•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈؛
#خطبه185
#بند_اول:
طبق عبارت «وَ بِاشْتِبَاهِهِمْ عَلَى أَنْ لَا شَبَهَ لَهُ» : و با همانند داشتنِ مخلوقات، ثابت شد که خدا همانندی ندارد.
1⃣:چرا حضرت با توجه به گوناگونی و تفاوت در پدیده ها و مخلوقات و حتی تفاوت در خود یک پدیده به تنهایی ، از این عبارت برای نشان دادن بی مانند بودن خداوند استفاده فرمودند؟
2⃣:جدای از این مطلب طبق آیه « وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ » و برتری انسان بر سایر موجودات و یا آیه ۷۲ سوره احزاب،
به نظر میرسد حضرت با این بیان همانند بودن مخلوقات ، انسان را هم رده با بقیه مخلوقات قرار داده اند ، لطفا توضیح بفرمایید.
#جواب:
✅اما همانند بودن انسان با سایر مخلوقات منافاتی با تکریم بنی آدم ندارد.
⏪زیرا وجه همانند سازی آن ها از حیث مطلق وجودشان است.
‼️ولی وجه تکریم و برتری دادن به آنها از حیث دیگری.
↩️ضمن اینکه انسان تکریم نشده است بلکه بنی آدم تکریم شده اند.
#بند_دوم:
3⃣: برای عبارت بِوُجُوبِ الْحُجَجِ
که مرحوم دشتی « حجت های الزام کننده » بکار بردند ، ترجمه بهتر و روان تری موجود نیست ؟
مثلا آیت الله مکارم « حجت های لازم » بکار بردند.
#جواب:
✅معنای روان " ارسله بوجوب الحجج" این ست که خداوند رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را همراه حجت هایی فرستاد که پذیرش حق را واجب و گریزناپذیر می کرد.
⏪پس بهتر است بگوییم: او را همراه با حجت های الزام کننده فرستاد.
‼️در واقع مقصود این است که حجتهایی که پیامبر برای اثبات دینش ارائه می کرد اعم از معجزات، آیات قرآن، برهان منطقی و ... چنان محکم و قاطع و روشن بود که هچ منصفی نمی تواند آنها را نپذیرد.
⬅️بلکه این حجتها، پذیرش حق را الزام آور می کردند.
#بند_سوم:
4⃣:در جمله « همه موجودات سنگین و سبک ، بزرگ و کوچک ، نیرومند و ضعیف در اصول حیات و هستی یکسانند »، منظور از هستی یکسان چیست؟
5⃣:و آیا یکسان بودن هستی و اصول حیات ، تایید کننده نظریه تکوینی داروین و آغاز خلقت با یک انفجار بزرگ (بیگ بنگ) نمی باشد؟ لطفا این تناقض را توضیح دهید.
#جواب:
✅درباره دلالت شباهت مخلوقات بر عدم شبه و شبیه برای خداوند سبحان باید عرض کنم :
🔴اولا: خداوند بی نهایت یعنی نامحدود است
🔴ثانیا: اگر برای خداوند شبیهی وجود داشته باشد، لاجرم آن هم باید مثل خداوند نامحدود باشد.
🔴ثالثا: دو نامحدود نمی توانند با هم وجود داشته باشند؛ زیرا لازمه اش این است که یکدیگر را محدود کنند در حالی که فرض این است که هر دو نامحدودند!
⏪پس خداوند نمی تواند شبیهی داشته باشد؛ چون در اینصورت همدیگر را محدود می کنند و خدایی که محدود باشد، خدا نیست.
🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
═════ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ════
#خطبه183
#بند_اول
« ...خدارا ستایش می کنم چنان که خود از بندگان خواسته و برای هرچیزی اندازه ای قرار داده و برای هر اندازه ای مدتی مقرر کرده و هر مدتی را حسابی مقرر داشته است»
1⃣: برای هر اندازه ای(قدر)،مدتی معین کرده ، یعنی چه؟
مگر در توضیح #حکمت149 نفرمودید که ما با هدف اصلاح خودمان نهج البلاغه بخوانیم تا به خودشناسی برسیم و اندازه خودمان را بشناسیم...؟ پس قدر و اندازه ی انسان، ماهیتش دچار تغییر می شود که حضرت فرمودند برای هر قدری مدتی تعیین فرمود؟... یا این فرمایش اشاره به مرگ دارد؟
#جواب:
✍ مقصود از اندازه در این خطبه، همان قَدَر در عبارت قضا و قَدَر است.
✅یعنی پدیده های عالم همه به دقت اندازه گیری شده اند مانند مقدار عمر من و شما، رزق من و شما و .... نه اینکه ارزش انسان اندازه گیری بسته شده است و قابل رشد و تغییر نیست.
↩️بنابراین اصلاً عرصه و مقوله دو موضوع تفاوت دارد.
✔️یکی مقوله ی قضا و قدر است.
✔️و دیگری مقوله ی ظرفیت بی نهایت انسان برای کمال است.
#بند_دوم:
«خدا چیزی از دینش را پنهان نکرده و آنچه مورد رضایت یا خشم او بود، وا نگذاشته است جز آنکه نشانه ای آشکار و آیتی استوار برای آن قرار داده است....پس خشنودی و خشم خدا در گذشته و حال یکسان است».
2⃣: آیا منظور حضرت از اینکه خدا چیزی از دینش را پنهان نکرده، احکام فقهی است ؟
#جواب:
✅ با توجه به قبل و بعد این عبارت معلوم میشود مقصود امیرالمؤمنین علیه الصّلاة و السّلام همان احکام فقهی است.
💯یعنی آنچه که باعث میشود با انجام دادنش رضایت خدا را جلب کنیم و ترک آن غضب الهی را بیاورد یا آنچه که انجام آن غضب الهی را به دنبال دارد و ترک آن رضای خدا را به دنبال دارد.
‼️اما جامعیت هم میشود از آن فهمید یعنی اینکه قرآن کریم عقائد حقه که مورد رضایت خدا است را بیان کرده و چیزی را پنهان نکرده است.
🚫و عقائد باطل را که سبب خشم خدا میشود بیان کرده ، اخلاقیات و ارزش های اخلاقی و ضد ارزش های اخلاقی را هم بیان کرده .
↩️بنابراین از عبارت امیرالمؤمنین همه موارد قابل فهم است.
🔁منتها به تناسب آنچه که قبل و بعد از آن فرموده اند ؛ قاعدتاً نقطه تأکید احکام شرعی بوده است.
#بند_سوم :
.... برای ثبت اعمال فرشتگان بزرگواری را گمارده که نه حقی را فراموش کرده و نه باطلی را ثبت می کنند .
3⃣:منظور حضرت از اینکه باطلی را ثبت نمی کنند چیست ؟
#جواب:
✍ یعنی اشتباه ثبت نمی کنند.
⚠️هرچه از اعمال زشت و زیبای عبد که ثبت می کنند حق و حقیقت است و او حتماً مرتکب آنها شده است.
#بند_سوم:
«... آگاه باشید آنکس که تقوا پیشه کند و از خدا بترسد ، از فتنه ها نجات می یابد و با نور هدایت از تاریکی ها می گریزد و آنچه که دوست دارد جاودانه دسترسی می یابد . خدا او را درمنزل کرامت خویش مسکن می دهد خانه ای که مخصوص خداست...»
4⃣:منظور از خانه ای که مخصوص خداست چیست؟
#جواب:
✍ کرامت از کرم گرفته شده و کرم اولاً و بالذات، مخصوص خداوند است.
#بند_آخر :
و فرمود کیست به خدا قرض نیکو دهد ، تا خداوند چند برابر عطا فرماید و برای او پاداش بی عیب و نقصی قرار دهد . ...
5⃣:آیا منظور از قرض در اینجا همان بخشش است ؟
#جواب:
✍ قرض دادن به مستمند برای رضای خدا چنان اهمیت و ارزش دارد که خداوند آن را قرض دادن به خود خدا تعبیر کرده است.
⏪در واقع این نوعی تأکید بلیغ بر اهمیت والای قرض الحسنه است.
🔴شبیه آن درباره صدقه هم هست که صدقه قبل از آنکه به دست فقیر برسد اول به دست خدا می رسد!
↩️لذا گاهی برخی از بزرگان دین وقتی صدقه می دادند دست خودشان را می بوسیدند که اینکار تأویلی عرفانی دارد که مجال بیانش اینجا و الآن نیست.
#بند_آخر
بند_پنج حضرت در مورد بخشش صحبت می کردند؛ در بخشش به خدا بخل نورزید.
و فرمود کیست به خدا قرض نیکو دهد ، تا خداوند چند برابر عطا فرماید و برای او پاداش بی عیب و نقصی قرار دهد . ...
6⃣: آیا منظور از قرض در اینجا همان بخشش است ؟
#جواب:
‼️این عبارت کیست که بخدا ... عین آیه قرآن است و مرادش همانطور که در بالا عرض شد قرض الحسنه است.
🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع
═════ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ════
════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══
#خطبه176
#بند_اول:
«آگاه باشید چیزی از طاعت خدا نیست جز آنکه با کراهت انجام میگیرد»
1⃣ : باتوجه به سطر قبلی، در اینجا هم منظور از مکاره، دشواریهاست؟
#جواب:
✍ مراد از مکاره این است که دستورات خدا برای عموم انسانها با طبع راحت طلب و لذت جو ناسازگار است.
👌لذا کراهت دارند یعنی خوشایندشان نیست.
👈همان طور که قرآن کریم فرمود:" عسی ان تَکرَهوا شیئاً و هو خیرُُ لکم..."
پس در دنیا چونان پیشینیان صالح خود باشید که در پیش روی شما درگذشتند و همانند مسافران خیمه خویش را از جا در آوردند و به راه خود رفتند...
2⃣: آیا حضرت دعوت می کنند از پیشینیان صالح خودمان الگو بگیریم؟ یا منظورشان خود ایشان و خاندان پیامبر(صلی الله و علیه و آله) هستند؟
#جواب:
✍خیر! منظور پیشینیانِ صالحِ خودمان هستند که در دنیا با ایمان و عمل صالح با نفس و شهواتشان مبارزه کردند و تلخی عبادت را بر شیرینی گناه ترجیح دادند.
#بند_دوم:
حضرت فرمودند: در سختی ها از قرآن یاری بطلبید .
3⃣: می توانیم استخاره گرفتن را مصداق این فرمایش بدانیم ؟
و آیا اصلاً درباره استخاره گرفتن برای امور زندگی با قرآن و تسبیح و ... روایت داریم؟
#جواب:
✅اگر به قبل و بعد مطلب در همین بند دقت بفرمایید متوجه می شوید موضوع بحث امیرالمؤمنین درباره قرآن و ضرورت بازگشت و تمسک جدّی به قرآن کریم خیلی بالاتر از مسأله ی استخاره است.
⚠️خودشان بلافاصله درباره علت یاری گرفتن از قرآن در سختیها می فرمایند:" زيرا در قرآن شفاى سخت ترين بيمارى ها يعنى کفر و نفاق و جهل و ضلالت است.
💯بنابراين آن چه را مى خواهيد به وسيله قرآن از خدا بخواهيد و با محبّت قرآن به سوى خدا روى آوريد."
👈اما درباره استخاره بله روایاتی داریم اما در اکثر آنها استخاره به معنای لغوی بکار رفته است.
⏪استخاره به معنای لغوی یعنی درخواست خیر از خداوند کردن و دو سه روایتی هم که در باب استخاره با قرآن ذکر شده است روایات قطعی نیست با این حال علمای بزرگ استخاره را تأیید کرده اند.
‼️اما در هیچ جا نداریم که کس دیگر مثلاً یک روحانی برای دیگران استخاره کند .
#بند_سوم:
«با انجام واجبات ، حقوق الهی را ادا کنید و من گواه اعمال شما بوده و در روز قیامت از شما دفاع میکنم و به سود شما گواهی می دهم»
4⃣ :آیا منظور از حقوق الهی همان حدود الهی و رعایت واجبات و محرمات است ؟
5⃣: آیا نکته خاصی در اینکه گواه اعمال ما با توجه به حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله، امیرالمؤمنین علیه السلام معرفی شده وجود دارد؟
6⃣ : واقعاً امیرالمومنین علیه السلام در روز قیامت بر ما منت می گذارند و به سود اعمال دست و پاشکسته ای که رعایت حقوق الهی کرده باشیم، شخصاً شهادت می دهند؟
#جواب :
✅بله.
📣خداوند در قرآن، سوره توبه ، #آیه105 می فرماید : "قل اعمَلوا فَسَیَری اللهُ عمَلَکُم و رسولُه و المومنین"
⬅️یعنی عمل کنید که به زودی (در قیامت) خدا و پیامبر و مؤمنون عمل شما را می بینند .
‼️که مراد از مؤمنون علی بن ابی طالب است. جان عالم به فدایش!
⚠️پس جا دارد زجری که برای احیای نهج البلاغه می کشیم.
🔰بیخوابی ها، دوری از زن و بچه، محرومیت از مدارک و مدارج علمی و اجتماعی، هزینه هایی که از مال و تن و روانمان می کنیم و از همه بدتر تهمت ها و آزارها را می بینیم.. همین برای ما کافی است .
👈 از این نکته خاص تر دیگر نمی شود که امیرالمومنین شاهد اعمال ما و ان شاءالله شافع ما خواهند بود.
↩️ادامه دارد...
🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع
════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊
#خطبه173
#بنـــد_دوم :
به جانم سوگند اگر شرط انتخاب رهبر ، حضور تمامی مردم باشد، هرگز تحقق آن وجود نخواهد داشت...
1⃣ : یعنی هرگز حاکم یا خلیفه ای به انتخاب مردم، انتخاب نمی شود؟ و فقط أگاهان دارای صلاحیت و رأی اهل حل و عقد، رهبر و خلیفه را می توانند معین کنند؟
2⃣:آگاهان دارای صلاحیت و رأی و اهل حل و عقد یعنی چه؟
3⃣: چرا به انتخاب الهی رهبر اشاره ای نفرمودند؟
#جواب:
✅حضرت در این فراز از #خطبه173 اشاره به مقبولیت رهبری می کنند.
⚠️چون رهبر الهی یک مشروعیت دارد که خداوند به او می دهد که این بخش آن هیچ ربطی به مردم ندارد .
👈اما همان رهبر مشروع تا مقبولیت عمومی نداشته باشد و مردم به او اقبال نکنند ولایت او محقق نشده ، یعنی کسی به حرف او گوش نخواهد داد .
⏪پس بیعت در فرهنگ دینی ما نشانه مقبولیت است نه مشروعیت.
💢در بحث مقبولیت ، داستان رجوع به امام یک داستان دیگری است .
‼️در زمان امام معصوم اگر فرهنگ و فهم و دینداری مردم در حد عالی باشد می فهمند که امام منصوب از طرف خداست و حتی اهل حل و عقد و خبرگان هم هیچ نقشی ندارند .
💯اما وقتی به واقعیت جامعه نگاه می کنیم متوجه می شویم که در روی زمین و در وضعیت خاص زمان امیرالمؤمنین همین مقدار هم که خبرگان یعنی آدمهای اصلی جامعه و بعد اکثریت مردم با امیر المؤمنین علیه السلام بیعت می کنند خیلی عالی است.
🔴و در زمان غیبت هم که اساساً کشف ولی فقیه جز ازطریق خبرگانی که فقها را خوب می شناسند و می توانند از بین فقها شخصی که تمام شرایط ولایت در او محقق شده را کشف کنند ، خب جز این راه دیگری نیست .
#بنــــد_دوم:
...بنابراین آنچه فرمان دادند انجام دهید و از آنچه نهی کردند توقف کنید و در هیچ کاری تا روشن نشود شتاب نکنید ، زیرا در آنچه شما اکراه دارید توان تغییراتی داریم.
4⃣ :«در هیچ کاری تا روشن نشده شتاب نکنید» چه حیطه ای را شامل می شود؟
5⃣:آیا این روشن یا نبودن کاری، بسته به تشخیص خود افراد دارد؟
چنانکه در حکمتهای ابتدایی نهج البلاغه خواندیم که عده ای چون مسئله برایشان روشن نبود، ازجنگ کناره گرفتند و گفتند از اینکه مسلمانی را بکشیم ناراحتیم! حضرت, در مورد آنها فرمود هر فریب خورده ای را نمیشود سرزنش کرد...
6⃣:منظور از : در آنچه شما اکراه دارید توان تغییراتی داریم چیست؟
#جواب:
✍اشاره به این است که این راهِ پرمسئولیتى است ؛ با دقّت در آن راه، گام بر دارید و کاملاً گوش به فرمان باشید و نظم و انضباط را به دقّت رعایت کنید.
🔴و جمله « در آنچه شما اکراه دارید توان تغییراتی داریم» اشاره به این است که در مسائل اجرایى جنگ و جزئیات کارها گاه امام و فرمانده دستوراتى مى دهد که مطابق میل اکثریت مردم نیست ؛مثلاً دستور مى دهد که از طرف شمال به بصره حمله کنید ؛ ولى اکثریت آن را مشکل مى پندارند و ترجیح مى دهند از طرف جنوب حمله کنند.
📣امام(علیه السلام)مى فرماید: «در این گونه موارد؛ عجله نکنید در آن جا که خلاف شرع و مصلحت نیست، ما تغییراتى مى دهیم و خواست شما را تأمین مى کنیم.
↩️همچنین اگر مردم شکایتى مثلاً از بعضى فرمانداران داشته باشند من همچون عثمان اصرارى بر ابقاى آن ها ندارم و نظر مردم را در آن جا موافق شرع و مصلحت است مى پذیرم و این همان موضوع انعطاف است.
#بنــــد_ســـوم:
به خانه ای که دعوت شدید سبقت گیرید و دل از دنیا برگیرید و چونان کنیزکان برای آنچه که از دنیا از دست می دهید گریه نکنید...
7⃣ : در پاورقی آمده که حنین، گریه کردن از راه بینی است یعنی آرام و بیصدا گریستن ،
یعنی حضرت می فرمایند برای آنچه از دنیا از دست تان می رود حتی بیصدا و آرام هم گریه نکنید؟
8⃣:چه چیزهایی از دنیا مد نظرشان بوده بجز ثروت و مقام ؟ آیا مصیبتهای عزیزان و بیماری و ... هم شامل آن میشود؟
#جواب:
✍مراد امیرالمؤمنین علیه السلام این است که چنان نسبت به مسئله آخرت باید توجه شما معطوف بشود و مسئله آخرت برای شما مهم ترین مسئله بشود که دنیا و تعلقاتش در نظرتان کوچک بشود.
⁉️وقتی دلبستگیهای دنیوی از حب مقام و جاه و مال و شهوات در چشمتان کوچک شد از دست دادن آنها برایتان مصیبت محسوب نمی شود تا در برابرش به جزع و فزع بلکه حتی به ناله و گریه خفیف از روی نارضایتی مبتلا شوید.
‼️اما این منافات با احساسات و عواطف پاک در از دست دادن عزیزان ندارد که خودش شعبه ای از محبت و ایمان است.
🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع
🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
#خطبه168
#بند_دوم
«...پس صبر کنید تا مردم آرام شوند و دل های مضطرب در جای خود قرار بگیرد و حقوق از دست رفته با مدارا گرفته شود... کاری نکنید که قدرت ما را تضعیف کند و اقتدار امت مارا متزلزل سازد و سستی و زبونی به بار آورد...»
#سوال1⃣: بنده اینها را خیلی شبیه به #حکمت1 و شرایط غبارآلود فتنه و وضعیت خاص جامعه و وظیفه ای که در ایام فتنه داریم، دیدم. آیا درست متوجه شدم؟
#جواب :
✅شاید شرایط مذکور در این فراز از #خطبه 168 از جهتی شرایط فتنه گون باشد زیرا آن قدر تعداد گروههای شورشی علیه خلیفه سوم بسیار و طیف هوادارانشان متنوع بودند که اگر حضرت اقدام به قصاص قاتلان او می فرمودند امر برای بسیاری از مردم مشتبه می شد.
↩️اما دلایل دیگری هم در این امر بود از جمله:
⭕️1_قاتلان اصلی که نظیر طلحه و زبیر بودند چنان در جامعه تازه رهاشده از التهاب دوران عثمان تشنج ایجاد می کردند که امکان استقرار حکومت عدل امیرالمومنین فراهم نمی شد.
⭕️2_ یکی از عوامل اصلی قتل عثمان یعنی معاویه از دسترس دور بود و چنانچه حضرت اقدامی می کرد یقیناً به نفع او و سرمایه ای جهت ایجاد اختلاف توسط او در جامعه می شد.
⏪به همین دلیل است که معاویه:
🔹اولاً: به دروغ ژست خونخواهی عثمان زا می گرفت .
🔹ثانیاً: در نامه هایش به مولا از او درخواست خون خواهی عثمان را میکرد.
2⃣: همیشه واقعه قتل عثمان را منتهی به بیعت مردم با امام علی(علیه السلام) عنوان می کردند اما کمتر افرادی به وضعیت بحرانی جامعه ، از ابتدای بیعت با امام(علیه السلام) و حکومت شان پرداخته اند. آن آشوب در نهایت چگونه آرام شد ؟
#جواب :
🔵حضرت اولاً با صبر در مقابل این تحریک ها و تهییج ها ابتدا برای حفظ وحدت و انسجام در درون جامعه پایه های نظام خود را تا جای ممکن استوار کردند تا دشمنی مانند معاویه طمع در براندازی حکومت نکند.
🔵ثانیاً با تلاش شبانه روزی در جهت اجرای عدالت و آبادانی و رفاه نسبی مردم دلگرمی نسبت به نظام اسلامی را جایگزین خاطره سیاه مردم از حکومت خلیفه سوم نمودند.
🔵ثالثاً دشمنان اصلی را منکوب نمودند تا کم کم التهاب شدید پیش آمده فروکش کرد البته نه بصورت صددرصد
🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
═════ ೋღ💎ღೋ════
#خطبه167
#بند_اول:
«...و حفظ حقوق مسلمانان را بوسیله ی اخلاص و توحید استوار کرد...»
1⃣: حفظ حقوق بوسیله ی توحید، قابل درک است اما اخلاص چقدر در رعایت حقوق دیگران نقش دارد؟
2⃣: یعنی با این حساب اگر ما از ابتدا روی همین توحید و اخلاص فرزندانمان متمرکز شویم، می توانیم در آینده، جامعه ای سالم بدور از پایمال حقوق ، انتظار بکشیم؟
#جواب :
✍ یعنی همان مقدار که در ساحت اعتقادات و باورها #اخلاص و #توحید در بندگی اهمیت دارد در ساحت عمل و رفتار با جامعه رعایت حقوق مسلمین اهمیت دارد.
💯هرچقدر مسلمان موحدتر و مخلص تر باشد نسبت به حقوق دیگران مراعات کننده تر است.
#بند_دوم
... و آزار مسلمان روا نیست ، جز در آنچه که واجب باشد .
3⃣: منظور از این جمله چیست ؟
#جواب :
✍حضرت یکی از نشانه توحید و اخلاص مسلمان را این می دانند که مسلمانان دیگر از شرّ زبان و دست او در امان باشند.
↩️سپس عدم آزار مسلمانان را دو قید می زنند یکی را با " الا بالحق" بیان می کنند و دومی را با " الا بما یجِب"!
⚠️اولی یعنی آزار مسلمان "جایز " نیست مگر آنجا که طبق شریعت الهی حق و جایز باشد؛
🔴مثل حدّ و تعزیر و قصاص و ... که اگرچه با اجرای آن مسلمان آزرده می شود ولی حق است و باید انجام شود.
⚠️و دومی یعنی در مواردی هم که طبق مجوز شرع آزاری به مسلمان باید برسد نباید از میزان و کیفیتی که شرع واجب کرده بیشتر بشود.
📚در حدیث آمده است که قنبر با تمام احترامى که داشت، هنگامى که بر اثر سهل انگارى به هنگام اجراى حدّ، سه تازیانه اضافه زد، امام(علیه السلام)فرمود: باید قنبر به مقدار این سه تازیانه قصاص شود!
📣«إِنَّ اَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ اَمَرَ قَنْبراً أَنْ یَضْرِبَ رَجُلا حَدّاً فَغَلِطَ قَنْبَرٌ فَزَادَهُ ثَلاَثَةَ أَسْواط فَأقادَهُ عَلِىٌّ(علیه السلام)مِنْ قَنْبَر بِثَلاَثَةِ أَسْواط»
#بند_دوم:
«...همانا مردم در پیش روی شما میروند و قیامت از پشت سر شما را میخواند...»
4⃣: آیا چون قیامت را در پیش رو داریم نباید میفرمودند قیامت هم از پیش رو ما را می خواند ؟
#جواب :
📢در اینجا مراد از قیامت همانطور که از عبارت هم معلوم است ، مرگی است که آغاز ورود به عالم قیامت است .
☑️مرگ در واقع کشیده شدن به فضای قبر و ورود به عالم برزخ است .
📣لذا می فرمایند: در مقابل چشمان شما و جلوتر از شما عده ای از مردم رفتند و شما مرگ آنها را دیدید ، مرگ خودتان هم که از پشت سر انگار شما را می خواند و هل می دهد به سمت رفتن .
◼️یعنی در واقع مثل قافله ای است کاروان بشریت که یک نفر از پشت سر دائما می خواند برای آنها آواز مرگ را و آنها را سوق می دهد به سمت حیات ابدی .
↩️بنابراین مرگ پیشینیان ما در مقابل چشمان ماست و مرگ خود ما هم از پشت سر مارا می خواند و هل می دهد بسمت قبر.
#بند_دوم
«...تَخَفَّفوا تَلحَقوا... سبکبار شوید تا به قافله برسید...»
5⃣: ما خیلی وقت ها سعی می کنیم بار عیوب و نواقص مان را بر زمین بگذاریم تا سبکبار شویم اما چه تضمینی وجود دارد که این بار دوباره وبال مان نشود؟...
6⃣: چه کنیم که آن بار را تا ابد زمین بگذاریم ؟
#جواب :
✍ باری که بر دوش ما سنگینی می کند سه گونه است:
🔴1- گناهان گذشته که با توبه فرو می ریزد.
🔴2_ ملکه رذایل که در جان ریشه دوانده که با مراقبه و محاسبه دائمی و انجام حسنات و .. ریشه کن می شود.
🔴3_ تعلقات و دلبستگیها به دنیای فانی با زهد و عقلانیت روحانی از بین می رود
#بند_دوم:
«... و تقوا پیشه کنید زیرا شما در پیشگاه خدا، مسئول بندگان خدا، شهرها، خانه ها و حیوانات هستید...»
7⃣: ما درمورد خانه ها و شهرها هم مسئولیم؟ چه مسئولیتی داریم؟
8⃣: مسئولیت مان در مقابل حیوانات چیست؟
#جواب :
✅مفهوم تقوا در برابر بندگان خداوند روشن است و آن ترک آزار آن ها و حفظ حقوق و احترام به شخصیت آنان مى باشد.
‼️و اما تقوا درباره بلاد، آن است که در آبادى آن ها بکوشند و از تخریب و ویرانى بپرهیزند و اجازه دهند همه مردم از محیط سالم بهره گیرند.
⬅️و اما مسئولیت در برابر بهایم و چهار پایان این است که آن ها را بى جهت آزار ندهند و فوق طاعت شان بر آن ها بار نکنند و به نیازهاى آن ها از نظر غذا و آب و حتى پوشش لازم و نیز دارو و درمان به هنگامى که گرفتار جراحتى مى شوند، رسیدگى کنند.
🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع
═════ ೋღ💎ღೋ════
═════ ೋღ🕊ღೋ════
#خطبه166
#بند_دوم:
... اما خداونــــــــد مسلمانان را بزودی برای بدترین روزے ڪہ بنی امیہ در پیش دارند جمع خواهد ڪرد ، آنچنان ڪہ قطعات پراڪنده ابرها را در فصل پاییز جمع می ڪند . خدا میان مسلمانان الفت ایجاد می ڪند و بصورت ابرهای فشرده در می آورد ، آنگاه درهای پیروزی برویشان می گشاید ....
5⃣: حضرت چه برهه ای از زمان و کدام واقعه را پیشگویی می فرمایند ؟
#جواب :
✍ در این که چه کسانى این بلا را بر سر بنى امیّه مى آورند ، دو دیدگاه وجود دارد:
🗯گاه به بنى عبّاس تعبیر شده
🗯و گاه به شیعیانى که بر ضد بنى امیّه قیام کردند.
👌🏻ولی ظاهراً هر دو به یک معنا باز مى گردد.
⏪زیرا مى دانیم قیام بنى عبّاس، نخست به نام قیام علویین صورت گرفت هر چند در ادامه راه بنى عبّاس مسیر آن قیام را تغییر داده و به صورت قیام عبّاسیین درآوردند و آن ها نیز مظالم بنى امیّه را تکرار کردند و سرانجام خودشان نیز نابود شدند.
‼️بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام) و یارانش در کربلا، گروه هاى متعددى ضد بنى امیّه شوریدند.
💯بسیارى شهید شدند و بعضى براى مدتى پیروز گشتند.
⚠️این قیام ها به پانزده قیام بالغ مى شود که آخرین آن ها قیام ابومسلم بود که به نابودى کامل حکومت بنى امیّه انجامید.
✅بر خلاف آن چه بعضى مى پندارند، ابومسلم و یارانش هرگز براى سپردن حکومت به بنى عبّاس قیام نکردند؛ بلکه در ابتدا جمعى از سران شیعه با ابومسلم ـ که مرد شجاعى بود ـ در خراسان متحد شدند و براى درهم کوبیدن آخرین خلیفه اموى یعنى «مروان حمار» و تأسیس حکومت آل محمّد(صلى الله علیه وآله) تصمیم گرفتند و شعار آنان «الرضا لآل محمّد(صلى الله علیه وآله)» بود.
↩️چیزى نگذشت که ابومسلم توانست بر خراسان و بیش تر نقاط ایران و عراق مسلّط شود.
⁉️اگرچه «ابراهیم امام» که از دودمان عبّاس بود و «عبدالله بن محمّد» معروف به «سفاح» و «ابوجعفر منصور» که هر دو از برادران ابراهیم امام بودند خود را به ابومسلم نزدیک کردند و در انتظار فرصت براى به دست گرفتن زمام حکومت بودند، ولى ابومسلم هرگز به این کار مایل نبود؛ به همین دلیل کارگزار او در کوفه به نام ابوسلمه آن سه برادر را در هنگامى که به نزد او رفته بودند در جایى پنهان کرد .
⬅️و براى این که یکى از فرزندان على(علیه السلام) را به رهبرى مسلمین برساند سه نامه به مدینه فرستاد:
📩یکى براى امام صادق(علیه السلام)
📩و دیگرى عبدالله بن حسن
📩و سوّمى را براى عمر بن على بن الحسین
👈🏻و به فرستاده خود سفارش کرد ابتدا خدمت امام صادق(علیه السلام)برود؛ اگر او زعامت مسلمین را پذیرفت، دو نامه دیگر را پاره کند و گرنه به نزد آن ها برود.
🗡 امام صادق(علیه السلام) چون از توطئه هاى پشت پرده که حتى از نظر ابومسلم مخفى بود، آگاهى داشت این دعوت را نپذیرفت و آن دو نفر نیز به تبع امام صادق(علیه السلام)نامه ها را جواب ندادند.
↩️ولى پیش از آن که فرستاده ابوسلمه به کوفه بازگردد، جمعى از خراسانیان ـ که ارتباطى با سفاح و همراهانش داشتند ـ از مخفى گاه سفاح و همراهانش با خبر شدند و نزد آن ها رفته با او بیعت کردند.
⛔️ابوسلمه و ابومسلم که خود را در برابر عمل انجام شده دیدند به آن ها پیوستند و بعد از درگیرى هاى شدیدى که بین آن ها و طرفداران «عبدالله بن على» عموى ابوجعفر منصور رخ داد حکومت به عباسیان رسید و ابوجعفر منصور که بعد از مرگ برادرش سفاح به جاى او نشست ابومسلم را به بغداد دعوت کرد و با توطئه از پیش طراحى شده او را به قتل رساند.
‼️شاید به این دلیل که مى دانست ابومسلم در دل طرفدار حکومت آل على(علیه السلام) است؛ نه آل عبّاس بنابراین خطرى براى حکومت بنى عبّاس محسوب مى شود.
🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع
═════ ೋღ🕊ღೋ════
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
#خطبه160
#بند_اول
«...سپاسی که تورا رضایت بخش ترین، محبوب ترین و ممتازترین باشد...»
#سؤال1⃣ : انسان با کدام عمل میتواند از خداوند ، اینچنین سپاسگزاری کند؟
#جواب:
✍ در این بخش از #خطبه160 حضرت در کمال فصاحت و بلاغت، کاملترین و جامع ترین نوع حمد را نثار پروردگار می کنند.
⬅️این حمد و سپاس، جامع ترین حمدها است؛
نه زمان محدودى دارد، نه تعداد معین، نه مکان خاصى دارد و نه قصور و حجابى.
👌سراسر زمان و مکان را پر مى کند و به پیشگاه حق مى رسد و برترین حمدهاست.
↩️ اضافه بر این حمدى است بر عافیت و بلا و گرفتن و اعطاء که از این نظر هم جامعیت دارد.
✅بنابراین حمدی است بر همه چیز، در هر زمان و هر مکان، در هر حال و در هر شکل و در هر صورت.
👈 به نظر بنده با توجه به اهمیت این حمدها و نیز اختصاص چندین سؤال خواهران به همین بخش از خطبه بهتر است کمی بیشتر در این خصوص گفتگو کنیم .
💯چرا که خداوند وجودى نامحدود و بى پایان است از هر نظر و موجود محدودى چون بشر، هر کس که باشد، از درک آن نامحدود عاجز و ناتوان است.
🚫اما براى این که تصور نشود این سخن به معناى عدم امکان شناخت خدا و تعطیل صفات است بلافاصله به ذکر معرفت اجمالى از طریق بیان هشت وصف از اوصاف ثبوتیه و سلبیه او مى پردازد و مى گوید: (گرچه ما به درک کنه ذات تو قادر نیستیم) «جز این که مى دانیم تو زنده و قائم به ذات خود و دیگران قائم به تواند. هیچ گاه خواب سبک و سنگین، تو را فرا نمى گیرد (تا از بندگانت غافل شوى)»
⁉️«افکار (بلندپرواز) هرگز به تو نمى رسد و چشم ها (ى تیزبین) تو را نمى بیند؛ ولى تو چشم ها (و حرکات آن ها) را مى بینى و اعمال و کردار (بندگان) را احصا مى کنى و زمام همگان به دست توست»
و سایر صفات که خودتان قطعاً در متن خوانده اید اما چند نکته مهم:
1⃣: حمد الهی بالاترین دستور، عالی ترین عبادت و مؤثرترین روش برای جلب رحمت سرشار پروردگار است.
⏪لذا در قرآن حمد:
اولاً: فقط اختصاص به خداوند دارد الحمدلله رب العالمین
و ثانیاً: اختصاص به دنیا ندارد بلکه مؤمنین هم در دنیا دائما حمد می کنند و هم در آخرت و آخر دعویهم ان الحمدلله رب العالمین.
2⃣: برخلاف تصور عوام، حمد یک ذکر لفظی نیست بلکه مثل تمام اذکار دینی آخرین مرحله اش در زبان است و از انجا آغاز تاثیر گذاری آن اسم یا صفت در عالم است.
🔰توضیح اینکه هر اسم یا صفت الهی که به عنوان ذکر بر زبان انسان مؤمن جاری می شود چند مرحله را طی می کند:
🔴نخست: بنده با قلب و فکر خویش به آثار قدرت یا رحمت یا علم ... خدا توجه می کند در اثر این توجه در دل او حالت باور پدید می آید یا تقویت و زنده می شود مثلاً باور به اینکه کسی جز خدا نمی تواند یاور او باشد
آن گاه در قلب و نفس او حال خشوع و کُرنش در مقابل آن جلوه از جلوات رحمت الهی شکل می گیرد و این حال او را به ابراز این ایمان و باور و حال وامی دارد که نتیجه اش یا می شود ذکر زبانی یا یک عمل عبادی مانند نماز و سجده شکر و ....
‼️اکنون جای تأمل بسیار دارد که موجود محدود و ضعیفی مثل انسان اولاً مگر می تواند رحمت و علم و قدرت و... نامحدود خدا را کامل درک کند؟ نه
ثانیا مگر می تواند حق ان رحمت و... را به تمامه ادا کند؟ نه
↩️لذا پیامبر هم فرمود: ماعرفناک حق معرفتک و لا فبدناک حق عبادتک پس چه باید کرد؟
✅تنها راه و بهترین راه این است که:
🔴اولاً ما معرفت و حمد و شکر خدا را به خودش واگذار و با تعلیم خودش انجام دهیم .
🔴ثانیاً: در کنار هر شکر و حمد و عبادتی بگونه ای اعتراف کنیم که این شکر و حمد ناقص نهایت توان ما بود نه نهایتِ شایستگی تو
#بند_دوم:
«...پس آنکس که دل از همه چیز تهی سازد و فکرش را به کار گیرد که ..... زمین را چگونه بر روی امواج آب گسترده ای؟ نگاهش حسرت زده و عقلش مات و سرگردان و شنواییش آشفته و اندیشه اش حیران می ماند»
#سؤال 2⃣ :چرا نگاه از شگفتی خلقت خدا، «حسرت زده» میشود؟
#جواب:
✍ زیرا همانطور که عرض شد مؤمن وقتی با قلبی پاک شده از پیش فرضهای بشری و غرور دانش خود به آثار علم و قدرت الهی می نگرد عمیقاً به فراتر بودن این حقیقت از توان و دامنه فهم و درک خود پی می برد و حال عجز و خضوع و خشوع پیدا می کند و ناامید و حسرت زده از کشف کنه قدرت نامحدود حق به خود باز می گردد.
‼️اینها که می گویم همه از نهج البلاغه است کافی است #خطبه_اول بخش خلقت آسمانها و زمین را با همین دید بخوانید تا ببینید چگونه زانوان روحتان می لرزد و ناخودآگاه زبان اعترافتان به عجز در برابر پروردگار مترنم می شود.
↩️ادامه دارد....
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
═─═ঊঈঊ☸ঈঊঈ═─═
#خطبه158
#بند_دوم:
«...اما بزودی خدا از نااهلان بنی امیه انتقام میگیرد. خوردنی را به خوردنی و نوشیدنی را به نوشیدنی. خوردنی تلخ تر از گیاه علقم و نوشیدنی تلخ تر و جانگدازتر از شیره درخت صبر»
#سوال: اگر ممکن است درمورد این انتقام بیشتر توضیح دهید.
#جواب:
✍ اشاره به این که بنی امیه هر بلایى بر سر مردم آوردند خداوند بر سر آن ها خواهند آورد و در برابر هر لذتى که از مقام بردند خداوند تلخى ذلت را در کام آن ها فرو خواهد ریخت.
⛔️در حکومت خود، مردم را در ترس و وحشت و در زیر برق شمشیرها قرار دادند، خداوند گروهى بر آن ها مسلّط مى کند که همین کار را با آن ها خواهند کرد.
‼️تاریخ مى گوید تمام این پیش بینى ها به واقعیت پیوست و خداوند چنان خاندان بنى امیّه و وابستگان به آن ها را متلاشى و نابود کرد که بازماندگان آن ها از ترس و وحشت به مناطق دوردست فرار کردند و از دیده مردم پنهان شدند و چیزى جز نام ننگین و تاریخ سیاه از آنان باقى نماند.
⚠️به عنوان نمونه نخستین خلیفه عباسى هنگامى که به حکومت رسید، دستور قتل عام بنى امیّه را صادر کرد و چنان کشتارى از آنان شد که عدد کشتگانش به شمار نمى آمد؛حتى قبرهاى آن ها را شکافتند و جنازه هاى آن ها را بیرون آوردند و سوزاندند.
⏪هنگامى که مروان، آخرین خلیفه بنى امیّه کشته شد «عامر بن اسماعیل» به خانه اى که در آن مروان و زنانش بودند حمله کرد. آن ها درها را بستند و فریاد و شیون بلند کردند.
↩️ عامر مردى را که از آن ها مراقبت مى کرد گرفت و درباره خانواده مروان سؤال کرد، او گفت: مروان به من دستور داده که اگر کشته شدم گردن تمام دختران و کنیزانم را بزن (تا به دست دیگران نیفتند) ولى من چنین کارى را نکردم.
⏪در این حال دو دختر مروان را نزد عامر آوردند. او سفارش کرد، سر مروان را در دامان دختر بزرگ ترش بگذارند و به او گفت: بسیار پوزش مى طلبم؛ این کار در برابر کارى است که شما با سر «یحیى بن زید» کردید که سر او را در دامان مادرش گذاردید و شما که ابتدا به این کار کردید، ستم کارترید (و بعد همه آن ها را به قتل رساند)
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
═─═ঊঈঊ☸ঈঊঈ═─═