eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.7هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
دارم از سوی خیمه می آیم از هو الهوی خیمه می آیم خیمه از نور تو لبالب بود خیمه در جلوه های زینب بود خیمه انگار خیمه رب بود لیله القدر خیمه! زینب بود خیمه یکباره طور سینا شد هر که در خیمه بود موسا شد ناگهان جلوه تو ماتم کرد بیقرار تجلیاتم کرد دیدمت که غریب و تنهایی مصطفا و علی و زهرایی حس نمودم عمو که فکر منی بیقرار برادرت حسنی حس نمودم که سخت بی تابم حس نمودم که تشنه آبم حس نمودم که من حسن شده ام مثل بابا پر از محن شده ام نور ممسوس ذات گردیدم سفره دار صفات گردیدم ای عمو از چه بی پر و بالی تک و تنها میان گودالی از چه گودال ، گود تر شده است بدنت مثل رهگذر شده است زخمهایت چه بیشماره شدند رخت هایت چه پاره پاره شدند وای عبایت بگو کجاست عمو آن طرف روی نیزه هاست عمو کشتی دلشکسته مادر اینقدر دست و پا نزن آخر دست و پا میزنی که سجده کنی هی صدا میزنی که سجده کنی شمر اینجا چه می کند ای وای ی و سروپا چه می کند ای وای حرمله آمده چکار کند آمده باز افتخار کند؟ چقدر سنگ توی گودال است چقدر سنگ این چه منوال است خوب شد خواهرت در اینجا نیست پیکرت زیر سنگ پیدا نیست ای عموی غریب من پا شو راهی خیمه های زنها شو من مگر مرده ام عزیز خدا من فدای تو می شوم حالا شاعر:رحمان نوازنی عبدالله ابن الحسن (ع) روضه
جنت من کربلای تو حسین در دلم مهر و ولای تو حسین هستم ای نور دو چشم فاطمه عبد بی قدر و بهای تو حسین از کرامات خدا گردیده است شاملم لطف و عطای تو حسین از طفولیت بود مولای من بر لبم شور و نوای تو حسین شکرلله با نگاه مادرت گشته ام من آشنای تو حسین باشد از الطاف حی کردگار در سرم حال و هوای تو حسین در تمام عمر خود مولای من بوده‌ام تحت لوای تو حسین هرچه دارم ای گل زهرا نسب باشد از لطف و دعای تو حسین من که بیمار تو هستم ،آمدم بر در دارالشفای تو حسین بر در لطف تو ای خون خدا آمده خیل گدای تو حسین مایه ی آرامش هر زائرت مرقد و صحن و سرای تو حسین بس که در نزد خدا هستی عزیز شد رضای حق رضای تو حسین شامل خلق جهان تا روز حشر رحمت بی انتهای تو حسین شد بهشت شیعیان مرتضی محفل و بزم عزای تو حسین هستی خود را فدا کردی که شد خون بهای تو خدای تو حسین یاد آن مظلومی و تنهایی آن جان ما گردد فدای تو حسین خون نموده قلب زهرا مادرت دشمنان بی حیای تو حسین خون جگر شد خواهر مظلومه با گریه های بی صدای تو حسین از میان قتلگاه تو ،هنوز می رسد بر جان صدای تو حسین خواهر مظلومه ی تو دیده است پیکر در خون شنای تو حسین خون پاک اصغر شش ماهه آن شد شها رمز بقای تو حسین زد شرر بر جان من آقای من آتش بر خیمه های تو حسین برده شد از کربلا تا شهر شام آن سر از تن جدای تو حسین من (رضایم) تا دم آخر بود بر لبم مدح و ثنای تو حسین رضا یعقوبیان امام حسین (ع) مناجات
تیر سه شعبه شعبه آمد و حلقم دریده شد منّت مکش پدر که گلویم بریده شد دانی ز چیست؟ در بغلت خنده میکنم هر چند غنچه ی تو به یکباره چیده شد وقتی که تیر خورد به حلقوم کوچکم خون گلو به صورت طفلت چکیده شد چون که دمای شیر بوَد مثل خون، پدر کردم خیال شیر به سینه رسیده شد بابا مرا به پشت حرم دفن می کنی هنگام دفن، قامت مادر خمیده شد یکروز بعد، موقع تقسیم سر که شد رنگ از رخ رباب دوباره پریده شد وقتی که نیزه خورد به اعضای کوچکم یک لحظه یک صدای ضعیفی شنیده شد دیدند چون که پوست گره خورده بر سرم مانند جوجه ای سر طفلت کشیده شد **** محمود اسدی شائق حضرت علی اصغر (ع) روضه
ای چاره‌سازِ مردم عالم، حسین جان آرامِ قلب‌های پُر از غم، حسین جان بابِ نجات مردم درمانده از گناه شرط قبول توبه‌ی آدم، حسین جان خواندیم آیه‌آیه غمت را و سوختیم تفسیر سرخ سوره‌ی مریم، حسین جان فرصت کم است! روزی چشم مرا بده آقای گریه‌های دمادم، حسین جان جانِ تمام مرثیه‌خوانان فدای تو ای شور روضه‌های محرم، حسین جان در پای روضه‌های تو جانْ نذر کوچکی است ما را ببخش بابت این کم، حسین جان ** افتاده‌ای میانه‌ی گودال روی خاک تسبیح دانه‌دانه‌ی درهم، حسین جان بر روی نیزه‌های غریبی چه می‌کنی؟! خورشید نسل‌های مکرم،‌ حسین جان  
دارد میان کربلا، اندوه اعظم می شود دست همه سینه زنان ِروضه پرچم می شود زهرا لباس مشکیِ ما را خودش اندازه زد عشق است! نوکر وارد ماه محرم می شود کوچه خیابان های شهر ما سیاهش بهتر است اینجا بدون تکیه هایش شهر ماتم می شود دیوارهای خانه را عمداً کتیبه می زنم هرجا حسینیه شود پس کربلا هم می شود در زیر دِینِ بانی روضه نمی ماند حسین صد بار برکت می کند، هر درهمی کم می شود با هر هزاران درد بی درمان شفایت می دهد هر استکان چای که در هیئتش دم می شود بوی غذای نذری اش، صد مرده زنده می کند اینجا گدای بین صف، عیسی بن مریم می شود ارباب ما سینه زنان، کرببلایش را خرید قولی که از ما هم گرفت، امروز محکم می شود مرد است و پای وعده اش می ایستد سر می دهد بر قلّهء سرنیزه ها، اما مگر خم می شود؟! مسلم سر دارالعماره داد می زد یاحسین؛ کوفه میا که پیکر تو نامنظم می شود
باز هم محشری از گریه به پا کرد حسین دل ما را ز غم و درد جدا کرد حسین من کجا روضه کجا؟! معرفت آقا بود من حواسم به خودم بود، صدا کرد حسین به بهشتی که خدا داد نیانداخت نگاه رفت با گریه کن خویش صفا کرد حسین من شکستم دل اورا،دل من را نشکست اینهمه سال مراعات مرا کرد حسین گریه ام نور به قبر همه امواتم  شد  دِین بر گردن ما بود.. ادا کرد حسین متحیر شده بودیم کجا سجده کنیم  پرچم آورد وسط قبله نما کرد حسین نام ما را ته مقتل به زبان آورده خون آن حنجره را ضامن ما کرد حسین من حسینی شده دست امام حسنم  نام ما را حسن آورد، دعا کرد حسین چهاردیواری این روضه خود شش گوشه ست  کربلا را وسط روضه بنا کرد حسین اربعین کاش بگویم به همه در صحنش.. حاجتم کرببلا بود روا کرد حسین خواهرش رفت اسیری و خودش بر سر نی هرچه را داشت دراین راه فدا کرد حسین
برپا کنید خیمه‌ی ماتم..،شروع شد ماه عزای شاه دو عالم شروع شد شب‌های ماتم است..،سلامٌ علی الحسین عالم محرم است..،سلامٌ علی الحسین حسرت به خاک سردِ مزاری نَبُرده ایم شکر خدا که قبل محرم نمرده ایم احیای خشکسالی چشم است با حسین "صد مرده زنده می شود از ذکر یاحسین" دارد برای تو کفنم می کند پدر پیراهن سیاه تنم می کند پدر بالاتر از تمام نسب‌هاست حدِّ من جاروکش عزای تو بوده است جدِّ من دست از شراب ناب بهشتی کشیده است آن‌کس که چای تازه دمت را چشیده است برگشته ایم..،چشم به عفو تو داشتیم حُرّیم و چکمه بر سر شانه گذاشتیم خاکم ولی به زر بدلم کن حسین‌جان مثل حبیب خود بغلم کن حسین‌جان دستی به روی گونه ی سینه‌زنَ‌ات بکش اشک مرا بگیر و به زخم تن‌ات بکش ما با غم تو فارغِ هر بند می شویم در آتش عزای تو اسپند می شویم امروز اگر که در دل هیئت نشسته ایم مدیون لطف مادر پهلو شکسته ایم زهرا به روی گریه‌کُنانت حساب کرد ما را برای نوکری ات انتخاب کرد ما پای دیگ نذر تو برکت گرفته ایم از پادویی مجلس‌ات عزت گرفته ایم در اوج درد..،نام تو اعجاز می کند دست سه‌ساله ی تو گره باز می کند این اربعین حواله‌ی پای مرا بده جان رقیه یک سفر کربلا بده تا با لب ترک ترکم پرپرت شوم قربان تشنگیِ علی اصغرت شوم پائینِ پات ناله ی جانکاه می کشم یاد عبا و اکبر تو آه می کشم در علقمه دلت به چه دردی دچار شد باآبروی اهل حرم شرمسار شد تنها شدی که شمر تو را زیر پا گرفت لب‌هات جای آب به سرنیزه‌ها گرفت
درخیمه‌ی‌حسین‌نشستن‌فضیلت‌است اینجـانفس‌کشیدنت‌اصلاًعبادت‌است درروضه‌ای‌که‌حضرت‌ِزهراست‌بانی‌اَش یک‌یاحسین‌هم‌که‌بگویی‌غنیمت‌است چون مجلس‌عزاست‌همان«قُبّةُ‌الحُسَین» پس‌ اَجر نوکریِ تو مثل زیارت‌است شُکرِ خدای عزّ وجل را بجا بیار عُمر‌ تو‌ ای‌رفیق،اگر وقف‌ِهیئت‌است نسبت‌به‌روضه‌دَغدَغه‌داری اگر هنوز این‌حالتت؛نشانه‌ی‌عشق‌ومُودّت‌است هرچند روضه فرصتِ عرض‌نیاز توست ((درحضرت‌کریم‌تمنّاچه‌حاجت‌است؟)) گریه‌کن حسین جزایش به روز حشر همسایگی فاطمه در باغ جنّت است قول‌‌ِپیمبر است‌که‌از‌کُشتن‌ِ‌حُسین در قلب مؤمنان حقیقی حرارت‌است آن‌هم حرارتی‌‌ که‌ به‌ سردی کشیدنش حتّی بعید بعد قیامِ قیامت است توفیقِ آمدن به عزاخانه‌ی حُسین ربطی‌به‌همّت‌تو ندارد به‌دعوت‌است گُفتند می‌کُشیم‌ به‌ بُغض‌ علی‌تورا پس او شهید غربت شاه ولایت‌است درحال‌ِسجده است برآن رَمل‌های داغ با‌یک اشاره‌می‌گذرم چون‌مُصیبت‌است زینب‌رسیده‌است‌ولی‌در‌چه‌ساعتی! حالا که‌پای‌شمر روی‌جسم‌حضرت‌است...
سلام آشنای گرفتارها! کس و کار ما بی کس و کارها! مرا خواندی اما تو را پس زدم من از بی کسی رو به هر کس زدم کسی نیستم که حسابم کنی از این ترس دارم جوابم کنی کسی را ندارم پناهم بده شدم طرد مردم، تو راهم بده ببین روسیاهی زمین خورده است نظر کن به آنکس که دلمُرده است اگرچه پر از اشتباهم هنوز عزیزم تویی تکیه گاهم هنوز گرفتی سراغ مرا این وسط تو پرسیدی احوال من را فقط نگفتی برو جای پایین و پست گدای تو بالای مجلس نشست به پای دلم تا حرم عازمم بجان علی من نجف لازمم بده تا محرم دو تا چشم تر مرا زودتر  کربلا‌ هم ببر
آسمان ! فانوس..،روشنگر نخواهد شد..،نگرد شام تار بی کسی ها سر نخواهد شد..،نگرد ابرها را خشکسالِ دوری از او سر بُرید جز به خون،دامان صحرا تر نخواهد شد..،نگرد تا سحر پروانه را دنبال کن..،پِی می‌بری سوختن را هیچ‌کس از برنخواهد شد..،نگرد دیده‌ی "یعقوب" و دستان "زلیخا" شاهدند جامه ای پیراهن دلبر نخواهد شد..،نگرد بانیِ پروازِ در معراج ها "اشک" است..،"اشک" غیر گریه هیچ "بالی" ، "پر" نخواهد شد..،نگرد دست مارا روز محشر فاطمه خواهد گرفت مثل زهرا هیچ کس مادر نخواهد نشد..،نگرد نوکریِ آل حیدر اوج قُرب بندگی است دُورِ آن که قنبر حیدر نخواهد شد نگرد رزق ما از سفره‌ی بابای عالم می رسد با کسی که سائل این در نخواهد شد نگرد این دلم تنگ‌است..،تنگ دیدن صحن نجف هیچ دیداری از این بهتر نخواهد شد..،نگرد عاقبت لات محل بیرق‌کش عباس شد... طِیِّب ما نیز جز نوکر نخواهد شد..،نگرد! مثل اکبر چندتا عضوش نشد پیدا...،حسین! این تن‌پاشیده " آب‌ور" نخواهد شد..،نگرد قد عباس تو از قنداقه هم کوچک تر است ساقی ات اندازه ی اصغر نخواهد شد..،نگرد غیرتِ‌بالانشین!دلواپس زینب مباش بین کوفه قحطی معجر نخواهد شد..،نگرد
چگونه شکر بگویم که زنده ماندم من به ماه روضه تو خویش را رساندم من  چگونه شکر بگویم اجل امانم  داد که باز چشم تر من به بیرقت افتاد چه قدر شور دلم زد به ماه غم نرسم به زیرسایه این بیرق و علم نرسم به شوق این دهه ی شور وماتمت آقا تمام سال شمردم همه نفس ها را چگونه شکر بگویم که باز گریانم شبیه زلف پریشان تو پریشانم تمام ترس من این بود با دلی حیران شب رقیه نباشم میان گریه کنان امان دهید خودم  بین روضه میمیرم شب ششم جگرم را به دست میگیرم برای روضه هفتم چه نذرها کردم که لای لای بخوانم به دور اوگردم سپرده ام به دو دستم کند گریبان چاک برای آن همه اکبر که اوفتاده به خاک میان روضه سقا که جان به لب آید شبیه دخترکان تو لطمه خواهم زد به چشم گفته ام از اشک پر کند مشکی مگر ز شرم نریزد دگر عمو اشکی شب دهم نفسم را دگر نمی خواهم برای شام عزایت سحر نمیخواهم تمام حاجتم این است تا که ظهر دهم جنازه ام برود روی دوش این مردم همان زمان که سماوات بر زمین افتاد بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد میان خیل شغالان فتاد چون شیری یکی به نیزه زد و دیگری به شمشیری همه زدندو سپس شمر آمد و خنجر نشست روی ورق های مصحف پرپر برید سر زتنت با دوازده ضربه جداشد اخر سرعرش از تن کعبه
سخت است یل باشی و دستت بسته باشد سخت است عمو باشی ولی سقا نباشی ای وای اگر که تکیه گاه خیمه باشی از ضرب گرز اما دگر سرپا نباشی سخت است حرف بد به آقایت بگویند عباس باشی قاتل آنها نباشی سخت است کوه غیرت این قوم باشی از بخت بد در کوچه با زهرا نباشی سخت است نامحرم به دور خیمه باشد با ذولفقارت تو ولی آنجا نباشی سخت است دست خواهرت زنجیر باشد حامی برای زینب کبری نباشی سخت است زنهای حرم در شام باشند تو با علی اکبر در آن غوغا نباشی