eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
10.mp3
5.48M
روضه شب پنجم 🔘 عموجونم توی گودال دیدم افتادی جون دادم... 🔈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کامرانی: 🌹🌱صلوات دهه اول محرم به تعداد حروف ابجد🌱🌹 🌷روزاول ماه محرم: بنام حضرت مسلم ابن عقیل 170بار صلوات 🚩🌴⚫ 🌷روز دوم محرم: بنام امام حسین(ع) 128 بار صلوات 🚩🌴⚫ 🌷رورزسوم محرم: بنام حضرت رقیه(س) 315 بار صلوات 🚩🌴⚫ 🌷روز چهارم محرم: بنام جناب حر و بچه های حضرت زینب 218 بار صلوات 🌴⚫🚩 🌷روز پنجم محرم: به نام جناب زهیر و عبدالله ابن الحسن 222صلوات 🚩🌴⚫ 🌷روز ششم محرم: بنام جناب قاسم ابن الحسن(ع) 201 بار صلوات 🚩🌴⚫ 🌷روز هفتم ماه محرم: بنام حضرت علی اصغر(ع) 1401 بار صلوات 🚩🌴⚫ 🌷روز هشتم ماه محرم: بنام حضرت علی اکبر(ع) 333 بار صلوات 🚩🌴⚫ 🌷روز نهم محرم: حضرت ابالفضل(ع) 133 بار صلوات ⚫🌴🚩 🌷روز دهم محرم: جناب امام حسین(ع) 128 بار صلوات 🚩🌴⚫ 🌷59 بار صلوات به نیت تعجیل در فرج حضرت مهدی موعود(عج) 🚩🌴⚫ 🌹🌱اللهم عجل لولیک الفرج🚩🚩
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شکر خدا با یا حسین جان و حسن جان روضه شده برپا، حسین جان و حسن جان فرش حسینیه شده بال ملائک ذکر فرشته ها حسین جان و حسن جان بر سر در قلب تمام ما نوشته لا حُبُّکَ اِلا حسین جان و حسن جان در هر دو عالم هم بگردی نیست هرگز ذکری چنین زیبا، حسین جان و حسن جان هر جا حسینیه شده فرقی ندارد دم می دهد زهرا حسین جان و حسن جان عبدالحسین هستیم و عبد مجتبائیم دل می برد از ما حسین جان و حسن جان دل شد حرم احساس تنهایی نکردیم داده به ما گرما حسین جان و حسن جان گریه برای هر کسی مکروه باشد جز گریه بر اینها، حسین جان و حسن جان از دست های فاطمه باید بگیرید کرب و بلا را با حسین جان و حسن جان...
شب ششم قاسم ابن الحسن بی‌زره رفت به میدان که بگوید حسن است ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است... دست‌خطی حسنی داشت که ثابت می‌کرد سیزده سال، به دنبال حسینی شدن است! جان سر دست گرفت و به دل میدان برد خواست با عشق بگوید که عمو، جانِ من است ناگهان از همه سو نعره کشیدند که آی... تیرها! پَر بگشایید که او هم حسن است نه فرات و نه زمین، هیچ کسی درک نکرد راز این تشنه که آمادهٔ دریا شدن است...  
شب ششم قاسم ابن الحسن پیچیده در تمامی این دشت آه تو وای از صدای منقطع گاه گاه تو وای از سر شکسته و وای از سم ستور دارد چقدر مرثیه این قتلگاه تو سبز است سبز مثل پگاهت غروب تو سرخ است سرخ مثل غروبت پگاه تو جوشن تر از زره رجز یا علی علی ست دست علی و فاطمه ، پشت و پناه تو رفتی بدون جوشن و عالم دوباره دید خیبر شده تداعی این رزمگاه تو بازو و سینه و سر و پاهاست لشکرت افتاده تیر و نیزه به جان سپاه تو بوی مدینه می وزد از باغ پیکرت گل زخم های سینه و پهلو گواه تو شاعر کجا و مرثیه ی سرخ و نیلی ات دارم گریز می زنم از روی ماه تو_ آتش گرفته ایم بخوان با زبان چشم جاریست روضه های حسن در نگاه تو
بسم‌الله الرحمن الرحیم باد وقتی که برآن حلقه‌یِ گیسو اُفتاد دید در قلبِ حرم باز هیاهو اُفتاد سیزده بار زمین بوسه زده پایش را بسته بر بازویِ خود هدیه‌ی بابایش را بنویسید که خورشید نقابش شده ست باز زانویِ ابالفضل رکابش شده است به جُز این پیرهنش نیست نیازی هم نیست زِره ای قدِ تنش نیست نیازی هم نیست بگذارید رَوَد حوصله‌اش سَر رفته چه نیازی به زِره داشت به حیدر رفته آنکه مانند علمدار جگر دارد اوست آنکه شمشیرِ حسن را به کمر دارد اوست رخصتی تا دهدش ، سمت عمو می‌آيد چقدر بیرقِ عباس به او می‌آید دلِ میدان زده و هیچ هماورد نبود پیش او در دلِ این معرکه یک مرد نبود رجزی خواند بدانند بلاغت دارد شیر بر طرزِ کمین کردنش عادت دارد شد جمل ، بالِ همه ریخت حسن را دیدند یال و کوپال همه ریخت حسن را دیدند اَزرقِ شامی اگر چار پسر آورده چه خیالیست علی تیغِ دوسَر آورده چون علی بین اُحُد مانده ولی چیزی نیست چارصد یل اگر آید به علی چیزی نیست اَزَرق این ضربه‌ی شمشیر بخور چشمت کور خاک از نعره‌یِ یک شیر بخور چشمت کور پنج تن آمده بودند که پَرها را زد نیتِ پنج تن او کرده و سَرها را زد تا‌که هر ضربه‌یِ او زیرِ گلو می‌پیچید زودتر از همه تکبیرِ عمو می‌پیچید باد وقتی که بر آن حلقه یِ گیسو اُفتاد سنگ باران شد و میدان به هیاهو اُفتاد سنگ احساس ندارد که یتیمی سخت است سنگ آنقدر به او خورد که از رو اُفتاد نه توانی است به دست و نه رکابی است به پا نیزه‌ای خورد از این سو و از آن سو اُفتاد به زمین خورد ولی زیرِ لبی زهرا گفت راهِ یک نیزه همان لحظه به پهلو اُفتاد سرِ نجمه به روی شانه‌ی زینب ، غش کرد تا که پُر شد حرم از هلهله بانو اُفتاد آه از آن آه که در سینه مزاحم می‌دید وای از آن پنجه‌یِ بی رحم که بر مو اُفتاد قُوَتی داشت عمو  حیف  علی‌اکبر بُرد بر سرش آمد و یکباره به زانو اُفتاد عسل از کنج لبش ریخت ، سرش لشکر ریخت وسطِ قائله انگار که کندو اُفتاد کاش اینقدر نمی‌ریخت بهم این لشکر جای یک نعل همان وقت به ابرو اُفتاد (حسن لطفی ۹۴/۰۷/۲۷)
بسم الله الرحمن الرحیم جذبه و جاذبه و جلوه‌ی اعظم حسن است علی و عالی و علامه و اعلم حسن است به خداوند بهشتش حسن آباد خداست شرف‌الشمس خداوندِ دو عالم حسن است بنویس از نفَسش فاطمه را می‌فهمند بسکه آئینه‌یِ پیغمبر اکرم حسن است از حسن جانِ علی بِینِ جمل فهمیدم دومین حیدرِ این قوم  مُسَلم حسن است چهارده تَن همه اوصافِ حسن را دارند دو حسن هست ولیکن همه از دَم حسن است بیشتر داد به هر کَس که اهانت کردَش بسکه بخشید که گفتیم خدا هم حسن است او حسین است و حسین است حسن پس خوب است بنویسیم که در هر دو مجسم حسن است بارها گفت حسین اینکه کریم این آقاست بارها گفت حسین اینکه مقدم حسن است کیست او قبله‌ی اصحابِ اباعبدالله نقشِ پُر جذبه ی هفتادو دو پرچم حسن است شیخ عباس قمی ، مُنتهی الآمالش گفت در کرببلا سیلِ دمادم حسن است شش شهیدند از او ، پس به محرم سوگند صاحبِ بیشترین سهم در این غم حسن است کاش می شد که بگویم به ضریحِ حرمش اینهمه غم حسن است اینهمه ماتم حسن است ابن طاووس بخوان  آه مُقَرَم بنویس روضه‌ی غربتِ شبهای محرم حسن است (حسن لطفی ۹۷/۰۶/۲۴)  
بسم‌الله الرحمن الرحیم چه کنم تا لبِ تو ناله‌ی بابا نَکِشد صبر کن صبر که اشکم به تماشا نَکِشد نجمه دنبالِ تو از خمیه دوید اما حیف تا زدی ناله عمو زود رسید اما حیف سنگ برداشته اما به لبِ ماه زدند ترسم این بود که چشمت بزنند ، آه زدند در مسیرِ نَفَسَت چیست مزاحم شده است قاسمی داشتم اما دو سه قاسم شده است به یتیمیِ تواین قوم چه بَد خندیدند همگی آنکه زد و آنکه نَزَد خندیدند باد مویِ تو بهم ریخت مرا ریخت بِهَم عطر و بویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم خواستی تا که بگویی به عمویت بابا گفتگویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم نیزه‌ای آمد و حسرت به دلم ماند که ماند تا گلویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم دو سه اَبرو به رویِ اَبرویِ تو وا کردند نعل رویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم دیر شد تا برسم بر سرِ اکبر کم شد آمدم زود ولی باز تنت دَرهَم شد سنگ بر رویِ تو خورد اَبرویِ من درد گرفت تا به پهلوی تو زد پهلویِ من درد گرفت همه گفتند که از کوچه سهیم است زدند هرچه گفتیم یتیم است یتیم است زدند تیغشان برتو نه بر سینه‌ی پیغمبر خورد دستِ من بود که با دیدنِ تو بر سر خورد در تو دیدم حسنم را که دوباره می‌خواند روضه‌ی سیلیِ دستی که به نیلوفر خورد ایستادم به رویِ پنجه پا اما حیف دستش از رویِ سرم رد شد و بر مادر خورد (حسن لطفی۹۸/۰۶/۱۴)
یا‌رَب‌الحَسَن.... شب ششم محرم پدرم شیرِ جمل بوده و نامش به لبم قاسم‌ابن‌الحسنم حَسنی زاده‌ام اِی قوم و حُسینی نَسَبم قاسم‌ابن‌الحسنم
4_5911318039587981171.mp3
4.47M
|⇦•لااقل این جسم عریان‌ مانده را.. و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅