#حضرت_موسی_بن_جعفر
#شهادت
#غزل_مرثیه
#محمدرضامسعودی
#قتیل_عشق
امیر زهد و عبادت چهارده سال است
اسیر گوشه ی مطموره ی سیه چال است
ز گوشه ی لب او خون چرا شده جاری؟
طبیب عالمیان از چه ناخوش احوال است؟
گشوده هم بشود گر قفس رها نشود
کبوتری که بلا دیده بی پر و بال است
شهی که بار امامت کشد به دوش ، تنش
به وقت صبح روی دوش چار حمال است
به خاک خفته و پا می کشد به روی زمین
سیاه چاله اش امشب شبیه گودال است
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_امیرالمومنین_صلوات_الله_علیه
#ضربت_خوردن
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
۹۰۹
کعبه ز داغ تارک حیدر به هم ریخت
کوثر بیا که ساقی کوثر به هم ریخت
یکسو دوباره فاطمه دستش به پهلوست
یکسو میان عرش پیغمبر به هم ریخت
خون سرش پاشید تا که بین محراب
مولا به یاد خونِ میخ در به هم ریخت
دیگر توان راه رفتن در علی نیست
جوری زده که فاتح خیبر به هم ریخت
زیر بغل های امامم را گرفتند
سربسته گویم سر که نه، پیکر به هم ریخت
آمد به خانه بی کمک، از ترس زینب
با دیدن وضع پدر، دختر به هم ریخت
شمشیر تیزِ ابن ملجم بود کاری
ای خاک عالم بر سر من، سر به هم ریخت
ماندم بگویم یا نگویم، بین گودال
در دستهای شمر دون، خنجر به هم ریخت
ایکاش قبل از ذبح، خنجر تیز میشد
با کندی خنجر ولی حنجر به هم ریخت
آقای ما پنجه به روی خاک میزد
از طرز دست و پا زدن، مادر به هم ریخت
#محمود_اسدی_شائق
بسم الله الرحمن الرحیم
#غزل_مرثیه
پوشیدهاست رخت عزا ، خانهی علی
بانگ عزاست بین عزاخانهی علی
داغ هزار زخم زبان مانده بر دلش
خم گشته است کوهِ دوتا شانهی علی
شمع وجودش از غم سی ساله آب شد
خاکستریست پهلوی پروانهی علی
آه از دمی که اهل مدینه نکرد شرم
پهلو گرفت شعله به کاشانهی علی
آه از تنور سینهی او شعله میکشد
آنجا که سوخت گوهر دردانهی علی
سنگصبور بی کسیاش را گرفتهاند
قربان نالههای غریبانهی علی
#علی_کاوند
بسم الله الرحمن الرحیم
#مدح_مولا
مرا بهجز به علی تا ابد ارادت نیست
ارادتم به علی هرچه هست عادت نیست
تمام حرف احادیث معتبر این است
که دین بغیر پذیرفتن ولایت نیست
خداپرستی بی حب مرتضی کفر است
نماز خواندن بی حب او عبادت نیست
مگیر خرده اگر سجده میکنم سمتش
مگر که بین خدا و علی شباهت نیست؟
علی نداشت سر صلح با معاویه
دیانت علوی خالی از سیاست نیست
بگو به منکر او راه رفته را برگرد
مسیر غیر علی مقصدش سعادت نیست
سعادت دو جهان بند بندگی علیست
سوال مبهم خلقت چگونگی علیست
#علی_کاوند
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#غزل_مرثیه
بالا گرفت بر من دل خون چو کارها
صیّاد من شدند تمام شکارها
بی مایگان به دایه انیسند تا به تیغ
زنگار بسته آینه ی کارزارها
بی مُهر و موم نامه به هم قرض می دهند
نان قرض می دهند به هم خانه دارها
مهمان، متاع رایج بازار کوفه است
کسب حلال نیست در این رشوه خوارها
مسلم برای زینب تو گریه می کند
پیشانی ام شکسته در این کوچه، بارها
از بام کوفه بر لب تو می کنم سلام
چون آفتاب بام، میان غبارها
از دور از گلوی تو می بوسم ای عزیز!
گر وا کنند ره به لبم نیزه دارها
#محمد_سهرابی
.
#غزل_مرثیه
#میخواستمکهخیمهبهسامانشودنشد
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
میخواستم که خیمه به سامان شود نشد
غم لحظه ای اگر شده پنهان شود نشد
گفتم در این دقایق آخر اگر شده
روی پر اضطراب توخندان شود نشد
روی لب علی که خودش چشمهی بقاست
یک جرعه آب هم شده مهمان شود نشد
با دیدنش به رحم بیاید دلی مگر
از سنگها جدا دل انسان شود نشد
هرکس که در میان جماعت مردد است
شوقش به بازگشت دو چندان شود نشد
جز تیر حرمله که سر از پا نمیشناخت
یک تن دگر بگو که پریشان شود ...نشد
شرمنده ام رباب که آغوش زخمیام
میخواستم براش نگهبان شود نشد
تا پشت خیمهها برسم خواستم کمی
دستم عمود این سر بی جان شود نشد
از اشک خود مضایقه کردی که ذره ای
دفن علی برای من آسان شود؟
نشد
#سعیده_کرمانی
.
#غزل_مرثیه
#حضرت_علی_اصغر_مرثیه
"جان به پیکر داشت وقتی مشکها جان داشتند
کاش میشد ابرها آن روز باران داشتند
کاش میشد قطرۀ آبی به خیمه میرسید
آبها هم کاش که حرّ پشیمان داشتند
آب باعث شد که مردی آب شد پیش همه
آبها از شمر گویا اذن میدان داشتند
کودکی آرام شد با لایلای تیرها
بعد از آن گهوارهها خواب پریشان داشتند
سورۀ کوچک که روی دست بابا ذبح شد
مجلس مرثیهای آیات قرآن داشتند
بند قلب آسمانیها به مویی بند بود
بر نخ قنداقهاش از بس که ایمان داشتند...
هیچ داغی مثل داغ کودک ششماهه نیست
اهلبیت از حرمله بغض دوچندان داشتند
نیزهها در پشت خیمه خاک بر سر ریختند
ماههای روی نیزه چشم گریان داشتند"
#محسن_حنیفی✍
#استاد_مجید_طاهری🎤
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیه_السلام
👇
.
#حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
#غزل_مرثیه
۱۱۲۹
بابا غم تو بر جگرم چرخ میزند
اشک غمم به چشم ترم چرخ میزند
گرچه ز سنگ، جوجهی تو پر شکسته شد
صیاد باز دور پرم چرخ میزند
آن دختری که زیور من شد به گوش او
با خنده هی به دور و برم چرخ میزند
از تاریانهای که عدو بر سرم زده
بابا خرابه دور سرم چرخ میزند
موی مرا کشید و لگد زد به پهلویم
دردش مدام بر کمرم چرخ میزند
#محمود_اسدی_شائق
#شب_سوم_محرم
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_رقیه_جان_سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
۱۱۲۹
بابا غم تو بر جگرم چرخ میزند
اشک غمم به چشم ترم چرخ میزند
گرچه ز سنگ، جوجهی تو پر شکسته شد
صیاد باز دور پرم چرخ میزند
آن دختری که زیور من شد به گوش او
با خنده هی به دور و برم چرخ میزند
از تاریانهای که عدو بر سرم زده
بابا خرابه دور سرم چرخ میزند
موی مرا کشید و لگد زد به پهلویم
دردش مدام بر کمرم چرخ میزند
#محمود_اسدی_شائق
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
#هفتم_صفر
#بیست_و_هشتم_ماه_صفر
#غزل_مرثیه
پراز شراره ی غم جز دلی کباب نداری
میان سینه ی خود غیر اضطراب نداری
نه مسلمی نه بریری نه عابسی نه زهیری
مدافع حرم پای در رکاب نداری
دم ورودی باب الرضا رسیدم و گفتم
تویی غریب که جز گنبدی خراب نداری
تو شرح ماوقع کوچه نانوشته بگویی
تویی پیمبر روضه فقط کتاب نداری
مخواه روضه چنان راز سر به مهر بماند
بگو به کوچه چه دیدی چرا جواب نداری
نگاه تو به خودش رنگ خواب اگر که ندیده ست
فقط به خاطر کابوس کوچه خواب نداری
تو هم شبیه حسینت عزیز فاطمه هستی
عزیز فاطمه هستی ولی رباب نداری
برای اینکه همیشه به سوگ تو بنشیند
عیال مرثیه خوان زیر آفتاب نداری
کنار نهر نکردند قصد نحر گلویت
نگاه منتظری جانب سراب نداری
اگر چه طشت پر از پاره ی جگر جلوی توست
ولی کنار سرت جامی از شراب نداری
هزار مرتبه شکر خدا که مثل اسیران
سه ساله دخترکی بسته بر طناب داری
#علیرضا_خاکساری_شاعر_در_مشهد_امام_رضا
#شهادت_امام_رضا
#غزل_مرثیه
جان بر لب من آمد و جانان به بر من
ای مرگ برو عمر من آمد به سر من
زیباست رخ ماه پس از نمنمِ باران
ای اشک مَیا، آمده تنها پسر من
این طفل، عزیز است و جگرگوشهٔ زهراست
بهتر که نداند چه شده با جگر من
زآن لحظه که با کعبه خداحافظیام دید
دانست که برگشت ندارد سفرِ من
ای دیده مکن گریه که شد وقت تماشا
ای اَبر برو، تا ز در آید قمر من
نُه ساله مگو، ماهِ شب چارده است او
زین روست به در دوخته شد چشم تر من
بُردم به دل خاک، دل چاک و پس از مرگ
گیرید ز داغ دل لاله خبر من
#علی_انسانی
.
#غزل_مرثیه
#فاطمیه
#حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
۱۱۴۷
ز پا افتاده ام دیگر منم که سخت بیمارم
به قربان سرت حس میکنم آقا که سربارم
همان در پشت در مُردم، ولیکن طاقت آوردم
به عشق اینکه تو باشی دو سه روزی پرستارم
منی که عالم و آدم بوَد محتاج من امّا
خودم وقت قدم برداشتن محتاج دیوارم
تماشا کن همه هستم، زمین شد خسته از دستم
ز بس خوردم زمین با سر، دوچندان دردِ سر دارم
شدم پهلو به پهلو و لباسم باز گل انداخت
به باغ سینهام گلهای سرخ و لاله میکارم
حلالم کن تو را این روزها من تار می بینم
از آن سیلی به سختی پلک روی پلک بگذارم
شده حجم تنم کوچک شدم هم وزن یک کودک
حلالم کن اگر که میروم ای یار ناچارم
میان بستر افتادم ولی سربسته میگویم
که من از درد شب تا صبح را پیوسته بیدارم
اگر تا صبح بیدارم دعا کردم به جان تو
دعا کردم به وقت غسل نبینی زخم مسمارم
مرا قنفذ زدو دیدم میان کوچه افتادی
تو افتادی و با افتادنت دادند آزارم
#محمود_اسدی_شائق
.
#حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
#فاطمیه
خانه ای که ثمر از ساقی کوثر دارد
آنچنان سوخت که گفتند مگر در دارد؟
با لگد باز مکن درب جنان را که گلش
در بغل شيشه ای از یاس معطر دارد
آنچنان صاعقه افتاده به جان گل که
باغبان در بغلش غنچه ی پر پر دارد
ازبلندای تب شعله ی آتش پیدا است
نه فقط بغض احد، کینه ی خیبر دارد
حسن از غصه ی آن کوچه نپاشید اگر
دلخوشی داشت که این غمکده مادر دارد
هیجده ساله کجا مرگ کجا، مادر کاش
دست از کار کفن دوختنش بردارد
پر زد از خاک غریبانه شبانه از بس
خاطری از همه ی شهر مکدر دارد
مادری که به جهان منزلتی برتر از
ساره و آسیه و مریم و هاجر دارد
فاطمه حیدر و حیدر همه اش فاطمه است
کی دو این نور خدا معنی دیگر دارد؟!
فاطمه پای علی سوخت که ثابت بکند
مرتضی فاطمه و فاطمه حیدر دارد
#منصوره_محمدی_مزینان