eitaa logo
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
793 دنبال‌کننده
157 عکس
0 ویدیو
15 فایل
فعالیت در حوزه نواندیشی دینی، اخبار مجمع و ...
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اندیشه ما
✅ مفهوم شناسی و موارد جواز لعن 🎙 آیت‌الله سید محمدعلی ایازی 🔴 اندیشه ما- اخیرا در فضای مجازی کلیپ سخنرانی یکی از اساتید مشهور فلسفه که از اعضای مجلس خبرگان رهبری و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و هیات امنای موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) هستند منتشر شده است؛ در آن کلیپ به تکفیر برخی از اندیشمندان تأثیر گذار جامعه و لعن برخی از متفکران و قرآن پژوهان معاصر که حدود چهار دهه با حکم امام و رهبری مسئولیت اقامه نماز جمعه تهران را بر عهده داشته است و همچنین لعن برخی از شخصیت های که دارایی وجه ملی و بین‌المللی هستند پرداخته است. 🔺 سایت اندیشه‌ما، به منظور بررسی مفهوم و مصادیق جواز لعن و لعن افراد ظاهر الصلاح که بر اساس دیدگاه فقهی مشهور فقهای امامیه محکوم به عدالت هستند؛ گفت و گویی اختصاصی را با آیت الله سید محمد‌علی ایازی از اساتید برجسته حوزه و دانشگاه و قرآن پژوهان معاصر انجام داده است که در اسلایدهای بالا مشاهده می‌کنید ..... 🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید: andishehma.com/mafhom-shenasi-laen 🌐 اندیشه ما eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✔️گزیده ای از مقدمه‌ای برای ترجمه و شرح نهج البلاغه نوشته‌ی 🔰عوامل دشوارى ترجمه و شرح نهج البلاغه 🔻الف: سخنان امام(ع) در نهج البلاغه به استثناى نامه‌ها گفتارى است نه نوشتارى. كسى كه از طريق شفاهى ‌بخواهد مطالبى را به شنوندگان بفهماند بخشى از مطالب و نكات مورد نظر خود را به واسطۀ لحن خاص و با تكيه بيشتر بر بعضى كلمات به شنونده مى‌فهماند و لذا لحن جملۀ خبرى با سؤالى متفاوت است. لحن جمله‌هاى سؤالى هم برحسب انواع مختلف سؤالات مختلف است. لحن سؤالى كه براى توبيخ يا تقبيح يا انكار باشد با لحن سؤالى كه صرفا براى طلب فهم باشد با همديگر فرق دارند. حتى سؤالى كه صرفا براى طلب فهم باشد هم، با تكيه بيشتر بر بعضى كلمات جمله، معنى آن تغيير مى‌كند. مثلا در جملۀ سؤالى «چرا مؤذن وقتى اذان مى‌گويد دست روى گوشش مى‌گذارد؟» اگر از روى مزاح روى كلمۀ دست تكيه شود، در جواب او گفته مى‌شود چون پايش به گوشش نمی‌رسد و اگر روى كلمه گوش تكيه شود در جواب گفته مى‌شود اگر دست روی دهانش بگذارد نمى‌تواند اذان بگويد و اگر روى هيچ كدام از اين دو كلمه تكيه نشود معنى سؤال و جواب آن چيز ديگرى مى‌شود. وقتى نوار یک صحبت يا سخنرانى روى كاغذ پياده شود تفاوت بين سخن گفتارى و نوشتارى كاملا مشخص مى‌شود. گنجانيدن نكات حساس یک گفتار در نوشته بسيار مشكل و در ترجمۀ آن، بسيار مشكل‌تر است و در بعضى موارد اصلا ممكن نيست، مگر با شرح و تفصيل كه عنوان خاص خود را دارد و ترجمۀ محض به حساب نمی‌آيد كه در اين صورت طبيعتا برداشت‌های اشخاص هم متفاوت مى‌شود. 📍ب- در سخنان امام(ع) از ضرب‌المثل‌ها و تشبيهات و مجازات و كنايات رايج در جامعۀ آن عصر بسيار استفاده شده. درک نكات و اشارات اين تعبيرات براى كسانى كه با فرهنگ و جامعۀ آن زمان آشنائى كافى ندارند، بسيار دشوار است. و حتی در صورت درک نكات لطيف و ظريف نهفتۀ در آنها، به طور كامل قابل انتقال به ترجمه نيست. مگر با دخل و تصرف و عدم تقيّد به چارچوب آنها كه چنين كارهائى در ترجمۀ قرآن و نهج البلاغه پسندیده نيست. 📍ج-در طول تاريخ در اثر تغييرات در زندگی اجتماعى و ابزار و وسايل كار، بسيارى از لغات، ضرب‌المثل‌ها و تشبيهات و كنايات تغيير مى‌كند. بسيارى از لغات از بين مي‌رود و بسيارى نيز تغيير معنى می‌دهد. براى اشخاصى مثل من كه چند سال از عمر خود را در سال‌های 1320 در روستا گذرانده‌اند و با ابزار کار و لوازم منزلی آن دوره سرو کار داشته‌اند، درک اين مطلب آسان است. لوازم منزل و لباس و وسايل كشاورزى و كار و وسايل مسافرت حتى بسيارى از غذاهای آن زمان در حال حاضر وجود ندارد. آسيا، محور آسيا، زمام، افسار، باربند، دهنه، پالان، گاوآهن، دلو، رسن، غربال، داس و صدها بلكه هزارها مانند اين كلمات براى اكثر مردم عصر حاضر شناخته شده نيست و به تبع آن صدها ضرب‌المثل و تشبيه و كنايه كه امثال اين لغات در آنها به كار رفته، قابل فهم نمى‌باشد. ضرب‌المثل «سه پايه به ديگ میگه روت سياه» براى كسانى كه استفاده از هيزم و سه پايه و ديگ سياه را نديده‌اند به درستى قابل فهم نيست و همين‌طور بسیاری از ضرب‌المثل‌ها و تشبیهات و مجازها و استعاره‌ها. 🔸در اثر تحولات عمده‌اى كه در زندگى اجتماعى انسان رخ داده که هنوز ادامه دارد بخش عظيمى از فرهنگ و لغت و ادبيات قديم در حال انقراض است و براى نسل‌هاى آينده قابل فهم نخواهد بود و نسل‌هاى آينده براى فهم كتاب‌هائی مانند شاهنامۀ فردوسى و کلیات سعدى و دیوان حافظ و مثنوی و امثال اینها نیز با مشكل جدى رو به رو خواهند شد. 🔸 بخشى از آيات قرآن كريم و بخش عظيمى از نهج‌البلاغه نيز همين‌طور خواهد شد. مسائل اخلاقى و حقوقى و مقررات اجتماعى هم در حال تغيير و تحول بنيادى گسترده‌اى است و اجتهاد و تحقيق در فقه و عقيده و اخلاق اگر بخواهد در مدیریت فرهنگ و هدايت جامعه نقش مثبت ايفا كند. بايد از همین حالا در صدد حل این مشکل برآید. 🌐 پیوند به متن کامل در سایت مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم @majmaqomh
🔰سیره وفاقیِ امام موسی صدر ✍عبدالرحیم اباذری ◽️امام موسی صدر، اسرائیل را به حق « شرمطلق » معرفی می کرد ، اما غلبه بر آن را مبتنی بر وفاق ملی ، تعامل کشورها و گروه های سیاسی داخل جهان اسلام می دانست ، به همین سبب اهل وفاق و تعامل بود و او در عمل منادی و بنیانگذار این فرهنگ اصیل اسلامی و انسانی در منطقه شد؛ آقای صدر این مهم را در سطح توده مردم ، مسئولان سیاسی ، سران عشایر و قبائل  دنبال می کرد؛ ضمن تکیه بر جایگاه عمیق مردمی خویش در لبنان ، با سران کشورهای اسلامی، اعم از پادشاهان و رؤسای جمهور رابطه تنگاتنگ  و مثبت داشت و با این تعامل  در جهت پویائی و نشر فرهنگ اسلامی عموماً و هویت بخشیدن به شیعیان و مذهب تشیع خصوصاً تلاش و کوشش فراوان کرد. صدر از یک سو با سلاطین، شیوخ  و رؤسای جمهور کشورهای اسلامی مانند: ایران ، مصر ، اردن ، عربستان ، لبنان ، سوریه ، کوبا ارتباط داشت و همه آنها از ایشان  تکریم می کردند و تحت تأثیر افکار و اندیشه ها و سلوک او می شدند ، درهمین حال وی با توده مردم  در ارتباط مستمر بود وقتی به جنوب و شمال لبنان و شهرهای صور ، صیدا ، طرابلس و غیره می رفت در آغوش انبوه جمعیت  خروشان  جای می گرفت ؛ از سران عشائر، قبائل و روحانیون ِ قشری مسلک شیعه ، سنی  و مسیحی گرفته تا جوانان تند و مذهبی جنبش امل و دانشجویان نیمه عریان دختر و پسر مسیحی و مسلمان ، همه را با زبان خودشان در راستای اهداف و آرمان های اصلاح گرایانه خویش هدایت و مدیریت می کرد. ◽️در لبنان علاوه بر شیعه ، سنی و دروزی ها  که مسلمان بودند ، مسیحیان مارونی ، کاتولیک ، پروتستان ، ارتدوکس و ارمنی های سریانی و غیره  وجود داشتند ، علاوه چندین احزاب و گروه های سیاسی چپ ( وابسته به شوروی ) و راست ( وابسته به آمریکا ) مرتب جولان می دادند  ، چپی ها او را آمریکایی معرفی می کردند و راستی ها  نیز می گفتند صدر وابسته به شوروی است ، دردناک تر از همه  بعضی علمای تنگ نظر و خوش انصاف!  هم  وقتی در مقابل منطق و گفتمان او کم می آوردند ، حسودانه می گفتند وی عامل  و جاسوس شاه ایران در منطقه و لبنان است، چون برای خرید مصالح ساختمانی ارزان به شوروی مسافرت کرد ، گفتند از دین خدا خارج و کافر شده و به کشور کمونیستی رفته است ، وقتی از یک بستنی فروشی مسیحی  که حقش ضایع شده بود دفاع کرد؛ گفتند خلاف مشهور عمل کرده و مسیحی شده است.   آقای صدر با سعه صدر ستودنی ، همه اینها را بزرگوارانه تحمل می کرد و فقط متمرکز بر پی ریزی برنامه های وفاق محور و اصلاح گرایانه خویش در کشور لبنان و منطقه خاور میانه بود. او در پی  دو دهه تلاش های طاقت فرسا  و با سیاست مستقل « نه شرقی و نه غربی »  توانست  همه این نیروهای بالقوه  در منطقه اعم از مردمی و حاکمیتی را برای اهداف و آرمان های خود متحد ، منسجم و همسو سازد  و آنها را برای یک زندگی مسالمت آمیز و بدون جنگ و خونریزی آماده کند. اما شبکه های مشترک جاسوسی و ایادی بلوک شرق و غرب احساس خطرجدی  کردند و طی عملیات مشترک  و در ظاهر به دست یک آدم نامیزان به نام  قذافی او را در نهم شهریور 57 ، درست در اوج مبارزات مردم ایران به رهبری امام خمینی از صحنه سیاسی خاور میانه کنار زدند. ◽️چون فعالیت های صلح آمیز مبتنی بر وفاق ، تعامل و گفتگوی امام صدر، منافی با منافع مشترک بلوک شرق و غرب بود؛ آنها به دنبال فروش سلاح های جنگی خود در منطقه بودند و سیاست های صلح آمیز صدر به درب کارخانه های اسلحه سازی آنها  برای همیشه  مُهر و مُوم می زد، آنها بخوبی می دانستند اگر بازوان پرتوان این مصلح بزرگ با مشت های گره خورده خمینی کبیر به هم بپیوندد به یقین برای هر دو بلوک شکننده خواهند شد. البته زمینه این فاجعه را کسانی به وجود آوردند که قبلا طی اتهامات واهی آقای صدر را ترور شخصیتی کردند؛ حتی ناپدید شدن ایشان را به خدا نسبت می دادند و می گقتند چون خلاف مشهور عمل می کرد خدا هم جانش را ستاند. ◽️در آستانه چهل و ششمین سالگرد ناپدید شدن صدر،  شاهد طرح شعار وفاق ملی ، گفتگو و تعامل  توسط رئیس جمهور، دکتر پزشکیان هستیم که مورد استقبال کم نظیر اقشار مختلف مردم  و محافل حوزوی و دانشگاهی قرار گرفته است ، مرتب به سیره وفاقی و سیاست تعاملی امام موسی صدر مرور و فکر می کنم ، به یقین احیای این  سیره ی زندگی بخش و عمل به آن  به ضرر استکبار جهانی و محافل صهیونسیتی و به نفع نظام اسلامی و مردم ایران خواهد بود. اما طبیعی است اگر دشمنان و بد خواهان  شاهد اجرائی شدن و عینیت یافتن  « وفاق ملی » در ایران اسلامی بشوند ، هرگز بی تفاوت نخواهند نشست ، آنها به هر ترفندی چنگ خواهند زد ، اگر شد  با ترور شخصیتی کسانی که دم از وفاق و تعامل می زنند؛ اگر نشد به ترور فیزیکی روی خواهند آورد. امیدواریم با هوشیاری مردم و مسئولان در هر دو مرحله ناکام باشند. @majmaqomh
✔️معرفی معاویه در نامه دهم نهج البلاغه ✍علی عجم ◻️امام  ( ع )درنامه دهم معاویه را اینگونه معرفی می کند : تو رفاه زده ای هستی که شیطان جایگاهش را در وجود تو محکم کرده، همه آرزوهایش را در تو برآورده می بیند مانند خون و روح در ذره ذره وجود تو جاری شده است در واقع حزب اموی به نمایندگی از شیطان برای تولید گمراهی و گمراه گری همه آنچه را که شیطان برای گمراه گری انجام می‌دهد به کار گرفته است به گونه‌ای که شیطان به چیز دیگری نیاز ندارد. ◻️حزب اموی مثلث شوم زر و زور و تزویر را که بیشتر ین زمینه نفوذ شیطان ها را فراهم می‌آورد سامان داده و امکانات فراوانی برای اجرای آن در اختیار دارد، لشکری سازماندهی کرده که اراذل و اوباش ،گمراهان شستشوی مغزی شده ،غارتگران اموال عمومی و عدالت ستیزان تمامیت‌خواه، عناصر تشکیل دهنده این لشکرند. ◻️پول‌های هنگفت حرام غصب شده از مردم محروم برای خریدن وجدان‌های عناصر بی تقوا از صحابه پیامبر(ص) قاری قرآن،مفسر قرآن ،حدیث سازان، شاعران، اشراف و روسای قبائل، در اختیار گرفتن مساجد و مراکز دینی و بکارگیری خطبا و امامان جمعه دین به دنیا فروخته و استفاده ابزاری از دین و قرآن همه را در جهت گمراهی ها سیاهکاری های جهل و جمود، ظلم، جنگ و خشونت به کار گرفته که دیگر هیچ کمبودی برای نابودی شرف ، انسانیت فضیلت و فراهم نمودن زمینه هلاک باقی نمانده است ، در واقع شیطان را به همه آمالها و آرزوهای خود رسانده است به فرمایش مولا: ◻️فتنه‌ای با چهره‌ای زشت و هولناک همانند پاره های ابر سیاه برخاسته از منجلاب جاهلیت چنانکه نه روشنایی برجی سوسوزند و نه پرچمی برای راهیابی به چشم آید (خطبه ۹۲) 🔻سونامی برخاسته از طوفان غرائض و هوسهای رها از حصار ایمان و تقوا هولناکترین و مهلک ترین سونامی ویرانگر تاریخ است انسان بی ایمان به مبدأ و معاد که برای جهان هستی حساب و کتاب قائل نیست و به جهان از دریچه هوس‌ها و غرائز بی مهار می نگرد پست ترین ،مخرب‌ترین وشرانگیز ترین  موجود این عالم است. این حقیقت در سوره مبارکه عصر به روشنی تبیین شده که می‌فرماید: 🔻سوگند به عصر انسان بدون ایمان به جهان بینی توحیدی و بدون عملکرد هماهنگ با جریان مثبت هستی و بدون توصیه دیگر بر ایستادگی در صراط مستقیم ایمان و حق مداری، بی‌تردید غرق در خسارت و زیان کاری است. موضع انسان خسران زده در برابر هر یک از استعدادهای این عالم آن را ناکار آمدوتبدیل به ضدآن خواهد کرد. امام حزب اموی را غیر مومن به جهان بینی توحیدی می‌داند که با اکراه تسلیم  مسلمانان شدند و آنگاه که اعوان و انصاری پیدا کردند باز همان پرچمی که در برابر اسلام و پیامبر برافراشته بودند دوباره بلند کردند. 🔻امام بر این نکته تاکید دارد که معاویه اسیر هواهای نفسانی فریب خورده و شیفته قدرت و ثروت است و او را به راهی کشانده که پیامدش هلاک خود و مردمی است که آنها را به گمراهی کشانده است. 🔻رویش روحیات دنیازدگی و ضعف بنیه ی اخلاقی معضل مهلک و چالش برانگیز جامعه اسلامی آنروز بود که مولا آن را عامل اصلی فروپاشی از درون امت می‌دانست هشدارهای امام نسبت به خطر ابتذال اخلاقی در جای جای سخنان آن بزرگوار به چشم می‌خورد. امام ابتذال اخلاقی را زیرساخت همه فتنه‌ها و حرکت های خرابکارانه ویرانگری می‌دانست که عملاً در سه چهره کریه مخرب قاسطین، ناکثین و مارقین خود را نشان داد امام در خطبه  ۱۵۱ می‌فرماید: 🔻شماای توده‌های عرب در معرض آماج تیرهای بلایی هستید که نزدیک و نزدیکتر می‌شوند، هشدارید و از بدمستی های رفاه و نعمت پروا کنید و از نقمت‌های هلاک آور برحذر باشید و بکوشید تا در حرکت‌های کور و پر پیچ و خم کولاک و تندبادهای فتنه ثابت قدم بمانید، به ویژه در  نخستین پیدایش جنین آن و آشکار شدن راز های نهفته اش که محور آن نصب می‌شود وسنگ آسیاب های آشوب و خون بر مدارش به گردش در می آیند. ◻️قرآن مجید پایان عمر تمدن‌ها و حیات اجتماعی ملت‌ها را ابتذال اخلاقی می داند و می فرماید: آنگاه که طبقات بالای جامعه به ترف و ابتذال اخلاقی آلوده شدند و فسق و فساد عمومی شد حکم خدا بر نابودی آنها صادر می‌شود و بساط فاسد آنها را در هم می نوردد. [سوره اسراء آیه ١۶] اقوام روزگار به اخلاق زنده اند قومی که گشت فاقد اخلاق مردنی است. @majmaqomh
⚡️روحانیت چه مقدار از تاریخ کشیش ها و کلیساهای قرون وسطی درس عبرت گرفت؟ ✍فاضل میبدی 📍خدا رحمت کند شهید مطهری را که با نوشتن “کتاب علل گرایش به مادیگری”  درسها و عبرتهای آموزنده وبزرگی به متولیان دین وروحانیت اسلام آموخت؛ اما چقدر دستگاه روحانیت از تاریخ کشیشها و کلیساهای قرون وسطی درس عبرت گرفت؟ نقطه به نقطه عملکردسیاه آنان  برای این روزگار درس عبرتی است. آیا بخشی از روحانیت ما در این روزگار همان راه را نمی رود؟ آیا یکی از علل اعراض وادبار جوانان از اعتقادات خود عملکرد روحانیت ونا کارآمدی حاکمیت دینی نیست ؟جا دارد جوان امروز همراه با حافظ بگوید: کردار اهل صومعه‌ام کرد می پرست/ این دود بین که نامه من شد سیاه از او/ « دردستگاه کلیسادر دوران حاکمیت خود، سه مرحله رابه کارگرفت؛ ابتدا اعتقادات دینی رابرای تمکین مردم مطرح ساخت که باگذشت زمان مردم جسته و گریخته مخالفتهایی را بروز دادند. 📍مرحله دوم القاء ترس ازمجازاتهای خداوندومذهب درقیامت را طرح کردندکه بعدازگذشت زمان و بیداری توده ها ،خصوصا روشنفکران،  کم رنگ گردیدومرحله سوم به صورت مجازاتهای دنیوی باآدم سوزی آغاز گردید؛ تا سرانجام این مجازاتها کارایی خود را ازدست دادوبنیان حاکمیت آنان را متزلزل ساخت»( روانشناسی سه انقلاب، ص۲۶،مرتضی صادقکار) شگفت اینکه: 📍کشیشها که واسطه انتقال مفاهیم دینی بودند، به دلیل قدرت طلبی وهراس از سقوط حاکمیت خود امیال و منش های جمعی و فردی خود را پوشش اعتقادی دادندوتوده های مردم که توانایی تفکیک این دو را از یکدیگر نداشتند، ناگزیر از روی ترس و وحشت تمکینشان می کردند. برفت آن گلبن خرم به بادی دریغی ماند و فریادی و یادی زمانی چشم عبرت‌بین بخفتی گرش سیلاب خون باز ایستادی/ (سعدی) @majmaqomh
🔸گفتارهایی درباره  اسلام رحمانی- عقلانی 🎤دکتر 📍جلسه پنجاهم و ششم: سازگاری سکولاریسم به‌معنای عقل‌گرایی و علم‌گرایی با قرآن مجید ⏱زمان : شنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۷/۳۰ 🏛مکان: قم خیابان صفائیه کوچه ۳۹ پلاک ۳۹ مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم @majmaqomh
‍ ‍ ✔️چرا «ادبیات دینی» پزشکیان هراس انگیز نیست؟ ✍اکبر محمدی ◻️در میان روسای جمهور نظام جمهوری اسلامی ایران، کمتر کسی به اندازه پزشکیان از ادبیات دینی در صحبت‌های خود استفاده کرده است اما چرا صحبت‌های پزشکیان هراس در دل کسی ایجاد نمی‌کند که قرار است گیر و دارها بیشتر شود و محدویت‌ها فزونی یابد؟ چرا جامعه‌ی هنرمندان، نویسندگان، بازیگران، پزشکان، دانشجویان، نخبگان و غیره، از انتخاب پزشکیان ناخرسند نیستند؟ چرا انتخاب پزشکیان شوک منفی به بازار ارز و طلا وارد نکرده و التهاب آفرین نشده است؟ مگر او نیست که مدام آیه و حدیث می‌خواند و از امام و پیغمبر و خدا می‌گوید؟ ◻️پاسخ این پرسش را باید در حقیقت‌جویی ایرانیان جستجو کرد، مردمانِ راست کیشی که دل در گرو عدالت، راستی و درستی داشته اما احتیاج دارند که خدا به زبان آن‌ها نیز حرف بزند، مهارت‌ها و علایق آن‌ها را ببیند و خواسته‌های آنان را ارج نهد. دلشان می‌خواهد حکومت منتسب به خدا به فکر نان و آسایش مردم باشد و بر مدیران سخت بگیرد تا روزگار بر مردمان آسان بگذرد. پسران و دختران دوست دارند حق انتخاب و آزادی‌شان  سلب نشود و  لااقل پس از نزدیک به پنج دهه از گذشت انقلاب، سخن آیت‌الله طالقانی جامه عمل بپوشد که فریاد می‌زد «اسلام آیین آزادگی است و مسلما در دموکراسی که به برکت انقلاب برقرار خواهد شد، آزادی به طور کامل در جامعه ما برای همه افراد وجود خواهد داشت»(روزنامه اطلاعات، 8 اسفند1357). ورزشکاران دوست دارند حرفه‌ای که عمری برای آن زحمت کشیده‌اند دیده شود، موزیسین‌ها و هنرمندان دلشان می‌خواهد هنرشان به رسمیت شناخته شود و رنج و زحمتی که در این راه کشیده‌اند به ثمر نشیند و تحسین شود. فارغ‌التحصیلان و نخبگان دوست دارند قدرشان شناخته شود و ناشایستگان به جای آن‌ها مناصب را اشغال نکنند و کارگران، کشاورزان و صنعت‌گران دلشان می‌خواهد مزد دست رنجشان را بگیرند و در طلب لقمه‌ای نان، آواره کوچه و خیابان نشوند. ◻️از قضا پزشکیان با زبان دین و قرآن همین‌ها را می‌گوید. می‌گوید که باید اساتید و دانشجویان اخراج شده به دانشگاه بازگردند، می‌گوید هر عیب که هست از مسلمانی ماست، می‌گوید اگر تقصیری وجود دارد، متوجه خود ما و متوجه نظام آموزشی و تربیتی ماست و بچه‌های ما گناهی ندارند و فقط می‌خواهند زندگی کنند. معتقد است که جوانان مملکت، آینده آن هستند و نباید آن‌ها را با برچسب‌های مختلف از خودمان برانیم. معتقد است که باید مهربانی با مردم را پیشه خود سازیم و بر آن‌ها آسان بگیریم. بر این بارو است که مسئولان جامعه نباید نسبت به مردم چون حیوان درنده باشند بلکه باید آن ها را برادر و برابر در دین و آفرینش ببینند(عهدنامه مالک اشتر). ◻️این کلام که هیچ وقت از زبان پزشکیان نمی‌افتد و مدام می‌گوید که حالا که رئیس جمهور شده‌ام فکر نمی‌کنم به جایی رسیده باشم وکسی شده باشم، چیزی است که از نهج‌البلاغه آموخته است آن‌گاه که حضرت وقتی مالک اشتر را به عنوان حاکم مصر منصوب می‌کند توصیه می‌کند که مبادا چون حاکم جایی شده‌ای تصور کنی که کسی شده‌ای و بندگی مردم و خدا را نکنی(عهدنامه مالک اشتر). پزشکیان به پیروی از عهدنامه، عمیقا معتقد است که «کسی که به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جای بندگانش، دشمن او خواهد شد.». یا فراموش نکرده‌ایم که این عبارت پزشکیان در دوره رقابت‌های انتخاباتی که باید در همه امور به متخصصین مراجعه کنیم چه مقدار طعن و کنایه رقیبان را برانگیخته بود غافل از آنکه او ارج نهادن به علم و دانش و تخصص را از مولای خود آموخته است آن گاه که به مالک اشتر می‌نویسد که: «با دانشمندان، فراوان گفتگو کن و با حکمیان فراوان بحث کن که مایه آبادنی و اصلاح شهرها و برقراری نظم و قانون است»(عهدنامه مالک اشتر). ◻️باشد که پزشکیان همانند فرمانده سپاه اسلام که در جنگ قادسیه رو به ایرانیان کرد و گفت که «ما آمده‌ایم مردم را از «جور ادیان» به «عدل اسلام» آوریم»(طبری، تاریخ الامم و الملوک، بیروت:دارالتراث، ج 3  ص 530)،  مهربانی و برابری و برادری در حکمرانی دینی را به همگان نشان دهد و امید که در فرصت تغییر پیش آمده، علما و دانشمندان وفرهیختگان به یاری پزشکیان آمده و در ابطال این سخن استاد شفیعی کدکنی بکوشند که«وقتی بخواهیم فرهنگ یا دایره المعارفی از اندیشه بشری فراهم آوریم، سهم متاخرین جهان اسلام تقریبا صفر است. تمام مسلمانان در قرون اخیر به اندازه یک سال از عمر فلسفی ویتگنشتاین، اندیشه عرضه نکرده‌اند»(غزلیات شمس تبریز،نشر سخن، چاپ پنجم:1387، ج1 ص 70) @majmaqomh
🟣اسلام دین غم یا شادی؟ ✔️ آيا شادي و فرح ، از نظر دين مذموم و نكوهيده است؟ ✍ 📍 در فرهنگ و آموزه های دین آمده است که هنگام خستگی روح و روان ، این شادی است که خستگی را از او می گیرد . امام علی (علیه السلام) فرموده است :  إنّ هذه القلوب تمل کما تمل الابدان ، فابتغوا لها طرائف الحکمه. این دل ها همانند تن ها خسته و افسرده می شوند. در این حال نکته های زیبا و نشاط انگیزی برای دلها  انتخاب کنید . (نهج البلاغه ،حکمت ها ،حکمت197) سخن زیبا و بیان طرب آمیز و نشاط آور  خستگی را از روح به در می آورد .  سوکمندانه باید گفت مدت های طولانی کسانی بوده اند که چون شادی را گاه غفلت آفرین و غرور آور یافته اند و دیده اند کسانی را که از شادی و تفریح سوء استفاده می کنند و راه خلاف را در پیش می گیرند گفته اند: شادی را باید کنار گذاشت . ✅  در پاسخ به این اشکال باید گفت : اسلام دین تعادل است.امت اسلامی را امت وسط می داند (بقره /143)  میانه روی در هر کاری حتی در عبادت و خدمت به مردم هم  دستور رسیده است. هر کاری حتی آن چه که در دین تشویق شده، اگر به اندازه نباشد، یا سوء استفاده شود، باز مذموم است . 🔻مذمت شادی های غلط، یا فراموشی از مسؤولیت و بی توجهی به آینده و آینده نگری نداشتن ، به معنای مذمت و نفی شادی نیست. اگر کسانی در هر کاری زیاده روی پیشه می کنند و از این اصل ضروری بد استفاده می برند، دلیل بر این نیست که شادی بد است . باید افراط گری را کنار گذاشت. فرد و جامعه ای در زندگی موفق است که هر کاری را در جای خود قرار دهد و به درستی جایگاه آن را بشناسد و به خوبی از آن استفاده ببرد.  🔻 شادی یک ضرورت زندگی است و استفاده های غلط، نمی تواند اصلی را که خداوند در نهاد انسان وانهاده، زیر سوال برد. تنها می توان شادی های غیر اصیلی را که به حیات و سعادت انسان آسیب می رساند و یا شادی اصیل، امید، نشاط، فعالیت، انرژی و توجه به آینده او را خدشه دار می کند ، ممنوع ساخت ، اما نمی توان گفت اصل آن مشروع نیست. 🔻 البته حیات معنوی وتربیت اخلاقی اهمیت بسیاری در آموزه های دینی دارد. تمرین و تربیت روح، سیر و سلوک و خودسازی است. آماده کردن خویش  در استفاده بهینه از ظرفیت های بیرونی و از استعدادها و خلاقیت ها است.  ✅ شکل غلطی که گاه به دست آوردن شادی از هر راهی انجام می گیرد و توأم با تسلیم شدن در برابر هواهای نفسانی است، از آفت های این موضوع است .  بنابراین، از مشکلات مربوط به شادی در تلقی های گوناگون آن، استفاده از هر وسیله ای برای رسیدن به آن در زندگی فردی و نیز جامعه است . برای این که از افراط گری در امان بود، باید نیازهای طبیعی انسان را در نظر گرفت و تعادل را هم در نظر داشت. یکی از این نیازها، استفاده معقول از شادی است . ازاین رو نگرانی که در آموزه های دینی در باب شادی رسیده، ریشه در افراط گری و انحراف دارد. 📍 بنابراین شادی در ذات خود اشکالی ندارد، بل که در حد بسیار ترویج هم شده است، اما فرق است میان شادی (فرح) با بطر (افراط) .(فرهنگ معین، ج1، ص٥۶٧)  که در روایات ممنوع شده و به معنای ناسپاسی کردن نعمت و در شادی و تنعم از حد گذشتن است . به عبارت دیگر ، گاه شادی درحد طبیعی و رفتار متعادل انجام می گیرد، وگاه درشکل افراطی و در قالب کارهای زشت وآزاردهنده وحتی چیزهایی که به بدن و روح انسان آسیب می رساند ، دراین صورت است که بطر نامیده می شود./قرآن‌پویان/ @majmaqomh
⚡️نه تنها الزام کردن به حجاب شرعی، بلکه الزام کردن به سایر احکام شرعی مادامی که باعث اعراض از اسلام بشود، طبق فتوای امام خمینی حرام دانسته می‌شود. 🔰 فتوای آیت‌الله خمینی درباره حجاب اجباری ✍ ◽️مرحوم سید هادی خسروشاهی در خاطرات خود استفتائی را از امام خمینی دربارۀ الزام زنان به حجاب بیان کرده است که در خور تأمل است. 📍متن استفتاء چنین است: «هنگامى که دختر یا زن غربى مى خواهد مسلمان شود، با مشکل حجاب روبه‌رو هستیم و گاهى دیده شده که آن‌ها به خاطر الزامى بودن حجاب، از پذیرفتن اصل اسلام خوددارى کرده و دور شده‌اند. تکلیف در قبال الزامى کردن حجاب بر زنان غیرمسلمان چیست؟» ◻️پاسخ امام خمینی (ره) به این استفتاء چنین است: «جاى شک نیست که حجاب یک امر ضرورى از دیدگاه اسلام است و پوشش یک حکم اسلامى واجب براى زنان مسلمان است ـ به‌جز صورت و دست‌ها ـ ولى اگر ملزم کردن زنان غربى نوآشنا با اسلام، براى استفاده از حجاب، موجب عدم رغبت آنان به اسلام گردد، پس مانعى نیست که آن‌ها به این امر ملزم نشوند البته با توجه به این نکته که حکم وجوب بر قوت خود باقی است. و سزاوار است به آن‌ها اعلام شود که حجاب اسلامى در واقع براى عفاف است و معنی آن، این نیست که حتماً از لباس‌هاى متعارف در نزد شرقى‌ها استفاه شود، بلکه پوشیدن مو و جسم ولو با لباس‌هاى محلى، کافیست. البته پوشیدن صورت و دست ها واجب نیست. بنابر حکم مشهور میان همه فقها شیعه امامیه، رضوان الله علیهم.» روح الله الموسوى الخمینی ۱۵ جمادى الاول ۱۳۸۴ق/ ١٣ شهریور ١٣۴٣ 📍حجت الاسلام خسرو شاهی می‌گوید: مرحوم امام قدس سره، در پاسخ به سؤال شفاهى من در رابطه با جواز «عدم الزام به امرى واجب» فرمودند: «قبول اصل توحید و نبوت رسول اکرم (ص) در مرحله نخست قرار دارد و مهم‌تر از اجراى احکام است و این امور، پس از پذیرش اسلام، به طور طبیعى و به تدریج حاصل مى‌شود ..... درصدر اسلام هم همه احکام که مرّة واحده بر مسلمین واجب یا حرام اعلام نشد، بلکه به تدریج و با مرور زمان لازم‌الاجرا گردید.» ◻️تحلیل فتوای امام خمینی دربارۀ عدم الزام زنان به حجاب شرعی 🔸با عنایت به نکاتی که در پی می‌آید، می‌توان از استفتاء مذکور چنان استفاده کرد که الزام زنان به حجاب شرعی به فتوای امام خمینی حرام است: ✔️اولاً: ملاکی که ایشان برای عدم الزام زنان نومسلمان غربی به حجاب شرعی یاد کردند، این است که الزام آنان به حجاب شرعی باعث می‌شود، از پذیرش اصل اسلام خودداری کنند و از آن اعراض کنند. تردیدی نیست که زنان نومسلمان غربی هیچ خصوصیتی ندارند که ملاک مذکور فقط شامل آنان باشد و جز آنان را در بر نگیرد. فتوای کلی ایشان این است که اگر الزام کردن زنان اعم از زنان نومسلمان غربی یا غیر آنان به حجاب شرعی باعث می‌شود، آنان از پذیرش اصل اسلام خودداری کنند و از آن اعراض نمایند، نباید آنان را به حجاب شرعی ملزم ساخت. ✔️ثانیاً: چنان که از توضیح مرحوم سید هادی خسروشاهی دانسته می‌شود، اصل اسلام عبارت از توحید و نبوت پیامبر اسلام(ص) است. همان دو عقیده‌ای که هرکه به آن دو شهادت دهد، مسلمان به شمار خواهد آمد و از آن به «شهادتین» تعبیر می‌شود. ✔️ثالثاً: حجاب شرعی هیچ خصوصیتی ندارد که هرگاه الزام کردن مسلمانان به آن باعث بشود، از پذیرش اصل اسلام خودداری کنند و از آن اعراض نمایند، نباید آن را الزام کرد. چنین حکمی به تمام احکام شرعی قابل تسری است و لذا به موجب آن باید گفت که الزام به هریک از احکام شرعی هرگاه باعث شود که مسلمانان از اصل اسلام اعراض کنند، نباید به آن الزام کرد. ✔️رابعاً: اولویت پایبندی به اصل اسلام به خصوص نومسلمانان اختصاص ندارد؛ بلکه آن شامل مسلمانانی هم می‌شود که از پدر و مادر مسلمان زاده شدند و به اصطلاح مسلمان فطری نامیده می‌شوند؛ یعنی این‌طور نیست که اگر الزام به یک حکم شرعی باعث شود، اصل اسلام از بین برود، آن فقط شامل نومسلمانان باشد؛ اما شامل کهنه‌مسلمانان نشود. 📍با این توضیحاتی که بیان شد، این نتیجه حاصل می‌شود که نه تنها الزام کردن به حجاب شرعی، بلکه الزام کردن به سایر احکام شرعی مادامی که باعث اعراض از اسلام بشود، طبق فتوای امام خمینی حرام دانسته می‌شود. @majmaqomh
#(بازنشر به مناسبت ۴۵ مین سالگشت درگذشت آیت الله طالقانی) 🔰آیت الله طالقانی و بازگشت به قرآن؛ بعنوان متن معیار ✍ 📍قرآن در اندیشه طالقانی، دانش مبنا و متن معیار است. همه احکام زندگی بدان ارجاع و از آن می جوشد. لیکن، مسئله چندان هم آسان نیست؛«نظر در قرآن مانند نظر در منبع فیاض است كه هم نظر به آن دشوار است و هم چارهای از نظر به آن نیست، مگر آدمی می تواند از نور، چشم بپوشد با آنكه دلباخته و خود ساخته آنست؟ قرآن نوری است از نور آسمانها و زمین «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» كه بر دلی نورانی تابیده و از آن در صورت الفاظ و لغات وا تابیده، اگر به منبع و حد اعلای آن نمی توان چشم دوخت، از مرتبه نازله و انعكاسات آن نمی توان چشم پوشید». 📍این سخن طالقانی اهمیت استراتژیک دارد؛ از طرفی گریزی از رجوع به قرآن در اندیشه او نیست، و از سوی دیگر، مراجعه و نظر به قرآن دشواری های خاص خود را دارد. همین جا است که روش شناسی طالقانی سر بر می آورد. به نظر وی، «قرآن برای هدایت و بهره همه مردم در هر زمان تا روز قیامت می باشد، پس اعماق حقایق آن نمی تواند در ظرف ذهن مردم یك زمان درآید، اگر چنین باشد تمام میشود و پشت سر سیر تكاملی میماند، و بهرهای برای آیندگان نمیماند. این پیشرفت زمان و علم است كه می تواند اندك اندك از روی بواطن و اسرار قرآن پرده بردارد». 📍نگاه طالقانی به نسبت علم و دین یا علم و قرآن، دقیقاً همان چیزی است که راه میانه و نگاه سوم خوانده می شود؛ وی نه شناخت قرآن را به نظریه های علمی تقلیل می دهد و نه، به نام قرآن گرایی، فرضیه های علمی را به یکباره طرد و ردّ می نماید. وی بخش عمده فرضیه های علمی را، در عین واقع نمایی، محکوم به زمان و مکان، تدریج و تکامل می داند، در حالی که قرآن حقیقت کامل، فرازمانی و رها از محدودیت های ذهن بشر است. بنا براین، علوم و فلسفه ها، بی آن که مبنایی برای فهم قرآن باشند، به تدریج برخی، و فقط برخی از بواطن و اسرار قرآن را آشکار می نمایند. 📍خلاصه روش شناسی راه سوم این است که علوم و فلسفه ها می توانند برخی وجوه قرآن را توضیح دهند، لیکن حقیقت و باطن هدایتی آن را هرگز نمی توانند برملا کرده و دسترس عالمان و فیلسوفان قرار دهند. به عبارت دیگر، قرآن با محکمات علوم و برهان های عقلی/فلسفی تضاد ندارد، اما قرآن کتابی علمی- فلسفی و قابل تقلیل به آن ها هم نیست. به همین دلیل، قرآن را فقط با قرآن و تدبر در مفردات و منظومه آیات آن باید شناخت و آن گاه پاسخ مسائل زندگی، از جمله الگوی حکمرانی را، را از قرآن بدست آورد. این، اساس روش شناسی طالقانی است 🔸طالقانی؛قرآن و حکومت"، نشریه پیام ابراهیم، شماره 22، مرداد و شهریور96. @majmaqomh‌
▪️پیام تسلیت مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم به‌مناسبت درگذشت حضرت آیت‌الله العظمی حاج شیخ عباس محفوظی(ره) "بسم الله الرحمن الرحیم" "إذا ماتَ المؤمنُ الفَقيهُ ثُلِمَ في الإسلامِ ثُلمَةٌ لا يَسُدُّها شيءٌ" رحلت فقیه وارسته، حضرت آیت‌الله العظمی حاج شیخ عباس محفوظی (رحمة الله علیه) موجب تألم و تأثر گردید. درگذشت آن عالم بزرگوار را به حوزه‌های علمیه، شاگردان، علاقمندان و خانواده محترم آن مرحوم تسلیت می‌گوئیم. آن مرحوم از یاران امام راحل و دوستدران فقیه عالیقدر حضرت آیت الله العظمی منتظری(ره)، و از مبارزان انقلاب اسلامی بودند که برای استحکام نظام اسلامی، مسئولیت‌های مختلفی را عهده‌دار بوده‌اند. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، از خداوند متعال برای آن مرحوم علو درجات و برای بازماندگان صبر و اجر مسالت دارد. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم ۱۴۰۳/۶/۲۲ @majmaqomh
🔸گفتارهایی درباره  اسلام رحمانی- عقلانی 🎤دکتر 📍جلسه پنجاهم و هفتم: انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی ⏱زمان : شنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۷/۳۰ 🏛مکان: قم خیابان صفائیه کوچه ۳۹ پلاک ۳۹ مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم @majmaqomh
⚡️امام موسی صدر معتقد بود، به جای این که مذاهب( شیعه و سنی) از اعتقادات خود کوتاه بیایند، وارد یک مسابقه مثبت شوند. ⚡️اینکه کدام مذهب چه قدر به انسان، آزادی، رفاه، رفع بیماری و کاهش آلام و دردهایش پاسخ می دهد و کمک می کند و این فرقه گرایی مثبت است. 🟣تأمّلی درباره وحدت؛ ضرورت بازاندیشی ✍داود_فیرحی 🔳طرفداران وحدت در جهان اسلام علت عقب افتادگی جامعه مسلمانان را این می دانند که متفرق هستند، پس وحدت از دیدگاه آنان به معنای غلبه بر عقب افتادگی است. این استدلال در عمل با دشواری هایی مواجه شده و گزارش های تاریخی نشان می دهد بسیاری از خشونت طلبان در جهان اسلام خشونت را با تکیه بر ضرورت وحدت آغاز کرده اند.وحدت حول چه چیزی و بر چه مبنایی و با پذیرش چه مرجعیتی باید صورت گیرد. تاکنون در پاسخ به این پرسش چند راه حل پیشنهاد شده که به نظر می رسد اکثر آنها ناموفق بوده است. نخستین پاسخی که به این پرسش داده شد توجه به علم گرایی بود. عده ای چنین استدلال کردند که برای حل اختلاف میان مذاهب اسلامی باید به عقل و دانش رجوع کرد و چون عاقلان یکدیگر را بیشتر می فهمند باید اختلاف نظرهای مذهبی را به ملاک عقل حل کرد. این اندیشه نخستین بار توسط سید احمدخان در هند طرح شد و نتایج نامطلوبی در پی داشت و آن این بود که برای حل اختلاف مذهبی، خود مذهب حذف و نوعی ماتریالیسم علمی گرایانه از دل این اندیشه متولد شد. 🔳در اعتراض به این رویکرد عده ای بازگشت به اندیشه های سلف صالح را مطرح کردند و ادعایشان این بود که برای حل اختلافات فقهی و کلامی باید به گذشته ای که همه مسلمانان با هم متحد بودند یعنی 40 سال اولیه ظهور اسلام بازگشت. احمد بن حنبل و ابن تیمیه از مبدعان این تفکر بودند. ایراد چنین تفکری این بود که یک نوع گذشته گرایی ضدعلم را ترویج و انسان مسلمان را کهنه گرا می کرد و در نهایت مسلمانانی تولید کرد که نمی توانستند با مدرنیسم آشتی کنند. قرآن گرایی راه حل بخش دیگری از مسلمانان برای رسیدن به وحدت بود که در عمل به سطحی کردن قرآن و حذف نهادهای مرجعیت تفسیری قرآن منجر شد و محصولش تولید نوعی روشنفکری رادیکال نظیر سازمان مجاهدین خلق ایران، فدائیان اسلام و بخشی از اخوان المسلمین بود. 🔳اندیشه احیا خلافت و امامت و اتحاد جهان اسلام حول یک حکومت واحد اندیشه دیگری بود که بعد از فروپاشی عثمانی در سال های 1926 تا 1929 میلادی ظهور کرد که از درون آن سازمان ها و تشکیلاتی نظیر هیأت اتحاد اسلام و مرکز غیبی تبریز بیرون آمد که این مرکز به افراط گری و ترور نیز دست زد. نظریه خلافت اسلامی دولت داعش که می گوید همه یا باید به ما بپیوندند یا کافر هستند نیز به این نظریه شباهت دارد. تقریب بین مذاهب رویکرد دیگری است که توسط مرحوم شیخ محمود شلتوت رئیس اسبق الازهر مصر و مرحوم آیت الله العظمی بروجردی مرجع تقلید وقت شیعیان برای رسیدن به وحدت اسلامی پیگیری می شد. طبق این نظریه فقه های متفاوت در کشورهای اسلامی به رسمیت شناخته می شود. به طور مثال در ایران پیروان مذاهب چهارگانه اهل سنت یعنی حنبلی، شافعی، حنفی و مالکی و در مصر شیعیان زیدی و امامی می توانند طبق مذهب خود آزادانه عمل کنند. این نظریه ضمن آن که از دوران تولد خود حتی یک گام هم جلو نرفته بلکه تلفاتی نیز داده است که آخرین آن شهادت مرحوم شحاته روحانی شیعه مصری در آن کشور به دست افراطیون اهل سنت بود. ایده رهبری فرهنگی یا ایدئولوژیک جهان اسلام، ایده دیگری بود که در این خصوص مطرح و در بدو امر با این مشکل مواجه شد که این رهبری بر عهده چه کشوری باشد. تمامی مدعیان این رهبری از ایران، ترکیه، عربستان و مصر خود را لایق رهبری می دانستند و می دانند و بر این اساس درگیری هایی نیز بین قطب های رهبری جهان اسلام پدیدار شد. @majmaqomh
🔰سیره تقریبی فقهای فریقین ✍عبدالرحیم اباذری ◻️آنچه که روشن است  در حوزه درسی حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام ) علاوه بر اصحاب خاص و شیعیان از شخصیت های غیر شیعه زیادی با گرایش های مختلف دینی و مذهبی  در رشته های گوناگون حضور داشتند و با آن حضرت و اصحابش ارتباط علمی و حدیثی بر قرار می کردند. در این میان علاوه بر پیشوایان مذاهب اربعه ، جمعی از بزرگان اهل سنّت  که بعضی شخصیت های فقهی  ، حدیثی و کلامی به شمار می آمدند ، که در سلسله سند احادیث قرار دارند و از طُرُق خود از امام صادق علیه السلام روایت کردند که اسامی همه در منابع  موجود است. چنان که این وضع نسبت به امامان معصوم بعدی نیز همین طور ادامه داشت. ◻️در آغاز عصر غیبت کبری همین روند با الهام از سیره ائمه معصومین علیهم السلام ادامه یافت ، شیخ محمد بن یعقوب معروف به « شیخ کلینی » متوفای 329 ه ق از شخصیت های برجسته  حدیثی و فقهی شیعه در بغداد مورد اعتماد و مراجعه شیعه و سنی بود و به لقب « ثقه الاسلام» شهرت یافت ، یعنی مورد وثوق جامعه مسلمین اعم از شیعه و سنی شد. علاوه بر اساتید شیعی ، دو نفر محدثان سنی : محمد بن احمد جبار و علی بن ابراهیم بن عاصم  از استادان وی به شمار می آیند. ◻️در ادامه این روند فقهای  دیگر مانند : شیخ صدوق ، سید رضی ، سید مرتضی،  شیخ طوسی ،  ابن شهر آشوب ،  خواجه نصیر الدین طوسی ،  علامه حلی  ، شهید اول ،  شهید ثانی ، شیخ بهایی  و .... در جهت تقویت  ارتباط میان علمای شیعه و سنی تلاش های چشمگیری انجام دادند . این فعالیت ها می تواند در سه محور مورد توجه باشد: ✔️1 -  فقهای شیعه و سنی به خصوص در آغاز غیبت کبری در حوزه درسی یکدیگر  حضور می یافتند و از نظر علمی ، فقهی و حدیثی از هم  بهره مند می شدند. فقهایی که  نامشان برده شد معمولا یک تا 20 نفر استاد سنی  مذهب داشتند و یا به همان مقدار برای علمای سنی تدریس کردند. ✔️2 – اکثر این فقها و علمای بزرگ  اجازه نقل حدیث به علمای اهل سنت صادر کردند و متقابلا از آنها اجازه نقل حدیث اخذ نمودند. که متن یا گزارش این اجاره نامه ها در کتب طرفین موجود می باشد. ✔️3 – مسافرت هایی که فقهای هر دو فریقین به اقصا نقاط کشور های اسلامی  کردند از ری ، عراق ، ایران و لبنان گرفته تا ماورائ النهر ، سمرقند ، بخارا ، خراسان و هند به دنبال  فقیه سنی و شیعی بودند تا از محضر هم حدیث یاد بگیرند و علم بیاموزند. همه اینها نشان می دهد که دانشمندان شیعه و سنی در عصر ائمه ، دوران غیبت صغری و آغاز عصر غیبت کبری  ارتباط نزدیک ، صمیمی و مثبت به هم داشتند و به خصوص صدور اجازه روایی بهترین دلیل بر این  واقعیت و حقیقت تاریخی است که آنها به هم اعتماد ، وثوق و اطمینان کامل داشتند. ◻️جالب این است در دوران عصر صفویه که سران حکومت  عثمانی سرگرم  جنگ و گریز و کشت و کشتار با ایران و به دنبال  توسعه سلطنت و قدرت  بودند ، شخصیت هایی مانند شیخ بهایی و دیگران  به مناطق علما ی سنی نشین مانند بیت المقدس  و جاهای دیگر سفر کردند و با هم ارتباط علمی و حدیثی بر قرار می نمودند و از همدیگر اجازه روایی می گرفتند و با زبانحال از روح سلطه گری و مقاتله  تبری می جستند. ◻️در مقاطع  و روزگاران اخیر نیز شاهد تلاش های تقریبی فقهای بزرگ  و علمای سترگ از طرف هر دو مذهب هستیم در یک سو منادیان وحدت : سید جمال الدین اسد آبادی  ، سید عبدالحسین شرف الدین ، شیخ جعفر کاشف الغطا ، شیخ عبدالکریم امام زنجانی ، سید حسین بروجردی و امام موسی صدر ها را مشاهده می کنیم که ندای وحدت سر داده و پرچم صمیمیت بر دوش گرفتند ؛ از آن سوی  صدای طنین انداز طلایه داران تقریب شخصیت های برجسته اهل سنت مانند :  شیخ محمد عبده ، شیخ محمد غزالی ، سید قطب  و شیخ محمود شلتوت ها را با گوش و جان می شنویم  که امت اسلامی را از اختلافات بر حذر داشته و به  یک پارچگی  و تفاهم دعوت می کنند. ◻️امروز بر امت اسلامی لازم و واجب است به سیره و سنت سلف صالح خویش  برگردد. ما در صدر اسلام و در عصر حضور ائمه علیهم السلام و حتی آغاز دوران غیبت کبری  برغم اختلاف در برخی مسائل و فروعات در کنار هم بودیم  استاد و شاگرد هم می شدیم و از هم  اجازه نقل حدیث می گرفتیم. اما متاسفانه هر چقدر از آن دوران فاصله  گرفتیم به همان اندازه نیز از هم جدا شدیم و دور ماندیم  ، در این میان  شیاطین ، خناسان و دشمنان مشترک طرفین از این نقطه ضعف بهره برداری بهینه کردند و آنچه می بایست نمی شد مرتکب شدند  و پیکر امت واحد اسلامی را  چند پاره  ، مجروح و مصدوم ساختند و پیروان مذاهب را پراکنده و سردر گم نمودند. ◻️امروز هفته وحدت  که در بطن نظام جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته است در راستای بازگشت به همان سیره ی سلف صالح است و نیاز مبرم  به شخصیت هایی مانند: شیخ بهایی ها ، شیخ شلتوت ها و بروجردی ها دارد.  @majmaqomh
‍ 📑 پیامبر آمده است تا چگونه انسانی بسازد؟ 📝 📜یک عده مثل دکتر شریعتی می‌گفتند دین آمده است تا آدم‌هایی مثل ابوذر و تا حدی عمّار درست کند؛ یعنی، یک سری آدم‌های پرشوری که مهم‌ترین دغدغه‌شان مبارزه (تحت رهبری یک امام) با وضعیت نامطلوبِ موجود است که عموماً نیز توسط حکومت‌ها به‌وجود آمده‌ است. از این‌رو، او با علوم اسلامی رایج در حوزه‌ها مخالف بود. اعتقاد داشت اینکه هفتاد سال لابلای کتاب و الفاظ قرآن و حدیث استخوان خُرد کنی؛ بعد از هفتاد سال دیگر شور و حالی نداری که مانند ابوذر باشی. اسلام شریعتی یک ایدئولوژی هیجانی بود؛ همانند تُنِ صدایش. 🔖عده‌ای دیگر مثل دکتر سروش به تبعیت از مولوی می‌گفتند اسلام آمده است آدم‌هایی مثل اویس قرنی درست کند. یعنی، آدم‌هایی که می‌خواهند گوهرِ دیانت را، یعنی سفرِ معنوی پیامبر به معراج را تکرار کنند؛ چه او را ببینند و چه نبینند. سروش همانند غزالی اعتقاد دارد که عالم ملکوت همانند خورشید است که تشعشاتش همیشگی است و همه‌‌کس می‌توانند این امواج و تشعشات را دریافت کنند. فقط به‌شرطی که برای دریافت امواج ریسیوِر (گیرنده) داشته باشند. انبیا کسانی هستند که قوی‌ترین ریسیورها را داشته‌اند. لذا وحی یعنی گرفتن امواجی که هرکس می‌تواند آنها را بگیرد؛ یکجور، سفرِ پایین به بالاست؛ نه پیام‌رسانیِ بالا به پایین. هرکس می‌خواهد ریسیورش را روشن کند و آن پیام‌ها را بگیرد می‌تواند کارهای یک پیامبر را تکرار کند (فرقی هم ندارد کدام پیامبر)، تا همان تجربه‌های او برایش تکرار شود؛ درست مانند عارفان. 📜نسخه‌ی سکولار این انسان معنوی از سوی مصطفی_ملکیان ارائه می‌شود؛ یعنی دین تنها یکی از ابزارهایی است که در شرایطی خاص می‌تواند به بازتولید معنویت (که فراتر از دینداری است و برخلاف دین، با عقلانیت جدید هم سازگار است) کمک کند. 🔖عده‌ای مثل آیت‌الله مطهری و آیت‌الله جوادی آملی اعتقاد دارند اسلام آمده است که سلمان فارسی و تا حدی بوعلی‌سینا درست کند. آنها اعتقاد دارند دیانت و عقلانیت دورویِ یک سکه‌اند. یعنی آدمی که عقلش را درست به‌ کار بگیرد قطعا به دین می‌رسد و دیندار واقعی هم کسی است که عقل در او شکوفا شده است. انبیا هم آمده‌اند تا گرد و غبار از چهره‌ی عقل بردارند و امثال سلمان و بوعلی تولید نمایند؛ و چه‌بسا اگر همه‌ی انسان‌ها مثل سلمان و بوعلی بودند، به پیامبری هم نیاز نبود. 📜عده‌ای مانند امام_موسی_صدر و برخی روشنفکران دیگر می‌گویند که هدف دین تولید انسان اخلاقی است. دین و اخلاق دو روی یک سکه‌اند. دین، تنها وقتی دین است که به اخلاق بینجامد. کسی که اخلاق ندارد، دین هم ندارد. البته، در اینکه اخلاق چیست؟ توافقی ندارند. در این میان برخی مثل ابوالقاسم فنایی، اخلاق را همان تولیدات عقل مستقل (سکولار) می‌داند که در کشورهای مدرن امروزی حاکم است. 🔖عده‌ی بسیار زیادی نیز بر این باورند که دین می‌خواهد انسان‌های متشرع بسازد. یعنی خداوند به عنوان مولا، بر اساس حکمت‌هایی که دارد و ما خیلی از آنها را نمی‌دانیم، یک‌سلسله دستورات از طریق پیامبرش برای ما فرستاده است (شریعت) که ما در مقام یک بنده، بدون چون‌وچرا باید آنها را تا ابد رعایت کنیم. حال که پیامبر بین ما نیست، باید متخصصانی باشند که گفته‌های پیامبر را از لابلای تاریخ به‌دست آورند و دستورات خداوند را از آن کشف کنند. این متخصصان، فقیهان هستند که جایگاه ویژه‌ای دارند؛ یعنی واسطه‌های بین خدا و بنده. 📜آنها نیز به‌طور کلی دو دسته‌اند: عده‌ای که به انسداد قایل‌اند و می‌گویند که نمی‌شود همه‌ی دستورات پیامبر را فهمید، و فقه را تنها به حوزه‌های خاصی محدود می‌کنند (دین حداقلی). و عده‌ای می‌گویند هر چیزی که فرد و جامعه نیاز دارد در فقه وجود دارد؛ کافیست روش‌های سنتی اجتهاد را درست به‌کار بگیریم. در فقه چیزی به نام نمی‌دانم وجود ندارد. البته کسانی چون شهید صدر اعتقاد داشتند که فقه سنتی، تنها به درد زندگی فردی می‌خورد، و ما نیازمند بناگذاری یک فقه نظام‌نگر داریم که نظریه‌ی سیاسی و اقتصادی کلان داشته باشد. قرائت سنی از این دسته، قایل به بازگشت به دوران سَلَف و بازتولیدِ دورانِ آرمانیِ پیامبر و یارانش هستند. 🔖گرچه تقسیم‌بندیِ بالا دقیق و جامع نیست، و تنها یک ابَرروایت کلی و ناقص از کسانی است که اصولاً به دین باور دارند؛ اما شما در هر دسته‌ای که قرار بگیرید، تصویرتان از خدا، پیامبر، هدفِ دین، انتظارتان از دین، محدوده‌ی دین، جایگاه و اهمیت فقه، جایگاه و اهمیت عقل، تاریخ، قرآن، روایات، دنیا،سیاست،هدف ومعنای زندگی، خودی‌ها و غیرخودی‌ها، و .با دسته‌های دیگر متفاوت است. این ایماژهای شما حتی در تُن صدای شما نیزتأثیر می‌گذارد. به راستی خدایِ شما چه شکلی است؟ در کجای زندگی‌تان است؟ شما از دین چه می‌‌خواهید و دین در کجای زندگی‌تان قراردارد؟ @majmaqomh
📚‍ 🔰 محمد، پیامبر رحمت (نگاهی به کتاب «محمد، زندگانی پیامبر اسلام» نوشته کرن آرمسترانگ) ✍️ 🔸در زمانه‌ای که انحصارگرایی، خشونت، و بنیادگرایی مومنان آتش جنگ و قدرت طلبی انسان را شعله‌ورتر کرده است. متفکرانی تلاش کرده‌اند تا خوانشی مهربانانه‌، صلح‌طلبانه، و رحمت‌بخش از ادیان ارائه دهند. این کار از دو جهت حائز اهمیت است. نخست از دیدگاهی مبناگرایانه است که نشان می‌دهد گرچه برخی بنیانگذاران ادیان گاهی خشونت ورزیده‌اند اما وجهه رحمانیت آنان بر  وجهه قهاریتشان غلبه داشته است؛ اصل بر رحمت بوده است، نه بر خشم و غضب و طرد و نفی. دوم از دیدگاهی کارکردگرایانه است. به هرحال میلیون‌ها انسان پیرو ادیان و مذاهب مختلف‌اند و همچنان آموزه‌ها و نحوه زیست بنیانگذاران و بزرگان دینشان، ملاک و معیار اعمال و رفتار پیروان است. حال نشان‌دادن و پر رنگ‌کردن وجوه صلح‌طلبانه ادیان و مذاهب، تاثیری قابل توجه هم در پیروان و هم در منتقدان و مخالفان آن دین و مذهب خواهد گذاشت و از میزان خشونت مذهبی خواهد کاست. 🔸خانم کرن آرمسترانگ(1944-  )، دین‌پژوه بریتانیایی، زمان قابل توجهی از عمر فکری خود را صرف نشان دادن وجوه عقلانی و صلح طلبانه و مهربانانه ادیان کرده است تا در روزگار ستیز بنیادگرایی سکولار و بنیادگرایی مذهبی، بتواند نسیم تازه‌ای بوزاند و زیستن پیروان ادیان مختلف در کنار یکدیگر را آسان‌تر کند. کتاب‌های "بنیادگرایی"، "خداشناسی از ابراهیم تا کنون"، "از دل تو تا دل من"، و "محمد، زندگی نامه پیامبر اسلام" که به فارسی هم ترجمه شده‌اند، همگی در جهت این است تا نشان دهد قرائت مومنان از ادیان در طول تاریخ ثابت نبوده و دچار تطور شده است و بر همین اساس در جهان مدرن می‌توان قرائتی از دین ارائه داد که با ارزش‌های اخلاقی و سنجه‌های خرد مدرن سازگار باشد. 🔸کتاب "محمد، زندگی پیامبر اسلام" نخستین بار در سال 1991 منتشر شده و ترجمه فارسی آن را انتشارات حکمت در سال 1383 به زیور طبع آراسته است. آرمسترانگ در این کتاب تلاش کرده تا چهره‌ای دیگر از اسلام و پیامبر آن به مردم مغرب زمین نمایش دهد. این کتاب نوشته شد تا تصویری که سلمان رشدی با اثرش، آیات شیطانی، از پیامبر اسلام ترسیم کرده بود زدوده شود و مردم مغرب زمین با جلوه‌ای دیگر از اسلام و پیام‌آورش مواجه شوند. 🔸کرن آرمسترانگ با استفاده از منابع تاریخی متقدم اسلامی، ابتدا تصویری از جامعه جاهلی خشونت زده حجاز پیش از اسلام نشان می‌دهد و بعد به ظهور اسلام و حوادث دوران زندگی محمد بن عبدالله می‌پردازد. آرمسترانگ می‌گوید گرچه پیامبر و یارانش در برخی مواقع ناگزیر از خشنوت‌ورزی بودند اما اساس اسلام همانطور که از ریشه یابی واژه آن بر می‌آید بر سلام و صلح بنا شده است. 🔸 در مقدمه چاپ جدیدتر کتاب که پس از حادثه یازده سپتامبر نوشته شده؛ نویسنده شواهد بسیاری از خشونت‌ورزی در تاریخ مسیحیت می‌آورد تا نشان دهد، خشونت مختص به اسلام نیست بلکه می‌تواند هر دینی را آلوده خود کند. آرمسترانگ در مقدمه کتاب خود، پس از حادثه 11 سپتامبر، می‌گوید: «ما به راه حل‌های جدیدی برای برخورد با چنین حوادث بی سابقه‌ای نیازمندیم که بیش‌تر آن‌ها را می‌توانیم از روش‌های عقلانی خود پیامبر بیاموزیم. طول زندگی محمد، نشان می‌دهد که ما در مرحله اول بایستی خودخواهی، نفرت، و نادیده گرفتن عقاید دیگران را از خود دور نمائیم. بدین وسیله خواهیم توانست دنیای مطمئن و استوار برای زندگانی هماهنگ مردمان در کنار هم بسازیم؛ دنیایی که بشریت بتواند به راحتی و به دور از هرگونه ظلم و ستم و نابرابری در آن زندگی کند.» 🔸همان‌گونه که در ابتدای یادداشت نوشتم، نشان دادن وجوه رحمانیت پیامبر، هم از لحاظ مبنایی و هم از لحاظ کارکردی، اهمیت فراوان دارد. محمد، همان‌طور که قرآن اشاره کرده، مامور نشده مگر به عنوان رحمتی برای جهانیان. در زمانه‌ای که داعش و طالبان، اسلامی رعب‌آور و هراسناک را به جهانیان عرضه می‌کنند، کار سترگ امثال کرن آرمسترانگ در نشان دادن اسلام رحمانی، شایسته ستایش و قدردانی است. @majmaqomh
🟣محمد(ص) به روایت قرآن ✍️ ◻️اگر کسی هرگز در میان مسلمانان نزیسته باشد و هیچ کتابی هم دربارۀ پیامبر اسلام(ص) نخوانده باشد، جز  قرآن، چه تصویری از ایشان در ذهن او رسم می‌شود؟ پیامبری که قرآن از او و با او و دربارۀ او سخن می‌گوید، با پیامبری که از طرق دیگر، معرفی شده است، فرق‌هایی دارد. این فرق‌ها و تفاوت‌ها به قدری است که این قلم، جرأت گفت‌وگو دربارۀ آن را ندارد؛ مگر اندکی: ✔️۱_پیامبر از سوی خدا مأموریتی جز ابلاغ نداشت؛ اگرچه گاه از سوی مردم، مسئولیت‌هایی را ‌می‌پذیرفت. (مائده/99) ✔️۲_قلبی مهربان داشت و همین مهربانی، مردم را به گرد او جمع می‌کرد. بنابراین، عامل مهم دین‌گرایی، مهربانی و رأفت است و عامل مهم دین‌گریزی، خشونت و کینه‌ورزی. پس هر جا که دین‌گریزی است، عامل مهم آن، خشونت‌گرایی متولیان دین است، نه چیز دیگر. (آل عمران/ 159) ✔️۳_خدا بر او منت می‌گزارد که تو چنین و چنان بودی، و ما تو را به راه آوردیم. (ضحی/ 6-11 و فتح/2) ✔️۴_زندگی را دوست داشت و از همۀ حقوق ویژه و عرفی خود استفاده کرد. (احزاب/37-38) ✔️۵_گاهی بیش از آنچه وظیفه داشت، برای مردم دلسوزی می‌کرد. (شعراء/3) ✔️۶_حق نداشت از جانب خدا سخنی بگوید که خود نشنیده است. بیان قرآن در نهی از سخن‌افزایی، به قدری تند و شگفت‌آور و تکان‌دهنده است که گویی مخاطب، کسی است جز پیامبر. (حاقه/ 44-46) ✔️۷_رفتار ایشان با مسلمانان، بیشتر شبیه رفتار دوستان با یک‌دیگر یا برادر بزرگ‌تر با برادران کوچک‌تر است؛ نه رفتار چوپان با گوسفندان. (شوری/ 38) ◻️بسیاری از آنچه امروز مسلمانان به پیامبر(ص) نسبت می‌دهند، هیچ نشانی در قرآن ندارد؛ حتی گاهی خلاف آن در قرآن آمده است. صفات و آرایه‌هایی که اکنون اگر کسی دربارۀ آنها چندوچون کند، حسابش با کرام‌الکاتبین است، در قرآن نیست؛ اگرچه مقداری از آنها را در روایات پراکنده می‌بینیم و بسیار بیش از این مقدار را در کتاب‌های پسینیان.  ◻️با وجود این، پیامبری که قرآن معرفی می‌کند، بسیار دوست‌داشتنی‌تر و به ما نزدیک‌تر است؛ آنقدر که هر خداپرست زنده‌دلی آرزوی همدمی با او را دارد.  بله؛ برخی از آنچه تاریخ از ایشان نقل کرده است، برای ما مفهوم نیست؛ اما این نامفهومی، گاهی بیش از آنکه دلیل دینی داشته باشد، علت بشری و تاریخی دارد. تناقض‌ها از آنجا آغاز می‌شود که ما پیامبری ساخته‌ایم که نه تاریخ آن را می‌شناسد و نه قرآن و نه دستگاه نبوت. از درونم صد خموش خوش‌نفس دست بر لب می‏‌زند، یعنی که بس @majmaqomh