eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
وای اگه اشگ نریزی.... حسین جان.... بر نیزه ای بدون بدن سنگ میخوری درگیر و داره چیده شدن سنگ میخوری منکه نمرده ام بخداچادرم که هست برخاکی وبدون کفن سنگ میخوری یحیای من مخورغم این مردمان پست بانیزه ای دهن به دهن سنگ میخوری دیگر رمق نمانده دراین پیکرم حسین آشفته ای چومعجره من سنگ میخوری عصرغروب روز دهم کشته ی توبود دیدم که پاره پاره بدن سنگ میخوری 📕شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی).
سگ عباسم وما را پی سلطان ببرید بر درش زوزه کشان عاشق و حیران ببرید سگ عباسم واوصاحب وارباب من است ۰ حال و احوال مرا بر دره جانان ببرید دِير و میخانه و کعبه همگی عباس است ۰ دل ماراپی آن زلف پریشان ببرید نقل سلطان و گدا نقل من و عباس است ۰ این دلم رابه سره سفره ی خانان ببرید سگ عباسم وعمری بدرش زوزه کشم ۰ هُد هدِ قلب مرا سوی سلیمان ببرید همه ی عالم وآدم به فدای کرمت ۰ سگ عباسم وما راپی رضوان ببرید صحبت ازصحن ابالفضل مرا مست کند ۰ مور را جانب آن ملک سلیمان ببرید سگ عباسم وای قوم بدانیدهمه ۰ بعدمرگم بدنم راسوی سلطان ببرید غم این دل پی لطف وکرمت می باشد دل بیمار مرا در پی درمان ببرید سگ عباسم وعمری دل من محتاجش ۰ نزد من صحبتی از دلبره شاهان ببرید روزگاریست به گردن زده ام قلاده ۰ سره قلاده ی به سوی دره سلطان ببرید روزگاریست که با نام ابالفضل خوشیم ۰ باهمین عشق مرا درپی میزان ببرید باز(مجنونم) ودیوانگیم عباسی است۰ منه افسرده سوی خسرو خوبان ببرید. 📝.شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی.)..
(ع) -روضه زیرخنجر گوشه ی مقتل نگارم ذبح شد بین گودالی همه داروندارم ذبح شد من به گیسوی تو دل رابسته ام آرام جان وای من آرامش این روزگارم ذبح شد شدزمستان چارفصل زندگانیم حسین پیش چشم من گل و باغ و بهارم ذبح شد ای همه عالم فدای روی خاک آلوده ات بین گودالی امید روزگارم ذبح شد جلوه مهر خدا ازچه به زیره مرکبی زیرپای ثم مرکبها نگارم ذبح شد آشنای من چرا بی آشنا گردیده ای زیرخنجرهای آن ملعونه یارم ذبح شد کار زینب دل سپردن کار تو شددلبری پیش دیده دیده ام دار و ندارم ذبح شد بعدازاین دیگر کسی حالم نمی پرسدحسین بی کس وتنهاشدم چون اعتبارم ذبح شد حضرت خورشیدِ رحمت بر سرنیزه شدی پیش من نور فروغ شام تارم ذبح شد حاجتی غیر از وصال توندارم یاحسین چون شه دلداده ی ایل و تبارم ذبح شد لحظه جان دادن(مجنون)بیا بالین او گفت زینب گوشه ی مقتل نگارم ذبح شد -آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
جانم علی اصغر..ع دربین هلهله. سره اصغر به نی زدند نامردمان به دور سره نیزه .مِی زدند ازپشت خیمه ها تن اوجا به جاشده سرنیزه آمدوزتنش سرجدا شده تاب وتوان زسینه ی اصغر رهاشده دیدی سرش به گوشه خورجین فناشده دیدی رباب نیزه به پهلو ی اصغرت دیدی توجای زخم سرو روی اصغرت آخر رباب زخم دلت رانمک زدند یکسرتورابه شام وبه کوفه کتک زدند 📕📕.شعر..آرمین غلامی ..مجنون کرمانشاهی__ 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 ____________________________ کانال اشعار مجنون کرمانشاهی: telegram.me/joinchat/BLyiyzwCdbN4o2vuMYL3ZA
عجب شعریه "ماراتو شاه مُلكِ سُلِيمان نموده ای" مارامریده بوذر و سلمان نموده ای آقایی جهان فقط از آن توبود قاری مرابه آيه ي قرآن نموده ای ای یوسف بریده سره کربلاحسین مارادچاره واژه ى هجران نموده ای ای ناخدایِ كشتىِ انبوه انبیا دربحر عاشقانه چه طوفان نموده ای اشک عزای تو چقدر آبرو دهد مارامقیم خانه رضوان نموده ای توفخر وآبروی بزرگانِ شيعه ای مارامراد ذكرِ مريدان نموده ای ای نقش و ای نگين ه سرانگشتره نبی مارابه نوکری خودحیران نموده ای (مجنون)شدم که تا به سگت یک نظرکنی مارابه یک اشاره توسلطان نموده ای 📝شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ..
۲۰۲۳_۰۱_۰۸_۱۶_۳۷_۳۲.روضه علی اصغر.ع..mp3
6.78M
روضه علی اصغر(ع) آرمین غلامی کرم/یکشنبه۱۸/دی ماه 👇👇متن روضه
👆👆بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج) . صوت بالا/مداح..حاج آرمین غلامی متن روضه 1 🔸کیست اصغر، اکبر ذبح عظیم 🔸خود به تنهایی صراط مستقیم امشب بریم درخانه ی باب الحوائج ششماهه ی امام حسین... علی اصغر... خدا میدونه میدونه یک سال منتظر شب هفتم نشستیم... بیاییم برا ششماهه ی حسین اشک بریزیم... جان عالم به فداش... 🔸اختری برشانه ی خون خدا 🔸آبروی روی گلگون خدا این آقازاده خیلی آبرو داره درخونه ی خدا... 🔸دست های کوچکش، دست حسین 🔸روز عاشورا همه هست حسین ابی عبدالله هم عنایت خاصی به علی اصغرش داره... فقط همینو بگم.... قطعا ابی عبدالله، گریه کن های ششماهه اش رو دست خالی بر نمیگردونه... 🔸صورتش پژمرده اما دلگشا 🔸دستهای بسته اش مشکل گشا عالمی به فدای دستان قشنگش... با دستهای به ظاهر کوچیکش... گره های بزرگی رو باز میکنه... خیلی از علما، بزرگان ما، متوسل میشن به این شش ماهه... آی مادری که سالهاست... خدا بهت فرزند نداده... امشب خدا رو به ششماهه ی حسین قسم بده... خیلی ها امشب با دست پر از این مجلس میرن... مواظب باش... 🔸دستهای بسته اش مشکل گشا امشب... همه برا ششماهه گریه میکنند... حتی روز عاشورا لشگر دشمن هم طاقت نیاورد... گریه کردند... مبادا آروم باشی... 🔸شیرخواری با پدر هم‌درد بود 🔸آخرین سرباز و اول‌مرد بود لحظات آخر ابی عبدالله یه نگاه کرد به دوروبرش... دید تنهای تنها مونده... حبیب بن مظاهر رو به شهادت رسوندن... عباسشو به شهادت رسوندن... علی اکبرشو قطعه قطعه کردند... دیگه یاری نداره... یکدفعه از داخل خیمه... صدای گریه علی اصغرش بلند شد... با زبان کودکی... میگه بابا... مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا... بابا..هنوز من زنده ام... بابا...هنوز یک سرباز کوچک داری بابا... 🔸من به باغِ سرخِ خون، یاس توام 🔸با دو دست بسته عباس توام چه خوب خودش رو فدا کرد... آماده ای گریه کنی بسم الله... خواهرها امشب باید بلندتر گریه کنند... آخه شما بهتر میفهمید حال مادر علی اصغر رو... ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت... اومد در مقابل دشمن ایستاد... علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد... صدا زد... «یا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ» ای نانجیبها... شما با من سر جنگ دارید... اگه به من حسین رحم نمیکنید... این طفل شش ماهه که کاری نکرده... یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید... ببینید... اما ترونه کیف یتلّظى ّعطشا اگه بهش آب بدید میمیره... اگه آب هم ندید میمیره... اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون ببرید سیرابش کنید... دشمن داره نگاه میکنه... خیلی ها به گریه افتادن... ابی عبدالله داره حرف میزنه... شاید اینها دلشون بسوزه... یکدفعه دیدند... حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد... «فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن» 🔸از شیرخواره ای به همه شیرخوارگان 🔸آغوش گرم مادرتان نوش جانتان مادرها نمیدونم بچه شش ماهه دارید یا نه... اگه بچه شش ماه دارین... الان یه دست زیر گلوش بکشید ببینید آیا طاقت دارید یه زخم روی بدنش ببینید یا نه... فقط همینو بگم ابی عبدالله نگاه کرد... دید تیر سه شعبه... گوش تا گوش علی رو دریده... علی اصغر روی دستها بابا داره جان میده... خدایا... حالا جواب مادرش رو چی بگم... جواب رباب رو چی بگم... خدایا هیچ مردی شرمنده همسرش نشه... دیدند حسین هی چند قدم به سمت خیمه ها میره برمیگرده... 🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای 🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای 🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود 🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای الا لعنه الله علی القوم الظالمین .
بسم الله الرحمن الرحیم کیست او شهزادگی برجلوه ا ش شد منتخب آمده شهزاده اصغر در دهم ماه رجب نام اوعبداله وبهرش علی اصغر لقب شد به یمن مقدمش ازنام جدش منتجب ‌ مژده آن باب المراد کوی جانان آمده برحسین سوّم علی ، آن ماه تابان آمده درشب دلواپسی،یک ماه کامل آمده شمس عالمتاب بر دل های سائل آمده درمیان بحر ِ غمها،اصل ساحل آمده برحسین، حیدرجَنَم ، زهرا شمایل آمده میرسدبرگوش جان آوا و، لبخند رباب آسمان روشن شده،با ماه دلبند رباب بر رباب وبرحسینش بهتر از این عید نیست آمده اصغر بدنیا بهر اوتردید نیست نور او بنگرنباشد جلوه ی خورشید نیست معرفت بر نام اصغر کمتر از توحید نیست وصف اصغرکردنت شرحی به اوصاف خداست او علی ابن الحسین،دردانه ی خون خداست شیرخواری همچو شیر از نسل بی همتارسید گوهری نیکوگهر از پهنه ی دریارسید بر در باب الحسینی، جنة المأوا رسید بهر نسل شیعه امشب باب حاجت هارسید آمده امشب بدنیا ،شیرخواری بس دلیر تاکند در روز عاشورا امیری همچو شیر خلقت اصغر ببین باشد ز انواری نکو میدهدشش ماهه برکل جهانی آبرو شیعیان حاجت رواگردیده اند از جود او کربلا ودیدن قبرش مراشد آرزو سرمه ی چشمان عشّاق است خاک کاظمین شد ضریح باصفایش بر همه نور دو عین کیست الحق اوست باب حاجت اهل دعا کیست آقازاده ی شهر نبی مصطفی یک نگاه او شود بر درد بی درمان دوا باولای اوشود مقبول طاعات خدا برعلی اصغرخوشم هستم غلام خانه زاد عشق این شهزاده را درسینه وقلبم نهاد شیرخوار و جان سپردن ،وای از حال رباب راس توبر نیزه دیدن ، وای از حال رباب بین دریاتشنه مردن، وای از حال رباب بین این گهواره ماندن،وای از حال رباب کشته ازتیرسه شعبه طفل من اصغر شده سایه بان ِ پیکرش، چشم تر مادرشده ✅ وسخنرانان
❣﷽❣👆👆 🌹 🌹 # 🌹 از صلابت و ملت و ارتش بامداحی حاج آرمین غلامی نوگل حسین غنچه ی سرمدی _ خوش آمدی برجهان هستی گل احمدی _ خوش آمدی از وجود یمن تو شده جهان جنان غرق شادی و شعف شده فرشتگان 💐یا علی جان علی علی یا علی جان میوه دل مرتضی علی ای به نام تو جان فدا علی ولادتت گشته جشن سرور جهان شده یا علی غرق نور 💐یا علی جان علی علی یا علی جان اصغر ای گل گلشن مصطفا _ خوش آمدی غنچه ی گل باغ خیرالنسا _ خوش آمدی میوه دل رسول خاتم آمده جشن شادی بر تمام عالم آمده 💐یا علی جان علی علی یا علی جان ✨ ✨ فاطمه فاطمه، بزن تبسم واشده لاله ی امام هشتم ۲ هر دلی شاده، عید جواده خدا به حضرت رضا جواد و داده ✨چشم تو روشن ۲ ✨چشم تو روشن یا رضا چشم تو روشن اسوه ی مهر و جود و عدل و داده همه هست رضا امام جواده ۲ ماه دلارا، غنچه ی زیبا وا شده با رخ علی و عطر زهرا ۲ ✨چشم تو روشن ۲ ✨چشم تو روشن یا رضا چشم تو روشن شب جشن کریم بن کریمه میده امشب امام رضا ولیمه ۲ ای گل خوشبو، بر تو زدم رو خوش آمدی گل پسر ضامن آهو ۲ ✨چشم تو روشن ۲ ✨چشم تو روشن یا رضا چشم تو روشن جبرئیل اومده روش و ببینه یه گل از باغ حسن او بچینه ۲ هر دلی مسته، دسته به دسته برای دیدنش فرشته ها نشسته ۲ ✨چشم تو روشن ۲ ✨چشم تو روشن یا رضا چشم تو روشن ✨ هرکسی کسی داره یار دلنواز آمد شاه سرفراز آمد ماه آسمان دل رضا خسرو حجاز آمد مژده مژده ای فوج عاشقان حضرت جواد آمد ❣حضرت جواد آمد صاحب الزمان شاد است شاه انس و جان شاد است چون امام هشتم پدر شده جمله شیعیان شاد است مژده مژده ای فوج عاشقان حضرت جواد آمد ❣حضرت جواد آمد چون شب ولادت شد عید با سعادت شد از شماتتِ اهل کین دل شاه طوس راحت شد مژده مژده ای فوج عاشقان حضرت جواد آمد ❣حضرت جواد آمد ای جواد آل الله وارث رسول الله سوی ما نظر کن دمی بحقِّ علی ولی الله مژده مژده ای فوج عاشقان حضرت جواد آمد ❣حضرت جواد آمد اتقی الاتقیایی تو نور کبریایی تو میوه ی دل و نور دیده ی ختم الانبیایی تو مژده مژده ای فوج عاشقان حضرت جواد آمد ❣حضرت جواد آمد میر محترم مولا مفخر اُمم مولا معنی سخا و عطا تویی معدن کرم مولا مژده مژده ای فوج عاشقان حضرت جواد آمد ❣حضرت جواد امد ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ بامداحی..حاج آرمین غلامی ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
حضرت رباب رباب شیون مکن بپای گهواره اش به راه کوفه وشام شوی تو آواره اش رباب شیون مکن به پای نیزه وسر نظاره میکنی تو به نیزه راس اصغر رباب دیگربس است این همه آه وزاری بعده علی اصغر نیایدازتوکاری رباب دیگربس است اینهمه بیقراری گمانم کنم که دیگر شش ماهه ات نداری آرمین_ غلامی(مجنون کرمانشاهی)
مددیا رباب گریه ی بانورباب برای شش ماهه بود براثرکعب نی صورت اوشدکبود گریه ی بانورباب کناره گهواره بود ولی بدون اصغر چقدرآواره بود رفتن شش ماهه اش خون به دلش کرده بود داغ علی اصغرش بردل اوخورده بود خنده قاتل چنین تیشه به قلبش سپرد کناره گهواره ی علی اصغرش مرد مجنون کرمانشاهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم # شهادت حضرت رباب تصویری حضرت رباب.(ع) مداح..حاج آرمین غلامی حسینیه حاج آقامیرمعینی/کرمانشاه ظهرجمعه۲۱//بهمن ماه۱۴۰۱
بسم الله الرحمن الرحيم -اشعار حضرت رباب(س) حسین(ع)  حوروقلمان وملک گرم پناهت یارباب عشق  بازی حسین  اندر نگاهت یارباب عفّت وحجب وحیا درسایه سارلطف توست پرچم اسلام از چادر سیاهت یارباب عزت و آزادگی مدیون  صبرت بوده است عفّت حُجب و حیا مدیون راهت یارباب روضه ای برپا شده هرجا بنامت تا ابد عالمی محتاج تسبیح و گواهت یارباب    بهره منداست از همان صوت حزینت عالمی هرکجا اسباب گریه سوز و آهت یارباب  سوختی ازدوری طفل صغیر وکوچکت عرش اعلای خداشد پایگاهت یارباب   گشته ویران کاخ ظلم شامیان  با همّتت بود ه پیرو ملتّی پیش سپاهت یارباب باد آن دستی بریده  بست دستان تورا این اسارت رفتنت شددلبخواهت یارباب آن گلوی پاره ی اصغرتورا آواره کرد خاک قبر اصغرت شدسجده گاهت یارباب  
(سلام‌الله‌علیها)😭😭 ابن اثیر می‌نویسد: رباب پس از واقعه عاشورا یک سال بیشتر زنده نماند و زیر سایه ننشست و از شدت غصه و اندوه درگذشت،سید محسن امین سال وفات رباب را ۶۲ هجری (یعنی یک سال پس از عاشورا) ذکر می‌کند. . 📚ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ ق، ج۴، ص۸۸. 📚امین، اعیان‌الشیعة، ۱۴۲۱ ق، ج۶، ص۴۴۹. ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ برای اینکه روز دقیق از شهادت حضرت رباب در دست نیست طبق نقل‌هایی که شده چندروزی تا ۲۱ رجب شیعیان برای حضرت رباب همسر باوفای امام حسین(علیه‌السلام)و مادر بزرگوار حضرت علی‌اصغر(علیه‌السلام)و حضرت سکینه(سلام‌الله‌علیها)،یادبود می‌گیرند و عزاداری می‌کنند...😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ۱۴۰۱/🎬|فایل تصویری امیرالمومنین علی حجت الله آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ╔═.🍃🕊.═══🖤══╗ @majnon1396 ╚═🖤════.🍃🕊.═╝
 Article   حضرت رباب علیها السلام بانوی باوفای کربلا  رباب علیها السلام دختر امرو القیس کلبی، مادر حضرت علی اصغر علیه السلام، از زنان بزرگوار، معروف و پرنقش کربلا و از محبوب ترین و مقرب ترین همسران امام حسین(ع) و از زنان نام دار، فاضل و وفادار عصر خود بوده است. این بانوی بزرگوار نسبت به اباعبداللّه علیه السلام معرفت و محبتی خاص داشت و همسری وفادار و نیکو برای آن حضرت بود. اشعار و مرثیه های بانو رباب در مصیبت اباعبدالله علیه السلام بیان گر عظمت شخصیت و معرفت او به سیدالشهداست. وی عظمت مقام اباعبدالله را دریافته بود و به همراه امام حسین(ع) در کربلا حاضر شد تا تمام مصیبت ها و درد و رنج ها را تحمل کند. پس از بازگشت به مدینه، مجلس عزاداری امام حسین علیه السلام را بر پا کرد و تا یک سال بعد از واقعه کربلا که حیات داشت، همواره عزادار بود. وی سرانجام یک سال پس از شهادت امام حسین علیها السلام دارفانی را وداع گفت و به مولای خود ملحق شد. بررسی ویژگی ها و مقام و منزلت رباب رباب علیها السلام، کربلا، مادر حضرت علی اصغرعلیه السلام، همسر امام حسین علیها السلام مهم ترین مسئله این نوشتار است. همچنین مسئله حضور ایشان در کربلا و پس از واقعه عاشورا بررسی شده است. شیوه مورد استفاده برای انجام این پژوهش، روش تحقیق تاریخی - توصیفی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. reference : پژوهش نامه معارف حسینی (آیت بوستان) » تابستان 1397 - شماره 10 , زحمتکش، زهرا   مشخصات نویسنده : مدرس جامعة المصطفی العالمیة، نمایندگی مشهد؛ کـارشناسی ارشـد رشـته تاریخ و تمدن ملل اسلامی؛ (z.zahmatkesh1@yahoo.com) مقدمه امام حسین(ع) نبوغ، علم و مهارتی خاص در اداره اوضاع سیاسی اسلام داشت. از این رو در کربلا با نقشه ای صحیح و از مجرای طبیعی، شروع به مبارزه کرد و در این راه، هر چیزی که در پیشرفت مقصودش مـؤثر بـود، بـه کار بست. همراه آوردن و شـرکت دادن زنـان در ایـن نهضت عظیم دینی، از جمله مؤثرترین عوامل پیشرفت هدف امام حسین(ع) به شمار می رود؛ در حالی که اگر اباعبدالله(ع) با عده ای از یاران و بستگان خود بـه کـوفه مـی رفت و به شهادت می رسید، بلافاصله دستگاه های تبلیغاتی بنی امیه بـا آمـادگی و تجهیزاتی که داشتند، تمام پیشامدها را به سود خود توجیه می کردند و این امر موجب می شد مردم بر اثر تبلیغات سـوء بـنی امیه، ایـن قیام را از جنگ های معمولی میان اعراب تلقی کنند و سر و صداها در انـدک زمانی پس از این واقعۀ عظیم، خاموش شود. در نتیجه بنی امیه در کرسی سلطنت قرار می گرفت و بر مبنای مرام خود عمل می کرد؛ اما حضور بانوان در ایـن قـیام، اجـازه این کار را به آنها نداد تا نقشه شوم شان عملی شود. در این جا ایـن نـکته قابل تأمل است که امام حسین(ع) می خواست از این راه و با شهادتش کاری کند که با تبلیغ آن بـرای ابـد، دسـتگاه اموی را رسوا سازد و آیین ظلم و ستم آنان را محکوم کند. حدود هشتاد زنـ و کـودک در کـربلا حضور داشتند که رباب(ع) از جمله زنان عاشورایی است که در این واقعه، داغ شیرخوار شـش مـاهه اش حـضرت علی اصغر(ع) بر دلش ماند. رباب(ع) دختر «امرءالقیس بن عدی بن اوس بن جابر بن کـعب بـن علیم بن جناب بن کلب» شاعر بزرگ عرب و مادرش «هند الهنود » دختر «ربیع بـن مـسعود بـن مضاد بن حصن بن کعب بن علیم بن جناب » بوده که در واقع «جناب» جـد اعـلای پدری و مادری حضرت علی اصغر(ع) است. امرء القیس سه دختر خود را در مدینه به ازدواج حـضرت امـیرالمؤمنین، امـام مجتبی و امام حسین(ع) در آورد که رباب همسر اباعبدلله(ع) یکی از دختران اوست. بنابراین بررسی و شناخت ویژگی ها و فـضایل اخـلاقی رباب(ع) به عنوان فرضیۀ پژوهش پیش روست. بر اساس این فرضیه، سـؤالاتی مـطرح مـی شود؛ پرسش هایی از قبیل این که رباب(ع) از چه خاندانی است و نقش وی در واقعه کربلا و پس از واقعه کربلا چگونه بـوده اسـت، مـورد بحث این پژوهش اند. نسب حضرت رباب(ع) رباب دختر امرؤالقیس بن عدی اسـت. پدرش از اعـراب شام و نصرانی بود و در خلافت عمر مسلمان شد. از مادر رباب نیز با نام هند الهنود دختر ربـیع بـن مسعود بن مصاد بن حصن بن کعب یاد شده است (امین، ۱۴۲۱: ۶/۴۴۹). گـفتنی اسـت که این امرؤالقیس، شاعر معروف عرب نـیست. بـنا بـه نقل ناسخ التواریخ نسبت حضرت رباب این گونه اسـت: ربـاب، بنت امرؤالقیس بن عدی بن جابر بن کعب بن علی بن برة بـن ثـعلبه بن عمران بن الحاف بـن قـضاعة. (محلاتی، بـی تا: ج3، 313) مـرحوم فـرهاد میرزا در کتاب قمقام روایت کرده اسـت کـه عوف بن خارجه مزی گفت: در زمان خلافت عمر بن خطاب نزد وی بـودم. در ایـن هنگام، مردی نزد عمر آمد و خـواست مسلمان شود. عمر نـام او را پرسـید و او گفت: من مسیحی هستم و نـامم امـرؤالقیس کلبی است. عمر او را شناخت و علّت اسلام آوردنش را پرسید. امرؤالقیس گفت: آمده ام به اسـلام مـشرف شوم و آداب آن بیاموزم. بعد
عنوی حضرت سیدالشهدا(ع) با حضرت رباب(ع) است. با اشاره به آن چه از صحبت های امام حسین(ع) نقل شده و در تاریخ آمده اسـت، مـی توان گفت: از این سخنان بـه خـوبی فهمیده می شود که امام حسین(ع)، رباب را به عنوان محرم دل و رفیق خود در کربلا به همراه داشت. محبت رباب به امام حسین(ع) حضرت رباب(ع) بانویی بامعرفت بود و امام حسین(ع) عظمت خاصی در قـلب او داشـت. در این باره چند فراز تاریخی وجود دارد: الف) هنگامی که حضرت رباب(ع) به مدینه بازگشت، عده ای از بزرگان و اشراف قریش از او خواستگاری کردند؛ ولی ایشان نپذیرفت و فرمود: لایَکُون لی حمو بَعدَ رَسُولِ الله؛ بعد از رسول الله(ص) هرگز پدر شوهری نـمی گیرم. ب) اشـعاری که ربـاب پس از کربلا برای همسرش امام حسین(ع) سروده، نشانه ای از اوج محبت اوست؛ آن جا که گفته است:   إنّ الذی کانَ نوراً یـُستَضاءُ به فی کَربلاء قتیل غیرُ مَدفونِ   سِبطُ النبی جَزاکَ اللّه صالِحة عـَنّا و جـُنّبتَ خـُسرانَ المَوازین[4]   (فرهادمیرزا، 1363: 2/ 653؛ خراسانی، بی تا: 243؛ قمی، 1421: 340؛ رسولی محلاتی،1412: 516-517؛ برّی، 1361: 46-47؛ امیــن، 1403: 1/ 622؛ محلاتی، بی تا: 3/ 316 ) انشای این گونه اشعار، حاکی از اوجـ معرفت و سرسپردگی شاعر نسبت به مقام ولایت است؛ گویی این ارادت و دلبستگی به ولیّ خدا در ذرات کالبد او رسوخ کرده باشد. ج) در احوالات حضرت رباب(ع) در مجلس عبیدالله بن زیاد، این گونه بیان کرده اند که چون نـگاه حـضرت رباب به سر مقدس امام حسین(ع) افتاد، بی تاب شد. سر را در بغل گرفت و بوسید و در کنار خود نهاد و نوحه سرایی کرد و این اشعار را خواند:   وا حُسَیناهُ فَلا نَسیتُ حُسَیناً اَقصَدَتهُ اَسِنَّةُ الاَعداءِ   غادَرُوهُ بـِکَربَلا صـَریعاً لا سَقَی الله جانِبیَ الکَربَلاء[5]   (فرهاد میرزا، 1363: 2/ 650 و653؛ قـمی، بـی تا: 1، 464؛ قمی، 1421: 340 و 257؛ ابن جوزی، 1426: 233؛ موسوی مقرّم، 1366: 424- 425؛ حائری، بی تا: 2، 110؛ امین، 1996: 170- 171؛ امین، 1403: 1/ 622؛ ری شهری، ۱۳۸۸: 1/ 292-293) رباب(ع) با سروردن همین دو بیت شعر، رویداد کربلا را تبیین کرد و راه تحریف را بر دشمنان بست. فرزندان رباب(ع) دو فرزند از امام حسین(ع) داشـت؛ یـکی سـکینه و دیگری عبداللّه. عبداللّه (علی اصـغر)(ع) کـه در روز عـاشورا، در حالی که کودکی بیش نبود، در آغوش پدرش به شهادت رسید (مفید، 1388: ۲/ ۱۳۵ ). حضور در کربلا بر اساس شواهد نقل شده، رباب(ع) در کربلا حضور داشـت و هـمراه اسـیران به شام رفت. گفته شده است که او شـهادت عـلی اصغر(ع) در آغوش پدر را نظاره گر بود (سماوی، 1341: 223؛ امین، ۱۴۲۱: 6/ 449). ابن کثیر دمشقی می گوید: او در کربلا همراه حسین(ع) بود و هنگامی که حسین کشته شـد، بـسیار بـی تابی می کرد. (ابن کثیر، 1413: 8/ 229) دوری از لذایذ دنیوی نیز بخشی دیگر از اموری اسـت که در سیره حضرت رباب(ع) به چشم می خورد (محمدی ری شهری، ۱۳۸۸: 1، 292-293). اوج صبوری حضرت رباب(ع) در واقعه کربلا وقتی حرمله را به نـزد مـختار بـردند، مختار از او پرسید: ای ملعون! هیچ وقت در کربلا دلت به حال امام حسین(ع) نسوخت؟ گـفت: آری! پس از شـهادت علی اصغر، هنگامی که حسین به خیمه ها برگشت، طفل کشتۀ خود را زیر عبا گرفته بود. در این وقـت دیـدم کـه زنی مجلله چادر به سر و نقاب به صورت بیرون خیمه ها ایستاده، گـویا مـادر آن طفل شیرخوار بود. همین که چشم حسین به مادر او افتاد، برگشت و چند دقیقه ای تـأمل کـرد؛ سـپس به سوی خیمه آمد، باز خجالت کشید و برگشت و این حرکت را سه بار ادامه داد. مختار گـفت: آخـر چه شد؟ گفت: بالأخره حسین از مرکب به زیر آمد و گودالی کند و طفل را در آن دفن کـرد. (اسـماعیلی یـزدی، بی تا: 547). صدرالدین واعظ قزوینی در این باره می گوید: امام حسین(ع) قنداقۀ علی اصغر را به خون آغشته کـرد و سـپس آن را دفن نمود. (واعظ قزوینی، بی تا: 2/ 103) در شب یازدهم محرم، حضرت زینب(ع) شام غریبانی داشـت؛ از یـک سـو برادران و فرزندان و خاندان خود را می دید که با پیکرهای آغشته به خون بر روی زمین گرم کـربلا افـتاده اند و از سوی دیگر، شاهد صدای ضجه و شیون کودکان و زنان داغ دار بود که هـمگی در غـم از دسـت دادن عزیزانشان مویه سر داده بودند. از سویی دیگر نیز به خیمۀ نیم سوختۀ امام سجاد(ع) می نگریست کـه حـضرت بـا تنی تب دار در درون آن افتاده بود. سکینه سراغ پدر را می گرفت؛ رباب(ع) به فکر اصغر خـود در خـیمه ای نیم سوخته لالایی می خواند، امّا کوفیان حتی گهوارۀ خالی علی اصغر را نیز برای رباب نگذاشته بودند و آن را بـه غـارت برده بودند. در شب یازدهم، کودکان امام حسین(ع) همگی در درون خیمه ای نیم سوخته جـمع شـده و به یاد طفل شش ماهۀ رباب بودند. رقـیه بـه یـاد برادر نازنینش اشک می ریخت. او به یاد خـنده های شـیرین علی اصغر(ع) می افتاد و از دل، شیون و زا
بسم الله الرحمن الرحیم محرم_علی اصغر(ع) شیر بیشه اصغراست و،شیرخواری بس دلیر تاکند در روز عاشورا امیری همچو شیر خلقت اصغر ببین باشد ز انواری نکو میدهدشش ماهه برکل جهانی آبرو شیعیان حاجت رواگردیده اند از جود او کربلا ودیدن قبرش مراشد آرزو سرمه ی چشمان عشّاق است خاک کاظمین شد ضریح باصفایش بر همه نور دو عین کیست الحق اوست باب حاجت اهل دعا کیست آقازاده ی شهر نبی مصطفی یک نگاه او شود بر درد بی درمان دوا باولای اوشود مقبول طاعات خدا برعلی اصغرخوشم هستم غلام خانه زاد عشق این شهزاده را درسینه وقلبم نهاد شیرخوار و جان سپردن ،وای از حال رباب راس توبر نیزه دیدن ، وای از حال رباب بین دریاتشنه مردن، وای از حال رباب بین این گهواره ماندن،وای از حال رباب کشته ازتیرسه شعبه طفل من اصغر شده سایه بان ِ پیکرش، چشم تر مادرشده ✅ @majnon1396
محرم برای من ،رخت عالیجناب است گل باغ حسین، رویت گلاب است ندارد این جهان نور وضیایی جمالت برفلک چون آفتاب است رخ زیبای تو، یک آسمان نور سره گهواره ات یک انقلاب است به قربان دو چشم نازنینت که روی دست مادر خواب خواب است مراکشتی توباتیر محبت عروجت بر فراز دوش باب است به شیر مادرش سوگند اصغر نفسهای تواز اسلام ناب است مرامست علی اصغر نمودند مرادیوانه ی دلبرنمودند غلامی مجنون کرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم محرم شودمادر به قربان جلالت ملک محو تو ومات کمالت بقربان رخ نورانی تو فدای ابروان چون هلالت صدای حق بود روی لبانت علی شد جلوه گر ،اندر جمالت تویی شور و تویی عشق وتویی حال حسین گردیده محو شور و حالت سره دوش حسین معواگرفتی شده سیرالی الله نقش بالت تویی شیر ه نر شیرولایت فدای رزم میدان قتالت حسین دلخوش براین هنگامۀ توست گلو ی نازکت،خون نامۀ توست همه گردون عالم محو رویت تو بشکفتی و عالم مست بویت به لعل آن لب‌ خاموشت اصغر هزاران قصه در سرّ مگویت ز صبحی که رسیدی عشق آمد بود عشق شهادت آرزویت تو آن شش ماهه ی شیری که اسلام سرافراز است از خون گلویت اگرچه طفلی اما پیر عشقی مرابنماشبی، زوّار کویت رباب ازبهررویت خنده میزد نشسته مادرت درروبرویت عروج خویش ‌دیدی در یم خون به معراج خدا رفتی تو گلگون زدی خنده تو ازصبح ولادت توراباشدبه سر شور شهادت علی کوچکی وازسرآغاز شهادت نیست بهرت جز سعادت اگرچه شیرخواره،شیر ه حقی دهی برعالمی درس شهادت نخوانم کودک شیریت هرگز که بر پیران تویی پیر سیادت بزن مهر قبولی دلم را که دارم هرکجا عرض ارادت بگریم یا بخندم برتوامشب که دانم هر دو را امشب عبادت به دل مهر تورا دارم من ایدوست بگریم یابخندم هر دو نیکوست لب ناشسته از آب است وهم شیر گلویت شدسپراز بهرآن تیر گمانم آیه های ناب. قرآن به خون حنجر توگشته تفسیر تب و تاب نگاهت رادیده بابا به خاموشی لبت گشته جهانگیر شدی از شیرخواری محو دلبر تو شستی دل ز آب و دست از تیر دم مرگ است وخندیدی به پیکان به ناگه زدملک آوای تکبیر به ناگه گشته ای پیروز میدان به خون حنجرت گشتی تو تطهیر زتیره حرمله گردید خاموش که(مجنون)رفته در این روضه ازهوش ✅ @
◾️آسمان را ز «عطش»، دود فقط می‌بیند رَمَقی نیست به چشم تَر شیدای حسین... در روایت آمده است: حضرت آدم نام‏هاى مبارك رسول خدا و امامان "سلام اللّه علیهم اجمعین" را در عرش ديد! جبرئيل به آن حضرت تعليم داد تا فرمود: يَا حَمِيدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ يَا عَالِي بِحَقِّ عَلِيٍّ يَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ يَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ‏ وَ مِنْكَ الْإِحْسَانُ 🔻هنگامى كه نام حسين "سلام اللّه علیه" را ذكر نمود اشكهايش جارى شد و قلبش شكست. آنگاه به جبرئيل گفت: چرا وقتى نام پنجمى ايشان را ذكر ميكنم قلبم ميشكند و اشكم جارى مى‏شود!؟ جبرئيل گفت: وَلَدُكَ هَذَا يُصَابُ بِمُصِيبَةٍ تَصْغُرُ عِنْدَهَا الْمَصَائِبُ ▪️ اين فرزند تو دچار يك مصيبتى خواهد شد كه مصائب ديگر در مقابل آن كوچك خواهند بود. حضرت آدم‏ فرمود: چه مصيبتى؟ جبرئيل گفت: يُقْتَلُ عَطْشَاناً غَرِيباً وَحِيداً فَرِيداً لَيْسَ لَهُ نَاصِرٌ وَ لَا مُعِينٌ ▪️حسين "سلام اللّه علیه" در حالى شهيد مى‏شود كه عطشان، غريب، تنها و بى‏ياور خواهد بود. وَ لَوْ تَرَاهُ يَا آدَمُ‏ وَ هُوَ يَقُولُ وَا عَطَشَاهْ وَا قِلَّةَ نَاصِرَاهْ حَتَّى يَحُولَ الْعَطَشُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ السَّمَاءِ كَالدُّخَانِ ▪️اى آدم! اگر تو او را ميديدى و ميشنيدى كه می‌گفت: آه از عطش! آه از بى‏ياورى! كار تشنگى آن حضرت به جائى می‌رسد كه بین زمین و آسمان را، دود خواهد دید. فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّيُوفِ وَ شُرْبِ الْحُتُوفِ فَيُذْبَحُ ذَبْحَ الشَّاةِ مِنْ قَفَاهُ ▪️كسى جوابش را نمی‌گوید مگر با شمشير، تا اينكه جرعه شهادت را بياشامد. آن حضرت را نظير گوسفند اما از قفا سر مى‏بُرند. وَ يَنْهَبُ رَحْلَهُ أَعْدَاؤُهُ وَ تُشْهَرُ رُءُوسُهُمْ هُوَ وَ أَنْصَارُهُ فِي الْبُلْدَانِ وَ مَعَهُمُ النِّسْوَانُ ▪️ خيمه‏هايش را به يغما ميبرند، سر مبارك وى و يارانش را در شهرها ميگردانند، زن و بچه‏هايش را به اسيرى خواهند برد. كَذَلِكَ سَبَقَ فِي عِلْمِ الْوَاحِدِ الْمَنَّانِ فَبَكَى آدَمُ وَ جَبْرَئِيلُ بُكَاءَ الثَّكْلَى. ▪️در علم خدای واحد منان اين گونه مقدر شده است. سپس حضرت آدم و جبرئيل نظير زن جوان مُرده گریه کردند. 📚 بحارالانوار ج۴۴ ص۲۴۵
♦️ حتی چهارپایان هم، به یاد «عطش» امام حسین "علیه‌السلام" ، آب نمی‌خوردند... در روايت آمده است: وقتی که حضرت اسماعيل"علیه‌السلام"، گوسفندان خود را بر لب فرات ميچرانيد، چوپان آن حضرت به او خبر داد: از فلان موقع به بعد اين گوسفندان از اين شريعه آب نمى‏آشامند! حضرت اسماعيل دعا كرد و از سبب اين موضوع جويا شد. جبرئيل نازل گرديد و فرمود: يا اسماعيل! اين موضوع را از گوسفندان جويا شو! زيرا كه علت اين مطلب را براى تو خواهند گفت. وقتى آن بزرگوار به گوسفندان فرمود: چرا از اين آب نمى‏آشاميد!؟‌ ، آن چهارپایان به زبان فصيح گفتند: قَدْ بَلَغَنَا أَنَّ وَلَدَكَ الْحُسَيْنَ عَلَیهِ‌السّلام سِبْطَ مُحَمَّدٍ يُقْتَلُ هُنَا عَطْشَاناً فَنَحْنُ لَا نَشْرَبُ مِنْ هَذِهِ الْمَشْرَعَةِ حَزَناً عَلَيْهِ 🔹 به ما اين طور رسيده‌است که فرزند تو، حسین علیه‌السلام كه سِبط حضرت محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله است، در اينجا با لب تشنه كشته خواهد شد، ما هم به علت غم و اندوهى كه براى آن بزرگوار داريم از اين شريعه آب نمى‏آشاميم. حضرت اسماعيل راجع به قاتل امام حسين سلام الله علیه جويا شد، گوسفندان گفتند: همان كسى است كه اهل آسمانها و زمين و عموم خلائق او را لعنت خواهند كرد. حضرت اسماعيل هم گفت: اللَّهُمَّ الْعَنْ قَاتِلَ الْحُسَيْنِ عَلَیهِ‌السّلام 🔹 خدایا! قاتل امام حسين "سلام الله علیه" را لعنت كن!! 📚 بحارالانوار ج۴۴ ص۲۴۳