🏴سبک واحد سنگین اربعین حسینی علیه السلام زبانحال
#واحد_اربعین_حسینی_ع
#فراق_تو
🏴بند اول
فراق تو،یک اربعین،زد آتشم یارم
خیزو نگر،ای بی قرین،آه شرربارم
بودم میان،عده ای،نامحرم و نامرد
مرا نگاه،شومشان،پیر و زمینگیر کرد
یک اربعین غم دیدم و
آشفته و پژمرده ام
یک اربعین زخم زبان
شنیده ام افسرده ام
《برادرم مظلوم حسین》
🏴بند دوم
رخت اسارت،بر تنم،بعد تو پوشیدم
به احتزازه،پرچمه،سرخ تو کوشیدم
منزل به منزل،رفتم و،با خطبه جوشیدم
در مجلس،ابن زیاد،رفتم خروشیدم
یک اربعین با رأس تو
صحرا به صحرا رفته ام
یک اربعین ای نازنین
همراهه اعدا رفته ام
《برادرم مظلوم حسین》
🏴بند سوم
مرا دگر،در پیکرم،تاب و توانی نیست
این زینبت،دیگر همان،زینب که دانی نیست
از قامتم،گویم تو را،یا از سر و مویم
دیگر تو نشناسی مرا،سر بسته میگویم
گویم به تو از شامیان
آن مردمان بی حیا
گویم به تو از مجلسِ
حرام دشمن خدا
《برادرم مظلوم حسین》
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
06- zamineh.mp3
6.89M
🏴سبک زمینه اربعین حسینی علیه السلام زبانحال
#زمینه_اربعین_حسینی_ع
#یه_اربعینه_به_غم
🏴بند اول
یه اربعینه به غم اسیرم
ببین که پیرم،دارم میمیرم
یه اربعینه دلم شکسته
از غم هِجرت،بهونه گیرم
پاشو ببین که از سفر رسیدم
پاشو ببین با چشم تر رسیدم
اگه میشد نشون بدم تنم رو
میدیدی که شکسته پر رسیدم۲
رسیدم اما قد خمیده
ببین موهامو که سفیده
تأثیر مجلس یزیده
(پاشو داداش حسین مظلوم)
🏴بند دوم
یه اربعینه نیستی کنارم
ابر بهارم،دارم میبارم
یه اربعینه تو رو ندارم
از غم دوریت،من بیقرارم
پاشو نگاه بکن به حال و روزم
که از فراق تو دارم میسوزم
خودم دیدم که میبرید سرت رو
بوسیدم اون رگای حنجرت رو۲
سر میذارم روی مزارت
تو زیر خاکی من کنارت
نشد بیارم یادگارت
(پاشو داداش حسین مظلوم)
🏴بند سوم
یه اربعینه تو کوفه و شام
داداشی خوردم،سنگ از روی بام
یه اربعینه شدم زمینگیر
از بس شنیدم،طعنه و دشنام
داداش بگم چی از تو کوچه بازار
بردن مارو میون چشم اغیار
کم بود که دخترا برن کنیزی
دیدم داداش من اونجا خیلی آزار
یه عده میزدن سرم داد
سرت که از رو نیزه افتاد
دخترتو همونجا جون داد
(پاشو داداش حسین مظلوم)
🎤با نوای زیبای کربلایی رضا غیاثی
🎪هیـئت محـبان امیرالمـؤمنین (؏) دزفول قدمگاه امام رضا (ع)
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
|⇦•از ما كه گذشت الهي...
#قسمت_اول #روضه و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفس کربلایی امیر برومند •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
از ما كه گذشت الهي هيچ كس از سفر جا نمونه
از ما كه گذشت الهي هيچ كی ديگه تنها نمونه
دلم بد جوري شكست هر كاري كردم نشد كه برم
آقا اين همه زائر، زيادي بودم نبرديم حرم
چشماتو بند خيال كن با زائرايي
چشماتو ببند خيال كن كه الان كرب و بلايي
ميام به زودي پيشت، قرارمون حرم ايشاالله
تعبير ميشه رؤيام بحق چادرِ زهرا
* در كتاب بشارة المصطفي نوشته: اولين زائر قبر سيدالشهدا عليه السلام، جابر بن عبدالله انصاري بود، عطيّه ميگه: ما به همراه جابر به قصد زيارت اومديم سمت كربلا، به محض اينكه رسيديم كربلا، جابر رفت سمت نهر فرات غسل كرد، لباس پاكيزه پوشيد، عطر زد، هر قدم كه بر ميداشت ذكر ميگفت، ياد خدا بود، تا رسيديم كنار قبر ابي عبدالله، گفت: عطيّه دست من رو بذار رو تربتِ ابي عبدالله، تا دستش رو گذاشتم از هوش رفت، آب آوُرديم به صورتش زديم، به هوش اومد، عطيه ميگه: جابر سه مرتبه صدا زد: يا حسين! يا حسين! يا حسين! "حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَه؟" چرا جوابِ جابر رو نميدي؟ خود جابرِ جواب خودش رو داد: جابر! چه جوري توقع داري جوابت رو بده، در حالى كه ميان خون آغشته شده و بين بدن و سرش جدايى افتاده...
عطيه ميگه ما تنها زائر نبوديم، نگاه كرديم ديديم آروم آروم يه كاروان ديگه اي هم داره نزديك ميشه، اين بچه هاي كوچيك مثل برگ خزون از روي ناقه ها خودشون رو روي زمين مينداختن، هر كي مي اومد سَرِ قبر عزيزش، حضرت زينب سلام الله عليها اومد خودش رو انداخت روي قبر برادرش ابي عبدالله، صدا زد: حسينم! يادته وقتي جنازه ي بچه هام رو از ميدان بر مي گردوندي من از خيمه بيرون نيومدم كه تو خجالت نكشي، اصلاً سراغ بچه هام رو هم نگرفتم، حالا داداش! ازت ميخوام سراغ رقيه ات رو از من نگيري، آخه اينقدر توي خرابه گريه كرد، اينقدر اشك ريخت، بهانه ي تو رو گرفت، نيمه ي شب بود،اون نانجيب صدا زد: سَرِ تو رو بيارن بندازن جلوش آرومش كنن... تا چشمِ كم سوش به سَرِ بريده افتاد، صدا زد:*
بابا! زدنم
دستامو بسته بودن و با پا زدنم
بابا! زدنم
جلو چشم بقيه دخترها زدنم
بد جور زدنم
تا اونجايي كه داشتن زور زدنم
بابا! زدنم
با سنگ از نزديك و دور نزدنم
*بابا! تو دل شب گم شدم؛ زجر نامرد اومد منو پيدا كرد منو با موهام از زمين بلند كرد...*
چه حرفاي بدي كه نشنيدم
زخمِ زَبونا لاغرم كرده
غصه ي معجر رو نخور، عمه
يه پارچه ي پاره سرم كرده
چشام درست نمي بينه چون كه
هر جفت گونه هام ورم كرده
از صبح باباجون! تا شب زدنم
جلو چشاي عمه مون زينب زدنم
حتي با سر نيزه روي مركب زدنم
گرسنه بودم و دل سير زدنم
زن و مرد و بچه و پير زدنم
دستمو بستن و با يه زنجير زدنم
تو بازار برده ها باباجون
نپرس ازم سَرِ چي دعوا شد
سرعمو رو تاکه دور دیدن
روشون به روی دخترا واشد
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#اربعین
#کربلایی_امیر_برومند
|⇦•بهمت ريختن...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفس کربلایی امیر برومند •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*حضرت زينب سلام الله عليها اومد علقمه ديد يكي از بچه ها كنار قبر عموش عباس داره زار زار گريه مي كنه، آروم هم نميشه، سئوال كرد: چي شده عمه جان؟ گفت: عمه جان! اين قبر عموجانم عباسِ؟ چرا اينقدر قبر عموم كوچيك شده؟ مي دوني چرا؟... وقتي كلاه خود از سر عباس افتاد، نانجيبي اومد پاشو گذاشت تو ركاب اسب، عمود آهن بلند كردن كارِ هر كسي نيست، تا اين عمود رو به سر زد.. عباس با صورت رو زمين افتاد،ريختن سر عباس...*
بهمت ريختن
پاشو اميدِ من
بهمت ريختن
كم دست و پا بزن
آب به خيمه نرسيد فداي سرت
حسين قامتش خميد فداي سرت
بيا برگرد خيمه اي علمدارم
منو تنها نگذار اي علمدارم
سقاي دشتِ كربلا، اباالفضل، اباالفضل، اباالفضل
دستش شده از تن جدا، اباالفضل، اباالفضل، اباالفضل
*بشير اومد توي مدينه، براي اُم البنين شرح ميده از كربلا، خانوم جان! يكي يكي بچه هات رو كشتن، اُم البنين فرمود: از حسينم چه خبر؟ خانوم جان! عباست رو هر دوتا دستاش رو جدا كردن، خانوم جان! مشك رو به دندون گرفت... باز اُم البنين صدا زد: از حسينم چه خبر؟ گفت: خانوم جان! اميد عباست رو نا اميد كردن، تا تير رو به مشك زدن، اميد عباس هم نا اميد شد، عباست رو هم کشتن ، خم به اَبرو نیاورد گفت: بشیر! عباسم ، پسرهام همه فدایِ عزیزِ زهرا .. از حسین چه خبر؟!.. یه وقت بشیر صدا زد خانم حسین رو هم کشتن .. اينقده گریه کرد از حال رفت .. وقتی بهوش آمد گفت بشیر تو حرف هات گفتی عمودِ آهن به فرقِ عباسم زدن .. اینو دیگه باور نمیکنم .. چه کسی جرات کرده عمود به سر عباس بزنه .. گفت خانم آخه اول دستاش رو از بدن جدا کردن .. گفت بازم باور نمیکنم ، تیغ به کف عباسم باشه کسی یارایِ مقابله کردن باهاش رو نداشته و نداره ..عرضه داشت آخه خانم شمشیر به دست نداشت .. سوال کرد مگه کجا بوده؟.. گفت: خانوم رفته بود آخه آب بیاره نانجیبا دورش کردن ، مشکشُ سوراخ کردن .. یه وقت دیدن رو خاک ها نشست هی صدا میزنه حسین .. زینب جان، سکینه جان ببخشید من شرمندۀ شما شدم .. عباسمُ حلال کنید .
کربلایی امیر برومند_اربعین حسینی - روضه - امیر برومد-1671611949.mp3
7.03M
|⇦•از ما كه گذشت الهي...
#روضه و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفس کربلایی امیر برومند •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
◦•●◉✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿◉●•◦
●هوای این روزای من هوای کربلاس
حرم دوای بر همه تموم نوکراس
■خودت بهم بگو که اربعین کجا برم
چه خاکی رو سرم کنم اگه حرم نرم
برام عذابه که یه گوشه ای بشینمو
با گریه عکس سال قبلمو ببینمو
★بیا وُ واسه ی من این شبا دعا بکن
بیا وُ حالِ نوکرت رو ،رو به راه بکن
دلت میاد آقا دلم شکسته شه
نمیشه که نرم وَ راهها بسته شه
میترسم آخرش حرم ندیده جون بدم
خودم میدونم که یه نوکر بدم
آقام آقام اقام....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اربعین
✍تایپ:نوکرالحسینღ
Untitled 11.mp3
9.01M
❁﷽❁
#لطفا_برای_فرج_دعا_کنید
🎧 فایل صوتی👆
🎙بانوای: امیر برومند
🎼سبک: #شور_صفر1401
🖊#امام_حسین_اربعین
◔͜͡◔عنوان:#هوایاینروزایمن
''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
هدایت شده از روضه دفتری
.
🎙 #حاج_محمد_نوروزي
#⃣ #روضه_اربعین
#⃣ #مشایه
#⃣ #اربعین
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ
وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن"
وَ عَلى اَنصارِ الْحُسَیْن
وَ عَلى زَوَّارِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ
مرگ من بود دمي کز تو جدايم کردند
درهمان گوشه ي گودال فدايم کردند
دوستانم که نبودند بگِريند به من
دشمنانم همگي گريه برايم کردند
*داداش! فقط امروزِ بچه هات سيلي نخوردن، هر وقت بچه هات گفتن: بابا! سيلي و تازيانه خوردن...*
من که خود راهنماي همه عالم بودم
سَـِر خونين تو را راهـنمايم کردند
*حسين جانم! خيلي جاها آرزوي مرگ كردم...*
هر کجا خواستم از پاي دراُفتم ديدم
کودکان دست گشودند و دعايم کردند
*خدا نياره آدم يه امانتي بهش بدن، اون وقت اين امانتي خداي نكرده عيبي پيدا كنه...*
خجلم از تو كه گم گشته امانت هايت
بر سر خار دويدند و صدايم کردند
*خدا هيچ كسي رو دشمن شاد نكنه...*
گريه ها داشتم از دوري روي تو ولي
خنده ها بود که بر اشکِ عزايم کردند
*هر چه من گريه كردم اونا خنديدن، هر چه من ناله زدم اونا خنديدن... چقدر گريه براي سَرِ بريده ي توكردم، حتي زن خولي هم مي گفت: چقدر سرت رو ناشيانه بريدن...
وقتي حضرت زينب سلام الله عليها روز اربعين از ناقه پايين اومد، يه نگاهي به دور و برش كرد، صدا زد: كجاست علي اكبر؟ كجاست قاسم؟...*
همرهانم که گرفتند غبار از محمل
همه در خاک فتادند و رهایم کردند
تا دم مرگ طرفدار تو بودم ای دوست
دشمنان یکسره تحسین به وفایم کردند
این اسارت همه جا عزّت من بود حسین
که پیام آورِ خون شهدایم کردند
#استاد_سازگار
👇
Majid Bani Fatemeh - Yara Delbar O Deldar (320).mp3
15.48M
یارا دلبر و دلدارا ماه جهان ♬♫♪ آرا میکشد عشق تو آخر سر ما را
جانا سید و مولانا حضرت سلطانا ♬♫♪ تشنه تو هستم سید العطشانا
جانم جانم به صدای نوکرات به ♬♫♪ دلهای مبتلات به مسیر اربعین به نجف تا کربلات
جانم جانم به شفای تربتت به ♬♫♪ پر علامتت به دلی که میتپه برای زیارتت
یار بطلب سید و مولا بطلب ♬♫♪ خسته ام آقا به علمدار بطلب
یار بطلب سید و مولا بطلب ♬♫♪ خسته ام آقا به علمدار بطلب
یارا دلبرو دلدارا ماه جهان آرا ♬♫♪ میکشد عشق تو آخر سر ما را
جانا سید و مولانا حضرت سلطانا ♬♫♪تشنه تو هستم سید العطشانا
جانم جانم به صدای نوکرات به ♬♫♪ دلهای مبتلات به مسیر اربعین به نجف تا کربلات
جانم جانم به شفای تربتت به ♬♫♪ پر علامتت به دلی که میتپه برای زیارتت
یار بطلب سید و سالار بطلب ♬♫♪ خسته ام آقا به علمدار بطلب
یار بطلب سید و سالار بطلب ♬♫♪ خسته ام آقا به علمدار بطلب
دردم هر نفس و هردم دور تو ♬♫♪ میگردم سینه زدن یعنی سینه سپر کردن
آهم یک دم کوتاهم جز تو نمیخواهم ♬♫♪ روضه ی تو تنها سیر الی اللهم
جانم جانم به قبار مقدمت به غم ♬♫♪ محترمت به طلوع کربلا به غروب حرمت
جانم جانم به سپاه تو حسین به ♬♫♪ نگاه تو حسین به کسی که اومده تو پناه تو حسین
آه بطلب آمدم ای شاه بطلب آه ♬♫♪ بطلب آمدم ای شاه بطلب سینه زنو تا حرم ماه بطلب
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
۱۳
(اربعین)
ای مونس و یار من(بر تو شده ام زایر)۲
بنگر که غم و اندوه(گشته ز رخم ظاهر)۲
من زینب حماسه آفرینم
ای برادر زایر اربعینم
ای برادر حسین وای از غریبی۲
ای نور دل زینب(من زینب تو هستم)۲
در کرب و بلای تو(جان بر لب تو هستم)۲
زده داغ تو بر دل من شرر
با تو گویم من از رنج این سفر
ای برادر حسین وای از غریبی۲
با اهل حریم تو(می سوزم و محزونم)۲
بنگر به من غمگین(از داغ تو دلخونم)۲
آمدم اما بی ماه مدینه
می سوزند با من رباب و سکینه
ای برادر حسین وای از غریبی۲
مهر تو عجین باشد(با آب و گل زینب)۲
بعد تو حسین جانم(خون گشته دل زینب)۲
بعد از تو آتش زد دشمن به خیمه
سر پاکت را زد بر روی نیزه
ای برادر حسین وای از غریبی۲
بعد از تو برادرجان(بی صبر و شکیبم من)۲
گریان شهیدانم(تنها و غریبم من)۲
بعد از تو دشمن بر زخمم نمک زد
کودکان تو را هر دم کتک زد
ای برادر حسین وای از غریبی۲
بعد از تو برادرجان(خون شد جگر زینب)۲
بنگر قد خم گشته(سوز و شرر زینب)۲
دشمن دین خدا بی بهانه
بر اهل حرم زد با تازیانه
ای برادر حسین وای از غریبی۲
بعد از تو عدوی تو(ما را به اسیری برد)۲
از بس که کتک خوردند(هر غنچه ی تو پژمرد)۲
خون شد دل همه در شهر کوفه
تا سر پاکت زد بر نی شکوفه
ای برادر حسین وای از غریبی۲
طول سفر زینب(با شمر لعین شد طی)۲
در رو به روی خواهر(بوده سر تو بر نی)۲
کشیدم برادر رنج و مشقت
خون شد جگرم زین داغ و مصیبت
ای برادر حسین وای از غریبی۲
رنج و غم بسیاری(در شام بلا دیدم)۲
آن رأس پر از خونت(در تشت طلا دیدم)۲
با قرآنت زدی تو دم از محبوب
یزید بی حیا زد بر لبت چوب
ای برادر حسین وای از غریبی۲
رقیه گل عصمت(شد چیده ز گلخانه)۲
در نیمه ی شب شد دفن(در گوشه ی ویرانه)۲
از این مصیبت شد جان من بر لب
سراغ دخترت مگیر از زینب
ای برادر حسین وای از غریبی۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_زینب_زینب_زینب
#اربعین
#زنجیرزنی
(بسم رب الحسین )
با گذشت قرن ها و سالیان متمادی از واقعه عاشورا مکتب امام حسین(ع)همچنان پابرجاست وازتاریخ، زمان ومکان فراتر رفته است...
چنانی که خدا باقیست هر کاری که بشر بنام خدا و یاد اوانجام دهد اثرش باقی خواهد ماند...
امام حسین(ع) عملاً به جهانیان اثبات کرد که: حق همواره پابرجاست وسرانجام باطل جزبه فلاکت ونابودی ختم نمیشود.
در مسیر پیاده روی مشاهده میشوند ملّیت ها ومذاهب مختلف که درمقابل شهامت وشجاعت امام حسین سر تعظیم فرود می آوردند.
آتش عشقی که درهر اربعین در قلب مؤمنان شعله ورمیشود آنها را به کربلا میکشاند تا شجاعت وکمال اربابشان را فریاد بکشند فریادی که گوش دشمنان شان را کر میکند.
زائران در هوای حق همانند یاران امام حسین ودر سایه مهدی صاحب الزمان خونخواه کربلا هستند.
نویسنده:خدیجه علیپور اُناری
#حضرت_زینب
#اربعین_حسینی
این چهل روز عدو سنگ به ما زد بد زد
هر که آمد غم من دید مرا زد بد زد
شد چهل روز نه،انگار چهل سال گذشت
غمت آتش به دل ارض و سما زد بد زد
نرود از نظرم صحنه ی گودال حسین
هر که دور از بدنت بود جدا زد بد زد
پیش چشمان ترم حلقه به دور تو زدند
پیرمردی به تنت آه عصا زد بد زد
من خودم از روی تل دیدم و فریاد زدم
شمر بر پهلوی تو ضربه ی پا زد بد زد
تا درآورد عدو جسم علی را از خاک
سر او را به سر نیزه که جا زد بد زد
یک شب از ناقه زمین خورد یتیم تو حسین
زجر آمد چقدر طفل تو را زد بد زد
نشود قسمت کافر لگد زجر ای کاش
که از آن ضربه عزیز تو صدا زد بد زد
سر بازار به ناموس تو می خندیدند
خصم دانی که چرا طعنه به ما زد بد زد
دشمنی داشت عدو با علی از بدر و احد
که نوامیس تو را در همه جا زد بد زد
محمود اسدی
#حضرت_زینب
#اربعین_حسینی
پیری زمین گیرم، صبوری ناخوش احوال
حس می کنم افتاده ام از شیب گودال
یادم نرفته ذوالجناح بی سوارت
یادم نرفته دختران بی قرارت
یادم نرفته سنگ بر آیینه ات خورد
یادم نرفته چکمه ای بر سینه ات خورد
یادم نرفته گریه ام سیلاب می شد
طفلی رقیه پابه پایم آب می شد
زهرا شدم، در تنگنا آتش گرفتم
من زودتر از خیمه ها آتش گرفتم
از کربلایت زخمی و بی بال رفتم
با چشم هایی تار از گودال رفتم
از حال و روزم بی خبر بودم برادر
با شمر و خولی همسفر بودم برادر
با دست خالی جنگ آن اغیار رفتم
با چادر خاکی سر بازار رفتم
زخم زبان از شهر پر نیرنگ خوردم
در کوفه از شاگردهایم سنگ خوردم
از ازدحام کوچه ها رنجید زینب
از هم محلی، کم محلی دید زینب
همسایه ای داغ دلم را تازه میکرد
چادر نمازم را سرش اندازه میکرد
خاکستر غم، بر سر من ریخت کوفه
خورشید را از شاخه ای آویخت کوفه
رفتم، برای ماندن اسلام رفتم
با آستینی پاره شهر شام رفتم
از خنده های ساربان رنجید زینب
آخر سرِ دروازه را هم دید زینب
از راه های سخت و بی برگشت رفتم
با دست هایی بسته پای طشت رفتم
پیراهنت را سوختم تا پس گرفتم
با خونِ دل عمامه ات را پس گرفتم
در قتلگاه غم، زمین گیرم برادر
دارم به قتل صبر می میرم برادر
وحید قاسمی