یا علی (ع)
حدیث لافتی حظ میبرد از حسن رفتارت
ملائک صف به صف هستند خادمهای دربارت
مقام جان نثارانت ، چنان عرشی ست که حتی
حسادت میکند جبریل هم بر دارِ تمارت
دهان وا میکنی ،شهد وعسل میبارد از لبهات
هزاران جرج جرداقی ، گرفتاران گفتارت
عیار حق یدالله ست و منظورش علی بوده
به هر کس که نبی فرموده : دست حق نگهدارت
نجف ، مثل صدف ، پنهان نموده در دلش "دُر" را
جهان ، در انتظار رجعت و مشتاق دیدارت
اگرچه بندگی کردم به شرط مزد...اما من
در این دنیا طلبکارم ، در آن دنیا بدهکارت
#جابر_رمضان_نژاد
یا امیرالمومنین (ع)
ز نامت حوض كوثر میخروشد باده در باده
خمار چشمهايت كار دست عاشقت داده
من از عشق تو فهميدم كه در صحن و سرای تو
نفر در مكتبت تبديل میگردد به قلاده
علیگويان غزلخوان و گريبانچاك بر ، دارم
تو تيغ ابروان آماده كن من گردن آماده
نجف را قبله كن ما را خلاص از اين دو محرابي
چرا كه پهن كرده كعبه خود سوي تو سجاده
چگونه از خودش بيخود نگردد عاشق مستت
ز عشقت تا به روي كعبه جاي لطمه افتاده
مرا هر چيز ميخواني غلام حيدرم چونكه
مرا مادر براي نوكري مرتضي زاده
#مهرشاد_واحدی
یا امیرالمومنین (ع)
دستش از نور خدا ماند سراسر خالی
آن اذانی که شد از اشهد حیدر خالی
کعبهای که علی از آن نتراود بیرون
صدفی میشود از نعمت گوهر خالی
تا چهل خانه اگر سیر نشد همسایه
همچنان پهن شود سفرهی حیدر خالی
دست خالی احدی از در این خانه نرفت
ماند از عدل ولی دست برادر خالی
شانهی فنّ بیان در سخنش خالی کرد
تا که از نقطه شده بر سر منبر خالی
دست خود را که سوی قبضهی شمشیرش برد
همه دیدند که شد آنسوی لشکر خالی
آنکه در جنگ سری داشت میان سرها
رفت از پیش علی با تنی از سر خالی
هر نود زخم تنش روز اُحد اذعان کرد
با علی که نشود پشت پیمبر خالی
نامهای نغز و بلیغ است ولی بی امضا
هر اذانی که شد از اشهد حیدر خالی
#سید_امیرحسین_موسوی
یا علی علیه السلام
اَلا یا اَیُّها السّاقی مِی از تو ساغرش با ما
ز پِیکی مست کن دل را جنونِ پیکرش با ما
بیا بنشین به سر بنشان به کُرسی حرف عشقت را
همیشه منبری با تو همیشه منبرش با ما
وجودِ پَرتِ ما را نظم دِه بر وزنِ شمشیرت
ردیفِ سَر ، پَس از قافیهٔ هر دو سَرش با ما
اگر دُرِّ نجف باشد نِگین ، هفت آسمان گوید
اگر قابل بدانی حلقهٔ انگشترش با ما
لوایِ فتح ، وقتی دستِ کَرّار است باید هم
از آن لشکر جَزَع خیزد که وای از لشکرش با ما
قَسیمُ النّارُ وَ الجَنَّه تویی و بی تو شاهنشه
حرامِ ما بسازد گر بهشت و زیوَرش با ما
امیرالمؤمنین بایست عَجزُالواصفین باشد
مُکرّر نَقلِ اَوْ اَدْنیٰ کند خاکِ درش با ما
سماواتی ترین خاکی شَهِ لولاکِ افلاکی
در این اقلیم شاهی کن کنیز و نوکرش با ما
مؤذِّن لحظهی «حَیَّ عَلیٰ خَیرُ العَمَل» دارد
روایت میکند حُبِّ تو را از داوَرش با ما
زیارتنامه خواندن در حریم توست مِی خوردن
ضریحت بَس تعارف دارد انگورِ تَرَش با ما
رَواقِ مَنظرِ چشمانِ زهرا آشیانِ توست
از آن منظر تَفضُّل کن به لطفِ محضرش با ما
امیری فَرق نگذارد میانِ قَنبرش با خود
یقیناً فَرق نگذارد میانِ قَنبرش با ما
علی ؛ حُبِّ تو شد شرطِ قبولِ بندگی یعنی
سَرِ دین ، شرط بسته حق ، به روی حیدرش با ما
تویی در باطن و ظاهر هُوَالاَوَّل ، هُوَ الاخِر
نمی ماند شّهِ اوّل به جز تو آخرش با ما
یقین تکلیفِ هر کس از کتابِ توست در محشر
اَمان در دست می گویی: حسابِ دفترش با ما
#مهدی_ریاحی
یا علی (ع)
دل به حرف آمد همين يك بار شد سر مستمع
حرف دل حرف خداوند است و باور مستمع
مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد
مدح مولا را خدا گفت و پيمبر مستمع
چشم چون منبر درون مسجد پلک است و اگر
قفل مسجد را گشايد میشود تر مستمع
مصرع شوق آور شعر اذان نام علی ست
مابقی مانند شش الله اكبر مستمع
در نماز او همه عالم شبيه گوش شد
سائلي آمد همان دم گوش حيدر مستمع
پاي دستان علي با ذوق از جا میپرد
لشگري مبهوت و در اين حال خيبر مستمع
در فنون جنگ گاهي مالك اشتر اگر
در فنون رحم بر ايتام قنبر مستمع
«لایُكلّف نفْس الّا وُسعَها» پس مطلقاً
هيچ جا باهم نمیگردد برابر مستمع
پاي درس و بحث ، گرچه طلحه پای ثابت است
پاي درس و بحث ، امّا شد اباذر مستمع
در تمام مدت خانه نشينیِ علي
ديدهايم از منبری هم بوده سر تر مستمع
«امرُهُم شُورا» سفارش میكند بر بندهاش
حق اظهار نظر را داد بر هر مستمع
گاه زين بر پشت و گاهي پشت ميآيد به زين
گاهی از اوقات بايد بود رهبر مستمع
#جواد_اسدی
#امیرالمومنین__ع__مدح
هر آن مجنون که مُهر مِهر حیدر خورده تقدیرش
نخ چادر نماز حضرت زهراست زنجیرش
فرستاده کتابی را در آن مدح علی گوید
خدا با إِنَّما و هَل أتیٰ و تین و تطهیرش
به حکم لافتی إلا علی دیگر جهان هرگز
نه می بیند شبیهش را، نه حتی مثل شمشیرش
فقط با نان جو سر کرد آنکه فتح خیبر کرد
کجا آن قوت و این قوّت، ملائک مات تکبیرش
دعا بر جان مادر می کند هرکس محب اوست
رسید از دامن مادر به قلب طفل تأثیرش
چنان از نام او مستم، گرفته یاء آن دستم
علی نامش چنین کرده، چه خواهد کرد تصویرش
کند صید دل این صیاد قابل با شمایل هم
که خالش دانه، مو لشکر، کمان ابرو، مژه تیرش
برای کوی او رفتن، گرسنه مانده ترجیحاً
به جز او را نمی خواهد گدای چشم و دل سیرش
علی هرجا رود بالا، شود حجت تمام آنجا
چه باشد شیر میدان و چه باشد طفل بی شیرش
مرضیه نعیم امینی
امیرالمومنین (ع)
مدح
یاعلیمدد ؛
چه فرقی بین "یا الله" و ذکر "یاعلی" باشد
یقینا با خدا باشد هر آنکه با علی باشد...
نیمانجاری
#غزل
#مدح_امیرالمومنین
غزلی نوشته ام از علی، که به من رسیده کتابتش
به خدا قسم ننوشته ام، غزلی به جز به عنایتش
علی آنکه آینه ی خدا، علی آن جمال خدا نما
که خدا رضایت خویش را، بزند گره به رضایتش
علی آن که گردش آسمان، و عنان امر زمین، زمان
و مقدرات جهانیان، همه هست در ید قدرتش
علی اولین نفر آمده، و علم برای نبی زده
به جز از علی که نیامده، احدی برای خلافتش
بزد آنچنان سر عبدود، که تنش دو دور اضافه زد
و اجل به ضربه نمی رسد، به دلیل شدت و سرعتش
نرسد کسی به سعادتی، نشود قبول رسالتی
نرسد نبی به نبوتی، مگر از مسیر ولایتش
بلی ابتدای زمان علی، دم انتهای جهان علی
و به کعبه رب نهان علی، که بشر رود به زیارتش
شده زنده هر عدم از علی، شده سربلند علم از علی
دم اگر نزد قلم از علی، بِشِکن به جرم جهالتش
به جهان نیامده تا ابد، بشری که مثل علی شود
که خدا گرفته ز خود مدد، و شروع کرده به خلقتش
همه کارهام بخدا علیست، نه علی خدا که خدا علیست
بشری که بندهی او شود، بخدا که خوش به سعادتش
و اعزَّکم بهدا علی، و رضیَکم خلفا علی
و لخلقه شهدا علی، و چه دلخوشم به شهادتش
قمر المنیره دو عین او، و ذوی النهی حسنین او
دو هزار هاتم و عین او، نرسد به گرد کرامتش
قمر العشیره اگر شده پسری که از همه سر شده
به یقین ز فضل پدر شده، پدر است الگوی غیرتش
بخدا صراط خدا علی، و گواه دار فنا علی
و شفیع دار بقا علی، منم و امید شفاعتش
کس من علی دم بی کسی، چه رفیق پاک و مقدسی
سوی او اگر نرود کسی، برود به سوی هلاکتش
تو بگو به منکر مرتضی، که چنان بسوزد از این قضا
که جحیم و حُرم لهیبُها، نرسد به سوز حسادتش
غزلی نوشتم و الغرض، که بداند آنکه نمرده از
غم مرتضی شده مفترض، که بسوزد از غم حسرتش
#داود_رحیمی
#یا_امیرالمومنین_علی_علیهالسلام
نمیگویم زمان خلق حیدر بازه ای دارد
ولی ماه رجب با نامش عطر تازه ای دارد
علی خود میزبان خانه بود این را بپرسید از
همان خط شکافی که به گِردش سازه ای دارد
قدمگاه علی بود و عبادتگاه پیغمبر
اگر مکه میان شیعیان آوازه ای دارد
نبی را شهر علم آنان که میخوانند میدانند
که این شهر مبارک با علی دروازه ای دارد
ورق روی ورق مدح از علی گفتیم و کم گفتیم
کتاب وصف او اصلا مگر شیرازه ای دارد؟
قوافی تنگ و وزن شعر محدود و قلم حیران
ببخشا یا علی ظرف غزل اندازه ای دارد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محسن_غلامحسينی
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
آمدم باز کنم چشم پر از باران را
و به عطر نجف آغشته نمایم جان را
آمدم در طلب سورۀ والشمس و ضحی
یک دل سیر تماشا کنم این ایوان را
آدم و نوح و محمد به حرم آمدهاند
تا به الگوی علی شرح دهند انسان را
آیه آیه همه جا مدح علی میخواندند
ای دل غافل من باز بخوان قرآن را
أَفَمَنْ كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ؟
جز علی کیست که روشن کند این برهان را
خواستم شمّهای از رزم علی بنویسم
نتوانم که به تصویر کشم طوفان را
او که از بدر و احد، خیبر و خندق آمد
تا به شمشیر دودم مسخ کند شیطان را...
شاخص عدل الهی بُوَد و میسنجند
به ترازوی مساوات علی، میزان را...
آنچه گفتیم فقط قطرهای از دریا بود
من که نشناختم آن وسعت بیپایان را
#محمد_غفاری
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#ولادت
#ترکیب_بند
خواندن از محبوب خود منبر ندارد احتیاج
عشق بازی شعرهای تر ندارد احتیاج
می نخورده عاشقانش امشب ازخود بی خود اند
مست مستان ساقی و ساغر ندارد احتیاج
یک نسیم از سوی گیسوی نگارم کافی است
بزم امشب نافه و عنبر ندارد احتیاج
در سر مرغان بامش حسرت پرواز نیست
یاکریم جلد اینجا پر ندارد احتیاج
فقر را از صاحبش هرشب گدایی می کند
عبد مولا کیسه های زر ندارد احتیاج
هرکه دارد سایه ی لطف علی را بر سرش
مطمئنم به کسی دیگر ندارد احتیاج
مثل پیغمبر که وقتی مرد میدانش علی ست
در میان معرکه لشگر ندارد احتیاج
نیمه ی ماه رجب شد اعتکافش واجب است
زادگاه مرتضی قطعا طوافش واجب است
عید میلاد علی عید سعیدکعبه است
آن که به پابوسی اش اول رسیده کعبه است
کعبه را از لات و عزی و هبل خالی کند
مرتضای بت شکن تنها امید کعبه است
خشت خشت اش از علی گوید سخن بیت الحرام
کودک بنت أسد تنها نوید کعبه است
اینکه از دیوار بشکافد برای مرتضی
اولین و بهترین کار مفید کعبه است
از جلالش از شکوه اش مکه می لرزد به خود
شاهد حرفم تکان های شدید کعبه است
سنگر شیر خدا بودن به امر ذات حق
بی گمان از افتخارات جدید کعبه است
میتوان فهمید از " سَمَّتنی اُمّی حِیدَرَه "
حیدر کرار سردار رشید کعبه است
جز به روی او برای هیچ کس در وا نشد
پس علی بن ابیطالب کلید کعبه است
سال های سال مشتاق طواف کعبه ایم
بیشتر از هر کجا محو شکاف کعبه ایم
جبرئیل از مقدم پاکش بشارت می دهد
عالمی را مژده ی جشن ولادت می دهد
از " لِیُذهِب عَنکُمُ الرِّجس " اینچنین پیداست که
با نگاه خود دل ما را طهارت می دهد
نور قرآن در دلش ؛ " قَد اَفلَحَ..." روی لبش
به رسول اللهی احمد شهادت می دهد
هم امیرالمومنین با حق و هم حق با علی ست
مرتضی سر تا به پا بوی عدالت می دهد
گر علی روزی به کرسی قضاوت رو کند
به خطاکاران به یک اندازه فرصت می دهد
هادی شهر است و دنبال هدایت کردن است
چادر زهرای خود را گر امانت می دهد
قصه وارونه ست در واقع خلیل بت شکن
به علی بن ابیطالب شباهت می دهد
در رکوع خود به سائل بذل و بخشش می کند
اهل بیت اش را به این الطاف عادت می دهد
من صد و ده تا گره وا می کنم با نام او
بی گمان نادعلی همواره حاجت می دهد
محشر آن وقتی تماشایی ست که آقای من
دوستان خویش را اذن شفاعت می دهد
آخرش یک روز خواهم رفت ایوان نجف
ِآخرش یک روز توفیق زیارت می دهد
هدیه ی روز پدر جان را کنم تقدیم او
هر چه دارد شیعه در راه ولایت می دهد
در میان قلب هر جنبنده ای یاد علی ست
آفرینش در میان مشت مقداد علی ست
دسته دسته راهبان هم بی قرار ایلیا
با رسولان اولوالعزم اند یار ایلیا
یوسف و الیاس و ابراهیم و اسماعیل و نوح
هود و ادریس نبی میراث دار ایلیا
ابر و باد و ماه و خورشید و فلک در گردش اند
از همان روز نخستین بر مدار ایلیا
خط به خط هر خطبه ی نهج البلاغه خواندنی ست
در عجب اندیشه ها از شاهکار ایلیا
جمله جمله در میان هر کتابی رخنه کرد
واژه در واژه کلام استوار ایلیا
حضرت موسی کلیم الله ارادتمند او
حضرت عیسی بن مریم دوستدار ایلیا
صد هزار انجیل امشب رونمایی میکنیم
از حواریون مجنون دچار ایلیا
مثل فردای فرج فردای رجعت دیدنی ست
انبیا و اولیا چشم انتظار ایلیا
مسیا ، طیطه و شبر و شبیر و سوشیانس
عالمی ریزه خور ایل و تبار ایلیا
مرد و زن ؛ پیر و جوان هر شب گدایش می شوند
انبیا در حشر محتاج عطایش می شوند
در سلوک حیدریون در مرام شیعیان
غیر نان مرتضی باشد حرام شیعیان
با طلوع آفتاب از شوق هر یکشنبه ای
می رود سمت نجف ذکر سلام شیعیان
یاعلی روی لب ما تا قیامت باقی است
یا علی تسبیح صبح و ظهر و شام شیعیان
اشهد ان لاامیرالمومنین الا علی
پر کند افاق را تکیه کلام شیعیان
جز علی بن ابیطالب به شخصی دل مبند
تکیه بر شاه نجف رمز دوام شیعیان
همتی کن شامل " کونوا لنا زینا " شوی
نیست غیر خیرخواهی در پیام شیعیان
#علیرضا_خاکساری
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#ولادت
#مسمط
سرمستِ سایهٔ شرف الشمس در نجف
خورشید میخورد دم ایوان تلو تلو
فانوسِ ماه، دست شبی سالخورده است؟
یا میخورد به شوق تو اینسان تلو تلو؟
آن شعلهای که سوخته از اشتیاق شد
چلهنشین صحن تو شد، چلچراغ شد
وقتی نسیم زائر صحن و رواق شد
میخورد زیر سقف شبستان تلو تلو
اذن دخول مرقد تو مست بودن است
با بوسه از ضریح تو انگور چیدن است
مستند در طواف ضریحت که میخورند
چون موج، زائران تو حیران تلو تلو
وقتی خدا به غیر تو همسایهای نداشت
جز مدح تو به دفتر خود آیهای نداشت
قاری به شوق توست که هر آیه میخورد
مستانه در تلاوت قرآن تلو تلو
جویندگان علم یقین ابوعلی
ایمان بیاورید به دین ابوعلی
وقتی خمارهای دِهین ابوعلی
هی میخورند در صف دکان تلوتلو
رندان تشنه، نیمهٔ شب نیز میخورند
از نخلهای باده، رطب نیز میخورند
از ابتدای ماه رجب نیز میخورند
تا انتهای نیمهٔ شعبان تلو تلو
چون تاکها به دور قدومت تنیده اند
از خاک پای تو خم مِی آفریده اند
ثابت قدم شدهست ولی خلق دیده اند
میخورد در مسیر تو سلمان تلو تلو
گاهِ نبرد بود که گل از گلش شکفت
تا عَبدِوُد "یَمُتْ یَرَنِی" را شنید، گفت:
"رقصی چنین میانهٔ میدانم آرزوست"
میخورد در میانهٔ میدان تلو تلو
ای پهلوان واقعی شاهنامهها
مضمون لایلای همه مادرانهها
صدها هزار و یک شب شمسیست میخورند
گهوارهها به ذکر علی جان تلو تلو
تا بیت بیتِ نام تو بیت المقدس است
یک یا علی به صفحهٔ دیوان ما بس است
مفهوم شیشه در بغل ما مشخص است
تا میخوریم شاعر و دیوان تلو تلو
#احمد_ایرانی_نسب