eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
933 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴صلی‌الله علیک یا اباعبدالله🏴 کیمیائی است عجب تعزیه‌ی شاه شهید که نباید ز کسی منّت اکسیر کشید پس از گذشت روزها و ماه‌ها بار دیگر نسیم دلربا و جانفزای ماهِ عزای سیدالشهدا علیه‌السلام بر دل و جان نوکران درگاه ملک پاسبانش روح تازه‌ای می‌بخشد. نزدیک است روزی که فرشتگان آسمان به امر خالق منّان پیراهن خونین سیدالشهدا علیه‌السلام را در عرش بیاویزند و ... جنّ و بشر و حور و ملک اشک بریزند همچنان که تا امروز این چراغ پر فروغ و بی‌زوال روشنای راهِ عالمیان بوده امسال نیز پر فروغ‌تر از هر سال راهنمایی می‌کند و بدا به حال آن گمراهانی که خود را از نور این چراغ هدایت محروم سازند و از راه به در شوند و سر از چاه درارند ما نیز امسال با استعانت از صدیقه کبری حضرت زهرا سلام‌الله علیها و حضرت رضا علیه‌السلام تلاش می‌کنیم تا دیده‌گانِ بیشتری را به انوار مصباح الهدیٰ روشن نماییم. باشد که این نوکری مرضیِ حضرت زهرا سلام‌الله قرار بگیرد و تسکینی بر قلب داغدار بقیة‌الله الاعظم عجل الله تعالیٰ فرجه الشریف باشد. نوحه‌ها و اشعار ماه مُحَرَّم از امشب بارگزاری می‌شود. آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) التماس دعا
✅ چون گل دٙرهم شده اینجا گلابت کرده اند قوره ی افتاده ازشاخه شرابت کرده اند بوده ای نقشی تو بر انگشتر دست حسین ای نگین شهرکوفه بی رکابت کرده اند ای سفیر علم در بحث صبوری در اصول مطلب پرجلد کوفه بی کتابت کرده اند نامه های کوفیان دعوت گر این مدعاست عهدوپیمان راشکسته، بی جوابت کرده اند تا بفهمی ماجرای کوفیان را اینچنین کوفیان بی وفا در اضطرابت کرده اند اهل کوفه اینچنین پستند وبی عهدو وفا پیش مولامردم کوفه خرابت کرده اند هرچه سوزان باشد و هر قدر با شدت دلت ای غم سرمازده بی آفتابت کرده اند ابن مرجانه تنت برخاک کوچه میکشید اینچنین درشهر کوفه درطنابت کرده اند بر سره دروازه آویزان شده ازچه سرت بعدکشتن اینچنین بی سر عذابت کرده اند اینچنین گشته کباب از حرف، قلب ما ولی مسلمی واینچنین درغم کبابت کرده اند 🔸 اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی): @majnon1396
درکوفه غم اشـاره هـا می بینی مرگ همه ی ستـاره هـا می بینی ازکوفه مخواه عهدو وفایی ، زیرا وا کـردن گـوشواره ها می بینی اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی): @majnon1396
میان کوفه مسلم بي قراری به آغوش کسی جایی نداری شدی آواره در هرکوی وبرزن زبی عهدی کوفه ناله داري اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی): @majnon1396
ابن العقیل بودودلیری سواره بود مردی که در سپهر شجاعت ستاره بود درکوفه او اجازه جنگ آوری نداشت آماده باش، منتظر یک اشاره بود آمدبه کوفه تاکه بگیردوفا وعهد از این که مانده بود دلش پرشراره بود هجده هزارنامه زمردم روانه کرد در جستجوی یافتن راه چاره بود آمدحسین تاکه به عهدش وفا کند در حلقه محاصره صدها سواره بود مسلم اسیرمردم وقومی که بیوفاست دیدی که زخم هاش فزون از شماره بود کوفه میا که شد سرمسلم جدازتن برخاک کوچه پیکر مسلم ستاره بود کوفیه میا که دست به دستان تیغ بود آقا سه شعبه در پی ذبحی دوباره بود شرمنده ام که نوشتم حسین بیا آقامیاکه پیکر من پاره پاره بود . کوفه میا که غارت خیمه کند عدو دعوا سر کشیدن یک گوشواره بود اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی): @majnon1396
✅ آمدم کوفه ولی، بی توگرفتارِ شدم بی تومن ساکن این دیارِ خونبارِ شدم کوفه من، خسته و سَرگشته و بیمارِ شدم من گرفتار دراین کوچه اغیارِ شدم لَعنتُ اللّه به این مردم بی عهد و وفا برعبیدالله وبرمردم، آن دوران ها دگر آرام گرفته خنجرکوفه حسین رنگِ اِحرام گرفته خنجرکوفه حسین زِ سرم کام گرفته خنجرکوفه حسین ختمِ انعام گرفته خنجرکوفه حسین خنجراز راه رسید و به سَرَم تیغ نشست.. استخوان بدنم ازاثر ضربه شکست باز هم رو به توام ، گریه کنان... بی تابم کوفه ، ای یارمیا ، برتو حسین بیتابم مردم کوفه حسین عهد و وفابشکستند منتظرمانده ی مرگم، در شب مهتابم آه دارم روی لب ،ذِکرِ ”حسین جان” گویم خجلم ازتوحسین، سیه اگرشد رویم دل چو ، مشغولِ توسل به محمد» شد و بعد... اشک ، بینِ دیده و چَشمِ تَرَم سَد شد و بعد... ابن مرجانه سرم کردجدا ،ردشد وبعد سرم افتاد زتن وای حسین بد شد و بعد... السّلام حضرتِ سلطان ، به فدایت پدرت میکند مردم این شهرتورا دَر به دَرتَ اشک میریخت ، کمی دردِ دلش وا میشد بین هرگریه ی چنین ، طرحِ معمّا میشد زیرِ لب بودمیا "کوفه " چه نجوا میشد... سرمن به نیزه ها خوب تماشا میشد چکنم وای که نام توحسین روی لب است دل من مضطرب از آمدورفت زینب است دم آخرشده و ، لحظه ی دیدار رسید وقتِ دل دادنِ بَر حضرتِ دلدار رسید راه را باز کن ای گُل ، به دَرَت خار رسید یاحسین کوفه میا، آخر دیدار رسید ابن مرجانه مراکشت وچو گل پژمردم آخرین لحظه به لب نام قشنگت بردمِ زیرتیغ ونیزه ها ، مرثیه خوانی میکرد دیده اش از دلِ او خانه تکانی میکرد ِاینچنین بودکمی یادِ جوانی میکرد همه را بودکه با ناله روانی میکرد یاحسین گفت به لب ، خواست که آرام شود مثلِ یک مرغِ نشسته به سَرِ بام شود... شده پرتاب تنش تا جگرش تیر کشید صورتِش خورد زمین ، ناله ی تصویر کشید... رفتنش دستِ قضا بود ، به تقدیر کشید اوشهادت نامه همه بار به تعبیر کشید زیرِ لب گفت: «حسین کوفه پرازنامردیست غیرمن کسی حسین ،بفکر اولادتونیست 🔸 اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی): @majnon1396
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه مسلم۱.mp3
680.4K
(نوحه حضرت مسلم ابن عقیل ع) _غلامی_مجنون _کرمانشاهی من مسلم سفیر، کوی حسینم درشهرکوفه ،در شور و شینم من مسلم هستم ازهمه خستم (کوفه میا حسین،عزیززهرا)۲ کردم درکوفه،مردم را دعوت خواندم کوفه را،از بهر بیعت پیمان چوبستند بیعت شکستند (کوفه میا حسین،عزیز زهرا)۲ مردم کوفه،بر من پیوستند بعد از مدتی،از من گسستند دلخونم دیگر چشمانم شدتر (کوفه میا حسین،عزیز زهرا)۲ سفیر توهستم ،اما غریبم درشهر کوفه،غم شد نصیبم گردیده تنها سفیرمولا (کوفه میا حسین،عزیز زهرا)۲ بر حسین گردیدم،محرم اسرار درکوفه گذارم ،سر روی دیوار مست حیدرم حسین باورم (کوفه میا حسین،عزیز زهرا)۲ درهوای حسین،در تاب و تبم من با ناله ام،فکر زینبم من جفادیدم اول شهیدم (کوفه میا حسین،عزیز زهرا)۲ ای اهل کوفه،ابن العقیلم در راه حسین،اول قتیلم پیمان شکستن راهم رابستن (کوفه میا حسین،عزیز زهر)۲ شدجداسرم بر، دارالعماره ازچشمان من،ریزدستاره فصل ماتم شد دلهاپر غمشد (کوفه میا حسین،عزیز زهرا)۲ رمین _غلامی_ مجنون_ کرمانشاهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه مسلم.mp3
615.9K
(نوحه حضرت مسلم ابن عقیل ع) رمین _غلامی_ مجنون_ کرمانشاهی مسلم ابن عقیل،به زینبی نور عین شده ای تو ،سفیر پور زهرا حسین کوفیان بی وفا دوره کردن تورا مسلمم وای ۲ اهل کوفیان همه پلید و در ذلتند بی حیا کوفیان، چقدربی غیرتند کوفی بی وفا بوده غرق ریا مسلمم وای ۲ مسلم ابن عقیل،به کوفه تنها شده درمیان کوفه، اسیر غم ها شده وای ازاین غربتت غم شده قسمتت مسلمم وای ۲ کوفیان بیعت از تو همه بگسسته اند چون علی کوفیان،دست مرا بسته اند شده کینه افزون دل مسلمت خون مسلمم وای ۲ شده دارالعماره قتلگاه مسلم آخرین لحظه اش،بر تو نگاه مسلم شد فدا جان تو دل بقربان تو مسلمم وای ۲ حق زینب حسین، کوفه میا سوی ما جان شود بر لبت بیاووکوفه میا میکنی بندگی محور رندگی مسلمم وای ۲ رمین _غلامی_ مجنون_ کرمانشاهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۰۲۴_۰۶_۱۵_۱۱_۵۴_۰۴.mp3
1.27M
_یامسلم ابن عقیل، هستم به کویت دخیل ابن العقیل بودودلیری سواره بود مردی که در سپهر شجاعت ستاره بود درکوفه او اجازه جنگ آوری نداشت آماده باش، منتظر یک اشاره بود آمدبه کوفه تاکه بگیردوفا وعهد از این که مانده بود دلش پرشراره بود هجده هزارنامه زمردم روانه کرد در جستجوی یافتن راه چاره بود آمدحسین تاکه به عهدش وفا کند در حلقه محاصره صدها سواره بود مسلم اسیرمردم وقومی که بیوفاست دیدی که زخم هاش فزون از شماره بود کوفه میا که شد سرمسلم جدازتن برخاک کوچه پیکر مسلم ستاره بود کوفیه میا که دست به دستان تیغ بود آقا سه شعبه در پی ذبحی دوباره بود شرمنده ام که نوشتم حسین بیا آقامیاکه پیکر من پاره پاره بود . کوفه میا که غارت خیمه کند عدو دعوا سر کشیدن یک گوشواره بود اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی): @majnon1396
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم عهدوپیمان شکنه، کوفی بیمار حسین له اشاره و تو اوشم له سر دار، حسین بین هرکوچه کتام دست له بان دست، که م وتمه کوفه توبایدن یارودلدار حسین دست ای کوفی بی دین وخدا سنگینه که بودن چاو سکینه وخدا تار، حسین اکبرواصغره خود نار له دشت کربلا بیده آشفته بدن، یکصد و ده بار، حسین حرف سر بسته حسین گرده تو، دیرید مسلم که بیدن بین دو صد خار گرفتار، حسین قسمه دالگه دربین در و دیوارت تیزی نیزه‌ی کوفه جوره مسمار، حسین بیم دیرم که کسی چنگ بکیشه له سرت ناو له کوفه بو سرت و کف اغیار، حسین وای اگه محرم تو له ملا عام بچو زینبد بوده اسیر وسره بازار، حسین تا که غرقاب له خوین گوش سه ساله ی تو،نیه عزم کوفه تو نکه ،ای گل بیخار ، حسین ✅ @majnon1396
کوردی هیچ کس جوره ،م در کوفه گرفتاره تو نی شکوه دیرم ای حسین ،مسلم مگه يار ه تو نی حال و روژ م، تماشاییه له کوفه حسین تکيه گاه م حسین ،گوشه ديواره تو نی روژه دارم من و لب تشنه و سر گردانم طوعه وت مسلم، کسى بانى افطاره تو نی دس کوتامه بان دس ،دل نگرانم چه بکم جوره م هيچ سفيرى خجل و يار ه تو نی منه مسلم وخدا ،سینه سپر کردم ارات قلب م سوخته له، داخى مسمار ه تو نی اهل اي شهر حسین سنگ کوتنو ، سر شکنن ميهمانى سر سالم بین درباره تو نی گر که بودن هدفى بان بلندى ای وای سنگبارانه وحق ، کوفه گرفتاره تو نی و سره نيزه پريشانه سره زلفم حسین کوفه آقا وخدا مشتری کاره تو نی پيکر بى سره ،م له سره داره یاحسین هر بلا یی له سره م ، هاتیه تکرار تو نی @majnon1396
حسین گیان بیکس و بی یاربیمه حسین له بین کوفه زار بیمه بیه مسلم اسیر قوم بی دین له کوفه بی کس و غمخوار بیمه له کوفه مونس و یاری م نیرم وغیر طوعه غم خواری م نیرم و م، کردیه کوفی بی وفائی حسین و گردیان کاری م نیرم بنیسم نامه ایی له چاوه گریان ناوه کوفه حسین ای شاه خوبان اگه کوفه توبایدن، کشته بیدن نوینی تو،له کوفی عهد و پیمان ✅ @majnon1396