eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلی سخته بریزه روی خاکا خون جگر خیلی سخته بخندد به افتادن چند نفر خیلی سخته پدرباشه چشم انتظار پسر خیلی سخته که صدبار روی خاکا بشینی خیلی سخته که اززهر دنیارو تار ببینی خیلی سخته ببینی آقات ازپات میفته عمامه ی امامت روی خاکا میفته خیلی سخته که از قتل وغارت براتون بگم خیلی سخته بخوام از اسارت براتون بگم😭😭😭 *چرامیگی حتما امام رضا این روضه رومیخونه؟ همه این روضه های سخت وشنیدی امام زمان همشو خودش خونده توناحیه همه رودیده همه روخونده اما ازحضرت میپرسن آقا جان کدوم روضه فرمودین خون گریه میکنم ؟ روضه جدغریبت فرمود؛جدّمم خون گریه میکنه،روضه عموجانتون ابالفضل ؟نه عباسم بود خون گریه میکرد آقا کدوم روضه؟ فرمودمن برای اون روضه خون گریه میکنم مثل فردا اتفاق افتاد.عمم روزینب پشت دروازه ساعات یه عده بالای بام ها ،....* خیلی سخته که ازقتل وغارت براتون بگم خیلی سخته بخوام ازاسارت براتون بگم ازناموسم ازعمق جسارت براتون بگم خیلی سخته بگی ازروز سختی سادات خیلی سخت گذشتن ازدروازه ساعات خیلی سخته که سنگ با آیینه دربیفته سخته دختر ببینه ازنیزه سر بیفته عرضم تمام خیلی سخته که توپای برگ گل خار بره خیلی سخته یه روز عصمت الله توانظار بره خیلی سخته که ناموس مولا توبازاربره *حتما شماها حقش وادامیکنید ومنم نشستم* سخت تر اینه برقصن سخت تراینه بخندن سخت تراینه برای تماشا صف ببندن سخت تر ازاینا اما توی بزم شرابه اون وقتی که سر افتاد پیش پای رباب *یه وقت دیدن بلند شد سررو توآغوش گرفت ،خونارو ازروسر پاک میکنه.اسم بی بی اومدنمیشه بگذریم،گذشت ،شب توخرابه عمه سادات سوال کرد؟ رباب قربونت برم ندیده بودم جایی انقدر بیتاب بشی ،امروز تومجلس یزید دیدم بلند شدی سر حسین توآعوش گرفتی ،گفت خانوم دلیل داره قربونت برم آخه وقتی داشت وداع میکرد،همه اومدن باسکینه یه جور وداع کرد،باام کلثوم یه جوروداع کرد،دیدم شما حسین درآغوش گرفتی،من حیا کردم جلو بیام نتونستم درست وداع کنم جگرم سوخت دیدم نانجیب باچوب خیزران..* آی حسییییین ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
مادر و میزدن. مدینه پیش چشم خاص و عام دخترشو زدن حرامیا تو کوچه‌های شام. مادر میان شعله‌ها. آه .کشید یا ابتاه..🥹 دختر به پای نیزه‌ها / صدا می زد وا اُخَیّاه.. آجرک الله...بقیة الله(۳) مدینه مادر. ناله میزد. چه جور آروم بگیرم؟(۳) تا شمشیر و بر ندارید از در مسجد نمیرم تو شام. زینب ناله زد 😭 لطمه به محبوب نزن 🙏🏻 یزید اینقـد به لب حسین من چوب نزن😭🙏🏻 آجرک الله...بقیة الله(۳) مدینه مادر و. میون .در و دیوار زدن😭 دخترشو. با دست. بسته بین انظار زدن مادر مظلومه کجا سیلی اغیار کجا؟! زینب مظلومه کجا / کوچه و بازار کجا؟! آجرک الله...بقیة الله(۵) التماس دعای فرج🙏🏻 @majmaozakerine
جانسوز اسارت خاندان اهلبیت علیهم السلام _حاج محسن عرب خالقی زینب فرشته بود و پر خویش وا نکرد این کار را برای رضای خدا نکرد پر میگشود اگر همه را باد برده بود سیمرغ بود و جلوه بی انتها نکرد این کربلا چه بود که جز این مسافرت او را ز جان عزیزتر خود رها نکرد یک روز هم اگر چه نخورده غذای سیر یکبار هم نماز شبش را قضا نکرد بیگانه بر غریبی زینب سلام کرد کاری که هیچ رهگذر آشنا نکرد یحیی مازنی بیست سال همسایه خونه امیرالمؤمنین بود. میگه بیست سال همسایه خونه مولا علی .ع. بودم، یکبار سایه زینبم ندیدم. غیر این روضه کلامی قاتل سادات نیست جای زینب بر در دروازه ساعات نیست دیر آذین بسته شد این شهر خیلی دیر شد بر در دروازه ساعات زینب پیر شد ولأندبن‌ عليك‌ بدل‌ الدموع‌ دماً ... به امام زمان عرض کرد آقا برا کدوم روضه خون گریه میکنی؟ فرمود برا اسارت عمه ام زینب سنگ می آمد ز هر سو و دل خواهر شکست سر شکست و سر شکست و سر شکست و سر شکست سر میفتد بر زمین ، خواهر میفتد بر زمین (سادات ببخشند) پیش چشمان رباب ، اصغر میفتد بر زمین ((روضه خوانها از بیان روضه هایش جا زدند بر در دروازه ساعات ، زینب را زدند .... ) سلام میدیم.السلام علیکِ یا کعبة الرزایا ... بذار یه چیزی بگم . پارسال روز اول صفر دم دروازه ساعات گفتم بذار ببینم چقد راهه تا کاخ اون ملعون. پیاده بیست دقیقه راهه. اما امام سجاد فرمود صبح مارو از دم دروازه وارد کردن غروب رسیدیم. عمه جانم عمه جانم کعبة الرزایا یعنی کعبه درد و رنج ... ... من کعبة الرزایایم چون در این سفر هر کس حسین گفت به جایش مرا زدند ... حسین .... @majmaozakerine
کاش در دروازه ی ساعت زمان می ایستاد نیزه ها می رفت اما کاروان می ایستاد کاش وقتی قلب زینب روی نیزه می تپید قلب دنیا می گرفت وناگهان می ایستاد کوفیان دیدند،وقتی لب به گفتن می گشود ناگهان زنگ شتر ها از تکان می ایستاد کائنات انگار تحت امر زینب می شدند آن چنان که گفته اند:«آب روان می ایستاد» او که با صبر وغرور وهمت زهرایی اش باحجابش روبروی دشمنان می ایستاد زینبی که خطبه ها را حیدری می خواند وبعد روی حرفش چون علی تا پای جان می ایستاد با وجودی که غمی سنگین به روی شانه داشت هم چنان می ایستاد و هم چنان می ایستاد روضه ی گودال را اصلا نخوانم بهتر است شمر در خون می نشست اما سنان می ایستاد آفتاب داغ می تابید بر تن ها،ولی قاتل خورشید زیر سایبان می ایستاد بیت آخر سهم خولی می شد و با خواندش بر زمین میخورد وقتی روضه خوان می ایستاد
3FilesMerged_۲۰۲۴۰۷۲۵_۰۰۱۲۱۹.mp3
19.14M
❤️‍🔥روضه برای امشب (شب جمعه) روضه حضرت علی اصغر عليه السلام 🩸 لطفا با حال خوش و با هندزفری گوش کنین😭 ثوابش برسه به همه حق داران خصوصا شهدا✨ همه رفقام که مرحوم شدند💔😭 خاصه ابوالفضل آقامحمدی. صادق دهقانی تفتی که خودم تو حرم بالاسرش روضه وداع خوندم😭 و همه نوکران و مبلغین مکتب سید الشهدا علیه السلام اینو نوشتم بمونه یه روز ما هم نبودیم ان شاءالله یادمون کنید😭 التماس دعا 🤲🏻 "قسمتی از روضه شب هفتم" متن مکتوب روضه جهت استفاده مبلغین: 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
بیت بیتِ غزلم نذرِ علی اکبرِ تو او که جان در کفِ اخلاص فدایت کرده پَر زده مرغِ دلم اومده در صحنِ حرم بوسه بر پنجره ی قابِ طلایت کرده چِقَد امشب دلِ من تو حرمت روضه میخواد خواب دیدم به من ارباب عنایت کرده! تا خدا خونِ زلالت را روایت کرده است عاشقانت را پر از شورِ شهادت کرده است زین سبب بوده که با ایثارِ خونِ پاکِ تو عالمی را غرقِ در نورِ ولایت کرده است تا قیامت شاکریم از خالقِ داور که چون قبرِ شش گوشِ تو را بر ما عنایت کرده است ای به مِهرِ مستدامت ماهِ تابانم سلام باز هم با نامِ تو دل یادِ غربت کرده است هر چه داریم از سرِ الطافِ دامانِ شماست اینکه ما را بر درِ این خانه دعوت کرده است کربلای تو تجلیگاهِ عشق و عاشقی ست سوختن را در پرِ پروانه قسمت کرده است خونِ سرخت تا به سوی آسمان پاشیده شد قلبِ ما را تا ابد غرقِ مصیبت کرده است راسِ تو بر نیزه چون ماهِ مجسّم در شفق جانِ زینب را پُر از اندوه و حسرت کرده است روضه های جانگدازِ عصرِ عاشورای تو کربلا را صحنه ای مثلِ قیامت کرده است جان به قربانِ سری که روی نیزه خونچکان با لبِ خشکیده اش قرآن تلاوت کرده است با توسّل بر ضریح و مرقدِ شش گوشه ات دردِ ما را گوشه ی چشمت طبابت کرده است حسرتِ کرب و بلا و، عکسِ زیبای حرم دل گرفت از بس که با قابِ تو خلوت کرده است خوش به حالِ آنکه با اخلاص از نزدیک و دور هر شبِ جمعه تو را از جان زیارت کرده است یا حسین جان آگهی از سینه ی محزونِ ما این دل از تو خواهش قدری شفاعت کرده است! یا حسین جان من به عشقِ کربلایت زنده ام هم به عشقِ گنبد و گلدسته هایت زنده ام از غم و شور عزایت سخت افتادم ز پا من به لطفِ تربتِ دارالشفایت زنده ام آگهی از حالِ من آقا که از شوقِ وصال از نگاهِ مرقد و صحن و سرایت زنده ام هر شبِ جمعه به یاد مرقد شش گوشه ات یا به شوقِ روضه، با اشکِ عزایت زنده ام روز و شب داغِ علمدارِ حرم دارم به دل یاد سقای حرم زیرِ لوایت زنده ام تا که عاشورا بیایم در میانِ قتلگه همرهِ مادر بمیرم من برایت زنده ام تا که اصغر تیر آمد بر گلوی نازکش من برای ناله های بیصدایت....زنده ام زنده ماندم تا که در پایین پایت جان دهم گاه سر بر خاکِ قبرت گه به پایت.....زنده ام! باز این مرغِ دلم میلِ پریدن داره پای شش گوشه ی تو شوقِ رسیدن داره اونقده روضه ی مادر تو حرم می چسبه روضه های شبِ جمعه چه شنیدن داره چشمِ خیسم  تو حرم بال پَری می گیره اشکِ این روضه خدایا چه خریدن داره کربلا قبله ی عشق است دلِ من هر دم بینِ این سعی و صفا میلِ دویدن داره شبِ جمعه ست هوای حرم افتاده سرم بارَم و بستم و در کوچه ی دل در به درم عشقِ تو کرده مرا بی سرو پا مست جنون هر طرف گنبد و من کفترِ بی بال و پَرم عطرِ شش گوشه ی تو برده قرار از کفِ من چه کنم در طپشِ عشقِ تو من شعله ورم صحنِ تو با دلِ بشکسته تجسّم بکنم باغِ بین الحرمین شوقِ اذان سحرم عطرِ آوای خوشِ گنبد و گلدسته همه با اذانِ سحری جلوه شده در نظرم یادِ گلهای غریب و عطش و روضه وُ اشک سیلِ خون ریزد از این صحنه ز چشمانِ تَرم نذر کردم به علی اصغرِ شش ماهه ی تو که شبِ جمعه بیوفتد حرمِ تو گذرم حرمِ ساقی عجب حالِ خوشی داده به من خوش به حالِ دلِ من زائرِ قرصِ قمرم ماه بالای سرم شاهدِ رویای من است که به تصویرِ خیال آمده پایان سفرم آرزوی دلِ من نوکریِ درگهِ توست من به خاکِ قدمِ زائرِ تو مفتخرم اربعین کاش مرا پای پیاده ببری چه کنم باز هوای حرم افتاده سرم! شبِ جمعه دلم میلِ حرم کرد هوای روضه ی مَشک و علَم کرد همه صحن و سرا لبریزِ احساس حرم پُر گشته از عطرِ گلِ یاس چه شوری دارد این ایثار و اخلاص حرم با روضه ی دستانِ عباس رسیده زینب و احساسِ غم کرد و چای روضه را با اشک دم کرد عجب حال و هوایی دارد اینجا بساطِ روضه گشته مشکِ سقا و امشب مادرِ سقا هم آمد یقیناً حضرتِ زهرا هم آمد ز بس که دارد این دردانه را دوست وَ قطعاً روضه خوان اصلاً خود اوست دلش در اضطراب و مو پریشان سرِ عباس را گیرد به دامان بساطِ عاشقی باشد مهیا دلِ ام البنین و داغِ دریا نداند از غمِ طفلان بنالد و یا از ساقیِ عطشان بنالد دریغا نخلِ من از قامت افتاد امان از این ستم ای داد و بیداد الهی شمر تو تشنه بمیری ز من دستانِ سقا را نگیری!
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨                                                                            🔸ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ...🔸 دل از خدا با کیسه ای از زر بریده در گوشه ای از قتلگه مادر بریده او ضجر کش کرده خدا را زیر خنجر در رفت و آمد نای از خنجر بریده آمد به روی تل نگاهش سوی گودال دل از برادر روی تل خواهر بریده آمد به دنبال نگینش ساربانی انگشت را همراه انگشتر بریده پای برهنه بس،دویده در پی او او بر سر نی پشت سر دختر بریده یاسین بی سر در حقیقت یا حسین است که نانجیبی "حا"ی آن را سر بریده دنبال سر در قتلگه آشوب گشته شد نخ نما جسمش ز بس پاکوب گشته افتاده از سر نیزه ها دائم سر او در گودی گودال مانده پیکر او پیراهن صد چاک او را پاره بردند سر را میان مجلس میخواره بردند از هر که در مجلس نشسته دل عیان برد قران تلاوت کرد و چوب خیزران خورد او کشته ی اشک است و ما مخمور اشکیم او باده ی اشک است و ما انگور اشکیم با گریه کردن یاریش دادیم عمری درمان به زخم کاریش دادیم عمری تا روز محشر سینه ی ما پر ز آه است اهل حرم هستیم اشک ما گواه است تا روز محشر جامه ی مشکی بپوشیم ما آب را  تنها به یاد او بنوشیم از زندگی داغ غمش را دل خرید است حسن ختام ما همین موی سپید است سجاد احمدیان علیه‌السلام
‍ ❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨                                                                            🔹 ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ 🔹 از ازل مهرتو درطینت ما بود حسین ما ومهر تو ،فقط لطف خدابود حسین غم جانسوز تو مشروط به ما داده شده شرط این نعمت پُرسود وفابود حسین مادرت فاطمه درسی به ولایی هاداد که در آن رازِ تمام شهدا بود حسین تو خود آقای شهیدانی و سرچشمه نور جلوه ی عشقِ خدا کرببلا بود حسین ساقی تشنه لب از آب ، لبِ آب گذشت زانکه او تشنه لبِ آب بقابود حسین علقمه شاهد پیکار وفا بود و جفا شاهدم خون دلِ دستْ جدابود حسین چیزی از قامت رعنای علمدار نماند دشت یکپارچه فریاد وصدابود حسین گریه می کرد ابالفضل به مظلومی تو سند روضه من قامتِ تا بود حسین مشک هم اشک به احوال امامش می ریخت روضه خوان تو درآن لحظه خدابود حسین علی ساعدی علیه السلام علیه السلام علیه السلام
(ع) چه غزل چه چارپاره چه دوبیتی چه رباعی چه کمیت زید و حاجب یا که دعبل خزاعی مهم اینه از تو دم باید زد سینه پای این علم باید زد شب جمعه پابرهنه توی حرم شما قدم باید زد قدم میزنم۲ زندگی مو با غمت رقم میزنم قدم میزنم۲ بوسه به ورودی حرم میزنم قدم میزنم۲ پیش چشم عالم از تو دم میزنم وصلی الله علی الباکین علی الحسین... چه حرم چه هیئت آقا اینجا یا صحن علمدار گریه کن باشم یا مداح روضه خون یا که میوندار مهم اینه نوکری باید کرد نفسا رو حیدری باید کرد کربلا قشنگ تره اینجوری هروله دور ضریح باید کرد صدات میزنم۲ خودمو برای بچه هات میزنم صدات میزنم۲ بوسه به ضریح کربلات میزنم صدات میزنم۲ بوسه به شونه ی نوکرات میزنم وصلی الله علی الباکین علی الحسین... چه زهیر و اسلم ترک چه حبیب ابن مظاهر چه رسول ترک عاشق یا همون مقبل شاعر مهم اینه انتخابم بکنی ذره ذره ذره نابم بکنی توی منسبای کل عالم نوکر زینب حسابم بکنی دمم زینبه۲ همه دلخوشی عالمم زینبه دمم زینبه۲ علت همین که آدمم زینبه دمم زینبه۲ عشق شب های محرمم زینبه وصلی الله علی الباکین علی الحسین... شعر و سبک محمدصادق باقی زاده
کانال متن روضه مجمع الذاکرین....mp3
890.2K
(ع) مث یه کوهه پدرت حسین ناجی نوحه پدرت حسین منو ببر کرب و بلا یه شب تو رو به روح پدرت حسین اجدادمن،دادن با گریه عشقو یادِ من جزتو روضت،درنمیاد هیچ جایی دادِ من خوب میدونم،نوکری تو رو اولادِ من جانم حسین ای جانم حسین... همه ی آرامش من تویی به خدا نور چش من تویی جز تو ندارم کاری با کسی که آخرین خواهش من تویی خیلی مردی،تو منو پا روضت آدم کردی توی ایش شهر،میکنم به عشقت هیات گردی تو واللهِ،تنها درمون هر رنج و دردی جانم حسین ای جانم حسین... الهی زیر علمت باشم شامل لطف و کرمت باشم آرزومه با پدرو مادرم یه شب جمعه حرمت باشم دوسِت دارم،حس خاصی به پابوست دارم ساحلم که،انتظار اقیانوست دارم می دونی که،به همه کس گفتم دوسِت دارم جانم حسین ای جانم حسین... شعر و سبک محمدصادق باقی زاده
4_5843852392654706622.mp3
795.5K
(ع) روز و روزگارم بر وفق مراده روزی‌مو کسی جز اربابم نداده بی تو حال و روزم تعریفی نداره با تو روبه راهم کارم بی تو زاره هرگز مثل تو کسی توو دنیا کرم نداشت عشق تو اگه نبود کاشان محتشم نداشت ارباب من حسین... از وقتی که یادم هس تو روضه هستم یک شب چشم‌مو بی عشق تو نبستم تو گهواره بودم لالاییم حسین بود تنها ذکر روز تنهاییم حسین بود می بینی که نیست حسین آهی تو بساط من پس دستم رو ول نکن کشتیِ نجات من ارباب من حسین... با شب های روضه‌ت مأنوسم حسین جان دست نوکراتو می بوسم حسین جان دنیا جای خوبی جز روضه‌ت نداره هرجا روضه باشه زهرا پا میذاره من با خاک تربتت سرمه میکشم حسین وقت مردنم بذار پا روی چِشَم حسین ارباب من حسین... شعر و سبک محمدصادق باقی زاده
4_5805231960829727808.mp3
1.88M
شب جمعه ها... 🎙کربلایی حسین ستوده شبِ جمعه‌ها پر از شمیمِ سیبه کربلا چه غریبه کربلا چی میشه منم بشم، حبیبِ کربلا به صفای کربلا توی خواب قدم زدم تو کوچه‌های کربلا به صفای کربلا میشه پرچمت بشم رو گنبدای کربلا با تو مستم، کربلا خاکت هستم، کربلا ای کاش از اول به تو (دل می‌بستم کربلا) ۲ (اباعبدالله) @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جمع ما جمع است در اطراف اين در دورهم كس نديده تا به حال اينقدر نوكر دورهم دانه پاشيده يقينأ صاحب اين خانه كه جمع كرده اين قدر يكجا كبوتر دورهم اكثر اوقات ما در روضه ها طي ميشود جمع كرده عاشقان را شاه بي سر دورهم هر كجا كه پرچمي نصب است با نام حسين مي نشينند عاشقان با ديده ي تر دورهم پس به عشق آن علي هاي حسين ابن علي هي سما كرديم ما با ذكر حيدر دورهم گاه گاهي ميشويم از هم جدا چون بچه ها بچه ها را مي نشاند باز مادر دورهم وعده ي ما كربلا،باب الحسين،پائين پا تا بسوزيم از مصيبت هاي اكبر دورهم
دارد دلم هوای شب جمعهٔ حسین پر می‌زند برای شب جمعهٔ حسین العفو گفته‌ایم فراوان و گشته‌ایم دلتنگ ربَّنای شب جمعهٔ حسین حالا که سفرۀ رمضان هم تمام شد ماییم و سفره های شب جمعهٔ حسین در روضه‌ها به سینه زدیم آخرش بگیر... این دست را خدای شب جمعهٔ حسین ما عاقبت به خیر تریم از تمام دهر البته با دعای شب جمعهٔ حسین با غم غریبه نیست که با گریه آشناست این چشم آشنای شب جمعهٔ حسین بالای قتلگاه بخوانیم و جان دهیم... دارد دلم هوای شب جمعهٔ حسین
تشنه بود و به خاكها خونش از رخ و گونه و جبين ميريخت يكنفر خنده كرد به تشنگي اش پيش او آب بر زمين ميريخت نيمه جان بود و پشتِ مركبِ خود بوسه اي سنگ، بر جبينش زد  نوبت تير ِحرمله شده بود  آه، از پشت زين زمينش زد فاصله كم شده كمانداري تيرها را دقيق تر ميزد يك نفر بر آن تن زخمي نيزه اش را عميق تر ميزد ناله اي ميرسد به هركس كه به تنش تيغ ميكشد... نزنيد مادرش چنگ ميزند به رخش دخترش جيغ ميكشد... نزنيد نوبت يك حرامزاده شد و نوك سر نيزه اش به سينه نشست وزن خود را به نيزه اش انداخت آنقدر تكيه داد نيزه شكست داس هايي بلند را ميديد بين دستِ جماعتي خوشحال از سر ِ شيب پيكري را واي ميكشيدند تا ته گودال تبر و داس و دشنه و شمشير با تني خُرد جور مي آيند تا بدوزند بر زمين ، از راه نيزه هاي قطور مي آيند شمر دستش پُر است و با پايش بدنش را به پشت ميچرخاند نيزه اي را حرامزاده زد و نيزه را بين مشت ميچرخاند آن وسط چندتا حرامزاده بدني ريز ريز ميكردند با لباسي كه از تنش كَندند تيغشان را تميز ميكردند حسن لطفی
حال و روزش با نوای عشق بهتر می‌شود هر که چشمش در میان روضه ها تر می‌شود این دل سنگم که جای خود، شنیدم از کسی ریگ‌های دشت با نام تو گوهر می‌شود نوکری پستم ولیکن دل‌خوشم از اینکه من روزگارم با غلامی شما سر می‌شود از شما دورم ولی شب‌های جمعه این دلم می‌پرد تا صحن تو، مثل کبوتر می‌شود با نوای یا حسین و ذکر شور یا حسن دل اسیر نام‌های دو برادر می‌شود کاروان را باز گردان ای عزیز فاطمه در همین جا قلب زینب زار و مضطر می‌شود بازگرد آقا که با دست پلید حرمله غنچه‌ی شش‌ماهه‌ی باغ تو پرپر می‌شود دخترت بی‌سایبان و خواهرت بی‌همسفر جعفرت بی‌پیکر و عون تو بی‌سر می‌شود چند روز بعد در این سرزمین پر بلا صحبت از دزدیدن خلخال و معجر می‌شود چند روز بعد در گودال بین تیغ و تیر حنجرت درگیر با تیزی خنجر می‌شود علی مشهوری مهزیار
🍃 💔 شب‌های جمعه فاطمه بالای گودال با ناله، آنهم ناله‌های مادرانه... ...گوید حسینم کشته شد ای داد بیداد نور دو عینم کشته شد ای داد بیداد 🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ...جُون آمد کنارِ اربابش رخصتش را گرفت اما نه التماسش نمود او فرمود زحمتت داده‌ایم حالا نه... گفت خارم ، وَ خار می‌دانم پیش گُل رنگ و روی بد دارد دست رد را مزن به سینه‌ی این رو سیاهی که بویِ بد دارد حرفهای غلام  آتش بود از جگر بود بر جگر میزد روی پای حسین چشمش بود داشت از شوق بال و پر میزد اندکی بعد  غرقِ خونش بود رویِ شن سر گذاشت چشمش بست هیچ کس را صدا نزد از شرم انتظاری نداشت چشمش بست ناگهان بویِ سیب را فهمید گفت وقتی شهادتینش را باورش نیست اینکه می‌بیند بر رُخِ خود رُخِ حسین‌اش را سر او روی دامن است اما زخم‌های دلش نمک خورده بوسه‌ای زد به چهره‌اش ارباب بوسه‌ای با لبی تَرَک خورده... (حسن لطفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجشنبه‌های حسینی دنیای منه امام حسین علیه‌السلام بزرگتر از دردای منه زیارتش بزرگترین رویای منه
308.2K
دیر راهب. ❤️ زینب خونین جگر ،اندر اسارت می رود. با تمام اهل بیت ، منزل به منزل می‌رود. ❤️ هست همراهش زنان وطفلهای داغدار . بین آن نا محرمان،بر ناقه عریان سوار ❤️ 🌴ای عزیر مصطفی 🌴ای شهید نینوا بود سرهای بریده،در جلوی کاروان. هر سری بر نیزه باشد،پیش چشم دختران. ❤️ ساز و سور نا طبل شادی ،می نوازند ظالمان . از برای کشتن سلطان دین،شاه جهان. ❤️ 🌴ای عزیر مصطفی 🌴ای شهید نینوا قافله را می برند ،در کوچه و بازارشان . تا به بینند هر اسیری،غل به گردن در فغان. ❤️ آمد از صومعه برون ،راهب بدید یک کاروان. هست هجده سر بریده،جمله بر نوک سنان. ❤️ 🌴ای عزیر مصطفی 🌴ای شهید نینوا بین سرها دید یک سر ،قاری قرآن بود. همچو نورانی وگو ،خورشیدو مه تابان بود. ❤️ گفت با شمر لعین ،این سر بده امشب به من. اجرتش را درهم و دینار ، بستانی زمن. ❤️ 🌴ای عزیر مصطفی 🌴ای شهید نینوا شمر د اد تحویل سر،بر راهب نیکو خصال. راهب آورد سر به صومعه ،خانه خود با ملال . ❤️ شستشو بنمود راهب،از سر پرخون او. چونکه مهمان آمده بهرش،عزیز است و نکو. ❤️ 🌴ای عزیر مصطفی 🌴ای شهید نینوا درد دل کرد راهب آن شب ،با سر از تن جدا. گفت بر گو کیستی،ای مظهر و نور خدا. ❤️ گفت ای راهب حسینم زاده پیغمبرم. نور چشم فاطمه،هم یادگار حیدر. ❤️ 🌴ای عزیر مصطفی 🌴ای شهید نینوا درزمین کربلالب تشنه جان دادم،بدان . تا شوم شافع به روز ،واپسین بر شیعیان . ❤️ شد مسلمان راهب وهم شیعه و،یارحسین. از سر شب تا به صبح ،صحبت نمود با نور عین. ❤️ 🌴ای عزیر مصطفی 🌴ای شهید نینوا 🎤کربلایی پرندوش
🔻 شرح احوالات حضرت بنت سلام‌الله علیهما 🔻 🥀 سیده شریفه () بنت امام حسن مجتبی سلام‌الله علیهما، و فرزند بلافصل آن حضرت، از امامزادگان مشهور و واجب‌التعظیم نزد شیعه و حتی اهل خلاف می‌باشد. 🥀 آن مخدره، در سال ۵۰ قمری، یک ماه پیش از شهادت پدر بزرگوارش، به دنیا آمد، و پس از شهادت امام حسن علیه‌السلام، تحت کفالت عمویش امام حسین علیه‌السلام قرار گرفت. 🥀 بنابر اقوال، هنگام ولادت او را و رقیه نامیدند، اما به سبب کثرت اسماء فاطمه و علی در اهل‌بیت علیهم‌السلام، کنیه‌اش را نهادند. 🥀 او به همراه عموی گرامی‌اش امام حسین علیه‌السلام از مدینه خارج شد، و پس از واقعه عاشوراء با کاروان اسراء همراه گردید. 🥀 اما به علت ضرب و شتم و جسارت اعداء لعنةالله علیهم اجمعین، در مدتی کوتاه دچار ضعف و بیماری شدید شد، و عمر شریفش از یازده سال تجاوز نکرد، و در ۲۰ محرم‌الاحرام سال ۶۱ در حله، به دست امام سجاد علیه‌السلام و حضرت زینب کبری سلام‌الله علیها به خاک سپرده شد. 🥀 رفته‌رفته مردم با محل دفن آن مخدره آشنا شدند، و با گرفتن حاجات خود از او، ایشان را با القابی مانند: باب‌الحوائج، ام‌محمد، ام‌هادی، و مسیح یاد کردند. 🥀 زنده کردن چند مُرده، باعث شد تا ایشان مشهور به اهل‌بیت علیهم‌السلام گردد، همچنین شفا دادن بیماران متعدد او را شهیر به آل‌محمد صلی‌الله علیه و آله و سلم نمود. 🥀 بحث کرامات ایشان خارج از گفتار و نوشتار است و مشهور است، کسی متوسل به ساحتش نمی‌شود، مگر آنکه حاجت‌روا خواهد شد. 📕 أنساب‌العترة الطاهرة، صفحه ۶۶ 📕 حقیقت سیده شريفة بنت الحسن عليهاالسلام، صفحه ۸۴