زندگینامه حضرت ام البنین.ع...mp3
4.85M
#شرح زندگینامه ام البنین(ع)
#کرمانشاه_بیت کربلایی یوسف بیات
#سه شنبه5/دی ماه
مداح..حاج آرمین غلامی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈👇👇
◈ ✱◾️
روضه حضرت ام البنین.ع...mp3
13.69M
#روضه_ ام البنین(ع)
#کرمانشاه_بیت کربلایی یوسف بیات
#سه شنبه5/دی ماه
مداح..حاج آرمین غلامی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈👇👇
◈ ✱◾️
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم
#متن روضه حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#بامداحی..حاج آرمین غلامی
#دعای فرج
ام البنین به چشم ترت گریه میکنی
از داغ چار گل پسرت گریه میکنی
برخاکهای صحن بقیع روضه خوان شدی
بانو ، ز شام تا سحرت گریه میکنی
خون میچکد گمان کنم از پلک های تو
ازبهررفتن جگر ت گریه میکنی
داری نگاه خودبه سوی ماه آسمان
با یاد صورت قمرت گریه میکنی
کشته کنار شط فرات است ساقی ات
اینگونه مثل گل پسرت گریه میکنی
بشنیده ای که رفته به غارت لباس ما
بانوبرای گل پسرت گریه میکنی
یا ام البنین..
آی حاجت دارا..مریض دارا..آی جوون دارا..
تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی..
دامن مادر ابالفضل رو بگیر..
دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائجه..
درسته بی دست کربلاست.
اما دست عالمی رو گرفته..
آقا خودش ناامید شد نمیزاره کسی نا امید از در خونش برگرده..
⬅️اماروز اولی که خانم ام البنین واردِ خانه ی مولا امیرالمومنین شد.. مرحوم ربانی خلخالی تو (ستاره درخشان مدینه) مینویسه میگه اُمُّ البنین رسید مقابل در خانهٔ امیرالمومنین داخل نشد.
به اُمِّ سلمه فرمود: ام سلمه من شرط دارم..وارد نمیشم همه تعجب کردند
گفتن این خانمی که روز اول زندگیش
چه شرطی داره)
❇️صدا زد اول بگید خانمم زینب بیاد..همه تعجب کردند چه می خواد بگه این مادر خانم زینب آمد در آستانه در به نقل تاریخ دختر هفت ، هشت ساله
تاریخ مینویسه روزی که ام البنین واردخانهٔ امیرالمومنین شد حسنین بیمار بودند.
بودند تب داشتند میگن..خانم ام البنین ایستاد دم در.
خانم زینب تو آستانه ی دَره.
میدونی این مادر چه کرد.
از همان روز اول، یکمرتبه دیدن ام البنین خودشو انداخت روی پاهای خانم زینب..خانم جان من نیومدم اینجا برات مادری کنم..
نیومدم خانم جان جای مادرت زهرا رو بگیرم..
فقط اومدم یه جمله بگم..
اومدم اجازه بدی تا آخرِ عُمر کنیزی وخدمت این خونه رو بکنم..
من اومدم کنیزت باشم خانم جان..
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس ومحفل فیض ببرند
⬅️ اما اونایی که مدینه رفتند می دوند همه شهر نورانیه همه جا چراغ داره
فقط یه جا عزیزان تو مدینه است نه شمعی داره.. نه چراغی داره..
(دلتو آماده کن)
همه میدونن کجاست..آره اونجا بقیعه.است..4تا عزیز دل زهرا تو بقیعه.
آدم که بقیع بره...بی اختیار میگه قبر مادر کجاست..
همه قبرا یه نشونی داره..اما قبر مادر نه..
هر چی بگردی چیزی پیدا نمیکنی..
اما برا دلخوشی شیعه یه قبری گوشه بقیعه..
اونم قبر مادر ادب ام البنینه..😭
امروز بریم کنار قبر بیبی ام البنین..
💔قربون مقامت برم بیبی جان..
ان شالله یه روزی پشت دیوار بقیع..برا دردای دل این مادر اشک بریزیم.
☑️همین قدر از ادب خانم برات بگم.
امیرالمومنین وارد منزل شد..
دید خانم ام البنین زانوهای غم بغل گرفته..داره آروم آروم گریه میکنه..
(امان از دل امیرالمومنین)
صدا زد ام البنین چی شده چرا گریه میکنی.
صدا زد آقا یه خواهش ازتون دارم..
(چی شده)
آقا جان میشه دیگه منو فاطمه صدا نزنید..😭
(هاا ناله داری یا نه)
(چرا فاطمه نگم)
مگه از اسم فاطمه بدت میاد
(نه آقا جان نستجیرُ باالله اسم خانممِ اسم خاتونمِ.. همه افتخارم اینه که کنیز فاطمه باشم
🔷آقا جان راستشو بخوای همینی که به من میگی فاطمه.. میبینم بچه هاحسنین و زینبین به یاد مادر می افتند.😭
یاد مصیبتای مادر میافتن.
تن و بدن بچه ها میلرزه.
زینبم ناراحت میشه محزون میشه.
دلم نمیاد غم تو چهره زینبم ببینم.
آقا فرمود پس از این به بعد امالبنین صدات میزنم .
💟صدا زد آقا جان ام البنین یعنی مادر پسرها.
من که پسری ندارم.
فرمود ام البنین.
خدا بهت چهار تا پسر میده... یکی از یکی رشیدتر..با ادب تر... زیباتر..
ولی گل سر سبدشون یه پسره..
( با اینکه بنی هاشم زیبا رو هستن) ولی این قمر بنی هاشم میشه..
♥️ ای وای 3
(آی قربون این ناله ها برم) امروز بلند بلند برای ام النین ناله بزنید😭
⬅️همین قدر برات بگم..
همین مادر می اومد تو قبرستان بقیع..می نشت
4صورت قبر با انگشت دست درست میکرد.
مینشست کنار این قبرا ناله میکرد گریه میکرد
🔸ام البنين مضطر نالد چو مرغ بى پر
🔸گويد به ديده تر، ديگر پسر ندارم
🔸زنها! مرا نگوييد ام البنين از اين پس
🔸من ام بى بنينم ، ديگر پسر ندارم
🔸آخ مرا ام البنين ديگر مخوانيد
🔸من ام بی بنینم دیگر پسر ندارم
زنهای مدینه دیگه منو ام البنین صدا نزنید.
من یه زمانی ام البنین بودم که 4تا پسر داشتم.
دیگه به من ام البنین نگین..چون دیگه هیچ پسری ندارم😭
میگفتن طوری خانم ام البنین گریه میکرد دوست و دشمن بحال ام البنین گریه میکردند
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
بلند صلوات
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم
#متن روضه حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#بامداحی..حاج آرمین غلامی
وقت پرپر زدنم برگ و برم میسوزد
موقع پر زدنم بال و پرم میسوزد
🔹اونایی که اهل روضه باشن،با یه کلمه جلوتر میرن،اگه میخوای امشب بهت سوز بدن،تو روضه آتیشت بزنن،هی بگو میسوزم،ببین چه روضه هایی برات مجسم میشه
وقت پرپر زدنم برگ و برم میسوزد
موقع پر زدنم بال و پرم میسوزد
بس که کبریت کشیده است به جانم این زهر
آسمان دود، زمین در نظرم میسوزد
ای مادرم کنیز و
بابایِ من غُلامت
ای مادرِ اباالفضل
جان ها فدایِ نامت
با نامِ عباست ،
خیلی گِره وا شد
تا نذرِ تو کردم
دردم مُداوا شد
ستاره میبارم قمر ندارم من
به من نگید مادر، پسر ندارم من
«ام البنینم وای...»
*حضرت ام البنین آنقدر مهربونه غیر ممکنه بری در خونه ش درو باز نکنه. شنیدی اون فقیر رو که هر سال میومد جیره ی یه سالش رو میگرفت و میرفت..اومد در خونه ی عباس در زد بی بی فرمودکیه؟ گفتن اون مسکینی که هر سال میاد... گفت برو بهش بگو اون آقایی که تو میگی کربلا جامونده هرچی میخواد بهش بدید بره تا بهش دادند.. گفت من از دست شما نمیخوام. من از دست همون آقا میخوام .مادر قسمش داد انقدر دل ما رو نسوزان من مادر عباسم ،اینا همش ماله عباسه... اونی که میگی دستاش رو قطع کردند عمود آهنین به فرقش زدند..*
«ام البنینم وای...»
جسم عزیزم رو چه زیرورو کردند
به پیکرِ عباس نیزه فرو کردند
وقتی به خاک افتاد علقمه شد بیتاب
تا مشک آبش ریخت شد از خجالت آب
«ام البنینم وای...»
*پیش زینب اصلاً اسم عباس رو نمی آورد پیش رباب اسم عباسش رو نمی آورد.همش سرش پایین بود میگفت: رباب ببخش عباسم رو، خانوم ببخش عباسم رو، شنیدم دور عباسم رو گرفتن، شنیدم از دور تیربارونش کردن، وگرنه مَشک رو میرسوند به خیمه، به من قول داده بود. شنیدم خیلی نامردی زدنش، شنیدم از آقا اجازه خواست.. آقا اجازه نداد بره میدون. وگرنه عباس همه رو حریف بود به من قول داده بود...*
کجاست علی اصغر رباب پریشونه
گهواره خالی رو لالایی میخونه
کاروان با این دلم چه ها کردی
سه ساله ی ما رو چرا نیاوردی
«ام البنینم وای...»
چو خیمه ها وا رفت وقتی علمدار رفت
ناموس آل الله تو کوچه بازار رفت
شنیده ام زینب زد دست غم بر سر
از داغ اون گودال از دست اون خنجر
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود داد کشیدم من
سرتو رو بردن دیر رسیدم من
ای عزیز دلم ای حسین شهیدم
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#روضه ام البنین۴(ع)
#کرمانشاه_مسجدمعتمد
#سه شنبه5/دی ماه
مداح..حاج آرمین غلامی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
نوحه ام البنین.ع...mp3
3.4M
بسم الله الرحمن الرحیم
نوحه حضرتِ ام البنین سلام الله علیه
#مداح..حاج آرمین غلامی
باغِ گُل یاس سلامٌ علیک
مادرِ عباس سلامٌ علیک
ای همه از خود سفرت تا حسین
ای همه از خود سفرت تا حسین
اِذن دخول حرمت یا حسین
سایهنشینِ حرمِ آفتاب
غرق شده در کرمِ آفتاب
فاطمهی دوم حیدر شدی
مادر یک ماه و سه اختر شدی
طوبی، طوبی لَکَ زین احترام
دختر زهرا به تو گوید سلام
قدر تو گوی شرف از ناس بُرد
ارث ادب را ز تو عباس بُرد
جز تو که بر شیر خدا شیر زاد؟
جز تو که بر شیر علی شیر داد؟
جز تو که در کرب و بلای حسین
چار پسر کرده فدای حسین؟
👆مداح..حاج آرمین غلامی
نوحه ام البنین.ع.....mp3
1.5M
بسم الله الرحمن الرحیم
#نوحه ام البنین۴(ع)
☑️درعزای ام البنین(س)☑️
مداح..حاج آرمین غلامی
بنال ایدل که عالم هم غمین است
عزای حضرت ام البنین است
نه تنها عالمی گشته عزادار
عزادار غمش روح الامین است
همه عالم فدای آن عزیزه
که بی مانند وبی مثل وقرین است
زبانم عاجز از مدح و ثنایش
که ممدوحش اله العالمین است
زدامان چنین فرزانه مادر
دمیدماهی که چون در ثمین است
بود مام چهار شیر دلاور
یکی عباس آن ماه مبین است
دگر عبداله و عثمان و جعفر
چنان اختر به روی این زمین است
همه گشتند فدای دین وقران
به روزی که عزای شاه دین است
سلام مابراین اولاد و این مام
که الگوی تمام مومنین است
بودمشکل گشا مانند عباس
مقام ورتبه اش بی شک چنین است
#کرمانشاه_مسجدمعتضدی
#سه شنبه5/دی ماه
مداح..حاج آرمین غلامی
🩸مسمومیت و #شهادت حضرت امالبنین سلامالله علیها🩸
🥀 حضرت امالبنین سلامالله علیها با فصاحت و بلاغتی که داشت در مقام افشاگری از ظلم و تعدی شجرهٔ ملعونهٔ بنیامیه برآمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزاداریهای مستمر، مردم را متوجه ظلم و بیلیاقتی حکام وقت مینمود، لذا آن بانو را با عسل زهرآگین مسموم و به شهادت رساندند.
🥀 چنانکه مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب «زنان نابغه» و جناب عبدالعظيم بحرانی در کتاب «امالبنین سلامالله علیها» نگاشتهاند که بنیامیه، همسر امیرالمومنین علیهالسلام، جناب امالبنین سلامالله علیها را مسموم و به قتل رساندند. در کتاب «اختیارات» از اعمش نقل شده است که می گوید:
🥀 روز سیزدهم جمادیالثانی که مصادف با روز جمعه بود، نزد امام زینالعابدین علیهالسلام بودم، که ناگهان جناب فضل بن عباس عليهماالسلام وارد شد و در حالی که گریه میکرد گفت: جدهام حضرت امالبنین علیهاالسلام از دنیا رفت.
📕 الدرجات الرفيعة فى وقايع الشيعة، رفیعالدین رفیعی، صفحه ۸۵
🆔 @mosibatoratebah
🏷 #فاطمیه #مقتل #مقتل_شناسی #مقتل_الحسین #مقتل_معصومین #مقتل_مأثور #کتاب #کتاب_شناسی #تاریخ #حدیث #روایت #توسل #زيارت #اشک #بکاء #ندبه #کربلا #نجف #شیعه #امیرالمؤمنین #امام_حسین #اهل_البیت #ثقلین #تربت #تربت_کربلا #فاطمیه #محسنیه #عید_غدیر #غدیر #غدیر_ثانی #المصیبة_الراتبة #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
اشعارشهادت ام البنین (س)
ازغم دوری تو بسیار افتادم زپا
بعدمرگ تو من بیمار افتادم زپا
داغدارم برحسین وبرابالفضل رشید
اینچنین از لحظه ی دیدار افتادم زپا
عشق یعنی صورت زیبای عباس رشید
من از این تصویر بی تکرار افتادم زپا
گوشه ی صحن بقیع کردم عزای توبپا
ای علمدارم چنین بیمار افتادم زپا
شهر میداند که من عمری عزاداره توام
اینچنین از عشق تو سر شار افتادم زپا
روزگاری داشتم زیباپسرهایی رشید
درفراق رویت ای دلدارافتادم زپا
حال درشهرمدینه بی پسر گردیده ام
درغم اولادخود هر بار افتادم زپا
آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
❤️🕯🌺🦋
هدایت شده از ، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴
🕯ای مادر عباس
🖤فدای پسرت
🕯ای همسر خورشید
🖤فدای قمرت
🕯ای ام البنین
🖤مادر مردان نبرد
🕯عالم به فدای چار نور بصرت
🏴 شهادت حضرت
ام البنین سلام الله علیها تسلیت باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
#نوحه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#حاج_آرمین_غلامی(مجنون)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه روز بی بی ام البنین با سراسیمه و دلهره ... تو صحن خونه اینور و اونور میره ...
امیر المومنین تشریف آوردن ... با ادب رفت جلوی مولا ...
فرمود مولا : عباسم از صبح رفته تا الان نیومده ... فرمود ام البنین بچه که نیست عباسم نوجوون شده ....
فرمود : از چشم زخم این مردم میترسم ... امروز بی نقاب رفته بیرون اباالفضلم ...
ظهر شد نیومد ... عصر شد نیومد....دم دمای غروب بود ...
امیرالمومنین دید دیگه ام البنین تاب نمیاره ... هی عباس میگه .... فرمود خودم میرم دنبالش ....
علی کجا؟ فرمود خودم میرم دنبالش ... سئلونی گفت... میدونه پسرش کجاست ...
دیدن آروم آروم طرف بقیع داره میره ... اومد بقیع... دید مولا ابالفضل وایسادن ...
با ادب و غضب ... دانه های اشک عین مروارید میریزه ...
هی بلند بلند میگه مادر ...کاش من بودم مادر... مادر من بودم کی جرات میکرد به تو اهانت کنه...
کی جرات میکرد دل زینبو بشکنه......امیر المومنین اومد ... دست رو برداشت ...
چشمای عباس به چشمای باباش خورد ...فورا سرشو انداخت پایین ... بابا... بابا ...
صبح که اومدم بیرون ... دیدم یه صدایی به من میگه ولدی ... پسرم ... بیـــــا ...
حالا میخوای یه بیت بگم ... مردونه دقت کن ... چه صحنه ای بود چجوری بود...
نور را بر سوی ظلمت میبرند ....شاه را سوی رعیت میبرند...
من چه کنم خدای من ....چاره در این مقام چیست؟ ... کوچه پر از حرامیا ... میسوزونمت امشب...
من چه کنم خدای من چاره در این مقام چیست؟ کوچه پر از حرامیا... زینـــــب .... این همه ازدحام چیست؟
من چه کنم خدای من چاره در این مقام چیست؟ کوچه پر از حرامیا این همه ازدحام چیست؟.... ای وای...ای بی شرف...
مردم هجوم آورند....چو نیش کژدم آورند ....آتش و هیزم آورند ....مقصد این عوام چیست؟
حیــدر...حیـــدر ای پهلوان عالم... ای پدر عباس... چه با شتاب آورند ... چه بی حساب آورند.... به کف طناب آورند ...
مقصد این حرام چیست؟.....آتش ظلم شعله ور... الله... آتش ظلم شعله ور ... خانه امن در خطر... سگان هار حمله ور...
معنی فکر خام چیست؟ ... تند تند بخونم ...
علی ولی اعظم است ... علی وصی خاتم است.... علی شه دو عالم است...گناه این امام چیست؟
ای پرستوی علی ...پر مزن ز خانه ات ...ای پرستوی علــــی ...پر مزن ز خانه ات...
جـــان ننه جوان ننه ....گریه کن حسین من ....در عزای مادرت ....گریه کن...
همین جوری زبون بگیرین برا خودت ...
همه بگن ...جان ننه.... جوان ننه ....بخدا این جوان ننه کلی حرف توشه ......جان ننه ...غریب ننه ...
حیف شما بی بی بین یه عده نامرد اومدین ... حیف شما بی بی ... بی بی ... خواستیم دم باشیم اما اینجوری با شما رفتار کردن ...
بی بی اصلا حیف اسمت زبون من افتاد بی بی ... اسم تو زبون مهدیِ ... صبح تا شب میگه ننه... ننه ... ننه...
ای پهلوان عالم ... ای پهلوان عالم ... آقا ...آقا... آقا... آقا ...
آقا قربون مظلومیتت برم ... چی میخوام بگم ... آقا .. به خاطر یه عده ما ... جلوی جسارت فاطمه چیزی نگفتید...
منیم ننم حیالیدی ... دردین دمز حیالیدی ... ( ننه من با حیاست دردشو نمیگه... )
امیر المونین آروم از جاش بلند میشد ... تا حسن از خواب بلند نشه ... حسین از خواب بلند نشه ... زینب نفهمه ... کلثوم نفهمه ...
آروم آروم بیاد بردلبرش بشینه ... اما تا میومد ...
می دید یه صدای میاد : ننه ... تشنمه ننه ... ننه ... (ننه سوزوزام ...) زینب عین پروانه بلند میشد ...
مجنون صفتیم ... دل به آخر زده ایم ...
چون یک دله گان به سیم آخر زده ایم ... دزدان فدک ... منافق و گمراهن ... ما بوسه به خاک پای حیدر زده ایم ...