eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.5هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
377 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
باورم نیست که آب گشته تنت فاطمه جان دردها برده توان از بدنت فاطمه جان تو به هر بار نفس،تر شود از خون لبهات خون خشک مانده به دور دهنت فاطمه جان آه ازآن آه که هر گاه تو جانکاه کشی گل نماید به روی پیرهنت فاطمه جان چه شده با تو که بر لب زده ای مهرسکوت منکه دلتنگ شدم برسخنت فاطمه جان داغ هجران تو را سخت فراموش کند دختر خونجگر و گریه کنت فاطمه جان بین طفلان تو از زینب و کلثوم و حسین بیشترگشته پریشان،حسنت فاطمه جان ای بهارم، چقدر زود خزان از ره بغض شعله انداخت به باغ و چمنت فاطمه جان لااقل حرف که با من نزنی،درد و دلت تو بگو با پسر ناله زنت فاطمه جان @majmaozakerine
دوچشمم گشته دریایی،که جسمت آب گردیده الا ای بیقرارم شوهرت بیتاب گردیده تمنا میکنم کمتر ز جام دیده می افشان که اشک از فرط گریان بودنت خوناب گردیده گرفتی روزوشب ازبسکه رویت رازمن،زهرا که دلتنگ تو حتی مهر با مهتاب گردیده توئي آن ساحل آرامشم کز بحر اندوهت نصیب این دل طوفان زده ،گرداب گردیده اگرچه تشنه یک خنده ات چشمان من باشد ولی از گریه بسیار تو سیراب گردیده غریبی را ببین یارب،که از اندوه بسیارم درون سینه جایی بی محن نایاب گردیده به جای چشم بیدارت که شبها را نیاسوده نصیب بخت من حتی به روزش خواب گردیده ازآن روزیکه باب خانه ام را خصم آتش زد دگر زخم زبان و طعنه بر من باب گردیده @majmaozakerine
بعد از شکایت مردم مدینه از گریه های فاطمه(ع) امیرالمومنین(ع) خانه و سایبانی دور از مدینه برای ایشان ساخت که آن را «بیت الاحزان» نامیدند، و حضرت فاطمه زهرا(ع) هر روز که صبح آغاز می گشت حضرت حسن و حسین علیه السلام را در جلوی خویش می انداخت و گریه کنان به سوی بیت الاحزان در بقیع می رفت در حالی که پیوسته در میان قبرها گریه می کرد و اشک می ریخت، و وقتی شب می شد امیرالمومنین (ع) به سراغ ایشان رفته و آنها را پیش انداخته و به سوی منزل می بردند. آری حضرت امیرالمومنین(ع) بیت الاحزان را بیرون مدینه ساخت تا ایشان در آن جا رفته و به گریه بپردازند، تا این که کسانی که به خاطر گریه های حضرت صدیقه طاهره به ناراحتی افتاده بودند!! راحت و آرام شوند و شب ها بتوانند بر بستر خود به خواب عمیق و راحت فرو رفته و  از صدای گریه حضرت فاطمه(ع) دچار اذیت و ناراحتی نگردند!![1]   روز شادی رفت و با شام عزا سر می کنم افسر از فرقم فتاد و خاک بر سر می کنیم همچو یعقوب از فراق یوسف، ای والا پدر! بیت الاحزان می نشینم گریه را سر می کنم گریزی به کربلا امام علی(ع) برای راحتی فاطمه(ع) سایبانی را برای او بنا کرد، ای کاش کسی هم بود در کربلا، یک سایبانی برای کشته فاطمه بنا می کرد، اما و اسفاه! که پیکر غرق به خون و بی سر و عریان ابی عبدالله سه روز در بیابان گرم و سوزان کربلا، بدون سایبانی ماند، در حالی که جگر گوشة رسول خدا(ص) بود. بیت الاحزان فاطمه(ع) سایبانی داشت، اما خرابه شام و بیت الاحزان اهل بیت حسین(ع) چه؟ منهال پوید: امام زین العابدین(ع) را دیدم که تکیه بر عصا داده و پاهایش مانند نی خشک و خون از ان ها جاری بود، رنگ شریفش زرد شده بود... پرسیدم: به کجا می روید؟ فرمود: جایی که ما را منزل داده اند، سقف ندارد، آفتاب ما را گداخته است، به خطار ضعف بدن بیرون آمده ام تا قدری استراحت کنم و زود برگردم، چرا که از جان زنان می ترسم، در همین حال صدای زنی بلند شد! نور دیدة برادرم به کجا می روی؟ برگرد که می ترسم دشمن به تو صدمه ای بزند! پرسیدم: این زن کیست؟ گفتند: زینب دختر علی مرتضی (ع) است.[2]               [1] - ترجمه «فاطمه الززهرا من المهد الی اللحد» ص 569               [2] -  حسین(ع) نفس مسمئنه، آیت الله عالمی، ص 349.                @majmaozakerine
شعر غزل حضرت فاطمه سلام الله علیها -(بلبل چو یاد می‌کند از آشیانه‌اش) بلبل چو یاد می‌کند از آشیانه‌اش خون می‌چکد ز زمزمۀ عاشقانه‌اش هرگز ز یاد بلبل عاشق نمی‌رود مشت پری که ریخته از آشیانه‌اش آتش، دمی ز شاخۀ گل دست برنداشت حتی نکرد رحم به حال جوانه‌اش گلچین روزگار- که دستش شکسته باد- بازوی گل کبود شد از تازیانه‌اش دشمن شکست حُرمت آن در که جبرئیل بوسیده بود از سر مِهر، آستانه‌اش... چون پای دشمنان علی در میانه بود آتش، گرفت حلقه‌صفت در میانه‌اش آن آتش مدینهْ گدازی که شد بلند در کربلا ز خیمۀ زینب زبانه‌اش :: دیگر برای فاطمه، دستی نمانده است در زیر بار درد، شکسته‌ست شانه‌اش چون دید تربتش، سند غربت علی‌ست پنهان نگاه داشت ز چشم زمانه‌اش :: صبر علی تمام شد، آن لحظه‌ای که دید باید به دست خاک سپارد شبانه‌اش شب‌های بی‌ستاره علی را به یاد داشت و آن کودکان کوچکِ از پی روانه‌اش شب‌ها که لب به ذکر و مناجات می‌گشود جز مرغ حق نبود کسی هم‌ترانه‌اش :: با جانِ ما سرشتهْ خدا، مهر فاطمه و ز دل، نرفتنی‌ست غم جاودانه‌اش یک لحظهْ بی ‌خروش و تلاطم نبوده است طوفانی است بحر غم بی‌کرانه‌اش شاعر: @majmaozakerine
📋 بانوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine بازم فاطميه ٫ دلم بى‌قراره بميرم كه مادر ٫ ضريحى نداره بايد فاطميه مدينه شلوغ شه بايد مادر ما حرم داشته باشه چى ميشه شبيه شباى محرم تو كوچه خيابون علم داشته باشه يه عمره اينه آرزومون با اين آرزو غصه خورديم ايشالا ببينيم تو صحنت دسته برديم "امون از این غم ، امون از این غم" بازم فاطميه بازم سوز غربت بازم قصه‌ى مردم بى‌بصيرت بايد فاطميه منم ياد بگيرم امام زمانم رو تنها نذارم خدايى نكرده براى يه لحظه منم دست از عشق على برندارم با خونش برامون نوشته بمونيم به پاى ولايت سرانجام اين قصه تلخه بى شهادت "امون از این غم ، امون از این غم" آتيش گُر گرفته ، داره در مىسوزه ببين داره محسن با مادر مىسوزه يه سنگى رسيد و شكست بار شيشه يكى نيست بگه فاطمه پا به ماهه گمونم كه روضه تمومى نداره آخه بين كوچه غلاف توى راهه رو ديوار پر از رد خون و رو چادر پر از ردپا بود تموم اينا اجر عشق مرتضى بود "امون از این غم ، امون از این غم" خدا مادرم رو غريبونه كشتن جلو چشم بابا توى خونه كشتن نوشته تو مقتل ، يه جورى لگد زد در سوخته‌ى خونه رو مادر افتاد نوشته تو مقتل ، الهى بميرم ميگن فاطمه رو زمين با سر افتاد هنوزم برام اين سواله على كه با هر غصه‌اى ساخت عباشو چرا پشت در روو مادر انداخت "امون از این غم ، امون از این غم" *شاعر: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine
📋 بانوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine تو خونه‌ی ما چه خبره صدا به صدا نمی‌رسه توی مدینه یه نفرم به داد ماها نمی‌رسه آی مردم فاطمه تو آتیش گیر کرده منتظر چی هستید آی مردم این غما حیدرو پیر کرده منتظر چی هستید هیزم و آتیشِ امروز فتنه‌ی دیروزه مردم میونِ آتیشِ باطل حق داره میسوزه مردم "وای مادرم، مادرم، مادرم" همه اومدن ولی مگه کسی برای یاری میاد؟ نمیدونم این شهر دورنگ از علی و زهرا چی میخواد؟ آی مردم، دختر مصطفی بی‌یاره منتظر چی هستید آی مردم، جنگِ با چهل‌نفر دشواره منتظر چی هستید فاطمه پُردرد و غصه‌س از دست مردمِ بی‌درد فاطمه و یک مدینه فاطمه و چهل تا نامرد "وای مادرم، مادرم، مادرم" اینجا غنچه‌ی شش‌ماهه‌ای با ضرب لگد فدایی شد صحبتِ یه شش‌ماهه شد و روضه‌ی ما کربلایی شد آی مردم، خون محسن میشه باز تازه منتظر چی هستید آی مردم، حرمله داره تیر میندازه منتظر چی هستید داغی که زهرا به دل داشت رباب توی کربلا دید خدا کنه دروغ باشه بچه‌شو رو نیزه‌ها دید "وای مادرم، مادرم، مادرم" *شاعر: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
📋 فاطمیه شد و نوکرا جمع شدن تقدیم به مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فاطمیه شد و نوکرا جمع شدن دسته گلهایی از جمعمون کم شدن دسته گلها شدن قربون فاطمه این شبا مهمونن٬ مهمون فاطمه شهیدا جمعشون تو آسمونه یه بانوی خمیده بینشونه "رضایی" واسه‌شون روضه میخونه "یازهرا یازهرا ٬ یازهرا یازهرا" تا حسین یاحسین میگه دل میپره این نوا از خدا داره دل میبره نوکری که حسین دست کشید رو سرش تیری از پهلو خورده مث مادرش "حسین" آخر سرو نذر آقا کرد دم آخر به زهرا اقتدا کرد شهیدی که به عهدش خوب وفا کرد "یازهرا یازهرا ٬ یازهرا یازهرا" یا رضاجان "رضایی" گدای تو بود زندگیش وقف جلب رضای تو بود بابایی مهربون بود برا بچه‌هاش قاتل دشمنا بود طنین صداش تموم لحظه‌هاش گرم عبادت نماد عزت و روح شجاعت خدا میدونه حقش بود شهادت "یازهرا یازهرا ٬ یازهرا یازهرا" *شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine
📋 (س) (س) * صوت اول و بخش اول صوت دوم * با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کیست زهرا آن‌که ختم الانبیا را کوثر است چیست کوثر هدیه‌ی حق، هستی پیغمبر است لیلة القدر خدا، روح دو پهلوی رسول جان قرآن قلب دین رکن وجود حیدر است مادر سادات، ناموس خدا، کفو علی بانوی هر دو سرا، خاتونِ روز محشر است نام او کوثر بدان معنی که او دخت رسول مدح او امّ ابیها کو نبی را مادر است هیچ‌کس جز او نپرورده به دامن دو امام دامن او مشرقِ دو مهرِ گردون پرور است گرچه نامی نامیش در پنج تن آمد علم در میان چارده معصوم زهرامحور است با وجود مریم و حوّا، خدیجه، آسیه از همه زنهای جنّت فاطمه بالاتر است دختری پروده چون زینب که در صبر و رضا صابران را پیشتاز و سالکان را رهبر است کیست زهرا لیلة القدری که قبر مخفیش کعبۀ کعبه، صفای مروه، روحِ مشعر است ماهِ رخسارش علی را وجه ربّ العالمین مصحف رویش محمّد را کتاب دیگر است هرکه راه او نپوید تا ابد گمراهیش هرکه خاک او نشد در حشر خاکش بر سر است کیست زهرا کفو بی‌کفو امیرالمؤمنین آنکه او را اوّلین مرد دو عالم همسر است کیست زهرا آنکه قبر مخفیش در قلب ماست کیست زهرا آنکه مهرش جانِ جان در پیکر است کیست زهرا آنکه در عالم در مزارش گم شده در درون تربتش پنهان جهاد اکبر است سینه و دست و جبینش بوسه گاه مصطفی حجره اش معراج بابا، بیت، بیت داور است روی مستورش سماوات العلی را آفتاب قبر پنهانش به کلّ خلق سایه‌گستر است نسل او روییده همچون گل در اقطاع زمین دامنش چون آسمان هر لاله‌اش یک اختر است بی سبب نبود اگر امّ ابیها خوانیش مکتب ختم رسل پاینده از این دختر است یا محمّد احترامش کن، در آغوشش بگیر کوثر است این، کوثر است این، کوثر است این، کوثر است ملک داور مرتفع، بیتی که زهرا بانویش قلب احمد ژرف دریایی که اینش گوهر است قبلۀ جان نبی باب الولای فاطمه است بی سبب نبود که چشم انبیا بر این در است تازیانه خوردن و پاس علی را داشتن در فضیلت فتح احزاب است و بدر و خیبر است فاطمه تنها ولی تنها طرفدار علیست خانۀ او حجرۀ او بستر او سنگر است ای در و دیوار شاهد باش فردا، فاطمه مادر اوّل شهید از عترت پیغمبر است ای غلاف تیغ شرمی دست، دست فاطمه است تو نمی دانی که این دست خدا را یاور است ضربۀ دستی که از آن گوشواره بشکند چون کند با صورتی کز برگ گل نازکتر است باورم ناید که زهرا پشت در افتد ز پا کوثر مولاست این یا مرغ بی بال و پر است در وفای فاطمه این بس که تا روز وفات روی سیلی خورده اش مخفی ز چشم شوهر است فاطمه داغ پدر دیده‌ست، دلجویی ببین تازیانه تسلیت، گل، شعله‌های آذر است *شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine