eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Shab02Moharram1400[01](1).mp3
15.81M
|⇦• و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۰به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ @majmaozakerine
|⇦• و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۰به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ چشاشو بسته رو ذوالجناح بین راه بلند شد از خواب، میخونه إنا لله میگه دیدم تو دشت سرخی مرگ از راه اومده استقبال راه معراجم و می‌دیدم میون گودال خدا میخواد بریزه خونم آخر با خنجری بریده شه این حنجر، خدای خوبم هرچی که اون اراده کرده خوبه که خیر من توو خواسته‌ی محبوبه،خدای خوبم «حسین حسین حسین حسین آقاجان» اعوذ بالله از غربت این صحرا *آخه وقتی رسید کربلا، پرسید اسم این سرزمین چیه؟ آقا به اینجا غاضریه میگن. اسم دیگه م داره یا نه؟! به اینجا نینوا میگن... اسم دیگه چیه؟ آقا به اینجا میگن:کربلا... یه وقت صدا زد: "اللهم انی اعوذ بک من الکرب والبلاء..." "اِنزِلوا..."پیاده بشید... هاهُنا وَاللهِ مَحَطُ رِحالِنا..." اینجا بار به زمین بگذارید... وَ مُناخُ رِکابِنا... و مَسفَکُ دِمائِنا... اینجا خون ما رو به زمین می ریزند... وَ مَذبحُ اطفالِنا... اینجا سر از بدن شیرخواره ها جدا می کنند...* اعوذ بالله از غربت این صحرا پناه بر قرآن از گریه‌های بابا تا برداشت مشتی از خاکش رو گف وعده‌گاهِ ما همین جاس گفت ده روزِ دیگه روی نیزه سرِ ما بالاس... عمو برا عمه رکاب می گیره ولی شده عمّه به چشماش خیره *آخه مثل فردایی عباس اومد برای زینب رکاب بگیره...علی اکبر آمد...قاسم آمد...زینب با احترام پیاده بشه ولی یه دلهره ای زینب رو اذیت می کنه... یادش آمد اون روزی که از مدینه بیرون آمد؛وقتی مردم مدینه جمع شده بودند؛عباس از دهلیز خانه بیرون آمد؛شمشیر رو از نیام بیرون کشید؛صدا زد: "یا ایهاالناس! غُضّوا ابصارَکم! " آی مردم! چشماتون رو ببندید...زینب میخواد سوار ناقه بشه.‌‌‌.. خدا رحمت کنه...حاج آقامجتبی می فرمود:مردایی که دو طرف کوچه ایستاده بودند؛برگشتند سمت دیوار و سرها رو پایین انداختند... علیامخدره سوار ناقه بشه... فردا هم با احترام پیاده شد اما بمیرم عصر روز یازدهم..." اعوذ بالله از غربت این صحرا پناه بر قرآن از گریه‌های بابا تا برداشت مشتی از خاکش رو گف وعده‌گاهِ ما همین جاس گفت ده روزِ دیگه روی نیزه سرِ ما بالاس... عمو برا عمه رکاب می گیره ولی شده عمّه به چشماش خیره امون ای دنیا... رباب علی رو دست بابا میده طفلی توو این شلوغیا ترسیده امون ای دنیا... «حسین حسین حسین حسین آقاجان» *حالا گذشت...روز دوم محرم رسید روز عاشورا...میخواد بره میدان...دخترش آمد باهاش حرف بزنه...* بیا برگردیم سمت مدینه بابا *دیروز چی گفتیم؟ مسلم گفت: برگرد... فِداکَ بابی و امی... پدر و مادرم به فدات؛ برگرد...* بیا برگردیم سمت مدینه بابا بیا برگردیم جون سکینه بابا *کجا گفت؟! چطور گفت؟! ان الحسین علیه السلام لما نظر الی اِثنین وَ سبعینَ رَجُلاََ مِن اهلبیته صَرعی..." وقتی دید ۷۲نفر روی خاک صحرا ایستادند.. "التفت إلى الخيمة..." اومد کنار خیمه... " وَ نادى: يا سُكَينة يا فاطمة يا زينب يا أمَّ كلثوم عليكن مني السلام.... خداحافظ... فنادته سكينة: يا أبه استسلمت للموت؟ آیا تسلیم مرگ شدی؟ چه جوابی داد؟ "فقال: كيف لا يستسلم للموت من لا ناصر له و لا معين...." کسی که یار و یاوری نداره چه کنه؟! یه حرفی زد دل آقا رو سوزوند... فقالت: يا أبه ردنا إلى حرم جدنا. ما رو برگردون مدینه... صدا زد: " هيهات لو ترك القطا لنام..." اگر مرغ قطا رو به حال خودش میگذاشتند از خوشی می خوابید... " فَتَصارَخنَ النِّساء ..." زن ها شروع کردن ناله زدن... "فَسَكَُتهُنَّ الحسين عليه السلام‏...." حسین زن ها رو ساکت کرد...* بیا برگردیم سمت مدینه بابا بیا برگردیم جون سکینه بابا من دوس دارم توو خونه بازم دور هم جمعمون جمع باشه اما این صحرا جمع مارو از هم می‌پاشه... هر چی گلِ تو باغمون پرپر شه... حتی علیِ اصغرم بی سر شه... بمیرم واسش... دست عمو می‌افته روی خاکا میشه علیِّ اکبر إربا إربا بمیرم واسش «حسین حسین حسین حسین آقاجان» شاعر: سید مهدی سرخان @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سبک:زمینه سوزناک آقا قاسم بن الحسن(علیه سلام) متن:داغ علی اکبرم... مداح:حاج داغ علی اکبرم، تو قلب من تازه شد غرق به خون دیدمت، داغ حسن تازه شد قاسمم... دیدم تورو دوره کردن و، از مرکب انداختن دیدن زره نداری، به پیکرت تاختن کبوتر مهاجرم، امانت برادرم یه کم دیگه دووم بیار، پاشو با هم بریم حرم ای شاخه شمشادم، شیر بنی‌هاشم به حال من رحمی، یابن الحسن قاسم یابن الحسن قاسم رفتی که جنگیدنو، نشون میدون بدی کی فکر میکرد اینجوری، رو دست من جون بدی قاسمم... وقتی تنت پاره پاره شد، هنوز نفس داشتی اشکای داغ منو، به خونت آغشتی یه‌جور منو صدا زدی یه‌جوری دست‌وپا زدی آتیش به سینهٔ منو به قلب خیمه‌ها زدی افتادی و عالم، یاد حسن افتاد نقش هزاران هلال، رو این بدن افتاد ای شاخه شمشادم، شیر بنی‌هاشم به حال من رحمی، یابن الحسن قاسم یابن الحسن قاسم @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام حضرتِ بی خانمانِ من برگرد غریبِ قافله‌‌ی بی نشان من برگرد سلام از لب من که پیام تو بودم فقط به جرم همینکه سلام تو بودم سلام آنکه همین کوفه بر زمینش زد فقط به خاطر تو سنگ بر جبینش زد صدا زدند سلام حسین را کشتیم پسر عموی امام حسین را کشتیم سلام از بدنی که پُر از ستاره شده سلام از تن مسلم که پاره پاره شده سلام از لبِ پا خورده‌ام  فدای سرت سلام از تنِ تا خورده‌ام  فدای سرت سلام از جگری که جراحتش تازه است سلام از بدنی که میانِ دروازه است از این تَنی که نه سر دارد و نه سامانی مگر که خاک شوم دست نامسلمانی کسی که نیست  میا که سلام رفته حسین سرِ من  و سرِ هانی به شام رفته حسین مرا ببخش ولی شرح غم شنیدنی است مرا ببخش ولی مقتلم شنیدنی است سلام آنکه گرفتار درد غربت شد کسی که کشته‌ی هجده هزار بیعت شد کسی که نامه‌ی یکصد هزار تن را دید بجای آنهمه یاری   پیر زن را دید جماعت آمدم و خوانده‌ام فُرادا را کسی نبود بخوانم نماز عشاء را دو کودکم دو گرسنه دو تشنه‌ی معصوم سپرده‌ام به شُرِیح  السلام یا مظلوم کسی نبود به ما بین خانه جا بدهد کسی نبود به دستم کمی غذا بدهد هرآنچه بر سر ابنِ مُسَهَّر آوردند سرِ من و سر هانیِ  بی سر آوردند کشان کشان نوک قلاب‌ها تنم بردند چه زود کوچه‌ی قصاب‌ها تنم بردند حرام زاده‌ای از پا کشید بندم کرد به زور با سر قناره‌ای بلندم کرد سلام از جگری که جراحتش تازه است سلام از بدنی که میان دروازه است چه غم که دشنه‌ی قلاب می‌خورد بدنم تمام روز فقط  تاب می‌خورد بدنم به زیر آتش این آفتاب می‌سوزم برای دربه دریِ رُباب می‌سوزم سرِ سلامت اگر رفته است سرم آقا فدای دخترکانت دو دخترم آقا خدا کند که مرا نور دیده نشناسد اگر رسید پدر را حمیده نشناسد به یاد آمدنت با نسیم نالیدم هرآنچه بر سر تو می‌رسد خودم دیدم که تشنه می‌شوی آب را نمی‌بینی به خواب کودک بی خواب را نمی‌بینی تو هم شبیه من از حال می‌روی آقا میان تنگی گودال  می‌روی آقا میا که داغ تو آتش به استخوانم زد سنان به نیتِ تو نیزه بر دهانم زد *قیس ابن مسهر صیداوی ، سفیر امام که بعد از حضرت مسلم در کوفه شهید شد. * جمعا پنج فرزند حضرت مسلم چهار پسر و یک دختر شهید شدند. * شیخ مفید  از یکصدهزار نامه کوفیان گزارش می کند. # 🍇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
... 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 مه دل چه نَهیرنه قرار،اینجه کجه هَسّه برار حسین تِره جانِ مِه مار،اینجه کجه هَسّه برار حسین مه دل شُوردَکِته،دیگه تِه خواخر هِکِته چه اینجوریّه این دیار،اینجه کجه هَسّه برار اینجه کِجِه ره مُوندنه؟انگاری بوی خون دِنه این همه مَردِم اَسب سوار،اینجه کجه هَسّه برار وِشون کِجایی هَسّنِه؟شمشیرشه تن دَوِسّنه اَمه جادارنّه چیکار؟اینجه کجه هَسّه برار حسین تِه بلامِه سینه،بِرو دَگِردیم مدینه اینجه اَمِه کاربُونه زار،اینجه کجه هَسّه برار تَرسِمه مِه بِرارزاعون،مِه جانِ حسنِ وَچون بَوِّن به بِلایی دچار،اینجه کجه هَسّه برار تَرسِمِه اینجه تیرجا،اصغر ره بَیریم شیرجا اَمان ازدلِ وِنِه مار،اینجه کجه هَسّه برار تَرسِمه بَوّیی ای غریب،ازعلی اکبربی نصیب دیگه بُومه غصه ی بار،اینجه کجه هَسّه برار تَرسِمه ای شاه کَرَم،عباس دَس بَوّه قَلَم تِه وَچُون بُونِّه تارومار،اینجه کجه هَسّه برار تَرسمه اینجه ازعطش،حسین ته دل بَهیره تَش دیگه تِه چِش بَوینه تار،اینجه کجه هَسّه برار اینجه اگه کربلاعه،مِه مارگِته پُربلاعه گیرنّه مه داروندار،اینجه کجه هَسّه برار نَکِنه خوانه دَکِفه ،بین من وته جدایی اُف برته بادای روزگار،اینجه کجه هَسّه برار تَرسمه ای پُورعلی،تِره بَکوشِن مِه پَلی مه جان مارِیادگار،اینجه کجه هَسّه برار تَرسمه که تِه بَهوویی،ازظلم وجفای کوفی مه چِشِ پیش نیزه سوار،اینجه کجه هَسّه برار اگه بَهیمه سرآخر،تِه قاتلِ جا همسفر تِه غریبی ره زَمّه جار،اینجه کجه هَسّه برار ازکَرَم ته مهربون،«مداح»بَهییه روضه خون هَسه وِنِسّه افتخار،اینجه کجه هَسّه برار 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🔊 مناجات با امام حسین علیه السلام و روضه ورود به کربلا - 📖 *** خونِ تو خون بهاش خداوند اکبر است اشکِ غمت به خونِ شهیدان برابر است هر جا غم تو نیست همان جا جهنم است *من هرجا تو باشی میام هر جا اسم توِ بدو اومدم، فردا قیامت چشم برام نزاریا ... من بهترین روزایِ عمرم را با تو گذروندم .. پیرمردهامون موهاشونُ با تو سفید کردند، فردا قیامت این پا او پا نکنند آقام کجاست ...* هرجا غمت تو نیست همان جا جهنم است هرجا عزای توست بهشت مکرر است پیراهن عزات به از قله¬ی بهشت *بعضی ها میان میگن چیه هی مشکی می پوشی،قساوت قلب، بابا بیا ببین ما مشکی می پوشیم رحممون بیشتره، ادبمون بیشتره، مَثَل یهو تو خیابون ماشین جلوت می پیچه تا میای حرف بزنی می بینی مشکی تنشه یه نگاه به پیرهنت میکنی یهو آقات میات جلوت، بخدا همه این را لمس کردند. من لباس مشکی تو را با عالم عوض نکردم ... ما برای عزیزترین کسمون چهل روز لباس می پوشیم،مردم میان از تنمون در میارن ... اما دو سه روز به محرم با رسم و رسوم میریم لباس سیاه، یکی میره کربلا .. یکی میره امام رضا .. یکی میره سیدالکریم.. اجازه میگیریم تنمون میکنیم ... تازه من تو روضه هام میگم اگه خواهرت اربعین دربه دریش تموم میشه ما تازه از اربعین دربه دری امام حسنمون شروع میشه، ان شاالله این دربه دری هیچوقت تموم نشه ... ان شاالله همیشه دربه در تو باشم آقا* پیراهن عزا به از قله¬ی بهشت چاییِ روضۀ تو همان آب کوثر است *بچه ها یه جوری بیاید بزارید صداتون بگیره.. از امروز بود صدایِ زینب دیگه گرفت ... خیلی باباها هنوز کربلا نرفتن ،دیگه بابام هست روشم نمیشه بیاد به بچه بگه .. بیا یه قولی با هم امشب ببندیم، قرض کن بابات و مادرت رو بفرست کربلا ... نه با منت ها، بیا بگو بابا یه خواهش دارم یه منت سرم بزار میشه با پول من بری کربلا ... بعد اونوقت پاش به حرم برسه زیر قبه بره ببین زندگیت چی میشه ...* مادر مرا به بزم عزایِ تو شیر دارد این اشک نیست بر رخ من شیر مادر است *کم مادرم از این روضه به اون روضه نرفت .. کم مادرم برای تو به این خیابون به اون خیابون نرفت .. الکی نیست ما الان سرگردون روضه ایم .. با بابام جلو جلو نشستم .. اگر پسر بود سالم بود غلامِ حسین تازه خوبش هم میداد، میگفت اگر سالم بود غلام حسین ... من از در سرایِ تو جایی نمی روم یه کم روضه بخوانم ورودیه کربلاست، بخدا گفتنش راحته نگاه کنی ببینی نامحرم ها دارن می دوند ، دو جا زینب چادر بست یه جا رویِ تل زینبیه دید گودال شلوغ شد ... گفت اومدم ... یه جا صبح یازدهم گفت برید کنار خودم سوارشون می کنم اینا محرم نامحرم سرشون میشه .. رباب هم سوار کرد ، شتر رو مرد تنها نمی تونه سوار شه ، نگاه کرد دید لاتایِ کوفه دست زیر چونه زدند بخور زمین بخندند ... برگشت رو به گودال حسین ، علی اکبر، قاسم، عون، دید صدا نمیاد .. برگشت رو به علقمه ، خوش غیرت، علمدار، پسر ام البنین، پاشو ببین ارازل کوفه دست زیر چونه زدند ... روی زانوی برادر، پا اگر بگذاشته آفتاب انگار منّت بر قمر بگذاشته دستها را روی دوشِ دو پسر بگذاشته آنكه روی شانۀ عباس سر بگذاشته دورِ او از عون و جعفر، اكبر و قاسم پُر است شُکر، گِردَش از جوانان بنی هاشم پُر است *هر جایی کاروان اتراق میکرد دورُ وَری ها میدیدند میگفتند خوش بحالشون، لذت هم داره اینطوری، چه محرم هایی دورشن چشمشون زدند ...* جبرئیل اینجاست تا خانم فرمایش کند تا حسینش هست، او احساس آرامش کند تا که آرام است دنیا، دركِ آسایش کند تا بیاید عمه جان، باید عمو خواهش کند *چه غوغایی بود بین این کاروان، دعوا بود سر بچه ها، کی برای عمه زانو بگذاره ..* تا که عباس است،خانم خواب راحت میكند او فقط در سایۀ او استراحت میكند 🎤 حاج حيدر خمسه 🏴🏴🏴🏴🏴 هدیه به پیشگاه قطب عالم امکان آقا امام زمان عج
1_1659007982.mp3
12.22M
۱۴۰۱ از من تا حال خوب، فقط یه حرم فاصله است از من تا دل خوش، فقط یه قدم فاصله است کرم کن گدارو،راهیِ حرم کن گدارو برا اربعین یادت باشه منه بینوا رو کرم کن گدارو... رزقم و توو روضه ات بده باز بهم لیاقت بده واسه ی حرم... لک زده دلم... آقاجون اذن زیارت بده یا مولا یامولا یا حسین ع هرجا اسمت بیاد، بهشت منه یا حسین ع تا خون تو رگامه باید بمونم با حسین قرارم حسینه ،صاحب اختیارم حسینه پناه روزای سخت روزگارم حسینه قرارم حسینه... با همین حسین گفتنا میرسه دلم تا خدا واسه ی حرم... لک زده دلم... اللهم الرزقنا کربلا یا مولا یا مولا یاحسین ع آقای مهربون،شدی همه دنیای من از من گریه از تو ،شفاعت فردای من من و بی قراری، چشمام غرق چشم انتظاری غم این فراق و آخر از دلم برمیداری منو بی قراری تکیه گاه عالم حسین با تو خوبه حالم حسین واسه ی حرم ... لک زده دلم ... دلتنگ روز وصالم حسین یا مولا یامولا یا حسین شاعر و نغمه پرداز : اجرا:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5989980966909643647.mp3
3.92M
🔘🔘🔘 ✅بنداول امیرم ببین که سفیرت برات بیقراره حسین جان ببین که دل من چقد غصه داره آقاجون ببین که چشام مثل ابره بهاره حسینم 🔘 امیرم نمی دونی اینجا چه زجرا کشیدم امیرم چه زخم زبونایی که من شنیدم امیرم تواین شهربه جز بی وفایی ندیدم حسینم 🔘 حسینم میگم با هزار اشک وآه و تمنا عزیزم بیا حذر کن نیا تو به اینجا عزیزم نیا شهر نامردا و بی حیاها عزیزم 🔘 ببین که شدم من اینجا اسیر امیری حسین و نعم الامیر 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم امیرم می خونم برای تو امن یجیبی ببین که داره کوفه حال و هوای عجیبی حسین جان نمیدونی دارم چه حس غریبی امیرم 🔘 حسینم نمیدونی اینا چیده نامردن همینا، همینا که گفتن به پورت میگردن نبودی نبودی ببینی که بامن چه کردن حسینم 🔘 امیرم دل اهل کوفی شده بد تر از سنگ نیا که دارن می شن اماده اینا واسه جنگ فدات شم برا کشتن تو شدن چه هماهنگ امیرم 🔘 می شم اخرش از غمای تو پیر امیری حسین و نعم الامیر 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم امیرم دل کوفیا تاریک و بی فروغه میدونی همه وعده هایی که دادن دروغه می دیدم بازارای نیزه فروشا شلوغه شلوغه 😭 امیرم نمیدونی اینا چقد رند و پستن امیرم همه بیعتاشون و آقا شکستن بمیرم برای گلوی تو نیزه به دستن حسینم 😭 حسینم خودم هیچ برای تو دل بیقراره تو کوفه سرم رو میبرن رو دارالعماره تو بازار تنم رو میبندن رو میخ قناره 😭 میای میدونم شده خیلی دیر امیری حسین و نعم الامیر 💠💠7⃣8⃣1⃣💠💠 🔘➖➖➖➖➖🔘 رضا نصابی. مجید مراد زاده به نفس کربلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5897880036106570042.mp3
7.44M
لالاکن دخترم دورت بگردم لالا کن خسته ای عمه میدونه یه دنیا غم توی چشمات اسیرن لالا کن دنیا اینجور نمیمونه برات قصه بگم خوابت بگیره بگم از بحر خوبی های حیدر شاید یادت بره این لحظه ها رو شاید بیرون بیای از فکر معجر من هر کاری میکنم آروم نمیشی دلت خونه برات عمه بمیره اگر نازت نکردم سوخته موهات عزیزم میدونم دردت میگیره عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه لالاکن دخترم دورت بگردم لالا کن خسته ای عمه میدونه یه دنیا غم توی چشمات اسیرن لالا کن دنیا اینجور نمیمونه بمیرم برات هر بار گریه کردی اومد اشکات روی زخمای گونه ات تو اینقدر دست به پهلو هات گرفتی دیگه میشناسمت با این نشونت بیا و سر روی شونه ام بزار که یکم آروم بشه قلب دوتامون بزار دستاتو توی دستای عمه تموم میشه یه روزی این غصه هامون عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه تو اینقدر داد زدی بابا کجایی دیگه توی صدات جوهر نداری همش میری یه کنج آروم میشینی ولی من که میدونم بی قراری شبا از بس که موندی تو گرسنه بمیرم رنگ رخسارت پریده نمیشه باورم که مثل مادر با این سن کمت موهات سپیده چقدر سخته برام وقتی میبینم روی دستای تو رد طناب عزیزم موندی اینقدر زیر آفتاب رنگ صورتت مثل ربابه عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه. شب سوم محرم : @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5902151226463621127.mp3
7.67M
‍ ازت بی خبرم خبر داری یا نه شکسته کمرم خبر داری یا نه . چی شد بال و پرت خبر دارم بابا چی شد بال و پرم خبر داری یا نه . شبایی که گرسته خوابیدم کجا بودی کجا بودی هی از فرشته ها می پرسیدم کجا بودی کجا بودی . تا که یه روزی میون اون بزمی که تو بودی منم بودم با پنجه قد کشیدم و دیم کجا بودی کجا بودی . با خیزرون می زدنت بابا جان بابا جان بابا غریب گیر آوردنت بابا جان بابا جان بابا . تو کوچه با نِی زدنم بابا جان بابا جان بابا یتیم گیر آوردنم بابا جان بابا جان بابا . اینا با ما بدن خبر داری یا نه به خیمه اومدن خبر داری یا نه . چقدر زحمتمو کشید عمه ؛ بابا به جام اونو زدن خبر داری یا نه . نمازشو نشسته خوند از درد کجا بودی کجا بودی تنهایی رفت بین یه مشت نامرد کجا بودی کجا بودی . یادمه از خیمه دوید بیرون زمین می خورد به سر میزد از رو بلندی هی نگاه می کرد کجا بودی کجا بودی . با هر بهونه زدنش بابا جان بابا جان بابا اسیر گیر آوردنش بابا جان بابا جان بابا . چی شد پیرهنت بهم میگی یا نه چرا میزدنت بهم میگی یا نه . چرا زخمه لبات خبر دارم بابا کجا مونده تنت بهم میگی یا نه . شبی که از تنهایی جون دادم کجا بودی کجا بودی یه جوری زد نرفته از یادم کجا بودی کجا بودی . وقتی که از رو نیزه افتادی پیشت بودم پیشت بودم وقتی که از رو ناقه افتادم کجا بودی کجا بودی . با خیزرون می زدنت بابا ای بابا ای بابا تو قتلگاه می زدنت بابا ای بابا ای بابا غریب گیر آوردنت بابا ای بابا ای بابا شب سوم محرم @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۴۰۱ بنداول خوش اومدی ای مسافر من با سر رسیدی بخاطر من دخترت بمیره برای زخمای رو سرت باباجون مثل موی تو قلب دختر تو نداره دیگه سامون بنددوم دنیای بی تو پر از عذابه دارم می میرم توی خرابه نا ندارم از جا بلند بشم بسکه سیلی خوردم بابا دیدمت تو رو روی نیزه ها کاشکی من می مردم بابا ✍بهمن عظیمی ۱۴۰۱ بنداول حسین مظلوم برادر من فدای تو جون و پیکر من جان فاطمه رخصتی بده نه نیاری امروز ای کاش بچه هام فدای تو و علی اصغر تو باشن داداش بنددوم ببین دو چشمای زاره زینب ببخش که بیشتر نداره زینب گرچه قلب من غرق خونه و کار من فغان و آهه آرزوم همین بود که مادر دو شهید بشم واللهه ✍بهمن عظیمی ۱۴۰۱ بنداول ازین زمونه چیزی نمی خوام روی زمینه تموم دنیام غصه ی غریبیش زده شرر بر تمام جونم عمه دیر برم باید تا قیامت حسرت به دل بمونم عمه بنددوم میون قلبِ شکسته غوغاست عموی پیرم غریب و تنهاست پا گذاشته قاتل رو سینه ی پر جراحت دلدارم زندگی من رو زمینه و غرق خونه قلب زارم ✍بهمن عظیمی
۱۴۰۱ بنداول پشت و پناه حرم ابالفضل آب آور لشکرم ابالفضل پاشو از زمین که دارن می خندن به گریه و احساسم تکیه گاه من بودی و حالا روی خاکی ای عباسم بنددوم بخاطر من بلند شو داداش به فکر فردای خواهرت باش وای ازین غم و وای ازین بلا از اسارت آل الله دشمنا همه فکر غارتن پاشو از رو خاک صحرا ✍بهمن عظیمی ۱۴۰۱ بنداول تموم عالم می گرده یکسر دورِ سر این خواهر برادر خواهری که یک شب دیگه فقط مونده تا بشه آواره خواهری که بعد از برادرش میشه بی کس و بی چاره بنددوم عجب نوایی عجب دعایی عجب شَبیِه شب جدایی لحظه لحظه بی تابه و نداره به دل قراری زینب آسمون شده بی قرار این خواهر و برادر امشب ✍بهمن عظیمی ۱۴۰۱ بنداول میون گودال پناه عالم غرقابه ی خونِ شاه عالم تشنه و غریب زیر دست و پاست مادرش داره می بینه شمر بی حیا بین قتلگاه پا گذاشته روی سینه بنددوم دل زمین و زمان شکسته رو حنجری خشک خنجر نشسته تیر و نیزه مونده کنار یک خواهری که رفته از حال رفت به روی نیزه سر و جامونده تنش میون گودال ✍بهمن عظیمی