#واحد_سنگین
#اربعین
#کرب_و_بلا_آماده_شو
🔘🔘🔘🔘🔘🔘
بند1⃣
کرب و بلا آماده شو ،میاد یه خواهر
از سفر کوفه و شام ، با دل مضطر
چهل روزه همش میگه ،غریب مادر
......
خبر بده تا بنی هاشم
به خط بشن جلوی محمل
اومده ناموس پیمبر
با صد هزار تا غُصه تو دل
بگو بیاد علیه اکبر
تا بگیره عنان مرکب
از علقمه هم بیاد عباس
رکاب بگیره برا زینب
.....
بگو موذن ، بخونه بازم ،ایهاالناس سرا پایین
میخواد دوباره ،قدم بزاره ،زینب رو خاک این زمین
آه و واویلا آه و واویلا
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
دیدی که خُلفِ وعده ام ؛ عمل نکردم
گفتم بهت که اربعین ؛ باز برمیگردم
نپرس زِ حال و روزِ من ؛ که پُره دردم
نپرس داداش ؛ امانتیم کو؟
کو دختره ؛ شیرین زبونم
زِ بس به دنبالِ رقیه
رفتم دیگه؛ برید امونم
صدا زدم به زجر نامرد
نزن که او بابا نداره
داغِ رقیه یِ تو من رو
یه لحظه آروم نمیذاره
بگو که از من ؛ تو راضی هستی
بگو دلم آروم بشه
بگو که تا این ؛ دلواپسی ها
دیگه برام تموم بشه
آه و واویلا آه و واویلا
💠💠💠💠💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
شعرای مشترک
#سیدناصر_اسماعیل_نسب
#زمینه_شور
#احساسی
#جامونده_ها_ی_اربعین
#نزدیکه_اربعین_و
🔘🔘🔘🔘🔘🔘
بند1⃣
نزدیکه اربعین و ، این دل من بیتابه
به شوق دیدن حرم چشای من بی خوابه
چن وقته نوکرت توی حسرته و عذابه
......
همه امیدم ،این بود که امسال
با مدد از آقا علی موسی الرضا
پای پیاده ، موکب به موکب
با صاحب الزمون میام به کربلا
.....
دوباره قسمتم شده صبوری
براتم و خودت بده یه جوری
اگه نیام به حرمت آقا جوون
آخر میمیرم از فراق و دوری
حضرت ارباب، نوکر و دریاب
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
با پای دل همراه میشم حالا که قسمت اینه
میام به سرزمینی که بهشت رو زمینه
به زیر پای زائرات پر روح الامینه
......
از باب قبله میام تو صحنت
سلام میدم به تو ای ماه عالم تاب
میشم مثال ابر بهاری
تا که چشام می افته به ضریحت ارباب
......
یه بغضی توی این گلو میشینه
بی اختیار هی میزنم به سینه
تا میرسم به گودیه قتلگاه
میاد به گوشم ناله ایی حزینه
غریب مادر عزیز مادر
💠💠💠💠💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
شعر و سبک
#سیدناصر_اسماعیل_نسب
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
ازکجای غربت امام حسن بگم ؟ از توو خونه اش بگم ؟ همسرش قاتلشه ، توو خونه اش امنیت نداره ، از توو کوچه های مدینه بگم ؟ هر موقع توو کوچه می اومد نگاهش به قاتل مادرش می افتاد ، تا مُغیره رو میدید ، بدنش می لرزید ، اِ ی ی ی ...
الهی بشکند دست مُغیره
که بینِ کوچه ها
بی مادرم کرد ...
#شاعر_استاد_سازگار
توو کوچه ها می اومد ، یاد اون روزی می افتاد که مادرش توو این کوچه ها زمین خورد ... الهی کسی نبینه ، تصورش هم برای آدم سخته ، همین که تصور کنه کسی داره مادرش رو میزنه ، آدم رو زَجر میده ... تا برسه به اینکه کسی ببینه ، جلو چشمش مادرش رو میزنند ...
ای کاش من حسن را
با خود نبرده بودم
تا پیشِ چشم این طفل
سیلی نخورده بودم ..
توو مسجد می رفت ، خطیب معاویه میرفت بالا منبر ، جلو امام حسن ، سَبّ ِ امیرالمومنین میکرد ... کجای غربتش رو بگم ؟ ... حضرت صبر میکرد ، یه نگاه کنید مدینه ببینید قبرش غریبه ، ... بازم بگم از غربتش ؟ بیائید بریم تشیع جنازه اش ، اولین بدنی که از اهلبیتِ پیغمبر (ص) رسماً تشیع شد ، بدن امام حسن بود ، ای کاش بدن امام حسن هم شبانه بر میداشتند ، جلو چشمِ ابی عبدالله ، جلو چشم قمر بنی هاشم ...
سینه ها از شَرَر افروخته شد
تن و تابوت به هم دوخته شد
#شاعر_استاد_سازگار
اگه ناله داری ، امشب باید برای امام حسن ناله بزنی ، باید برا غریب ناله بزنی ، آقا غریبه غریبه غریبه ... کدوم برادری راضی میشه ، طاقت داره ببینه ، بدن برادرش رو تیرباران میکنند ؟ جلو چشم ابی عبدالله ، جلو چشم قمر بنی هاشم ، ... تا دست به قبضه شمشیر بردند ، ابی عبدالله جلو اومد ، فرمود شمشیرها رو غلاف کنید ، خودِ برادرم وصیت کرده ، راضی نیستم قدر سرِ سوزنی ، خون در تشییع جنازه ام ریخته بشه ، ... آی غریب ... بزارید بزنند ، حسنم غریبه غریبه غریبه ... اِبن شهرآشوب نوشته ، وقتی تابوت را زمین گذاشتند ، ( ناله داری یا نه ؟ ) وقتی تابوت را زمین گذاشتند ، هفتاد چوبه ی تیر به تابوت حضرت ، اِ ی ی ی ...
تیرها را بکِشید
از کفن و ازتابوت
تا ز تابوت همانا
بدن آید بیرون ...
#شاعر_استاد_سازگار
یکی یکی تیرها رو میکشید ، گریه میکرد ابی عبدالله ، برادر غریبم ، دیگه محاسنم رو خضاب نمیکنم حسن جان ، ... غارت زده کسی نیست که مالش رو به غارت ببرند ، ... ( روضه خوند کنار بدن امام حسن ) غارت زده منم که با دست خودم ، بدن برادرم رو زیر خاک میکنم ، ...درست گفت ، دیگه محاسنش رو خضاب نکرد ابی عبدالله ، تا کجا ؟ تا کربلا روز عاشورا ، ... یا اباعبدالله ... کجا خضاب کرد ؟ وقتی تیر به سینه ی ابی عبدالله زدند ، ... ای حسین ... هر کاری کرد تیر رو از جلو بیرون بیاره نتونست ... ( اگه تحویل میگیری ؟ اگه ناله داری این روضه رو بخونم ؟ ) چون خودِ امام حسن فرمود ، حسین جان : « لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ » حسین جان ، تو گریه نکن ، همه باید برای تو گریه کنند ، ( اگه اشک هم نداشتی عیبی نداره ، ولی برای این روضه باید داد بزنی ) ... هر کاری کرد تیر رو از جلو بیرون بیاره نتونست ، ... یافاطمه ... هم شد ، تیر رو از پشت سر بیرون آورد ، خون مثل ناودان جاری شد ، دستش رو زیر خونها میگرفت ، خونها را به آسمان می پاشید ، دوباره دستش رو زیر خونها میگرفت ، خونها رو به صورت و محاسنش می مالید ، ... میفرمود میخواهم وقتی جدّم رو ملاقات میکنم ، با صورتِ خون آلود باشه ، ... در همین حال ... ( آماده ای بگم ؟ ) « صَالِحِ بْنِ وَهَبِ » ملعون جلو اومد ، آنچنان نیزه ای از پشت سر زد به پهلوی حضرت ... حسییین ... جانم ، نفَست رو خرج کن ... حسییین ...
بلند مرتبه شاهی
ز صدرِ زین افتاد
اگر غلط نکنم
عرش بر زمین افتاد ...
#شاعر_مقبل_کاشانی
حالا به قصد فرج بگو : یاحسین ...
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
3/7/1401
5. روضه.mp3
7.75M
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
الهی بشکند دست مُغیره
که بینِ کوچه ها
بی مادرم کرد ...
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
3/7/1401
#حسین_جانم❤️
تمام زندگے و هستےام فداے حسین
چرا بمانم اگر نیستم براے حسین
بگو بہ مرغ اجل روے بام ما منشین
ڪه چند روز دگر مانده تا اربعین حسین
8#روز تا #اربعین💔
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام 🏴🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 تقویم شیعه🏴
☀️ امروز:
شمسی: سه شنبه - ۰۷ شهریور ۱۴۰۲
میلادی: Tuesday - 29 August 2023
قمری: الثلاثاء، 12 صفر 1445
🌹 امروز متعلق است به:
🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام
🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام
🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹جریان حکمین در جنگ صفین، 38ه-ق
📆 روزشمار:
▪️8 روز تا اربعین حسینی
▪️16 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️18 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
▪️23 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیها السلام
▪️26 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
✅ با ما همراه شوید...🏴
غزل امام زمان عج
اشک است همدم دلِ هجران کشیده ها
آخر سپید شد به رهِ تو چه دیده ها
روزی اشک ما همه در چشم های توست
ای ناله دارِ تنگِ غروب و سپیده ها
تو ناز کن لیلی خیمه نشینِ عشق
نازِ تو می کشند گریبان دریدهها
میگفت عاشقی که تو را در بغل گرفت
مائیم و اشک حسرتی و این شنیدهها
آرامِ جانِ فاطمه برگرد از سفر
چشم انتظار تو همه قامت خمیده ها
ای کاش امشبی که رویِ سویِ کربلا
ما را دعا کنی وسط برگزیده ها
تا میشویم لحظهای دلتنگ کربلا
دل را حرم کنیم به این اشک دیده ها
ره وا کنید قافله سالار می رسد
زینب برای دیدن دلدار می رسد
#قاسم_نعمتی
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔹 السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ.. 🔹
دیده بگشا و ببین زینبت آمد مادر
زینب خسته و جان بر لبت آمد مادر
از سفر قافلهی نور دو عینت برگشت
زینبت با خبرِ داغ حسینت برگشت
یاد داری که از این شهر که خواهر میرفت
تک و تنها که نه ،با چند برادر میرفت
یاد داری که عزیز تو چه احساسی داشت
وقت رفتن به برش قاسم و عباسی داشت
یاد داری که چگونه من از اینجا رفتم؟
با حسین و علیِاکبرِ لیلا رفتم
بین این قافله مادر ،علی اصغر بود
شش برادر به خدا دور و بر خواهر بود
ولی اکنون چه ز گلزار مدینه مانده؟
چند تا بانوی دلخون و حزینه مانده
مردها هیچ ،ز زنها هم اگر میپرسی
فقط این زینب و لیلا و سکینه مانده
نوهات گوشهی ویرانهی غربت جا ماند
سر ِخاک پسرت نیز عروست جا ماند
باوفا ماند که در کرب و بلا گریه کند
یک دل سیر برای شهدا گریه کند
ولی اکنون منم و شرح فراق و دردم
دیگر از جان و جهان بعد حسین دلسردم
آه…مادر چه قدَر حرف برایت دارم
بنِگر با چه قَدَر خاطره بر میگردم
جای سوغات سفر ،موی سفید و دلِ خون…
…با تن نیلی و این قدّ کمان آوردم
ساقهی این گل یاس تو زمانی خم شد
که ز سر سایهی آن سروِ روانم کم شد
کربلا بود و تنش بیسر و عریان افتاد
جای تشییع ، ه زیر سمِ اسبان افتاد
باد میآمد و میخورد به گلبرگ تنش
پخش میشد همه سمتی قطعات بدنش
پنجهی گرگ چنان زخم به رویش انداخت
که ندیدم اثر از یوسف و از پیرهنش
سه شب و روز رها بود به خاک صحرا
غسلش از خون گلو ریگِ بیابان کفنش
خواستم تا بنِشینم به برش در گودال
اشک ریزم به گل تشنه و پرپر شدنش
خواستم تا بنِشینم به برش ،بوسه دهم
به رگِ حنجر خونین و به اعضای تنش
ولی افسوس که گودال پر از غوغا شد
بین کعب نی و سیلی سر ِمن دعوا شد
روی نیزه سر محبوب خدا را بردند
کو به کو پشت سرش ما اسرا را بردند
سرِ او را که ز تن برده و دورش کردند
میهمان شب جانسوز تنورش کردند
چه بگویم که سرِ یار کجا جای گرفت
عوض دامن من طشت طلا جای گرفت
چه قَدَر سنگ به پیشانی و لبهایش خورد
چه قَدَر چوب به دندان سَنایایش خورد
روی نی وقت تلاوت که لبش وا میشد
نوک سرنیزه هم از حنجره پیدا میشد
کاش میشد که نشان داد کبودیها را
تا که معلوم کنم ظلم یهودیها را
خوب که جانب ما سنگ پرانی کردند
تازه گرد آمده و چشم چرانی کردند
کوفه گرچه صدقه لقمهی نان میدادند
در عوض شام ز طعنه دِقِمان میدادند
خارجیزاده صدا کرده و مارا مردُم
کوچه کوچه همه با دست نشان میدادند
غارتیها به اهالی لب بام رسید
گوئیا جایزه بر سنگ زنان میدادند
تا بیُفتند رئوس شهدا مخصوصاً
نیزهها را همگی تُند تکان میدادند
پسرت را اگر از تیغ و سنانها کُشتند
آخ مادر ،که مرا زخم زبانها کُشتند
علی صالحی
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🔹 السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ.. 🔹
مدینه می طلبد با برادرم باشم
چه خوب بود که همراه مادرم باشم
مدینه ! زینب مظلومه بی حسین آمد
روا نبود که من بی برادرم باشم
رسد بگوش ، صدای تلاوت حسنم
دلا بکوش که همدرد باورم باشم
فضای شهر بدون حسین تاریک است
نشد به سایۀ خورشید انورم باشم
مدینه ! جای تو خالی چه کربلایی بود
چگونه روای سالار بی سرم باشم
مدینه ! زینب زهرا کجا و بی یاری
ز بی کسی است که سالار لشگرم باشم
بغیر پیرهن پاره ارمغانی نیست
چه تحفه ایست ، که مدیون مادرم باشم
هزار شکر که ما را اسیر دید خدا
همانکه خواست نگهدار معجرم باشم
مدینه ! دست مرا کوفه بست ، منزلها
گمان نداشت چنین یار رهبرم باشم
ز بس بحال پریشان و خسته خندیدند
هنوز غمزدۀ حال مضطرم باشم
مدینه ! باغ و بهارم خزان شده یکجا
منم که شاهد گلهای پرپرم باشم
مدینه ! زیور و خلخال دختران کَندَند
چگونه راویِ غمهای دیگرم باشم
مدینه ! امّ بنین را بگو مدد بدهد
که سوگوار امیر دلاورم باشم
خبر کنید به دیدار ، امّ لیلا را
که داغدار تنِ چاک اکبرم باشم
رباب را ننشانید زیر سایه که گفت :
تمام عمر عزادار همسرم باشم
مرا بدیدنِ گهواره هیچ حاجت نیست
که فکر غارت گهوار اصغرم باشم
رها کنید اهالی ! که تا سحر ، امشب
به گریه معتکفِ جدّ اطهرم باشم
دلم هوای مناجات دلبرم کرده
کجاست قاری زینب که محترم باشم
به قبر مخفی مادر گریز باید زد
که نوحه خوان حریم پیمبرم باشم
دعا کنید گرفتار فتنه گر نشوید
که من اسیر همین خصم کافرم باشم
محمود ژولیده
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🔹 السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ.. 🔹
آمدم از سفر ،مدینه سلام
خسته و خون جگر مدینه سلام
با شکوه و جلال رفتم من
دیده ای با چه حال رفتم من
وقت رفتن غرورِ من دیدی
آن شکوهِ عبورِ من دیدی
محملم پرده داشت یادت هست؟
جای دستی نداشت یادت هست
ثروت عالمین بود مرا
دلبری چون حسین بود مرا
دستِ عباس پرده دارم بود
علی اکبرم کنارم بود
هر زنی یک نفر مُلازم داشت
نجمه مه پاره ای چو قاسم داشت
کاروان آیه های کوثر داشت
روی دامان رباب اصغر داشت
حال بنگر غریب و سرگشته
کاروان را چنین که برگشته
با غمِ عالمین آمده ام
کن نظر بی حسین آمده ام
ای مدینه خمیده برگشتم
زار و محنت کشیده بر گشتم
با رسولِ خدا سخن دارم
بر سرِ دست پیرهن دارم
دل من شاکی است یا جدّاه
چادرم خاکی است یا جدّاه
سو ندارد ز گریه چشمانم
پینه بسته ببین به دستانم
خاطرت هست ناله ها کردم
دست در سر تو را صدا کردم
از حرم سویِ او دویدم من
هر چه نادیدنیست دیدم من
من غروبی پر از بلا دیدم
شاه را زیر دست و پا دیدم
آن چه را کس ندیده من دیدم
صحنۀ دست و پا زدن دیدم
خنجری کُند و حنجری دیدم
تَه گودال پیکری دیدم
آه جَدّاه امان ز صوتِ حزین
جملۀ آخرم به اُمّ بنین
پسرت تکیه گاه زینب بود
مرد بود و سپاه زینب بود
پسر تو ز زین اسب افتاد
ضربه هایِ عمود کار دستش داد
او زمین خورده و بلند نشد
سرِ او روی نیزه بند نشد
قاسم نعمتی
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
1. دشتی 1387.mp3
3.55M
#روضه_حضرت_ام_البنین
#حاج_سید_مهدی_میرداماد
با دشتی شروع میکنند اما در ادامه وارد دستگاه شور میشوند ، خصوصا اون شعر : بعد از تو ای ماه مدینه ... که سبک گل پونه هاست ...
#حضرت_ام_البنین
#دشتی
#روضه_بازگشت_به_مدینه جانسوز_حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و #حضرت_ام_البنین سلام الله علیها _ ویژه شب جمعه _سید مهدی میرداماد
🍂
اخی .... الا مادر به قربون جمالت
اخ رخ چون بدر و ابروی هلالت
آخ ... آخ ... شنیدم کام عطشان جان سپردی
گل ام البنین شیرم حلالت ....
ای حسین .....
گل ام البنین شیرم حلالت .... 2
🍂
شد آسمانم بی ستاره
سوغاتی زینب شده یک مشک پاره ....
*زینب برا ام البنین سوغاتی آورده ...
سوغاتی زینب شده یک مشک پاره ....
آمد شب دلگیری من ... ( ای دریغا )2
رفته عصای پیری من ... ( ای دریغا ) 2
بعد از تو ای ماه مدینه
من ماندم و شرم از سکینه ..... 2
در خواب دیدم (عباسم خواب دیدم،ان شاالله درست نباشه)
در خواب دیدم در منایی ...(پیش زهرا)2
دیدم سوار نیزه هایی ... ( پیش زهرا ) 2
حسین .....
🍂
کربلا بگو حسین .....
مدینه بگو حسین .....
شفای مریض ها بگو حسین .....
فرج امام زمان(عج) بگو حسین .....
به ابوالفضل (ع) یا الله ....
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
#روضه_شب_جمعه
#بازگشت_به_مدینه
#الا_مادربه_قربون_جمالت
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#روضه اقا ابالفضل ع
#بازگشت کاروان اسرا به مدینه
همیشه روی لبم ذکر یا ابالفضل است
چرا که حضرت مشگل گشا ابالفضل است
دودست داده به راه خدا پس چه عجب
اگر که معنی دست خدا ابالفضل است
اگه مادر داری خدا حفظش کنه ، اگر مادر از دست دادی سر سفره مولا مهمون بشه
( قدر مادراتونو بدونیداا)
همیشه به من یاد داد مادرم تنها ، پسرم
مادر فدات بشه
دوای درد گرفتارا ابالفضل است
خود امام زمان گفته هست
میاید به مجلسی که دران ذکر یا ابالفضل است
روضه ام این یه جمله باشه
قافله که بر میگشت سمت مدینه ، امام سجاد گفتن بشیر زود تر از ما یه پرچم سیاهی به دستت بگیر برو مدینه
کوجه پس کوچه های شهرو داد بزن
بگو ای اهل مدینه چه اروم نشستید
اون قافله ای که با حسین رفت بی حسین داره بر میگرده
اون قافله ای که علمدار داشت ابالفضل داشت بدون ابالفضل داره بر میگرده
این قافله دیگه سه ساله نداره
این قافله دیگه علی اصغر نداره
قاسم نداره محمد نداره عون نداره
این قافله دیگه علی اکبر نداره ،، عبدلله نداره همه رو کشتن
بشیر میگه جلوتر اومدم مدینه
کوچه پس کوچه ها داد میزدم ای اهل مدینه قافله داره میاد ،، ولی حسین نداره ،، عباس نداره
چون از ابالفضل خوندم این جمله رو میخوام بگم
بشیر میگه اومدم به یه جایی رسیدم به بی بی ام البنین برخورد کردم ، تا بی بی نگام کرد یه صدایی زد صدام کرد بشیر از
کربلا چه خبر از حسینم چه خبر
صدا زدم بی بی جان دستای عباستو قلم کردن خانوم
تا این جمله رو گفتم گفت بشیر به من بگو از حسین چخبر
دوباره صدا زدم بی بی تیر به چشمای عباست زدن
دوباره صدا زد بشیر به من بگو از حسین چخبر
چیشد
یه نگاهی کردم گفتم بی بی جان مگه مادر ابالفضل نیستی
چرا هی سراغ حسین و میگیری
یه نگاهی کرد گفت بشیر حسین مادر نداره
یاصاحب الزمان
دلت اماده هست برات بخونم
دلتو ببر اون لحظه ای که صدای ابی عبدالله بلند شد
گفت عباسم
نیزه زار امده ام یا تو پر از نیزه شدی
یه جمله ای رو میخوام تصور کنی
الله اکبر از ادب این بزرگوار از ادب بی بی
از ادب مولا ابالفضل،، اگر شد ابالفضل از سر ادب شد
تا اومد بالا بدن ابالفضل
ببینم حقشو ادا میکنی یا نه
ابی عبدالله یه نگاهی کرد دید بدون دست رو زمین افتاده داره دست و پا میزنه
بگم یا نه
گفت داداش دست ندارم تکیه بدم از جا بلند شم تو از راه رسیدی داداش
ناله ات میرسه کربلا یا نه
پناه حرم ،،کجا میخوای بری بگو ،،برادرم
بدرقه راه تو چشمای ترم ،، اهسته تر برو داداش مضطرم
هیچ جا ابی عبدالله دست به کمر نگرفت، اما وقتی از کنار بدن ابالفضل بلند شد دیدن مولا دست به کمر گرفته،، میگه کمرم شکست
میدونی چرااا
اخه یه نامردی صداشو بلند کرد حالا حمله کنید دیگه ابالفضل نداره
یا صاحب الزمان
این دوخط رو شاید بعضی ها بلد باشید،
ناله شو شما بزنید خیلی شاعرش جانسوز گفته
گفته
سر عباس تا سر نی رفت
سادات منو ببخشن
سر عباس تا سر نی رفت
خیمه ها گر گرفت بلوا شد
همه ناموس داریم
تا که فهمید بی علمدار شده ایم
سر یه گوشواره دعوا شد
یا حسین .....
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
غریب حسن ، غریب امام مجتبی
داداش حسن ،چقدر باید عذاب ببینم
دیگه باید، شبا تو رو تو خواب ببینم
امون از این، رسم زمونه
داداش حسن، غارت زده منم که دارم
تنِ تو رو، خودم میون قبرمیذارم
ببین دلم ، برا تو خونه
دارم، برات، کفن تهیه می کنم
تو که، بری، لباس تکیه می کنم
تا جون دارم برای تو گریه می کنم واااای
مدینه شد، بازم بلای جون من
اون از غم مادرم، اینم از حسن
داداشمو، دارم، میذارم تو کفن واااای
غریب حسن ، غریب امام مجتبی
داداش حسن، من زینبم، به غم اسیرم
نَمُردم از غمت، ولی میخام بمیرم
دلم برات، داره می لرزه
نگو که نیست، حتی یه روزنه امیدی
پاشو داداش، چرا جوابمو نمی دی؟
چرا تنت، کبود و سبزه
خدا، خدا، شفا بده مریضمو
بیا نگیر، از دل من عزیزمو
نذار که من ، اشک عزا بریزمو واااای
مدینه شد، بازم بلای جون من
اون از غم مادرم، اینم از حسن
داداشمو، دارم، میذارم تو کفن واااای
غریب حسن ، غریب امام مجتبی
داداش حسن، عباسمو تنها میذاری
اگه، میشد، منم برات، کنم یه کاری
یه کاری، دستشون میدادم، داداش
داداش ببین چه جور، منو کردی به زنجیر
نذاشتی که به دست بگیرم، آخه شمشیر
وصیتت اومد، به یادم
نشد، ولی ، یه روز به امید خدا
خلاص میشم ، از این همه رنج و بلا
من و حسین قرارمون تو کربلا واااای
مدینه شد، بازم بلای جون من
اون از غم مادرم، اینم از حسن
داداشمو، دارم، میذارم تو کفن واااای
غریب حسن ، غریب امام مجتبی
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🌹دوبیتی_امام_حسن_ع
من گدایم من گدایم یا حسن
من گدای بی نوایم یا حسن
تو گُل زهرایی و من خار تو
عشق تو داده بهایم یا حسن
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
هر چه دارم از تو دارم یا حسن
هر چه خواهم از تو خواهم یا حسن
گر نبودم کنیز خوبی تو را
باز امید شفاعت از تو دارم یا حسن
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
ای مسیحای مسیحا پرور عالم حسن
ای به دستت رشته عشق بنی آدم حسن
گر که بی نام و نشانم یا امام مجتبی
خاک بوس آستانم یا امام مجتبی
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
غربت آن نیست که سر بر سر نی
ره کند با سپه دشمن طی
غربت آن است که، فردی مظلوم
شود از کینه یارش مسموم
غربت آن است که بعد از کشتن
بارش تیر ببارد به بدن
تیر بارید ز بس بر بدنت
بدنت گشت یکی با کفنت
سینهها از الم، فروخته شد
تن و تابوت بهم دوخته شد
ای بیاد تو دل هستی، خون
وی حساب غمت از حد بیرون
قلب احمد که برایت خون بود
به همه مردم عالم فرمود:
روز محشر که همه گریانند
اشک ریزان حسن خندانند
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
غمِ مادر نمك پاشِ دلم شد
جگر در طشت خونين حاصلم شد
خدايا بعد عمري اشك و ماتم
سراخر زهرِ يارم قاتلم شد
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
یا حسن ع ناقابلم
اما گرفتار توأم
یا حسن ع دستم تهی
اما خریدار توأم
بر سر بازار حُسنت
نقد جان آورده ام
نیست قابل لیک
هر چه بود آن آورده ام
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
يا حسن دست منو دامان تو
ياحسن درد من و درمان تو
من چه گويم از يم احسان تو
من به دل دارم همه ايمان تو
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
تو کریم اهل بیتی
من گدای اهل بیت
دست خالی رد مسازم
ای صفای اهل بیت
خوب میدانم که میدانی
چه هستم یا حسن
ذره ام، هیچم ولی
دل بر تو بستم یا حسن
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
حسن قبری ملال انگیز دارد
حسن صبری شهادت خیز دارد
سلام ما به قبر بی چراغش
قلوب شیعیان سوزد ز داغش
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
تو را زهرا به دامان پروریده
رسول الله اوصاف تو خوانده
تو زهرا و علی را نور عینی
امید زینب و عشق حسینی
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
حسینم را بگو آید کنارم لحظه ای از غم
که گویم درد دل با یادگار مادرم امشب
بیا آخر دم آخر مرا دیگر حلالم کن
که مهمانم به جنت نزد جد اطهرم امشب
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
جگر صبر کباب بود از صبر حسن
گریه ممنوع بود بر سر قبر حسن
نه فقط شعلهٔ داغش زده آتش به دلم
قبر بی شمع و چراغش زده آتش به دلم
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
مدتی هست که جان رفته برون از بدنم
تحت درمان شفاخانه ی بیت الحسنم
من به تنهایی از این باده نخواهم نوشید
همه ی اهل جهان را حسنی خواهم کرد
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
غارت زده منم که کنارت نشسته ام
غارت زده منم که ز داغت شکسته ام
غارت زده منم که تو را خاک می کنم
تابوت را ز خون تنت پاک می کنم
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
دارد دلم سوز و محن
با نغمه مرغ چمن
دم یا حسین باشد اگر
در بازدم گویم حسن
💔جانم حسن جانم حسن...
دو چشم دارم هر یکی
از دیگری سیلاب تر
چشمی برای بی حرم
چشمی برای بی کفن
💔جانم حسن جانم حسن🖤
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
ای اهل مدینه فتنه بنیان مکنید
بر آل علی این همه عصیان مکنید
گر لاله نریزید به تابوت حسن
شرمی ز رسول، تیر باران نکنید
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
بر درد دل خلق کریم است حسن
هر چند ز درد غم نصیب است حسن
مهدی بکنار قبر او میگرید
تا خلق نگویند غریب است حسن
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
ذکرِ اسمت میشود مشکل گشای دردها
گفتنِ یک یاحَسن ...صد چارهسازی میکند
#دوای دردم حسن
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
پرچم یا حسنم روز قیامت بالاست
علتش غربت و آن نام غریبانهٔ توست
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
هر کس که کند گریه به مظلومی او
هرگز نشود کور به روز محشر
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
حسن زیباترین اسم دو دنیاست
کرامت از سراپایش هویداست
اگرچه عالمی هست ریزه خوارش
ولی مظلومترین فرزند زهراست
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
مستان ولائیم و به خود مینازیم
سر رابه ره عشق حسن میبازیم
یک بار دگر به کوری آل صعود
قبر پسر فاطمه را میسازیم
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
امشب به لبم ذکر حسن جان دارم
در کنج دلم کلبه ی احزان دارم
از روضه ی « لا یوم کیومِ » آقا
تا آخر عمر آه سوزان دارم
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
ای جان جهانیان فدایت
هستی همه سائل و گدایت
ای تکیه گه گناه کاران
دیوار بقیع با صفایت
گریان نبود به روز محشر
چشمی که بگرید از برایت
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
از غربت تو اشک دمادم داریم
دائم به لب پنجره شبنم داریم
این درد دل ماست ، خودت می دانی
در خاک مدینه یک حرم کم داریم
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
عوض لاله و گل بر بدنت
چوبهٔ تیر نشسته به تَنَت
پیش چشمان حسین و عباس
خون بریزد ز حجاب کقنت
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
حسنی هستم و از حشر چه باكی دارم
كه سر و كار غلامان حسن با زهراست
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
شد تیر باران پیکرش
مقابل برادرش
قاسم خونین جگرش
ناله زند بر پدرش
@roze_daftari
#روضه_دفتری
4_5816931726621937346.mp3
221K
❣﷽❣
🔳 #زمزمه_اربعین
زبانحال حضرت زینب س
#سبک هواتو کردم اسیر دردم بذار بیام منم حرم دورت بگردم
برگشته خواهر با چشم خونبار
خبر داری بردن منو به کوچه بازار
تا خوندی قرآن نفس گرفتم
از خولی و سنان سرت رو پس گرفتم
از اسارت
میگم برادر اما با اشاره
حجاب ما شد آستینای پاره
نمونده با من غیر چند ستاره
ای همسفر
تو که تمام راه رو نیزه بودی
چی بگم از محله ی یهودی
سوغاتی ما شد تن کبودی
...........................
منزل به منزل خون گریه کردم
دعا بکن مدینه زنده بر نگردم
از دیده اشک حسرت ببارم
میون این قافله یک جا مونده دارم
از من مپرس
نگم چی اومد به سر رقیه
شکسته شد بال و پر رقیه
ویرانسرا شد بستر رقیه
شد دیدنی
وقتی بغل گرفته بود سرت رو
بوسه میزد لبای پرپرت رو
یادم نمیره مرگ دخترت رو
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
5033540131.mp3
1.28M
#زمینه
#بازگشت_به_مدینه
#کربلایی_مجید_منصوری 🎤
ندارد چشم من سویی ندارد پای من قدرت
بیا مادر سر راهم که بر می گردم از غربت
گلم از من جدا مانده
دلم در نینوا مانده
وجودم مبتلا مانده
حسینم کربلا مانده
➖حسین جانم(۲)
➖حسین ای جان جانانم(۲)
چه سوغات سفر مادر ز فرزندت من آوردم
ببین خونین ببین گلگون همان پیراهن آوردم
به فرزندت جفا گشته
لبِ تشنه فدا گشته
اسیر کینه ها گشته
جدا سر از قفا گشته
➖حسین جانم(۲)
➖حسین ای جان جانانم(۲)
چهل منزل اسیری و چهل منزل کتک خوردن
چهل منزل به پای سر به روی نیزه ها مُردن
تمامی یه طرف مادر
امان بزم و طشت زر
امان از خواهری مضطر
لب و چوب و شراب و سر
➖حسین جانم(۲)
➖حسین ای جان جانانم(۲)
(حسن ثابت جو)✍
4_5944838519871507117.mp3
1.66M
#شعر_روضه_اربعین
#خیز_از_جای
حق روضه ادا شود😭😭😭😭
خیزُ از جای و بین برادر جان
خواهرت بر مزارت آمده است
قد کمان نیمه جان به همراه
رأس تو از اسارت آمده است
خاطرم هست در همین گودال
غرق در نیزه بود کل تنت
دیدم از روی تل برادر جان
لحظه ی تلخ دست و پا زدنت
خاطرم هست لحظهای را که
شمرِ دون پنجه زد به گیسویت
پای او روی سینه ات بودو
خنجرش را فشرد بر گلویت
این چهل روز هر کجا رفتم
روی نیزه سر تو را دیدم
دیده ام ابر نو بهار شد و
بی صدا جرعه جرعه باریدم
بعد عباس و بعد تو دیدم
عصر روز دهم جسارت را
خورده ام تازیانه و سیلی
دیده ام خیمه ها و غارت را
آه از آن کوچه ی یهودی ها
از اهالی شهر شام بلا
هدف سنگها شدیم از بام
بین شادی و پایکوبی ها
روبروی رباب حرمله بود
یک نگاهی به حال زارش کرد
با اشاره به نیزه ی اصغر (ع)
با ولع آب زهرِ مارش کرد
😭
شمر میگفت آفرین ای ضجر
حق مطلب عجب ادا کردی
لگدت را به جا زدی احسنت
اشک در دانه در آوردی
😭😭
از رقیه نپرس حسین جانم
در خرابه ز بس که هق هق کرد
نیمه شب بس که ناله زد طفلی
عاقبت روی رأس تو دق کرد
💠💠💠1⃣0⃣8⃣9⃣💠💠💠
#مجیدمرادزاده
هر روز چهل رکعت برایت گریه کردم.mp3
2.07M
#شعر_روضه_حضرت_زینب_س
#اربعین
#روزی_چهل_رکعت
روزی چهل رکعت برایت گریه کردم
هر رکعتی را در هوایت گریه کردم
در هر گذر هر کوی و برزن در بیابان
با ناله های بچه هایت گریه کردم
هر جا رقیه بی محابا خورد سیلی
جای تو خالی من به جایت کردم
از بعد سقای حرم بیرق گرفتم
پیوسته در زیر لوایت گریه کردم
با خطبه تا کاخ ستم نابود کردم
در شام و کوفه در رثایت گریه کردم
اصلا سلاحم گریه کردن بود لیکن
با انقلابم با نوایت گریه کردم
وقتی ز حلقومت کلام حق شنیدم
با آن نوای جان فضایت گریه کردم
💠💠💠1⃣0⃣8⃣8⃣💠💠