بحرالعلوم، ص۳۲۴
✍ مَپْسند، ای امید من و میر لشگرم!
دونان کِشند بانگ شعف در برابرم
پُشتم شکست و رشتهی امّید من گسست
هرگز چنین شکست نمیبود باورم
گر آبِ مشک ریخت، چه غم؟ آبرو به جاست
بین اشک دیدگان من، ای آب آورم!
سقّاییِ تو گشته محوّل به چشمِ من
مشکی ز اشک دارم و در خیمه میبَرم
از من صدای گریه به گوش حرم رسید
آگه شدند، داغ، چه آورده بر سرم
روح ادب، تو بودی و در عمر خویشتن
نشنید گوشم از تو که خوانی برادرم
خواندی مرا برادر و دانستم از جَنان
پیش از من آمده به سراغ تو، مادرم
گفتی تن تو را نَبرم، سوی خیمهها
اما تَنی نمانده ز تو، پاره پیکرم!
@Maghaatel
#سیدمحمد_إبن_الهادی_علیهماالسلام
🔰 امامزادهای که حتی اهلتسنن هم جرأت نمیکنند به نام او، قسم دروغ بخورند...
مرحوم محدّث نوری در عظمت مقام حضرت سید محمّد فرزند بزرگ امام هادی علیهماالسلام مینویسد:
📄 مزار سید محمّد علیهالسلام در هشت فرسنگی سامرا، نزدیک شهر بَلده است. آن حضرت از اجلّاء سادات و صاحب کرامات متواتره است.
💬 حتی نزد اهل سنت و اعراب بادیهنشین به غایت از او احترام میکنند و از جنابش میترسند و هرگز قسم دروغ به او نمیخورند و پیوسته از اطراف برای او نذر میبرند.
📝 بلکه فصلالخطاب غالب دعاوی (بگو و مگوها و اختلافات) در سامرا و اطراف آن، با قسم به او ختم میشود.
🔎 مکرّر دیدهایم که افراد بسیاری از خوردن قسم دروغ به نام مطهر آن حضرت، صدمه دیدهاند.
📚 نجم الثاقب ج۱ ص۲۷۲
📚 منتهی الآمال ج۲ ص۶۳۰
✍ بین راه سامرا خورشید پیدا میشود
آسمان درهاش روی زائران وا میشود
یک حیاط کوچک و یک گنبد فیروزهای
روستا با این حرم عرش معلی میشود
هر قبیله اختلافاتش به پایان میرسد
تا گدای آستان قدس آقا میشود
قاضی مردم خود سَبع دجیل است و یقین
با قسم بر نام او حل معما میشود
دست رد اینجا ندیده هیچکس! چیزی بخواه
برگه حاجات خیلی زود امضا میشود
چه فلج ها که دراینجا روی پا میایستند
چه مریضی ها که با لطفش مداوا میشود
ما گرفتاریم اما هیچ جای غصه نیست
حضرت سید محمد شافع ما میشود
آنقدر بالاست شانش که امام عسکری
در عزای رفتن او قامتش تا میشود
رفت از دنیا ولی پیراهنش غارت نشد
پای داغش روضه گودال افشا میشود
نه کسی با پا به پهلویش لگد زد چند بار
نه کسی با خنجری از سینه اش پا میشود..
@Maghaatel
#حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام
🔰 جلوهای از مقامات و شأنیت والای حضرت امّکلثوم سلاماللهعلیها...
💬 اگرچه به حسب شرایط زمانه و خفقان موجود در زمان معاویه لعین، گزارههای قابل توجهی از مخدّرات آلالله به ما نرسیده است اما برخی از روایات و نقلهای محدودی هم که به ما رسیده، گویای معارفی بس عمیق است...
📈 شاید اگر به دید ژرف نگاهی به این روایت داشته باشیم، جلوهای از عظمت و مقام حضرت امّکلثوم سلاماللهعلیها را برای ما بیان کند! روایت میفرماید:
📋 لَو اَنَّ فَاطِمَةَ «عليهاالسلام» وَلَدَتْ ألفَ وَلَدٍ ذَكَرٍ، لَكانَ كُلُّ فَردٍ مِنهُم إماماً
🔻اگر فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، هزار فرزند پسر هم به دنیا میآورد، تمام پسران آن حضرت، شأنیت مقام امامت را داشته و «امام» میشدند!(۱)
🔎 یعنی عظمت شجرهٔ وجودیِ صدیقه کبری و امیرمؤمنان علیهماالسلام آنقدر والاست بهگونهای که هر میوهای را که ثمر میدهند، شأنیت مقام امامت را دارد!
📝 بر اساس این روایت میتوان گفت اگر چه حضرت زینب کبری و حضرت امّکلثوم سلاماللهعلیهما به حسب زنبودنشان مقام امامت را نداشتند، اما در وجود پاک و منوّرشان شأنیت این مقام، نهفته است!
🖇 روایتی را هم که جناب شیخ صدوق در «کمال الدین» نقل میکند، شاهدی بر این مطلب است؛ طبق این روایت، سیدالشهداء صلواتاللهعلیه، در روز عاشورا «نوعی وصایت خاصه» را به زینب کبری سلاماللّهعلیها منتقل نمودند (۲) که حاکی از داشتن شأنیت مقام وصایت تمام فرزندان صدیقه کبری سلاماللّهعلیها میباشد.
📚(۱)الانوار العلویه، ص۴۳۳
📚(۲)کمال الدین، ج٢ص۴۵٩
✍ دست من و دامان تو یا ام کلثوم
جان و تنم قربان تو یا ام کلثوم
درد من و درمان تو یا ام کلثوم
چشم من و احسان تو یا ام کلثوم
تو جلوهی زهرا و نور مرتضایی
تو نور قلب فاطمه نور خدایی
هم جان زهرایی و هم جانان حیدر
هم روح زهرایی و هم ریحان حیدر
شد جان احمد مرتضا تو جان حیدر
ای جان به قربان تو و قربان حیدر
تو دلبر ارباب های عالمینی
جان علی جان حسن جان حسینی
تو امکلثومی نشد قدر تو پیدا
قدر تو پیدا میشود در صبح فردا
ای زینب دیگر به اهل بیت طاها
مدح تو بس نور علی هستی و زهرا
وصف تو را باید بهشتی ها بگویند
باید نبی و حیدر و زهرا بگویند
از کودکی با درد و غصه آشنایی
مثل حسن تو غصه دار کوچه هایی
از غصه ی مادر همیشه در نوایی
تو شاهد اشک روان مجتبایی
تو بودی و آهی که مانده کنج سینه
تو بودی و زخم غم یاس مدینه
گویند در را دیدهای و میخ در را
در پشت در یک مادر کشته پسر را
با دست بسته حیدر خونین جگر را
در بین آن کوچه چهل بی پا و سر را
دیدی به مسجد مرتضا را میکشیدند
کفتارها شیر خدا را میکشیدند
تو محو الطاف خدا بودی همیشه
با سینه ای غرق بلا بودی همیشه
غرق غم و صبر و رضا بودی همیشه
تو روضه خوان کربلا بودی همیشه
دیدی به دشت کربلا راس بریده
دیدی ز غصه قامت زینب خمیده
@Maghaatel
#امام_باقر_علیه_السلام
🔰 حکایت زیبای جوان شامی که با نَفَس پاک امام باقر علیهالسلام، جان دوباره گرفت...
در روایت آمده است:
📑 جوانى از اهل شام در جلسه امام باقر علیهالسلام زياد حاضر مىشد، روزى در محفل حضرتش گفت: سوگند به خدا! من به جهت محبّت به شما در جلسه شما حاضر نمىشوم، بلكه فقط به خاطر فصاحت و دانش شماست كه در اين محفل حاضر مىشوم!
🗯 امام عليهالسلام تبسّمى نمود و مطلبی نفرمودند. چند روزى گذشت و خبرى از جوان نشد، حضرت جوياى حال آن جوان شد. شخصى گفت: او بيمار است.
📈 در اين حين شخصى وارد شد و گفت: اى فرزند رسول خدا! جوان شامى كه در مجلس شما زياد حاضر مىشد از دنيا رفت. او وصيّت كرده كه شما بر جنازه او نماز بخوانيد!
💬 امام باقر عليهالسلام فرمود: وقتى او را غسل داديد، بگذاريد روى تخت باشد و كفن نكنيد تا من بيايم! آنگاه حضرتش برخاست و وضو گرفت و دو ركعت نماز خواند و دعا نمود، سپس سر به سجده گذاشته و سجده را طول داد، بعد برخاست و عبای رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را بر تن كرد و نعلين بر پا نمود و به سوى او رفت.
📝 امام علیهالسلام وارد خانه شد، آنگاه وارد اتاقى شد كه او را غسل مىدادند. او را غسل داده روى تختی گذاشته بودند، حضرت با نامش او را صدا زد و فرمود:اى فلانى! ناگاه آن جوان پاسخ داده و لبّيك گفت و سر بلند كرد و نشست!
🔎 حضرت شربت سويقى خواست، و به او خورانيد. آنگاه پرسيد: چه شده به تو؟گفت: ترديدى ندارم كه قبض روح شدم! وقتى روح از بدنم خارج شد صداى دلنشينى را شنيدم كه تا حال نيكوتر از آن نشنيدهام كه گفتند:
📋 رُدُّوا إلَيهِ رُوحَهُ، فَإنَّ مُحَمَّدَ ابْنَ عَلِيٍّ علیهماالسلام، قَد سَأَلَناهُ!
🔻روح او را باز گردانيد، زيرا محمّد بن على "علیهماالسلام" او را از ما خواسته است!
📚 الثاقب في المناقب،ص ۳۶۹
✍ تو خورشیدی و بیشک دیدنت از دور آسان است
ولی ادارک نور آیا برای کور آسان است؟
به اعجاز نگاهت زنده کردی مردهدلها را
برایت بردن من تا خدا، تا نور آسان است
اسیر مهر و حلمت کن مرا چون مرد نصرانی
که با تو رَستَنم از این منِ مغرور آسان است
خودت سیب دلم را از حصار سنگها بردار
برای او که چید از آسمان انگور، آسان است
تمام بیتهایم درد دل بودند، میبخشی
کجا مدح سلیمان از زبان مور آسان است؟
@Maghaatel
#امام_باقر_علیه_السلام
🔰 با آل علی هر که در افتاد، ور افتاد ...
در ذیل روایتی امام صادق علیهالسّلام فرمودند:
💬 روزی من همراه پدرم وارد دربار هشام شدیم؛ او بر تخت نشسته بود و درباریان و سپاهیانش با سلاح ایستاده بودند. تابلو هدف را در برابر جمع نصب کرده و بزرگان قوم مشغول هدفگیری و تیراندازی بودند.
▫️با ورود ما به آن جمع در حالی که پدرم جلوتر حرکت میکرد و من پشت سر وی بودم نگاه هشام به پدرم افتاد و گفت: ای محمد! تو هم با بزرگان قوم من وارد مسابقه شو و تیراندازی کن! (از آنجا که بدن مبارک امام باقر علیهالسلام نسبت به دیگر امامان معصوم علیهمالسلام، درشتتر بود، هشام ملعون گمان میکرد که با این کار میتواند آن حضرت را به سُخره بگیرد!)
🔖 پدرم فرمود: من دیگر سنّم از این کارها گذشته است، مرا معاف بدار! هشام گفت: به خدا قسم، تو را معاف نخواهم داشت! سپس به یکی از بزرگان بنیامیه اشاره کرد تا کمانش را به پدرم بدهد.
📋 فَتَنَاوَلَ أَبِي عِنْدَ ذَلِكَ قَوْسَ الشَّيْخِ، ثُمَّ تَنَاوَلَ مِنْهُ سَهْماً فَوَضَعَهُ فِي كَبِدِ الْقَوْسِ ثُمَّ انْتَزَعَ وَ رَمَى وَسَطَ الْغَرَضِ فَنَصَبَهُ فِيهِ، ثُمَّ رَمَى فِيهِ الثَّانِيَةَ فَشَقَّ فَوْقَ سَهْمِهِ إِلَى نَصْلِهِ، ثُمَّ تَابَعَ الرَّمْيَ حَتَّى شَقَّ تِسْعَةَ أَسْهُمٍ بَعْضُهَا فِي جَوْفِ بَعْضٍ،
🏹 پدرم بعد از این اجبار، کمان او را گرفت و یک تیر در چله کمان نهاد. وسط هدف را نشان گرفت، چنان زد که تیر در نقطه وسط هدف جای گرفت. تیر دوم را که زد، در وسط چوب تیر اول قرار گرفته، آن را تا آهن سر تیر شکافت! نُه تیر پشت سر هم به هدف زد که تیر قبلی را شکافت و در یکدیگر داخل شد.
🗓 هشام بهشدت مضطرب شده بود و قرار نداشت و نمیتوانست خویشتنداری کند. تا این که گفت: ای ابوجعفر! تو میگفتی که سِنّت از این کارها گذشته! در حالی که تو قهرمان تیراندازان عرب و عجم هستی! هشام این سخن را گفت، ولی به سرعت از گفته خویش پشیمان شد.
📈 ... هشام گفت: هرگز مانند کار تو را از کسی ندیده بودم و گمان نمیکنم روی زمین کسی بتواند این گونه تیراندازی کند! آیا «جعفر» (امام صادق علیهالسّلام) هم میتواند همینگونه هدف بگیرد؟ پدرم فرمود:
📋 إِنَّا نَحْنُ نَتَوَارَثُ الْكَمَالَ وَ التَّمَامَ
🔻ما اهلبیت، تمام کمالات و حقایق دین را به ارث میبریم!
💬 همان دین کاملی که خداوند درباره آن فرموده است: «اَلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»{مائده،۳}
📋 وَ الْأَرْضُ لاَ تَخْلُو مِمَّنْ يَكْمُلُ هَذِهِ الْأُمُورَ الَّتِي يُقَصِّرُ عَنْهَا غَيْرُنَا.
🔻جهان، خالی از حجتی که قدرت بر انجام امور شگفتانگیزی که غیر ما قدرت بر انجامش ندارد، نیست.
📑 هشام با شنیدن این سخنان، چهرهاش سرخ و حالش دگرگون شد و سؤالات و اشکالات متعددی را مطرح کرد و پدرم هم به هر یک پاسخ داد.
📚دلائل الامامة، ص۲۳۴
📚أمان الاخطار، ص۵۲
@Maghaatel
#امام_باقر_علیه_السلام
🔰 گوشهای از کمالات و فضائل مادر بزرگوار امام باقر علیهالسلام...
گرچه تمام مادران امامان معصوم علیهمالسلام، دارای مقامات و فضائل بسیار بودهاند، اما برخی از ویژگیهایی که برای حضرت «فاطمه بنت الحسن علیهماالسلام» ذکر شده، منحصربهفرد است!
🏷 ۱) امام صادق عليهالسلام در وصف وى مىفرمود:
📋 كانَتْ صِدّيقَةً لَمْ تُدرَكْ فِى آلِالحَسَنِ علیهالسلام إمرأَةٌ مِثْلُها
🔻همانا فاطمه بنت الحسن عليهماالسلام، «صدّيقهای» بود که در خاندان امام مجتبى عليهالسلام، مانند او ديده نشد!(۱)
🏷 ۲) طبق روایت، امام سجاد علیهالسلام همواره آن بانوی مکرّمه را «صدّیقه» خطاب مینمودند.(۲)
🏷 ۳) امام باقر علیهالسلام در روایتی فرمودند: مادرم كنار ديوارى نشسته بود، ناگاه ديوار شكست و ما صداى شديد شكستن آن را شنيديم. مادرم با دستش به ديوار اشاره كرد و گفت:
📋 لَا، وَ حَقِّ المُصطَفَى! ما أَذِنَ اللَّهُ لَكَ فِي السُّقُوطِ.
🔻نه... به حقّ محمّد مصطفى صلیاللهعلیهوآله خداوند به تو اجازه فرو ريختن نداده است!
📄 در اين هنگام ديوار همانطور در هوا معلّق ماند، تا اين كه مادرم از آنجا گذشت. پدر بزرگوارم به جهت سلامتى مادر مهربانم صد دينار صدقه داد.(۳)
📚(۱)الكافى، ج۱ ص۴۶۹
📚(۲)دلائل الامامة، ص۲۱۷
📚(۳)الکافی، ج۱ ص۴۶۹
@Maghaatel
#معارف_اهل_البیت_علیهم_السلام
🔰 ای آقاجان! این عشق شماست که پایم را اینچنین کرده است...
راوی گوید:
📄 نزد امام باقر علیهالسلام بودم که مردی پیاده از خراسان به محضر امام مشرف شد.
📋 فَأَخْرَجَ رِجْلَیْهِ وَ قَدْ تَغَلَّفَتَا
🔻پاهایش را از کفش بیرون آورد و در حالی که از شدت سختی راه و پیادهروی طولانی، پاهایش پوست انداخته بود.
💬 پس به امام علیهالسلام عرض کرد: قسم به خدا چیزی جز محبت شما اهلبیت علیهمالسلام، مرا از جایی که آمدهام، پیاده به اینجا نکشانده است!
🔖 امام باقر علیهالسلام فرمودند:
📋 وَ اَللَّهِ لَوْ أَحَبَّنَا حَجَرٌ حَشَرَهُ اَللَّهُ مَعَنَا، وَ هَلِ اَلدِّینُ إِلاَّ اَلْحُبُّ...
🔻 قسم به خدا! اگر سنگی ما را دوست بدارد خداوند او را با ما محشور میکند و آیا مگر دین چیزی جز محبت کا اهلبیت است؟!
📚 تفسیر العیاشی، ج۱ ص۱۶۷
✍ جز محبت، هرچه بُردم سود در محشر نداشت
دین و دانش عرض کردم کس به چیزی بَرنداشت
هر عمل را اجر سنجیدند در میزان حشر
قیمت چشم پُر آبم، چشمه کوثر نداشت
از دلم در عشق سوزی ماند و از جان شعلهای
هیزمی را کآتش ما سوخت خاکستر نداشت
شکر کز غم مُردم و پیشت نگشتم شرمسار
حال خود هرچند میگفتم دلت باور نداشت
کاتب اعمال چون اجر فراقم را نوشت
جز رقم بر وصل دادن چاره دیگر نداشت...
@Maghaatel
#معارف_حسینی
🩸کسی طاقت درک حتی گوشهای از مقامات سیدالشهداء "صلواتاللهعلیه" را ندارد...
در روایتی امام صادق عليه السلام فرمودند:
📝 شخصى خدمت امام حسين عليهالسلام شرفياب شد و عرض كرد: از فضائلى كه خدا براى شما قرار داده، حديثى براى من بفرمائيد! امام عليهالسلام فرمود:
📄 تو طاقت شنيدن و توان پذيرفتن آن را ندارى. عرض كرد: اى فرزند رسول خدا! حديث را بفرمائيد، من آن را تحمّل کرده و مىپذيرم!
📈 امام عليهالسلام كه اصرار او را ديد حديثى برايش بيان فرمود، ولى هنوز گفتار امام حسین علیهالسلام به پايان نرسيده بود، موهاى سر و صورت آن شخص سفيد شد و حديث را فراموش كرد. امام حسين عليهالسلام فرمود:
📋 أدرَكَتْهُ رَحمَةُ اللَّهِ حَيثُ نَسِيَ الحَديثَ.
🔻رحمت خداوند شامل حال او شد كه حديث را فوراً فراموش كرد.
📚الخرائج و الجرائح، ج۲ ص۷۹۵
📚مختصر البصائر،ص۱۰۸
🔖 در روایت دیگری آمده است:
🗒 سه نفر خدمت اباعبدالله الحسین «صلواتاللَّهعليه» شرفياب شدند و از آن حضرت چنين درخواستى كردند! وقتى که امام حسين عليهالسلام به یکی از آنها حديثى فرمود،
📋 فَقامَ طائِرَ العَقلِ، و مَرَّ عَلَى وَجهِهِ و ذَهَب،
🔻او از جای برخاست در حاليكه عقل از سرش پريده بود و واژگون بر روى صورت به راه افتاد و رفت!
📄 و آن دو رفيقش هرچه با او صحبت كردند، جوابى به آنها نداد و همگى برگشتند.
📚الخرائج و الجرائح، ج٢ ص٧٩۵
📚مختصر البصائر، ص ۱۰۷
✍ من کیستم مگر،که بگویم تو کیستی!
بسیـار از تو گفتــهام امـــا تو نیستی!
من هرچه گریه میکنم آدم نمیشوم
ای کاش تو، به حــال دلم میگریستی
دیگـر چگونـه روی دو پـایم بایستم
وقتی به نیـزه تکیه زدی تا بایستی
ای هـرچه آب، در بـه درِ خـاکِ پای تو
در این زمین خشک به دنبال چیستی؟
بـایـد بمیـرم از غم ایـن زنـدگانیام
وقتی که جز برای شهادت نزیستی
@maghaatel