فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚ارباب من
✨نشود صبح اگر عرض
💚 ارادت نکنم
✨نام زيبای تو را صبح
💚تلاوت نکنم
💚اَلسلامُ علی الحُسین
💚وعلی علی بن الحُسین
💚وَعلی اُولاد الـحسین
💚وعَلی اصحاب الحسین
.
|⇦•ملاکِ داغ حسین و عیارِ...
#روضه ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمهدی میرداماد
●━━━━━━───────
مِلاکِ داغ حسین و عیارِ غم حَسَن است
حَسَن شبیه حسین و حسین هم حَسَن است
حسین گفت "اَخی خَیرٌ مِنّی " و دیدند
تمام عمر جلوتر به یک قدم حَسَن است
همیشه او به گدا کمتر از حَسَن میداد
که خلق ثبت کند صاحب کَرم حَسَن است
هرآنکه شد حسنی، میشود حسینی پس
ببین که ریشهی هفتاد دو عَلَم حَسَن است
کریمیِ حَسَن است اینکه مرثیه گفتند
دراصل بانی اشعار محتشم حَسَن است
#شاعر حسن لطفی
"*از ابی عبدالله سؤال کردن " فَمَا الکَرَم؟ "از اباعبدالله پرسیدن کَرَم چیه؟ حضرت فرمود:کَرَم یعنی قبل از اینکه تو بگی بهت عطا کنند..."
آقایی که خودش کربلا نبود امام دو تادسته گلش رو فدای حسینکرد .....*
نوادگانِ حَسَن صاحبِ ضریح شدند
فقط به خاطرِ زهراست، بی حرم حَسَن است
*اینقدر مادری بود این آقا، بچه هاشم مادری شدن، بچه هاشونم شهادتشون مثل مادرشون شد، شب عاشورا دید قاسم بلند شد، داره عرض اندام میکنه، گفت عمو من چی ؟
عبدالله دید قاسم میگه: "اَحلی مِنَ العَسَل"دید عمو بغلش کرد، گفت: فردا تو رو میکشن، دید عمو به قاسم گفت: عزیزم به شیرخواره ی من هم رحم نمیکنن..از صبح عاشورا هرجا عمه رفت این نوجوانم رفت اون لحظات آخر یه صحنه هایی دید، این صحنه ها خونش رو به جوش آورد *
وقتی عدو به روی تو شمشیر می کشد
از درد تمام تنم تیر می کشد
طاقت ندارم این همه تنها ببینمت
وقتی که چله چله کمان تیر می کشد
این بغض جان ستان که تو بی کس ترین شدی
پای مرا به بازی تقدیر می کشد
این که ز هر طرف نفست را گرفته اند
آن کوچه را به مسلخ تصویر می کشد
#شاعر حسن لطفی
*روضه عبدالله شباهت زیادی به روضه مادر سادات داره، چه شباهتی داره؟ هردو وقتی دیدن امامشون تنهاست زدن به دل لشگر و به دل نبرد، فاطمه وقتی دید علی تنهاست بین علی و دشمن قرارگرفت، هی میگفت: والله نمیذارم علی رو ببرید ... عبدالله هم تا دید عمو تنهاست دستش رو از دست عمه کشید و بین عمو و دشمن قرارگرفت...
شباهت دوم: هر دو رجز داشتن، فاطمه توکوچه های مدینه هی میخورد زمین بلند میشد میگفت :"والله لا أدعكم تجرون ابن عمي ظلماً "اجازه نمیدم به علی بی احترامی کنید، اجازه نمیدم علی رو با ریسمان ببرید... عبدالله هم هی میخورد زمین هی بلند میشد می گفت: "والله لا افارق عمی "
شباهت سوم: مدینه جواب رجز فاطمه رو با تازیانه دادن ..نا نجیب صدا زد: قنفذ! دست زهرا رو کوتاه کن .. کربلا هم جواب عبدالله رو با شمشیر دادن، مدینه با غلاف شمشیر زدن، اما کربلا با خود شمشیرزدن، مدینه یه جوری زدن دیگه دست فاطمه بالا نیومد ..کربلا هم یه جوری زدن عبدالله افتاد تو بغل حسین ...*
رهام کن که میبینم عمه جون
کشیدن عمومو به خاک و خون
میبینی که تکیه
زده به اون نیزه شکسته
هرچی صدا زدم بسه دیگه نزن
انگار نمیرسه اصلا صدای من
گودال شاهده که بی حیا میزد
اون با غلاف تیغ این با عصا میزد
*افتاد بغل عمو، ابی عبدالله به سینه چسبوندش ،چه سینه ای ! سینه ای که یک ساعت قبل قاسم روبغل کرده، سینه ای که یه ساعت قبل توی بغلش تیر سه شعبه به علی زدن، سینه ای که تیر سه شعبه بهش اصابت کرده، عبدالله رو بغل کرد، داشت باهاش حرف میزد یه مرتبه نگاه کرد دید حرمله داره نشانه میگیره، یه جوری با سه شعبه گلو رو هدف قرارداد ....ای حسین ....
وقتی عبدالله رو بغل کرد سینه اش هنوز زیر چکمه ها قرارنگرفته بود، هنوز زیر سُم اسبها نرفته بود، اما وقتی اسبهاشون ونعل تازه زدن بدن عبدالله با بدن ابی عبدالله زیر سُم اسبها...*
ــــــــــــــــــ
#حضرت_عبدالله
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مُخمّس پنجم محرّم حضرت عبداللّه ابن حسن علیه السلام
عاشقِ پنج تنِ آلِ عبا هستم شکر
من مسلمانِ علیجانِ شما هستم شکر
قاریِ کوثرِ قرآنِ خدا هستم شکر
از اَزل سینهزنِ کربوبلا هستم شکر
بر سرِ سفرهیِ این مرد گدا هستم شکر
ریشهیِ عشقِ من و شاهِ کرم از اَزل است
در میانِ غزلم صحبتِ فتحِ جمل است
شهد و شیرینیِ این شور که ضربالمثل است
از عسل نابتر و بوده به کامَم از اَلَست ....
مزهیِ روضهیِ او اَهلِ بُکا هستم شکر
از همان روزِ اَزل من حسنیام حسنی
همهِجا گفتهام آقا تو فقط عشقِ منی
میتپد قلبم اگر در وسطِ سینهزنی
گل کُند ذکرِ حسینِ تو اگر بر دَهنی
زیرِ دِیْن وُ عَلمِ لطفِ شما هستم شکر
روضهخوانِ غمِ این گلپسرت هستم آه
اوّلِ روضه تَهِ گودی وُ در قربانگاه
دستُوپا میزند و دست کشید عبداللّه
میدَود سویِ عمو ذکرِ حرم واٰ اُمّاه
جاننثارِ علی وُ نذرِ ولا هستم شکر
بازویِ من سِپرِ تارِ مویی از سرِ تو
روضهیِ من شده چون روضهیِ آبآورِ تو
میکُشد آه مرا خشکیِ این حنجرِ تو
میروم تا که نبینم در حرم خواهرِ تو
شده سرگشتهِ من آن لحظه کجا هستم؟! شکر
سرِ من بر رویِ نِی دور ُو بَرَت آوارهَست
صحبت از غارتِ آویزه وُ گوشِ پارهَست
میرسد شعلهیِ کین کارِ حریمَت زار است
بدترین روضهیِ ما طعنه سرِ بازار است
بیقرار تو وُ ناموسِ خدا هستم شکر
حُرمتِ عمّهیِ ما میشِکند در بازار
میزند چانه سرِ قیمتِ هر سر بازار
از کنیزی سخن آمد به میان هر بازار
وای از انگشتری و معجرِ دختر.... بازار....
من نَه بینِ اُسرا از شهدا هستم شکر
صحبت از مجلسِ شام است نَگویم بهتر
خیزران بر رویِ کام است نگویم بهتر
پا رویِ رأسِ امام است نگویم بهتر
از کنیزی که بهنام است نگویم بهتر
من اگر منتظر و اهلِ دعا هستم شکر
#حسین_ایمانی
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
روز پنجم محرم
سبک #زمینه
یک نقطه شلوغ شده - گودال پُرِ دشمنه
اونکه زیر دست و پاس - انگار عموی منه
دیگه باید بِرم بخاطر خون خدا
تموم زندگیم افتاده زیر دست و پا
تنها و بی کسه عمو تو این حال و هوا
قربون تو عموجونم می کُنم روح و تنم
من بچّه شیر داداشت حسنم
بی تو زنده بمونم جون میکَنم
عمو وااای
عمه تو نذار دلم - از زمونه سیر بشه
دیگه نمی بینمش - ای وای اگه دیر بشه
بغض غریبیه که مونده تو گلوی من
پای کثیف شو گذاشته رو عموی من
حس می کنم یکی پنجه زده به موی من
کاری کردن که عمو جای تنفس نداره
کاری کردن مادرش بی قراره
داره خنجر روی حنجر می ذاره
عمو وااای
اینجا به هوای تو - میدم همه هست مو
من پای تو می زارم - مثل عمو دست مو
عمو برای چی خونی شده کنج لبات
بگو برای چی روی زمین می کشی پات
خشکه لبای تو بمیره عبدالله برات
سنگ عشقت رو عمو اینجا به سینه می زنم
قربون تو همه ی جون و تنم
من بچه شیرِ امامِ حسنم
عمو واای
🏷ته گودال گیر افتاده
#شب_پنجم_محرم
#مورخ_۲۲_۰۵_۱۴۰۰
بانوای دلنشین
#کربلایی_مصطفی_مروانی
#هیئت_مکتب_الزهرا_اهواز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ته گودال گیر افتاده
بین جنجال گیر افتاده
زیر تیغ اون نامردا
دست دجال گیر افتاده
ای وای
زد خنجر
ضربه میزد تو سر
ناله میزد ای وای
مادرم ای مادر
زد با پا
صورتش رو خاکا
تا لگد خورد پهلوش
ناله زد وا اُماه
غریب گیر اوردنت
تو قتلگاه میبرنت
غریب گیر اوردنت
با هرچی میشد زدنت
بین ازدحام گیر افتاده
دور از خیام گیر افتاده
بین قتلگاه دورش کردن
وای تشنه کام گیر افتاده
ای وای
محشر شد
ماجرا بدتر شد
بدن و برگردوند
گفت حالا بهتر شد
پر پر شد
بدنش بی سر شد
نیزه رو تا انداخت
وارد حنجر شد
غریب گیر اوردنت
جلوی چشای مادرت
غریب گیر اوردنت
با نیزه و سنگ زدنت
بین قتلگاه گیر افتاده
بین یک سپاه گیر افتاده
من بمیرم که توی گودال
شده بی پناه گیر افتاده
ای وای
یک لشکر
زدنت بی یاور
زیر نعله اسبا
تن تو شد پر پر
تا رسید
موی سر رو کشید
با همه بی رحمی
رگاتو می برید
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به چادر خاکی اومدم بدم قسمت
جوونای من میشن مدافع حرمت
برات دوتا حیدر آوردم دوتا علی اکبر آوردم
توو لحظه های سختی که زینب هست
اگر بخوای مرد میدونم تاپای جون باتو میمونم
غمت نباشه وقتی که زینب هست
سلام سالارم سلام ای سرور
سلام ای یارم سلام همسنگر
حسین ای جانم حسین ای جانم
سلام ای زخمی سلام ای عطشان
سلام عشق من سلام بابا جان
حسین ای جانم حسین ای جانم
تکست مداحی به چادر خاکی اومدم بدم قسمت از حسین سیب سرخی
تو طاقت گریه کردن منو نداری
یه خواهشی دارم از تو میشه نه نیاری
جوونامو آماده کردم خودم حسین دورت میگردم
یکم به فکر حال دل من باش
چه غربتی تو چشمات پیداس
که خواهری واسه این روزاست
نمیزارم تنها بمونی داداش
یه چشمم خونه یه چشمم بارون
خودم توو خیمه دلم توو میدون
حسین ای جانم حسین ای جانم
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
حاجحسین_سیبسرخی_به_چادر_خاکی_اومدم_بدم_قَسمت_.mp3
14.53M
به چادر خاکی اومدم قسمت بدم
حاج حسین سیب سرخی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین