eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.2هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌸 تسبیح روز دوشنبه 🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سُبْحَانَ الْحَنَّانِ الْمَنَّانِ الْجَوَادِ سُبْحَانَ الْكَرِيمِ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ الْبَصِيرِ الْعَلِيمِ سُبْحَانَ السَّمِيعِ الْوَاسِعِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَلَى إِقْبَالِ النَّهَارِ وَ إِقْبَالِ اللَّيْلِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَلَى إِدْبَارِ النَّهَارِ وَ إِدْبَارِ اللَّيْلِ 🌹لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فِي آنَاءِ اللَّيْلِ وَ آنَاءِ النَّهَارِ وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ الْمَجْدُ وَ الْعَظَمَةُ وَ الْكِبْرِيَاءُ مَعَ كُلِّ نَفَسٍ وَ كُلِّ طَرْفَةٍ وَ كُلِّ لَمْحَةٍ سَبَقَ فِي عِلْمِهِ سُبْحَانَكَ عَدَدَ ذَلِكَ سُبْحَانَكَ زِنَةَ ذَلِكَ وَ مَا أَحْصَى كِتَابُكَ- 🌹سُبْحَانَكَ زِنَةَ عَرْشِكَ سُبْحَانَكَ سُبْحَانَكَ سُبْحَانَ رَبِّنَا ذِي الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ سُبْحَانَ رَبِّنَا تَسْبِيحاً كَمَا يَنْبَغِي لِكَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلَالِهِ سُبْحَانَ رَبِّنَا تَسْبِيحاً مُقَدَّساً مُزَكًّى كَذَلِكَ تَعَالَى رَبُّنَا 🌹سُبْحَانَ الْحَيِّ الْحَلِيمِ سُبْحَانَ الَّذِي‏ (كَتَبَ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ)سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ آدَمَ وَ أَخْرَجَنَا مِنْ صُلْبِهِ سُبْحَانَ الَّذِي يُحْيِي الْأَمْوَاتَ وَ يُمِيتُ الْأَحْيَاءَسُبْحَانَ مَنْ هُوَ رَحِيمٌ لَا يَعْجَلُ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ قَرِيبٌ لَا يَغْفُلُ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ جَوَادٌ لَا يَبْخَلُ 🌹سُبْحَانَ مَنْ هُوَ حَلِيمٌ لَا يَجْهَلُ سُبْحَانَ مَنْ جَلَّ ثَنَاؤُهُ وَ لَهُ الْمِدْحَةُ الْبَالِغَةُ فِي جَمِيعِ مَا يُثْنَى عَلَيْهِ مِنَ الْمَجْدِ سُبْحَانَ اللَّهِ الْحَلِيمِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ.. 📚 بلدالامین     •┈••✾🍃🍂🍃✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴😭جاماندگان اربعین😭🏴 استوری 🏴 باید هر روزم عاشورا باشه... 🌺شهدارایادکنیم باذکر صلوات🌺
بی لیاقت بودم و شور و نوا قسمت نشد اربعین آمد وَ لیکن کربلا قسمت نشد علّتش را جستجو کردم میان قلبِ خود روسیاهی ام سبب شد که عطا قسمت نشد رفتن و رخصت گرفتن از علی یادش بخیر دیدی آخر گنبدِ شیرخدا قسمت نشد؟ دور ماندم از مواکب ..از هیاهوی راه چای شیرینِ عراقی ها چرا قسمت نشد یادِ دختر بچّه های سینی چایی به دست.. حیف شد حسّ ِ خوبی آن راهها قسمت نشد سفره های بی ریا یادش بخیر و لطف ها یادش بخیر نانی از نان های بینِ سفره ها قسمت نشد هرچه بود از سفره ها یک خاطره مانده بجا در نهایت... رفتن کرببلا قسمت نشد..
من از اسارت آمدم با یک بغل غم حیرانِ این گودال و این دشتم برادر در پیکر خود سر نداری تا ببینی از شهر شام و کوفه برگشتم برادر من آمدم اما نه آن طوری که بودم مویی سپید و قامتی خم دارم این بار من سعیِ خود را کردم اما ای برادر در کاروانم چند تن کم دارم این بار رخصت بده شرح سفر با تو بگویم طی شد چهل روزم به مانند چهل سال رفتم به شام و کوفه و اما دل من جا ماند ، اینجا در کنارت بین گودال من آمدم تا در کنار تربت تو آرام گیرم با سرشک جاریِ خود طفل سه ساله داخل ویرانه جا ماند شرمنده ام از این امانتداریِ خود اما برادر بگذریم از اینکه در شام هرگز امانتدارِ مقبولی نبودم از غصه می مردم خدا را شکر ، کوفه پای تنور خانۀ خولی نبودم در پشت دروازه کنار شهر کوفه مانند زهرا مادرم از پا نشستم وقتی پر از خاکسترت دیدم به نیزه سر را به پای چوبۀ محمل شکستم مرگ خودم را آرزو کردم که بر نِی دیدم شکافِ گوشۀ پیشانی ات را دیدم که با سنگ جفا کردند ساکت بالای نیزه صوت قرآن خوانی ات را گر چه ندیدم در سفر الّا جمیلا گر چه برادر فاتحِ شامِ خرابم اما خبر داری غرور من لگد شد وقتی که دیدم داخل بزم شرابم زینب کجا و بزم مِی ، دیدی چگونه آنجا غرور ما و طفلانت شکستند اما از آن بدتر که دیدم داخل تشت با خیزران بدجور دندانت شکستند داغت میان سینه ام آتش به پا کرد با آتش داغت شوم همراه ، بهتر از این غم و این غصه ها بسیار دارم اما کنار تو سخن کوتاه ، بهتر این اربعینِ اول است و خواهر تو همراه با جابر عزادارِ حسین است اما یقین دارم که تا روز قیامت کرببلا میعاد زوارِ حسین است مهدی مقیمی
بی لیاقت بودم و شور و نوا قسمت نشد اربعین آمد وَ لیکن کربلا قسمت نشد علّتش را جستجو کردم میان قلبِ خود روسیاهی ام سبب شد که عطا قسمت نشد رفتن و رخصت گرفتن از علی یادش بخیر دیدی آخر گنبدِ شیرخدا قسمت نشد؟ دور ماندم از مواکب ..از هیاهوی راه چای شیرینِ عراقی ها چرا قسمت نشد یادِ دختر بچّه های سینی چایی به دست.. حیف شد حسّ ِ خوبی آن راهها قسمت نشد سفره های بی ریا یادش بخیر و لطف ها یادش بخیر نانی از نان های بینِ سفره ها قسمت نشد هرچه بود از سفره ها یک خاطره مانده بجا در نهایت... رفتن کرببلا قسمت نشد..
seyedrezanarimani-@yaa_hossein.mp3
15.54M
🎵منم اون حسرتیه حرم ندیده... 🎤 سیدرضا نریمانی @majmaozakerine 😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 🔳 🌹 ⚫️ 🌷 👌👌 اینقدر سینه میزنم تا که بگیره نفس بیخیاله همه،عالَمو آدَماش سُلطان خودتیو بس (2) با خوبیات یا حسین مَنو دیونه کردی (2) آقا به قول معروف ( بعدِ علی تو مَردی 2 ) آقای مَن ، مولایِ مَن اِی مونِســه غَم هایِ مَن اِی عِشقِ بی هَمتایِ مَن سُـــــلطـــانَـــــــم ، اِی جــــانَـــم ( حُسینــــــ‌ 3 ) زِندونه تَنِ مَنو دنیا بَرامه قَفَس آقا مارو چه به نوکریه شما سُلطان خودتیو بَس از وقتی اَربابَمی شُغلِ مَنم شد شَریف به قولِ داش مَشتیا نَه حَرف داری نَه حَریف 2 دنیای مَن ، اُقبایِ مَن اِی خوابُ اِی رویایِ مَن اِی حَضرَتِ والایِ مَن ، اِی جــــانَـــم ، سُـــــلطـــانَـــــــم ( حُسینــــــ‌ 3 ) ( ) 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✨امام سجاد عليه السلام فرمودند : دعاي مؤمن يكي از سه فايده را دارد: در دنيا برآورده ميشود، يا براي آخرت او ذخيره ميشود، يا بلايي كه ميخواست به او برسد از او دفع ميگردد.   •┈••✾🍃🍂🍃✾••┈
▪️نوحه /واحد اربعین▪️ زجا برخیز ای نور دیده به استقبال قد خمیده به دیدارت زینب رسیده برادر برادر گرفته از گریه صدایم زدرد و رنج و غصّه هایم برایت سفره میگشایم برادر برادر ای جانم بریده نفس بی رمق مهمانم به قبر تو من فاتحه می خوانم به اشک روانم رسیده زینب از شام پر بلا پرم شکسته در بین کوچه ها بیا برای مرگم بخوان دعا وای حسینم مظلوم کربلا به خاک تو سر می گذارم سیه شد بی تو روزگارم بجز ناله کاری ندارم برادر برادر کشیدم بر دل بار هجران به دنبال تو با آه یتیمان دویدم بر خاک بیابان برادر برادر وقتی که ز روی سرم سایهء توکم شد رُخم طعمهء دست نا محرم شد دلم غرق غم شد اگر چه فاتح برکاخ دشمنم ولی ز زخم دل ناله میزنم شبیه مادر خورده لگد تنم وای حسینم مظلوم کربلا پس از تو حرمت زیر پا رفت مسلمانی رفت و حیا رفت سرت بین رقاصه ها رفت برادر برادر نبودی زینب در خطر شد غریب هر کوی و گذر شد به جمع ناموست نظر شد برادر برادر بر رویم رَدِ ناخن شمر و خولی مانده ولی شرمِ از تو مرا ترسانده زپایم نشانده غمی به سینه کرده خجل مرا امانت تو رفت از کفم اخا مانده رقیّه بین خرابه ها وای حسینم مظلوم کربلا
علیه السلام خواب دیدم که زیارتت کردم جون به بال و پرم دادی، بپرم دوست داشتم برای سوغاتی مهر و تسبیح شهرتو ببرم از همون مهر تربتی که برام مادرم از عراقت آورده جا نمازی که بوی سیبش رو یه رفیق از رواقت آورده سالها میگذره که روز و شبم اسمتو جا ترانه می خونم سالها میگذره برات آقا شعرای عاشقانه می خونم میگم اصلاً خبر داری امسال از صف زائرات جا موندم؟ قربونت شم دیدی نیومدم و؟ پرسیدی اربعین کجا موندم؟ یعنی من باورم بشه امسال نگرفتی ازم سراغ؛ حسین؟؟ می‌نویسم تو دفترم هر شب اربعین؛ زائرا؛ عراق؛ حسین باشه اصلا تو مال خوبایی باشه اصلا به من نگاه نکن من خرابم، خراب می مونم خسته حالیمو روبراه نکن تا هزار سال دیگه رام نده همه چیمو بگیر؛ غمت رو نگیر هر کار می کنی فدای سرت سایه سرخ پرچمت رو نگیر .
علیه السلام اومدم تا که تو آرومم کنی خیلی بیقرارم و دلم پُره نگرانم! میگم این نوکرِ بد نکنه به درد تو نمیخوره میدونم که روسیاه و عاصی ام ولی میخوامت و می میرم برات اسم تو مُهر قبولِ توبه و ... حرَمت عرشه کشتی نجات راهم از تو دوره آقا چه کنم؟! داره آتیش میزنه من و فراق تلخِ تلخِ تلخِ لحظه های من مثل جرعه جرعه قهوۂ عراق یادِ عاشقیِ توو جاده بخیر یکی با عطش میداد نذریِ آب یکی با گریه توو هر قدم میگفت: امون از تشنگیِ طفلِ رباب خیره میشدم به شوقِ موکبا میشدم توو حالِ زوّارِ تو گم مونده توو گوشم و یادم نمیره لحن نابِ نوحه "هلابیکُم" متوسّل میشدم به زینب و یادمه گریه امونم نمیداد روضه پای عمودِ شصت و نه به پاهام یه جونِ تازه تر میداد میگرفتم عکس یادگاری و ... میدونم مادرت و رنجوندم با فرستادنِ این عکسا چقدر- دلِ جامونده ها رو سوزوندم از سرم راضی شو و مثل قدیم پیش ِ این گدای درمونده بشین اشکام و ببین و لااقل بگو ... چه کنم با خاطرات اربعین؟! زل زدم به عکس بین الحرمین به سرم زده هوایِ عتبات بذار امسالم بیام و آقاجون خط بزن سیئات و با حَسنات دیگه ناامیدم از برگ برات تازه فهمیدم که سقّا چی کشید مشکِ پاره تا که خالی شد از آب شد شبیه من امیدش ناامید! .
چند خط روضه 😭 مهمان باشید سادات حلال فرمایید ▪️😭▪️ هم پیرهن که ماند برایم بدن نداشت هم پیکر تو روی زمین پیرهن نداشت 😭 ای بی کفن برادرم ای بوریا نشین این چادرم لیاقت خلعت شدن نداشت؟😭 آن گونه ای که من وسط خیمه سوختم😭 پروانه هم دل و جگر سوختن نداشت گل های باغت از همه رنگی گرفته اند یعنی کسی نبود که دست بزن نداشت مردی نبود اگر یل ام البنین که بود هرگز کسی نگاه جسارت به من نداشت😭 تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم دارم سر مزار خودم گریه می کنم😭 ای سایه بلند سرم ای برادرم آیینه ی ترک ترکِ در برابرم😭 بالم شکسته است و پرم پر نمی زند اما هنوز مثل همیشه کبوترم😭 من قول داده ام که بگیرم سر تو را از دست نیزه ها و برایت بیاورم😭 حالا سری برای تو آورده ام ولی خاکستری و خاکی و ای خاک بر سرم بگذار اول سخن و شکوه ام تو را ای ماه زینب از نگرانی درآورم😭 هر چند کوچه کوچه تماشا شدم ولی راحت بخواب دست نخورده است معجرم😭 تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم دارم سرمزار خودم گریه می کنم 😭😭😭😭😭😭😭😭 الا لعنت الله علی القوم الظالمین
اربعین_حضرت زینب(سلام الله)   اگرچه پایِ فراقِ تو پیرتر گشتم مرا ببخش عزیزم که زنده برگشتم شبیه شعله یِ شمعی اسیر سوسویم رسیده ام سرِ خاکت ولی به زانویم بیا که هر دو بگرییم جایِ یکدیگر برای روضه مان در عزای یکدیگر من از گلوی تو نالم...تو هم زِ چشم ترم من از جبین تو گریم...تو هم به زخم سرم من از اصابت آن سنگ های بی احساس و از نگاه یتیمت به نیزه یِ عباس بر آن صدایِ ضعیفت بر این نفس زدنم برای چاکِ لبانت به جای جایِ تنم من از شکستن آن اَبروی جدا از هم تو از جسارتِ آن دست های نامحرم به زخم کاری نیزه که بازی ات میداد به نقش های کبودی که بر تنم اُفتاد همین بس است بگویم که زخم تسکین است و گوش های من از ضربِ دست سنگین است چهل شب است که با کودکان نخوابیدم چهل شب است که از خیزران نخوابیدم چهل شب است نه انگار چهار صد سال است... ...هنوز پیکرِ تو در میانِ گودال است هنوز گِردِ تنت ازدحام می بینم به سمتِ خیمه نگاه حرام می بینم هر آن چه بود کشیده زِ پیکرت بُردند مرا ببخش که دیر آمدم سرت بُردند مرا ببخش نبودم سرِ تو غارت شد کنارِ مادرم انگشتر تو غارت شد (حسن لطفی)
اربعین حضرت زینب سلام الله عاقبت آمدم پس از عمری به مزارت نه بر مزار خودم آمدم های های گریه کنم به دلِ خون و داغدارِ خودم چند وقتی ست بغضِ سنگینی به گلویم نشسته،میبینی؟ کارِ خود را فراق با من کرد کمرم را شکسته میبینی؟ شانه های ضعیفِ طفلانت خواهرت را کشان کشان آورد هرکه اینجا رسیده سوغاتی سر و رویی پُر از نشان آورد شرحِ این راه را یتیمانت با زبانِ اشاره می گویند با لبی زخم خورده،چاک و کبود با تنی پاره پاره می گویند شام با من چه کرده،میبینی؟ رویِ پیشانی ام پُر از چین است بعد از این ضجه ای نمیشنوم گوشم از تازیانه سنگین است با اشاره رباب می گوید هیچ داغی شبیه این غم نیست بین گهواره نه ببین زینب کودکم بین قبر خود هم نیست از سرت بی خبر نبودم که هر شبی دست این و آن دیدم با کمی لخت خون عقیقت را من به انگشت ساربان دیدم بود بر گیسوانِ تو جایِ پنجه ی چندتا زنا زاده زود فهمیدم از محاسن تو که سرت در تنور اُفتاده کاش میشد که بوریا بودم تا نگه دارمت همیشه تو را کاش میشد که بوسه ای بزنم باز حلقومِ ریش ریشِ تو را اربعینی گذشته اما باز نیزه هاشان هنوز در خاک است لخته خون های خشک بر تیر است تیغ های شکسته بر خاک است یاد عصری که دیدمت اینجا بعد غارت عجیب می‌خندند حرف سوغات بود و با عجله از تنت تکه تکه می کندند پای من جان نداشت تا آیند بی اثر بود هرچه کوشیدم از سر شیب تند گودالت تا کنارِ تنِ تو غلطیدم سر عمامه و عبایت نه بود دعوا برای پیرهنت دست هایم برید وقتی که تیغ ها را کشیدم از بدنت (حسن لطفی )
اربعین_حضرت زینب سلام الله باور نمی کنم که رسیدم کنارِ تو باور نمی کنم من و خاکِ دیارِ تو یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو یک اربعین اسیرِ بلایم اسیرِ عشق یک اربعین دچارِ فراقم دچار تو یک اربعین دویده ام و زخم دیده ام دنبالِ ناله های یتیمانِ زارِ تو یک اربعین بجای همه سنگ خورده ام یک اربعین شده بدنم داغدارِ تو یک اربعین به گریه ی من خنده کرده اند لبهای قاتلان تو و نیزه دارِ تو مثل رباب مثل همه تار تر شده چشمان خسته ی منِ چشم انتظار تو روز تولدم که زدم خنده بر لبت باور نداشتم که شوم سوگوار تو با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند با سنگ و تازیانه مرا داغدار تو یادم نمی رود به لبت آب آب بود یادم نمی رود بدنِ نیزه زار تو مانده صدای حرمله در گوش من هنوز وقتی که نیزه زد به سرِ شیرخوار تو حالا سرت کجاست که بالای سر روم؟ گریَم برایِ زخمِ تنِ بی شمار تو من نذر کرده ام که بخوانم در علقمه صد فاتحه برای یَلِ تکسوار تو یک مشت خاک روی تو و من دعا کنان شاید شوم نشانِ تو – سنگ مزار تو (حسن لطفی)
قسم به اون موکبایِ ساده.. تقدیم به دلهایِ جامانده از کنگره عظیم پیاده روی اربعین به نفس حاج مهدی رسولی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═ قسم به اون موکبایِ ساده قسم به وقتِ غروبِ جاده قسم به ذکرِ حسین حسینُ قسم به اشکایِ بی اراده تا اسم اربعینُ میشنوم دوباره خاطرات یادم میاد چایی روضه تُ که می نوشم چاییِ موکبات یادم میاد میخوام بازم بیام و از نجف تا کربلا رو هروله کنم ولی دوباره راه ها بسته شد خودت بگو به کی گله کنم السلامُ علیک یا سلطان ، یا سید العطشان سوسوز دُداقُنَ ، حسین جانم قربان قسم به عکسی که روبرومه قسم به اسمی که رو لبامِ قسم به بغضی که تو گلومه قسم به صحنی که آرزومه تا بغضِ خواهری رو میبینم غروبِ قتلگاه یادم میاد تا ترسِ کودکی رو میبینم سیاهیِ سپاه یادم میاد تا مادرِ شهیدی میبینم چشایِ بارونی یادم میاد اشکام که رویِ گونه جاریِ محاسنِ خونی یادم میاد به یادِ لبت بی قرارم... السلام علیک دلتنگم ای بمیرم که مایۀ ننگم ..
babolharam Taheri.mp3
8.32M
یه سالِ منتظر بودم تا .. تقدیم به دلهایِ جامانده از کنگره عظیم پیاده روی اربعین به نفس حاج محمد طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ شبایِ جمعه بی قرارم کی می تونم ار تو جدا شم یه سالِ منتظر بودم تا اربعینت کربلا باشم .. دستِ من رو گرفتی اینو میدونم اینطور خواستی از قافله جا بمونم حس میکنم دوباره رو به رو تونم .. « آقام آقام حسینِ من ..» صحنُ سرات چه دلنشینِ بهشتِ واقعی همینِ زیارتِ اربعینت از نشونه هایِ مومنینِ آقام آقام جامونده از قافله ام آقام آقام اسیرِ اشک و ناله ام امسال هر دم با غصۀ سه ساله ام .. « آقام آقام حسینِ من ..» •┄┅══༻○༺══┅┄•
❣﷽❣ 💔❣💔❣💔❣💔 ❣💔❣💔❣ 💔❣💔 ❣ ❤️❤️ ❣هر جا دلت اسیر بلا شد بگو حسین ❣قلبٺ تهی زشوروصفا شد بگوحسین ❣نام حسین نسخه‌ درمان دردهاسٺ ❣دردت اگر بہ ذکر دوا شد بگو حسین ❣خواهی‌ اگر سعادت دنیا و آخرت ❣جایی بساط روضه بپا شدبگوحسین ❣در غصه ها و محنت عالم اگر دلت ❣خواهان لطف آل عبا شد بگو حسین ❣وقتی‌که‌مرغ‌روح تودر‌حبس سینه‌ات ❣بیتاب وصل کرببلا شد بگو حسین ❣درشُکرِ پاسخی‌که به‌حاجات میدهند ❣وقتی زمشکلت گره وا شدبگوحسین ❣دیدارشهرعشق وجنونت گر آرزوست ❣نوبت به‌بزم اشک وعزا شدبگوحسین ❣مشهد کنار پنجره فولاد با دخیل ❣قلبت اگر اسیر رضا شد بگو حسین ❤️أللَّـھُـمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج❤️ ❣ 💔❣💔 ❣💔❣💔❣ 💔❣💔❣💔❣💔 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
Kermanshahi_babolharam_2.mp3
2.96M
زهرا شدم، در تنگنا آتش گرفتم و توسل ویژۀ ایام اربعین و بازگشت خاندان آل الله به شهر مقدس کربلا به نفس حاج امیر کرمانشاهی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ پیری زمین گیرم، صبوری ناخوش احوال حس می کنم افتاده ام از شیبِ گودال یادم نرفته ذوالجناحِ بی سوارت یادم نرفته دخترانِ بی قرارت یادم نرفته سنگ بر آیینه ات خورد یادم نرفته چکمه ای بر سینه ات خورد یادم نرفته گریه ام سیلاب می شد طفلی رقیه، پا به پایم آب می شد زهرا شدم، در تنگنا آتش گرفتم من زودتر از خیمه ها آتش گرفتم از کربلایت زخمی و بی بال رفتم با چشم هایی تار از گودال رفتم *میگن: بچه به پدر و مادرش میره، بی بی زینب اومد کنارِ قبرِ ابی عبدالله،دیده بود مادرش سیلی تو مدینه خورده بود،از روزی که از کوچه برگشت،دائم دستش رو صورتش بود، امیرالمؤمنین تا پارچه رو کنار زد،دید دستِ فاطمه رو صورتشِ،آخه نمیخواد علی ببینه چه به روز صورت فاطمه اومده...من نمیدونم زینب اومد کنار قبر ابی عبدالله دستش رو روی صورتش گرفت،یا دستش رو برداشت،نمی دونم گفت: داداش! ببین با صورتِ زینب چیکار کردن...* از کربلایت زخمی و بی بال رفتم با چشم هایی تار از گودال رفتم از حال و روزم بی خبر بودم برادر با شمر و خولی همسفر بودم برادر با دست خالی جنگ آن اغیار رفتم با چادر خاکی سَرِ بازار رفتم زخم زبان از شهر پر نیرنگ خوردم در کوفه از شاگردهایم سنگ خوردم