#یادی_از_شهدا
خوابی که دختر شهید را به آغوش پدرش رساند
🌷🌷🌷 با سمیه که همکلام میشوم از خوابی که سال گذشته دیده است تعریف میکند و میگوید: سال گذشته چند روز قبل از اینکه شهدای گمنام را به درود نیشابور بیاورند خواب دیدم در یک حسینیه خیلی بزرگ تابوت دو شهید گذاشتهاند و یکی از تابوتهایی که رو به قبله بود را نشانم دادند و گفتند این تابوت روبه قبله پدر شماست در همان حال گفتم این که اسمی ندارد نزدیک تر که رفتم روی تابوت با خط خوش نوشته شده بود شهید سیدعلی اکبر حسینی؛ با مادرم تماس گرفتم و گفتم دررود خبری است و آنجا بود که فهمیدم قرار است دو شهید گمنام در درود به خاک سپرده شوند.
وی ادامه میدهد: چهارم خرداد ماه سال 93 روز شهادت امام موسی بن جعفر (ع) پیکر دو شهید گمنام دفاع مقدس وارد روستای دررود شد خیلی بی تاب بودم هر چه گفتم این شهید پدر من است کسی باور نکرد و میگفتند به خواب که اعتباری نیست، نمیشود تنها به یک خواب بسنده کرد.
هنوز صحنهای را که روی تابوت نوشته شده بود علی اکبر به یاد دارم از آن زمان هر وقت به دررود میآمدم ساعتها بر مزار این شهید گمنام اشک میریختم چون به دلم برات شده بود که این شهید پدر من است، همه میگفتند خودت را اذیت میکنی. میگفتم بهرحال این شهید هم گمنام است و خانوادهای ندارد من بجای خانوادهاش به دیدارش میآیم و در این یک سال با این شهید به اندازهای خو گرفتم که به این باور رسیدم پدرم است.
دختر شهید سید علی اکبر حسینی در حالی که چشمانش پر از اشک است و مدام آنها را با دستانش پاک میکند میگوید: در تمام این سالها تنها دو بار خواب پدر را دیدم یک بار زمانی که تنها 6 سال داشتم و دیدم درب حیاط در میزنند؛ در را باز کردم دیدم کسی نیست، دیدم یک نفر جلوی من زانو زد نگاه که کردم پدر بود که مرا در آغوش گرفت.
سال گذشته که دوباره خواب پدر را دیدم اما کسی باور نمیکرد این شهید، پدر من باشد پس از آزمایشات هر روز منتظر خبر خوش بودم یک شب دیگر پدر به خوابم آمد و گفت من از این بالا مراقبت هستم این بار مطمئنتر شدم و به همسرم گفتم من مطمئنم که این شهید پدرم هست.🌷🌷🌷
شهید محسن حججی میگفت:
سعی کن یه جوری زندگی کنی
که خدا عاشقت بشه
چون اگه خدا عاشقت بشه
خوب تو رو خریداری می کنه...
چقدر منتظر بودیم تا یک نفر بیاید خیلی ساده و صمیمی برایمان بگوید، سبک زندگی
مؤمنانه چه نتیجهی باارزشی دارد.
در هرصورت تو برنده ای!
چون هم خدا رو از خودت راضی کردی
و هم عاقبتت بخیر میشه،
تمام مکتب ها و فرقه ها میان و فرمول ها و قوانین جذبشون رو ارائه میدن و میرن،
انتهای همه اونها پوچی و دلزدگیه.
بجز قانون طلایی آقا محسن که روی دستش نداریم و نخواهیم داشت...
راستی
ما براے رسیدن به
امام زمـان "عج"
از چۍ دلڪندیم؟!💔👌
#محرم
#
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواهرم مراقب چادر خودت باش نگذار حرمتش برای بار دوم شکسته بشه!...
#حجاب
پاتوق دختران خورشید
#مربای_انار🍃
🍧مواد لازم
آب انارسه و نیم پیمانه
دانه اناریك پیمانه
شكر سه پیمانه
آب لیموبه مقدار لازم
🥄طرز تهیه
ابتدا برای تعیین غلظت نهایی مربا، یك بشقاب را در جای خنكی مثل یخچال قرار دهید.
انار را به اندازه ی یک پیمانه، دانه دانه كنید و به اندازه ی سه و نیم پیمانه، آب بقیه را بگیرید.در ظرف بزرگی، آب انار و شكر را با هم تركیب كنید و روی حرارت متوسط قرار دهید و به مدت 30 دقیقه آن ها را بجوشانید.
دانههای انار و آب لیمو را به ظرف اضافه كنید و 30 دقیقه ی دیگر آن ها را بپزید.برای این كه غلظت مربا را بفهمید، با استفاده از یك قاشق، یك قطره از مربا را روی ظرف سرد شده بچكانید و ظرف را سرازیر كنید، اگر به سختی روان شد، مربای شما آماده است.
مربا را در ظرف تمیزی بریزید. درب آن را ببندید و در جای تاریك و خنك قرار دهید.
🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
.
♦️سه نشانه ی خردمندان :
👈سکوت ، موقعی که ابلهان سخن می گویند،
👈اندیشه، موقعی که دیگران خیال می کنند،
👈عمل ، موقعی که تن پروران در خوابند
#خردمند
#اندیشه
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🍃🍃🍃🍂🍃
✨﷽✨
✍ مرحوم فشندی می گوید:
در مسجد جمکران قم، اعمال را به جا آورده بودم و با همسرم می آمدم. دیدم آقایی نورانی داخل صحن شده اند و قصد دارند به طرف مسجد بروند. با خود گفتم: این سیّد نورانی در این هوای گرم تابستان، از راه رسیده و تشنه است.
ظرف آبی به دست ایشان دادم. پس از آشامیدن، ظرف آب را پس دادند.
گفتم آقا، شما دعا کنید و فرج #امام_زمان (عج) را از خدا بخواهید تا امر #ظهور نزدیک شود.
🔶 فرمودند: شیعیانِ ما به اندازه ی آب خوردنی ما را نمی خواهند! اگر ما را بخواهند، دعا می کنند و #فرج ما می رسد.
📚شیفتگان حضرت مهدی (عج)، ج1، ص 155
✅ گردو و انجیر خشک برای دانش آموزان
✅ضعف بدنی صبحگاهی را با خوردن گردو و انجیر خشک از بین ببرید.
✅مصرف این دو خشکبار، برای تنظیم خواب دانشآموزان توصیه میشود.
𝙅𝙤𝙞𝙣 ➺https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🔴خواص بی نظیر آب زردک
پاکسازی کبد وکلیه
درخشش پوست
تقویت استخوان
تقویت سیستم ایمنی
کنترل کلسترول و قندخون
سلامت دهان و دندان
افزایش سوخت و ساز بدن
تقویت کننده معده و کبد
درمان سرفه های مزمن
و...
🌿https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
.
💠 در سرزمین منا
مردمی که به حج رفته بودند، در سرزمین منا جمع بودند. امام صادق عليهالسلام و گروهی از یاران، لحظهای در نقطهای نشسته از انگوری که در جلوشان بود، میخوردند.
سائلی پیدا شد و کمک خواست. امام مقداری انگور برداشت و خواست به سائل بدهد. سائل قبول نکرد و گفت: به من پول بدهید. امام فرمود: خیر است، پولی ندارم. سائل مأیوس شد و رفت.
سائل بعد از چند قدم که رفت پشیمان شد و گفت: پس همان انگور را بدهید. امام فرمود: خیر است و آن انگور را هم به او نداد. طولی نکشید سائل دیگری پیدا شد و کمک خواست.
امام برای او هم یک خوشه انگور برداشت و داد. سائل انگور را گرفت و گفت: سپاس خداوند عالمیان را که به من روزی رساند.
امام با شنیدن این جمله او را امر به توقف داد، و سپس هر دو مشت را پر از انگور کرد و به او داد. سائل برای بار دوم خدا را شکر کرد.
امام باز هم به او فرمود: بایست و نرو، سپس به یکی از کسانش که آنجا بود رو کرد و فرمود: چقدر پول همراهت هست؟ او جستجو کرد، در حدود بیست درهم بود، به امر امام به سائل داد.
سائل برای سومین بار زبان به شکر پروردگار گشود و گفت: سپاس منحصراً برای خداست، خدایا مُنعم تویی و شریکی برای تو نیست.
امام بعد از شنیدن این جمله، جامه خویش را از تن کند و به سائل داد. در اینجا سائل لحن خود را عوض کرد و جملهای تشکر آمیز نسبت به خود امام گفت.
امام بعد از آن دیگر چیزی به او نداد و او رفت.
یاران و اصحاب که در آنجا نشسته بودند، گفتند: ما چنین استنباط کردیم که اگر سائل همچنان به شکر و سپاس خداوند ادامه میداد، باز هم امام به او کمک میکرد، ولی چون لحن خود را تغییر داد و از خود امام تمجید و سپاسگزاری کرد، دیگر کمک ادامه نیافت.
📔 بحار الأنوار: ج١١، ص١١۶
#امام_صادق #داستان_بلند
🔰 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
┄═🌿🌹🌿═┄
خواهرم همه دعواها سر #حجاب توست
ما پاکی تو را می خواهیم
و آنها برهنگی تو را
ما آزادی تو را می خواهیم از بند هوس ها
و آنها برده جنسی برای لذت ها
و تو خود انتخاب کن بانو.
#شهید_سید_سجاد_خلیلـے🕊🌷
#حجاب
تازه زنش را آورده بود اهواز. طبقهی بالای خانهی ما مینشستند. آفتابنزده از خانه میرفت بیرون. یک روز صدای پایین آمدنش را از پلهها که شنیدم، رفتم جلویش را گرفتم. گفتم: مهدی جان! تو دیگه عیالواری. یک کم بیشتر مواظب خودت باش. گفت: چی کار کنم؟ مسئولیت بچههای مردم گردنمه. گفتم: لااقل توی سنگر فرماندهیات بمون. گفت: اگه فرمانده نیمخیز راه بره، نیروها سینهخیز میرن. اگه بمونه توی سنگرش که بقیه میرن خونههاشون.
شهید#مهدی_زین_الدین🕊🌹
🌷https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1🌷🌿🌷🌿🌷🌿
❣صدام جوان غیور ریش خرمایی را عقرب زرد نام گذاشته بود
🔷️ تو همدان شاید کمتر کسی باشه که اسم «علی چیت سازیان» به گوشش نخورده باشه!فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر انصار الحسین آنقدر به زبان عربی مسلط بود که تو دل دشمن نفوذ می کرد. اصن محال بود بره شناسایی و دست خالی برگرده!
◇ فرمانده قرارگاه نجف پرسید: «جوان ریش خرمایی کیه؟»
◇؟گفتیم: «مسئوول اطلاعات و عملیات، یه اعجوبه ایه توی کار اطلاعات.» و از او خواستم گزارش آخر رو بده.
◇ مقابل نقشه ایستاد و انگشت روی جاده ی زرباطیه به بدره گذاشت.و مفصل گفت: که فرمانده تیپ عراقی کی میاد و کی می ره و حتی اینکه تا کجا او نو با سواری می آرن و بقیه ی مسیر رو تا خط با جیپ و نفر بر فرماندهی .
◇ فرمانده قرارگاه باورش نمی شد که علی و بچه هاش ظرف یک ماه ، خطوط سه و چهار عراق را هم شناسایی کرده باشند! برا همین چیزا بود که صدام بهش لقب«عقرب زرد» رو داده بود!
📚زندگی به سبک شهدا، ص94-95
شهید#علی_چیت_سازیان 🕊🌹
🌷🌿https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1🌷🌿🌷🌿🌷🌿