#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
نگاه لطف سلیمان کجا و مویهء مور
میان میکده مستی کنم به عشق حضور
بریز باده برایم، بریز باده ز دور
نشسته ام که کند ساقی از خرابه عبور
شدم خراب زیارت یکی مرا ببرد
یکی مرا حرم شاه کربلا ببرد
اگر سبوی شکسته برات آوردم
شمیم تربتی از کربلات آوردم
ز گریهء سحر آب فرات آوردم
مرا بخر که فقط سیئات آوردم
کشیده در بغل خود مرا طواف حبیب
مرا رسانده به یوسف، نخ کلاف حبیب
نگاه من به غبار و به قاب شش گوشه است
سلام دادم و اشکم جواب شش گوشه است
به دست خالیم اینجا، شراب شش گوشه است
مرا ببوس، دلم مست خواب شش گوشه است
مگر ز ساغر ارباب، بهترش هم هست
خراب بادهء او مست اکبرش هم هست
دم ضریح شنیدم حسین گفت اکبر
به پای او که رسیدم حسین گفت اکبر
همینکه ناز کشیدم حسین گفت اکبر
حسن نوشتم و دیدم حسین گفت اکبر
بوی حسن طرف خانهء حسین آمد
بیا برادر ریحانهء حسین آمد
زمان آمدنش عرش، بیقراری کرد
فضای خانهء ارباب را بهاری کرد
دعای فاطمه را در مدینه جاری کرد
کرم ز دست حسن داشت، سفره داری کرد
ببین به صورت او جلوه هایی از ثقلین
علی و احمد و زهرا و مجتبی و حسین
شب علی شده مشکل گشا ابالفضل است
طرف حساب فقیر و گدا ابالفضل است
کسی که اینهمه هم شانه با ابالفضل است
علیّ اکبر لیلاست یا ابالفضل است
نگین درّ نجف را ببین در انگشتش
همان که کرببلا را گرفته در مُشتش
علی اذان خدا و علی صدای حسین
علی کتاب خدا و علی دعای حسین
موذنی که گرفته به دست عبای حسین
پسر شده که بیفتد به روی پای حسین
خدا کند نخورد چشم، قدّ و بالایش
خدا کند که نیفتد پدر به پاهایش
همینکه لختهء خون از روی دهان آمد
حسین با سر زانو کشان کشان آمد
صدای خندهء الوات شامیان آمد
عقیله از حرم خود دوان دوان آمد
شهید جمع شده زیر دست و پا ای وای...
هزار تکّه علی ریخت در عبا ای وای...
#رضا_دین_پرور
#حضرت_شهزاده
خبر از عرش الهی به زمین میآید
که به انگشتریِ عشق نگین میآید
معنیِ سبزِ اجابت متجلی گردید
آیِنه دارِ امامت متجلی گردید
"عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد"
با قدومش، همهی نور عیان خواهد شد
متجلی شده در صورتِ او پیغمبر
در وجودش شده تکرار، دقیقا حیدر
چِقَدَر خُلقِ کریمانهیِ او زهراییست
کارِ او مثل پدر تا به ابد آقاییست
مثلِ دریاست عطایش، علنی میبخشد
به گدایانِ سَرایش، حسنی میبخشد
او دلاور یلِ هاشم نسبِ دوران است
مثلِ عباس عمویش،غضبش طوفان است
شبِ تاریکِ غم و غصه، دگر سر آمد
نوهی حیدر و زهرا، علی اکبر آمد
به خمِ ابرویِ او عرش و زمین دلداده
بَرِکَت داده اذانش به موذن زاده
متحیر شدهاند از رُخِ زیباش، همه
ای به قربان قد و قامت رعناش، همه
او عصایِ پدرش بود، ولی تا افتاد
به رویِ دوشِ حرم، سختیِ دنیا افتاد
تا که دیدند علی رویِ زمین افتاده
"همه گفتند حسینبنعلی جان داده"
گرچه بالای سرش آمده اما، دیگر...
همه جا پر شده از اکبرِ لیلا دیگر
در کنارِ بدنِ او به پدر میخندند
جگرش خون شده بر خونِ جگر میخندند
#علی_گلچین_پور
#میلادشهزاده_علی_اکبر_علیه_السلام
مِهر او فانوسها را ماه تابان میکند
شمع بزمش کار خورشید فروزان میکند
این جوان خوش قد و بالا خود پیغمبر است
روزبه را با گل لبخند، سلمان میکند
ابرویش تشریح بسمالله رحمان رحیم
بیسخن گفتن لبش تفسیر قرآن میکند
از صنوبرها شکوه قامتش دل میبرد
خواب گندمزار را مویش پریشان میکند
با دم عیسی اگر مردم مسیحی میشدند
چهرهی اکبر مسیحی را مسلمان میکند
هر که شعری گفت در وصفش ولی لیلا سرود
“من گُلی دارم که عالم را گلستان میکند”
یوسف اولاد خاتم بس که دارد منزلت
خاتم شاهی در انگشت سلیمان میکند
گرچه میدانیم “در بهداری قُرب حسین
دردها را بیشتر عباس درمان میکند”
اکبر لیلا هم اینجا دستگیری دیگر است
از همان پایین پا بیوقفه احسان میکند
دل بریدی از همه عالم برو پایینِ پا
گریه کن چون او نظر بر چشم گریان میکند
یاد آن ساعت که دیدند آسمانیها حسین
جان خود را در عبا تقدیم جانان
#سیدمیلادحسنی
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
به نام خالق هستی، به نام نامیِ حیدر
قلم بر صفحه میچرخد به اذن ساقی کوثر
ملائک یک صدا گویند با اولاد پیغمبر
علیاکبر، علیاکبر، علیاکبر، علی اکبر
جوانِ ارشد ارباب چون برگ گل و شبنم
نزاییده چنان شهزادهی ما مادر عالم
عجب سروی عجب ماهی عجب دلدار زیبایی
چه اربابی، چه مهتابی، چه خورشید دل آرایی
چه آقایی، چه غوغایی، چه مجنون و چه لیلایی
عجب تصویر زیبایی ، حسین و صوت لالایی
به یک جلوه رسولالله و یک جلوه خودِ حیدر
به هیبت چون عموجانش ، بنازم بر علیاکبر
از این پس او نفسهای امیرالمومنین باشد
برای او همین کافیست، باقی نقطه چین باشد
خدا میخواست اصلا ماجرایش اینچنین باشد
که او نور دو چشم حضرت امالبنین باشد
به پیشانی او مُهر لب مولای ما خورده
به هر خنده علیاکبر، دل از ارباب ما برده
تو آن عشقی که در عالم ندارد هیچ مصداقی
دلیل سر کشیدنها، حدیث بزم عشاقی
حَسن گونهست رفتار تو از بسکه خوش اخلاقی
کریمی و کرم داری، در این ره صدر آفاقی
بده خرجیِ مارا، ما به دستان تو دل بستیم
علی جان رد مکن مارا، گدای خانهات هستیم
به پای مدح تو زانو زده ارباب قاجاری
به منطق چون کلافِ خواجه عبدالله انصاری
تغزل در نگاه شاعران در وصف اشعاری
گهی در شعر لیلایی، گهی در شعر سرداری
تو بالاتر از اعجازی ، شفیق ساقیِ خیمه
تو بودی از همان اول رفیق ساقی خیمه
تو در میدان همان بودی که عباس ابن حیدر بود
چنان کردی که لشکر گفت این طوفان محشر بود
تمام دشت از خشم نگاهت معدنِ سَر بود
نفهمیدند این حیدر و یا غوغای اکبر بود
همه دامانشان را خیس کردند از نگاه تو
چرا که ترس مولا بود در چشم سیاه تو
تو رفتی و حرم پاشیده شد از هم علیاکبر
کنارت شد قد رعنای سقا خم علیاکبر
تو پخشی در دل صحرا ولی کم کم علیاکبر
حسین آمد به بالینت ولی دَرهم علیاکبر
تو خِسخِس کردی و بابا کنارت بال و پَر میزد
زِ داغت پیش یک لشکر، پدر داد از جگر میزد
#آرمان_صائمی
#ولادت_حضرت_علی_اکبرعلیه_السلام
قصد کردم رود مِی جاری کنم
از دلم آواربرداری کنم
بعد با انگور معماری کنم
جای آنکه کار تکراری کنم
با توسل کارهایی نو کنم
چندرکعت سجده سمت تو کنم
گرچه ابروی تو محرابی کج است
این مسیر کج به ایمان مُنتَج است
دور تو گردیدنِ ما صد حج است
این عبارت صورتش چون مخرج است
نفس تو نفس نفیس حیدر است
خَلق و خُلق و منطقت پیغمبر است
مُرغِ غم از ساحلِ دریات رفت
با گُلات هوش از سر باغات رفت
آینه ، قربانِ سر تا پات رفت
تا که خندیدی دل بابات رفت
نور را منشور ، طِیفی می کند
با تو اربابم چه کیفی می کند
مَسلَکت ، آدابِ یک فرهیخته!
صوت تو شب را به تب آمیخته
پای محرابت مُوذن ریخته
از اذانت صد بلال آویخته
بارِ رودِ اَشهَدَت را ، جو کشید
یاعلی گفتی و عالم هو کشید
نام حیدر قاب قرآنت علی
ما عجمهائیم سلمانت ، علی
در نجف خوردیم از نانت علی
فاطمهوار است احسانت..، علی
قنبر خوان سِترگت بوده ایم
نوکرِ مادربزرگت بوده ایم
ما گداها عشق را فهمیده ایم
هر زمان خندیده ای..، خندیده ایم
وصف جودت را فقط نشنیده ایم
دودِ بامِ خانه ات را دیده ایم
بانی رزق گدایانی..، خودت
در کَرَم یکپا حسنجانی خودت
در طلوعت گریه ی شب را ببین
ماه! دورت رقص کوکب را ببین
رد شدی از کوچهها..،تب را ببین
با تو ذوقِ عمهزینب را ببین
عمه تشویشش به ظاهر جمع شد
از رکاب خویش خاطرجمع شد
با تو خواهر سرفرازی می کند
حس امنِ بی نیازی می کند
گیسوانت را چه نازی می کند!
روی دستت تاببازی می کند
سهم لب هایش به جز لبخند نیست
این سهساله روی پایش بند نیست
نیزه را تا اختیارش می کنی
دشمنت را تار و مارش می کنی
تیغ خود را ذوالفقارش می کنی
هر کسی آمد ، شکارش می کنی
رزم حیدروارِ تو بیداد کرد
ساقی اهل حرم را شاد کرد
آب را آتش زده لب های تو
خیمه راه افتاد..، پشت پای تو
آه از اندوهِ جانفرسای تو
مُرد وقت رفتنت..، بابای تو
وای اگر پیمانه خون در خُم کند
اسب تو راه حرم را گم کند
کوچه وا کردند...، زهرایت کنند
خون به قلب ام لیلایت کنند
قطرهقطره ، قدرِ دریایت کنند
تکّهتکه ، ارباًاربایت کنند
آه! بابا دیگر آن بابا نشد
چند عضوی از تنت پیدا نشد
#سید_پوریا_هاشمی
#بردیا_محمدی
#میلادشبه_پیغمبر
مژده که محبوب داور آمده
در شگفتم که پیمبر آمده
کوثری از نسل کوثر آمده
یا که مرآتی ز حیدر آمده
یا ز ره عباس دیگر آمده
تهنیت بادا که اکبر آمده
ماه رویش میبرد دل از همه
حیف در آنجا نباشد فاطمه
روح و ریحان حسین است این پسر
سرو بستان حسین است این پسر
نور چشمان حسین است این پسر
ماه کنعان حسین است این پسر
قدسیان، جان حسین است این پسر
بلکه قرآن حسین است این پسر
آفتاب آیینه دار روی او
در فضا پیچیده عطر و بوی او
شافع محشر بوَد یا محشر است
زادهی حیدر بوَد یا حیدر است
شمس دین را این فروزان اختر است
بالله از یوسف، تماشایی تر است
جان بقربانش علی اکبر است
این تمام آرزوی مادر است
شد دل ما از قدومش منجلی
مست او باشد حسین بن علی
گوهر یکتا به دنیا آمده
ماه رویان! ماه لیلا آمده
حبّذا دلبند زهرا آمده
جان دین و روح تقوا آمده
آفتاب عالم آرا آمده
بر جوانان پیر برنا آمده
از تمام انبیا دل می برد
ناز او را عمه زینب می خرد
سوره والشمس مهتاب رویش
سوره والیل باشد گیسویش
چون محمد خِلقت و خُلق و خویش
چشم عیسی بر جمال دلجویش
خضر خود لب تشنهی آب جویش
بوسهی جبریل بر دو بازویش
دلبری از دلربایان کار اوست
یوسف مصری سر بازار اوست
خرم از این عید قلب عالم است
دل اسیر زلف خم اندر خم است
گر چه روز عید شبه خاتم است
لیک در دل حسّی از درد و غم است
حیف او چون فاطمه عمرش کم است
تیرها بر زخم جانش مرهم است
آه چیده یاس لیلا میشود
پیش بابا، ارباً اربا می شود
#محمود_اسدی
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
بلند بالا و نیک سیرت چنان پیمبر علی اکبر
به خَلق و خُلق و به صوت و منطق نبی دیگر علی اکبر
رسول صورت بتول عصمت علی شجاعت حسن سخاوت
حسین هیبت چو بوالفضائل یل دلاور علی اکبر
به کربلا تا که زائر آید همیشه پایین پاست مقصد
که از وجود تو شد ضریح حسین ششدر علی اکبر!
ستارهی بی بدیل لیلا برای شادی دلیل لیلا
علیک قولاً ثقیل لیلا عزیز مادر علی اکبر!
لبت چو میلی به تاک دارد درخت خانه چه باک دارد
اراده ای کن ز نخل انگور میزند سر علی اکبر!
چه دارم از تو برای گفتن حدیث حسن تو ورد دشمن
((ولی))نبودی ولی نداری کم از برادر علی اکبر!
به صبح و ظهر و به عصر و مغرب حسین امام و تویی مکبر
پس از شمایان نماز هم میشود مکدر علی اکبر!
خیام آل علیست بستان که هر کدام از شما بزرگان
یکیست نخل و یکیست سرو و تویی صنوبر علی اکبر!
چه گویم از شرح اربا اربا که دیده ام در تمام صحرا
علی اکبر علی اکبر علی اکبر علی اکبر
#سید_محمد_حسین_حسینی
#دوبیتی
دیدید کسی این همه دلبر شده باشد؟!
یا اینکه به عالم همه سرور شده باشد؟!
گشتیم و ندیدیم شبیهِ علی اکبر...
اینقدر کسی مثلِ پیمبر شده باشد
#رضا_یزدی_اصل
.
#مدح_حضرت_علی #اکبر_علیه_السلام
به بهانهی شب تولدش
و #روز_جوان
سحر گردید وحق یار آفریده
خدای عشق و ایثار آفریده
دوباره باز کرار آفریده
برای عشق آثار آفریده
علی اکبر نگار عالمین است
بود شبهالنبی جان حسین است
به ساغرها شراب ناب آمد
میان دشت سوزان آب آمد
به رسم عاشقان آداب آمد
به شهر شور شیرین باب آمد
نهال عشق تا زیر و زبر شد
طراوت از قدومش بارور شد
امیر عشقباز و ساده آمد
به پیر میفروشان باده آمد
برای بندهگی سجاده آمد
حسن را گو برادر زاده آمد
برای پرگشودن تا پر است این
همه گفتند علیِ اکبر است این
اذان در گوش او حیدر سروده
که دل از حضرت زینب ربوده
نداند هیچکس اکبر که بود
که سر را بر قدوم شاه سوده
نماز عشق را اکبر اذان شد
شب میلاد او روز جوان شد
شده از نور او تا عرش آذین
روان شد سوی دلها منطق و دین
نه تنها دین که شهد شور شیرین
جهادش شد جهاد عشق و تبیین
به محشر از شهادت توشه دارد
دو گوشه از همان شش گوشه دارد
نجف یا کربلا فرقی ندارد
نبوت با ولا فرقی ندارد
حسین با مجتبی فرقی ندارد
حرم با نینوا فرقی ندارد
علی اکبر چو شبه مصطفی شد
موذن بر نماز کربلا شد
قدش سرو و لبش آب حیات است
زخونشجاودان صوم و صلات است
ولایش بر همه باب نجات است
به دستان محبانش برات است
خط و خالش خط و خال نبی شد
پر و بالش پر و بال علی شد
#مرتضی_محمودپور
#السلام_علی_اول_قتیل_من #سلاله_الخلیل
#ترکیب_بندمدح_ومیلادحضرت_علی_اکبرعلیه_السلام
خبر آمد خبری که دل ما شیدا شد
خبر آمد که حسین ابن علی بابا شد
خبر آمد که مدینه شده لبریز سرور
وَ دل اهل ولا غرق تمناها شد
خبر آمد که دل عرش به شور آمده است
جان عشاق گرفتار گل لیلا شد
خبر آمد و گدایان همگی جمع شدند
روزی این همه سائل کرم زهرا شد
خبر آمد که خبر دار کنید عالم را
که دوباره گل رخسار نبی پیدا شد
بی خبرهای جهان غافل از عشقند بلی
که رسیده است علی ابن حسین ابن علی
+++
همه آینه ها مات رخ و سیمایش
سرمه اهل سماوات غبار پایش
به سر گیسوی او سلسله بندان دل است
دل داوود بود شیفته آوایش
جان عشاق سپندی است به شوق رخ او
بحر عشق است دو چشمان چنان دریایش
زیر شمشیر غمش رقص کنان را عشق است
که ز گلخنده او خنده کند بابایش
دل بی تاب بیارید که تابش بدهد
وَ بود داروی هر غصه و غم آوایش
اگر از جانب او فیض به سائل برسد
زورق جان و دل خسته به ساحل برسد
+++
باید ای دل ز علی اکبر لیلا دم زد
باید از شور جنون میکده را برهم زد
نور شهزاده ارباب درخشیده شد و
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
در میخانه گشوده است بیائید همه ...
که نباید ز می آل پیمبر کم زد
پسر حضرت ارباب کرم آمده است
که به وادی کرم طعنه به هر حاتم زد
مصطفی خصلت و زهرا صفت و حیدر خو
طلعت نیکوی او طعنه به جام جم زد
دل اگر هست بیارید و به پایش ریزید
همه با شوق علی شور جنون انگیزید
+++
دل و دینم به فدای تو اذان گوی حسین
این منم عبد و گدای تو اذان گوی حسین
دل ارباب مرا خوب به هم می ریزد
نفس و بانگ صدای تو اذان گوی حسین
خاطر عمه سادات به تو وابسته
وَ بود غرق صفای تو اذان گوی حسین
گوشه چشمی کن و بنگر که شده شیدایی
دل دیوانه برای تو اذان گوی حسین
دل سُکان سماوات تلاطم می کرد
پیش هر اوج نوای تو اذان گوی حسین
چشم بد دور از آن قامت دلجوت علی
که شده عرش پر از رایحه موت علی
+++
غرش تیغ به دست تو خود حیدر بود
لشگر از هیمنه ات توده خاکستر بود
هر که می دید رخت محو جمالت می شد
که رخت آینه صورت پیغمبر بود
لحن تسبیح حَسَن می چکد از تسبیحت
وَجَناتت همگی چون حسنی دیگر بود
گاه میدان زدنت معرکه غوغامی شد
ذکر پیشانی تو فاطمه اطهر بود
رجز یا علی ات خصلت طوفانی داشت
با تو میدان نه که میدان که خود محشر بود
هم گل عارض تو غارت دلها می کرد
هم ید حیدریت محشر و غوغا می کرد
+++
مددی زاده ارباب گرفتار توایم
سائل روز و شب کوچه و بازار توایم
یوسف حضرت ارباب تماشا داری
با کلاف دل بیچاره خریدار توایم
تو طبیب دل بی تابی و ما بی تابیم
دیر وقتیست که ما یکسره بیمار توایم
روز محشر که سر از خاک لحد برداریم
بعد از ارباب همه طالب دیدار توایم
پای شش گوشه بخوان، حال حرم میخواهیم
ما سیاهی سپاهیم و ز انصار توایم
دل ما میل حرم دارد و بی تاب شده
دل ما تنگ گل حضرت ارباب شده
#نصیر_حسنی
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه
ای نابترین حسرت گلهای معطر
دلتنگ توایم آینه تشریف بیاور
برگرد که از دوری تو جان به لب آمد
برگرد که همسایه دردیم سراسر
از منتظران تو همی عیسی و موسی
از دلشدگان تو همی مریم و هاجر
ماییم که بی تو همه تنها و غریبیم
از هجر تو ای عشق غمی نیست فراتر
درمان نشود درد زمان جز به ظهورت
ای ماه تویی صاحب ما اول و آخر
این جمعه هم از عمر رفیقان تو کم شد
الله نگهدار تو تا جمعه دیگر
#محمود_یوسفی
#حضرت_ولی_عصرعجل_الله_تعالی_فرجه
بر شبِ ظلمانیِ غم، سحر آید
چند صباحی دگر شمس بر آید
بعد یتیمیِ عصرِ حیرتِ غیبت...
امتِ اسلام را تاجِ سر آید...
"ترکگدایی مکن، که گنج بیابی"
دست تمنا همیشه پر ثمر آید
لایق دیدار طلعت رخ او نیست
انکه هوایی به جز، او به سر آید
در پی گیسویش عطر عنبر و شب بو
بر سر هر کوچه و، هر گذر آید
ظلم و جنایات را فصل خزانیست...
شیعه به صد احترام، مفتخر آید
مهر و عطوفت فراگیر شود باز...
فرد خطا کار هم بر حذر آید
سبز شود عالمی از نفس او...
فصل خزان هم به تن برگ و بر آید
ریشه ظلم و ستم میکَند از بیخ...
دادرس کل برای بشر آید
عدل و عدالت بپا میشود آنروز
موسم شادی و شور و ظفر آید
واکثرو بالدعا ... نص حدیث است
تا که جهان را نکو دادگر آید
قلب همه شیعیان خرم و شاد است
حجت حق ماه اثنی عشر آید
#یس_علوی
#مشکور_کاشانی