eitaa logo
مهدی ایزدی 🚩🏴
210 دنبال‌کننده
236 عکس
56 ویدیو
45 فایل
بیایین تقسیم وظایف کنیم؛ "من می‌نویسم، شما بخونید" 🔰اینجا از: ✔️ تربیت ✔️ سیاست ✔️ جامعه ✔️ و دین صحبت می‌کنیم. 📲 اندرونی: @mahdiizadi_pv 📱آدرس صفحه‌های توئیتر، اینستاگرام و کانال تلگرامم، همین آدرس هست⁦👇🏻⁩
مشاهده در ایتا
دانلود
🇱🇧 قبل از انفجار در بندر ، اقتصاد لبنان به شدت فشل و داغون شده بود و به‌خاطر هم که قوز بالا قوز! قیمت به‌صورت عجیبی بالا بود و ارزش پول ملی لبنان پایین! بندری که انفجار در اون رخ داده، یکی از مهم‌ترین شاهرگ‌های اقتصادی لبنان بود که الآن عملاً اقتصاد لبنان رو تا معرض فروپاشی اقتصادی برده! علت اینکه بنده می‌گم این انفجار، عادی نبوده اینکه با این وضعیت بحرانی اقتصادی در لبنان، اولاً لبنان به کمک‌مالی بزرگی نیاز داره! این کمک یا در قالب وام هستش یا وام از طریق ! برای دریافت وام از صندوق بین‌المللی، شرط و شروطی داره که یکی از واضح‌ترین شروطش، قطع رابطه و لبنانه! کمک مالی هم کذلک! حالا یه عده می‌گن این انبار تسلیحات بوده که زده! که این بدترین فرضیه هست؛ چراکه وجه‌ی حزب‌الله بین مردم لبنان خراب می‌شه! بخاطر خسارت سنگین و تلفات بالا! حزب‌الله هم مجبوره برای حفظ آبرو جواب بده، و در این‌صورت حزب‌الله باید بدون حمایت مردمی به نبرد با اسرائیل بره... درکل لحظات ملتهبانه‌ای داره منطقه رو می‌بلعه! دعا و توسل فراموش نشه! ﴿فَإنَّ هُمُ الغالِبُونَ﴾ 📥 @sardareshgh313
مهدی ایزدی 🚩🏴
#عکس_پست #اینستاگرام
. "ایدئولوژی" خوب به تصویر بالا نگاه کنید! در نگاه اول، داریم نیمی از جهان را لعنت و نفرین می‌کنیم و خودمان را امامزاده‌ی این جهان فرض کرده‌ایم که بنا دارد، جهانی از ضلالت را که با مدرن‌ترین و پیش‌رفته‌ترین تجهیزات چشمان‌مان را محسور کرده‌اند، با مُشتی عمامه‌به‌سر و چند ریشو و با شعارِ مرگ، شکست دهیم! اما در نگاه دوم، ایدولوژی و غربِ والا را به به تنهایی و با یک ملت به چالش کشیدیم. شدیم الگوی آزادمردان و آزادزنان بشریت. و یک کشور، شد یک منطق و تفکر و سبک زندگی و ایدئولوژی؛ ایدئولوژیِ ! این ایدئولوژی، از مظلوم اِمریکا تا زخم برداشته‌های و را در آغوش می‌کشد و کشورهای ناهم زبان و ناهم فرهنگ و ناهم آیین را به عقد اخوت هم درآورده؛ عجم، عرب، و و مسیحی و سنی و ایزدی! این ایدئولوژی، به تنهایی تمام ظالمین را گردن کِشی می‌کند و ملت‌های حقیر را عزیز کرده. جوانانی که آفتابه هم نساخته بودند را موشک‌ساز کرد و ماهواره‌ی نظامی به فضا فرستاد. با دستانی خالی و خالی و خالی... از هیچ، را آفرید. قدرت نظامی منطقه شد و جهانِ ظالمین را از ترس موشک‌هایش، جهنم کرد، با توسل و توکل و تکیه‌ی مقدس یه این ایدئولوژی، ماشین یزید را تا به دره‌ی سقوط و انحطاط کشاند و سفاک را به مثابه‌ی موشی کرد که از این سوراخ به آن سوراخ، مستأجر است. دیگر همه‌یِ دنیایِ آزاده می‌داند، اگر ظلمی، زخمی، نیشگونی به مظلومی درآید، مظلوم ساکت نمی‌شود و به پشتوانه‌ی گرمِ این ایدولوژی، برمی‌خیزد و چشمان استکبار را از کاسه‌ی ظلم بیرون می‌کِشد. ببینید سیاه پوستان اِمریکا را، جلیقه زردهای را، آزادی خواهان و را، انقلابیون را، را... ایدئولوژی انقلاب صادر شد؛ به همین راحتی! اما... اما به خاطر این لیبرال‌های پوسیده‌تفکر و تنبل‌مَنش، سطح دغدغه‌ی مردم تا قیمت گوجه و تخم‌مرغ پائین آمده و ناسیاست‌مداران، با گروگان‌گیری معیشت مردم مقتدرمان، اجازه‌ی مطرح شدن این ایدئولوژی را در داخل نمی‌دهند؛ چراکه این ایدئولوژی، هرنوع سرمایه‌داری و رفاه‌طلبیِ نامشروع و رانت و ویژه‌خواری را سرکوب می‌کند و مگر لیبرال‌ها با غیر از این‌ها زنده‌اند؟ . پ.ن: پدر موشکی‌مان با یارانش، این ایدئولوژی را بر موشک‌مان حک کرد تا جهانِ سلطه از مسلح شدن ایدئولوژی‌مان، خوابِ شب و امانِ روز نداشته باشد و نداشته و نخواهد داشت. . . | | 📥 @sardareshgh313
. "به ما" با هزار امید و آرزو از خانواده و زن و بچه و عُلقه‌هایشان زدند تا این کشور را "به ما" برسانند. به ما! ما، یعنی من و تو. یعنی من و‌ تو و هرکسی که در ایران زندگی می‌کند. وَرای هر رنگ و جناح و جبهه و گرایش. ایران را برای مابعدشان به ارث گذاشتند و ماهم برای مابعدمان به ارث می‌گذاریم. دست خودمان است! می‌توانیم از جانب آیندگان، فحش برای خودمان خورجین کنیم، می‌توانیم رحمت و دعای خیر. دست خودمان است! هم می‌توانیم با ارثیه‌ی که بهمان رسیده، عشق و حال کنیم و میهن را با کبریتِ و بی‌وطن‌هایِ فارسی‌زبانِ خارج‌نشین، به دودِ فنا دهیم. هم می‌توانیم میهن را با سختی اما عزت‌مندانه، به دست سلیمانی‌ها و فخری‌زاده‌ها بسپاریم. هم می‌توانیم میهن را دست جماعتی بسپاریم که اگر دست‌شان برسد، پهلوی‌طور، میهن را به حجله‌ی اجنبی بفرستند؛ همان‌گونه که با و چنین کردند. هم می‌توانیم میهن را دست عده‌ای بسپاریم که زرگر باشند و زر شناسند. دست خودمان است! هم می‌توانیم بسیجیِ کف میدان را به قیمت ذوق کردن ایران‌اینترنشنال و بی‌بی‌سی، به باد مسخره بگیریم و را ترند. هم می‌توانیم پاسدارِ تا کمر، در گِل فرو رفته را سر تاپا گُل بگیریم. دست خودمان است! هم می‌توانیم دشمن را یارا رسانیم. هم می‌توانیم یار را دست‌گیری. دست خودمان است! . . | | | | 📥 @sardareshgh313
. "هجری قاسمی" در کشور مختار ثقفی، حوالی طیارخانه‌ی بغداد، در لیلة الشهدائی، قاسمِ قصه‌ی ما، ق آ س م شد. از آن‌جا بود که می‌توان مبدأ تاریخ مقاومت را به قبل و بعد از آن تقسیم کرد. فی المثل: الیوم، یکسال پس از هجری قاسمی‌ست! یک‌سالِ پس از "هجریِ قاسمی"، بر ما به صعوبت گذشت! با خنده‌هایش چشما‌ن‌مان مرطوب می‌شد، با آن نگاه‌ش دل‌مان غنج می‌رفت و با تصاویرش، آه از نهادمان تا گلزارشهدای کرمانِ بی‌شاه پرواز می‌کرد... اما همه‌ی این‌ها بهانه‌ای نمی‌شد که تو برگردی! اصلاً لعنت به تکذیبیه‌ها؛ که هم‌چنان که هم‌چنان است، به امید تکذیبِ نبودنت، شبکه‌ی خبر را روی زیرنویس‌هایِ فوری‌اش فوکوس می‌کنیم، اما هیچ! تو برنگشتی... ظاهراً باید به این هجرت قاسمی خو بگیریم و از داغ‌ت، آهن تیز کنیم برای خون‌ت! همان خونی که خونِ دل شد تا خون‌مان، در مملکت‌مان رود نشود بین شیار‌های موزائیک‌ِ کفِ پیاده‌رو‌های تهران و همدان و کرمانشاه! ظاهراً باید وصیت‌نامه‌ت را باور کنیم و به عنوان رنج‌نامه‌ی قاسمی، روی دیوار اتاق‌مان، بالاتر از عکس شهیدان میخ‌کوبِ دیوار کنیم! وصیت‌نامه‌ت باید بشود منشور خدمت همه‌ی خدمت‌گذاران دولتی و خصوصی، تا به جای پُرکردن ساعت‌ها و به زنجیرکشیدن افتخارات و تقدیرنامه‌ها، به فعالیت جهادی و بدون اسم و رسم روی بیاوریم! وصیت‌نامه‌ت باید قاب عکسی شود به پهنای دیوارنگار میدان ولی‌عصر، تا همگان غرق شویم در عمق ارادت و مرامت به مردم‌ت و ولایت! همان ولایتی که آن را سبب عاقبت بخیری خواندی و غیر آن را خُسران! عکس‌هایت باید از ابعاد بنرها و بیلبورد‌ها فراتر برود، مثل عکس ساده و بی‌افکت‌ت در خانه‌ی مادری ، در روستای کرمان. نگاهت در تعامل با دوست و دشمن باید دستورالعملی شود برای آن امورخارجه و وزیر چون پسته خندان‌ش! و تبعیت‌ت از ولی؛ تبعیت‌ت از ولی باید شهادتین همه‌ی آنانی شود که قلب‌هایشان به اندازه‌ی یک می‌تپد! درست مثل خودت! ظاهراً باید به این هجرت قاسمی خو بگیریم و زین پس، با دندان‌هایی فشرده و صف‌هایی تنیده از ایمان و اعتقاد و زره بر تن و اسلحه‌ بر دست، شب‌های تاریک را در جای سپیده‌ی صبح‌ها بگماریم و با چشمانی باز مراقبت کنیم از یک ایران، از ناموس و غیرت و شرف و اعتقادِ یک ایران! و از که جانِ همه‌‌ی ایران است! درست مثل خودت! . . | لرَّحِيمِ | | | 📥 @sardareshgh313
. "حرف قطعی" حدوداً از زمانی که جوزف، برای ریاست‌جمهوری مطرح شد، رسانه‌های اِمریکایی و هم پیاله‌های داخلی‌شان با ذوق‌زدگی تیتر می‌زدن: بازگشت امید به ! خیالِ خام بافتند که با آمدن جوزف، اِمریکا می‌شود همان که شب‌ها قبل خواب، در خیال‌شان آن را در آغوش می‌کِشند.‌ دولت‌مردان و روزنامه‌های‌شان هم دخیل بستند به پنجره فولادِ بلکه برجام مُرده، احیاء شود و مردم از گلابی‌های آن چیزی ببینند و باری دیگر، ۱۴۰۰ را به بنفش و سبز پیشکش کنند. زمان جلوتر رفت و جوزف شد پرزیدنت، در گام اول سخنگو را هل داد جلو که بگوید اول باید برگردد! بعد، ماهم برمی‌گردیم. دولت‌مردان که با "اما" و "اگر" موضع می‌گرفتند، وارد میدانی شد که دون شأن او بود، اما باید می‌شد؛ چرا که عزت ایرانی بازهم داشت تحقیر می‌شد. رهبری، به پشتوانه‌ی مصوبه‌ی قانونیِ ، را زد و دولت‌مردان تکیه زدند به این حرفِ قطعی و پهلوان پنبه شدند در موضع‌گیری‌هایشان! طبق انتطار، کاخ جوزف هم‌چنان مخالفت می‌کرد و بازگشت به برجام را منوط به بازگشت ایران به تعهداتش می‌کرد! رهبری بار دیگر، به پشتوانه‌ی کشور که همگان (از جمله دولت) موظف به اجرای آن هستند، حرف قطعی را تکرار کردند تا اِمریکا بداند ایران، دیگر آن ایرانِ ضعیف نیست که مجلس‌ش تحت فرمان و‌ مواجب دولت باشد و زمینه‌ای برای اجرای فرمان‌های قطعی رهبری مملکت نباشد! دیروز بود که خبر رسید، اِمریکا و جوزف‌ش کوتاه آمدند و گفتند دعوت برای نشست در گروه برجامی را می‌پذیریم. برای حُسن نیت و شیره مالیدن سر ایران هم، محدودیت‌های در خاک اِمریکا را کاهش و درخواست فعال سازی را پس گرفت! القصه؛ این ماجرا هم می‌گذرد اما من دو بند حرف دارم با و : اول مردم: شمایی که به خاطر هر اشتباهی که یک نماینده مرتکب می‌شود را به رگبار کنایه و تمسخر می‌گیری، بدان که این مجلس (با همه‌ی کمبودها و نقص‌هایش) شرف دارد به مجلس و دولتی. و صد البته که باید انتقاد‌ها را گفت، اما تمسخر و سیاه‌نمایی هرگز! دوم مسئولین: آقایان مسئول (نه مدیر)؛ دیدید که اِمریکا با همبستگی و یک زبان بودن ایران و همه‌ی مسئولان‌ش عقب نشست و پا پس کشید. پس لطفاً در همه‌ی مسائل (داخلی / خارجی) یک‌زبان باشید تا دشمن (داخلی / خارجی) پا پس بکشد و ملت، نفسی راحت! . . | | | | 📥 @sardareshgh313
. "احمدی‌نژاد" پست قبلی مقدمه‌ای بود برای این سوال که چرا برادر محمود، دیگر شایسته‌ی قبای نیست؟! به نظر من، تقریباً از دوره‌ی دوم برادر محمود بود که دیگر او تغییر کرده و پوست انداخته بود! او به لطف رفقای ناباب و ذهن‌پوک، به حاشیه کشیده شده بود! (شاید اینجا برای‌تان سوال شود که با این حال، چرا در ۸۸، نظام و بسیجی‌ها برای او هزینه دادند؟! پاسخ‌ش این است که برادر محمود، چه خوب چه بد قانونی بود و هم‌چنان هم اگر کسی علیه رئیس‌جمهور قانونی ایران، آقای ، دست به آشوب و اغتشاش بزند، اولین‌ها، خود ما هستیم که از او دفاع خواهیم کرد، با همه‌ی خیانت‌ها و جهالت‌هایش؛ چون قانون‌کُشی نباید باب شود که اگر شود، از فقط کاغذی می‌ماند و اسمی) دغدغه‌ی برادر محمودی که اهل کار بود و ساده زیستی، تبدیل شده بود به حاشیه و متن را که مردم هستند فراموش کرده بود. مشاورین دل‌مریض و بدنیت او (که هم‌چنان هم او را در آغوش خود، تحت الحفظ دارند) دغدغه و نگرش و او را فاسد کردند. به زعم من، برادر محمود از آن رئیس‌جمهورِ کاری و پردغدغه، تبدیل شده به یک هزینه‌سازِ که هدفش هرچه هست، دیگر خدمت نیست که اگر بود مثل بقیه‌ی دل‌سوزان، با محبوبیت و نفوذِ مردمی که دارد، می‌توانست یک‌تنه بازار شامِ ایران را تکانی دهد؛ اما خودش را با مناجات و توسل‌های مضحک در امام‌زاده و بیانیه‌های آبکی به لهِ یاران و علیهِ دیگران سوزاند؛ آن‌قدر سوزاند که بر منِ کم‌سواد و بی‌تجربه ثابت شد که این آقا، دیگر آن برادر محمود نیست! پس اگر بیاید، شاید یکی بشود بدتر از حسن جان. چراکه مع الأسف توده‌ی مردم او را نیک‌نام می‌شناسند و او با آمدنش نیک‌نامی را لکه‌دار می‌کند! او اگر هم بیاید و بشود رئیس‌‌جمهور، دیگر دغدغه‌ی اولش و اقتصاد و نیست و توانایی این را دارد که یک تنه (پس از تیربارِ حسن جان)، تیرخلاصی باشد بر پیکره‌ی اقتصاد و اعتماد مردم! او دیگر حواسش به خدمت نخواهد بود؛ چون از ایدئولوژیِ خدمت فاصله گرفته و دیگر جهادی نخواهد بود چون سیاست‌زده شده! رک و راست و پوست‌کنده‌اش این است که برادر محمود، دیگر برادر محمود نیست؛ چراکه زین پس، او "" است! در نهایت توصیه‌ام به خودم این است که در کُنج خراباتِ رجب و شعبان دست به دعا بردارم برای عاقبت‌بخیری خودم و هرکه به خودم ربط دارد و ندارد و اعوذ بخوانم از رفاقت با ناباب و نااهل و دل‌چرکین. . . | | | | 📥 @sardareshgh313
. "ما و همت" این متن نمی‌خواهد به قربان چشم‌های برود، نمی‌خواهد با او درددل کند، نمی‌خواهد برایش عُقده بگشاید؛ می‌خواهد مَنِش و سیره‌ی او را بازخوانی کند تا از همت، فقط اتوبانی باقی‌ نماند در پایتختِ غبارگرفته‌یِ ایران‌مان! مثل من و شما نبود. اهل نق زدن و غر زدن نبود. گوشه‌ی خانه‌‌ی گرمش لم‌ نمی‌داد و دست به نمی‌شد برای انتقاد و‌ اعتراض! او در این جامعه‌ی ۸۰ میلیونی، فقط دنبال گلیم خود و خانواده‌اش نبود. او اصلاً اهل خود و خانه‌ی خود نبود! او اهل میدان بود، در میدان بود، می‌جنگید. بر علیه دشمن، بر علیه خود. و جور ناکارآمدی‌ها را می‌کِشید؛ چراکه دل می‌سوزاند برای و ایرانی؛ او یک واقعی بود. رئیس‌جمهورش هم بود؛ یک خائن که نه به جبهه‌ها می‌رسید، نه به . اما همت تسبیح به دست نمی‌گرفت تا در و و خانه و خیابان، بنی‌صدر را به فحش‌های کاف‌دار (مثل کثیف و کثافت) بِکِشد! او می‌دانست اهل کار نیست(مثل ما)، پس خودش دست به کار شد(برخلاف ما)؛ در حیطه‌ی خود، ناکارآمدی‌ها را رفع می‌کرد نه اینکه غر بزند و خواهر و مادر همه‌ی را یکی کند. همه‌ی ما یک همتِ درون می‌خواهیم که در بخش و تخصص‌مان، عین نق‌ نقوها اَبرو درهم نکِشَیم و غر نزنیم. یک همتِ درون می‌خواهیم که هرچه فشلی و تنبلی است را در انباری خانه، انبار کنیم و در کوچه و خیابان و محل خود، بنشینیم پای دردِ مردم. درد مردم که است، است، تبعیض و گاهی است. هرکس از ما اگر یک جو همت داشته باشیم، ریشه‌ی و گاهی فساد را به اندازه‌ی دو دست خود قطع می‌کنیم. فقط یک جو همت می‌خواهد. آریایی؛ کمی حواس‌مان به فکر و شکم ایران و ایرانی باشد. برایش تبیین کنیم که فشل امروز، حاصل رأی خراب دیروز خودش بوده. برایش توضیح دهیم که همه‌ی مشکلات حل می‌شود اگر همت کنیم. ما دفاع مقدس را با آن صدام‌یزیدکافر و آن‌همه حامی‌ش شکست دادیم. دیگر مهارِ افسارِ اسبِ سرکشِ اقتصاد که کاری ندارد. عیب ما این است که از ، فقط اسم و عکس‌شان را آموخته‌ایم و ایدئولوژیِ جهادی و انقلابی‌شان را ناکارآمد و‌ آرمان‌گرایانه می‌پنداریم! القصه؛ ما همت نداریم وگرنه همت‌ می‌شدیم! . . | | 📥 @sardareshgh313
اینجا است و او یک ! پ.ن: تصویری از تلاش یک کارمند اداره آب و فاضلاب شهرستان فهرجِ کرمان در سرمای شدید هوا برای رفع ترکیدگی لوله آب. 📥 @Mahdiizadi_ir
. "استغفرالله" دوست و خویش می‌تواند شهادتین بخواند بر این‌که من نه اهل مستطیل سبزام نه علاقه‌ای به کرّه‌ی توپ دارم. اما اگر این پست را سیاهه نمی‌کردم، سکوت گلویم را چنگ می‌انداخت و وجدانم سرم را بی‌آسایش می‌ساخت؛ پس می‌نویسم... از زمانی که زمزمه و پچ‌پچه‌ی آمدن این دانه بلند پرتغالی به مطرح شده؛ ولوله‌ی شروع شد که الآن تقریباً به زلزله شبیه است؛ زلزله‌ی عزت! باشگاهی مصاحبه می‌کند و می‌گوید چمن در شأن پرتغالی‌نسب نیست! سرمربی تربیون می‌گیرد و می‌گوید پرتغالی‌نسب را با این وضع می‌خواهیم بیاوریم ورزشگاه؟ فدراسیونی می‌گوید آن دوربین‌های فضول نباشد، میزبانی از پرتغالی‌نسب ممکن نیست. این یکی می‌گوید دون حجم و دون می‌دهیم تا پرتغالی‌نسب و اصدقائش خدشه‌دار نشوند. یک ماهی‌ست بیل و بولدوز و سیمان و ماسه گردآمده‌اند تا شأن پرتغالی‌نسب را آورده سازند! این وسط مردم‌مان کجایند؟ خوب، VAR بومی، چمن طبیعی، ایمنی لازم، اینترنت نامحدود، اینترنت بدون فیلتر! همه‌ی این‌ها برای یک پرتغالی‌نسب آری و برای ایرانی‌هویت خیر؟ دوربین مخفی، چیزی است؟ خب این چه فرقی باهمان کاپیتولاسیون دارد؟ در رگ‌های پرتغالی‌نسب، آب پرتغال جریان دارد که یک شبکه‌ی ملی هر روز دارد از مقدمات میزبانی از او می‌گوید و یک فدراسیون شده است سربازش؟ رعیت نباید رنگ اینترنت نامحدود و فاقد ببینید؟ چاکر نباید در ورزشگاه ایده‌آل و با VAR توپ بزند؟ چمن مرغوب و ایمنی مطلوب حق ایرانی نیست؟ وای بر شما با این نگاه هویت‌زده‌تان و استغفرالله بر ما که این‌همه توهین را فقط نگاه می‌کنیم! | | | | | |
📝 یادداشت "حمله‌ی دیروز اسرائیل به سرکنسولگری ایران در سوریه" پیرامون حمله‌ی دیروز به سرکنسولگری در این سؤال پیش می‌آید که واکنش ایران باید چه باشد؟! برای پاسخ به این سؤال، اول باید یک احتمال را مطرح کرد: با توجه به پدیدار گشتن جبهه‌های متعدد از سوی مقاومت علیه اسرائیل، قاعدتاً اسرائیل نباید دنبال گشوده شدن جبهه‌ای جدید توسط ایران برعلیه خود باشد اما یک احتمال وجود دارد. آن احتمال هم این است که اسرائیل خسته و تحت فشارهای متعدد بین‌المللی قرار داشته و نیاز به یارگیری دارد؛ پس با گشودن جبهه‌ای جدید با ایران، می‌خواهد پای و شاید یک را به میان بکشد تا به او کمک کنند و فشارهای بین‌المللی از روی او کاسته شود. اما این احتمال درست نیست! چراکه اسرائیل قلدر منطقه است. اگه قلدر برای کتکی که خورده است، پای بزرگ‌ترش را به منطقه باز کند اگر هم پیروز از میدان خارج شود، بازهم انگ بچه‌ننه به او وصله خواهد شد. بچه‌ننه‌ای که نمی‌تواند قلدرِ مستقل باشد و بعد از جنگ (اگر اسرائیلی باقی مانده باشد) نه دوست به او تکیه خواهد کرد و نه دشمن دیگر از او هراسی خواهد داشت. - دشمنانش نیز از او حساب نمی‌برند: چون می‌دانند که به تنهایی زورش به مقاومت نمی‌رسد و با بزرگ‌ترش باید بیاید. پس ترسی از او ندارند. - دوستانش نیز نمی‌توانند رویش حساب کنند: چون هزینه‌ساز است و مسائل منطقه‌یِ خودش را نمی‌تواند به تنهایی حل کنند و مثل یک طفل نق‌نقو، آویزان یاور و کمک خواهد بود. پس اسرائیل نیاز دارد که چالشش با جبهه‌های مقاومت را به تنهایی یا نهایتاً با کمک‌های غیر رسمی حل کند تا جای پایش در منطقه تثبیت گردد و خودش را یک حکومت وابسته به بزرگ‌تر نشان ندهد... حال بر می‌گردیم به سؤال خودمان؛ ایران باید چه‌کار کند؟ صبر کرده و سکوت پیشه نماید یا وارد جنگ با اسرائیل بشود؟ به نظر نویسنده هیچ‌کدام! ایران در این مرحله نه باید صبر کند و نه باید وارد جنگی بشود. ایران باید یک بازدارندگیِ واقعی در برابر اسرائیل ایجاد کند. راه‌کار شاید این باشه که ایران باید با زدن ضربه‌ای مُهلِک، رسمی اما موقت و مقطعی به اسرائیل، یک بازدارندگی واقعی ایجاد کند. به قول معروف یک جوری بزند که اسرائیل دیگر نتواند بلند شود... حالا این‌که چگونه بزند؟ کجا را هدف قرار دهد؟ چه‌کسی را بزند؟ چه زمانی بزند؟ دیگر در تخصص دوستان بالا بوده که اطلاعات‌شان از اسرائیل، از نتانیاهو نیز بیش‌تر است. پایان/ 📥 @mahdiizadi_ir
مهدی ایزدی 🚩🏴
چند خط سیاهه می‌کنم قربة‌الی‌الله... @MAHDIIZADI_IR
بنفـش‌رویانِ سـیاسـت که این‌گونه پرچم ایران را در تصویر مقتدرانهِ قاتل فرمانده ایرانی، مضمحل کرده‌اند، تصور می‌کنند می‌خواهد دشمنی را کنار بگذارد و پای میز مذاکره بنشیند. اساساً با کشوری که منافعش در اسـتـعـمار و استـثـمـار کشورهای دیگر -حتی متحدین خودش- است، مگر می‌توان مذاکره کرد و نفعی برد؟! در بهترین حالت، خوش‌خیال‌اند آن‌ها که فکر می‌کنند این شیطانِ شیطان‌زاده، شفا می‌دهد. باورتان بشود یا نشود، جـمهوری اسـلامی اگر در پِی حکمرانی بلندمدت بر ایران باشد، باید به اقتصادِ آفت‌زده ایران رسیدگی کند و ثـبات و رشـد اقتـصادی را برای آن محقق سازد. هیچ حاکمیتی، کشورش را ضعیف نمی‌خواهد تا آبستن حوادث و نفوذ اجنبی‌ها شود. مثال بارزش همان است که بدنه سخت حامیانش را روانه کارزار مجاهدت و و نبرد می‌کند تا ایران، قوی بماند و از گزند دشمن مصون. و إلّا می‌توانست در هزار و یک موقعیت آتی آن‌ها را ذخیره نگاه دارد. اما بدانید و بدانانید که در قبر ، مُرده‌ای برای ایران نیست! وقت‌تان را برای فاتحه بر این قـبـرِ خـالـی تلف نکنید. آستین هم بیاورید و خودتان همت خودتان را یاعلی بگویید. و آخر غصه آن‌که، خدای لعنتِ علی‌الدوام بفرستند بر راننده شده که برادران ایـمانـی را از همین می‌رانـد. چراکه الآن نه وقت سـعایـت از است و نه هنـگامـه‌ی زخم و کین بر ! ۷ ماه از انتخابات گذشته و دولت ثالثی مستقر شده. نقطه بگذارید بر گذشته و آینده ایرانِ اسلامی را بر باد این دعواها ندهید که خدای داند که از اول سال تا به حال، چندبار به مویِ نبرد مستقیم و همه‌جانبه رسیدیم اما به هر دلیلی پاره نشد. دست بگیرید از برادر ایمانی خود و کلان نگاه کنید که به‌نظر این هیچ، رضای خداوند و رسول و امام و نیز در همین دست‌گیری‌ست نه لجاجت... @MAHDIIZADI_IR
ولی خودمونیم؛ آقای فغانی اگه با کسی که دستش به خون حدود ۱۰۰۰ ایرانی (از جمله کودکان) آغشته هست، دست نمی‌دادی و عکس نمی‌گرفتی و لبخند نمی‌زنی، یه تنه پرچم و غیرت ایرانی رو چند پله بالاتر از جایی که هست می‌بردی و به یک دنیا ثابت می‌کردی ما ایرانیا همیشه پشت همیم؛ اما حیف... @MAHDIIZADI_IR