#امام_زمان_مناجات
#رباعی
ما خسته شدیم، یار را برگردان
دلگرمی روزگار را برگردان
معنای بهار، سبزی باغچه نیست
با آمدنش بهار را برگردان
#امیر_فرخنده
......
برهم زده ایم بی تو هر عهدی را
تفسیر کن آیه های "مَن یَهدی" را
مانند مدینة النبی میسازیم
با آمدنت مدینةُ المهدی را
#ع_رجبی
.......
شد کار جهانیان فلج یا الله
کی میرسد آخرین حجج یاالله
مظلوم اسیر دست ظالم تا کی
عجل لولیک الفرج یاالله
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#رباعی
تو شام که رفتی دل صحرا ماندیم
بالای سر پیکر بابا ماندیم
پای غم تو پنج صفر میمیرم
ما از شب سومت اگر جا ماندیم
#امیر_فرخنده
#حضرت_رقیه_شهادت
#رباعی
من طفلم و همراه سپاهم بردند
همراه مخدرات شاهم بردند
من که سر شانه عمو جایم بود
دیدی چِقَدَر پیاده راهم بردند؟
#امیر_فرخنده
#ورود_به_محرم
#رباعی
جبریل برای روضه ات دربان شد
در مجلس روضه،روضه خوان باران شد
از عرش به اذن حضرت صدیقه
پیراهن خونین تو آویزان شد
#امیر_فرخنده
#امام_حسین_شهادت
#قتلگاه
آسمان زیر دست و پا گم شد
نور حق بود و در خفا گم شد
جامه ، عمامه و ردای تنش
یا به غارت رسید یا گم شد
چشم برهم زدند عریان شد
چشم بر هم زد و عبا گمشد
نیزه هایی که خورده بود حسین
همگی زیر چکمه ها گم شد
وای از ناله ی انا العطشان
که میان سر و صدا گم شد
بین گرد و غبار مرکب ها
همه هستیِ انبیا گم شد
از تن شاه بی ردا میگفت
خواهری وا محمدا میگفت
آه از پیکر رها مانده
از تن شاهِ بی ردا مانده
وقت مغرب شده ست و ذبح حسین
دیر شد ، خواهرش کجا مانده؟
پیر مردی عصا زنان میگفت
صبر کن چند نیزه جا مانده
پاک کن خواهرش نبیند که
بر تنش چند رد پا مانده
قاتل از روی سینه اش پا شد
خنجر کُند بر قفا مانده
همه رفتند خواهر است و حسین
حیف این شمر بی حیا مانده
زیر لب ها خدا خدا میگفت
خواهری وا محمدا میگفت
#امیر_فرخنده
ای ماه بلند قامت پیغمبر
در توست خلاصه هیبت پیغمبر
صد حیف که از غروب عاشورا نیست
در صورت تو شباهت پیغمبر
#شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#محرم_۱۴۰۴
#امیر_فرخنده
مهمان حسین است دو عالم شب جمعه
زهرا به حرم آمده زین غم شب جمعه
مداح حرم کاش مراعات کند که
افتاده شب هشت محرم شب جمعه
#شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#محرم_۱۴۰۴
#امیر_فرخنده
#امام_سجاد_شهادت
#دوبیتی
ما نسل پیمبریم و بی همتاییم
مانند پیمبر خدا تنهاییم
ای پیر اگر اهل کتابی برگرد
ما معنی آشکار ذی القربی ایم
افسوس که رحمی به دل دشمن نیست
سوگند که این مسیر جای زن نیست
یک لحظه از این قافله دورم نکنید
ناموس من اند و محرمی جز من نیست
جا دارد اگر شهید الشام شوم
وقتی که بناست بی تو ناکام شوم
ای کاش که ساربان گذارد قدری
رخسار پدر ببینم آرام شوم
سی سال به چشم من عذاب آوردند
هر لحظه که پیش روم آب آوردند
اما همه ی عذاب من از آنجاست
وقتی که کنارمان شراب آوردند
#امیر_فرخنده
#حضرت_زینب_اسارت
#اسارت #رباعی
خلخال رباب را به غارت بردند
از کوچه به کوچه با وقاحت بردند
ناموس پرست ها به صورت بزنید
ناموس حسین را اسارت بردند
#امیر_فرخنده
#سیده_خوله_بنت_الحسین
حضرت سیده خوله سلام الله علیها
دختر امام حسین علیه السلام که در مسیر شام
بر اثر افتادن از ناقه به شهادت رسیده است
روضه از دختری ست دردانه
آسمان غرق آه و گریه شده
روضه خوان فرق میکند امشب
راوی روضه اش رقیه شده
روضه اینبار هم عجیب شده
باز بی یار و بی حبیب شده
دختر شاه بود اما حیف
نام او بین ما غریب شده
روضه اینبار چون علی اکبر
به گریز مدینه پیوسته ست
روضه ی دختری ست اما نه
او رقیه نه خواهر او هست
دختر نازدانه ارباب
نور رحمت به خانه ارباب
او که هر منزل آمده ست فقط
دم به دم روی شانه ارباب
بین این کاروان چه ها میدید
کودکانه به گریه می آمد
بدن او ضعیف شد اما
پا به پای رقیه می آمد
روضه های مدینه را اینبار
آری این نور عین میفهمد
چند روزی ست درد زهرا را
خوله بنت الحسین میفهمد
دختری که از آسمان جبرییل
زیر پاهای اوست بال و پرش
از روی ناقه بر زمین افتاد
آه اوهم شکسته شد کمرش
گرچه او هم کبود شد بدنش
گرچه پایش تمام آبله بود
بعد افتادنش ز ناقه فقط
دو سه روزی کنار قافله بود
غم افتادنش به قلب همه
نگرانی به کاروان داده ست
تا که گفتند خوله بین مسیر
از همان درد ناقه جان داده ست
گریه میکرد و التماس به او
خواهرم ، ای امیدم ، آه نرو
پیش جسمش رقیه با او گفت
آه ای یار نیمه راه نرو
#امیر_فرخنده
#حضرت_رقیه_شهادت
#رباعی
من طفلم و همراه سپاهم بردند
همراه مخدرات شاهم بردند
من که سر شانه عمو جایم بود
دیدی چِقَدَر پیاده راهم بردند؟
#امیر_فرخنده
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#رباعی
تو شام که رفتی دل صحرا ماندیم
بالای سر پیکر بابا ماندیم
پای غم تو پنج صفر میمیرم
ما از شب سومت اگر جا ماندیم
#امیر_فرخنده