eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
یک دست زمختی به سرت بنشسته شلاق عدو روی پرت بنشسته از من چقدر وقت گرفت آن کوچه يعنی لگدی به پيكرت بنشسته درکوچه ی باریک تنت افتاده در زیر لگدها بدنت افتاده برگشته ای ازکوچه ولیکن خاکی ای فاطمه دیدم حسنت افتاده آن پهلوی چون بهاره‌ات خونی بود آن چشم پر از ستاره‌ات خونی بود فهمیده از چادر خاک آلودت در كوچه دو گوشواره‌ات خونی بود غلامی_(مجنون کرمانشاهی)_
⚜ ذکر صالحین ⚜ 📜 ﻧﻘﺶ ﻣﺤﺒﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺎﻃﻤﻪ (ﺱ) ﺩﺭ ﻣﺤﺸﺮ📜 👌 ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺤﺒﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺎﻃﻤﻪ (ﺱ) ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: 👌ﺍﻱ ﺳﻠﻤﺎن ﻫﺮ ﻛﺲ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻓﺎﻃﻤﻪ (ﺱ) ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﺩ، ﺍﻭ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻭ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺁﺗﺶ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ. ﺳﻠﻤﺎن ﻋﻠﺎﻗﻪ ﻣﻨﺪﻱ ﺑﻪ ﻓﺎﻃﻤﻪ (ﺱ) ﺩﺭ ﻳﻜﺼﺪ ﻣﻮﺿﻊ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺭﺩ: ﻛﻤﺘﺮﻳﻦ ﺁﻧﻬﺎ: ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﮒ، ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺮﺯﺥ، ﺩﺭ ﭘﺎﻱ ﻣﻴﺰﺍﻥ، ﻋﺮﺻﺎﺕ ﻣﺤﺸﺮ، ﭘﻞ ﺻﺮﺍﻁ ﻭ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﺍﻋﻤﺎﻝ. ﺍﻱ ﺳﻠﻤﺎن ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻇﻠﻢ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭ ﺟﻔﺎ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ، ﺣﺘﻲ ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﺳﺘﻤﮕﺮﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﻭﻱ ﺳﺘﻢ ﻛﻨﻨﺪ. 👌ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﻲ‌ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻛﻪ محبت ﻭ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺎﻃﻤﻪ (ﺱ) ﺩﺭ ﻋﺮﺻﺎﺕ ﻣﺤﺸﺮ ﻧﻴﺰ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺍﺳﺖ. 📖ﻓﺮﺍﺋﺪ ﺍﻟﺴﻤﻄﻴﻦ، ﺝ 2، ﺹ 67، ﺵ 391 📖ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺳﻴﺮﻩ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍ (ﺱ) ﺹ 269. ‎🌺اللهم عجل لوليك الفرج🌺
_چن رباعی ناب تمام هستی من ازبرم رفت همه دار وندارم گوهرم رفت على تنها و دلخون شدخدایا يگانه عشق من، تاج سرم رفت شب آخربیادت غم گرفتم بیادروی توماتم گرفتم به دوشم میبرم زهراشبانه سرتابوت تو دستم گرفتم دل حیدر بیادت کوه درد است اجاق خانه ی من سرد سرد است بهارمن توبودی فاطمه جان دگراز داغ تو رخساره زرد است میان کوچه دستم بسته بودند در میخانه را بشكسته بودند میان در تنت رافاطمه جان به ضرب تازیان آزرده بودند شب آخر برایت سوگوارم توان بردن جسمت ندارم شب آخر سرسازش نداری بیادت فاطمه نالان و زارم _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
کاش میشدفاطمه عمرتورا ازسرنوشت کاش میشد این مصیبت راکمی بهترنوشت کاش میشد آتش فاطمه دربین آن کوچه نبود داستان کوچه راباگونه ای بهترنوشت -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بنویسید که آئینه محراب منم بنویسید پاکیزه تر از آب منم من همان دارو ندار حیدرم نام اورا روی لبهامیبرم دردلم یک آفرینش ساده گیست قلب من صد نینوا آزاده گیست قامتم یک نور با صد جلوه بود سادگیم دل ز حیدر می ربود برهمه اهل جهان فیضیه ام در کرم یک حوزه علمیه ام چادرزهرا حیا رازنده کرد آبروی انبیا را زنده کرده. . . ✔️‏آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی")
گوشوارم بشکست و ثمرم سوخت علی بین آتش بخدا پلک ترم سوخت علی هیزم آورد،که تا خانه بسوزد چکنم بین آتش بدن مختصرم سوخت علی ای همه دار وندارم غم تو کشت مرا غم واندوه در این لانه پرم سوخت علی رسمش این بود که تنها بروم درکوچه شوق رفتن به دل این سفرم سوخت علی خب حالی زمن خسته گرفتی آقا بابت سینه ی من میخ درم سوخت علی خوب شد پهلوی تودرد نداری حیدر بالگدهای پیاپی کمرم سوخت علی غربت کوچه مااز همه جانسوزتر است ناله هایت درغم نوحه گرم سوخت علی آتش ودود زبانه میکشد مابین در بین دیوار ودر خانه سرم سوخت علی بارمن افتادحیدر با لگدها بین در نیست دیگرثمرم چون پسرم سوخت علی... آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
❁﷽❁   بنویسید که زهرا حرفی ازرفتن مزن درد داردپهلویت خنده دگر بر من مزن   پیش پای من نفس هایت فتاده ازشمار لاله ی من حرفی ازویرانی گلشن مزن   گفت پیغمبر علی دریاب زهرای مرا گرکه باشد فاطمه حرفی توجوشن مزن   میروی اما توقع داشتم یافاطمه حرفی از چشمان بی سو درپی بستن مزن   باسرافتادی میان آن در آتش زده فاطمه حرفی زمن درپشت در اصلن مزن   بنویسیدبرایم فاطمه همسفراست فاطمه درخانه ام حرفی تواز رفتن مزن   بود ه انددور و برت اسما وفضه فاطمه حرفی ازتابوت مرگ خودبه پیش من مزن   پیرهن بهرحسینت بافتی با دست خود فاطمه جان حسینت ناله و شیون مزن (مجنون کرمانشاهی)
: نقش آیینه‌ی ایوانِ علی فاطمه است همه جا نعره طوفان علی فاطمه است قعطی عمر بشر درطلب رحمت اوست بخداجلوه یِ باران علی فاطمه است نفس حیدرفاطمه، چون نفسش فاطمه است جان زهراست علی جانِ علی فاطمه است دیده ام نقش نوشته روی کاشی حرم نقش هرکاشی ایوان علی فاطمه است فاطمه وقف علی بود وعلی وقف غمش چونکه مهمان به سر خوانِ علی فاطمه است ‌ مضجعِ حضرت حیدر بخدا درنجف است بازمیگویم که جانانِ علی فاطمه است من گدایم به در کوی تو ای شیر خدا بازمیگویم که سلطانِ علی فاطمه است ناله بر فاطمه کردیم که صاحب کرم است صاحب روزی هرنانِ علی فاطمه است گوشه ی صحن علی برسروبرسینه زدیم چاره‌یِ حال پریشان علی فاطمه است ✍شاعر... آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی) 🏴🏴🏴
حضرت حسین(ع)_مدح درسینه ی ماتابه ابدجای حسین است جای فرح انگیز و فرح زای حسین است جز ذات خداوند و رسولش که فهیمند فهمیده کسی نیست ،که این جای حسین است دل نیست دلی که نبود عاشق رویش در خود ندهد جای تولای حسین است انگار که برصفر به یکباره کنی ضرب آن مذهب و آن مکتب منهای حسین است آنروز به کرات در آنجا همه دیدند قدرت به دو دستان توانای حسین است تاحال ندیده است بخود چشم زمانه این ضربت و آن خطبه غرای حسین است قاضی نتوان گفت برآنکو به قضاوت نادیده بینگارد اگر رای حسین است تا حال کسی از سر تحقیق در این دهر نشناخته جز فاطمه، دنیای حسین است هیهات که آرد به جها ن کسی مثالش (مجنون )چه کسی تالی و همتای حسین است _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غیرتی شدن مردم از لحظۀ اجرای سکانس هجوم به خانۀ وحی در تئاتر ...🔥🚪 گفت زهرا جان: شرمنده ام بخاطر من زخم خورده ای! تقصیرِ دست بستۀ من شد حلال کن ای کاش مدینه هم ...یک غیرتی.. پیدا می شد
بسم الله الرحمن الرحیم /امام_حسین(ع) جمعه ای درسرازیری، گودالی نشسته آیم به استقبالت ای،سینه شکسته می سوخت جان خواهرت ،ای سربریده کس" همچوزینب این مصیبتها ندیده سر لوحه ی نجوای شبهایاحسین بود غم دیدی اما مشق غمهایاحسین بود گاهی سرت دنبال مرکب میکشیدند قران زبالای نی ات را میشنیدند دنبال تو اهل و عیالت می دویدند باريسماني زينب را می کشیدند زینب رسیده بر هواخواهیت آنجا آوای او می کرد همراهیت آنجا باهجرتو اهل وعیالت دل سپردند دیدم که ازشمروسنان شلاق خوردند در زیر دست و پای مرکبها دویدند همشیره ات را در اسارت میکشیدند دیدم شراب و وای از بزم‌ حرامی دیدم نگاه هیز نامردان شامی گودال بود و بی خبر تونیزه خوردی دیدم برادرپشت سرتونیزه خوردی دیدم ز پهلو یا کمر تونیزه خوردی دیدم که از چندین نفرتو نیزه خوردی آمدبه گودال وتنت را جستجو کرد با پا لگد زد پیکرت را پپشت و رو کرد _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ..
بسم الله الرحمن الرحیم /امام_حسین(ع) جمعه برصورت برادر م ،ای بی حیانزن با،پا به روی گردن شاه ولا نزن افتاده پیکرش زنفس، بین قتلگاه باتیغ ونیزه ها، به تنش بی هوانزن افتاده ازنفس.همه دار وندارمن رحمی نما به خواهرش،ای بی حیانزن پیراهن و عبای تنش،را تودرمیار ملعون لگد به جسم شه کربلانزن آتش مزن به داروندارم .بیابرو ملعون نمک به زخم دل مرتضا نزن بس کن دگرتمام غرورم شکسته شد بنماحیا حسین مرا ،بی حیانزن با چکمه ات دگر به سر و صورتش بزن شرمی نما وحرف... به خیرالنساء نزن بر روی سینه ای و خجالت نمی کشی پارا بکش زسینه وای! بی حیا نزن موی حسین راوسط پنجه ات مگیر هر طور می زنی بزنش، با عصا نزن این نغمه میرسد"نوحوا علی الحسین" ای شمر بی حیاتو غریب مرا نزن باچکمه های خود. به روی سینه اش نرو با پای خود قدم روی عرش خدا نزن دیدم که دست و پا ی حسینم بریده شد ای تشنه لب.. عزیز دلم... دست و پا نزن _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ..
بسم الله الرحمن الرحیم /امام_حسین(ع) جمعه زیرتیغ لشگری بود پرت ريخت بهم دل غمدیده ی تنهاخواهرت ريخت بهم تشنه بودی بگمانم جگرت سوخت حسین جگر ماه ز سوز اثرت ريخت بهم لشگری نیزه بدست برتو هجوم آوردند بین گودال چه رخ داد پرت ريخت بهم باسره نیزه به زخم تو نمک پاشیدند زیرباره نیزه وسنگ سرت ريخت بهم پیرمردی باعصامیزدبه روی پیکرت آنقدر زد به تنت تا کمرت ريخت بهم مزنیدبرتن اوتانفسی تازه کند چه بگویم که همه بال و پرت ريخت بهم لشگری سوی حسین نیزه بدست آمده است وسط این همه نیزه پیکرت ريخت بهم روضه های توحسین جان چه گریزی دارد پسری خورد زمین و کمرت ريخت بهم ارباً اربا تن اکبر وسط میدان بود در غم اوبخدابال وپرت ريخت بهم _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ..
_روضه زیرتیغ ونیزه شاهی از نوا افتاده است رهبرعالم سرش ازتن جدا افتاده است زیرخنجرهابه یاد مادرش فریاد زد شاه عالم زیرتیغ ونیزه ها افتاده است تیغ ونیزه جای خود اما امان از حرف بد! پیکره شه .گیر مردی بی حیا افتاده است در زمین کربلا ،شاهی بخون غلطیده است با دلی پرغصه شاه کربلا افتاده است دست بر زانو گرفته زینب غمدیده حال یاد غارت کردن آن خیمه ها افتاده است درمسیرشام وکوفه . هر دو دستش بسته شد یاده سنگ کو فه و شام بلا افتاده است زینب کبراچنین گفتا به اهل شامیان این چهل منزل سر از پیکر جدا افتاده است درمسیر این اسارت دیده ام من بارها از سر نی راس شاهی زیر پا افتاده است سربه روی نیزه برگرداندساقی حرم گفت چشمانی به ناموس خدا افتاده است _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) .. -لینک جدید اشعارمجنون کرمانشاهی
امام_حسین_علیه_السلام _روضه دربین قتلگه همه ی حرمتم شکست باخنجری عدوبه روی سینه ام نشست من زنده بودم و تن من زیرخنجراست ملعون شمر،راه نفس را به سینه بست با شعله‌های آتش کین خیمه هابسوخت این جغد شوم بر سر بام دلم نشست گفتم امان دهید که یاری نمانده است رحمی نکرد، بند امیددلم گسست اهل و عیال من همه در خیمه منتظر گفتم ترحمی به من ای قوم رزل وپست عمامه‌ام فتادومرا دوره کرده اند ناگه به زیرسم ستور.استخوان شکست ماراهوای کوی حسین بین سینه است اینجا تمام روضه ی ما اشگ وناله هست _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) .. -لینک جدید اشعارمجنون کرمانشاهی
کوردی_محرم کوردی_عاشورا_زنجیرزنی سرو باخ لاله زاران چی. ودس ای روژگار تشنه کامان تشنیانه آسمان واران بو وار ای خزان. دارم شکانی وی زمانه بی خور باد سرد لن ترانی وانکردی چاو مگر ای خزان تف له مرامد بی حسینم کردیه ای خم و درد پژاره تو و کو هاوردیه باخ یاران چی وغارت هر دلی پر وخمه جرگ یاران تو سوزانی وی عزا وماتمه دلخوشی زینب ی بی که. دارعمره بوده بار یه دعای طفلان زاره ای خدا. آوری بوار خاک ایره شوره زاره زیو له خویند بیقرار داره عمرد ای حسین گیان تاقیامت میوه دار ماریه یی سر. ‌وخویند جوره دریا کفته موج قتله گاهت ای براگیان پر. وخوینه فوج فوج بینه (مجنون)تاقیامت. مور مهرد دیده سر م ارای دیدارت آقا هاتمه واشگ تر @majnon1396
.. تاحسین است، به مردم چه نیاز تاکه آب است، تیمم چه نیاز تاگلوهست مگو غیر ه حسین تا اشاره است، تکلم چه نیاز شده‌ خاکستر من خاک رهش بال و پر هست به هیزم چه نیاز چکنم باز شرابش مست است مستم ازعشق به آن خم چه نیاز خاک ماشدفقط از خاک حسین باتو هستیم به مردم چه نیاز منه (مجنون) به سرم شورغم است شیشه بشکست تهاجم چه نیاز @majnon1396
.. سلطان کربلا ﺣﺮﻣت چیز ه دیگریست آقاﻋﻨﺎﯾﺖ ﻭﮐﺮﻣت چیز ه دیگریست ....................................... ذکرحسین ‌حسین همه جا ﯾﮏ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺍﺳﺖ آقاهمیشه ﺫﮐﺮ ﻭﺩﻣت چیزه دیگریست ....................................... اینجاشبی قدم به سره دیده ام بنه ﺩﺭ ﻫﺮ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻥ ﻗﺪﻣت چیزه دیگریست ....................................... خود وعده کرده ای که بگیری دست مرا ای شافع جنان ﻗﺴﻤت چیزه دیگریست ....................................... سلطان عشق شافع فردای محشری شاهاﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺮﺍ ﻋلمت چیزه دیگریست ..................................... ..(مجنون ) به جزشمابه کسی رونمیزند ارباب نزدحق ﻗﻠﻤت چیزه دیگریست. @majnon1396
و برکتی عجیب در هزینه کردن برای ✅خداوند متعال در حدیثی قدسی می فرماید: 👌هر بنده ای مقداری از مالش را به خاطر محبّت به پسر دختر پیامبر به طعام یا غیر آن انفاق نماید؛ در دنیا هر را به درهم به او برکت می دهم؛ و وی در بهشت در حال عافیت خواهد بود و گناهانش را می آمرزم. (...و مَا مِنْ‏ عَبْدٍ أَنْفَقَ‏ مِنْ‏ مَالِهِ‏ فِي‏ مَحَبَّةِ ابْنِ بِنْتِ نَبِيِّهِ طَعَاماً وَ غَيْرِ ذَلِكَ دِرْهَماً أَوْ دِينَاراً إِلَّا وَ بَارَكْتُ لَهُ فِي دَارِ الدُّنْيَا الدِّرْهَمَ بِسَبْعِينَ وَ كَانَ مُعَافاً فِي الْجَنَّةِ وَ غَفَرْتُ لَهُ ذُنُوبَهُ.) 📚مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل / ج‏10 / 319 کاش خدا قسمتم، رزق حلالی کند تا که توانم کنم خرج عزای حسین .
های علوی یاعلی نقش جمال تو کشیدن چه خوش است مددی، هو، ز لب عرش، شنیدن چه خوش است کفتره گوشه نشین لب بام نجفم یاعلی درحرمت شوق پریدن چه خوش است آمده حضرت جبریل و حرم می خواهد بوسه اش بر کف ایوان تو دیدن چه خوش است زبیابان نجف سمت حرم خواهم رفت همهٔ راه جنون وار دویدن چه خوش است سنگ درّ نجفش شوروشعف دادمرا نقش یا فاطمه گر داشت، خریدن چه خوش است چو سرشتند ملائک گل آدم گفتند حیدرا،از دَم تو روح دمیدن چه خوش است جای جای حرمت جای قدوم زهراست دم در تا به ضریح، حال خزیدن چه خوش است دست برسینه کناره حرمت حضرت خضر هر کجا حبّ علی بود، رمیدن چه خوش است یاعلی،کاش که (مجنون) به طوافت برسد زائری گفت نجف ،به که شدیداً چه خوش است _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
قنبر کیست ؟؟؟ *جوان کافری عاشق دختر عمویش شد ،عمویش پادشاه حبشه بود .* *جوان رفت پیش عمو و گفت: عمو جان من عاشق دخترت شده ام آمدم برای خواستگاری .* *پادشاه گفت: حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است .* *گفت: عمو هر جه باشد من میپذیرم .* *شاه كفت : در شهر بديها (مدينه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آن وقت دختر از آن تو.* *جوان گفت: عمو جان این دشمن تو اسمش چیست.* *گفت: اسم زیاد دارد ولی بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب می شناسند.* *جوان فورا اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدی ها شد.* *به بالای تپه ی شهر که رسید دید در نخلستان جوان عربی درحال باغبانی و بیل زدن است.* *به نزدیک جوان رفت گفت: ای مرد عرب تو علی را میشناسی.* *گفت: تو را با علی چکار است؟* *گفت: آمده ام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است.* *گفت: تو حریف علی نمی شوی.* *گفت: مگر علی را میشناسی.* *گفت: بله من هر روز با اون هستم و هر روز او را میبینم.* *گفت: مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم.* *گفت: قدی دارد به اندازه ی قد من هیکلی هم هیکل من.* *گفت: خب اگر مثل تو باشد که سهل است .* *مرد عرب گفت: اول باید بتونی من رو شکست بدی تا علی را به تو نشان بدهم ،خُب چی برای شکست علی داری؟* *گفت: شمشیر و تیر و کمان و سنان.* *گفت: پس آماده باش ، جوان خنده ای بلند کرد و گفت تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی پس آماده باش شمشیر را از نیام کشید.* *گفت: اسمت چیست مرد عرب جواب داد عبدالله.* *پرسید: نام تو چیست؟* *گفت: فتاح، و با شمشیر به عبدالله حمله کرد.* *عبدالله در یک چشم بهم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین کوبید و با خنجر خود جوان خواست تا او را بکشد که دید اشک از چشمهای جوان جاری شد. گفت: چرا گریه میکنی؟* *جوان گفت: من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد حالا دارم بدست تو کشته میشوم.* *مرد عرب جوان را بلند کرد گفت: بیا این شمشیر سر مرا برای عمویت ببر.* *گفت: مگر تو کی هستی؟* *گفت: منم اسدالله الغالب علی بن ابیطالب، كه اگر من بتوانم دل بنده ایی از بندگان خدا را شاد کنم حاضرم سر من مهر دختر عمویت شود.* *جوان بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت: من میخواهم از امروز غلام تو شوم یا علی(ع)* *پس فتاح شد قنبر،،، غلام علی بن ابیطالب.* یا علی به حق قنبرت دست ما راهم بگیر ، بر جمال پرنور مولا علی(ع) صلوات
بسم‌الله الرحمن الرحیم یکشنبه های علوی خواهی بهشت را به تماشا فقط علیست خواهی نمک به سفره ی دنیا فقط علیست امشب به روی دست محمد از آسمان ماهی به نام حیدراعلافقط علیست روکن به سوی شهرنجف ،ذکرهوبگیر چون جلوه ای زخالق یکتا فقط علیست از بس که آمدند پی دستبوسی اش جایی نمانده ومه دنیا فقط علیست یوسف ببین که آخر صف ایستاده است دلداده ی تمامی دلها فقط علیست لیلا صفات ها همه مجنون حیدراست سلطان عاشقانه به صحرا فقط علیست امشب فلک به دست علی بوسه می زند کعبه به روی ماه ولی بوسه می زند این کیست این علی چقدر با ملاحت است این کیست این علی چقدربا عطوفت است از یک طرف غدیرخم است ومعرفی از یک طرف نگاه علیبا صلابت است بنگرهمه صفات جمال و جلالی اش درسی که از نبی بگرفته شجاعت است چشمان او،مرابسوی خودکشیده است ابروی این علی خودِ تیغ ولایت است مثل علی به عالم امکان نیامده مانند اونیامده،او با ابهت است دست توسل همه ی انبیا به اوست زیراکه کار دست کریمش کرامت است ساقی کوثر آمده زیباتر از همه دلداره آسمانی و آقاتر از همه آمدعلی که عدل خدا را به پا کند درد تمام اهل جهان را دوا کند آمدعلی که حق وحقیقت عیان شود جهل تمام مردم نادان رواکند حیدر به روز آمدنت فکر کرده ام صلح وصفا ومعرفتی او بنا کند عیسی مسیح آمده از قلب آسمان تا این که اوبه نام علی اقتدا کند دست علی به دست محمدنشسته است با صوت حیدری همه ما را صدا کند ماراهوای نام علی کرده مست مست ما را خودش برای ولایت سوا کند این صاحب صفات جلال است،حیدر است این لایق عماعه ی سبز پیمبر است در دست تو تمامی جان ها بود علی رمز عروج عالم بالا بودعلی ای وارث تمام ذوات مقدسه باران و رود و چشمه و دریا بود علی من غصه ی بهشت خدا را نخورده ام زیرا کلید جنت الاعلی بود علی پرونده ی ولایت ما را رقم بزن مهر قبول و جوهر و امضا بود علی هرگز زمین نخورده عَلَم یاعلی مدد روز غدیر پرچم والابود علی حیدرمدد که فاطمه چشم انتظار توست چون انتقام عالم دنیابود علی باتوتمام ارض و سما می شود بلند در زیر پات عرش خدا می شود بلند آمدغدیر نام علی را صدا کنم خواهم علی که روی به سوی شما کنم شهرنجف اگر، دل ما را نبرده ای خواهم که در نماز برایت دعا کنم عمرم بدون تو همه دم معصیت شده چون در گناه هم نشد از تو حیا کنم شرمنده ام که نوکرصحنت نبوده ام آیم نجف که دِین خودم را ادا کنم نوکرشدم که پادشه من شوی علی اما هزار مرتبه برتوجفا کنم دیدار روی تو به خدا می شود مگر )مجنون(شدم که رو به سوی آن سراکنم حیدرتو مردهْ دل من را حیات بخش شاهاتو، جان بده به دلم ای نجات بخش... _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم های علوی باده ی ناب علی ا زعنب و از رطب است این شرابی است که سرمستی ما روی لب است ناب ناب است شرابی که علی ساقی اوست جام نابی است که بر باده نباشد عجب است مست این باده ی نابم که علی داده به من می رخساره علی تابه ابد روی لب است شِکَّرازگفتن ذکره توعلی شیرین است بخدامست علی ،هم عجم وهم عرب است خَم ابروی تورا دیدم ودیوانه شدم شب دلداده گی تو، طرب اندر طرب است هر که مقتول نگاه تونشد آدم نیست عاشق سرخ زبان ست که سید نسب است ذوالفقار تو دو دم داردو عیسی یک دم پس اولواالعزم زشمشیر تو یک دم عقب است به نجف اشک بریزم من از این تر حالی مست جامت شده ام،مستم از این سرحالی سره ایوان طلای تو نشستن چه خوش است نظری کن توبراین کفتر چاهی حیدر داده ای وعده ی وصلت،سره شب تابه سحر شده ام وقت سحرسوی توراهی حیدر قاضی آن نیست که سر را بزند بهر گناه سر بپوشد ز گدا روی گناهی حیدر آهِ من رفت نجف تا به هوایت بپرد گردبادی شود از شوق تو آهی حیدر کیستی حیدری و سجده کنی ز اعجازت بال جبریل به هرشب شده زیراندازت دفتر عشق توراتابه سحر میخواندم پس نگوئید که این شعر چرا مست شده در غدیر از توعلی گفته ام ومیگویم کاکُل من به هوای توشها مست شده بر سر دست نبی دست علی بالارفت درطواف توعلی سعی و منامست شده منه (مجنون)به هوای تو تلاقی دار م هوس چای حجازی و عراقی دارم _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
رجز حیدری... ایل واجدادم سگ ایوان طلای حیدراست خیره بر گلدسته های باصفای حیدراست این حرم زیباترازعرش خداوندجلی است عرش هم دربین این صحن وسرای حیدراست گنبدزردعلی به که چه غوغا می کند بنگریداینجادگر دارالشفای حیدراست نقشه ایوان نجف ,اسم خدای عالم است بنگرید ای اهل عالم این بنای حیدراست گنبد وگلدسته هایش از طلای ناب ناب پرچم گنبدببین اندرهوای حیدراست حتم دارم در حرم جبریل دربانی کند لوح وکرسی وقلم درزیرپای حیدراست می رسد روزی که (مجنون)درنجف گویدعلی این رواق و صحن وایوان رونمای حیدراست _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) __________________________ _کانال رسمی اشعاروسروده های آیینی آرمین غلامی(مجنون ) @majnon1396
اشعار رجز امیرالمومنین(ع).... خوشا دمی بنویسم برای شاه نجف که طی شود همه عمرم بپای شاه نجف شبی که صحن علی رانظاره میکردم رسیدشعروَسرودم، رَثای شاه نجف اگر چه وصف علی درزبان نمیگنجد چوقطره ای شده ام درسرای شاه نجف نشسته ام بنویسم، من ازجهاد علی که کُنجِ گَنج نمانَد صدای شاه نجف چه گُلشنی که در آن، باغبان بود حیدر تمام زندگی ما فدای شاه نجف روایت است حیدر.بودشه دوسرا منم گدای حریم سَرای شاه نجف گدای حلقه بگوش دره سرای توام نشسته مردم این شهر، پای شاه نجف نیامده به جهان مثل او کسی دیگر نیامده دگرهمتابه، جای شاه نجف علیست آنکه کند در زقلعه ی خیبر وپس گرفت زدشمن خدای شاه نجف دعای شیرخدا بود و همّتِ مولا که فتح گشته جهان درهوای شاه نجف هزارها یَلِ میدان، چُنان جهان آرا شدند فاتحِ این، نینوای شاه نجف اگرکه طالب فیضی.علیست صاحب فیض چه مؤمنی که نخواهد بقای شاه نجف ولایت شه مردان نصیب ما گشته خوشاکسی که شوداوگدای شاه نجف أذانِ مسجد جامع، صدای نام علیست رسد ز مأذنه اَش رَبّنای شاه نجف ببین که اشهدوان علی ولی الله رسدزماذنه هاماجرای شاه نجف بگو که صحن وسرای علی اگر..اینجاست مدافع حرم است، جای جای شاه نجف فدای قاضریه.زینبیه، عسگریّه، هر آنکه هست هماره، فدای شاه نجف مراهوای علی کرده اینچنین(مجنون) که هست سینه ی من مبتلای شاه نجف _آرمین غلامی(مجنون) ___________________________ _کانال رسمی اشعاروسروده های آیینی آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی