فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه آیت الله فاطمی نیا(ره) برای آغاز ماه محرم
🔹مرحوم آیتالله سید عبدالله فاطمینیا استاد اخلاق در آستانه آغاز ماه محرم و عزاداریهای سیدالشهدا(ع) توصیههایی پیرامون اقامه عزا در این ماه داشتند.
🔹ایشان میگفت: خالصانه در مجالس عزاداری شرکت کنید. طوری باشید که غیر از امام حسین(ع) چیزی نبینید.
🔹همچنین میفرمود: با پاکی ظاهر و باطن به این مجالس مشرف شوید؛ همانطور که با وضو و طهارت در این جلسات شرکت میکنیم، به وسیله استغفار، طهارت باطنی هم کسب کنیم.
🔹آیتالله فاطمینیا توصیه میکرد: قبل از ورود به مراسم عزای ابی عبدالله علیه السلام بگوییم: خدایا اگر در وجود من مانعی از کسب فیض ابی عبدالله علیه السلام هست، آن را برطرف بفرما.
🔹ایشان همچنین در خصوص اهمیت عزاداری در این ماه میفرمود: دهه محرم، دهه تحول است. جناب حرّ یک شخص است اما حرّ شدن یک جریان است. در این دهه باید متحول شویم.
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5992174939283657909.mp3
1.83M
واحد شب دوم
نزن خیمه/تو این صحرا
پر از درده/چرا اینجا
بیا برگرد/جون زهرا
باشم هرجا/پیشت حال من خوبه
ولی اینجا/دلم بدجور آشوبه
علمدارت/داره خیمه می کوبه
منو می کشه غربت لشکرت
نزن خیمه برگرد جون خواهرت
تن صحرا/پر از ریگه
داره چشمات/به من میگه
میشم از تو/جدا دیگه
تو این لشکر/یکی نیست با تو باشه
نمی ترسی/بی تو خیمه تنها شه؟
می ترسم که/رو این خاک گلوت واشه
زدن خیمه نامردا دور و برت
همه نقشه دارن برای
کیه اونکه/کمون داره
تیرش انگار/جنون داره
که اصغر رو/نشون داره
بریم داداش/اینا حرفشون جنگه
به جای گل/توی دستاشون سنگه
می گی مقتل/یه گواله که تنگه
می ریزه یه لشکر یوهو رو سرت
می بوسم رگاتو جای مادرت
#شاعر؛مهدی رحماندوست
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
مجتبی خرسندی:
بسم الله الرحمن الرحیم
غزال شب اول محرمالحرام؛
مسلم دلاور بود
مثل عمویش تیغ میچرخاند و صفدر بود
وقتی رجز میخواند
از پهلوانها یک سر و گردن فراتر بود
اصلونسب یعنی
او هم برادرزاده، هم داماد حیدر بود
در خطبهخواندن هم
با تیغ برّان زبان مثل پیمبر بود
پایان هر بیعت
در شهر کوفه ماجرای پشتوخنجر بود
ای بیوفا کوفه!
ای کاش از اول نمیگفتم بیا کوفه!
ویران شود ایکاش
یا که ببلعد مردمان خویش را کوفه
با خانواده نه!
مولای من حتی خودت تنها نیا کوفه
خوش نیست پایانش
وقتیکه عهدش را شکست از ابتدا کوفه
خیری در اینجا نیست
میبارد از دیوار و درهایش بلا کوفه
آواره شد مسلم
در کوفه بین چارهها بیچاره شد مسلم
یاد حسین افتاد
وقتی که بند از بند جانش پاره شد مسلم
از نسل پاکان بود
اما اسیر لشکری مِیخواره شد مسلم
غربت همین بس که
دلخوش به عهد کوفی بدکاره شد مسلم
در آخرین لحظه
مرثیهخوان کودک و گهواره شد مسلم
از روی بام افتاد
در پیش چشم پستها، عالیمقام افتاد
صدها حکایت داشت
خونی که از لبهای او در چشم جام افتاد
گفتند باخنده
زنهای کوفه عاقبت پیک امام افتاد
میدید ازآن بالا
آتش به جان چادر اهل خیام افتاد...
میدید ازآنجا که
زینب مسیرش با چهوضعی سمت شام افتاد
شعر از؛ گروه ادبی "یاقوت سرخ"
انجمن شعر آیینی شهرستان بروجرد
اللهم عجّل لولیک الفرج.
بسم الله الرحمن الرحیم
غزال شب دوم محرمالحرام؛
با نام کربلا
مستی شروع میشود از جام کربلا
حیّ علیالحرم
پیچیده در حسینیه پیغام کربلا
پیراهن حسین
در اهتزاز آمده بر بام کربلا
مُحرم شدند تا
بر تن کنند جامهی احرام کربلا
زینب به گریه گفت؛
ختم بهخیر باد سرانجام کربلا
طوفان نهفته است...
در این مسیر ظاهراً آرام کربلا
خیمه بنا کنید
یکروضه در حسینیهی دل بهپا کنید
ای اهلبیت من
حالا عمل به وعدهی "قالو بلی" کنید
اینجا بهشت ماست
خود را به آستان خدا پاگشا کنید
با صبر بر بلا
از خود خدای عزّوجل را رضا کنید
بر قد و قامت
عباس و قاسم و علیاکبر دعا کنید
هرکس شهید شد
بر جسم او بهجای کفن بوریا کنید...
نوحوا علیالحسین
تنها دلیل گریهی ما از ازل حسین
مردن سعادت است
وقتی که مرگ را بکند چون عسل حسین
نام تو ذکر ماست
از وقت شیر خوردنمان تا اجل حسین
با گریه کردنم
مانند حر گرفته مرا در بغل حسین
در بین مشکلات
بوده همیشه و همهجا راهحل حسین
الشِّمرُ جالِسٌ...
زینب صداش میزند از روی تل؛ حسین...
زانو رکاب شد
تا پردهدار اهلحرم آفتاب شد
لشکر اضافه کرد
پس رفتهرفته خانهی هستی خراب شد
نُه روز بعد از آن
با خون سر محاسن آقا خضاب شد
نُه روز بعد از آن
سقا کنار علقمه از غصّه آب شد
نُه روز بعد از آن
تازه شروع روضهی "بسکنرباب" شد
نُه روز بعد از آن
دست مخدرات حرم در طناب شد...
شعر از؛ گروه ادبی "یاقوت سرخ"
انجمن شعر آیینی شهرستان بروجرد
اللهم عجّل لولیک الفرج
Shab02Moharram1400[01](1).mp3
15.81M
|⇦•#روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۰به نفس حاج میثم مطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•#روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۰به نفس حاج میثم مطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
چشاشو بسته رو ذوالجناح بین راه
بلند شد از خواب، میخونه إنا لله
میگه دیدم تو دشت سرخی
مرگ از راه اومده استقبال
راه معراجم و میدیدم میون گودال
خدا میخواد بریزه خونم آخر
با خنجری بریده شه این حنجر، خدای خوبم
هرچی که اون اراده کرده خوبه
که خیر من توو خواستهی محبوبه،خدای خوبم
«حسین حسین حسین حسین آقاجان»
اعوذ بالله از غربت این صحرا
*آخه وقتی رسید کربلا، پرسید اسم این سرزمین چیه؟ آقا به اینجا غاضریه میگن.
اسم دیگه م داره یا نه؟! به اینجا نینوا میگن...
اسم دیگه چیه؟ آقا به اینجا میگن:کربلا...
یه وقت صدا زد: "اللهم انی اعوذ بک من الکرب والبلاء..."
"اِنزِلوا..."پیاده بشید...
هاهُنا وَاللهِ مَحَطُ رِحالِنا..."
اینجا بار به زمین بگذارید...
وَ مُناخُ رِکابِنا...
و مَسفَکُ دِمائِنا...
اینجا خون ما رو به زمین می ریزند...
وَ مَذبحُ اطفالِنا...
اینجا سر از بدن شیرخواره ها جدا می کنند...*
اعوذ بالله از غربت این صحرا
پناه بر قرآن از گریههای بابا
تا برداشت مشتی از خاکش رو
گف وعدهگاهِ ما همین جاس
گفت ده روزِ دیگه روی نیزه
سرِ ما بالاس...
عمو برا عمه رکاب می گیره
ولی شده عمّه به چشماش خیره
*آخه مثل فردایی عباس اومد برای زینب رکاب بگیره...علی اکبر آمد...قاسم آمد...زینب با احترام پیاده بشه ولی یه دلهره ای زینب رو اذیت می کنه...
یادش آمد اون روزی که از مدینه بیرون آمد؛وقتی مردم مدینه جمع شده بودند؛عباس از دهلیز خانه بیرون آمد؛شمشیر رو از نیام بیرون کشید؛صدا زد:
"یا ایهاالناس! غُضّوا ابصارَکم! "
آی مردم! چشماتون رو ببندید...زینب میخواد سوار ناقه بشه...
خدا رحمت کنه...حاج آقامجتبی می فرمود:مردایی که دو طرف کوچه ایستاده بودند؛برگشتند سمت دیوار و سرها رو پایین انداختند...
علیامخدره سوار ناقه بشه...
فردا هم با احترام پیاده شد اما بمیرم عصر روز یازدهم..."
اعوذ بالله از غربت این صحرا
پناه بر قرآن از گریههای بابا
تا برداشت مشتی از خاکش رو
گف وعدهگاهِ ما همین جاس
گفت ده روزِ دیگه روی نیزه
سرِ ما بالاس...
عمو برا عمه رکاب می گیره
ولی شده عمّه به چشماش خیره
امون ای دنیا...
رباب علی رو دست بابا میده
طفلی توو این شلوغیا ترسیده
امون ای دنیا...
«حسین حسین حسین حسین آقاجان»
*حالا گذشت...روز دوم محرم رسید روز عاشورا...میخواد بره میدان...دخترش آمد باهاش حرف بزنه...*
بیا برگردیم سمت مدینه بابا
*دیروز چی گفتیم؟
مسلم گفت: برگرد...
فِداکَ بابی و امی...
پدر و مادرم به فدات؛ برگرد...*
بیا برگردیم سمت مدینه بابا
بیا برگردیم جون سکینه بابا
*کجا گفت؟!
چطور گفت؟!
ان الحسین علیه السلام لما نظر الی اِثنین
وَ سبعینَ رَجُلاََ مِن اهلبیته صَرعی..."
وقتی دید ۷۲نفر روی خاک صحرا ایستادند..
"التفت إلى الخيمة..."
اومد کنار خیمه...
" وَ نادى: يا سُكَينة يا فاطمة يا زينب يا أمَّ كلثوم عليكن مني السلام....
خداحافظ...
فنادته سكينة: يا أبه استسلمت للموت؟
آیا تسلیم مرگ شدی؟
چه جوابی داد؟
"فقال: كيف لا يستسلم للموت من لا ناصر له و لا معين...."
کسی که یار و یاوری نداره چه کنه؟!
یه حرفی زد دل آقا رو سوزوند...
فقالت: يا أبه ردنا إلى حرم جدنا.
ما رو برگردون مدینه...
صدا زد:
" هيهات لو ترك القطا لنام..."
اگر مرغ قطا رو به حال خودش میگذاشتند از خوشی می خوابید...
" فَتَصارَخنَ النِّساء ..."
زن ها شروع کردن ناله زدن...
"فَسَكَُتهُنَّ الحسين عليه السلام...."
حسین زن ها رو ساکت کرد...*
بیا برگردیم سمت مدینه بابا
بیا برگردیم جون سکینه بابا
من دوس دارم توو خونه بازم
دور هم جمعمون جمع باشه
اما این صحرا جمع مارو
از هم میپاشه...
هر چی گلِ تو باغمون پرپر شه...
حتی علیِ اصغرم بی سر شه...
بمیرم واسش...
دست عمو میافته روی خاکا
میشه علیِّ اکبر إربا إربا
بمیرم واسش
«حسین حسین حسین حسین آقاجان»
شاعر: سید مهدی سرخان
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
سبک:زمینه سوزناک آقا قاسم بن الحسن(علیه سلام)
متن:داغ علی اکبرم...
مداح:حاج #سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_ششم_محرم
داغ علی اکبرم، تو قلب من تازه شد
غرق به خون دیدمت، داغ حسن تازه شد
قاسمم...
دیدم تورو دوره کردن و، از مرکب انداختن
دیدن زره نداری، به پیکرت تاختن
کبوتر مهاجرم، امانت برادرم
یه کم دیگه دووم بیار، پاشو با هم بریم حرم
ای شاخه شمشادم، شیر بنیهاشم
به حال من رحمی، یابن الحسن قاسم
یابن الحسن قاسم
رفتی که جنگیدنو، نشون میدون بدی
کی فکر میکرد اینجوری، رو دست من جون بدی
قاسمم...
وقتی تنت پاره پاره شد، هنوز نفس داشتی
اشکای داغ منو، به خونت آغشتی
یهجور منو صدا زدی
یهجوری دستوپا زدی
آتیش به سینهٔ منو
به قلب خیمهها زدی
افتادی و عالم، یاد حسن افتاد
نقش هزاران هلال، رو این بدن افتاد
ای شاخه شمشادم، شیر بنیهاشم
به حال من رحمی، یابن الحسن قاسم
یابن الحسن قاسم
#شب_ششم_محرم
#کربلایی_سید_مجید_بنی_فاطمه
#زمینه
#مرگ_بر_آمریکا
#انتقام_سخت
#
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
1_1659235450.mp3
3.83M
نوحه شب ششم محرم
حضرت قاسم
مجید بنی فاطمه
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#شب_اول_محرم
#_حضرت_مسلم_علیه_السلام
سلام حضرتِ بی خانمانِ من برگرد
غریبِ قافلهی بی نشان من برگرد
سلام از لب من که پیام تو بودم
فقط به جرم همینکه سلام تو بودم
سلام آنکه همین کوفه بر زمینش زد
فقط به خاطر تو سنگ بر جبینش زد
صدا زدند سلام حسین را کشتیم
پسر عموی امام حسین را کشتیم
سلام از بدنی که پُر از ستاره شده
سلام از تن مسلم که پاره پاره شده
سلام از لبِ پا خوردهام فدای سرت
سلام از تنِ تا خوردهام فدای سرت
سلام از جگری که جراحتش تازه است
سلام از بدنی که میانِ دروازه است
از این تَنی که نه سر دارد و نه سامانی
مگر که خاک شوم دست نامسلمانی
کسی که نیست میا که سلام رفته حسین
سرِ من و سرِ هانی به شام رفته حسین
مرا ببخش ولی شرح غم شنیدنی است
مرا ببخش ولی مقتلم شنیدنی است
سلام آنکه گرفتار درد غربت شد
کسی که کشتهی هجده هزار بیعت شد
کسی که نامهی یکصد هزار تن را دید
بجای آنهمه یاری پیر زن را دید
جماعت آمدم و خواندهام فُرادا را
کسی نبود بخوانم نماز عشاء را
دو کودکم دو گرسنه دو تشنهی معصوم
سپردهام به شُرِیح السلام یا مظلوم
کسی نبود به ما بین خانه جا بدهد
کسی نبود به دستم کمی غذا بدهد
هرآنچه بر سر ابنِ مُسَهَّر آوردند
سرِ من و سر هانیِ بی سر آوردند
کشان کشان نوک قلابها تنم بردند
چه زود کوچهی قصابها تنم بردند
حرام زادهای از پا کشید بندم کرد
به زور با سر قنارهای بلندم کرد
سلام از جگری که جراحتش تازه است
سلام از بدنی که میان دروازه است
چه غم که دشنهی قلاب میخورد بدنم
تمام روز فقط تاب میخورد بدنم
به زیر آتش این آفتاب میسوزم
برای دربه دریِ رُباب میسوزم
سرِ سلامت اگر رفته است سرم آقا
فدای دخترکانت دو دخترم آقا
خدا کند که مرا نور دیده نشناسد
اگر رسید پدر را حمیده نشناسد
به یاد آمدنت با نسیم نالیدم
هرآنچه بر سر تو میرسد خودم دیدم
که تشنه میشوی آب را نمیبینی
به خواب کودک بی خواب را نمیبینی
تو هم شبیه من از حال میروی آقا
میان تنگی گودال میروی آقا
میا که داغ تو آتش به استخوانم زد
سنان به نیتِ تو نیزه بر دهانم زد
*قیس ابن مسهر صیداوی ، سفیر امام که بعد از حضرت مسلم در کوفه شهید شد.
* جمعا پنج فرزند حضرت مسلم چهار پسر و یک دختر شهید شدند.
* شیخ مفید از یکصدهزار نامه کوفیان گزارش می کند.
#حسن_لطفی
#
🍇
#مه_دل_چه_نهیرنه_قرار_اینجه...
#امام_حسین_ورودیه_کربلا_مازنی
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
مه دل چه نَهیرنه قرار،اینجه کجه هَسّه برار
حسین تِره جانِ مِه مار،اینجه کجه هَسّه برار
حسین مه دل شُوردَکِته،دیگه تِه خواخر هِکِته
چه اینجوریّه این دیار،اینجه کجه هَسّه برار
اینجه کِجِه ره مُوندنه؟انگاری بوی خون دِنه
این همه مَردِم اَسب سوار،اینجه کجه هَسّه برار
وِشون کِجایی هَسّنِه؟شمشیرشه تن دَوِسّنه
اَمه جادارنّه چیکار؟اینجه کجه هَسّه برار
حسین تِه بلامِه سینه،بِرو دَگِردیم مدینه
اینجه اَمِه کاربُونه زار،اینجه کجه هَسّه برار
تَرسِمه مِه بِرارزاعون،مِه جانِ حسنِ وَچون
بَوِّن به بِلایی دچار،اینجه کجه هَسّه برار
تَرسِمِه اینجه تیرجا،اصغر ره بَیریم شیرجا
اَمان ازدلِ وِنِه مار،اینجه کجه هَسّه برار
تَرسِمه بَوّیی ای غریب،ازعلی اکبربی نصیب
دیگه بُومه غصه ی بار،اینجه کجه هَسّه برار
تَرسِمه ای شاه کَرَم،عباس دَس بَوّه قَلَم
تِه وَچُون بُونِّه تارومار،اینجه کجه هَسّه برار
تَرسمه اینجه ازعطش،حسین ته دل بَهیره تَش
دیگه تِه چِش بَوینه تار،اینجه کجه هَسّه برار
اینجه اگه کربلاعه،مِه مارگِته پُربلاعه
گیرنّه مه داروندار،اینجه کجه هَسّه برار
نَکِنه خوانه دَکِفه ،بین من وته جدایی
اُف برته بادای روزگار،اینجه کجه هَسّه برار
تَرسمه ای پُورعلی،تِره بَکوشِن مِه پَلی
مه جان مارِیادگار،اینجه کجه هَسّه برار
تَرسمه که تِه بَهوویی،ازظلم وجفای کوفی
مه چِشِ پیش نیزه سوار،اینجه کجه هَسّه برار
اگه بَهیمه سرآخر،تِه قاتلِ جا همسفر
تِه غریبی ره زَمّه جار،اینجه کجه هَسّه برار
ازکَرَم ته مهربون،«مداح»بَهییه روضه خون
هَسه وِنِسّه افتخار،اینجه کجه هَسّه برار
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
🔊 مناجات با امام حسین علیه السلام و روضه ورود به کربلا
-
📖 #متن_روضه
***
خونِ تو خون بهاش خداوند اکبر است
اشکِ غمت به خونِ شهیدان برابر است
هر جا غم تو نیست همان جا جهنم است
*من هرجا تو باشی میام هر جا اسم توِ بدو اومدم، فردا قیامت چشم برام نزاریا ... من بهترین روزایِ عمرم را با تو گذروندم .. پیرمردهامون موهاشونُ با تو سفید کردند، فردا قیامت این پا او پا نکنند آقام کجاست ...*
هرجا غمت تو نیست همان جا جهنم است
هرجا عزای توست بهشت مکرر است
پیراهن عزات به از قله¬ی بهشت
*بعضی ها میان میگن چیه هی مشکی می پوشی،قساوت قلب، بابا بیا ببین ما مشکی می پوشیم رحممون بیشتره، ادبمون بیشتره، مَثَل یهو تو خیابون ماشین جلوت می پیچه تا میای حرف بزنی می بینی مشکی تنشه یه نگاه به پیرهنت میکنی یهو آقات میات جلوت، بخدا همه این را لمس کردند. من لباس مشکی تو را با عالم عوض نکردم ... ما برای عزیزترین کسمون چهل روز لباس می پوشیم،مردم میان از تنمون در میارن ... اما دو سه روز به محرم با رسم و رسوم میریم لباس سیاه، یکی میره کربلا .. یکی میره امام رضا .. یکی میره سیدالکریم.. اجازه میگیریم تنمون میکنیم ...
تازه من تو روضه هام میگم اگه خواهرت اربعین دربه دریش تموم میشه ما تازه از اربعین دربه دری امام حسنمون شروع میشه، ان شاالله این دربه دری هیچوقت تموم نشه ... ان شاالله همیشه دربه در تو باشم آقا*
پیراهن عزا به از قله¬ی بهشت
چاییِ روضۀ تو همان آب کوثر است
*بچه ها یه جوری بیاید بزارید صداتون بگیره.. از امروز بود صدایِ زینب دیگه گرفت ... خیلی باباها هنوز کربلا نرفتن ،دیگه بابام هست روشم نمیشه بیاد به بچه بگه .. بیا یه قولی با هم امشب ببندیم، قرض کن بابات و مادرت رو بفرست کربلا ... نه با منت ها، بیا بگو بابا یه خواهش دارم یه منت سرم بزار میشه با پول من بری کربلا ... بعد اونوقت پاش به حرم برسه زیر قبه بره ببین زندگیت چی میشه ...*
مادر مرا به بزم عزایِ تو شیر دارد
این اشک نیست بر رخ من شیر مادر است
*کم مادرم از این روضه به اون روضه نرفت .. کم مادرم برای تو به این خیابون به اون خیابون نرفت .. الکی نیست ما الان سرگردون روضه ایم .. با بابام جلو جلو نشستم .. اگر پسر بود سالم بود غلامِ حسین تازه خوبش هم میداد، میگفت اگر سالم بود غلام حسین ...
من از در سرایِ تو جایی نمی روم
یه کم روضه بخوانم ورودیه کربلاست، بخدا گفتنش راحته نگاه کنی ببینی نامحرم ها دارن می دوند ، دو جا زینب چادر بست یه جا رویِ تل زینبیه دید گودال شلوغ شد ... گفت اومدم ... یه جا صبح یازدهم گفت برید کنار خودم سوارشون می کنم اینا محرم نامحرم سرشون میشه .. رباب هم سوار کرد ، شتر رو مرد تنها نمی تونه سوار شه ، نگاه کرد دید لاتایِ کوفه دست زیر چونه زدند بخور زمین بخندند ... برگشت رو به گودال حسین ، علی اکبر، قاسم، عون، دید صدا نمیاد .. برگشت رو به علقمه ، خوش غیرت، علمدار، پسر ام البنین، پاشو ببین ارازل کوفه دست زیر چونه زدند ...
روی زانوی برادر، پا اگر بگذاشته
آفتاب انگار منّت بر قمر بگذاشته
دستها را روی دوشِ دو پسر بگذاشته
آنكه روی شانۀ عباس سر بگذاشته
دورِ او از عون و جعفر، اكبر و قاسم پُر است
شُکر، گِردَش از جوانان بنی هاشم پُر است
*هر جایی کاروان اتراق میکرد دورُ وَری ها میدیدند میگفتند خوش بحالشون، لذت هم داره اینطوری، چه محرم هایی دورشن چشمشون زدند ...*
جبرئیل اینجاست تا خانم فرمایش کند
تا حسینش هست، او احساس آرامش کند
تا که آرام است دنیا، دركِ آسایش کند
تا بیاید عمه جان، باید عمو خواهش کند
*چه غوغایی بود بین این کاروان، دعوا بود سر بچه ها، کی برای عمه زانو بگذاره ..*
تا که عباس است،خانم خواب راحت میكند
او فقط در سایۀ او استراحت میكند
#شب_دوم_محرم
#بخش_اول
#روضه_ورود_به_کربلا
🎤 حاج حيدر خمسه
🏴🏴🏴🏴🏴
هدیه به پیشگاه قطب عالم امکان آقا امام زمان عج
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5920429907195727362
13.23M
روضه ورودیه محرم
حاج سعید خمسه
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
1_1659007982.mp3
12.22M
#زمزمه #نوحه_محرم۱۴۰۱
#امام_حسین_علیه_السلام
از من تا حال خوب، فقط یه حرم فاصله است
از من تا دل خوش، فقط یه قدم فاصله است
کرم کن گدارو،راهیِ حرم کن گدارو
برا اربعین یادت باشه منه بینوا رو
کرم کن گدارو...
رزقم و توو روضه ات بده
باز بهم لیاقت بده
واسه ی حرم...
لک زده دلم...
آقاجون اذن زیارت بده
یا مولا یامولا یا حسین ع
هرجا اسمت بیاد، بهشت منه یا حسین ع
تا خون تو رگامه باید بمونم با حسین
قرارم حسینه ،صاحب اختیارم حسینه
پناه روزای سخت روزگارم حسینه
قرارم حسینه...
با همین حسین گفتنا
میرسه دلم تا خدا
واسه ی حرم...
لک زده دلم...
اللهم الرزقنا کربلا
یا مولا یا مولا یاحسین ع
آقای مهربون،شدی همه دنیای من
از من گریه از تو ،شفاعت فردای من
من و بی قراری، چشمام غرق چشم انتظاری
غم این فراق و آخر از دلم برمیداری
منو بی قراری
تکیه گاه عالم حسین
با تو خوبه حالم حسین
واسه ی حرم ...
لک زده دلم ...
دلتنگ روز وصالم حسین
یا مولا یامولا یا حسین
شاعر و نغمه پرداز :
#محمد_جواد_صادقی
#یوسف_زندیه
اجرا: #محمد_حسین_پویانفر
4_5989980966909643647.mp3
3.92M
#زمینه_شور_واحد_روضه_ای
#شب_اول_محرم_مسلم
#امیرم_بین_که_سفیرت
🔘🔘🔘
✅بنداول
امیرم
ببین که سفیرت برات بیقراره
حسین جان
ببین که دل من چقد غصه داره
آقاجون
ببین که چشام مثل ابره بهاره
حسینم
🔘
امیرم
نمی دونی اینجا چه زجرا کشیدم
امیرم
چه زخم زبونایی که من شنیدم
امیرم
تواین شهربه جز بی وفایی ندیدم
حسینم
🔘
حسینم میگم با هزار اشک وآه و تمنا
عزیزم بیا حذر کن نیا تو به اینجا
عزیزم نیا شهر نامردا و بی حیاها
عزیزم
🔘
ببین که شدم من اینجا اسیر
امیری حسین و نعم الامیر
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بنددوم
امیرم
می خونم برای تو امن یجیبی
ببین که
داره کوفه حال و هوای عجیبی
حسین جان
نمیدونی دارم چه حس غریبی
امیرم
🔘
حسینم
نمیدونی اینا چیده نامردن
همینا،
همینا که گفتن به پورت میگردن
نبودی
نبودی ببینی که بامن چه کردن
حسینم
🔘
امیرم
دل اهل کوفی شده بد تر از سنگ
نیا که
دارن می شن اماده اینا واسه جنگ
فدات شم
برا کشتن تو شدن چه هماهنگ
امیرم
🔘
می شم اخرش از غمای تو پیر
امیری حسین و نعم الامیر
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم
امیرم
دل کوفیا تاریک و بی فروغه
میدونی
همه وعده هایی که دادن دروغه
می دیدم
بازارای نیزه فروشا شلوغه
شلوغه
😭
امیرم
نمیدونی اینا چقد رند و پستن
امیرم
همه بیعتاشون و آقا شکستن
بمیرم
برای گلوی تو نیزه به دستن
حسینم
😭
حسینم خودم هیچ برای تو دل بیقراره
تو کوفه سرم رو میبرن رو دارالعماره
تو بازار تنم رو میبندن رو میخ قناره
😭
میای میدونم شده خیلی دیر
امیری حسین و نعم الامیر
💠💠7⃣8⃣1⃣💠💠
🔘➖➖➖➖➖🔘
#کاری_ازشعرای_اهل_بیت_ع
رضا نصابی. مجید مراد زاده
به نفس کربلا
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5897880036106570042.mp3
7.44M
#دشتی
لالاکن دخترم دورت بگردم
لالا کن خسته ای عمه میدونه
یه دنیا غم توی چشمات اسیرن
لالا کن دنیا اینجور نمیمونه
برات قصه بگم خوابت بگیره
بگم از بحر خوبی های حیدر
شاید یادت بره این لحظه ها رو
شاید بیرون بیای از فکر معجر
من هر کاری میکنم آروم نمیشی
دلت خونه برات عمه بمیره
اگر نازت نکردم سوخته موهات
عزیزم میدونم دردت میگیره
عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه
لالاکن دخترم دورت بگردم
لالا کن خسته ای عمه میدونه
یه دنیا غم توی چشمات اسیرن
لالا کن دنیا اینجور نمیمونه
بمیرم برات هر بار گریه کردی
اومد اشکات روی زخمای گونه ات
تو اینقدر دست به پهلو هات گرفتی
دیگه میشناسمت با این نشونت
بیا و سر روی شونه ام بزار که
یکم آروم بشه قلب دوتامون
بزار دستاتو توی دستای عمه
تموم میشه یه روزی این غصه هامون
عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه
تو اینقدر داد زدی بابا کجایی
دیگه توی صدات جوهر نداری
همش میری یه کنج آروم میشینی
ولی من که میدونم بی قراری
شبا از بس که موندی تو گرسنه
بمیرم رنگ رخسارت پریده
نمیشه باورم که مثل مادر
با این سن کمت موهات سپیده
چقدر سخته برام وقتی میبینم
روی دستای تو رد طناب
عزیزم موندی اینقدر زیر آفتاب
رنگ صورتت مثل ربابه
عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه.
شب سوم محرم
:
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین